فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۳۲٬۷۶۴ مورد.
۷۶۱.

نقش تعدیل کننده جنسیت در رابطه بین فشار روان شناختی، حساسیت به طرد شدن و شکست با ایده پردازی خودکشی نوجوانان: نقش میانجی افسردگی و ناامیدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: فشار روان شناختی حساسیت به طرد شدن تجربه شکست افسردگی ناامیدی نوجوان ایده پردازی خودکشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۶۱
اهداف شناسایی ایده پردازی خودکشی در نوجوانان می تواند به مداخله به هنگام برای افراد در معرض خطر کمک کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده جنسیت در رابطه بین فشار روان شناختی، حساسیت به طرد شدن و شکست با ایده پردازی خودکشی در نوجوانان با نقش میانجی افسردگی و ناامیدی انجام شد. مواد و روش ها پژوهش مقطعی حاضر به روش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان 14 تا 19ساله استان لرستان که در سال تحصیلی 1401 در مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. در این پژوهش بااستفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 623 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس احتمال خودکشی (کال و گیل، 1988)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی (زیگموند و اسنیت، 1983)، پرسش نامه فشار روان شناختی (ژانگ و همکاران، 2022)، مقیاس ناامیدی (بک و همکاران، 1974)، مقیاس شکست گیلبرت و آلن (1998) و پرسش نامه حساسیت به طرد (داونی و فلدمن، 1996) استفاده شد. فرضیه های پژوهش بااستفاده از ضریب همبستگی پیرسون به کمک نرم افزار SPSS نسخه 26 و تحلیل مسیر بااستفاده از نرم افزار AMOS نسخه 24 تحلیل شدند. یافته ها نتایج حاصل از تحلیل متغیر تعدیل کننده نشان داد در پسران شکست و حساسیت به طرد اثر مثبت و مستقیمی بر ایده پردازی خودکشی دارد، درحالی که فشار روان شناختی از طریق ناامیدی و افسردگی اثر غیرمستقیمی بر ایده پردازی خودکشی دارد. همچنین در دختران شکست و فشار روان شناختی اثر مثبت و مستقیمی بر ایده پردازی خودکشی دارند، درحالی که حساسیت به طرد از طریق ناامیدی و افسردگی اثر غیرمستقیمی بر ایده پردازی خودکشی دارد. نتیجه گیری از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که فشار روان شناختی، حساسیت به طرد و شکست از طریق ناامیدی و افسردگی می توانند به خوبی ایده پردازی خودکشی در نوجوانان را تبیین کنند.
۷۶۲.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و بازی درمانی بر حرمت خود دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهن آگاهی بازی درمانی خود ارزشمندی دانش آموزان ابتدایی گرمسار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۴۰
زمینه: مطالعات نشان داده است دانش آموزانی که حرمت خود بالاتری دارند در تعامل های اجتماعی عملکرد بهتری را تجربه می کنند. اخیراً مداخله های ذهن آگاهی شامل خودنظم جویی و توجه به تجربیات حال که به بازشناسی وقایع ذهنی، تیز حسی، باز و پذیرا بودن کمک می کند مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. از طرف دیگر بازی درمانگری به عنوان فعالیت لذت بخش جسمی و ذهنی خود خواسته به افزایش حرمت خود می انجامد، با این وجود در زمینه بازی درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی جهت افزایش احساس حرمت خود در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی محور، بر حرمت خود دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان گرمسار انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری مورد مطالعه را تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی در شهرستان گرمسار (7620 نفر) در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل می دادند. شرکت کنندگان بر اساس روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس در سه گروه 15 نفری با توجه به معیارهای ورود به صورت تصادفی در سه گروه همتاسازی شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه حرمت خود کروکر و همکاران (۲۰۰۳) استفاده شد. به منظور انجام پژوهش پروتکل بازی درمانی (جانسون و پارسون، 2023) در قالب 8 جلسه 60 دقیقه ای و پروتکل ذهن آگاهی (سیگال و همکاران، 2002) در قالب 8 جلسه 60 دقیقه ای بر روی دو گروه آزمایش اجرا شد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره با استفاده از نرم افزار آماری SPSS22 استفاده شد. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که مداخلات ذهن آگاهی و مداخلات بازی محور، بر رشد حرمت خود دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان گرمسار تأثیر دارند (05/0 P<). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد ذهن آگاهی و بازی درمانی قابلیت تأثیرگذاری بر حرمت خود دانش آموزان را دارد. پیشنهاد می شود در پژوهش های بعدی اثربخشی پروتکل های ذهن آگاهی و بازی درمانی بر سایر گروه های پژوهشی و با نمونه های بزرگتر مورد بررسی قرار گیرد.
۷۶۳.

