فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۰۱ تا ۳٬۴۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان پویشی فشرده و کوتاه مدت(ISTDP) بر مکانیسم های دفاعی و ابراز هیجانی در افراد با اضطراب مرگ ناشی از ویروس کرونا بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان کارشناسی رشته حسابداری دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز نیم سال اول 1400 بود که در پرسشنامه اضطراب مرگ ناشی از کرونا نمره بالاتر از خط برش (70 به بالا) کسب کردند که 34 نفر به شیوه هدفمند پس از غربال گری انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 17 نفر) قرار گرفتند. درمان (8 جلسه 75 دقیقه ای به صورت هفتگی) به گروه آزمایش به صورت فردی ارائه گردید. همچنین برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک های دفاعی (DSQ، آندروز و همکاران، 1993)، هیجان ابراز شده (EEQ، کینگ و آمونز، 1990)، اضطراب مرگ ناشی از کرونا (CDA، ناجی، 1400) استفاده شده است و در نهایت داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان پویشی فشرده و کوتاه مدت سبب کاهش اضطراب مرگ ناشی از کرونا، دفاع های روان رنجور و رشدنایافته و افزایش ابراز هیجان و دفاع های رشدیافته می شود (01/0p<). درمان پویشی می تواند با ارائه راهکارهای پویشی روش های مقابله با اضطراب و نیز چگونگی ابراز صحیح هیجان را تسهیل کند و سبب شود مکانیسم های دفاعی مناسب تری استفاده شود. لذا می توان گفت با توجه به اهداف درمانی مدنظر، می توان از درمان پویشی به جهت تأثیرگذاری بر ابعاد مختلف مشکلات فردی استفاده کرد.
مقایسه اثر بخشی آموزش زوج درمانی شناختی –رفتاری و مدل EIS بر رضایت زناشویی در زنان باردار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
89 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی شناختی-رفتاری و مدل EIS بر رضایت زناشویی در زنان باردار انجام شد.
روش: بدین منظور طی یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، از بین جامعه آماری(زنان باردار نخست زا) با لحاظ نمودن ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه نمونه گیری در دسترس 60 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی درسه گروه 20 نفره(دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. شرکت کننده های آزمایش در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، تحت آموزش شناختی-رفتاری و مدلEIS قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل در این مدت آموزشی دریافت نکردند.ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری داده ها در پیش آزمون-پس آزمون – پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ بود.داده ها با استفاده از میانگین، تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که هردو رویکرد شناختی-رفتاری و مدل EIS بر رضایت زناشویی و خرده مقیاسهای آن مؤثر هستند و بین اثربخشی آنها در این زمینه تفاوت وجود دارد. مدلEIS نسبت به رویکرد شناختی-رفتاری تاثیر بیشتری بر رضایت زناشویی و خرده مقیاس های موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی، رابطه جنسی، و جهت گیری مذهبی داشت ولی در خرده مقیاس مدیریت مالی اثربخشی رویکرد شناختی-رفتاری بیشتر بود
نتیجه گیری: لذا می توان نتیجه گرفت با وجود تفاوت بین این دو رویکرد هردو در زمینه رضایت زناشویی و خرده مقیاس های آن مؤثر هستند اما با توجه به اثربخشی بیشتر مدل EIS در رضایت زناشویی و بیشتر خرده مقیاس های آن، می توان از آن در دوران بارداری به عنوان روش کارآمدتر در کنار سایر مراقبت ها، استفاد کرد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی هیجانی و بهزیستی روان شناختی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
223 - 242
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان هیجان محور در مقایسه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری زوجین بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمهتجربی و کاربردی است که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه انجام شد؛ جامعه آماری در پژوهش حاضر، تمامی زوجین دارای ناسازگاری زناشویی ساکن شهر قم-منطقه 4 بود که در بازه زمانی 6 ماهه دوم سال 1399 به مراکز مشاوره و روان درمانی در این منطقه از شهر قم مراجعه نموده اند. روش نمونه گیری بصورت در دسترس بود که پس از تعیین و جای گزینی تصادفی گروه های آزمایش و گواه درمان هیجان محور جانسون (2012) برای گروه آزمایش اول و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز و استروسال (2010) برای گروه آزمایش دوم به صورت هشت جلسه یک ساعته اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (گرتز و رومر/2004)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی- فرم کوتاه (ریف/2002) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله هیجان مدار و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی هیجانی (90/10 =F، 009/0 =P) و بهزیستی روان شناختی (10/31 =F، 001/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تفاوت بین دو روش زوج درمانی معنادار نیست (31/0= P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی هیجان مدار و درمان پذیرش و تعهد برای بهبود و افزایش خودتنظیمی هیجانی و بهزیستی روان شناختی روش مناسبی است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سبک های مقابله ای و استرس ادراک شده زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناباروری می تواند باعث مشکلات روانشناختی متعددی در زندگی زوجین شود و مشکلات زناشویی متعددی را برای این افراد بوجود آورد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سبک های مقابله ای و استرس ادراک شده زنان نابارور بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه پژوهش شامل زنان نابارور 20 تا 45 ساله بیمارستان بهمن شهرک غرب تهران بود. که 30 نفر از آن ها با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه 15 نفری (آزمایش و کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1988) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 20 و روش تحلیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نمرات استرس ادراک شده و سبک های مقابله ای بیماران گروه آزمایش، موثر و معنی دار بوده است (001/0P≤). نتایج پژوهش بیانگر تأثیر روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود سبک های مقابله ای و کاهش استرس ادراک شده زنان نابارور بود. توصیه می گردد مشاوران، و درمانگران از این رویکرد درمانی در مراکز درمان و کلاس های آموزشی جهت حل مشکلات روانشناختی زنان نابارور بهره ببرند.
اثربخشی آموزش حل مسئله بین فردی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر سلامت روان زنان جوان زندانی شهر کرمانشاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
34-45
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه در سراسر دنیا در بستر زندان ها از طریق برنامه های مداخله ای روان شناختی به دنبال کارآمدکردن زندانیان در جهت ارتقای حل مسئله اجتماعی، بازسازی شخصیت و ارتقای سلامت روان آنان تلاش های فراوانی صورت گرفته است. بنابراین، نظر به قدمت برنامه های مداخلات زندان محور، ارائه خدمات اصلاحی، تربیتی و آموزشی و همچنین بررسی تأثیر آن بر توانمندساری زندانیان اهمیت ویژه ای دارد. ازاین رو، این پژوهش با هدف اثربخشی حل مسئله بین فردی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر سلامت روان زنان جوان زندانی شهر کرمانشاه انجام شد. روش کار: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این مطالعه تمامی مجرمان زن جوان زندان مرکزی شهر کرمانشاه در سال 1398 بود که تعداد 30 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه سلامت روان گلدبرگ استفاده شد. ده جلسه دو ساعته آموزش حل مسئله بین فردی دزوریلا و نزو که با آموزه های اسلامی ترکیب شده بود به صورت هفته ای دو بار برای گروه آزمایش برگزار شد. داده ها به روش تحلیل کوواریانس بررسی شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش حل مسئله بین فردی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر مؤلفه های اضطراب، کارکرد اجتماعی و علائم افسردگی اثر معناداری داشت (05/0P<)؛ حال آنکه مداخله مورد نظر بر مؤلفه علائم جسمانی اثر معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج کارآمد آموزش حل مسئله بین فردی مبتنی بر آموزه های اسلامی می توان از آن به عنوان یک برنامه مداخله ای اصلاحی و پیشگیرانه در زمینه سلامت روان زنان جوان زندانی استفاده کرد.
Is Iranian University Students’ Computer Self-efficacy a Strong Contributor to Learning Anxiety? A Mixed-methods Investigation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The contributions of computer self-efficacy (CSE) to university students’ learning anxiety (LA) in online classes (OCs) has largely remained unexplored in the higher education context of Iran. Thus, this mixed-methods study aims to inspect the correlation between Iranian university students’ CSE and LA from both quantitative and qualitative perspectives. For this purpose, a total of 290 undergraduate students, including male students (n = 64) and female students (n = 226) for the quantitative part and a sample of 18 undergraduate students, consisting of male students (n = 7) and female students (n = 11) for the qualitative part were chosen through a random sampling method at Ayatollah Borujerdi University, Iran. The participants were asked to fill out a Computer Self-Efficacy Questionnaire, an Anxiety in Online Classes Questionnaire, and a reflective written statement. The collected data were analyzed using a Pearson correlation coefficient test, a multiple regression analysis test, and a thematic coding approach. Findings documented that the participants’ CSE and LA were negatively correlated in OCs. Additionally, the results indicated that the participants’ LA was mainly affected by advanced and beginning factors of CSE. Furthermore, the qualitative findings yielded five overarching themes, including ‘high CSE leads to more risk-taking’, ‘high CSE leads to increased motivation’, ‘high CSE leads to useful experiences’, ‘high CSE leads to accessing additional knowledge sources’, and ‘high CSE leads to increased self-regulation’. The study concludes by offering some implications for pertinent stakeholders.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر برنامه "گربه مقابله ای"در درمان اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
77 - 90
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر برنامه " گربه مقابله ای" در درمان اختلال اضطراب جدایی کودکان 8 تا 10 ساله بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر 8 تا 10 ساله با نشانگان اختلال اضطراب جدایی شهرستان سنقر در سال 1401 بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 36 کودک انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(18 نفر) و کنترل(18) قرار گرفتند. پس از اجرای مقیاس اضطراب جدایی( نسخه والدین)، به عنوان پیش آزمون، گروه آزمایش 16 جلسه درمان دریافت کرد. پس از مداخله، پس آزمون انجام شد و 2 ماه بعد آزمون پیگیری اجرا شد. داده ها، با تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نمرات گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون، کاهش معناداری داشته است. همچنین، دستاوردهای درمانی در مرحله پیگیری دو ماهه حفظ شده بود. می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر برنامه" گربه مقابله ای" می تواند نشانگان اختلال اضطراب جدایی در کودکان را کاهش دهد. پیشنهاد می شود در درمان اختلال اضطراب جدایی مورد استفاده روان درمانگران قرار گیرد.
اثربخشی روان درمانی بین فردی پویشی بر علائم روان شناختی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران روان تنی پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
119 - 132
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی بین فردی پویشی بر علائم روان شناختی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران روان تنی پوستی انجام شد. این پژوهش در قالب طرح شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل با مراحل پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. جامعه آماری شامل تمام بیماران روان تنی پوستی شهر کرمان بود که به کلینیک های پوستی این شهر مراجعه کردند. تشخیص بیماری روان تنی توسط مصاحبه تشخیصی روان شناس و ارزیابی متخصص پوست صورت گرفت. تعداد 30 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش 16 جلسه درمان 45 دقیقه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده از پرسشنامه علائم روان شناختی، مقیاس دشواری تنظیم هیجان و مقیاس کیفیت زندگی بیماری پوستی استفاده شد. داده ها توسط آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که روان درمانی بین فردی پویشی بر کاهش علائم روان شناختی بالینی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری روان تنی پوستی تاثیرگذار بوده است و توانست مشکلات تنظیم هیجان این بیماران را کاهش دهد. روان درمانگران و متخصصان پوست می توانند از روا ن درمانی بین فردی پویشی برای بهبود علائم بیماران پوستی استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش فراشناخت ولز با آموزش ذهن آگاهی کابات زین بر اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۴۵۳-۴۴۱
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب ریاضی یک مشکل گسترده برای همه ی سنین در سراسر جهان است؛ در ارزیابی های بین المللی و بر اساس مطالعات برنامه ریزی بین المللی دانش آموزان، اکثر نوجوانان نگرانی و تنش در کلاس های ریاضی و هنگام انجام اعمال ریاضی را گزارش داده اند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فراشناخت ولز با آموزش ذهن آگاهی کابات زین بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی انجام شد. روش پژوهش: در این پژوهش از روش تحقیق نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شد؛ جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دبیرستان های منطقه ی 6 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 می باشد که از بین آن ها 45 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به صورت تصادفی و مساوی قرار گرفتند. گروه آزمایش اول تحت آموزش فراشناخت ولز در 8 جلسه ی 60 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم تحت آموزش ذهن آگاهی در 8 جلسه 120 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت، بدون هیچ مداخله ای در انتظار ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سنجش اضطراب ریاضی پلیک و پارکر (1982) و مقیاس سنجش اهمال کاری تحصیلی سولمن و راث بلوم (1984) می باشد. تحلیل داده های این پژوهش در دو بخش توصیفی (شاخصهای مرکزی و پراکندگی، چولگی و کشیدگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره-مانکوا) با استفاده از نرمافزار SPSS-23 صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو آموزش فراشناخت ولز و آموزش ذهن آگاهی کابات زین بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی اثربخش است. همچنین نتایج حاکی از آن بود که این دو درمان بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی، اثربخش هستند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که میزان اثربخشی درمان ذهن آگاهی کابات زین بر اهمال کاری تحصیلی و زیرمقیاس های آن، بیشتر از اثربخشی درمان فراشناخت ولز می باشد.
پیش بینی نگرش به خیانت زناشویی بر اساس سبک های حل تعارض، رضایت و بخشودگی زناشویی زوجین شهر کرمانشاه
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
62 - 77
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی نگرش به خیانت زناشویی بر اساس سبک های حل تعارض، رضایت و بخشودگی زناشویی زوجین شهر کرمانشاه بود. روش : پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1401-1400 بود. در پژوهش حاضر با استفاده از نمونه گیری تصادفی در دسترس از بین مراکز مشاوره تعداد 5 مرکز مشاوره انتخاب و سپس 200 زوج با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با کسب رضایت از آن دسته از زوجینی که حاضر به همکاری در پژوهش بودند به پرسشنامه های نگرش به خیانت زناشویی مارک ویتلی(2008)، سبک های حل تعارض(1990)، رضایت زناشویی انریچ(1989) و بخشودگی زناشویی ری و همکاران(2001) پاسخ دادند. یافته ها : نتایج به دست آمده نشان داد سبک های حل تعارض، رضایت زناشویی و بخشودگی زناشویی بانمره کل نگرش به خیانت زناشویی به ترتیب ضریب همبستگی 31/0 ، 27/0 و 24/0 مشاهده شدکه همگی در سطح 05/0P< معنادار است. همچنین تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای پیش بین باهم 39/0 واریانس نگرش به خیانت زناشویی را تبیین می کنند. همبستگی چندگانه بین متغیرها نیز 58/0 (58/0=R) به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت هر چقدر استفاده از سبک های حل تعارض، رضایت و بخشودگی زناشویی در زوجین بالاتر باشد نگرش منفی نسبت به خیانت زناشویی وجود دارد.
پیش بینی خشونت خانگی علیه زنان بر اساس ابعاد طرحواره های جنسی در زنان خانه دار
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
96 - 105
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خشونت خانگی علیه زنان بر اساس ابعاد طرحواره های جنسی در زنان خانه دار شهر سنندج انجام گرفت. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ روش اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان خانه دار شهر سنندج در 6 ماه اول سال 1399 تشکیل داد. از بین جامعه آماری پژوهش تعداد 170 نفر از زنان خانه دار به شیوه ی هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه خشونت خانگی علیه زنان 26 سوالی وردی نیا (1389)، و پرسشنامه طرحواره ها جنسی50 سوالی اندرسن و سیرانوسکی (1994) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ها آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی آزمون تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد حدود 71 درصد از واریانس خشونت خانگی علیه زنان را می توان بر اساس ابعاد طرحواره های جنسی، در زنان خانه دار شهر سنندج پیش بینی کرد (01/0 ≥ P). همچنین بین مولفه های طرحواره های جنسی با خشونت خانگی علیه زنان رابطه معکوس و معنی دار وجود داشت (01/0 ≥ P). نتیجه گیری: از نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد که مولفه های طرحواره های جنسی با گرایش به خشونت خانگی رابطه معکوس معنی داری داشته و در طراحی پروتکل های مداخله ای و درمانی جهت کاهش خشونت خانگی به این آموزش و افزایش خود آگاهی در مورد طرحواره های جنسی توجه لازم مبذول گردد.
کاربرد رویکرد سؤال پاسخ ترستونی در مقیاس های گزینه بایست: ساختار عاملی پرسشنامه سبک های یادگیری کلب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۹۰۲-۸۸۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی ابزارهای گزینه بایست مباحث بسیاری را بین محققان ایجاد کرده است. بخش زیادی از این مباحث، مربوط به سطحی بودن نتایج به دست آمده از ساختار درونی آن ها، به دلیل ماهیت ایپسیتوی داده های مقیاس گزینه بایست می باشد. هدف: هدف از این مطالعه، استفاده از رویکرد سؤال پاسخ ترستونی (T-IRT) در نمره گذاری و بررسی ساختار عاملی مقیاس های گزینه بایست بود. روش: جامعه آماری این مطالعه دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی تهران بودند. از مدل T-IRT در نمره گذاری و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب (LSI) که یک نسخه گزینه بایست می باشد، استفاده شد. یافته ها: نتایج مدل T-IRT در بررسی ساختار عاملی پرسشنامه سبک های یادگیری، نشان داد که مدل چهار عاملی با داده ها برازش مناسبی داشت و همچنین، اگرچه ساختار همبستگی بین عوامل در مدل دو عاملی دو قطبی متعامد، مطابق با ساختار پیشنهادی کلب بود؛ اما این مدل برازش مناسبی با داده ها نداشت. نتایج مدل رگرسیون لجستیک چندجمله ای (MLR) در بررسی رابطه سبک های یادگیری با جنسیت و رشته تحصیلی دانشجویان نشان داد که متغیر جنسیت سهمی در پیش بینی سبک های یادگیری ندارد (خی دو: 4/87، 0/05 P>)، ولی مدل مربوط به رشته تحصیلی معنادار بود (خی دو: 305/26، 0/001 P<). همچنین نتایج ضرایب بتا و معناداری مدل نشان داد که دانشجویان رشته های روانشناسی (بتا: 1/69-، سطح معناداری: 0/01) و حقوق (بتا: 1/48، سطح معناداری: 0/01) بیشتر دارای سبک یادگیری واگرا و جذب کننده می باشند. نتیجه گیری: این یافته ها نشان داد رویکرد T-IRT در حل مشکلات موجود در نمره گذاری و تحلیل مقیاس های FC به خوبی عمل می کند و این می تواند موجب گسترش استفاده از این مقیاس ها شود. همچنین نتایج بررسی سبک های یادگیری بیانگر این است که در تدریس و آموزش به سبک های یادگیری دانشجویان توجه بیشتری شود و از روش های آموزشی متناسب با سبک های یادگیری آنان استفاده گردد.
بررسی تأثیر هشت هفته تمرین جسمانی مبتنی بر واقعیت مجازی بر شاخص های کینماتیکی راه رفتن، قدرت عضلانی و تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس جزو شایع ترین بیماری های تخریب کننده میلین در سیستم اعصاب مرکزی است؛ که مشکلات حرکتی بسیاری را برای افراد ایجاد می کند. چنین مشکلاتی ضرورت انجام مداخلات موثر را برجسته می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر یک دوره تمرین جسمانی مبتنی بر واقعیت مجازی بر قدرت عضلانی، تعادل و شاخص های کینماتیک راه رفتن در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. روش کار: پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل بیماران مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران بودند. از بین آنها تعداد 20 بیمار با دامنه سنی 40-20 سال (میانگین: 40/32 و انحراف معیار: 38/5) و سطح ناتوانی بین 5-2 به طور داوطلبانه برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 45 دقیقه مداخله ایکس باکس را دریافت کردند. از گروه کنترل خواسته شد که در طول دوره مطالعه در هیچ گونه فعالیت ورزشی شرکت نکند. یک هفته قبل از شروع مطالعه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، قدرت عضلانی، تعادل و شاخص های کینماتیک راه رفتن از آزمودنی های دو گروه اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای قدرت عضلانی، تعادل و شاخص های کینماتیک راه رفتن در گروه تمرین جسمانی مبتنی بر واقعیت مجازی به طور معناداری در مقایسه با گروه کنترل بهبود یافته است. نتیجه گیری: در کل می توان گفت که انجام تمرینات جسمانی مبتنی بر واقعیت مجازی به عنوان یک روش سودمند در جلوگیری و کاهش عوارض ناشی از ابتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی روان درمانی مبتنی بر فرهنگ و درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و افکار خودکشی باتوجه به نقش تعدیل گر نوروتروفیک مشتق شده از مغز در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی و خودکشی از مشکلات عمده در نظام سلامت در تمام جهان هستند و تحت تاثیر عوامل زیستی، روانی و اجتماعی_فرهنگی می باشند. هدف پژوهش حاضر مقایسه روان درمانی مبتنی بر فرهنگ با درمان شناختی_رفتاری بر افسردگی و افکار خودکشی در دختران نوجوان با توجه به نقش تعدیل گر عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز بود. روش کار: پژوهش نیمه آزمایشی (پیش آزمون_پس آزمون، با گروه کنترل) بود. جامعه پژوهشی شامل دانش آموزان دختر 15 ساله شهر اصفهان بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای 45 نفر از میان آنان انتخاب شده و به روش تصادفی در 3 گروه درمان شناختی_رفتاری، روان درمانی مبتنی بر فرهنگ و گروه کنترل گمارده شدند. هر دو گروه مداخلاتی شامل 12 جلسه آموزش نوجوانان و 3 جلسه آموزش والدین بود. متغیرها از طریق پرسشنامه افسردگی بک-2، مقیاس چندنگرشی تمایل به خودکشی (اورباخ و همکاران، 1981) و سنجش نمونه های خون بررسی گردیدند. داده ها با استفاده از نر م افزارSPSS-24 و آزمون کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: اثربخشی هر دو مداخله بر عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز در خون افراد به عنوان متغیر وابسته معنادار نبود و همچنین عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز در خون اثرات هیچ یک از دو مداخله متغیرهای وابسته را تعدیل نکرد (05/0≤P). اثربخشی هر دو مداخله بر کاهش میزان افسردگی و نیز کاهش افکار خودکشی معنادار بود اما تفاوت اثربخشی دو گروه بر میزان افسردگی معنادار نبود (05/0≤P). نتیجه گیری: تعامل عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز با مداخلات روا ن شناختی؛ ممکن است تحت تاثیر متغیرهایی باشد که هنوز شناسایی نشده و نیز روان درمانی مبتنی بر فرهنگ در مقایسه با درمان استاندارد شناختی_رفتاری، اثربخشی خوب و قابل توجهی بر افسردگی و افکار خودکشی در دختران نوجوان داشت.
پاسخگویی ادراک شده همسر یک سازه بازدارنده (محافظت کننده) تأثیرگذار؛ مستحکم ترین پل برای تجربه صمیمیت در روابط: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراد با استفاده از سازوکارهای مختلف می توانند با یکدیگر صمیمی شوند اما یکی از کلیدی ترین این عوامل، پاسخگویی ادراک شده همسر (PPR) است. ازآنجاکه ادبیات پژوهشی غنی در مورد این سازه در کشور وجود نداشت، هدف مطالعه حاضر روشن ساختن مفهوم پاسخگویی ادراک شده همسر، عناصر سازنده آن، نحوه اثرگذاری این سازه، تأثیرات قابل توجه این سازه بر حوزه های مختلف زندگی افراد و پیامدهای مثبت وجود آن در روابط و پیامدهای منفی فقدان آن در تعاملات انسان ها بود. این مطالعه، مروری نظام مند در بین اکثر منابع علمی مرتبط با این سازه در پایگاه داده های علمی بود. منابع مرتبط از سال 1992 تا سال 2022 از پایگاه های داده گوگل اسکالر، پابمد، اسکوپوس، ساینس دایرکت، سیج، وایلی، اشپرینگر، تیلور و فرانسیس و شبکه اجتماعی- علمی ریسرچ گیت دانلود گردیدند و آن دسته از منابعی که منطبق با ملاک های پژوهش (منابعی که دربردارنده نقش خنثی کنندگی پاسخگویی ادراک شده همسر بودند و هم چنین کلید واژه های PPR و صمیمیت را شامل می شدند) بودند وارد مطالعه شده (57 مطالعه) و منابع نامرتبط (84 مطالعه) کنار گذاشته شدند (درمجموع 141 مطالعه). یافته های پژوهش های مختلف دلالت بر این دارند که پاسخگویی ادراک شده همسر از طریق خنثی کردن پیامدهای منفی و افزایش هیجانات، عواطف مثبت و نگرش سازنده افراد نسبت به یکدیگر در تعاملات، همواره مهم ترین پیش بین صمیمیت و رضایت در روابط بوده است. در نتیجه، PPR خوشبختی و بهزیستی افراد را افزایش می دهد.
اثربخشی زوج درمانی با مدل EIS بر عواطف مثبت و منفی و سازگاری زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ازدواج به منزله مهم ترین و عالی ترین رسم اجتماعی، برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تأکید بوده است. دلایل اصلی ازدواج عشق و محبت داشتن به شریک و همراه در زندگی، ارضای نیازهای عاطفی-روانی و افزایش شادی و خشنودی است. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی با الگوی EIS بر تاب آوری خانواده و رضایت زناشویی زوجین بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی منطقه 10 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر یا 10 زوج) و یک گروه کنترل (20 نفر یا 10 زوج) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته زوج درمانی مبتنی بر الگوی EIS (امینی و همکاران، 2021) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مقیاس عاطفه مثبت و منفی تلگن (1985) و مقیاس سازگاری زناشویی اسپاینر (1976) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر عواطف مثبت (41/5 = F و 001/0 = P)، عواطف منفی (60/5 = F و 001/0 = P) و سازگاری زناشویی (15/7 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (زوج درمانی با الگوی EIS) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (عواطف مثبت و منفی و سازگاری زناشویی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای زوج درمانی با الگوی EIS بر گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که این تأثیرات پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که زوج درمانی با الگوی EIS بر عواطف مثبت و منفی و سازگاری زناشویی زوجین مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
بررسی رابطه میان هوش معنوی و خودکارآمدی با نقش میانجی خودشفقت ورزی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه میان هوش معنوی و خودکارآمدی با نقش میانجی خودشفقت ورزی در دانش آموزان بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر منطقه 9 شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1401-1402 در دوره دوم مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودند. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین 300 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس با مراجعه به مدارس دوره اول متوسطه منطقه 9 تهران، نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شوارتز (1995)، پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008) و پرسشنامه خودشفقت ورزی نف (2003) بود. داده های گردآوری شده با نرم افزار AMOS و SPSS و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدیافته ها: اثر مستقیم هوش معنوی بر خودشفقت ورزی (27/0= β و 11/3 = t) معنادار است. همچنین اثر مستقیم هوش معنوی بر خودکارآمدی (30/0= β و 25/3 = t) معنادار می باشد. سرانجام، اثر مستقیم خودشفقت ورزی بر خودکارآمدی (33/0= β و 41/3= t) نیز معنادار است. اثر غیر مستقیم هوش معنوی بر خودکارآمدی 09/0 و اثر کل 39/0 به دست آمده است.نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که در رابطه میان هوش معنوی و خودکارآمدی، متغیر خودشفقت ورزی به عنوان میانجی گر می تواند این رابطه را تقویت کند.
پیش بینی ابعاد کمالگرایی بر اساس فراهیجانات مثبت و منفی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ابعاد کمالگرایی بر اساس فراهیجانات مثبت و منفی در دانشجویان بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس جدول مورگان و با در نظر گرفتن احتمال ریزش آماری و برای اطمینان بیش تر 250 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری در دسترس با مراجعه به دانشگاه و همچنین پخش پرسشنامه در گروه های دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز در پیام رسان های اجتماعی، نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استاندارد کمال گرایی مثبت و منفی تری – شورت و همکاران (1995) و مقیاس فراهیجان ها (MES) بود. در پژوهش حاضر داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد فراهیجانات مثبت می تواند 5/9 درصد از کمال گرایی مثبت و فراهیجانات منفی می تواند 5/12 درصد از کمال گرایی منفی نمونه آماری پژوهش پیش بینی کند (01/0>p). همچنین نشان داد فراهیجانات مثبت می تواند با ضریب بتای 19/0 کمال گرایی مثبت و فراهیجانات منفی می تواند با ضریب بتای 20/0 به طور معنادار و مستقیم کمال گرایی منفی را پیش بینی کند (01/0> p). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که ابعاد کمال گرایی توسط فراهیجانات مثبت و منفی قابل پیش بینی است.
پیش بینی سیستم فعالساز رفتاری بر اساس پریشانی روانشناختی و تکانشوری نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین مسائل و آسیب های اجتماعی در جوامع مختلف پدیده بزهکاری است. دوران نوجوانی یکی بحرانی ترین دوران زندگی هر فرد به شمار می آید. ورود به این مرحله، نوجوان را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر پیش بینی سیستم فعالساز رفتاری بر اساس پریشانی روانشناختی و تکانشوری نوجوانان بزهکار بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان بزهکار 12 تا 18 ساله بود در سال 1402 که حداقل یک بار مرتکب اعمال غیرقانونی شده باشد. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین (2016) 300 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس با مراجعه یا ارسال فرم پرسشنامه به مراکز مربوطه نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل مقیاس تکانشوری بارات (1994)، مقیاس پریشانی روانشناختی کسلر (2002) و مقیاس تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت جکسون (2009) بود.یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای مستقل (پریشانی روانشناختی و تکانشوری) 20 درصد توانایی پیش بینی سیستم فعالساز رفتاری را دارند. همچنین از بین متغیرهای مستقل، تکانشوری با ضریب بتای 24/0 و پریشانی روانشناختی با ضریب بتا 20/0 می توانند سیستم فعالساز رفتاری آزمودنی ها را به صورت مثبت پیش بینی کنند (01/0> p).نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که می توان از طریق متغیرهای پریشانی روانشناختی و تکانشوری سیستم فعالساز رفتاری نوجوانان بزهکار را پیش بینی نمود.
اثربخشی بسته روانشناختی آموزش پیش از ازدواج بر سبک های حل مسئله زوجین متقاضی ازدواج
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
18 - 30
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی بسته آموزشی-روان شناختی پیش از ازدواج(اولسون) بر سبک های حل مسئله زوجین پیش از ازدواج است. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مراجعه کننده به مراکز بهداشت و درمان مشاوره پیش از ازدواج شهر تهران تشکیل دادند که در نیمه اول سال 1399 متقاضی ازدواج بودند. ۱۰ مرکز به صورت تصادفی انتخاب شد و با در نظر گرفتن احتمال افت آزمودنی ها، از هر مرکز 20 نفر (10 زوج) انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه سبک های حل مسأله کسیدی و لانگ (1996) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بسته آموزشی-روانشناختی پیش از ازدواج(اولسون) بر افزایش سبک های حل مسئله(اعتماد به خود در حل مساله، شیوه اجتناب-نزدیکی به مساله و کنترل شخصی) زوجین متقاضی ازدواج تاثیر دارد و این تاثیر در مرحله پیگیری دارای ثبات و پایداری می باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش این بسته آموزشی روانشناختی می تواند در جهت تقویت سبک های حل مساله زوجین استفاده شود.