فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۵۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی شادکامی براساس حرمت خود و سبک های فرزندپروری در دانشجویان بود. بدین منظور 350 نفراز دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی با روش نمونه گیرى خوشه اى تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های حرمت خود روزنبرگ، شیوه های فرزند پروری بورای (فرم مادر) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. برای تعیین و تحلیل رابطه بین متغیرها و پیش بینی تغییرات شادکامی، روش های همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که سبک فرزند پروری قاطع با حرمت خود و شادکامی رابطه معنادار دارد. بین سبک مستبدانه و شادکامی رابطه منفی معنادار یافت شد. همچنین بین دختران و پسران در نمره شادکامی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. آشکار شد که حرمت خود و سبک فرزند پروری مقتدرانه به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین شادکامی دارند. در مجموع نتایج حاکی از آن است که حرمت خود و نوع سبک فرزندپروری که والدین به کار می برند در شادکامی نقش اساسی و مهمی دارد.
بررسی راهبردهای مقابله ای و میزان تنیدگی در مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مقایسه آن با مادران کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی راهبردهای مقابله ای و میزان تنید گی در مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مقایسه آن با مادران دارای کودکان عادی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند شهر تهران می باشد.
نمونه آماری شامل 72 مادر (36 مادر دارای کودک مبتلا به اتیسم و 36 مادر دارای کودک سالم) بوده که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل مقیاس رتبه بندی اتیسم گیلیام، فهرست مشکلات رفتاری کودک/ نوجوان، پرسشنامه منابع تنیدگی، فهرست مهارت های مقابله ای استفاده می شود. یافته ها نشان می دهند که بین مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مادران کودکان سالم از لحاظ متغیرهای تنیدگی، راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار تفاوت معناداری وجود دارد، اما از لحاظ راهبرد مقابله ای غیر مفید و غیرمؤثر تفاوت معناداری مشاهده نگردید. هم چنین میان تنیدگی مادران کودکان مبتلا به اتیسم با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و غیر مفید و شدت علائم کودک مبتلا به اتیسم رابطه معناداری وجود دارد، اما بین تنیدگی مادران و راهبرد مقابله ای مسئله مدار، رابطه معناداری به دست نیامد. در مجموع اکثر مادرانی که کودک مبتلا به اتیسم داشتند راهبردهای مقابله ای هیجان مدار داشته و شدت علائم اتیسم با افزایش میزان تنیدگی مادران همراه بوده، به نحوی که شدت علائم اتیسم کودک، 66 درصد تنیدگی مادران را تبیین می کند.
رابطه ذهن خوانی و رضایت زناشویی با نقش واسطه سلامت عمومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شناخت حاکم بر ذهن زن و شوهر (ذهن خوانی) و وجود اختلالات روانی، از جمله عوامل مشکل ساز بین زوجین می باشد. با توجه به این که تاکنون رابطه بین این متغیرها در سطحی فراتر از روابط ساده مورد بررسی قرار نگرفته است، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ذهن خوانی بر رضایت زناشویی با نقش واسطه سلامت عمومی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه مورد بررسی را تمامی زوجینی که در سال 95-1394 به مراکز مشاوره کرمان مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. 82 زوج (164 نفر) از سه مرکز مشاوره با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس رضایت زناشویی (ENRICH Couple Scale یا ECS)، آزمون ذهن خوانی (Reading the Mind in the Eyes Test یا RMET) و پرسش نامه سلامت عمومی (28-General Health Questionnaire یا 28-GHQ)پاسخ دادند. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تأثیر مستقیم ذهن خوانی بر علایم جسمانی (37/0- = β، 01/0 ≥ P)، اختلال در کارکرد اجتماعی (29/0- = β، 05/0 ≥ P)، افسردگی (34/0- = β، 01/0 ≥ P) و حل تعارض (22/0- = β، 05/0 ≥ P) معنی دار بود؛ در حالی که بر تحریف آرمانی (11/0 = β، 01/0 ≥ P) و رضایت زناشویی (10/0 = β، 05/0 ≥ P) اثر غیر مستقیم و معنی داری داشت که این اثر از طریق نقش واسطه افسردگی اعمال شد. در نهایت، متغیرهای پژوهش 20 درصد از واریانس کل رضایت زناشویی را تبیین نمودند.
نتيجه گيري: رابطه بین ذهن خوانی و رضایت زناشویی، خطی و ساده نبود و متغیرهایی همچون افسردگی در این رابطه نقش واسطه جزیی داشتند؛ به گونه ای که تأثیر ذهن خوانی از طریق سلامت روان، موجب افزایش هرچه بیشتر رضایت زناشویی می شود.
بررسی نقش نگرش به عشق در پیش بینی طلاق عاطفیِ زنان و مردان متأهل شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نگرش به عشق در پیش بینی طلاق عاطفی زنان و مردان متأهل شهر قزوین انجام شد.روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. نمونه 200 نفر از زنان و مردان متأهلی بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس از مناطق مختلف شهر قزوین از میان افرادی انتخاب شدند که تقریباً پنج سال از ازدواج آنهاگذشته بود. برای گردآوری اطلاعات از فرم کوتاه مقیاس نگرش به عشق(LAS) هندریک و هندریک با ضریب آلفای (82/0) و مقیاس طلاق عاطفی گاتمن با ضریب آلفای(93/0) استفاده شد. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که بین طلاق عاطفی و انواع نگرش به عشق(شهوانی، دوستانه و نوع دوستانه) رابطه معناداری وجود دارد. یافته دیگر اینکه نگرش های عشقی شهوانی، بازی گونه و دوستانه به ترتیب به میزان 30%، 32% و 33% در سطح معناداری (01/0 p≤) قابلیت پیش بینی طلاق عاطفی را دارند. کیفیّت نگرش همسران به مقوله عشق، به عنوان متغییر پیش بینی کننده رضایت یا عدم رضایت زناشویی، نقش مهمی در فرایند زندگی مشترک ایفا می کند. لذا توجه درمان گران خانواده به نگرش های عشقی همسران، می تواند شرایط تثبیت زناشویی موفق را در آینده زندگی مشترک آن ها فراهم کند.
پیش بینی روابط فرازناشویی از روی سبک های دلبستگی، عزت نفس و میزان خودشیفتگی در بین دانشجویان متاهل
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی روابط فرا زناشویی از روی سبک های دلبستگی، عزت نفس و خودشیفتگی بود. جامعه پژوهش حاضر دانشجویان متأهل دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و علامه طباطبائی بود و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و روش پژوهش 357 نفر از دانشجویان متأهل بودند و روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش به خیانت، سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، عزت نفس کوپراسمیت و شخصیت خودشیفته استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا توان پیش بینی روابط فرا زناشویی در افراد را دارند و این توان در سطح 000/0 P< معنادار بود. همچنین عزت نفس اجتماعی و خانوادگی نیز توان پیش بینی گرایش افراد به روابط فرا زناشویی را دارند که این توان در سطح 000/0 P< معنادار است. میزان خودشیفتگی نیز در سطح 02/0 P< گرایش افراد به روابط فرا زناشویی را پیش بینی می کند. سبک های دلبستگی ناایمن و عزت نفس آسیب دیده و پایین و همچنین خودشیفتگی از عواملی هستند که می توانند گرایش افراد به روابط فرا زناشویی را پیش بینی نمایند؛و روانشناسان و مشاوران می توانند برای تشخیص این آسیب های پیش رو از آزمون های روانشناختی برای سنجش این متغیرها در زوجین استفاده نمایند تا مداخلات مناسبی را ترتیب دهند.
فرزندپروری پس از طلاق: یک پژوهش کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرزندپروری یکی از تکالیف حساس پیش روی والدین و از عوامل مؤثر در سلامت روانی فرزندان به شمار می رود. یکی از موارد تأثیرگذار بر فرایند فرزندپروری، طلاق است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تجارب والدین از فرزندپروری پس از طلاق بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه هدف شامل زنان و مردانی بود که تجربه فرزندپروری پس از طلاق را داشتند. مشارکت کنندگان پژوهش، 13 نفر (زن و مرد) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، از میان مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره دعوت به مشارکت شدند و به وسیله مصاحبه عمیق و اکتشافی مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با روش هفت مرحله ای Colaizzi تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شناسایی 10 مضمون اصلی شامل «رابطه والدین، نیازهای فردی والد، شبکه حمایتی والد پس از طلاق، نگرش، هیجانات و چالش های والد، پاسخگویی و نظارت والد، پختگی والد- فرزند و آسیب روانی والد- فرزند در فرایند فرزندپروری» گردید.
نتيجه گيري: والدین، فرزندپروری پس از طلاق را تکلیف چالش برانگیزی توصیف می کنند. چگونگی ارتباط والدین، نیازهای فردی و منابع حمایتی آن ها پس از طلاق، می تواند نگرش و هیجانات والدین نسبت به فرزندپروری را تحت تأثیر قرار دهد. آسیب روانی، رشد و پختگی، از تجارب والدین در جریان فرزندپروری پس از طلاق می باشد.
بررسی رابطه بین سابقه انواع بدرفتاری والدین در دوران کودکی با افسردگی دوران بزرگسالی در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه و سهم نسبی انواع بدرفتاری والدین در تبیین افسردگی بوده است.به همین منظور تعداد 131 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین جامعه بیماران افسرده مراجعه کننده، به مراکز مشاوره شهر اصفهان طی سالهای 85- 84 انتخاب و مطالعه شده اند.برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه افسردگی بک و مقیاس خود گزارشی کودک آزاری محمد خانی استفاده شد.بخشی از نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ازبین انواع بد رفتاری والدین در دوران کودکی مرتبط با افسردگی، بدرفتاری عاطفی(23./.)، بدرفتاری جسمی (27./.)، بدرفتاری جنسی (32./.) تبیین کننده افسردگی بیماران بزرگسال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بوده اند.
مقایسه رابطه ناتوانی هیجانی و استرس و دلبستگی در زوج های در شرف طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه رابطه ناتوانی هیجانی، استرس و دلبستگی در زوج های در شرف طلاق است. تعداد 119 زن و 63 مرد در شرف طلاق با استفاده از روش در دسترس در دادگاه خانواده شهر رشت انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ناتوانی هیجانی تورنتو (1996، TAS-20، Bressi al.،)، پرسشنامه فشار روانی ادراک شده (1987، PSS، Cohen، et، al) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان (هزن و شیور، 1987) بود. از ضرایب همبستگی پیرسون، پلی کوریک و پلی سریال و تحلیل رگرسیون چندگانه با حضور 8 متغیر پیش بین جنسیت، سن، استرس، دلبستگی ایمن، اجتنابی، دوسـوگرا، میزان تحصیلات و تـعـداد فـرزنـدان و تحـلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که استرس با مؤلفه های دلبستگی و مؤلفه های ناتوانی هیجانی روابط معناداری را نشان می دهد. هم چنین انواع دلبستگی و مؤلفه های ناتوانی در تشخیص عواطف دارای رابطه معنادار است. یافته دیگر پژوهش متوجه متغیرهایی بود که به وسیله آن ها ناتوانی هیجانی پیش بینی می شود. در این تحلیل سه متغیر میزان تحصیلات، استرس و دلبستگی دوسوگرا 32/0 تغییرات ناتوانی هیجانی را پیش بینی می کردند. یافته دیگر این تحقیق آن بود که با توجه به استرس زا بودن فرآیند جدایی، این استرس در زنان و مردان تفاوت معناداری ندارد.
فشار روانی و والدین کودکان معلول
حوزه های تخصصی:
اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر تمایزیافتگی و کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد انجام شده است. روش: این مطالعه از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه است. گروه نمونهی این پژوهش به طور داوطلبانه از میان مراجعان مجرد معتاد و اعضای خانواده های آن ها از چهار مرکز درمانی اعتیاد انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (5 خانواده 4 نفره) و گواه (5 خانواده 4 نفره) جایگزین شدند. گروه آزمایش، هشت جلسهی دو ساعته بر اساس تئوری سیستمی بوئن تحت خانواده درمانی قرار گرفتند و در این مدت، گروه گواه فقط درمان متعارف بهزیستی/وزارت بهداشت را دریافت میکردند. پرسشنامه های تمایزیافتگی و ابزار سنجش خانواده بر روی هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: خانواده درمانی سیستمی بوئن موجب افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد افراد معتاد و اعضای خانواده های آن ها شد. بحث و نتیجه گیری: افراد معتاد و خانواده های آن ها تمایزیافتگی پایینی دارند که این امر موجب بدکارکردی خانواده میشود. خانوده درمانی سیستمی بوئن میتواند در این زمینه کاربرد داشته باشد.
رابطه متغیرهای فرهنگی- اجتماعی و نحوه تعامل والدین با نوجوانان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در پی بررسی اثر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر شیوه تربیتی و تعامل والدین با نوجوانان بود.
روش: مطالعه توصیفی- مقطعی بوده، 426 مادر از پنج منطقه شهری در تهران، اصفهان و خمینی شهر وارد مطالعه شدند. مقیاس فردگرایی- جمع گرایی و پرسشنامه های اقتدار تربیتی، تعارض والد - نوجوان و مشروعیت اقتدار والدین مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: شیوه های مستبدانه و آسان گیر در شهرهای کوچک، طبقات فقیر و خانواده های سنتی، و شیوه مقتدرانه در شهرهای بزرگ، طبقات مرفه و خانواده های دارای سبک زندگی مدرن شایع تر بود. تعارض بین والدین و نوجوانان در شیوه مقتدرانه کمتر و خفیف تر و در شیوه مستبدانه فراوان و شدید بود. شیوه مقتدرانه با پایبندی مادران به وضع مقررات در مورد مسایل متعارف همراه بود؛ برعکس شیوه آسان گیر با بی علاقگی به وضع مقررات در این زمینه ها مشخص می شد.
نتیجه گیری: ناهمگونی ارزش های اجتماعی و فرهنگی در شیوه تربیتی خانواده های ایرانی نمود می یابد و شیوه تربیتی مقتدرانه با سالم ترین شکل روابط خانوادگی همراه است.
رابطه فشار روانی با رضامندی زناشویی در والدین کودکان عقب مانده ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: این تحقیق به منظور بررسی رابطه میزان فشار روانی با رضامندی زناشویی در والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر انجام شد.
روش بررسی: روش پژوهش در این تحقیق مقطعی مقایسه ای است. نمونه های پژوهش شامل دو گروه 40 نفری از والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر (20 پسر و 20 دختر) و والدین کودکان عادی می باشند که به شیوه خوشه ای و تصادفی ساده از مناطق 1، 5، 15 و 18 آموزش و پرورش تهران برای گروه والدین کودکان عقب مانده ذهنی و همتاسازی با آنها برای والدین کودکان عادی، از طریق مراجعه به مدارس وابسته به سازمان کودکان استثنایی و مدارس عادی شهر تهران انتخاب شدند. جهت انجام پژوهش، دو پرسشنامه منبع استرس و رضامندی زناشویی انریچ اجرا گردید. نتایج با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، همبستگی پیرسون و آنالیز کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین فشار روانی و رضامندی زناشویی والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر رابطه معنی داری وجود دارد (P=0.001). همچنین والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر فشار روانی بیشتری را نسبت به والدین کودکان عادی تحمل می کنند (P=0.001). در عین حال، والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر نسبت به والدین کودکان عادی از رضایت زناشویی پایین تری برخوردارند (P=0.021).
همچنین، نتایج نشان داد که همبستگی بین دو متغیر فشار روانی و رضامندی زناشویی والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر منفی است (r=-0.57) بدین مفهوم که با افزایش فشار روانی، رضامندی زناشویی به طور معناداری کاهش می یابد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق مبین این نکته است که افزایش فشار روانی والدین، تحت تاثیر حضور کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر، منجر به کاهش رضامندی زناشویی والدین شده است. به عبارتی، رضامندی زناشویی را می توان تابعی از وجود کودک عقب مانده ذهنی در خانواده تلقی نمود. لذا با برگزاری جلسات آموزش و مشاوره جهت والدین کودکان عقب مانده ذهنی، می توان راه های کاهش استرس را به آنها آموزش داد."
مقایسه بین سبکهای فرزندپروری والدین و استحکام من فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استحکام من نقش مهمی در سلامت روان افراد ایفا می کند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین استحکام من و سبک های فرزند پروری والدین پرداخته است. بدین منظور 190 دانش آموز دختر در مقطع سوم دبیرستان پرسشنامه استحکام من(ESS) را تکمیل نمودند. علاوه بر آن یکی از والدین آنها نیز پرسشنامه سبکهای فرزند پروری بامریند را تکمیل نمود. نتایج پژوهش نشان داد که هر چقدر سبک فرزند پروری والدین مقتدرانه تر باشد، استحکام من بیشتری(R=0.29 , p<0.01) در فرزندان آنها مشاهده می شود. همچنین استحکام من با سبک فرزند پروری سهل گیرانه (05/0 p < ،18/0r = ) رابطه مثبت معنادار دارد و سبک فرزند پروری مقتدرانه و مستبدانه نیز با هم رابطه ی معکوس معنی دار(01/0p < ،40/0-r = ) دارند.
ارتباط سلامت روانی مادران با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD) شایع ترین اختلال روان پزشکی در کودکان است و خانواده، نقش بسیار مهم در مدیریت رفتار کودکان دارد. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی وضعیت سلامت روانی والدین با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به این اختلال می باشد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی در سال 93-1392 شامل مادران کودکان ADHD مراجعه کننده به درمانگاه روان پزشکی بیمارستان های طالقانی و 5 آذر گرگان می باشند. گروه آزمون شامل 64 کودک مبتلا به ADHD انتخاب شده بر اساس نمونه گیری تصادفی و گروه شاهد نیز شامل 64 کودک دبستانی شهر گرگان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از ارایه ی توضیحات به مادران، پرسش نامه های مشخصات جمعیت شناختی، فرزندپروری بوری و سلامت عمومی (GHQ) تکمیل گردیدند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 16، آمار توصیفی و تحلیلی و آزمون مجذور خی تحلیل گردیدند.
یافته ها: در هر گروه 47 نفر پسر و 17 نفر دختر با میانگین سنی گروه ADHD (84/1+42/8 سال) و گروه شاهد (10/1+84/8) سال بودند. نمرات مادران دو گروه در خرده مقیاس های نشانه های جسمانی، اضطراب و افسردگی و نمره ی کل پرسش نامه ی GHQ، اختلاف معنی داری داشتند (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P و 01/0=P) و مادران کودکان ADHD مضطرب تر، افسرده تر و از سلامت جسمانی پایین تری برخوردار بودند. میانگین سبک فرزندپروری مقتدرانه نیز در مادران دو گروه، اختلاف معنی داری نشان داد (002/0=P). سن مادران در گروه ADHD به طور معنی داری بالاتر ولی تحصیلات ایشان، پایین تر از گروه شاهد بود (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد از برایند 4 عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، تحصیلات مادر، سلامت روان مادر و سن مادر بر به کارگیری سبک فرزندپروری مقتدرانه، عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، نسبت به سلامت روان مادر تاثیر بیشتری دارد.
عزت نفس و نقش خانواده در آن
حوزه های تخصصی:
تاثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت (3P) بر کاهش علائم کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر آموزش مدیریت والدین براساس برنامه فرزندپروری مثبت (3P) در کاهش شدت علائم اختلال نافرمانی مقابله ای دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله شهرستان نهاوند انجام شده است.
روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و جامعه مورد مطالعه آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله دبستان های پسرانه شهرستان نهاوند است. نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد و مادران 24 نفر از کودکانی که براساس سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(ODD) تشخیص داده شده بودند، انتخاب شده، به دو گروه آزمایش (12 n=) و کنترل (12 n=) تقسیم شدند. سپس برنامه فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، براساس ارزیابی جداگانه والد و معلم، کاهش معناداری در نمرات شدت علائم اختلال نافرمانی مقابله ای پیدا کرده است (01/0P <).
نتیجه: آموزش برنامه فرزندپروری مثبت سبب کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان مبتلا به این اختلال می شود.