در دنیای امروز، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی سه ماموریت اصلی آموزش، پژوهش و ارائه خدمات را برعهده دارند. با عنایت به نقش مهم این نهاد ها در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه، اطمینان ازکیفیت آنها به جهت جلوگیری از هدر رفتن سرمایه های انسانی و مادی و نیز داشتن توانایی رقابت در دنیای آینده، که کیفیت مهمترین مولفه برای ادامه حیات یک سازمان است ، ضرورتی انکار ناپذیر است. بنابراین توجه مناسب به هر یک از این کارکردها و ماموریتها از اهمیت خاصی برخوردار بوده و تاثیر مهمی در اثر بخشی دانشگاهها دارد.
اگرچه غالبا اعلام می شود، تحقیق و تدریس در دانشگاهها از اهمیت یکسانی برخوردارند،اما در فرایند انتخاب، استخدام و ارتقاء اعضای هیات علمی دانشگاه ها ،عملا بر نقش پژوهش بیش از آموزش تاکید می شود و این امر منجر به این باور شده است که شاخصهای عملکرد آموزش عالی بیش از حد، بر بروندادهای پژوهشی متمرکز شده و کارکرد آموزش در دانشگاه ها بطور گسترده ای مورد بی اعتنایی قرار گرفته است. عوامل مختلفی در بی توجهی به کارکرد آموزش در هنگام ارزشیابی عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه ها و تاکید بیش از حد بر پژوهش موثرند،که از مهمترین آنها می توان به اعتماد بیش از حد به پرسشنامه های ارزیابی دانشجو به عنوان مهمترین منبع جمع آوری اطلاعات برای ارزیابی کیفیت تدریس، علیرغم وجود شواهد مختلف در پایین بودن روایی و اعتبار آنها ،اشاره کرد.
بررسی علل و عوامل بی توجهی به کیفیت کارکرد آموزش در مقایسه با کارکرد پژوهش در دانشگاه ها، ارتباط آن با شیوه رایج ارزشیابی از کیفیت تدریس ، انتقادات بعمل آمده از شیوه رایج ارزشیابی مبتنی بر دیدگاههای دانشجویان از کیفت تدریس و عوامل مختلفی که موجب کاستی و ناکارآمدی این شیوه شده و بطور غیر مستقیم زمینه بی توجهی به کیفیت تدریس را فراهم ساخته است، هدفهای اصلی این مقاله را تشکیل می دهند .روش پژوهش حاضر،کتابخانه ای است و جامعه مورد بررسی پژوهشهای انجام شده در زمینه ارزشیابی تدریس می باشد. توجه به ابعاد و جنبه های مختلف تدریس در ارزشیابی کیفیت آن، استفاده از منابع و ابزارهای مناسب دیگری برای جمع آوری اطلاعات در کنار پرسشنامه ارزیابی دانشجو، از جمله راهکارهای است که در الگوی پیشنهادی ،به منظور افزایش اعتبار ارزیابیهای کیفیت تدریس مدرسین دانشگاه ها و توجه بیشتر به اهمیت کارکرد آموزش، مد نظر قرار گرفته است.