۱.
کلید واژه ها:
سبکهای فرزندپروری بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد - کودک
هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک به مادران (CPRT) بر سبک های فرزندپروری بود. روش: نمونه پژوهشی مزبور دربرگیرنده والدین کودکان یک مهد کودک است که بصورت نمونه گیری در دسترس از میان مهد کودک های منطقه تبادکان شهر مشهد انتخاب شده و 20 نفر مادر کودکان 6-4 ساله نیز به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و مداخله نما(در هرگروه 10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش 10 جلسه 2 ساعته آموزش گروهی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک را دریافت کردند و آزمودنی های گروه مداخله نما تحت آموزش تغذیه و شرکت درجلساتی در مورد امکانات مهدکودک قرار گرفتند. تمام آزمودنی ها مقیاس سبک های فرزندپروری بامریند را قبل و پس ازمداخله پرکردند. پس از 1 ماه به منظور پیگیری هردو روه مجدداً پرسش نامه مربوطه را تکمیل نمودند. نتایج: تحلیل واریانس مختلط نشان داد که آزمودنی هایی که آموزش دریافت کرده بودند در مقایسه با سایر آزمودنی ها افزایش در به کارگیری سبک فرزندپروری مقتدرانه وکاهش در به کار بردن سبک فرزندپروری استبدادی نشان دادند. از طرفی سبک فرزند پروری سهل گیرانه به لحاظ آماری و به طور معنی داری تفاوتی در نمرات دو گروه ایجاد نشد. نتیجه گیری: در نهایت می توان نتیجه گرفت که بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر بهبود به کارگیری سبک های فرزندپروری اثرگذار است.
۲.
کلید واژه ها:
پرسشنامه سبک های حل تعارض زوجین ایرانی ساختار عاملی وویژگی های روان سنجی
هدف: روش های حل تعارض زناشویی از متغیرهای بسیار مهم و محسوب می شوند که تاثیر به سزایی در رضایت زناشویی دارند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (ROCI-II) در بین زوجین ایرانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر ازنوع پژوهش های همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 300 نفر از فرهنگیان متاهل شهر بندر عباس بود، که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش ، دو پرسشنامه حل تعارض ROCI-II و حل تعارض CRQ بود. از آزمون آلفای کرونباخ و روش تصنیف برای بررسی پایایی ابزار و از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی برای بررسی اعتبار سازه این ابزار استفاده شد. یافته ها: پایایی پرسشنامه ROCI-II، با استفاده از آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس های پرسشنامه در دامنه 70/0 تا 75/0 به دست آمد. هم چنین پایایی ابزار با استفاده از روش تصنیف 68/0 بود. نتایج تحلیل عامل اکتشافی نشان داد که پرسشنامه ROCI-II، از پنج عامل، یکپارچگی، ملزم شده، اجتنابی، مسلط و مصالحه تشکیل شده است، که در مجموع این عوامل 81/70 درصد واریانس کل را تبیین می نمایند. جدول بارهای عاملی چرخش یافته نشان داد که همه ماده های پرسشنامه دارای بار عاملی بیشتر از 50/0 می باشند. نتایج حاصل از تحلیل عامل تأییدی نشان داد مدل پنج عاملی پرسشنامه ROCI-II، از برازش مطلوبی برخوردار است. مقادیر شاخص های برازندگی در حد قابل قبولی قرار داشتند. وجود همبستگی مثبت و منفی بین خرده مقیاس های این ابزار با پرسشنامه CRQ، نشان دهنده ی روایی همگرا و واگرای مطلوب پرسشنامه ROCI-II، است. نتایج: به نظر می رسد، پرسشنامه ROCI-II، توان لازم را برای سنجش سبک های حل تعارض زناشویی را در بین زوجین ایرانی داراست. از این پرسشنامه می توان از آن برای مقاصد مشاوره ای و پژوهشی درزمینه مسائل زناشویی، زوج درمانی وروابط بین فردی نزدیک و صمیمی استفاده کرد#,
۳.
کلید واژه ها:
زوجین گذشت اسناد علی اسناد مسؤولیت
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش اِسناد بر افزایش گذشت و بهبود اِسناد علّی و اِسناد مسئولیت زوجین شهر اهواز است. روش: در این پژوهش از یک نمونه در دسترس زوجین شهر اهواز استفاده شد که به فراخوان پژوهشگر برای آموزش اِسناد پاسخ مثبت دادند. نمونه این پژوهش را 24 زوج تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه آزمایشی (12n=) و کنترل )12n=) گمارده شدند. فرضیه های پژوهش عبارتند از: 1- آموزش اِسناد سبب افزایش گذشت زوجین می شود ؛ 2- آموزش اِسناد سبب بهبود اِسناد علّی زوجین می شود؛ 3- آموزش اِسناد سبب بهبود اِسناد مسئولیت زوجین می شود. همه زوجین شرکت کننده در این پژوهش به وسیله مقیاس صفت گذشت (TFS) و مقیاس اِسناد ارتباطی (RAM) مورد سنجش قرار گرفتند. در این پژوهش برای تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی و روش آماری، تحلیل واریانس چند متغیّری (MANOVA) و تحلیل واریانس تک متغیّری (ANCOVA) نیز به کار بسته شد. یافته ها: نتایج بدست آمده فرضیه های پژوهش را تایید نمود و نشان داد که آموزش اِسناد به گونه معنادار سبب افزایش گذشت، بهبود اِسناد علّی و اِسناد مسئولیت زوجین می شود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، بین زوجینی که آموزش اِسناد دیده اند (گروه آزمایش) و زوجینی که آموزش اِسناد ندیده اند(گروه کنترل)، از لحاظ افزایش گذشت تفاوت معناداری وجود دارد، بنابرین فرضیه ها تائید می گردد.
۴.
کلید واژه ها:
درمان طلاق سازگاری زنان مطلقه هیجان مدار
هدف: باتوجه به اهمیت طلاق وعوامل سازگاری با آن، این مطالعه در جهت بررسی تاثیر درمان هیجان مدار بر سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه شهراصفهان انجام شد. روش: این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و گواه می باشد. جامعه آماری، کلیه زنان مطلقه شهر اصفهان در سال 89 در نظر گرفته شد و نمونه شامل30 نفر از زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد شهر اصفهان بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار داده شدند. ابزارمورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سازگاری پس از طلاق فیشر(FDAS) بود. برای تجزیه و تحلیل از تحلیل کواریانس به منظور اثر بخشی درمان هیجان مدار برسازگاری پس از طلاق استفاده شد. یافته ها: پژوهش حاضر که باهدف تعیین اثربخشی درمان (متمرکز بر هیجان (EFT) بر سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه شهر اصفهان صورت پذیرفت. به این نتیجه رسید که روش درمان متمرکز بر هیجان در افزایش میزان احساس خود ارزشی زنان مطلقه موثر بوده است. همچنین درمان متمرکزبرهیجان (EFT)، میزان رها شدن گروه آزمایشی را نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون افزایش می دهد. در این مطالعه میانگین نمرات خرده مقیاسهای گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تفاوت معنا داری نشان دادند (01/0p<). نتیجه گیری: با توجه به یافته این پژوهش به این نتیجه دست یافت که درمان متمرکز برهیجان بر سازگاری و بهبود توان سازگاری افراد و کاهش پیامدهای منفی پس از طلاق موثر بوده است. با عنایت به این نتایج می توان به درمان و ارائه راهکارهای مناسب جهت بهبود وضعیت افراد مطلقه در مراکز مشاوره و گارگاه های آموزشی پرداخت.
۵.
کلید واژه ها:
تعارضات زناشویی مهارت های زندگی بهداشت روان
هدف: خانواده بنیادی ترین تشکل اجتماعی است واصلی ترین جزء اجتماعی است. دستیابی به جامعه سالم در گرو سلامت خانواده وتحقق خانواده سالم مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی وداشتن ارتباط مطلوب بایکدیگر است، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه مهارت های زندگی و تعارضات زناشویی با بهداشت روانی(استرس، اضطراب و افسردگی) در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره کلانتری های کرمانشاه بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادی بود که برای حل و فصل مسائل خانوادگی به مراکز مشاوره سطح کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها 180 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند، برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های مهارتهای زندگی، تعارضات زناشویی و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس(DASS) استفاده شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی ورگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان دادکه بین مهارتهای خودآگاهی، ارتباط انسانی وروابط بین فردی وافسردگی واضطراب همبستگی منفی معناداری وجود دارد و بین تعارضات زناشویی با استرس، افسردگی و اضطراب رابطه مثبت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که مهارتهای زندگی در بهداشت روانی موثراست و تعارضات زناشویی عامل افزایش استرس، اضطراب و افسردگی در بین زوجین است#,
۶.
مقدمه:با توجه به اهمیت عوامل سرشتی و خانوادگی در رشد مهارتهای اجتماعی کودکان، هدفاز اجرای این پژوهش بررسی نقش همزمان دو عامل خلق کودک و تعارض والدین در رفتار نوعدوستی کودکان است. روش:413 کودک 10 تا 12 ساله شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. مادران به پرسشنامه های تعارض زناشویی، خلق و رفتار نوعدوستی کودک و معلمان نیز به پرسشنامه رفتار نوعدوستی فرم معلمان پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون تایید کننده نقش پیش بینی کننده تعارض والدین، خلق مثبت و منفی، توانایی کنترل و جامعه پذیری منفی کودک در رفتار نوعدوستی کودک هستند. همچنین تحلیل رگرسیون چند متغیری به صورت سلسله مراتبی نقش واسطه ای خلق مثبت کودک در رابطه تعارض والدین با رفتار نوعدوستی کودک و نقش تعاملی تعارض والدین با خلق منفی و مردم آمیزی منفی در پیش بینی رفتار نوعدوستی کودک را تایید می کند. علاوه بر این، توانایی کنترل کودک می تواند اثر منفی تعارض والدین بر رفتار نوعدوستی را تعدیل کند. نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان داد کودکانی که خلق منفی بالا و مردم آمیزی کمی دارند در خطر آسیب مهارتهای اجتماعی در بافت تعارض والدین هستند، ولی کودکانی که از خلق مثبت و توانایی کنترل بالا برخوردارند رشد رفتار نوعدوستی در آنها کمتر توسط تعارض والدین آسیب می بیند.
۷.
کلید واژه ها:
آموزش مفاهیم نظریه لازاروس باعث تغییر نگرش دختران نسبت به انتخاب همسر گردیده است
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی میزان تاثیر آموزش مفاهیم نظریه لازاروس بر تغییر نگرش نسبت به انتخاب همسر در بین دانشجویان دختر است. روش: این تحقیق از نوع تجربی آزمایشی انجام شده است. هدف آزمایش ، استنتاج روابط علت و معلولی بین پدیده هایی است که مورد کنترل قرار گرفته اند. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دختر مجرد دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی است که از طریق فراخوان برای شرکت در کارگاههای آموزش قبل از ازدواج دعوت شده بودند. حجم نمونه در این تحقیق 30 نفر می باشد که از میان دختران مجرد دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (n=15) و کنترل (n=15) جایگزین شدند. روش نمونه گیری دراین تحقیق تصادفی در دسترس است. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه نگرش به نحوه انتخاب همسر (ARMSS) استفاده شده است. علاوه بر آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از t مستقل استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان دهنده تفاوت معنادار بین دو گروه مورد پژوهش می باشد. یعنی نمرات کل دانشجویان دختری که تحت آموزش قرار گرفته بودند نسبت به گروه کنترل از تفاوت معناداری در سطح آلفای01 % برخوردار است،تفاوت دو گروه در پس آزمون واقعی است و بین میانگین های دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته و عمل آزمایش مؤثر بوده است.فرضیه اصلی پژوهش در زمینه تفاوت میانگین های دانشجویان دختر دو گروه آزمایش و گروه کنترل در سطح 99% مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری: آموزش مفاهیم نظریه لازاروس باعث تغییر نگرش دختران نسبت به انتخاب همسر گردیده است#,