الگوی ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام شهر تهران: مدلی برآمده از نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختار سازمانی دوگانه های انجمن شیوه های درمانی انجمن معتادان گمنام نظریه زمینه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۳۱
هدف: هدف پژوهش حاضر شناخت الگوی ساختار سازمانی در انجمن معتادان گمنام شهر تهران بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع نظریه گراندد تئوری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه صاحب نظران و متخصصان و اعضای پیشکسوت انجمن معتادان گمنام بود و از بین آن ها 18 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و گزینشی با استفاده از نرم افزار MAX.QDA 2020 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مقوله محوری در ساختارِ سازمانی انجمن معتادان گمنام پذیرش هدفمندی فرایند بهبودی بود. شرایط زمینه ای شامل اصول اساسی انجمن و ویژگی های سازمانی و شرایط علّی شامل باورهای بنیادین، دوگانه های انجمن و سلطه ایمان محوری بود. مقوله های دیالکتیک فرد و جامعه در انجمن، فرصت های درون انجمنی و تهدیدهای درون سازمانی نیز شرایط مداخله ای این ساختار سازمانی را تشکیل دادند. استراتژی های انجمن معتادان گمنام نیز شامل استراتژی های سازمانی و مکانیسم های بازتوانی بودند. در نهایت، مقوله شیوه های درمانی و مکانیسم بازتوانی به عنوان پیامد ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام شناسایی شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام در شیوه اجرا اگرچه موفقیت های چشمگیری داشته است، اما در ساختار قدرت که سلسله مراتبی و مبتنی بر حلقه های عمودی قدرت است و در برخی باورهای بنیادین با استحاله هویت افراد وابسته به مواد روبرو شده که انتقاد برخی از بنیان گذاران این انجمن در ایران را نیز به همراه داشته است.
۷۶۴.

اثربخشی درمان گروهی متمرکز بر شفقت بر راهبرد های حل تعارض و دشواری تنظیم هیجان در زوجین دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعارض زناشویی درمان متمرکز بر شفقت تنظیم هیجان راهبرد های حل تعارض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۴۵
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی متمرکز بر شفقت بر راهبرد های حل تعارض و دشواری تنظیم هیجان در زوجین دارای تعارض زناشویی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجین دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرج در سال 1401 بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند از میان زوجین داوطلب واجد شرایط 30 زوج انتخاب شده و به صورت گمارش تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان گروهی متمرکز بر شفقت گیلبرت به مدت 10 جلسه 75 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه راهبرد های حل تعارض استراوس و همکاران (1996) (CTS2)، دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (2004) (DERS) و تعارضات زناشویی ثنایی (1379) (MCQ) بود. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت بر راهبرد های حل تعارض (001/0=p) و دشواری تنطیم هیجان (001/0=p) زوجین دارای تعارض زناشویی معنادار بود و نتایج حاکی از ماندگاری درمان در دوره پیگیری بود (001/0=p). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان گروهی متمرکز بر شفقت روش مداخله ای مناسبی برای ارتقای راهبرد های حل تعارض و کاهش دشواری تنظیم هیجان زوجین دارای تعارض زناشویی بوده است.
۷۶۵.

مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیریت استرس ذهن آگاهی درمان شناختی رفتاری نشانگان ملال پیش از قاعدگی اضطراب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۳۴
زمینه: علائم نشانگان پیش از قاعدگی به صورت تحریک پذیری، تنش، بی قراری، اضطراب و نااستواری هیجانی و خلقی ظاهر می شوند که به طور جدی در سبک زندگی و ارتباطات اجتماعی زنان اختلال ایجاد می کند. علی رغم مطالعات گسترده در زمینه اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی، مطالعه ای به مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب دختران دبیرستانی انجام نشده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش با روش شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با گروه گواه است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی در بازه سنی 16 الی 18 سال شهر اهواز بودند که از میان آن ها 45 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار غربال گری نشانگان پیش از قاعدگی (استاینر و همکاران، 2003)، مقیاس خودسنجی اضطراب زونگ (1970) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن بود که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی رفتاری بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی در سطح معناداری 0/05 مؤثر و معنادار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که آموزش و ترویج بکارگیری راهبردهایی مانند مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی می تواند به بهبود سطح اضطراب درک شده و کاهش میزان ملال پیش از قاعدگی در دختران دبیرستانی منجر گردد و لازم است روانشناسان و مشاوران مدارس نسبت به برگزاری و اجرای چنین آموزش هایی اقدام نمایند.
۷۶۶.

نقش تعدیل گری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهزیستی اجتماعی سلامت روانی دلبستگی مکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۹۵
مقدمه: دلبستگی مکان، به پیوند عاطفی میان فرد و مکان اطلاق می شود. این مفهوم تجارب زندگی افراد را در سه حوزه ی عاطفی، شناختی و رفتاری به میزان قابل توجهی تحت تاثر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلگری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهران انجام شد.  روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بوده و نمونه آن متشکل از 241 زن ساکن شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس سلامت روانی بشارت (1388) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق، روش مدل معادلات ساختاری، نرم افزارهای SPSS20 و SmartPLS3 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میان دلبستگی مکان با سلامت روان و نیز میان دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی رابطه مثبت معنادار برقرار است. گرچه میان مدت سکونت و دلبستگی مکان رابطه معنادار مثبت وجود دارد، مدت سکونت نمی تواند در رابطه میان دلبستگی مکان با سلامت روان و بهزیستی اجتماعی نقش تعدیلگری ایفا کند. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان گفت دلبستگی مکان، در افزایش سلامت روان و بهزیستی اجتماعی زنان نقش قابل توجهی دارد.
۷۶۷.

مقایسه اثر بخشی الگوی کارکردی مک مستر و مدل شناختی- سیستمی گاتمن در تعارض های زناشویی و طلاق عاطفی متقاضیان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوی کارکردی مک مستر مدل شناختی سیستمی گاتمن طلاق عاطفی تعارضات زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۹۱
هدف: پژوهش پیش رو با هدف مقایسه اثر بخشی الگوی کارکردی مک مستر و مدل شناختی- سیستمی گاتمن در تعارض های زناشویی و طلاق عاطفی متقاضیان طلاق انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش-آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. در این پژوهش از تعداد 85 زوج که به جهت اختلافات زناشویی و درخواست طلاق در طول سال 1399 به کلینیک مداخلات روان شناختی روان پویش مراجعه نمودند با توجه به شرایط پژوهش و با روش نمونه گیری در دسترس 21 زوج به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (گروه آزمایش1، گروه آزمایش 2 و گروه گواه) قرار داده شدند. سپس گروه آزمایش اول در طول ده جلسه تحت آموزش الگوی مک مستر (اپشتاین و همکاران، 1978) و گروه آزمایش دوم نیز طی ده جلسه تحت آموزش رویکرد سیسستمی گاتمن (گاتمن، 2019) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (گاتمن، 2008) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (ثنایی، 1375) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری (سه ماهه) بود که بکار برده شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس دو راهه (آمیخته) نشان داد که هر دو رویکرد درمانی بکار برده شده در پژوهش (مک مستر و گاتمن) موجب کاهش طلاق عاطفی (03/1598=F؛ 001/0>P) و نیز کاهش تعارضات زناشویی (14/207=F؛ 001/0>P) در زوجین بوده است و از طرفی در سنجش ماندگاری اثر نیز که مرحله پیگیری صورت پذیرفت هر دو رویکرد نتایج مثبت را نشان داد. در برآورد آزمون تعقیبی بونفرنی مشخص شد بین دو رویکرد تفاوت معناداری وجود دارد و این بدین معنا است که میزان اثربخشی رویکرد مک مستر در کاهش طلاق عاطفی و نیز کاهش تعارضات بین زوجین در مقایسه با رویکرد گاتمن بیشتر می باشد.
۷۶۸.

اثربخشی آموزش عملی مهارت های ارتباط صمیمانه بر سبک های عشق ورزی، بهزیستی روانشناختی، آزار عاطفی و تنش زناشویی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش مهارت های ارتباط صمیمانه سبک های عشق ورزی بهزیستی روانشناختی آزار عاطفی تنش زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۳۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش عملی مهارت های ارتباط صمیمانه بر سبک های عشق ورزی، بهزیستی روانشناختی، آزار عاطفی و تنش زناشویی در زنان متأهل بود. روش ﭘﮋوﻫﺶ، ﻧﯿﻤﻪ آزﻣﺎﯾﺸﯽ از ﻧﻮع ﭘﯿﺶآزﻣﻮن - ﭘﺲآزﻣﻮن ﺑﺎ ﮔﺮوه گواه ﺑﻮد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان متاهل مراجعه کننده به پایگاه های سلامت شهرستان مهدیشهر در سال 1399 بود. از این بین 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه سبک های عشق ورزی، بهزیستی روانشناختی، آزار عاطفی و تنش زناشویی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش عملی مهارت های ارتباط صمیمانه در 10جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش عملی مهارت های ارتباط صمیمانه باعث کاهش آزار عاطفی و تنش زناشویی و بهبود بهزیستی روانشناختی و سبک های عشق ورزی در گروهی شد که مورد آموزش قرار گرفته بودند اما در سبک عشق ورزی دوستانه تفاوت معناداری مشاهده نشد. در نتیجه از این روش می توان جهت کاهش تعارضات و ارتقا کیفیت زندگی زناشویی در زوجین استفاده کرد.
۷۶۹.

تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر خشونت خانوادگی با رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خشونت زنان متأهل خشونت خانوادگی مطالعه کیفی نظریه زمینه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۴۲
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر خشونت خانوادگی با رویکرد نظریه زمینه ای بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه زمینه ای به مطالعه عوامل و پیامدهای خشونت علیه زنان در خانواده پرداخته است. برای گردآوری اطلاعات و انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و با پیشرفت مطالعه، نمونه گیری موارد مطلوب صورت گرفت که تا رسیدن به اشباع نظری با 21 نفر از زنان مورد خشونت قرار گرفته که به مرکز اورژانس اجتماعی شهر نهاوند مراجعه کرده اند، مصاحبه نیمه ساختار یافته به عمل آمد. که بعد از تحلیل و بررسی محتوای مصاحبه ها، با کدگذاری باز 202 مفهوم اولیه و در کدگذاری محوری، 20 مقوله عمده و درنهایت یک مقوله مرکزی یا هسته ای استخراج گردید. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که عواملی نظیر اعتیاد شوهر، مشکلات و اختلالات شخصیتی، ازدواج اجباری و زودهنگام، نگرش مردسالاری در خانواده، عدم حمایت خانوادگی، نقص جامعه پذیری و تربیت اجتماعی و شرایط نامناسب اقتصادی از عوامل مؤثر و عمده در افزایش و بروز خشونت علیه زنان در خانواده محسوب می شوند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج و یافته های به دست آمده از این پژوهش کیفی، برگزاری کارگاه ها جلسات مهارت های زندگی و مشاوره های پیش از ازدواج جهت افزایش آگاهی و شناخت زوجین از هم و برخورد با یکدیگر مخصوصاً در اوایل زندگی جهت مقابله و کاهش پدیده خشونت علیه زنان پیشنهاد می شود.
۷۷۰.

تجربه زیسته مادران ایرانی از نقش مادرزن و مادرشوهری: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مادرزن مادرشوهر مادران ایرانی پدیدارشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۲۳
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته مادران ایرانی از نقش مادرزن و مادرشوهری بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی پدیدارشناسی تفسیری است. نمونه مورد مطالعه شامل 14 نفر از مادران ساکن شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از افراد مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و به روش اسمیت و اسبورن (2007) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه نقش مادرزن و مادرشوهری در 4 مضمون اصلی شامل ادراک از مادرانگی بعد از ازدواج فرزند، الزامات نقش آفرینی، چالش ها و فرصت ها، مهارت های ارتباطی، 15 مضمون فرعی شامل مادری حامی و راهنما، مادری محافظه کار، مادری فداکار با محدودیت های شخصی، صفات و ویژگی های مطلوب، چالش ها و فرصت های ارتباط با همسر، چالش ها و فرصت های رابطه والد-فرزندی، چالش باورهای فرهنگی، فرصتی برای پاسخ به نیازهای اساسی، چالش مسئولیت های مراقبتی و مدیریتی، چالش های احساسی، حفظ مرزها، سرمایه گذاری ابرازی و ابزاری، پیوستن به خانواده همسر فرزند، پیوستن به عروس و داماد، آگاهانه و هوشمندانه عمل کردن و 69 کد برآورد گردید. نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش، نقش مادرزن و مادرشوهری با ادراکی از مادری حامی، محافظه کار و فداکار تعریف می شود که برای نقش آفرینی خویش ملزم به ویژگی ها و صفات مطلوب و استفاده از مهارت های ارتباطی می باشد. مادرزن و مادرشوهر بودن در عین ایجاد فرصت ها، چالش هایی را نیز برای مادران به دنبال دارد. به طور کلی تسهیل گری در روابط و انسجام خانواده به عنوان جوهره مشترک تجارب مادران ایرانی از نقش مادرزن و مادرشوهری می باشد
۷۷۱.

تأثیر آموزش ترکیبی بر سلامت ذهنی، انگیزش تحصیلی و درگیری تحصیلی در دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش ترکیبی سلامت ذهنی انگیزش تحصیلی درگیری تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۴۳
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش ترکیبی بر سلامت ذهنی، انگیزش تحصیلی و درگیری تحصیلی دانشجویان بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جز تحقیقات کاربردی و از لحاظ اجرا توصیفی از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی بود از جامعه آماری721 نفری دانشجویان دانشگاه پیام نور خلخال در نیمسال تحصیلی1403-1402، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، بر اساس فرمول کرلینجر تعداد60 نفر به روش تصادفی در دو گروه 30 نفره یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل آموزش شیوه تدریس ترکیبی؛ سلامت ذهنی اریکسون و نانون (2018)؛ انگیزش تحصیلی هارتر (1981) و درگیری تحصیلی زرنگ (2011) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از تحلیل کوواریانس استفاده استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش ترکیبی بر تعامل، هتاگوژی، پداگوژی، فناوری و بر سلامت ذهنی تأثیر دارد (01/0 >p). تأثیر آموزش ترکیبی بر انگیزش بیرونی و انگیزش درونی نیز مثبت و معنادار بود (01/0 >p). همچنین، نتایج تأثیر آموزش ترکیبی بر درگیری انگیزشی، درگیری شناختی، درگیری رفتاری و درگیری تحصیلی نیز مثبت و معنادار به دست آمد (01/0 >p). نتیجه نهایی اینکه، اگر رویکرد آموزش ترکیبی به عنوان عامل بیرونی اثرگذار آموزشی مبتنی بر چندرسانه ای ها، فرامتن ها، فراپیوندها، موک ها، پادکست و متاورس به خوبی نیازسنجی، طراحی، اجرا و ارزشیابی شود؛ موجب افزایش رضایتمندی، شایستگی، اعتماد به باورهای شخصی و مشارکت پذیری یادگیرندگان خواهد شد که سرانجام این امر نیز به ترتیب موجب سلامت ذهنی ، انگیزش تحصیلی و درگیری تحصیلی یادگیرندگان می شود.
۷۷۲.

طراحی الگوی توانمندسازی مشاوران مدرسه: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مشاور مشاوره مدرسه توانمندسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۳۶
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی توانمندسازی مشاوران مدرسه و بر مبنای نظریه داده بنیاد و با به کارگیری روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. روش: بدین منظور تعداد 12 معلم، 14 مشاور مدرسه، 13 دانش آموز (در سطح استان اردبیل) به شیوه نمونه گیری هدفمند و تعداد 9 متخصص و استاد مشاوره (در سطح کشور) به شیوه نمونه گیری گلوله برفی انتخاب و داده ها تا رسیدن به اشباع نظری گردآوری و پس از پیاده سازی متن مصاحبه ها و ورود اطلاعات به نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA، با کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج کدگذاری باز و محوری منجر به شناسایی 245 مفهوم و 17 مقوله محوری شد. همچنین، نتایج کدگذاری انتخابی نشان داد که مقوله هسته توانمندی مشاوران مدرسه است که تحت تأثیر شرایط علّی (صلاحیت علمی، شغلی و اخلاقی)، شرایط مداخله گر (بلوغ عاطفی، خودکارآمدی، مهارت های حرفه ای و هماهنگی) و شرایط زمینه ای (بلوغ عقلی، هوش هیجانی، سلامت روان، مهارت های ارتباطی، سرسختی روانشناختی و شخصیت کاریزماتیک) در قالب راهبردهای توسعه سازمانی و فردی است که حاصل آن بهبود کارآمدی مشاوران مدرسه به صورت مستقیم و غیرمستقیم است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر توصیه می شود از الگوی حاضر به منظور توانمندسازی مشاوران مدرسه و همین طور طراحی و تدوین برنامه های مختلف در جهت بهبود خدمات راهنمایی و مشاوره مدرسه استفاده شود.
۷۷۳.

تدوین مدل مسئولیت پذیری شخصی بر اساس الگوی ارتباطی خانواده در نوجوانان با نقش واسطه ای سبک های هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوی ارتباطی خانواده سبک های هویتی مسئولیت پذیری شخصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای سبک های هویتی در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده با مسئولیت پذیری شخصی در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان دختر و پسر در مقاطع دوره متوسطه دوم شهر تهران از مدرسه نمونه دولتی پسرانه علامه شعرانی منطقه 2 و نمونه دولتی دخترانه نیکان منطقه 2 در سال 1401 بودند که از بین آن ها به صورت در دسترس 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس مسئولیت پذیری شخصی (PRSA، مرگلر و شیلد، 2016)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (FCP، کوئرنر و فیتزپاتریک، 2002) و پرسشنامه سبک هویت (ISI، برزونسکی، 1992) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که جهت گیری گفت وشنود و جهت گیری همنوایی به صورت غیر مستقیم از طریق سبک های هویتی توانستند مسئولیت پذیری شخصی در نوجوانان را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که الگوی ارتباطی خانواده و سبک های هویتی نقش کلیدی در مسئولیت پذیری شخصی نوجوانان دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای مسئولیت پذیری ضروری است.
۷۷۴.

نقش واسطه ای تحمل ابهام دررابطه بین نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه با حافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحمل ابهام نیاز به خاتمه نیاز به شناخت حافظه کاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تحمل ابهام در رابطه بین نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه با حافظه کاری بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر تهران که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند که از بین آن ها ازطریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 385 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های حافظه کاری (WMQ، 1392)، نیاز به شناخت (NCS، 1996)، نیاز به خاتمه (NFCS، 2008) و تحمل ابهام (MSTAT، 1993) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل معادلات ساختاری بود که با استفاده از آن روابط علی متغیرهای پژوهش بررسی شد. یافته ها گویای آن بود که اثر مستقیم نیاز به شناخت بر حافظه کاری معنادار (001/0>P)، اثر مستقیم تحمل ابهام بر حافظه کاری(001/0>P) معنادار، اما اثر مستقیم ترجیح قطعیت (08/0>P) و ترجیح ساختار(1/0>P) بر حافظه کاری معنادار نبود. همچنین نتایج نشان داد که نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه از طریق واسطه گری تحمل ابهام بر حافظه کاری دارای اثرغیرمستقیم بود (001/0>P). بنابراین مداخلات مبتنی بر بهبود نیاز به شناخت، نیاز به خاتمه و تحمل ابهام می تواند به افزایش ظرفیت حافظه کاری در دانش آموزان کمک کند.
۷۷۵.

نقش هوش فرهنگی در خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان با میانجی گری تفکر راهبردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: هوش فرهنگی خودکارآمدی کارآفرینانه تفکر راهبردی دانشجویان کارآفرین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۲۵
مقدمه: خودکارآمدی کارآفرینانه نقش مهمی در پرورش نسل کارآفرین و توسعه اقتصادی- فرهنگی یک کشور دارد. ازاین رو مطالعه حاضر باهدف نقش هوش فرهنگی در خودکارآمدی کارآفرینانه با میانجی گری تفکر راهبردی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارآفرینان مشغول به فعالیت در واحد فناور پارک علم وفناوری خراسان جنوبی در بازه زمانی اردیبهشت تا تیرماه 1398 بودند، که از افراد واجد شرایط 120 نفر دانشجوی کارآفرین به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های هوش فرهنگی آنگ و همکاران (2004)، تفکر راهبردی گلدمن (2006) و خودکارآمدی کارآفرینانه دی نابل و همکاران (1999) بودند. برای تحلیل داده ها از مدل سازی ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی (PLS) و نرم افزار (SPSS) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین هوش فرهنگی با خودکارآمدی کارآفرینانه و تفکر راهبردی و رابطه مستقیم و معناداری بین تفکر راهبردی با خودکارآمدی کارآفرینانه وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفکر راهبردی نقش میانجی در رابطه بین هوش فرهنگی با خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان بازی می کند. نتیجه گیری: با توجه به اثر مستقیم و غیرمستقیم هوش فرهنگی و تفکر راهبردی بر میزان خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان، به نظر می رسد با تقویت هوش فرهنگی و تفکر راهبردی می توان خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان را بهبود بخشید.
۷۷۶.

