نظریه و عمل در برنامه درسی
نظریه و عمل در برنامه درسی سال دوم پاییز و زمستان 1393 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
از زمان تأسیس آموزش رسمی در ایران، کاربردی بودن برنامهدرسی ریاضی، یکی از اهداف مورد تأکید نظام آموزشی بوده است. برای تعیین میزان تحقق چنین هدفی، داشتن آزمونی به منظور سنجش صلاحیت های دانش آموزان در به کارگیری ریاضی در زندگی واقعی، ضروری است. در دهه اخیر، مطالعه بین المللی پیزا در شماری از کشورهای جهان، باهدف سنجش میزان توانایی دانش آموزان 15 ساله در به کارگیری ریاضی برای حل مسائل دنیای واقعی و رویارویی با چالش های آن، صورت گرفته است. با توجه به چارچوب نظام مند پیزا و تعریف موردتوافق متخصصان آموزش ریاضی از کاربرد ریاضی در زندگی واقعی در قالب سازه سواد ریاضی»، این مطالعه می تواند معیار مناسبی برای سنجش سواد ریاضی دانش آموزان باشد. پژوهش حاضر، مراحل طراحی آزمون صلاحیت های شناختی سواد ریاضی دانش آموزان ایرانی را در پایان دوره آموزش عمومی و شروع پایه دهم، با رویکرد شناختی تشخیصی و با توجه به چارچوب مطالعات پیزا و دیدگاه دبیران ریاضی، تبیین می کند. سؤالات این آزمون، مبتنی بر سه مؤلفه سواد ریاضی شامل صورت بندی، به کارگیری و تفسیر است. همچنین شش صلاحیت شناختی شامل ارتباطات، ریاضی وار کردن، بازنمایی، استدلال، طراحی راهبرد برای حل مسئله و استفاده از زبان و عملیات نماد ین، رسمی و فنی از موارد مورد توجه در آزمون است. چهار زمینه شخصی، شغلی، اجتماعی و علمی و چهار حیطه محتواییِ تغییر و روابط، فضا و شکل، کمیت و عدم قطعیت، زمینه و فضای چژوهش را تعیین می کند.
بررسی سطح خود تعیین گری دانشجویان دوره های مجازی دانشگاه مهر البرز با توجه به اصول و مؤلفه های رویکرد هتاگوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی سطح رفتار یادگیری خودتعیینی هتاگوژیک دانشجویان با توجه به مبانی و چهارچوب نظری رویکرد هتاگوژی است که به صورت مطالعه موردی در دانشگاه مجازی مهر البرز انجام شده است. از بین جامعه آماری پژوهش، یعنی دانشجویان دانشگاه مجازی مهر البرز که 690 بودند، تعداد 120 نفر با توجه به جدول مورگان به صورت تصادفی با انتساب متناسب انتخاب و بر اساس سطح رفتار یادگیری خودتعیینی هتاگوژیک موردمطالعه قرار گرفتند. رفتار یادگیری هتاگوژیک دانشجویان از دیدگاه خود آنان بر اساس متغیرهای دموگرافیک (سن، جنس، ترم تحصیلی و عملکرد تحصیلی) با ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. نتایج به دست آمده نشان دهنده معناداری رابطه بین دو متغیر عملکرد تحصیلی و رفتار یادگیری هتاگوژیک است. به طوری که رفتار یادگیری هتاگوژیک حدود 35% از تغییرات عملکرد تحصیلی دانشجویان دوره های مجازی را تبیین می کند. و درمجموع سطح یادگیری خودتعییتی هتاگوژیک دانشجویان متوسط یا نسبتاً مطلوب برآورد شده است.
ارزیابی کیفیت برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی در نظام دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تحولاتی که در جوامع بشری به دلیل تغییرات سریع علمی و تکنولوژیکی رخ داده است، بهره مندی از میان رشته ای ها، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. لازمه تولید و اجرای موفق برنامه های درسی میان رشته ای،ارزشیابی و به تبع آن بازنگری مداوم، است. هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزشیابی برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی در آموزش عالی ایران است. حال این سؤال مطرح می شود که وضعیت موجود این برنامه ها در آموزش عالی ایران تا چه میزان با وضعیت مطلوب انطباق دارد؟برای پاسخ به این سوال از روش پژوهش ارزشیابی بر بنیاد رویکرد آمیخته استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی نظام دانشگاهی ایران است. متناسب با متغیرها و چهار گروه اطلاع رسان این تحقیق، روش های جمع آوری داده ها تعیین شد. نتایج حاکی از آن است که تمامی مؤلفه های برنامهدرسی، (شامل اهداف، محتوا و سرفصل ها، روش های تدریس و ارزشیابی، و نیز دوره های بازآموزی) نیاز به بازنگری و تحول بنیادی دارد.
در جست وجوی مدل برنامهدرسی برای رشد سرمایه فرهنگی خانواده موفقیت تحصیلی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق جستجوی مدلی برای برنامه درسی رشد سرمایه فرهنگی والدین تسهیل موفقیت تحصیلی فرزندان است. همبستگی ابعاد سرمایه فرهنگی والدین با موفقیت تحصیلی دانش آموزان موردمطالعه قرار گرفت و برنامه مؤثری برای رشد سرمایه فرهنگی خانواده طراحی، اجرا و ارزیابی شد. چارچوب نظری این تحقیق برگرفته از نظریات بوردیو[1] است. و بر اساس دیدگاه پی یر بوردیو، سرمایه فرهنگی دارای سه بعد نهادینه شده ،عینیت یافته و تجسم یافته است . روش تحقیق، شبه تجربی دارای دو گروه آزمایشی و گواه خواهد بود. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش ،پرسشنامه محقق ساخته مؤلفه های سرمایه فرهنگی و پرسشنامه بامریند[2] بوده است.روایی آن با نظر متخصصان و کارشناسان و با اجرای آزمایشی بر روی 30 نفر 83% به دست آمده است . جامعه آماری پژوهش 54 خانواده به صورت تصادفی در دو منطقه شمال و جنوب تهران و فرزندان آن ها که در چهار دبیرستان دولتی دخترانه و پسرانه مشغول تحصیل بودند،انتخاب شدند،.توسط مشاوران متخصص مورد مصاحبه قرار گرفتند و گروه تجربی در یک کارگاه آموزشی 10 ساعته آموزش خانواده باهدف رشد و یادگیری مؤلفه های سرمایه فرهنگی ، شرکت کردند.فرضیه های تحقیق عبارت بود از:1-آموزش به اولیاء بر سرمایه فرهنگی(علاقه مندی به کارهای هنری،موسیقی،خط و نقاشی،و زبان خارجی) آن ها تأثیر دارد.2- آموزش به اولیاء بر سرمایه فرهنگی(بهبود رابطه با کتاب،تابلوهای نقاشی، عضویت در کتابخانه،کامپیوتر،رسانه ها ،دوربین) آن ها تأثیر دارد.3- آموزش به اولیاء بر سرمایه فرهنگی (شرکت در دوره های منتهی به اخذ مدرک و گواهینامه مهارت) آن ها تأثیر دارد.4- آموزش به اولیاء بر شیوه های فرزندپروری آن ها تأثیر دارد.7-آموزش مؤلفه های سرمایه فرهنگی به والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان آن ها تأثیر دارد. .برای تجزیه وتحلیل داده ها در سطح توصیفی از آمارهای فراوانی،میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از روش تحلیل واریانس یک راهه و کوواریانس (ANVOVA) استفاده گردید.یافته های حاصل نشان داد که آموزش منظم به والدین در سطح(p<0/05) بر مؤلفه های سرمایه فرهنگی خانواده و پیشرفت تحصیلی فرزندان تأثیر مثبت داشته است و برنامه درسی اجراشده مشتمل بر،هدف ها ،محتوا، روش ها و فرایند یاددهی- یادگیری، رسانه ها و ارزشیابی توانسته است به رشد سرمایه فرهنگی و ایجاد فضای فرهنگی غنی تر برای موفقیت تحصیلی فرزندان کمک کند.
تحلیل محتوای کتاب درسی ریاضی پایه ششم ابتدایی مبتنی بر الگوی خلاقیت پلسک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه مؤلفه های خلاقیت در کتاب درسی ریاضی پایه ششم ابتدایی است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری این پژوهش شامل یک جلد کتاب درسی پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 92-1391 است. حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب گردید. در این تحقیق به منظور اعتبار یابی و روایی صوری از دیدگاه های صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت استفاده شده است و جهت پایایی با توجه به روش همبستگی پیرسون، ضریب توافق بین کدگذاران 89/0 به دست آمده است. ابزارهای این تحقیق، فرم تحلیل محتوا با توجه به الگوی آموزش خلاقیت پلسک است. برای تحلیل محتوای کتاب ریاضی پایه ششم ابتدایی از یک فرم کدگذاری شده استفاده شد، این کار طی چهار مرحله انجام گرفت: در مرحله اول واحدهای فعال و غیرفعال کتاب ها مشخص گردید و در مرحله دوم واحد های غیرفعال حذف گردید و در مرحله سوم واحد های فعال بر مبنای شاخص های چرخه خلاقیت هدایت شده پلسک، کدگذاری شدند و در مرحله چهارم داده های حاصل از یافته های تحقیق با استفاده از شیوه های آمار توصیفی و روش تجزیه وتحلیل آنتروپی شانون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل حاکی از آن بود که میزان توجه و درگیری با شاخص های الگوی خلاقیت پلسک و مقدار ضریب اهمیتهر یک از این شاخص ها در کتاب ریاضی پایه ششم ابتدایی بسیار کم بوده و محتوای درسی کتاب مذکور بر اصول خلاقیت پلسک منطبق نیست و مطابق این دیدگاه کمتر می توانند در ایجاد و پرورش خلاقیت در یادگیرندگان مؤثر باشند.
واکاوی تجارب معلمان زن در تدریس هنر در مدارس ابتدایی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب معلمان در تدریس برنامهدرسی هنر دوره ابتدایی است. رویکرد پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش معلمان دوره ابتدایی شهرستان مهدیشهر استان سمنان بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند، تعداد 10 نفر از معلمان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند در پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شدند و روایی و پایایی آن ها از طریق سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تأیید پذیری به دست آمد. بر اساس یافته ها، تجربه معلمان در تدریس هنر دوره ابتدایی در دو مقوله دستاوردهای مثبت (توسعه شایستگی های حرفه ای) و چالش های منفی (ضعف ارج گذاری به هنر) مشخص شد. معلمان در تدریس برنامهدرسی هنر نتوانسته اند از پتانسیل محتوایی این درس برای آموزش بهره مند شوند و بی اهمیت بودن برنامهدرسی هنر بین سایر دروس در تدریس عملی معلمان تأثیرگذار است. به دلیل مسائلی نظیر ضعف تخصص در آموزش هنر، کمبود وقت، کمبود بودجه، ناآگاهی والدین از اهمیت هنر، عموماً به برنامهدرسی هنر توجه کافی نمی شود. ارائه آموزش های ضمن خدمت تخصصی در درس هنر ویژه معلمان، ایجاد بستر مناسب برای تبادل تجارب بین معلمان، بالا بردن سطح آگاهی والدین نسبت به اهمیت درس هنر از توصیه های این پژوهش است.
تبیین قابلیت های دیسیپلینی برنامه درسی و تعیین جایگاه آن در طبقه بندی دیسیپلین های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، قابلیت های برنامهدرسی به عنوان یک دیسیپلین علمی بررسی و به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا می توان برنامهدرسی را یک دیسیپلین دانست؟ در محور اول مقاله، دیدگاه صاحب نظران درباره معیارهای دیسیپلین علمی مطرح و پس از استخراج معیارهای موردتوافق، میزان برخورداری برنامهدرسی از این معیارها بررسی شده است. در محور دوم، طبقه بندی های مختلف دیسیپلین علمی ارائه شده است، سپس دیسیپلین هایی که برنامهدرسی با آن ها سنخیت دارد، مشخص و نسبت برنامه درسی با این دیسیپلین ها تعیین شده است. بحث های محور دوم به این نتیجه منجر شده است که برنامهدرسی دیسیپلینی نرم، زنده و کاربردی است که دارای دیدگاه های فلسفی، اجتماعی و سازمانی است. در جمع بندی، سه دیدگاه که دو مورد آن با تلقی تعلیم و تربیت و برنامهدرسی به عنوان دیسیپلین همسو نیست ارائه و درباره آن ها بحث شده است. درنهایت، برنامه درسی به عنوان یک دیسیپلین علمی تعریف شده است