فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
55 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تاب آوری و خودکارآمدی در رابطه بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با پریشانی روان شناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان با پرونده فعال در بخش انکولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) و امام حسین (ع) شهر تهران در سال 1402 بودند. روش نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه 250 نفر بود. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی باند و لوی باند، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران بود. داده ها با استفاده از ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به طور مستقیم با پریشانی روان شناختی رابطه معنادار دارد. همین طور راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به طور غیرمستقیم و از طریق سهم میانجی تاب آوری و خودکارآمدی با پریشانی روان شناختی رابطه معنادار داشت. به نظر می رسد که تنظیم شناختی هیجان به طورمستقیم و غیرمستقیم با میانجیگری نقش تاب آوری و خودکارآمدی، پریشانی روان شناختی را پیش بینی می کند. این مطالعه ضرورت افزایش مهارت های تنظیم هیجان، تاب آوری و خودکارآمدی را برای زنان مبتلا به سرطان پستان نشان داد.
اثربخشی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1607 - 1620
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است تجربه هیجانات در محیط های آموزشی بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی تأثیر می گذارد. روش پردازش تجربه ای پایه تحت عنوان فرآیندهای هیجان مدار به فعال سازی و ساماندهی مجدد طرحواره های هیجانی منجر می شود. بررسی ادبیات پژوهشی مرتبط نشان می دهد مطالعات محدودی به بررسی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی دانش آموزان پرداخته اند.
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی در دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 60 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایابی شدند. گروه آزمایش تحت مداخله آموزشی 8 جلسه ای راهبردهای پردازش هیجان مدار (گراس، 2007) قرار گرفتند. در این پژوهش همچنین از پرسشنامه های تنیدگی تحصیلی زاجاکوا و همکاران (2005)، سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پریشانی روانشناختی کسلر (2003) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS23 استفاده شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار باعث کاهش تنیدگی تحصیلی، افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش پریشانی روانشناختی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه در سطح معناداری 01/0 >P می شود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می گردد که آموزش پردازش هیجان مدار می تواند ضمن کاهش تنیدگی تحصیلی و پریشانی روانشناختی، به افزایش میزان سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسظه نیز کمک کند. بنابراین توجه به آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار می تواند نقش مهمی در بهبود وضعیت تحصیلی، روانی و اجتماعی دانش آموزان در مدرسه داشته باشد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر پیروی از درمان در سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در منزل و خانه سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1637 - 1652
حوزه های تخصصی:
زمینه: ناتوانی در پیروی از درمان، یک مشکل بهداشتی عمومی و ویژه در درمان سالمندان مبتلا به دیابت است. بر اساس پیشینه، درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی هر کدام بر پیروی از درمان مؤثر است، اما در زمینه کاربرد این درمان ها و مقایسه آن ها در پیروی از درمان در جامعه مورد تحقیق شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر پیروی از درمان سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل به اجرا در آمد.
روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری بود، جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی سالمندان دیابتی مقیم در منزل و مقیم در خانه های سالمندان شهر تهران در سال 1400 بود و تعداد آن ها برابر با 15234 نفر بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و شامل 75 نفر انتخاب شده و در 5 گروه 15 نفره، (60 نفر در 4 گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه پیروی از درمان (سید فاطمی،1970)، پروتکل های درمان شناختی رفتاری (یونک و همکاران، 2011) و مصاحبه انگیزشی (میلر و رولینک، 2019) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بون فرونی و برنامه SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان دادکه دو شیوه مداخله درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر نمرات پیروی از درمان در پس آزمون اثر معنی دار داشت. اثر گروه با توجه به سطوح زمان اندازه گیری متفاوت بود. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 47/0 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است (01/0 p<). با توجه به اینکه میانگین گروه مصاحبه انگیزشی از درمان شناختی رفتاری بیشتر بود، مصاحبه انگیزشی در افزایش پیروی از درمان سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل مؤثرتر بود.
نتیجه گیری: با هر دو درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی، می توان پیروی از درمان را در سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل بهبود داد. یافته های مذکور می تواند برای انتخاب نوع درمان، یاریگر درمانگران باشد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با والدین نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1755 - 1774
حوزه های تخصصی:
زمینه: با توجه به این که نوجوانی یکی از حساس ترین مراحل رشد آدمی ست باید به حل مشکلات تربیتی و روانشناختی این گروه توجه ویژه ای نمود. یکی از بهترین راه کارها در این راستا، استفاده از مداخلات روانشناختی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با والدین نوجوانان پسر انجام شد.
روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر پایه سوم دوره اول دبیرستان های عادی دولتی شهر خرم دره در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. 30 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه های آزمایشی، درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه تعارض نوجوان با والدین پرینز بود. تجزیه و تحلیل یافته ها از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی صورت گرفت.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار تعارض با مادر و تعارض با پدر گروه سایکودراما در پیش آزمون به ترتیب (37/2±10/28 و 82/1±70/28)، گروه تحلیل رفتار متقابل (55/2±50/28 و 98/1±20/28)، و گروه کنترل (17/2±60/27 و 77/1±60/27) بود. سایکودراما (13/2±10/24 و 90/2±80/24) و تحلیل رفتار متقابل (90/2±00/24 و 33/1±30/25) در مقایسه با گروه کنترل (04/2±80/27 و 91/1±90/27)، تعارض با مادر (001/0 >p) و تعارض با پدر را در پس آزمون کاهش دادند (001/0 >p). در مرحله پیگیری، اثر سایکودراما (11/2±40/24 و 91/1±10/26) و تحلیل رفتار متقابل (75/2±40/24 و 13/1±20/25) بر تعارض با مادر و تعارض با پدر (31/2±40/28 و 91/1±90/27) ماندگار بود (001/0 >p؛ 001/0 >p). تأثیر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با مادر و تعارض با پدر در مراحل پس آزمون و پیگیری یکسان بود (05/0 <p).
نتیجه گیری: سایکودراما با بهره گیری از هنر ارتباط و بازسازی موقعیت و تخلیه هیجانات، و تحلیل رفتار متقابل با ارائه تصویری از ساختار روانشناختی و کمک به چگونگی رفتار مؤثر در کاهش تعارض با والدین مؤثر بوده اند
سطح سلامت جسمانی در کودکان پیش دبستانی دارای اعتیاد به فضای مجازی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 95
حوزه های تخصصی:
سلامت از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت، عبارت است از برخورداری از آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نداشتن بیماری و نقص عضو از طرفی دوران کودک ی مهم ترین و حساس ترین دوران شکل گیری شخصیت هر فرد است و به علت نقش مه م ک ودکان در پایه و اس اس جامع ه، نباید نسبت به دوران کودک ی شخص بی توجه ب ود. امروزه مسئله اعتیاد به فضای مجازی به یکی از مسائل بزرگ جهانی تبدیل شده و گستره جهانی دارد. اعتیاد به فضای مجازی یکی از مهم ترین چالش های جهان امروز، خانواده های زیادی را گرفتار خودکرده است. مقاله پیشرو منظر ماهیت داده ها، کیفی، بر اساس هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از منظر نحوه گردآوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی و از نظر رویکرد پژوهش؛ کیفی است. جامعه این پژوهش همه مقالات و کتاب و منابع در دسترس در خصوص سلامت جسمی در کودکان پیش دبستانی دارای اعتیاد به فضای مجازی موجود در پایگاه های علمی معتبر بوده است. طبق پژوهش های انجام شده اعتیاد به فضای مجازی با اجتناب یا رهایی از استرس های روانی با مشکلات روان شناختی مانند هیجانات منفی، ناپایداری هیجانی، اضطراب، استرس مدام و پرخاشگری و کاهش سلامت روان ارتباط داشته است. حال باتوجه به اهمیت این موضوع و عوارض مطرح شده درباره اعتیاد کودکان و آسیب آن به سلامت کودک؛ در این مقاله سعی شده با دادن آگاهی و سواد درست در این رابطه و ارائه راهکارهایی مناسب و مفید، شاهد کاهش آسیب های روزافزون در این حیطه باشیم. امیدواریم مطالعه این مقاله برای دغدغه مندان این حوزه مثمرثمر واقع بشود
تحلیل محتوای کتاب فارسی پایه چهارم ابتدایی بر اساس ساحت های ششگانه تعلیم و تربیت
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
15 - 27
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب فارسی پایه چهارم ابتدایی بر اساس ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت می باشد. پژوهش از نوع توصیفی بوده و از روش استقرایی انتخاب گردید. واحد زمینه صفحات(متن، تصویر) و واحد ثبت مضمون متن و تصویر موجود در صفحات می باشد. بدین منظور پس از مشاهده و مطالعه متن و تصویر کتاب های فارسی پایه چهارم ابتدایی در دوره زمانی چهارماه مطالب موردنظر استخراج شد. در مرحله تحلیل داده ها استخراج فراوانی مؤلفه های مرتبط با تربیت اخلاقی در کتابهای درسی مورد نظر با استفاده از ابزار پژوهش چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته انجام شد و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از فرم تحلیل محتوا، برای بررسی سوال های اصلی پژوهش از شاخص های آمار توصیفی(فراوانی،درصد،نمودار و جداول) استفاده ش ده است. یافته ها نشان داد که در میان ساحت های ششگانه، بیشترین میزان فراوانی مربوط به ساحت های اعتقادی، عبادی به میزان 59 مورد و کمترین میزان توجه مربوط بود به ساحت های اقتصادی و حرفه ای به میزان 3 مورد بود. همچنین مشخص شد که میزان توجه به ساحت های ششگانه در حد 17/0 می باشد. بر اساس یافته ها می توان گفت که با ارتقای سطح توجه به ساحت های اقتصادی و حرفه ای می توان حد مطلوبی از توجه به ساحت های ششگانه را در کتاب فارسی چهارم دبستان پیش بینی نمود.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی برون گروهی، مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی بر عزت نفس کودکان کار شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی برون گروهی، مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی و عزت نفس کودکان کار شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کودکان کار شهر اصفهان می باشد؛ که 200 کودک کار تحت پوشش مؤسسه مردم نهاد طلوع مهر و دوستی اصفهان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت، پرسشنامه مهارت های اجتماعی واتسون و همکاران (1984)، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ (2010) و پرسشنامه سرمایه اجتماعی برون گروهی رفیعی و همکاران (1395) می باشد. داده ها با روش های آماری تحلیل رگرسیون هم زمان و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. یافته ها: یافته های جداول نشان می دهد که ضریب همبستگی چندگانه معادل 827/0 بوده است. به این معنا که سه متغیر سرمایه اجتماعی برون گروهی، مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی که در معادله رگرسیونی باقی مانده اند به طور هم زمان 827/0 با عزت نفس کودکان کار رابطه معنادار داشته اند. ضریب تعیین نیز نشان دهنده نسبتی از کل تغییرات متغیر وابسته است که توسط متغیرهای مستقل معادله حساب شده اند که این مقدار 679/0 بوده است؛ یعنی اینکه این سه متغیر می توانند حدود 68 درصد تغییرات عزت نفس را پیش بینی کنند و متغیر سرمایه اجتماعی برون گروهی قوی ترین پیش بینی کننده متغیر عزت نفس کودکان کار بوده است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که افزایش سرمایه اجتماعی برون گروهی، عزت نفس را افزایش می دهد و کودکان کاری که عزت نفس بالاتری دارند، از مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی بالاتری هم برخوردار هستند.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر ولع مصرف و سبک های تصمیم گیری در افراد مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
31 - 54
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر ولع مصرف و سبک های تصمیم گیری در افراد مصرف کننده مواد انجام شد. روش: روش این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آم اری ای ن پژوهش شامل افراد مصرف کننده مواد شهر اردبیل در سال 1400 بود که به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش تحت 15 جلسه 20 دقیقه ای تحریک آندی منطقه F3 و تحریک کاتدی منطقه F4 قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد و پرسشنامه سبک های تصمیم گیری کلی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای سبک های تصمیم گیری عقلایی، شهودی، وابستگی، آنی و اجتنابی و همچنین ولع مصرف وجود داشت. نتیجه گیری: این نتایج حاکی از اختلال عملکردی مناطق پیش پیشانی در ولع مصرف و فرایندهای تصمیم گیری در مصرف کنندگان مواد است و تحریک الکتریکی این مناطق نیز می تواند مداخله ای اثربخش در کاهش این نارسایی ها باشد.
نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت و همدلی با کیفیت رابطه زوج های غیر بالینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت زناشویی و همدلی باکیفیت رابطه زناشویی انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی و از لحاظ روش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد متأهل غیر بالینی ساکن شهر مشهد در سال 1402 بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. افراد نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل مقیاس های بهره همدلی بارون و کوهن (2003)، صمیمیت زناشویی باسبی و همکاران (1983)، فضیلت زناشویی موسوی و دهشیری (2018) و کیفیت رابطه زناشویی تامپسون و والکر (1995) بود. داده ها با روش آماری معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت زناشویی و همدلی باکیفیت رابطه زناشویی نقش میانجی دارد (P<0.05). همچنین بین فضیلت زناشویی و همدلی (P<0.05, r= 0.70)، فضیلت زناشویی و صمیمت زناشویی (P<0.05, r= 0.65)، فضیلت زناشویی و کیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.71)، همدلی و صمیمت زناشویی (P<0.05, r= 0.71)، همدلی و کیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.63)، صمیمت زناشویی وکیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.68) همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: فضیلت زناشویی و همدلی از طریق صمیمت زناشویی می توانند کیفیت رابطه زناشویی را پیش بینی نمایند. در نتیجه به زوج درمانگران پیشنهاد می شود به منظور بهبود کیفیت رابطه زناشویی بهتر است بر صمیمیت به کمک آموزش همدلی و فضیلت زناشویی تمرکز نمایند.
بررسی نقش میانجی تحمل پریشانی در رابطه بین شیوه های حل تعارض با سازگاری زناشویی در زنان متأهل
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
51 - 65
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی نقش میانجی تحمل پریشانی در رابطه بین شیوه های حل تعارض با سازگاری زناشویی در زنان متأهل شهر شاهین شهر بوده است. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل ساکن در شهر شاهین شهر بوده که از بین آنها تعداد ۲۰۰ نفر به صورت در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر (۱۹۷۶پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (۱۹۸۳)و پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز گاهر (۲۰۰۵) بوده است. محاسبات آماری این پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS، نسخه 24 و نرم افزار آماری AMOS، نسخه24 انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که شیوه های حل تعارض توان پیش بینی کنندگی سازگاری زناشویی را دارند.نتایج تحقیق نشان داد که از بین سبک های حل تعارض که شامل سبک یکپارچگی، سبک مصالحه، سبک مسلط، سبک ملزم شده و سبک اجتناب کننده بوده است، سبک های یکپارچگی و مصالحه با سازگاری ارتباط معنادار نشان داده اند. با افزایش تحمل پریشانی، سازگاری زناشویی نیز افزایش می یابد. ضریب مسیر بین سبک ملزم شده و سبک مصالحه با تحمل پریشانی از لحاظ آماری معنادار است و سبک های یکپارچگی، مسلط و اجتناب کننده با تحمل پریشانی ارتباط معنادار نشان نداده اند .ضریب غیر مستقیم رابطه سبک حل تعارض ملزم شده و سبک مصالحه با سازگاری زناشویی با میانجی گری تحمل پریشانی از لحاظ آماری معنی دار است . با کاهش سبک حل تعارض ملزم شده، تحمل پریشانی در زنان متأهل افزایش یافته و در نتیجه سازگاری زناشویی بیشتر می شود. با افزایش سبک حل تعارض مصالحه هم به طور مستقیم سازگاری زناشویی در زنان متأهل افزایش می یابد و هم به طور غیر مستقیم تحمل پریشانی در آن ها افزایش یافته و در نتیجه سازگاری زناشویی بیشتر می شود.
بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و مولفه های سلامت روان در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان تبریز سال تحصیلی 1403- 1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
28 - 35
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سلامت روان دربین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام شد. نمونه مورد مطالعه پژوهش حاضر 80 نفر(40دختر و40پسر) بود که از دانش آموزان مقطع متوسطه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه شخصیتی نئو و پرسشنامه سلامت روان بود که پس از جمع آوری اطلاعات فرضیه های چهارگانه تحقیق با استفاده ازروش آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مورد آزمون قرارگرفت. نتیجه نشان داد که بین ویژگی شخصیتی روان نژندی، برونگرایی، دلپذیر بودن و سلامت روان رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتیجه تحقیق نشان داد که بین سلامت روانی دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی به مادران برکاهش مشکلات هیجانی-رفتاری کودکان 8- 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1417 - 1434
حوزه های تخصصی:
زمینه: مشکلات هیجانی-رفتاری کودکان مشکلاتی هستند که آنان را دچار درماندگی کرده و می تواند آنان را در برابر مسائل و مشکلات ناتوان کرده و علاوه بر ایجاد مشکلات فراوان برای خود کودک، برای اطرافیان، معلمان و خانواده نیز مشکلاتی پدید می آورند. علی رغم انجام مطالعات متعدد جهت کاهش مشکلات هیجانی-رفتاری کودکان، تاکنون کمتر به بررسی اثربخشی بسته های آموزشی محقق ساخته مبتنی بر روایت های زندگی مادران بر کاهش مشکلات هیجانی-رفتاری فرزندان 8-6 ساله آنان پرداخته شده است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی مهارت های زندگی به مادران برکاهش مشکلات هیجانی-رفتاری کودکان 6-8 ساله انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان 8-6 ساله مراکز پیش دبستانی و مدارس ابتدایی (پایه های اول و دوم) شهرهای خرم آباد و بروجرد در سال تحصیلی 1400-1399 بود. به منظور انتخاب نمونه آماری پژوهش (مادران کودکان دارای مشکلات هیجانی-رفتاری)، ابتدا فرم والد پرسشنامه آخنباخ روی 100 کودک 6 تا 8 ساله اجرا شد و در مجموع 26 مادر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. برای سنجش اختلالات هیجانی-رفتاری کودکان در مطالعه حاضر از فرم والد پرسشنامه آخنباخ (آخنباخ و رسکورلا، 2001) استفاده شد. در این پژوهش گروه آزمایش، تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند. همچنین جهت تحلیل داده ها در مطالعه حاضر از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-26 استفاده شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش بیانگر آن بود که اجرای بسته آموزشی مهارت های زندگی برای مادران، مشکلات هیجانی-رفتاری کودکان را به صورت معنادار کاهش داده است (01/0 p<) و نتایج بعد از یک ماه پیگیری، دوام داشته است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده مبنی بر اثربخشی بسته آموزشی مهارت های زندگی در مطالعه حاضر پیشنهاد می شود، مشاوران و روانشناسان کودک برای کاهش مشکلات هیجانی-رفتاری کودکان 8-6 ساله از محتوی این بسته آموزشی و تکالیف آن جهت آموزش مادران این دسته از کودکان استفاده کنند.
مدل معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
625 - 640
حوزه های تخصصی:
زمینه: با بررسی های انجام شده مشخص شد که تاکنون مطالعه ای با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه را مورد بررسی قرار نداده است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه می باشد.
روش: روش پژوهش کمی توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. در پژوهش حاضر نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی در نظر گرفته شده اند، که تعداد 300 نفر از نوجوانان (دختر) نیمه اول متوسطه، پایه نهم شهر تهران به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند، که از این تعداد افراد در نظر گرفته شده تعداد 284 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل و عاری از هرگونه اخلال به مرحله بررسی تجزیه و تحلیل آماری رسیده اند، همچنین از پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی توسط مک ایلروی و بانتینگ (۲۰۰۱)، پرسشنامه خودراهبری یادگیری توسط فیشر، کینگ و تاگو (2001) جهت جمع آوری داده ها استفاده شد.
یافته ها: در نهایت بر اساس یافته های تحقیق مشاهده شد که خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه با مقدار (0001/0 =Sig، 346/12 =t) و ضریب تأثیر (793/0 =β) اثر مثبت معناداری دارد، همچنین مدل ارتباطی تحقیق دارای برازش لازم می باشد.
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود؛ با شرکت فعال دانش آموزان در یادگیری، روبه رو شدن با تجارب چالش انگیز در یادگیری، جبران سریع اشتباهات، انگیزش بیشتر برای یادگیری، استفاده از راهبردهای مختلف در یادگیری توسط معلمین باعث افزایش خودراهبری یادگیری در دانش آموزان شوند.
بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل شایستگی هیجانی- اجتماعی بر احساس تعلق به مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل شایستگی هیجانی- اجتماعی بر احساس تعلق به مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر خرم آباد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گ روه گ واه بود. جامع ه آم اری پژوه ش حاض ر شامل کلیه دانش آموزان پسر ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1403-1402 بود. از میان جامعه آماری تعداد 30 دانش آموز از سه پایه (چهارم، پنجم، ششم) به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و در ادامه به شیوه نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخه آموزش شایستگی هیجانی- اجتماعی طی 9 جلسه 50 دقیقه ای قرار گرفتند، اما گروه گواه آموزشی را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر، پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بری و بتی (۲۰۰۵) و پرسشنامه سازگاری تحصیلی توسط بیکر و سریاک (۱۹۸۴) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره (MANCOVA) استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل شایستگی هیجانی- اجتماعی بر احساس تعلق به مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان موثر است (۰۵/۰p<). به بیان دیگر، میانگین نمرات آزمودنی های گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به گروه گواه در احساس تعلق به مدرسه و سازگاری تحصیلی در سطح بالاتری بود. نتیجه گیری: می توان گفت که از جمله رویکردهای آموزشی مفید و ارزشمند در جهت تقویت متغیرهای تحصیلی چون احساس تعلق به مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان ابتدایی، آموزش مبتنی بر مدل شایستگی هیجانی- اجتماعی است.
نقش تعدیل گر آموزش طرحواره ای و رفتاری در رابطه بین نتایج کانون ارزیابی با ارزیابی عملکرد خود، همکاران و سرپرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش ارزیابان و آموزش آن ها به منظور افزایش دقت و کاهش خطا در نتایج کانون ارزیابی انکارناپذیر است. از این رو هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش تعدیلی دو نوع آموزش چهارچوب مرجع (FOR) طرحواره ای و رفتاری ارزیابان در رابطه بین نتایج کانون ارزیابی با ارزیابی عملکرد خود، همکاران و سرپرستان بوده است. بدین منظور در مرحله نخست پژوهش مهارت ارزیابی به دو گروه از دانشجویان دکتری و ارشد رشته های روان شناسی با گرایش های مختلف به شیوه چهارچوب مرجعِ طرحواره ای و رفتاری آموزش داده شد و به گروه سوم به عنوان گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد و از آن ها خواسته شد در کانون ارزیابی شایستگی های دو گروه 28 نفری از مدیران مجموعه صنایع واقع در شهر اصفهان را رتبه دهند. لازم به توضیح است شایستگی های مورد ارزیابی شامل قضاوت، رهبری، برنامه ریزی، روابط بین فردی و پردازش اطلاعات بوده است. این شایستگی ها در تمرین های شبیه سازی جستجوی حقیقت، بحث گروهی، ایفای نقش و ارائه شفاهی بود. سپس بعد از گذشت 6 ماه در فاز دوم پژوهش از خود مدیران، همکاران و نیز سرپرستان مدیران خواسته شد تا فرم ارزیابی عملکرد (Nouri et al., 2007) را تکمیل کنند که در تحلیل ها به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شود. با استفاده از ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون و تبدیل z فیشر به رابطه میان نتایج کانون ارزیابی و ارزیابی عملکرد (خود، همکاران و سرپرستان) و نیز تفاوت همبستگی پرداخته شد. از مهم ترین نتایج می توان به تأثیر معنی دار آموزش ارزیابان به دو شیوه چهارچوب مرجعِ طرحواره ای و رفتاری اشاره کرد. اگرچه مقادیر همبستگی بین ارزیابی عملکرد و نتایج کانون با ارزیابانی که آموزش طرحواره ای دیده اند کمی بیشتر از ارزیابانی بود که آموزش رفتاری داشته اند، لیکن این تفاوت معنی دار گزارش نشد. علاوه بر این، راجع به شیوه های آموزش ارزیاب و نیز جهت گیری پژوهش های آتی و همچنین پیشنهادهای کاربردی و پژوهشی بحث شده است.
اثر سرمایه روان شناختی بر اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی: نقش میانجی عواطف شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی عواطف شغلی در رابطه بین سرمایه روان شناختی با اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی بود. طرح پژوهش همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری است که یک روش همبستگی چند متغیری می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه فرهنگیان استان خوزستان می باشند که از بین آن ها تعداد 150 از طریق روش نمونه گیری چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه سرمایه روان شناختی (Luthans et al., 2007)، مقیاس بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل (Van Katwyk et al., 2000)، پرسش نامه اشتیاق شغلی (Schaufeli et al., 2002)، پرسش نامه خشنودی شغلی (Judge & Bono, 2000) و پرسش نامه تعهد شغلی (Blau & Boal, 1989) بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS ویراست 23 انجام گرفت. نتایج حاکی از اثر مستقیم سرمایه روان شناختی بر عواطف مثبت، عواطف منفی، اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی، اثر مستقیم عواطف مثبت و عواطف منفی بر اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی و اثر غیرمستقیم سرمایه روان شناختی بر اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی از طریق عواطف مثبت و عواطف منفی بود. بنابراین می توان با آموزش سرمایه روان شناختی به کارکنان، علاوه بر کاهش عواطف منفی و بهبود عواطف مثبت آنان، باعث افزایش اشتیاق شغلی، تعهد شغلی و خشنودی شغلی کارکنان شد.
رابطه علّی حمایت سازمانی و اجتماعی ادراک شده با شادکامی سازمانی: نقش میانجی کیفیت زندگی کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین میزان برازش مدل مفهومی شادکامی سازمانی بر اساس حمایت سازمانی و اجتماعی ادراک شده با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری معلمان بود. روش طرح پژوهشی حاضر، از نوع همبستگی و جز پژوهش های کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل معلمان ابتدایی شهرستان دهلران به تعداد 640 نفر بود که بر اساس جدول مورگان 240 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسش نامه های شادکامی سازمانی (1985) Watson et al. ، حمایت سازمانی ادراک شده (1986) Eisenberger et al.، حمایت اجتماعی ادراک شده (1988) et al. Zimet و کیفیت زندگی کاری (1973) Walton بود. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری، شاخص های برازش مدل مورد مطالعه تأیید شد و نتایج نشان داد حمایت اجتماعی ادراک شده بر شادکامی سازمانی اثر مثبت و معنی داری دارد. اثر حمایت سازمانی بر کیفیت زندگی کاری معنی دار بود. همچنین اثر کیفیت زندگی کاری بر شادکامی سازمانی مثبت و معنی دار بود. اثرات غیرمستقیم حمایت سازمانی و اجتماعی ادراک شده بر شادکامی سازمانی با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری مثبت و معنی دار شد. در این پژوهش اثر حمایت سازمانی ادراک شده بر شادکامی سازمانی و اثر حمایت اجتماعی ادراک شده بر کیفیت زندگی کاری معنی دار نبود. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود مسئولان آموزش و پرورش، با افزایش حمایت سازمانی و اجتماعی و بالا بردن سطح رفاه و کیفیت زندگی کاری معلمان در جهت شادکامی سازمانی آنان بکوشند تا معلمان نیز بتوانند، سازمان را در کسب نتایج بهتر یاری نمایند.
ارائه مدل مدیریت هوشمند استعداد در سازمان های دولتی با بهره گیری از روش تحلیل مضمون (تم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت هوشمند استعداد، به معنای مدیریت اثرگذار یا هوشمندانه منابع انسانی است که دربرگیرنده سرمایه دانشی یک سازمان و قابلیت در تولید، حفظ و نگهداری، ذخیره، انتقال و به کارگیری دانش در حمایت از سازمان برای تحقق اهداف و مقاصدش می باشد. مسئله تحقیق حاضر این است که ابعاد و جوانب مختلف مدیریت هوشمند استعداد چه مواردی هستند و چگونه می توان نسبت به ادغام موفق مدیریت استعداد و مدیریت دانش اقدام نمود. از این رو هدف تحقیق شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدیریت هوشمند استعداد در سازمان های دولتی است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی بوده و در زمره تحقیقات آمیخته اکتشافی محسوب می شود. در مرحله کیفی این تحقیق، از تکنیک تحلیل تم و در مرحله کمی از روش تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. در مرحله کیفی به منظور طراحی الگوی تحقیق، با 31 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی که به صورت هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. در مرحله کمی به منظور تأیید اعتبار مدل از 85 نفر از مدیران منابع انسانی در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نظرخواهی شد. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده و ابزار گردآوری داده پرسش نامه بود. براساس یافته ها، سه دسته متغیر شامل هدایتگرها، بسترها و اقدامات مدیریت هوشمند شناسایی شدند. همچنین برای متغیر اقدامات مدیریت هوشمند استعداد هفت بعد تأمین استعدادهای دانشی، توسعه استعدادهای دانشی، به کارگیری استعدادهای دانشی، ارزشیابی استعدادهای دانشی، نگهداری استعدادهای دانشی، ارزش آفرینی از استعدادهای دانشی و بسترسازی فعالیت استعدادهای دانشی تعیین گردید. یافته های بخش کمی نشان داد که متغیرهای تحقیق قابل قبول است. نتایج تحقیق نشان داد که مدیریت هوشمند استعداد پدیده ای پیچیده و چندبعدی است و از نظر ماهیت با مدیریت استعداد تفاوت هایی دارد. مهم ترین تفاوت در زمینه پویا بودن مدیریت هوشمند استعداد (با توجه به ماهیت نسبتاً ایستای مدیریت استعداد) است که این ویژگی به دلیل ادغام با مدیریت دانش و بهره گیری از ظرفیت های آن ایجاد شده است. همچنین بهره گیری از رویکرد مدیریت هوشمند استعداد در سازمان های دولتی، می تواند آثار و پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت متعددی به همراه داشته باشد و سطح کیفی سرمایه های انسانی را ارتقاء دهد.
شناسایی عوامل کاهنده استرس به منظور ارتقای بهره وری تولید در پتروشیمی بندر ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس شغلی شرایطی است که باعث فشار و خستگی جسمی و روانی و در مجموع ناراحتی انسان در حین کار می شود. افسردگی، اضطراب و استرس از جمله عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی و بسیاری از مشکلات اجتماعی و عملکردی کارکنان است. هدف از این پژوهش شناسایی عوامل کاهنده استرس صنعت پتروشیمی بندر ماهشهر و سپس ارزیابی و تعیین اولویت آن هاست. پژوهش حاضر براساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت روش، توصیفی تحلیلی و از نظر شیوه گردآوری داده ها پیمایشی (میدانی) است. جامعه آماری شامل صاحب نظران و خبرگان حوزه منابع انسانی شرکت بود. برای تعیین 21 نفر از خبرگان از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد . برای گردآوری داده ها از پرسش نامه ماتریسی دو بعدی به کار گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک تاپسیس استفاده شد. با توجه به مطالعه و تحلیل داده های به دست آمده در این پژوهش، اعتماد به نفس (29%=Wj) و نگرش سازمانی مطلوب (26%=Wj) بیشترین اهمیت را در بین شاخص های مطرح در ارزیابی عوامل کاهنده استرس به خود اختصاص دادند. همچنین آموزش و توانمندسازی (CI=0.679) و اشتراک اطلاعات کارکنان (CI=0.631) در اولویت اول و دوم عوامل کاهنده استرس و بهبود بهره وری تولید در صنعت پتروشیمی بندر ماهشهر شناسایی شد. بر اساس یافته های پژوهش، آموزش و توانمندسازی و اشتراک اطلاعات کارکنان به عنوان مناسب ترین عوامل کاهنده استرس در پتروشیمی بندر ماهشهر معرفی شد. بنابراین به مدیران پیشنهاد می شود به منظور کاهش استرس و به تبع آن بهبود بهره وری در صنعت پتروشیمی بندر ماهشهر، آموزش و توانمندسازی و اشتراک اطلاعات را در مجموعه برنامه های شرکت به طور فزاینده ای مورد توجه قرار دهد .
اثر حمایت ادراک شده از بهداشت روانی و تعهد عاطفی بر قصد ترک شغل: نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، ترک خدمت کارکنان یکی از مشکلات عمده سازمان هاست که در نتیجه بسیاری از سرمایه گذاری ها به راحتی از دست می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر حمایت سازمانی ادراک شده از سلامت روان و تعهد عاطفی بر تمایل به ترک خدمت با نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق را کارکنان شرکت خالص سازان روی تشکیل داده اند. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد حجم نمونه آماری برابر با 73 نفر به دست آمد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Smartpls استفاده شد. یافته ها نشان داد که تعهد عاطفی بر کاهش تمایل به ترک خدمت کارکنان اثر مثبت دارد. حمایت سازمانی ادراک شده از بهداشت روانی نیز بر تعهد عاطفی کارکنان اثر مثبت دارد. همچنین نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در رابطه بین تعهد عاطفی با تمایل به ترک خدمت کارکنان تأیید گردید.