فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶۷۳ مورد.
ضرورت ارزشیابی تکوینی در نظام آموزشی
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: به منظورآماده سازی افراد جامعه و تجهیز آنها به دانش و مهارت راهی جزآموزش و تربیت افراد وجود ندارد. لذا هرکشوری ناگزیر ازداشتن یک نظام آموزشی پویا وفعال می باشد. نظام آموزشی مسئولیت سنگینی درقبال آموزش افراد جامعه دارد تا با بکارگیری منابع مالی ونیروی انسانی، رشد وتوسعه توانایی های فراگیران رافراهم نماید وموجب پرورش کارآمد وخلاق افراد جامعه شود.به همین جهت ارزشیابی آموزشی فرصتی را فراهم ساخته تا با بهره گیری از ابزارهاوروش های خاصی،نظام های آموزشی مورد بازنگری قرار گیرند ودر تامین نیاز های جوامع موفق عمل کنند.ارزشیابی های آموزشی با توجه به زمان وهدف استفاد از آن به چهار نوع تقسیم می شوند: ارزشیابی آغازین، ارزشیابی تکوینی، ارزشیابی تشخیصی وارزشیابی تراکمی . آنچه عمدتا به منظور کمک به اصلاح موضوع مورد ارزشیابی، یعنی برنامه یا روش آموزشی، مورد استفاده قرار می گیرد ارزشیابی تکوینی نام دارد . این ارزشیابی در طول دوره آموزشی یعنی زمانی که فعالیت آموزشی معلم هنوز در جریان است و یادگیری دانش آموزان در حال تکوین یا شکل گیری است انجام می شود .هدف ارزشیابى تکوینى، اصلاح وبهبود برنامه است. و ویژگى عمده ارزشیابی تکوینی، پویایی وگستردگی آن است.
روش کار: این یک مطالعه مرورى است که براساس منابع کتابخانه اى والکترونیکى اطلاعات مورد نیاز جمع آورى گردید.
نتایج: مطالعات انجام شده نشان مى دهند که استراتژی ارزشیابى تکوینى موجب پیشرفت تحصیلى فراگیران مى شود واین امر در مورد فراگیرانی که توانایى کمترى دارند محسوس تر است.
بحث ونتیجه گیری: ارزشیابی تکوینی از یک سو، نقاط ضعف روش ها و شیوه تدریس معلم و نیز اشکالات موجود در آموخته های دانش آموزان را به آنها می نمایاند و به علت داشتن زمان کافی، فرصت اصلاح و رفع مشکلات را به آنها می دهد. درارزشیابى تکوینى مى تواند یک تصویر کلی ازشخصیت فراگیر به دست آورد واز هر فراگیرفقط درحد توان ورشد او انتظارمى رود. ازسوى دیگر ارزشیابى تکوینى موجب ایجاد انگیزه براى مطالعه ویادگیرى،کسب مهارت تفکر انتقادى وبه تبع آن کاهش اضطراب امتحان در فراگیران مى گردد.
رابطه ی سبک های دلبستگی و عزت نفس اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، رابطه ی سبک های دلبستگی و عزت نفس اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعه ی نوع رابطه ی سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی مضطرب/دوسوگرا با عزت نفس اجتماعی بود. 84 دانشجوی مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد (52 نفر پسر و 32 نفر دختر) در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد ، پرسش نامه ی دلبستگی بزرگسال (AAQ)، مقیاس دلبستگی بزرگسال(RAAS) و پرسش نامه عزت نفس اجتماعی را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آماری ، شامل میانگین، انحراف معیار، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی، سبک دلبستگی مضطرب/ دوسوگرا می توانند واریانس متغیر عزت نفس اجتماعی را به صورت معنادار تبیین کنند (05/0< P، 01/0 P<)، یعنی افزایش سبک دلبستگی ایمن باعث افزایش عزت نفس اجتماعی می شود و افزایش سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی مضطرب /دوسوگرا باعث کاهش عزت نفس اجتماعی می شود. سبک های دلبستگی از طریق تاثیر بر کیفیت روابط اجتماعی در دو جهت مثبت یا منفی، با عزت نفس اجتماعی رابطه دارد و باعث افزایش یا کاهش عزت نفس اجتماعی می شوند.