مقایسه علائم جسمانی و روانشناختی اختلال علائم بدنی و سه نمود بالینی شناخت، عاطفه و رفتار در زنان و مردان مبتلا به اختلال علائم بدنی

کلید واژه ها: اختلال علائم بدنی ویژگی های روانشناختی تفاوت های جنسیتی شناخت رفتار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۶۹
مقدمه: اختلال علائم بدنی، اختلالی با علائم شایع جسمانی و افکار، احساسات و رفتارهای نامتناسب در مورد آن علائم، دارای تفاوت های گسترده جنسیتی در شیوع است که در پژوهش ها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه علائم دردهای جسمانی (معیارهای A) و نمودهای بالینی علائم روانشناختی اختلال علائم بدنی (معیارهای B) یعنی شناخت، رفتار و عاطفه در زنان و مردان مبتلا به این اختلال بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و علی- مقایسه ای بود. بدین منظور ۶۰ زن و ۳۰ مرد مبتلا از میان بیماران مبتلا به اختلال علائم بدنی ۱۸ تا ۶۰ ساله ایرانی در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ با تشخیص روانپزشک و به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، دو پرسشنامه مقیاس ۸ گویه ای علائم بدنی (۲۰۱۴) و اختلال علائم بدنی (معیارهای B) (۲۰۱۷) بود. جهت تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: زنان دارای این اختلال، به طور کلی علائم روانشناختی بیشتری نسبت به مردان نشان دادند و زیر مقیاس های روانشناختی، نمود عاطفه (۰/۰۰=P) و رفتار (۰/۰۰=P) در آن ها بیشتر دیده شد؛ اما در نمود شناخت (۰/۱۸=P) و شدت دردهای جسمانی (۰/۱۳=P) تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده نشد. نتیجه گیری: براساس پژوهش حاضر، یکی از عوامل تفاوت در شیوع می تواند ناشی از ابراز کمتر بیماری و نه ابتلای کمتر در مردان باشد. بررسی دلایل زیربنایی تفاوت در عاطفه و رفتار علائم روانشناختی، ازجمله دلایل فرهنگی، می تواند موضوع پژوهش های آتی باشد.
۷۷۷.

الگویابی روابط ساختاری مهارت های ارتباطی با میانجیگری کیفیت زندگی اسلامی با تاب آوری روان شناختی در پرستاران زن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: مهارت های ارتباطی کیفیت زندگی اسلامی تاب آوری روان شناختی پرستاران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۰۲
این پژوهش با هدف بررسی الگو یابی روابط ساختاری مهارت های ارتباطی و کیفیت زندگی اسلامی با تاب آوری روان شناختی در پرستاران زن انجام شد. پژوهش «توصیفی» و از نوع همبستگی مبتنی بر روش الگو یابی معادلات ساختاری (به طور خاص معادلات رگرسیونی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل پرستاران بیمارستان است که با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 25 برای هر متغیر آشکار در الگو 217 پرستار به روش «نمونه گیری هدفمند» به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های «مهارت ارتباطی» بارتون (1990)، پرسشنامه «کیفیت زندگی اسلامی» نژادمحمد نامقی و همکاران (1394) و پرسشنامه «تاب آوری» کونر و دیویدسون (2003) بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از الگو یابی معادلات رگرسیونی ساختاری و نرم افزار SPSS 18 و Amos 23 استفاده شد. یافته ها نشان داد: مهارت های ارتباطی و کیفیت زندگی اسلامی اثر مستقیمی بر تاب آوری روان شناختی دارند، و مهارت های ارتباطی با میانجیگری کیفیت زندگی اسلامی بر تاب آوری روان شناختی اثری غیرمستقیم دارند. همچنین الگوی پژوهش تأیید شد و 69 درصد از تاب آوری روان شناختی توسط مهارت های ارتباطی و کیفیت زندگی اسلامی قابل تبیین است. نتایج این پژوهش با توجه به نقش اثرگذار مهارت های ارتباطی و کیفیت زندگی اسلامی می تواند در محیط های اجتماعی و شغلی، تاب آوری روان شناختی را در شغل های دارای فشار روانی زیاد افزایش دهد.
۷۷۸.

