پژوهش در برنامه ریزی درسی (دانش و پژوهش در علوم تربیتی)
دانش و پژوهش در علوم تربیتی سال هفتم بهار 1389 شماره 25
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه کارکرد سبکهای تفکر و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده فنی ـ مهندسی و روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران بود. نمونه مورد مطالعه 288 دانشجو (146 نفر فنی ـ مهندسی و 142 نفر روان شناسی و علوم تربیتی) بود که دانشجویان رشته روان شناسی و علوم تربیتی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و دانشجویان رشته فنی ـ مهندسی از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها از طریق پرسشنامه سبکهای تفکر استرنبرگ و واگنر و پرسشنامه خودگزارشی پیشرفت تحصیلی جمع آوری و سپس از طریق روشهای آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه وt مستقل تحلیل شد. برای روایی پرسشنامه از نظر متخصصان و برای پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد. که مقدار آن 75/0 به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان داد که در سبک تفکر اجرایی دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی و در سبک تفکر قانونگذارانه، دانشجویان دانشکده های فنی ـ مهندسی بالاتر بودند و در سبک تفکر قضایی تفاوتی بین آنان وجود نداشت. همچنین سبک تفکر اجرایی در بین دانشجویان دانشکده های فنی ـ مهندسی و سبک تفکر قانونگذارانه در بین دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی بیشترین قدرت پیش بینی پیشرفت تحصیلی را داشته اند و اینکه در سبک تفکر اجرایی و قضایی بین دانشجویان پسر و دختر دانشکده های فنی ـ مهندسی تفاوت معناداری وجود داشت و در سبک اجرایی دختران و در سبک قضایی پسران بالاتر قرار داشتند و در سبک تفکر قانونگذارانه، دانشجویان پسر دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی بالاتر از دختران قرار داشتند.
نقش راهبردهای شناختی و فراشناختی در انگیزه پیشرفت فراگیران نظام آموزشی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات
حوزه های تخصصی:
این مقاله براساس پژوهشی که به منظور بررسی نقش راهبردهای شناختی و فراشناختی در انگیزه پیشرفت فراگیران نظام آموزشی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات از دیدگاه متخصصان انجام گرفته، تدوین شده است. روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است. از تعداد 70 نفر متخصصان (برنامه ریزی درسی، فناوری آموزشی، آموزش الکترونیکی) دانشگاههای تهران (شهید بهشتی، علامه طباطبایی، تربیت مدرس، تربیت معلم، دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران) 58 نفر به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است با 46 گویه و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه گردید. داده های جمع آوری شده از طریق نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت. برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش از آمار توصیفی و آزمون خی دو، آزمون آنالیز واریانس (F فیشر)، آزمون دانکن و t دو نمونه ای استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که از بین راهبردهای شناختی راهبرد تکرار و مرور و بسط و گسترش معنایی و سازماندهی هر کدام به ترتیب دارای نقش خیلی زیاد، خیلی زیاد و زیاد هستند و راهبرد بسط و گسترش معنایی بیشترین نقش را در انگیزه پیشرفت فراگیران دارد. و از بین راهبردهای فراشناختی، راهبردبرنامه ریزی، کنترل و نظارت و نظم دهی هر کدام به ترتیب دارای نقش زیاد، خیلی زیاد و زیاد هستند که راهبرد کنترل و نظارت بیشترین نقش را در انگیزه پیشرفت فراگیران دارند و تفاوت معناداری بین نقش های راهبردهای شناختی و فراشناختی وجود ندارد.
تجارب معلمان ابتدایی از اهداف طرح ارزشیابی توصیفی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تجارب معلمان از طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی بوده است. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان در پژوهش 23 نفر از معلمان مجری طرح در نواحی 2 و 3 و 4 و 5 آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 88 ـ1387 بودند که با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب گردیدند. اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری شد و با به کارگیری روش کلایزی مورد تجزیه و تحلیل و تفسیر قرار گرفت. از مجموع یافته های این پژوهش بعد از حذف کدهای مشترک 100 کد مفهومی که بیانگر تجارب مشارکت کنندگان بود، استخراج گردید که در سه مفهوم محوری: 1ـ فرایند یاددهی ـ یادگیری، یادگیری: (میزان یادگیری، کیفیت یادگیری، کاربرد یادگیری)، تدریس: (روش تدریس، نقش معلم، مشارکت فراگیر)، ارزشیابی: (هدف ارزشیابی، شیوه ارزشیابی، زمان ارزشیابی)، 2ـ بهداشت روانی: (تعادل روحی و روانی در روابط فردی، شناخت تواناییها و محدودیت های فردی، شادابی محیط یادگیری)، 3ـ حیطه های مختلف شخصیت دانش آموزان: (حیطه عاطفی و حیطه اجتماعی) دسته بندی شد. معلمان در جریان آموزش و اجرای طرح تجارب مثبت و منفی زیادی را به دست آورده اند که بر ادراک آنها از طرح تاثیر داشته است. آشنایی برنامه ریزان با تجربیات معلمان، به عنوان مجریان برنامه و تاکید بر این مهم که آنان اهداف این طرح را چگونه درک کرده و برای خود معنادار ساخته اند، نقش مهمی در رفع نواقص طرح و بالا بردن اثربخشی آن دارد.
تاثیر آموزش فعال فناورانه فیزیک بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش با روش فعال فناورانه بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس فیزیک انجام گرفته است. روش پژوهش نیمه تجربی است. جامعه پژوهش را دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستانهای شهرستان فلاورجان تشکیل می دهند. از بین جامعه تحقیق دو گروه (کلاس) 28 نفره به عنوان نمونه آماری به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. یک گروه به عنوان گروه آزمایش و گروه دیگر به عنوان گروه گواه در نظر گرفته شد. گروه آزمایش با روش فعال فناورانه و گروه گواه با روش سنتی آموزش دیدند. پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از طریق آزمونهای معلم ساخته (پیش آزمون و پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفت. روایی آزمون ها را متخصصان تایید کردند و پایایی آن به کمک آلفای کرونباخ 86/0 برآورد گردید. داده ها از طریق آمار استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که تاثیر آموزش فیزیک با استفاده از روش فعال فناورانه بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بیشتر از روشهای سنتی است (001/0P≤).
میزان شیوع اضطراب امتحان و تاثیر مقابله درمانگری بر کاهش میزان آن و افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی میزان شیوع اضطراب امتحان و تاثیر مقابله درمانگری بر کاهش اضطراب امتحان و افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستانهای شهرستان سقز بود. به این منظور به شیوه تصادفی 20 درصد (160 نفر) از دانش آموزان دختر سوم دبیرستان انتخاب شدند. از طریق آزمون اضطراب امتحان اسپیلبرگر و مصاحبه بالینی، 41 نفر از آنان مضطرب شدید شناخته شدند. 40 دانش آموز به طور تصادفی در گروههای آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش (20 نفر) به مدت ده جلسه یک و نیم ساعته، مقابله درمانگری را تجربه کردند و در نهایت هر دو گروه مجدداً به آزمون اضطراب امتحان اسپیلبرگر پاسخ دادند. داده های پژوهش به کمک آزمونهای درصد فراوانی، t مستقل و تحلیل کواریانس، تجزیه و تحلیل گردیدند. یافته ها نشان داد که میزان شیوع اضطراب امتحان در بین دانش آموزان دختر سال سوم تجربی شهرستان سقز 62/25 است، نتایج تحلیل آزمون تی بر تفاضل نمرات پیش و پس آزمون و تحلیل کواریانس نشان داد بین گروه آزمایش و گواه در میزان کاهش اضطراب امتحان تفاوت معناداری وجود دارد. بین اضطراب امتحان و پیشرفت تحصیلی همبستگی منفی برقرار بود، همچنین نتایج آزمون t بر تفاضل پیش آزمون و پس آزمون پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری را بین گروه آزمایش و گروه گواه نشان داد.
تاثیر شیوه های مختلف تدریس در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران شیمی دوره متوسطه
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان تاثیر سه شیوه تدریس (حل مساله، پروژه و سخنرانی) در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران شیمی دوره متوسطه استان اصفهان است. روش تحقیق شبه تجربی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دبیران شیمی دوره متوسطه استان اصفهان (522 نفر) بودند که در تابستان 1387 در دوره های آموزش ضمن خدمت کوتاه مدت شرکت کردند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 120 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون و پرسشنامه بود. برای تجزیه و تحلیل داد ه های پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها نشان داد که روشهای حل مساله و پروژه بیش از سطح متوسط، ولی روش سخنرانی کمتر از سطح متوسط در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران شیمی دوره متوسطه مؤثر بوده است و به کارگیری روش تدریس سخنرانی تاثیر زیادی در افزایش کیفیت این دوره ها نداشته است. مقایسه نمره پس آزمون در گروههای مورد مطالعه نشان داد که f مشاهده شده در سطح 01/0P معنا دار بوده و تفاوت مشاهده شده بین نمرات پس آزمون گروههای مورد مطالعه پس از تعدیل نمرات پیش آزمون معنا دار بوده و مطابق ضریب اِتا (58 درصد) تفاوت های فردی در گروهها، ناشی از آزمایش بوده است. بررسی میزان تاثیر این روشها در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران علوم پایه با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که f مشاهده شده در خصوص جنسیت و سابقه خدمت در سطح 05/0P معنا دار نبوده است، اما در خصوص مدرک تحصیلی در سطح 05/0P معنا دار بوده است. مقایسه میانگین نمره میزان تاثیر آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت دبیران علوم پایه در ارتباط با مؤلفه های چهارگانه کیفیت (تطابق با استاندارد، تطبیق برای کاربرد، تطبیق با هزینه، تطبیق با آخرین نیاز) با نمره ملاک 3 نشان داد که آموزش ضمن خدمت کوتاه مدت دبیران علوم پایه در سطح متوسط در تطبیق با مؤلفه های کیفیت مؤثر بوده است.
رابطه بین وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده،راهبردهای یادگیری و توانایی حل مساله ریاضی در میان دانشجویان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی خانواده، اهداف پیشرفت، راهبردهای یادگیری و توانایی حل مساله ریاضی دانشجویان انجام گرفت. به این منظور از روش تحقیق پیمایشی استفاده شد و داده های مورد نیاز درباره راهبردهای عمقی، راهبردهای سطحی، اهداف تسلط، اهداف عملکرد ـ گرایش، اهداف عملکرد ـ اجتناب و وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی خانواده با استفاده از پرسشنامه های هدف پیشرفت الیوت و چرچ و فرایندهای مطالعه بیگز از بین 427 دانشجو با روش نمونه گیری خوشه ای جمع آوری شد. نتایج نشان داد رابطه اهداف تسلط با راهبردهای عمقی و توانایی حل مساله ریاضی مثبت و معنادار، اما رابطه اهداف عملکرد ـ گرایش و اجتناب با توانایی حل مساله ریاضی معنادار نمی باشد. رابطه راهبردهای عمقی با توانایی حل مساله ریاضی مثبت و معنادار و رابطه راهبردهای سطحی با توانایی حل مساله ریاضی معنادار نیست. همچنین نتایج نشان داد که اهداف تسلط مهمترین عامل اثرگذار بر توانایی حل مساله ریاضی است و پسران اهداف عملکرد ـ گرایش را بیشتر از دختران به کار می گیرند و دانشجویان متعلق به طبقه پایین جامعه نسبت به دانشجویان طبقه بالای جامعه اهداف تسلط را بیشتر به کار می گیرند. بین راهبردهای یادگیری و توانایی حل مساله ریاضی دانشجویان برحسب جنسیت و وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی خانواده تفاوتی وجود ندارد.
تبیین رابطه طراحی شغل و عملکرد دبیران دبیرستانهای دولتی مناطق 1 5 شهر تهران
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور تبیین رابطه طراحی شغل و عملکرد سازمانی دبیران دبیرستانهای دولتی مناطق 1 تا 5 شهر تهران انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش کلیه دبیران دبیرستانهای این مناطق بوده که از بین آنها نمونه گیری به عمل آمده است. روش نمونه گیری در این پژوهش طبقه ای چند مرحله ای و ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه و روش تحقیق از نوع توصیفی همبستگی بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. همچنین از روشهای آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که رابطه معناداری بین سه شاخص وجود وظایف متنوع در شغل و استقلال و بازخورد و عملکرد سازمانی وجود داشته است و بین دو شاخص معنادار بودن وظیفه و هویت وظیفه و عملکرد سازمانی رابطه معناداری وجود نداشته است.