مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف الگوهای موثر بر مصرف مواد مخدر در ایران و ارائه راهکارهای مناسب بر پایه پژوهش های پیشین بود. روش: روش این پژوهش توصیفی (مرور نظام مند) و تحلیلی (کیفی و از نوع فراترکیب) بود. جستجوی سیستماتیک مقالات منتشر شده داخلی در یکی از پایگاه های اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه بانک اطلاعات نشریات کشور، و غیره با هدف تعیین اسناد معتبر، موثق، و مرتبط در بازه زمانی سال 1381 تا 1400 صورت گرفت و 89 مقاله استخراج گردید که در گام بعدی بر اساس قواعد روش شناختی فراترکیب تعداد 58 مقاله مرتبط انتخاب گردید. ارزیابی کیفیت نتایج (روایی) از طریق مشورت با چند نفر خبره و ارزیابی پایایی با استفاده از شاخص کاپا صورت گرفت. یافته ها: نتایج توصیفی نشان داد که میانگین سنی شروع مصرف مواد مخدر در ایران در دوره نوجوانی و جوانی است. همچنین، اولین تجربه آشنایی با مواد مخدر از طریق بستگان و دوستان بوده و عواملی مانند خرده فرهنگ قومی، هنجارهای اجتماعی، عوامل زمینه ای-جمعیتی، عوامل فردی-روانی، ناکامی اجتماعی، رفتار پرخطر، هم نشینی افتراقی، اجتماعی شدن، سبک فراغتی، کنترل اجتماعی، برچسب اجتماعی، آنومی اجتماعی و اقتصادی، ضعف سیاست گذاری، و اختلال های ساختاری-کارکردی بر مصرف مواد مخدر تأثیرگذار بودند. به عبارت کلی، فراترکیب مذکور در قالب 6 مضمون سازنده و 19 مضمون پایه با کدهای اولیه احصایی مرتبط انجام گرفت. نتیجه گیری: شیوع مصرف مواد مخدر و تبدیل شدن آن به هنجار و اسلوب زیست، دارای پیچیدگی در شرایط علّی است و راهکارهای آن نیز بایستی مبتنی بر سیاست گذاری همه جانبه نگر و فراگیر در حوزه های مختلف از قبیل خانواده، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ، و آموزش عمیق اجتماعی مرتبط با مسئله مذکور باشد.
بررسی تجارب زیسته جوانان مصرف کننده مواد در فرحزاد تهران: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته جوانان مصرف کننده مواد در فرحزاد تهران انجام شد. روش: روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه پژوهش شامل مصرف کنندگان مواد جوان فرحزاد تهران بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 35 نفر (20 مرد و 15 زن) در سال 1401 انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش استراوس و کوربین انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد مثلث خانواده، فرد، و اجتماع با میانجی گری عوامل خانوادگی، اجتماعی، فردی، اقتصادی، فرهنگی، و روان شناختی به همراه شخصیت های نابسنده و مستعد و دارای مشکلات رفتاری در پیدایش و شکل گیری زیست جهان زندگی اعتیادی مطالعه شوندگان، موثر بود. نتیجه گیری: بر پایه تجربیات زیسته، افراد مورد مطالعه با دید فردیت محور به دنبال ارزش گذاری کنش های خود در میان همتایان بوده و برای جبران فقدان ها، محرومیت ها، افزایش کیفیت دوستی، تکمیل اوقات فراغت، و فراموشی ناکامی ها و مشکلات رفتار وابستگی به مصرف مواد را تا آنجا ادامه دادند که موجب ایجاد زیست جهان اعتیادی و قفل شدگی آنان در گرداب سقوط و افول مصرف مواد شد. مداخلات جامع، شامل حمایت های اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، و روانی به این گروه از جوانان پیشنهاد می شود.
پیش بینی تاب آوری بر اساس ترومای کودکی، آشفتگی روانشناختی، و دشواری تنظیم هیجان د ر افراد با مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی تاب آوری بر اساس ترومای کودکی، آشفتگی روانشناختی، و دشواری تنظیم هیجان د ر افراد با مصرف مواد بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد مبتلا به مصرف مواد تحت درمان در مراکز ترک اعتیاد و کمپ های نگهداری خصوصی و دولتی شهر تبریز در سال 1401 بود. از این بین، 384 نفر با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه آسیب های دوره کودکی، مقیاس آشفتگی روانشناختی، پرسشنامه تاب آوری، و مقیاس دشواری تنظیم هیجان بود. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که ترومای کودکی، آشفتگی روانشناختی و دشواری تنظیم هیجان با تاب آوری رابطه منفی داشت. نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که ترومای کودکی، آشفتگی روانشناختی، و دشواری تنظیم هیجان به طور همزمان 34 درصد از واریانس تاب آوری را تبیین کردند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بر نقش ترومای کودکی، آشفتگی روانشناختی، و دشواری تنظیم هیجان در میزان تاب آوری در مصرف کنندگان مواد تاکید دارد. این متغیرها می توانند به عنوان عوامل علّی و نگهدارنده در ابتلا به مصرف مواد نیز در نظر گرفته شوند.
عوامل موثر بر گرایش کودکان کار خیابانی به خرده فروشی مواد مخدر: مورد مطالعه استان های ایلام و کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر گرایش کودکان کار خیابانی به خرده فروشی مواد مخدر در استان های غربی کشور (ایلام و کرمانشاه) بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل خبرگان و متخصصان علمی و اجرایی فراجا، قوه قضاییه و بهزیستی، کارشناسان در حوزه آسیب های اجتماعی و مواد مخدر، و کودکان کار خیابانی و خانواده های آن ها بود که از بین آن ها 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و گزینشی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل موثر شامل دو بعد اصلی عوامل مستقیم و زمینه ای و 4 مولفه عوامل روان شناختی، خانوادگی، اجتماعی، و اقتصادی بود. بررسی مجدد یافته ها در دو گروه کانونی متشکل از برخی مشارکت کنندگان فعال موجب شناسایی 4 الگوی فرایندی شامل خانواده مهاجر فقیر، خانواده دارای فرهنگ کار، خانواده دارای والدین بی مسئولیت، و خانواده متکدی گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که این موضوع پدیده ای نابهنجار اجتماعی چندبعدی است که کنترل آن با توجه به ماهیت آن، نیازمند تعامل و همکاری نهادهای مختلفی است که بایستی با هماهنگی لازم و با تمرکز بر پاسخ های فرهنگی و اجتماعی کنترل و مدیریت گردد.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل ماتریکس بر افسردگی پس از درمان و خطر لغزش بیماران وابسته به مصرف شیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل ماتریکس بر افسردگی پس از درمان و خطر لغزش بیماران وابسته به مصرف شیشه بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران وابسته به مصرف شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر بجنورد در سال 1401 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های افسردگی و خطر لغزش را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. درمان شناختی مبتنی بر مدل ماتریکس در 24 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و درمان شناختی مبتنی بر مدل ماتریکس باعث کاهش افسردگی و خطر لغزش در بیماران وابسته به مصرف شیشه شد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در زمینه بازگشت به اعتیاد بیماران وابسته به مصرف شیشه، افسردگی پس از ترک نقش کلیدی دارد، می توان از درمان شناختی مبتنی بر مدل ماتریکس در خصوص اثر گذاری بر افسردگی و نهایتاً کاهش خطر لغزش بیماران سود برد.
مقایسه ویژگی های شخصیتی، سلامت روان، و هیجان خواهی در بین نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی، سلامت روان، و هیجان خواهی بین نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد و عادی بود. روش: روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر گرگان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از این بین، 200 نفر در دو گروه نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد (100 نفر) و نوجوانان دارای والدین غیر وابسته به مواد (100 نفر) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه های سلامت روان، پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی، و مقیاس هیجان خواهی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد و عادی در نمرات ویژگی های شخصیتی (مولفه های روان رنجوری، انعطاف پذیری، دلپذیربودن، و مسئولیت پذیری)، سلامت روان، و هیجان خواهی تفاوت معنادار وجود داشت. نوجوانان دارای والدین عادی نسبت به نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد، نمرات انعطاف پذیری، دلپذیربودن، مسئولیت پذیری، سلامت روان، و هیجان خواهی بیشتر و در خرده مقیاس روان رنجوری نمره کمتری را کسب کردند. بین دو گروه در برون گرایی تفاوت معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، والدین وابسته به مواد با مشکلات و مسائلی روبرو هستند که بی سامانی هایی را در ساختار خانواده ایجاد می کنند. آنان با نظارت ناکافی، بی کفایتی، و بی توجهی به نیازهای ضروری فرزندان، زمینه بروز مشکلات شخصیتی در فرزندان نوجوان و جوان خود ایجاد می کنند. همچنین، ابتلا به مشکلات مرتبط با سلامت روان و هیجان خواهی به طور خاص یک پیش بینی کننده مهم برای نوجوانانی است که دارای والدین وابسته به مواد می باشند.
مقایسه اثربخشی روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی پس از سم زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی پس از سم زدایی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مراکز دولتی درمان و بازتوانی اعتیاد شهر بجنورد در سال 1401 بود. از این بین، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خطر لغزش استفاده شد. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و هر هفته یک جلسه تحت روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و پس از مدت یک ماه دوره پیگیری برای هر گروه به اجرا در آمد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی هر دو روش روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بود و هر دو رویکرد موجب کاهش احتمال لغزش بیماران شد. اثربخشی روایت درمانی هم در پس آزمون و هم در دوره پیگیری بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در خصوص کاهش احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی، استفاده از روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخشی بیشتری دارد و روش مناسب تری است
پیش بینی گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان بر اساس آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان بر اساس آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان شهر بجنورد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 310 نفر با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه استعداد اعتیاد، مقیاس آشفتگی روان شناختی، و مقیاس سلامت خانواده اصلی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد آشفتگی های روان شناختی (افسردگی، اضطراب، و استرس) با گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان رابطه مثبت و معنادار، و سلامت در خانواده با گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان همبستگی منفی و معنادار داشت. نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که افسردگی، سلامت در خانواده، اضطراب، و استرس به ترتیب 22 درصد، 26 درصد، 27 درصد، و 24 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی را تبیین کردند. مولفه های این دو متغیر به طور همزمان با هم توانستند 27 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی را تبیین کنند. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، آشفتگی های روان شناختی و سلامت در خانواده می توانند باعث بروز و تداوم گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی در نوجوانان گردند. در نتیجه، طراحی مداخلات مبتنی بر بهبود این ویژگی ها به عنوان مبنایی برای کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی این گروه از افراد پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر تغییر نگرش به مواد مخدر در نوجوانان پسر در معرض خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر تغییر نگرش به مواد مخدر در نوجوانان پسر در معرض خطر انجام شد. روش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان پسر در معرض خطر ساکن مناطق حاشیه شهر کرمانشاه در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه نگرش سنج مواد مخدر را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش گروهی مثبت نگری در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش گروهی مثبت نگری بر مؤلفه های نگرش به مواد مخدر (اثرات، خطرات، و مصرف مواد) تأثیر مثبت داشت و باعث کاهش نگرش مثبت به مواد مخدر در بین شرکت کنندگان گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان از آموزش مثبت نگری به عنوان شیوه ی مؤثری برای کاهش نگرش مثبت نسبت به مواد مخدر در نوجوانان در معرض خطر استفاده نمود. بنابراین، پیشنهاد می شود آموزش مثبت نگری در لیست برنامه های پیشگیری اولیه از اختلال مصرف مواد در مدارس، دانشگاه ها، و مراکز آموزشی قرار گیرد
الگوی ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام شهر تهران: مدلی برآمده از نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناخت الگوی ساختار سازمانی در انجمن معتادان گمنام شهر تهران بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع نظریه گراندد تئوری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه صاحب نظران و متخصصان و اعضای پیشکسوت انجمن معتادان گمنام بود و از بین آن ها 18 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و گزینشی با استفاده از نرم افزار MAX.QDA 2020 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مقوله محوری در ساختارِ سازمانی انجمن معتادان گمنام پذیرش هدفمندی فرایند بهبودی بود. شرایط زمینه ای شامل اصول اساسی انجمن و ویژگی های سازمانی و شرایط علّی شامل باورهای بنیادین، دوگانه های انجمن و سلطه ایمان محوری بود. مقوله های دیالکتیک فرد و جامعه در انجمن، فرصت های درون انجمنی و تهدیدهای درون سازمانی نیز شرایط مداخله ای این ساختار سازمانی را تشکیل دادند. استراتژی های انجمن معتادان گمنام نیز شامل استراتژی های سازمانی و مکانیسم های بازتوانی بودند. در نهایت، مقوله شیوه های درمانی و مکانیسم بازتوانی به عنوان پیامد ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام شناسایی شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام در شیوه اجرا اگرچه موفقیت های چشمگیری داشته است، اما در ساختار قدرت که سلسله مراتبی و مبتنی بر حلقه های عمودی قدرت است و در برخی باورهای بنیادین با استحاله هویت افراد وابسته به مواد روبرو شده که انتقاد برخی از بنیان گذاران این انجمن در ایران را نیز به همراه داشته است.
پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی مثبت در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی مثبت در نوجوانان بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان شهر تهران در سال 1399 بود که از این میان 298 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های خطرپذیری نوجوانان ایرانی، تحول مثبت نوجوانی، امید، تاب آوری، خودکارآمدی، و خوش بینی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی مثبت با رفتارهای پرخطر و گرایش به مصرف مواد در نوجوانان همبستگی معنادار داشتند . نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که مولفه های تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی 45 درصد از واریانس رفتارهای پرخطر را تبیین کردند. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی مثبت (امید، تاب آوری، خودکارآمدی، و خوش بینی) نقش مهمی در پیش بینی رفتارهای پرخطر نوجوانان دارند. تحول مثبت نوجوانی و سرمایه های روان شناختی مثبت می توانند باعث کاهش بروز و تداوم گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان گردند. بنابراین، طراحی مداخلات مبتنی بر بهبود این ویژگی ها به عنوان مبنایی برای کاهش رفتارهای پرخطر این گروه از افراد پیشنهاد می شود.
بازنمایی اعتیاد زنان به مواد مخدر در سریال های تلویزیونی سیمای جمهوری اسلامی ایران (مورد مطالعه: سریال مادرانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه شیوه های برساخت و بازنمایی اعتیاد زنان به مواد مخدر در مجموعه های داستانی تلویزیون در سریال «مادرانه» بود. روش: روش پژوهش کیفی از نوع نشانه شناختی بارت شامل رمزگان هرمنوتیکی، رمزگان واحدهای کمینه معنایی، رمزگان نمادین، رمزگان کنشی و رمزگان فرهنگی بود و شیوه تحلیل بر اساس این رمزگان بود. جامعه آماری این پژوهش، سریال مادرانه بود و روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. یافته ها: نتایج نشان داد این مجموعه با کاربست انواع مختلف رمزگان سعی در به تصویر کشیدن اعتیاد زنان به مواد مخدر دارد تا شکلی از دلایل به دام افتادن زنان را به منزله الگو معرفی کند. برخی از عمده ترین تصاویر ارائه شده از اعتیاد زنان در این مجموعه این است که خانواده عامل مهمی در گرایش افراد به اعتیاد است و مشکلات خانوادگی از جمله طلاق نقش بسزایی در این مسئله دارد. اعتیاد هم در خانواده مرفه و در هم خانواده فقیر دیده می شود و در این سریال نمایش داده شده است که شخصیت فرد وابسته به مواد یک بیمار است و سستی اراده و انگیزه دارد. طبق نتایج، شخصیت فرد وابسته به مواد با انگ و برچسب در خانواده و جامعه مواجه است و اعتیاد مقدمه ای بر سایر آسیب های اجتماعی دیگر است. نتیجه گیری: طبق نتایج، دلایل اعتیاد اشاره به عوامل مختلف فردی، خانوادگی، و اجتماعی دارد که عامل خانوادگی مهم ترین دلیل آن نشان داده شده است. از این رو لازم است بیشتر به سریال هایی با مضمون اعتیاد پرداخته شود و در آن ها علاوه بر دلایل گرایش به اعتیاد و شیوه مواجهه با آن به راهکارهای پیشگیری از آن هم توجه شود.
بررسی عوامل شکل دهنده رفتار جوانان در گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی: مورد مطالعه جوانان شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل شکل دهنده رفتار جوانان در گرایش به مواد مخدر صنعتی در شهر اردبیل انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه جوانان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل در سال 1401 بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 28 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار با تکنیک تحلیل جمله به جمله انجام گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که 8 مقوله و 76 زیرمقوله به عنوان عوامل شکل دهنده رفتار جوانان در گرایش به مواد مخدر صنعتی شناسایی شد که شامل رفتارهای هیجانی، ارتباط و همنشینی با همسالان، رفتار برنامه ریزی شده، نگرش، فشار اجتماعی، گسست خانوادگی، عوامل روان شناختی، و شرایط اقتصادی بودند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از وجود عوامل متعدد فردی، خانوادگی، و محیطی در شکل گیری و جهت دهی رفتارهای جوانان در گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی است. بنابراین، برای پیشگیری از شکل گیری رفتارهای زمینه ساز در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر صنعتی، لازم است عوامل مختلف فردی، خانوادگی، و محیطی را به صورت جامع در طراحی و اجرای برنامه های پیشگیری از گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر صنعتی در نظر گرفته شوند و در این راستا سرمایه گذاری مناسب در کنترل و جهت دهی رفتار جوانان با توجه به مولفه ها و زیر مولفه های شناسایی شده پیشنهاد می گردد.
تدوین مدل علّی آسیب پذیری نوجوانان به اعتیاد براساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری سرکوب گری عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علّی آسیب پذیری نوجوانان به اعتیاد بر اساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری سرکوب گری عاطفی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 228 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، حساسیت پردازش حسی، سیستم های مغزی رفتاری، و سازگاری بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد حساسیت پردازش حسی و سیستم بازداری رفتاری اثر مثبت و معنادار و سیستم فعال ساز رفتاری اثر منفی و معنادار بر آسیب پذیری به اعتیاد داشتند و سرکوب گری عاطفی در رابطه حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری نقش واسطه ای داشت. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، در زمینه آسیب پذیری به اعتیاد، پیشنهاد می شود در کلینیک های درمان اعتیاد، برای کاهش سطح آسیب پذیری به اعتیاد نوجوانان به پیشایندهای حساسیت پردازشی و سیستم های مغزی و پیامدهای منفی احتمالی آن ها توجه بیشتری شود.
آسیب شناسی سازمانی مراکز ترک اعتیاد در پاسخگویی به خواسته های محیط بیرونی: تاملی بر دیدگاه های ذینفعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر آسیب شناسی سازمانی مراکز ترک اعتیاد در پاسخگویی به خواسته های محیط بیرونی بود. روش: روش پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی و مطالعه موردی بود. جامعه پژوهش شامل چهار گروه افراد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد، مدیران و رئیس های مراکز ترک اعتیاد، مددیارانِ این مراکز، و متخصصان حوزه اعتیاد بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری و با تکیه بر اشباع نظری داده ها، 37 نفر انتخاب شدند که سه گروه اول در 11 مرکز در سراسر کشور مشغول به فعالیت بودند. برای گردآوری داده های پژوهش از مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده شد و برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که مراکز ترک اعتیاد با آسیب های متعدد درون سازمانی (آسیب های فرهنگ سازمانی، آسیب های ساختار سازمانی، آسیب های مدیریت منابع انسانی، و آسیب های مالی) و آسیب های برون سازمانی (آسیب های فرهنگ محیطی، فشارهای آسیب زای نهادی، و عدم حمایت نهادی) رو به رو هستند. نتیجه گیری: آسیب های شناسایی شده را با نگاه سیاستی می توان تبیین و تحلیل کرد. بنابراین، برای ایجاد پاسخگویی اثربخش لازم است مراکز ترک اعتیاد راهبردهایی سیاستی مانند بازاریابی و چانه زنی برای جلب حمایت های نهادی را در پیش بگیرند و همچنین، به بازمهندسی ساختار سازمانی خود بپردازند.