رابطه کمال گرایی والدین با سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، رابطه کمال گرایی پدران و مادران با سبک های فرزندپروری آنان مورد بررسی قرار گرفت. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ابعاد کمال گرایی خودمحور، دیگرمحور و جامعه محور با سبک های فرزندپروری شامل سبک های اقتداری، آمرانه و سهل گیر در نمونه ای از خانواده های ایرانی بود. تعداد 800 آزمودنی (400 پدر، 400 مادر) در این پژوهش شرکت کردند. از این افراد خواسته شد مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران TMPS)؛ بشارت، 1386) و پرسشنامه اقتدار والدینPAQ) ؛ بوری، 1991) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد کمال گرایی با سبک های فرزندپروری رابطه دارد. از یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که ابعاد کمال گرایی والدین، ویژگی های مربوط به سبک های فرزندپروری آنان را تحت تاثیر قرار می دهد.
بررسی نیازهای آموزشی و تربیتی والدین و دانش آووزان مقطع متوسطه کشور در خرده فرهنگ های مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" در پژوهش حاضر سعی بر این بوده است که با بهره گیری از الگوی نیازسنجی ترکیبی، علاوه بر شناسایی نیازهای آموزشی و تربیتی والدین دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس کشور، در ابعاد گوناگون درباره فرزندان، نیازهای دانش آموزان و دیدگاه های مشاوران و مدرسان آموزش خانواده نیز در این زمینه بررسی شود.
تحقیق حاضر، از نظر هدف، تحقیقی کاربردی و از لحاظ روش مطالعه ای توصیفی– پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش را والدین (پدران و مادران) و دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی متوسطه و مدرسان و مشاوران آموزش خانواده کشور در سال تحصیلی 82-81 تشکیل داده اند. نمونه های پژوهش مشتمل بر 4432 نفر (شامل 1384 پدر، 1302 مادر، 1419 دانش آموز و 327 مدرس و مشاور) بوده که به شیوه نمونه گیری ترکیبی (هدفدار، تصادفی ساده و خوشه ای چند مرحله ای) از استان های آذربایجان شرقی، تهران، خوزستان، سیستان و بلوچستان، فارس، لرستان، کردستان، گلستان، گیلان و شهر تهران با توجه به فرهنگ های گوناگون انتخاب شده اند. ابزارهای گردآوری اطلاعات عبارت بودند از:
الف) پرسشنامه نظرسنجی والدین دانش آموزان دبیرستانی ب) پرسشنامه نظرسنجی دانش آموزان دبیرستانی ج) پرسشنامه نظرسنجی مدرسان و مشاوران. پرسشنامه ها بر اساس نظریه های رشد و نظرات متخصصان این حوزه ساخته شده و از روایی و پایایی قابل توجهی برخوردار بوده اند. داده های به دست آمده از پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، شامل انواع جدول فراوانی ها، میانگین و انحراف معیار و همچنین روش های آمار استنباطی آزمون t تک نمونه ای، آزمون t برای مقایسه اختلاف دو میانگین، آزمون F و آزمون خی دو، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برخی از نتایج پژوهش عبارت بودند از:
1- میان نیازهای آموزشی و تربیتی والدین دبیرستانی در خرده فرهنگ های گوناگون از نظر اولویت بندی تفاوت هایی مشاهده شده است.
2- میان نیازهای آموزشی و تربیتی پدران و مادران شباهت های بسیار وجود دارد.
3- روابط گرم و صمیمی در میان اعضای خانواده، ضرورت رفتن به مدرسه، اعتماد والدین به نوجوان، آشنایی دختران و پسران با یکدیگر قبل از ازدواج و مواردی مانند آنها از اهمیت ویژه برخوردارند.
4- میان نیازهای آموزشی دانش آموزان متوسطه و والدین آنها تفاوت کامل مشاهده شد.
5- مهمترین نیازهای آموزشی و تربیتی والدین در زمینه فرزندانشان در ابعاد جسمی، بهداشتی، اجتماعی، روان شناختی و تحصیلی و اخلاقی– مذهبی است.
"
تحلیل و نقد نظری و روش شناختی اسناد تحول بنیادین آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، تحلیل و شناسایی رویکردهای روش شناختی، مفهوم شناختی و ساختاری حاکم بر اسناد تحول بنیادین سیستم آموزش وپرورش ایران می باشد. به منظور دستیابی به این هدف، از روش تحلیل مضمون با رویکرد کیفی بهره گرفته شد. به منظور گردآوری داده ها و شناسایی مضامین، مبانی نظری سند تحول، سند بنیادین و برنامه درسی ملی موردبررسی قرار گرفتند و مفاهیم و مضامین آن شناسایی و کدگذاری شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، اسناد سه گانه تحول بنیادین شامل سه مفهوم سازمان دهنده: مفهوم شناختی، روش شناختی و ساختاری برنامه درسی ملی با سی وسه مضمون پایه می باشند. یافته ها نشان داد که اسناد تحول بنیادین (یعنی مبانی نظری سند تحول، سند تحول و برنامه درسی ملی)، از نظر انسجام مفهوم شناختی، روش شناختی و ساختاری فاقد ارتباط و سنخیت مضامینی هستند.
ارزشیابی کیفیت تدریس در آموزش عالی: بررسی برخی دیدگاه ها، یحیی معروفی
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی سه ماموریت اصلی آموزش، پژوهش و ارائه خدمات را برعهده دارند. با عنایت به نقش مهم این نهاد ها در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه، اطمینان ازکیفیت آنها به جهت جلوگیری از هدر رفتن سرمایه های انسانی و مادی و نیز داشتن توانایی رقابت در دنیای آینده، که کیفیت مهمترین مولفه برای ادامه حیات یک سازمان است ، ضرورتی انکار ناپذیر است. بنابراین توجه مناسب به هر یک از این کارکردها و ماموریتها از اهمیت خاصی برخوردار بوده و تاثیر مهمی در اثر بخشی دانشگاهها دارد.
اگرچه غالبا اعلام می شود، تحقیق و تدریس در دانشگاهها از اهمیت یکسانی برخوردارند،اما در فرایند انتخاب، استخدام و ارتقاء اعضای هیات علمی دانشگاه ها ،عملا بر نقش پژوهش بیش از آموزش تاکید می شود و این امر منجر به این باور شده است که شاخصهای عملکرد آموزش عالی بیش از حد، بر بروندادهای پژوهشی متمرکز شده و کارکرد آموزش در دانشگاه ها بطور گسترده ای مورد بی اعتنایی قرار گرفته است. عوامل مختلفی در بی توجهی به کارکرد آموزش در هنگام ارزشیابی عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه ها و تاکید بیش از حد بر پژوهش موثرند،که از مهمترین آنها می توان به اعتماد بیش از حد به پرسشنامه های ارزیابی دانشجو به عنوان مهمترین منبع جمع آوری اطلاعات برای ارزیابی کیفیت تدریس، علیرغم وجود شواهد مختلف در پایین بودن روایی و اعتبار آنها ،اشاره کرد.
بررسی علل و عوامل بی توجهی به کیفیت کارکرد آموزش در مقایسه با کارکرد پژوهش در دانشگاه ها، ارتباط آن با شیوه رایج ارزشیابی از کیفیت تدریس ، انتقادات بعمل آمده از شیوه رایج ارزشیابی مبتنی بر دیدگاههای دانشجویان از کیفت تدریس و عوامل مختلفی که موجب کاستی و ناکارآمدی این شیوه شده و بطور غیر مستقیم زمینه بی توجهی به کیفیت تدریس را فراهم ساخته است، هدفهای اصلی این مقاله را تشکیل می دهند .روش پژوهش حاضر،کتابخانه ای است و جامعه مورد بررسی پژوهشهای انجام شده در زمینه ارزشیابی تدریس می باشد. توجه به ابعاد و جنبه های مختلف تدریس در ارزشیابی کیفیت آن، استفاده از منابع و ابزارهای مناسب دیگری برای جمع آوری اطلاعات در کنار پرسشنامه ارزیابی دانشجو، از جمله راهکارهای است که در الگوی پیشنهادی ،به منظور افزایش اعتبار ارزیابیهای کیفیت تدریس مدرسین دانشگاه ها و توجه بیشتر به اهمیت کارکرد آموزش، مد نظر قرار گرفته است.
ارزشیابی کیفیت در آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
کیفیت امروزه در راس امور سازمانها قرار دارد وبهبود کیفیت از دغدغه هاى اصلى آنها است . شناسایى نقاط ضعف وقوت ، تشخیص فرصتها وتهدیدها و تلاش براى بهبود وضع موجود ورسیدن به وضع مطلوب وکسب جایگاه برتر از اهم وظایف سازمانها از جمله دانشگاهها مى باشد . بهبود مستمر کیفیت نیاز مند ارزشیابی مستمر مى باشد. نظام دانشگاهى بایستى به طور مستمر به قضاوت در باره مطلوبیت عوامل درون داد ، فرایند وبرون داد خود پرداخته و حاصل آن جهت بهبود امور( آموزشى ، پژوهشى وعرضه خدمات تخصصى به جامعه) مورد استفاده تصمیم گیرندگان قرار گیرد. ارزشیابی فرایند کلی تحلیل نظامداراست که منجر به داوری یا ارایه پیشنهادات مربوط به کیفیت یک موسسه آموزش عالی می شود. این ارزشیابی باید شامل همه عوامل وعناصر برنامه درسی(Curriculum) باشد.
مدلهای مختلف ارزشیابی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:مدل تحقق یافتن اهداف ،،مدل Context ، Input، Process ،Product=CIPP ومدل اعتبار بخشی. اعتباربخشی :فرایندی است مبتنی بر خودارزیابی و ارزیابی همگنان، برای تضمین کیفیت مؤسسه یا دوره آموزشی دانشگاهی که با هدف ارتقای کیفیت، پاسخگویی و تعیین اینکه آیا مؤسسه یا برنامه مورد نظر، استانداردهای منتشر شده توسط سازمان اعتباربخشی مربوطه و نیز رسالت و اهداف خود را تامین کرده یا خیر، طراحی شده است.الگوی اعتبار سنجی دارای دوقسمت است:
1- ارزشیابی درونی(Internal Evaluation):. دراین مرحله نظام دانشگاهی به منظور خود در آینه دیدن اقدام به ارزشیابی می کند(قضاوت در باره خود) تا جنبه های قوت وضعف خودرا دریابد وبه اصلاح ضعفها به پردازد.(در ارزیابی درونی دانشگاه باید براساس حوزه ها ، شاخص ها ، استانداردها ی مورد پذیرش نهاد اعتباربخش خود را ارزیابی نماید ؛ اما در خودارزیابی حوزه ها ، شاخص ها و استانداردها توسط خود دانشگاه تعیین می گردد.)
2- ارزشیابی بیرونی( External Evaluation)
ارزشیابی بیرونى توسط کارشناسان خارجى یاهیات همگنان و پس از انجام ارزشیابى درونی و به منظور اطمینان از صحت کار و استفاده از نظرات متخصصین و کارشناسان خارج از موسسه انجام می شود. (2،3،5،7،9)
عناصر وحوزه های ارزشیابی درونی عبارتند از:
1- هدف ورسالت گروه آموزشی The aim and function of the department
2- مدیریت وسازماندهی The organization and management structure of the department
3- اعضای هیات علمی The academic staffs
4- دانشجویان The students
5- فرایند یاد دهی – یادگیری The teaching and learning process
6- برنامه آموزشی The curriculums
7- امکانات و تسهیلات آموزشی وپژوهشی The educational and research facilities
8- فعالیت های پژوهشی Research
9- دانش آموختگان Graduates
تجارب معلمان ابتدایی از اهداف طرح ارزشیابی توصیفی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تجارب معلمان از طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی بوده است. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان در پژوهش 23 نفر از معلمان مجری طرح در نواحی 2 و 3 و 4 و 5 آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 88 ـ1387 بودند که با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب گردیدند. اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری شد و با به کارگیری روش کلایزی مورد تجزیه و تحلیل و تفسیر قرار گرفت. از مجموع یافته های این پژوهش بعد از حذف کدهای مشترک 100 کد مفهومی که بیانگر تجارب مشارکت کنندگان بود، استخراج گردید که در سه مفهوم محوری: 1ـ فرایند یاددهی ـ یادگیری، یادگیری: (میزان یادگیری، کیفیت یادگیری، کاربرد یادگیری)، تدریس: (روش تدریس، نقش معلم، مشارکت فراگیر)، ارزشیابی: (هدف ارزشیابی، شیوه ارزشیابی، زمان ارزشیابی)، 2ـ بهداشت روانی: (تعادل روحی و روانی در روابط فردی، شناخت تواناییها و محدودیت های فردی، شادابی محیط یادگیری)، 3ـ حیطه های مختلف شخصیت دانش آموزان: (حیطه عاطفی و حیطه اجتماعی) دسته بندی شد. معلمان در جریان آموزش و اجرای طرح تجارب مثبت و منفی زیادی را به دست آورده اند که بر ادراک آنها از طرح تاثیر داشته است. آشنایی برنامه ریزان با تجربیات معلمان، به عنوان مجریان برنامه و تاکید بر این مهم که آنان اهداف این طرح را چگونه درک کرده و برای خود معنادار ساخته اند، نقش مهمی در رفع نواقص طرح و بالا بردن اثربخشی آن دارد.
استانداردسازی در نظام آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
استاندارد سازی یعنی تعیین آن چه که باید انجام شود و نحوه ی اجرای آن و در نهایت بهینه ای که باید مطابق نیازهای روز ترسیم شود . تشخیص و تدوین استانداردها در نظام آموزش و پرورش از اهیمت اساسی برخوردار است ، زیرا نظام آموزشی با برنامه ریزی ، سازمان دهی و هماهنگی مجموعه ی عظیمی از منابع مالی ، مادی و انسانی جهت تربیت انسان ها بنیان نهاده شده است . با توجه به نقش اساسی استانداردها در کلیه ی امور و شوون سازمانی ، در این مقاله سعی شده ابتدا به تعریف استاندارد و بررس نظر مکاتب مختلف پیرامون استاندارد سازی آموزش پرداخته و سپس بر اساس دیدگاه سیستمی نحوه ی اجرای آن ها را توصیف و در پایان به برخی راهکارها جهت نهادینه سازی امر استاندارد در نظام آموزشی اشاره شود
بررسی و تحلیل سرفصل ها، مباحث و برنامه های آموزش پیش از خدمت و ضمن خدمت مربیان پیش دبستان در کشورهای ایران، استرالیا، کانادا و بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی و تحلیل سرفصل ها، مباحث و برنامه های آموزش مربیان پیش دبستان در کشور های ایران، استرالیا، کانادا و بریتانیا و همچنین شناخت شرایط آموزش مربیان مراکز پیش دبستانی در کشورهای مورد مطالعه و مقایسه ی آنها با یکدیگر بود که با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق برای این پژوهش از روش تحقیق توصیفی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مقایسه ای بر اساس روش «جرج بردی» استفاده شده است. داده های تحقیق از طریق مطالعه ی کتب و بررسی اسناد و مدارک جمع آوری شده است. نتایج تحقیق بر اساس سؤال های پژوهش بیان می نماید که آموزش ضمن خدمت مربیان پیش دبستان در کشورهای مورد مطالعه دارای سرفصل های مرتبط با روان شناسی کودک، اصول برنامه های آموزش و پرورش پیش دبستان، کاردستی و هنرهای نمایشی، آشنایی با مفاهیم ریاضی، علوم، اجتماعی، حقوق کودک، روان شناسی بازی، خلاقیت، سرود و کار با کودک می باشد که این آموزش ها در زمان های مختلف با دوره های متفاوت زمانی اجرا می گردد. دوره های آموزشی برای مربیان پیش دبستان در چهار کشور مورد مطالعه به دو صورت بلند مدت از طریق دانشگاه ها و یا کوتاه مدت از طریق برخی مؤسسات و یا مراکز ذی ربط انجام می گردد. آموزش پیش از خدمت برای مربیان پیش دبستان در تمامی این کشورها شامل مباحث تئوری و عملی مانند روان شناسی، آموزش و پرورش پیش دبستان، مراحل رشد، نوع رفتار با کودک، روان شناسی کودک، نیازهای کودک، ویژگی های مربوط به کودک و خانواده و کارورزی می باشد. تفاوت آموزش های پیش از خدمت این کشورها تنها در عناوین برخی از دروس است. در ایران میزان ساعت دوره های کوتاه مدت از 42 ساعت تا 360 ساعت متغیر می باشد. در کشور استرالیا آموزش ضمن خدمت طی 12 واحد درسی و هرواحد 12 ساعت ارائه می گردد. در کانادا دوره ی آموزش ضمن خدمت 5 تا 10 روز در سال می باشد و در بریتانیا آموزش ضمن خدمت 16 ساعت در هفته است. در هیچ یک از مراکز پیش دبستان در ایران داشتن مدرک عدم سوء پیشینه الزامی نمی باشد اما در سایر کشورهای مورد مطالعه این امر ضروری می باشد.
مبانی روان شناختی برنامه ریزی آموزشی و درسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
راهکارهای بهینه سازی برنامه ریزی نیروی انسانی آموزش و پرورش شهر تهران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی راهکارهای بهینه سازی برنامه ریزی نیروی انسانی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران به روش توصیفی از نوع پیمایشی اجرا گردید. جامعه آماری کلیه مدیران و معاونان ادارات آموزش و پرورش مناطق بیستگانه شهر تهران (70 نفر) و کارشناسان برنامه ریزی و آمار مناطق تهران (107 نفر) هستند. نمونه آماری در این پژوهش کلیه اعضای جامعه آماری هستند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته با 45 سؤال پنج گزینه ای در مقیاس لیکرت است. روایی پرسشنامه را بیست نفر از صاحب نظران تایید کردند و پایایی آن هم با روش بازآزمایی محاسبه شد و ضریب پایایی آن 93/0 محاسبه گردید. به منظور محاسبه فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و واریانس نمرات از آمار توصیفی و به منظور شناسایی عامل های اصلی تعیین وضع مطلوب، از روش تحلیل عاملی در قلمرو آمار استنباطی استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که برخی از مهمترین راهکارهای بهینه سازی برنامه ریزی نیروی انسانی آموزش و پرورش شهر تهران عبارت اند از: استانداردسازی نیروی انسانی، وضع قوانین مناسب برای جذب و نگهداری نیروی انسانی، اصلاح نظام پرداخت حقوق نیروی انسانی، تلفیق فعالیتهای آموزشی و پرورشی، تربیت نیروی انسانی متفکر و خلاق، ایجاد فرصت های برابر آموزشی، پیش بینی میزان عرضه نیروی انسانی، تدوین نظام سنجش صلاحیت علمی معلمان، اصلاح نظام ارزشیابی کارکنان و معلمان، مشارکت کارکنان در برنامه ریزی نیروی انسانی، برآورد نیروی انسانی مورد نیاز سازمان آموزش و پرورش، ارزیابی برنامه های نیروی انسانی، توسعه کمی و کیفی آموزش های فنی و حرفه ای و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات.
موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه (با تاکید بر مهارتهای تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و قضاوت)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی کیفی و کمی (روش ترکیبی) موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه از دید متخصصان برنامه درسی با تاکید بر مهارتهای تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و قضاوت می باشد. گرایش مورد نظر در پژوهش کیفی نظریه زمینه ای (Ground theory) و روش پژوهش کمی روش تحقیق پیمایشی است. جامعه مورد بررسی در بخش کیفی متخصصان برنامه درسی شاغل در آموزش و پرورش که بر دوره متوسطه اشراف دارند می باشند که از این جامعه با نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع 18 متخصص برنامه درسی به عنوان موردهای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق بودند. در بخش پژوهش کمی جامعه مورد بررسی کلیه متخصصان برنامه درسی (شامل متخصصان برنامه درسی و دبیران مقطع متوسطه شهر تهران) هستند، حجم نمونه با عنایت به جدول مورگان به ترتیب برای کارشناسان 97 نفر و برای دبیران 375 نفر بر آورد گردید. روش نمونه گیری شیوه تصادفی ساده برای انتخاب کارشناسان و خوشه ای چند مرحله ای برای انتخاب دبیران استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته 24 سوالی بر مبنای طیف پنج گزینه ای لیکرت می باشد. جهت تحلیل داده ها از تکنیک های جداول توزیع فراوانی، شاخص های میانگین، انحراف استاندارد و از ازمون های تی، تک نمونه و فریدمن در آزمون فرضیات استفاده شد.نتایج پژوهش کمی بیانگر آنند که پرورش تفکر انتقادی در دوره متوسطه با موانعی روبروست که عبارتند از: کم توجهی به مهارت تجزیه و تحلیل، مهارت ترکیب، ارزشیابی، قضاوت و جمع بندی که این کم توجهی در عناصر برنامه درسی (هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) دوره متوسطه قابل مشاهده است.نتایج پژوهش کیفی: در مرحله کدگذاری باز که در دو سطح صورت گرفت (تولید مفاهیم اولیه) 26 مفهوم اولیه کشف و استخراج شدند، در مرحله کدگذاری محوری 7 مقوله (تولید مقوله های اصلی) و در مرحله کدگذاری گزینشی مقوله هسته ای استخراج گردید. با توجه به این که نظریه زمینه ای حول محور مقولات شرایطی، فرآیندی و پیامدی شکل می گیرد مقولات شرایطی شامل سیاست ها و رسالت های نظام آموزشی و شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه و، مقولات فرآیندی شامل معلم، محتوا، اهداف و روش تدریس و مقولات پیامدی شامل تربیت شهروند خوب و تربیت متخصص خوب تعیین و درنهایت تئوری زمینه ای ارایه شد.
نقد و بررسی نظام ارزشیابی تحصیلی ایران از منظر ارزشیابی نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" خرده نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در کشور ما به طور رسمی با تصویب اولین نظام نامه امتحانات مدارس درنظام آموزش و پرورش کشور شکل گرفته است. بررسی آیین نامه ها و شرح وظایف تشکیلات متربط با این خرده نظام بیانگر آن است که سیاستگزاران و تصمیم گیرندگان نظام آموزشی کشور به ارزشیابی از نظام آموزشی کشورها همانند ارزشیابی از عملکرد تحصیلی دانش آموزان توجه داشته اند. با تغییرات به عمل آمده در ساختار و برنامه های نظام آموزشی، توجه به ارزشیابی آموزشی کمرنگ تر و نقش ارزشیابی پیشرفت تحصیلی برجسته تر شده است. پیگیری روند تغییرات عمل آمده در خرده نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی مساله مورد توجه در این مقاله می باشد.
"
ارزیابی کیفیت برنامه درسی دانشگاهی (مورد برنامه درسی آموزش بزرگسالان)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از انجام دادن این تحقیق، ارزشیابی کیفیت درونی و بیرونی برنامه های درسی رشته آموزش بزرگسالان بوده است. از بعد درونی، کیفیت برنامه درسی رشته آموزش بزرگسالان، با توجه به عناصر نه گانه فرانسیس کلاین مورد بررسی قرار گرفته است. از بُعد بیرونی نیز این که برنامه درسی آموزش بزرگسالان بوده تا چه اندازهاسخ گوی نیازهای مشتریان است، مورد توجه بوده است.
برای دستیابی به هدف پژوهشی، دو سؤال مطرح شد:
1. میزان مطلوبیت برنامه درسی رشته آموزش بزرگسالان، با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی چه قدر است؟
2. رشته آموزش بزرگسالان تا چه اندازه پاسخ گوی نیازهای مشتریان (سازمان ها و نهادها) است؟
این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی است. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار اندازه گیری پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل موارد زیر است:
- دانش آموختگان و دانشجویان رشته آموزش بزرگسالان که در دانشگاه شهید بهشتی تهران از سال 1373 تا سال 1382 به تحصیل پرداخته اند.
- استادانی که دروس گوناگون را در رشته آموزش بزرگسالان تدریس کرده اند.
- مدیران سازمان هایی که دانش آموختگان رشته آموزش بزرگسالان در آنها مشغول فعالیت بوده اند.
- دانشجویان رشته کارشناسی ارشد آموزش بزرگسالان در سال 1384
برای انتخاب نمونه آماری، از جدول مورگان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات پرسش نامه ای از روش های آماری فراوانی، درصد، درصد تراکمی، میانه، میانگین وزنی، انحراف معیار در آمار توصیفی و آزمون های ناپارامتریک (آزمون t برای گروه های مستقل، آزمون لون برای برابری واریانس ها، آزمون هم بستگی) و آزمون ها ی ناپارامتریک (آزمون یومن ویتنی، آزمون فریدمن) در آمار استنباطی بهره گیری شد. برای اجرای آزمون های مطرح شده، از نرم افزار آماری spss استفاده شد.
یافته ها نشان داد که کیفیت رنامه درسی رشته آموزش بزرگسالان، با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی در سطح متوسط است. دانشجویان و مدرسان پیشنهاد حذف بعضی دروس و افزایش دروس جدید دیگر مرتبط با رشته تحصیلی آموزش بزرگسالان را دادند که در متن به تفصیل به آنها اشاره شده است. همچنین رضایت مطلوب از سوی سازمان های استخدام کننده فارغ التجصیلان و خود دانش آموختگان در زمینه برنامه های آموزش بزرگسالان وجود دارد. براساس داده های جمع آوری شده، فارغ التحصیلان آموزش بزگرسالان از لحاظ دانش و نگرش دروضعیت بسیار خوبی هستند؛ اما از نظر مهارت و توانایی های عملی، با مشکلاتی مواجه اند.