بررسی نقش توانمندی های منش والدین در تبیین اجتماعی سازی هیجانی با توجه به نقش میانجی گری نظم بخشی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توانمندی های منش والدین اجتماعی سازی هیجانی تنظیم هیجان شیوه های برخورد با هیجانات منفی کودکان ( CCNES)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۹۱
مقدمه: ویژگی ها و صفات والدین نقش مهمی در نحوه اجتماعی سازی فرزندانشان به لحاظ هیجانی دارند، از این رو هدف این پژوهش، بررسی نقش توانمندی های منش والدین در تبیین سبک های اجتماعی سازی هیجانی فرزندان با توجه به نقش میانجی گر نظم بخشی هیجان بود.   روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بود. حجم نمونه 300 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که در نهایت 286 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های شیوه های برخورد با هیجانات منفی کودکان ( CCNES )، مشکلات در نظم بخشی هیجانی (DERS) و آزمون مختصر توانمندی های منش (BST) بودند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS23 و همچنین جهت انجام معادلات ساختاری از نرم افزار PLS-SEM3 استفاده شد.  یافته ها: یافته ها نشان داد که توانمندی منش تبیین کننده CCNE حمایتی (18/0= β، 16/0= p ) نبود، اما به طور منفی تبیین کننده CCNE غیر حمایتی (57/0-= β، 001/0= p ) بود. توانمندی های منش والدین تبیین کننده مثبت تنظیم هیجان (55/0= β، 001/0= p ) بود. یافته ها نشان داد تنظیم هیجان تبیین کننده CCNE حمایتی (09/0-= β، 59/0= p ) و CCNE غیر حمایتی (07/0-= β،73/0= p ) نیست. اثرات غیرمستقیم توانمندی منش والدین به CCNE حمایتی و غیر حمایتی با توجه به نقش واسطه ای تنظیم هیجانی غیر معنی دار است. نتیجه گیری:  به طور کلی بر اساس نتایج می توان گفت که توانمندی های منش شخصیت که تشکیل دهنده فضیلت های انسان هستند، می توانند منجر به افزایش تنظیم هیجانی و همچنین منجر به کاهش برخوردهای غیر حمایتی CCNE در والدین گردند.
۷۷۹.

مقایسه اثربخشی مداخله ی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران و مداخله ی شفقت به خود به دختران بر بهزیستی ذهنی دختران نوجوان با تعارض والد- فرزندی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهزیستی ‏ذهنی تعارض والد-فرزندی شفقت به خود فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۸۸
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله ی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران و مداخله ی شفقت به خود به دختران بر بهزیستی ذهنی دختران نوجوان با تعارض والدفرزندی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر 14و15سال که در سال تحصیلی ۱۳۹۹ - 1400 در منطقه 14 شهر تهران در مدارس دولتی مشغول به تحصیل بودند و مادران آنها تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 45 نفر از دانش آموزان که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادف در سه گروه گمارده شدندگروه اول شامل10 نفر از مادران دانش آموزان که مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند، و گروه دوم 12 نفر از دانش آموزان که تحت مداخله شفقت به خود قرار گرفتند و در گروه گواه 12 نفر از دانش آموزان که هیچ مداخله دریافت نکردند. مداخلات در 8 جلسه 90 دقیقه ارائه گردید. دانش آموزان مقیاس بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو (2003) را پیش و پس از مداخله و دو ماه بعدپاسخ دادند یافته های حاصل از تحلیل واریانس آمیخته نشان داد. که مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران و مداخله شفقت به خود به دختران نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر بهزیستی ذهنی اثربخش بود(p≤ 0.001) و مداخله شفقت به خود اثر بخش تر بود و در مرحله پیگیری تاثیرات پایداری خود را حفظ کرده بود بنابراین می توان از این مداخله در محیط های مشاوره مدارس استفاده کرد
۷۸۰.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت بر تحمل پریشانی و بازداری هیجانی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت تحمل پریشانی بازداری هیجان اختلال اضطراب فراگیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۸۲
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت بر تحمل پریشانی و بازداری هیجانی دانش-آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مرکز جامع سلامت سیدحاتمی اردبیل در سال 1400 بود. از جامعه مذکور 30 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و کنترل جایگزین شدند. این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت قرار گرفت، در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت پرسشنامه های تحمل پریشانی و بازداری هیجانی به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس آزمون تحمل پریشانی و بازداری هیجانی گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری دارد (01/0=P). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت موجب بهبود نمرات تحمل پریشانی و بازداری هیجانی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان