هوشنگ میرزایی

هوشنگ میرزایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

تأثیرآموزش گروهی والدین کودکان 4 تا 10 ساله مبتلا به اختلال نقصان توجه – بیش فعالی بر اختلالات رفتاری فرزندانشان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: اختلال رفتاری اختلال نقص توجه - بیش فعالی آموزش گروهی فرزند پروری مثبت مقیاس رده‌بندی والدین کانرز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات رفتار مخرب و کمبود توجه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان ناسازگار
تعداد بازدید : ۲۵۸۷ تعداد دانلود : ۱۲۶۴
هدف :اختلال نقص توجه – بیش فعالی شایعترین اختلال عصبی رفتاری دوران کودکی می باشد که برای بهبود تعاملات اجتماعی و عاطفی ایشان به مداخلات روانی اجتماعی نیاز است و یکی از تأثیرگذارترین این برنامه ها آموزش گروهی والدین می باشد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر برنامه آموزش گروهی والدین بر میزان اختلالات رفتاری کودکان دچار نقص توجه- بیش‌فعالی می باشد. روش بررسی : در این مطالعه شبه تجربی 54 کودک 4 تا 10 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش‌فعالی، از بین مراجعه‌کنندگان به 7 مرکز کاردرمانی سطح شهر تهران به‌روش ساده و در دسترس انتخاب و به طور تصادفی‌تعادلی به دو گروه شاهد و مداخله اختصاص یافتند. علاوه بر برنامه های کاردرمانی و دارودرمانی مشترک در هر دو گروه، به مادران کودکان گروه مداخله، به مدت 8 جلسه دو ساعته و به‌صورت هفتگی برنامه آموزش گروهی والدین طبق دستورالعمل فرزندپروری مثبت ساندرز (2005) ارائه شد. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه 48 سئوالی مقیاس رده‌بندی والدین کانرز بود. داده‌های حاصل به وسیله آزمون های آماری مجذور خی، تی زوجی، تی مستقل و آنالیز کوواریانس تحلیل شد. یافته ها : علی رغم بهبود معنادار هر دو گروه در ارزیابی درون‌‌گروهی قبل و بعد، میزان کاهش نمرات خرده مقیاس های رفتاری سلوک (00۱/0>P)، اضطراب (00۱/0>P)، شاخص بیش فعالی (016/0 =P) و نمره کل پرسشنامه (00۱/0>P) در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد معنادار بود. در حالی که در خرده مقیاس های یادگیری(052/0 =P)، تکانشی بیش فعالی (267/0 =P) و مشکلات روان‌تنی(526/0=P) تغییر معناداری ایجاد نشد. نتیجه گیری : آموزش گروهی والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی در کاهش میزان اختلالات رفتاری و اضطرابی ایشان تأثیر گذار است و این مداخله می تواند در کنار برنامه های دارودرمانی و کاردرمانی سودمند واقع شود.
۲.

بررسی تأثیر فعالیت‌های حرکتی درشت بر فرایند توجه دانش‌آموزان پسر مبتلا به نشانگان داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: نشانگان داون فعالیت‌های حرکتی درشت توجه پایدار تغییر توجه مقیاس رشدی لینکلن ازرتسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵۵ تعداد دانلود : ۱۳۸۴
هدف: یکی از موارد مهم و مورد توجه در کودکان، توانایی و یا ناتوانی در انجام فعالیت‌های حرکتی است که در رشد عملکردهای شناختی و رفتارهای اجتماعی کودک تأثیر می‌گذارد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر فعالیت‌های حرکتی درشت بر فرایند توجه (توجه پایدار، تغییر توجه) دانش‌آموزان پسر نشانگان داون ۸ تا ۱۲ ساله می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای و تجربی، 26 دانش‌آموز مبتلا به نشانگان داون به‌صورت هدفمند از 4 مدرسه کودکان استثنایی شهید بهشتی، احیا، پیدایش و پیروزی انتخاب شده و با آزمون‌های توجه (توجه پایدار و تغییر توجه) و مقیاس رشدی ازرتسکی مورد ارزیابی اولیه قرار گرفتند. سپس نمونه‌ها به‌صورت تصادفی‌تعادلی به دو گروه مداخله (13 نفر) و کنترل (13 نفر) تخصیص یافتند. برای گروه مداخله، مداخلات با تأکید بر فعالیت‌های حرکتی درشت به مدت 8 هفته (هفته‌ای 2 بار) انجام گرفت. بعد از اتمام مداخلات، دو گروه مجدداً تحت ارزیابی قرار گرفته و داده‌های حاصل با استفاده از آزمون تی زوجی و تی مستقل مورد تجزیه‌و‌تحلیل آماری قرار گرفت. یافته‌ها: مقایسه نمرات آزمون‌های توجه قبل و بعد از مداخله در گروه کنترل (توجه پایدار 654/0=P و تغییر توجه 163/0=P) و مقیاس رشدی ازرتسکی، حاکی از عدم اختلاف معنادار بود، اما در گروه مداخله تأثیر معنادار مداخلات دیده شد (00۱/0>P). همچنین در نمره مربوط به کاهش انقطاع از تکلیف، بین میانگین سطح نمرات هر دو گروه مداخله (00۱/0>P) و کنترل (00۱/0>P) اختلاف معناداری وجود داشت. نتیجه‌گیری: تقویت فعالیت‌های حرکتی درشت بر فرایند توجه (توجه پایدار و تغییر توجه) دانش‌آموزان نشانگان داون به‌طور معناداری مؤثر است.
۳.

مقایسه تأثیر تحریکات حسی برسطح هوشیاری بیماران دچار اغما در دو زمان دیرهنگام و زودهنگام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: کاردرمانی هوشیاری تحریکات حسی اغما کما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵۱
هدف: امروزه بر توانبخشی زودهنگام و صحیح بیماران دارای اختلال هوشیاری تأکید فراوان دارند، اما تحقیقات انجام شده در این زمینه حاکی از ارائه این مداخلات در زمان های متفاوت می باشد. لذا به منظور مقایسه میزان افزایش سطح هوشیاری متعاقب تحریکات حسی در دو زمان زودهنگام و دیرهنگام مطالعه حاضر انجام شد. روش بررسی: در یک مطالعه تجربی و مداخله ای و به طریق سنجش های مکرر، 21 مرد دچار اغما که GCS آنها در 3 روز اول پس از ضربه، 8 یا پایین تر بود، به صورت تصادفی به 3 گروه مقایسه، مداخله زودهنگام و مداخله دیرهنگام تخصیص یافتند. تمامی بیماران تا روز 25 پس از ضربه پیگیری شده و سطح هوشیاری آنان با دو معیارGCS و CRS-R به صورت یکروز درمیان ارزیابی شد. مداخله تحریک حسی یک هفته ای با تحریک 5 حس شنوایی، بینایی، لامسه، حرکتی و بویایی در گروه زودهنگام از روز 7-5 پس از ضربه و در گروه دیرهنگام از روز 15 پس از ضربه ارائه شد. همچنین طی هفته انجام مداخله، روزانه قبل و بعد از دریافت مداخله سطح هوشیاری ارزیابی شد. داده های بدست آمده با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی، همبستگی پیرسون و اندازه گیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل روند تغییرات سطح هوشیاری در طول 25 روز اول پس از ضربه حاکی از افزایش معنادار نمره دو معیار نامبرده در هر 3 گروه بود . مقایسه میزان تغییرات نمره GCS در 3 گروه توسط آزمون تعقیبی post hoc تفاوت معناداری بین 3 گروه نشان نداد (15/0 = P). اما میزان تغییرات نمره CRS-R در دو گروه زودهنگام و دیرهنگام تفاوت معناداری را نشان داد. نتیجه گیری: بیداری بیماران اغمایی در طول 25 روز اول پس از ضربه در هر 3 گروه بهبود خودبخودی دارد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از آن است که ارائه تحریکات حسی زودهنگام می تواند این روند بهبود خودبخودی را تسریع کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان