فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۶۵۶ مورد.
تاثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت (3P) بر کاهش علائم کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر آموزش مدیریت والدین براساس برنامه فرزندپروری مثبت (3P) در کاهش شدت علائم اختلال نافرمانی مقابله ای دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله شهرستان نهاوند انجام شده است.
روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و جامعه مورد مطالعه آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله دبستان های پسرانه شهرستان نهاوند است. نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد و مادران 24 نفر از کودکانی که براساس سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(ODD) تشخیص داده شده بودند، انتخاب شده، به دو گروه آزمایش (12 n=) و کنترل (12 n=) تقسیم شدند. سپس برنامه فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، براساس ارزیابی جداگانه والد و معلم، کاهش معناداری در نمرات شدت علائم اختلال نافرمانی مقابله ای پیدا کرده است (01/0P <).
نتیجه: آموزش برنامه فرزندپروری مثبت سبب کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان مبتلا به این اختلال می شود.
تأثیر بازسازی خانواده در کیفیت رابطه مادر- دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین اثر خانواده درمانی ساختاری در درمان اختلالات اضطرابی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر بخشی رویکرد خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات اضطرابی کودکان از طریق ایجاد تغییر در ساختار خانواده، کاهش تعارضات در روابط والدین خانواده های دارای کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی کودکان بوده است. روش پژوهش شبه تجربی بوده و با اجرای پیش آزمون و پس آزمون و ارائه مداخله و اندازه گیری مکرر انجام شد. 40 خانواده با حداقل یک فرزند دارای اختلالات اضطرابی که به طور تصادفی در دوگروه مساوی شامل گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شده و در این مطالعه شرکت کردند. اعضای خانواده های گروه آزمایشی، به مدت 9 جلسه در معرض مداخله درمانی با طرح درمانی یکسان (که بر اساس رویکرد خانواده درمانی ساختاری از پیش طراحی شده بود) قرار گرفتند. همچنین خانواده ها شش هفته پس از آخرین جلسه درمان در یک جلسه پیگیری نیز شرکت کردند. ابزار پژوهش مصاحبه تشخیصی بر اساس معیارهای DSM-IV-TR و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. در طول مدت مطالعه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج نشان داد که اثر بخشی خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات آسیمگی، هراس اجتماعی و ترس از صدمات جسمانی، اضطراب تعمیم یافته و اختلال وسواس- اجبار گروه آزمایشی (005/0 p< ) معنادار است
اثربخشی رویکرد تصویرسازی ارتباطی (Image Relationship Therapy) بر رضایتمندی زناشویی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش رویکرد تصویرسازی ارتباطی بر افزایش رضایتمندی زناشویی انجام شده است. به این منظور 29 زن از میان 34 زن داوطلب متاهل انتخاب شده در دانشکده روان شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی به شیوه جایگزینی تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گروه کنترل، قرار گرفتند. آموزش فنون رویکرد تصویرسازی ارتباطی بر روی گروه آزمایش انجام شد اما گروه کنترل این آموزش را دریافت نکرد. طرح پژوهشی مورد استفاده در این تحقیق، طرح آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. میزان رضایت زناشویی آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه 47سوالی انریچ ENRICH)) اندازه گیری شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از اثربخشی آموزش فنون تصویرسازی ارتباطی در افزایش رضایت زناشویی زنان بود. فرضیه های اول ، دوم و سوم تحقیق در مؤلفه های آموزش فنون تصویرسازی ارتباطی بر رضایت زناشویی، ارتباط و حل تعارض با 05/0P< اطمینان مورد تایید قرار گرفتند. اما فرضیه چهارم یعنی مؤلفه رضایت جنسی در این پژوهش مورد تایید قرار نگرفت.
کودکان محروم از پدر
مقایسه باورهای غیر منطقی مادران دارای فرزند معلول ذهنی شدید یا عمیق با مادران دارای فرزند عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: تحقیق حاضر به منظور مقایسه باورهای غیرمنطقی مادران دارای فرزند معلول ذهنی شدید یا عمیق با مادران دارای فرزند عادی 14-6 ساله شهر تهران انجام گرفت.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت تحلیلی، مقطعی و مقایسه ای از نوع مورد- شاهدی بوده و 80 نفر از مادران دارای فرزند معلول ذهنی شدید یا عمیق مراجعه کننده به مراکز خدمات بهزیستی تهران بصورت تصادفی منظم از دو مرکز توانبخشی شهر تهران و 80 نفر از مادران دارای فرزند عادی جهت همتا سازی به عنوان گروه شاهد از نواحی شرق، غرب، جنوب، شمال و مرکز تهران از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و با لحاظ جور بودن در چهار متغیر ؛ سن مادران، سطح تحصیلات، منطقه محل سکونت وتعداد فرزندان انتخاب شدند و به پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز( IBT ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تی مستقل، یو مان ویتنی، مجذور کای و آزمون دقیق فیشر) انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین باورهای غیرمنطقی به طور کلی و باورهای غیر منطقی سرزنش کردن خود، واکنش با درماندگی به ناکامی، نگرانی زیاد توأم با اضطراب، اجتناب از مشکل، وابستگی و کمال گرایی بین دو گروه وجود دارد (05/0 p< ). بین مادران دارای فرزند معلول ذهنی دختر با پسر تفاوت معناداری مشاهده نشد(314/0= P ). بین دو گروه مادران در چهار باور توقع تأیید از دیگران (737/0= P )، انتظارات بیش از حد از خود (126/0= P )، بی مسئولیتی عاطفی(283/0= P ) و درماندگی برای تغییر (283/0= P ) تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: باورهای غیرمنطقی مادران دارای فرزند معلول ذهنی عمیق یا شدید بطور کلی و در اکثر خرده مقیاسهای آن بیشتر از مادران دارای فرزند عادی است و فقط باورهای توقع تأیید از دیگران، انتظارات بیش از حد از خود، بی مسئولیتی عاطفی و درماندگی برای تغییر در دو گروه تفاوتی ندارد. همچنین جنسیت فرزند معلول تأثیری در باورهای غیر منطقی مادران ندارد. "
بررسی تأثیر مداخلات خانواده درمانی راهبردی در اختلافات زناشویی
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر تنیدگی فرزندپروری مادران دارای فرزندان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر میزان تنیدگی فرزندپروری مادران دارای فرزندان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی انجام گرفت.
نمونه مورد مطالعه در این پژوهش تعداد 24 نفر از مادرانی بودند که فرزندان آن ها دارای اختلال کاستی توجه و بیش فعالی تشخیص داده شده بودند که به طور مساوی در دو گروه آزمایشی و کنترل همتاسازی شدند.
ابزار های پژوهش شامل الکترو انسفالوگرافی کمی، شاخص تنیدگی فرزندپروری و فهرست بررسی تشخیص اختلال کاستی توجه و بیش فعالی بود. برنامه آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی در یازده جلسه شصت دقیقه ای (هفته ای سه جلسه) در گروه آزمایشی اجرا شد. فرضیه این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر تنیدگی فرزندپروری مادران گروه آزمایشی به طور معناداری مؤثر بوده و کاهش میزان تنیدگی فرزندپروری را به دنبال داشته است. این کاهش شامل خرده مقیاس های فزون طلبی، محدودیت نقش، افسردگی و انزوای اجتماعی میشد. این یافته ها بدین معناست که برنامه مداخله ای توانسته است تنیدگی فرزندپروری مادران دارای کودکان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی را کاهش دهد.
رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و تمایزیافتگی خود با کیفیت زندگی زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به لحاظ اهمیت و دامنه ی فراگیر کیفیت زندگی، مطالعه عوامل موثر بر آن خصوصا نقش خانواده و نحوه ارتباطات اعضای آن با یکدیگر، بسیار اساسی به نظر می رسد. افزایش آمار طلاق، نشان می دهد که نهاد خانواده نتوانسته احساس رضایتمندی را در زوجین بالاخص زنان که بیش از مردان متقاضی طلاق هستند ایجاد کند. از طرفی طلاق معضلی است که موجب پیچیدگی عاطفی خانواده می شود و کیفیت زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و تمایزیافتگی خود با کیفیت زندگی زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره دادگستری کرمانشاه بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای انجام آن از بین مراجعه کنندگان به روش نمونه گیری در دسترس نمونه ای به حجم 300 نفر انتخاب شد جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه-های الگوهای ارتباطی خانواده، تمایزیافتگی خود و کیفیت زندگیSF-36)) استفاده شد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد. نتایج نشان داد بین الگوی ارتباطی گفت و شنود و تمایزیافتگی با کیفیت زندگی رابطه ی مستقیم وجود دارد و هر دو متغیر الگوهای ارتباطی خانواده و تمایزیافتگی خود توان پیش بینی کیفیت زندگی را دارند. بنابراین باید به اهمیت کیفیت روابط اعضای خانواده، به عنوان اساسی ترین نهاد اجتماعی و تعیین کننده کیفیت زندگی فرزندان، بیش از پیش تأکید شود.
مقایسه اثر بخشی بازی درمانی کودک محور و بازی درمانی والدینی بر کاهش اختلالات درونی سازی شده کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی کودک محور و بازی درمانی والدینی درکاهش مشکلات درونی سازی شده کودکان انجام شد. مواد و روش ها: 30 کودک 8-7 ساله مبتلا به اختلال درونی سازی شده (اضطراب/ افسردگی، افسردگی/ انزوا) به شیوه تصادفی چند مرحله ای پس از غربالگری اولیه ی450 کودک در شهر اصفهان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. به منظور تشخیص این اختلال از فهرست رفتاری کودک آشنباخ (آشنباخ و رسکورلا، 2001) استفاده شد. این کودکان به تصادف در دو گروه مداخله بازی درمانی کودک محور و والدینی قرار داده شدند. در گروه بازی درمانی کودک محور، هر کودک در 16 جلسه بازی درمانی و در گروه بازی درمانی والدینی، مادران در10 جلسه درمان گروهی شرکت کردند. مادران هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و یک مرحله پس آزمون پرسشنامه آشنباخ را تکمیل کردند. به فاصله یک ماه پس از اتمام درمان، نتایج درمان پی گیری شد. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد.
یافته ها: بر طبق یافته ها بین میانگین های متغیر درونی سازی شده و زیر مقیاس اضطراب در دو گروه بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانی والدینی تفاوت معنادار وجود داشت، بدین معنا که روش بازی درمانی والدینی موجب کاهش بیشتر رفتارهای درونی ساز ی شده و اضطراب کودکان شده است، اگرچه تاثیرات این دو روش در کاهش زیرمقیاس افسردگی/ انزوا تفاوت قابل توجهی نداشته اند. به علاوه پس از یک ماه پیگیری، نتایج به دست آمده در روش بازی درمانی والدینی پایدار تر از روش بازی درمانی کودک محور مشاهده شد.
نتیجه گیری: در نتیجه می توان بازی درمانی والدینی را به عنوان روشی اثر بخش تر از روش بازی درمانی کودک محور در کاهش مشکلات درونی سازی شده و اضطراب کودکان در نظر گرفت.
نقش خانواده در انتقال ارزش های فرهنگی و هنجارهای اجتماعی به کودکان: آسیب شناسی خانواده
منبع:
پیوند ۱۳۸۷ شماره ۳۴۸
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد –کودک (CPRT) بر سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک به مادران (CPRT) بر سبک های فرزندپروری بود. روش: نمونه پژوهشی مزبور دربرگیرنده والدین کودکان یک مهد کودک است که بصورت نمونه گیری در دسترس از میان مهد کودک های منطقه تبادکان شهر مشهد انتخاب شده و 20 نفر مادر کودکان 6-4 ساله نیز به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و مداخله نما(در هرگروه 10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش 10 جلسه 2 ساعته آموزش گروهی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک را دریافت کردند و آزمودنی های گروه مداخله نما تحت آموزش تغذیه و شرکت درجلساتی در مورد امکانات مهدکودک قرار گرفتند. تمام آزمودنی ها مقیاس سبک های فرزندپروری بامریند را قبل و پس ازمداخله پرکردند. پس از 1 ماه به منظور پیگیری هردو روه مجدداً پرسش نامه مربوطه را تکمیل نمودند. نتایج: تحلیل واریانس مختلط نشان داد که آزمودنی هایی که آموزش دریافت کرده بودند در مقایسه با سایر آزمودنی ها افزایش در به کارگیری سبک فرزندپروری مقتدرانه وکاهش در به کار بردن سبک فرزندپروری استبدادی نشان دادند. از طرفی سبک فرزند پروری سهل گیرانه به لحاظ آماری و به طور معنی داری تفاوتی در نمرات دو گروه ایجاد نشد. نتیجه گیری: در نهایت می توان نتیجه گرفت که بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر بهبود به کارگیری سبک های فرزندپروری اثرگذار است.
خشنودی و ناخشنودی خانواده و عوامل مؤثر بر آن
منبع:
پیوند ۱۳۸۲ شماره ۲۹۳
حوزههای تخصصی: