فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
مقایسه عملکرد ماز ذهنی و یادگیری انتقال دو جانبه عصبی (بر اساس آزمون ترسیم در آینه) در دانشجویان با حافظه دیداری- شنیداری قوی و ضعیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه سنجش مهارت های یادگیری در زمینه ادراکی حرکتی ، یک رویکرد عملی برای شناخت بهتر فرایندهای مغزی محسوب می شود. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه عملکرد ماز ذهنی و کشیدن تصویر از روی آینه در افراد با حافظه دیداری- شنیداری قوی و ضعیف بود. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 180 دانشجوی پسر دانشگاه ارومیه (90 نفر در هر دو گروه با حافظه قوی و ضعیف)، مورد بررسی قرار گرفته شدند. ابزار پژوهش شامل ماز ذهنی پترسون، آزمون یادگیری حرکتی (ترسیم در آینه) و شاخص دیداری و کلامی فرم تجدید نظر شده مقیاس حافظه وکسلر (WMS-R) بود. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) با کنترل متغیرهای رشته تحصیلی، سن و جنسیت نشان داد که میانگین خطا و زمان ترسیم در آینه در گروه حافظه دیداری- شنیداری قوی نسبت به گروه حافظه دیداری- شنیداری ضعیف، بسیار کمتر بود. از سوی دیگر، گروه حافظه دیداری- شنیداری قوی میانگین خطای ماز ذهنی کمتری نسبت به گروه حافظه دیداری- شنیداری ضعیف داشتند (05/0>p). نتیجه گیری: می توان استنباط کرد دانشجویان دارای حافظه دیداری- شنیداری قوی در تکالیف انتقال یادگیری دو جانبه مغز که یک تکلیف با هماهنگی دو دست و تعامل عملکرد شناختی نمیکره مغز است، عکس العمل بهتری دارند و با زمان و خطای کمتری به ترسیم شکل در آینه می پردازند. همچنین در حافظه فضایی که مسئول ذخیره اطلاعات در محیط و جهت گیری فضایی است، مهارت های بهتری از خود بر جای می گذارند.
اثر انتخاب محصول مورد علاقه مشتری از نظر شکل و رنگ بر موج آلفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه تأثیر انتخاب محصول مورد علاقه مشتری بر حسب شکل و رنگ بر موج آلفا می باشد. برای انجام تحقیق چهار مجموعه تصاویر با اشکال (گِرد و تیز) و با رنگ های (سرد و گرم) برای محصولات بیسکویت و پاستا طراحی گردید. با استفاده از دستگاه QEEG، امواج الکتریکی باند آلفای افراد با نمایش تصاویر چهارگانه ثبت گردید. سپس از افراد خواسته شد تا مجموعه تصویر ترجیحی خود را انتخاب نمایند. با استفاده از واریانس چندمتغیره، ارتباط امواج الکتریکی باند آلفا با تصاویر ترجیحی تجزیه وتحلیل گردید. روش: روش تحقیق حاضر، تجربی با استفاده از چند گروه آزمودنی بوده و نمونه اولیه 375 نفر به صورت تصادفی از بین دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز قم، انتخاب و بر اساس سن، جنس و دست برتری، 72 نفر به طور تصادفی در گروه نمونه نهایی قرار گرفت به گونه ای که میانگین سن، نسبت جنس و دست برتری جامعه در گروه نمونه رعایت شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد نوسانات آلفا ناشی از مشاهده با در نظر گرفتن اولویت هشیارانه انتخاب شده در الکترودهای O1، T5، T3، C3 و C4 ارتباط معنی داری داشت. تحلیل یافته ها نشان می دهد به طور کلی افرادی که شکل گرم را ترجیح می دهند با دیدن تصاویر سفید، گرم و سرد (اعم از گِرد و تیز) در الکترودهای مذکور موج آلفای بیشتری تولید می کند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که ِصرف تصاویر نمایشی نقشی در انتخاب آن ها نداشته و در مجموع تصاویر گرم نسبتاً بیش از تصاویر سرد موج آلفا تولید می کند.
آموزش انگلیسی به عنوان زبان دوم به کودکان اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال سوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
39 - 54
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با افزایش آمار افرادی که هر روزه پس از بررسی های لازم در طیف اوتیسم قرار میگیرند، لزوم فراهم آوردن شرایط آموزشی در زمینه های مختلف از جمله یادگیری زبان ها نیز بیشتر احساس میشود. هدف از پژوهش حاضر، آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم به کودکان اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا میباشد. روش: این مطالعه کیفی و موردی به بررسی تاثیر مداخله یا روش تدریس یک به یک رفتاری و شناختی در آموزش زبان دوم به دو زبان آموز فارسی زبان دارای تکلم میپردازد. از چهار مهارت تقلیدی_حرکتی، تکرار کردن، نامگذاری کردن، و درخواست کردن برای آموزش استفاده شد. یافته ها: در آموزش 103 مورد زبانی فقط 9 مورد شکست در دو روش آموزشی دیده شد. سام با روش مداخله رفتاری، 9 شکست ( 5 مورد در مهارت تقلیدی_حرکتی و 4 مورد در مهارت تکرار کردن ) را تجربه کرد و مانی هیچ شکستی نداشت. نتیجه گیری: با وجود تفاوت ناچیز، به نظر میرسد آموزش به روش مداخله شناختی با شکست کمتری همراه است و برای به کارگیری در زبان آموزی کودکان در طیف اوتیسم با عملکرد بالا توصیه میشود.
مقایسه تأثیر تبلیغات برند بر الگوی امواج مغزی مصرف کنندگان علاقمند و غیر علاقمند به برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال سوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
131 - 142
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر تبلیغات برند بر الگوی امواج مغزی مصرف کنندگان علاقمند و غیرعلاقمند به برند نایک انجام شد. روش: مطالعه حاضر از نوع علّی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان پسر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 96-95 بودند. ابتدا با استفاده از اعلام فراخوان و پرسشنامه محقق ساخته میزان علاقمندی به برند، دانشجویان علاقمند و غیر علاقمند به برند شناسایی شدند و از این افراد به صورت تصادفی ساده 20 نفر علاقمند و 20 نفر غیر علاقمند به برند انتخاب شد. سپس کلیپ ویدیوئی تبلیغاتی که اصول نورومارکتینگ در آن رعایت شده باشد پخش و همزمان از این افراد در باندهای فرکانسی دلتا، تتا، آلفا و بتا ثبت الکتروانسفالوگرافی کمی به عمل آمد. سپس داده های استخراج شده با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند و کلیه مراحل توسط نرم افزار SPSSنسخه 19 محاسبه گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین افراد علاقمند و غیر علاقمند به برند تبلیغاتی تفاوت معناداری وجود دارد. در فرکانس دلتا، تتا و آلفا بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت (P0/05). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان گفت درک عملکردهای اولیه مغز انسان در بررسی رفتار خرید مصرف کننده با استفاده از دستگاه های الکتروفیزیولوژیک امکان پذیر است.
مقایسه ی کیفیت خواب، شیوه های حل مسئله و سرسختی روانشناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه کیفیت خواب، شیوه های حل مسئله و سرسختی روانشناختی در دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری انجام گرفت. روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان پسر دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل دادند. از میان این جامعة آماری 30 نفر آزمودنی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و 30 نفر از دانشجویان غیرسیگاری نیز با آنان همتاسازی شدند. داده های پژوهشی به کمک پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI)، شیوه های حل مسئله (PSS) کسیدی و لانگ و سرسختی روانشناختی کیامرثی و همکاران جمع آوری وبا استفاده ازآزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) تحلیل شد. نتایج نشان داد متغیر کیفیت خواب در افراد سیگاری، به طور معنادار بیشتر از افراد غیرسیگاری بود (01/0>p). در متغیر حل مسأله و مؤلفه های سبک خلاقیت، اعتماد در حل مسأله و سبک گرایش افراد غیرسیگاری به طور معنادار بیشتر از افراد سیگاری بود. همچنین در مؤلفه های درماندگی در حل مساله، مهارگری در حل مسأله و سبک اجتناب افراد سیگاری به طور معنادار بیشتر از افراد غیرسیگاری بود (01/0>p). بعلاوه متغیر سرسختی در افراد سیگاری، به طور معنادار کمتر از افراد غیرسیگاری بود (01/0>p). پس می توان اهمیت توجه در این حیطه را درک و کمک به بهبود کیفیت زندگی این قشر از جامعه کرد.
بررسی تأثیر بازخورد دامنه ای فضایی و زمانی بر کاهش خطای دقت زمانبندی و فضایی تکلیف مبادله سرعت - دقت فیتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال سوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
23 - 38
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازخورد دامنه ای فضایی و زمانی بر کاهش خطای دقت زمانبندی و فضایی تکلیف مبادله سرعت- دقت فیتز بود. روش: شرکت کنندگان تحقیق حاضر دختران جوان 17 تا 25 سال بودند (48=N) که همگی سالم و راست دست بوده و داوطلبانه در پژوهش شرکت و پس از پیش آزمون به طور مساوی در چهار گروه 12 نفری قرار گرفتند و چهار بلوک 10 کوششی را تمرین نموده که کوشش شماره 40 به عنوان پس آزمون ثبت می شد. ابزار مورد استفاده شامل قلم نوری، تبلت سایز بزرگ، لپ تاپ و مترونوم بود. تمرینات گروه اول همراه با ارائه بازخورد دقت فضایی بود، اگر تعداد ضربات خطا از چهار ضربه بیشتر می شد، بازخورد ارائه می شد. تمرینات گروه سوم همراه با ارائه بازخورد دقت زمانی بود، اگر میانگین فاصله زمانی بین ضربات از 250 هزارم ثانیه بیشتر می شد، بازخورد ارائه می شد. گروه های دوم و چهارم نیز جفت شده گروه های اول و سوم بودند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معنی داری 05/0 نشان داد که ارائه بازخورد مربوط به دقت فضایی بر کاهش خطای دقت فضایی و همچنین ارائه بازخورد مربوط به دقت زمانی بر کاهش خطای دقت زمانبندی تأثیر معناداری داشته است. بین گروه های دامنه ای و جفت شده تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بررسی ها بیانگر اثربخشی هر دو نوع بازخورد است که می توان این اثربخشی را به نقش اطلاعاتی آن نسبت داد. به نظر می رسد با افزایش سرعت، خطای زمانبندی کاهش پیدا کرده که از استثنائات قانون مبادله سرعت- دقت است.
اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS)بر کارکردهای اجرایی بازماندگان جنگی مبتلا به اختلال استرس پس آسیبی(PTSD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال سوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
103 - 114
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) بر کارکردهای اجرایی بازماندگان جنگی مبتلا به اختلال استرس پس آسیبی(PTSD) انجام گرفت. روش: این پژوهش از منظر اجرا از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه آزمایش و شم/پلاسیبو بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد آسیب دیده (مجروحین جنگی) شهر کرمانشاه بود و حجم گروه های آزمایش و شم/پلاسیبو جمعاً شامل 30 نفر (هر گروه 15 نفر) بود که به روش نمونه گیری هدفمند(در دسترس)انتخاب شدند.جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ارزیابی اختلال کارکردهای اجرایی روانشناختی بارکلی (BDEFS) و فهرست اختلال استرس پس آسیبی وودرز و همکاران (1994) استفاده شد و داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات پس آزمون خودمدیریتی زمان، خودانگیزشی، خودنظم جویی هیجانی و نمره کل کارکردهای اجرایی بعد از حذف اثر پیش آزمون، در گروه های آزمایش و گواه تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0˂P). به عبارتی می توان گفت که تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS)منجر به افزایش سازه های مذکور در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه شم/پلاسیبو شده است. اما نتایج حاکی از آن بود که بین میانگین پس آزمون خودسازماندهی/حل مسئله و خودکنترلی/بازداری در گروه های آزمایش و شم/پلاسیبو تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0
مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافی کمی(QEEG) با نتایج آزمون IVA در کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافی کمی (QEEG) با نتایج آزمون IVA در کودکان دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی بود. روش: روش مطالعه علی مقایسه ای بود و در این پژوهش 100 کودک بین 8 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز پارند، که به وسیله آزمون IVA تشخیص اختلال نقص توجه بیش فعالی را دریافت نموده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بر اساس آزمون IVA این کودکان به سه گروه بیش فعال، بی توجه و ترکیبی دسته بندی شدند. از این کودکان ارزیابی EEG توسط دستگاه 21 کاناله صورت گرفت و امواج مغزی این افراد از 19 نقطه سر ثبت شد. داده ها جمع آوری شد و روی توان مطلق و توان نسبی این امواج کار شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس چندگانه و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نتایج الگوی مغزی در QEEG و انواع ADHD مشخص شده در آزمون IVA رابطه مثبت وجود دارد. نتایج حاصله بیانگر تفاوت معنادار در نیمرخ کلی توان نسبی امواج مغزی تتا در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی از نوع تکانشی است. به این صورت که موج مغری تتا در نقطه o2 در سه گروه باهم متفاوت است. نتیجه گیری: با توجه به اینکه موج تتا در نقطه o2 در کودکان تکانشی بیشتر از کودکان گروه بی توجه و ترکیبی است، درمانگرانی که برای تشخیص، دسترسی به ارزیابی QEEG ندارند، می توانند با کاهش موج تتا در ناحیه پس سری به ویژه در نقطه o2 ، در کاهش علائم تکانشی در کودکان ADHD از نوع بیش فعال تأثیرگذار باشند.
اثربخشی نوروفیدبک بر تصمیم گیری پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عملکردهای شناختی از جمله موضوعات مهم در روانشناسی است. تصمیم گیری از جمله عملکردهای شناختی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر نوروفیدبک بر تصمیم گیری پرخطر بود. این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی انجام شد. به همین منظور تعداد 30 نفر دانشجو به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند.گروه آزمایشی و کنترل در دو مرحله پیش و پس از آموزش نوروفیدبک با آزمون خطرپذیری بادکنکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 20 جلسه تحت آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شد. نتایج بیانگر این بود که بعد از 20 جلسه آموزش نوروفیدبک، در گروه آزمایش بهبود چشمگیری در کاهش خطرپذیری دانشجویان در تصمیم گیری دیده شد. نوروفیدبک شرطی سازی کنشگر امواج مغزی است که از طریق آن افراد یاد می گیرند به صورت ارادی امواج مغزی خود را کنترل کنند و از طریق آن عملکرد خود از جمله تصمیم گیری را بهبود دهند. بر اساس یافته های این مطالعه نوروفیدبک یک روش مناسب برای بهبود و تقویت عملکردهای شناختی از جمله تصمیم گیری است.
تاثیر روان درمانی بر کارکرد و ساختار مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سالهاست که تحقیقات تلاش کرده اند اثر دارودرمانی بر مغز را نشان دهند و بودجه های تحقیقاتی بسیاری در این زمینه صرف شده است. این در حالی است که در مورد مکانیزم عمل روان درمانی کمتر می دانیم. با در نظر گرفتن این امر که روان درمانی تاثیر عمیقی بر سیستم های هیجانی، رفتاری و شناختی دارد، انتظار می رود که بر کارکرد و حتی ساختار مغز تاثیر بگذارد. امروزه با دور شدن از دوگانه نگری ذهن و بدن شاهد افزایش تحقیقات در جهت نشان دادن تاثیر روان درمانی بر مغز هستیم. سازمان ملی سلامت روان در پروژه معیارهای دامنه تحقیقاتی اولویت بندی خود را به این سمت تغییر داده است که شناسایی مکانیزم های زیستی زیربنای آسیب شناسی و درمان را معیار اعطای بودجه به تحقیقات بالینی قرار دهد. هماهنگ با این تغییرات، شاهد پیشرفت در علوم اعصاب هستیم که با ماهیت بین رشته ای خود می تواند پلی ارتباطی جهت دستیابی به این اهداف باشد. در این مقاله سعی می کنیم با اشاره به مفهوم انعطاف پذیری مغز مروری بر ادبیات این زمینه پژوهشی داشته باشیم. در این راستا به دنبال پاسخ سوالات زیر هستیم: 1) آیا روان درمانی بر کارکرد و ساختار مغز تاثیر می گذارد؟ 2) آیا تاثیر روان درمانی بر مغز با تاثیر دارودرمانی یکسان است؟ 3) آیا تغییرات عصبی زیستی ناشی از روان درمانی می تواند ابزاری عینی برای بررسی پیشرفت و نتیجه درمان باشد؟
طراحی مدل ارتقاء سرمایه روانشناختی در بیماران دیابتی: تبیین نقش کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سرمایه روان شناختی از مفاهیم نوینی است که از هزاره سوم شده است.از این رو هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای ارتقای سرمایه روان شناختی با محوریت ادراک بیماری بوده است. روش: این پژوهش کمی و از نوع همبستگی است.جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه بیماران شاغل ،مبتلا به دیابت نوع دو و عضو مرکز تحقیقات دیابت مشهد که از این تعداد 80 نفر به روش نمونه های در دسترس انتخاب شدند.داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های ادراک بیماری(IPQ)،سرمایه روان شناختی لوتانر و پرسشنامه کیفیت زندگی ویژه افراد دیابتی گردآوری و با استفاده از روش معادلات ساختاری و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزارAmos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ادراک بیماری با سرمایه روان شناختی رابطه مثبت اما غیر معنادار دارد،اما وقتی کیفیت زندگی در رابطه بین آنها مداخله می کند،ضریب و شدت همبستگی آنها افزایش پیدا می کند. نتیجه گیری: آزمون برازندگی مدل بیانگر مناسب بودن آن برای بیماران دیابتی است.
مدل یابی معادلات ساختاری تعیین گرهای ناگویی خلقی: نقش سیستم فعال ساز/بازداری رفتار ی و ذهن آگاهی رگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری ، ذهن آگاهی رگه و ناگویی خلقی در قالب یک مدل مفروض است. برای این منظور در یک تحقیق توصیفی-همبستگی و گذشته نگر، 180 دانشجو از مقاطع مختلف دانشگاه تبریز به روش در دسترس انتخاب و به مقیاس ناگویی خلقی تورنتو ، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری بر ناگویی خلقی و ذهن آگاهی رگه اثر مستقیم و مثبت دارد و سیستم فعال ساز رفتاری نیز بر ذهن آگاهی رگه اثر مستقیم دارد. ذهن آگاهی با ناگویی خلقی رابطه ندارد و اثر غیر مستقیم سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری با ناگویی خلقی معنا دار نیست. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سیستم بازداری رفتاری یکی از تعیین کننده های اساسی سطوح ذهن آگاهی و ناگویی خلقی است. همچنین، مدل مفروض آزمون شده مدلی مطلوب در تبیین ناگویی خلقی افراد سالم است.
تأثیر شنود هیجانی از الگو بر فعالیت نورون های آینهای ورزشکاران مبتدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شنود هیجانی اطلاعاتی است که مشاهده گر از طریق دیدن و شنیدن واکنش های هیجانی شخص ثالث (مربی) در مقابل فرد دیگر (الگو) دریافت می کند. به نظر می رسد یکی از سازوکارهای مسئول این امر نورون های آینه ای باشد اما شیوه اثرگذاری شنود هیجانی بر فعالیت این دسته از نورون ها روشن نیست. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر شنود هیجانی از الگو بر فعالیت نورون های آینه ای (سرکوب ریتم میو) بود. روش: بدین منظور 22 ورزشکار مبتدی راست دست (میانگین سنی 10/1±69/20) به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. این شرکت کنندگان شاهد سه فیلم ویدئویی آموزش پرتاب آزاد بودند که در آن واکنش هیجانی (مثبت، خنثی و منفی) مربی و الگو نسبت به اجرای الگو نیز به نمایش درآمده بود. با استفاده از دستگاه الکتروآنسفالوگرام چهار ثبت امواج مغزی از شرکت کنندگان به عمل آمد: یک ثبت پایه با چشمان باز که بیانگر فعالیت نورون های آینه ای در حالت استراحت بود و سه ثبت حین شنود هیجانی مثبت، خنثی و منفی در سه ناحیه C3، C4 و Cz. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس درون گروهی 3×3 نشان داد ریتم میو حین هر سه حالت شنود هیجانی و در هر سه منطقه مرکزی سرکوب شد (001/0 p
تأثیر آماده سازی زمانی و دست برتری بر کنش وری عصب- روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ظرفیت آماده سازی در طول زمان به معنی عدم کاهش اطمینان در مورد وقایع مهمی که در آینده رخ خواهد داد، است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آماده سازی زمانی و دست برتری برکنش عصب- روان شناختی (زمان واکنش) بود. روش : روش اجرای این تحقیق نیمه تجربی بود که به وسیله نرم افزار محقق ساخته انجام گرفت. شرکت کنندگان این پژوهش 40 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه دست برتری چپ و راست قرا گرفتند. پرسشنامه دست برتری ادینبورگ در مورد آن ها اجرا شد. داده ها با استفاده از طرح تحلیل واریانس درون گروهی با اندازه گیری تکراری و نیز از آزمون تعقیبی بونفرونی برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پیش دوره های خیلی کوتاه (5/0) و خیلی بلند (5/3) باعث افزایش زمان واکنش می گردد و نیز چپ دستان زمان واکنش کوتاه تری نسبت به راست دستان داشتند. نتیجه گیری: الگوی پایدار دست راست و چپ برای کنترل حرکت و به کارگیری استراتژی کنترل حرکت متفاوت هستند. احتمالاً علت این تفاوت ها این است که مؤلفه های حرکتی مختلف در دو نیمکره ی مغزی به صورت اختصاصی پردازش می شوند. همچنین جهت آماده سازی افراد برای اجرای مهارت های مختلف بهتر است از پیش دوره های خیلی کوتاه و خیلی بلند اجتناب کرد.
بررسی تسهیل و تداخل معنایی اثر استروپ بر دوره بیپاسخی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی تسهیل و تداخل معنایی محرک اول بر زمان واکنش دوم بود. ظرفیت پردازش اطلاعاتی انسان محدود است. از راههای بررسی این محدودیت انجام تکلیف در شرایط تحریک دوگانه است. روش: برای دستیابی به اهداف این مطالعه 17 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه شهید چمران با میانگین سنی 54/1±45/23 سال بهصورت در دسترس انتخاب شدند. از شرکتکنندگان آزمون تکلیف دوگانه اثر استروپ با استفاده از دستگاه تکلیف دوگانه اثر استروپ بر دوره بیپاسخی روان شناختی گرفته شد. این آزمون شامل چهار فاصله زمانی 50، 100، 300 و 900 هزارم ثانیه بین دو محرک در سه حالت خنثی، همخوان و ناهمخوان برای محرک اول و دوم بود. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر با سطح معناداری (05/0P>) نشان داد که تسهیل در محرک اول همخوان نسبت به محرکهای خنثی و ناهمخوان باعث کاهش زمان واکنش به محرک دوم همخوان و خنثی شد. نیاز به تغییر فرایندهای توجه در تکلیف دوگانه در وضعیت محرک دوم ناهمخوان، باعث عدم تأثیر معنیدار تقدم محرک اول همخوان و خنثی بر محرک دوم ناهمخوان شد. نتایج: با توجه به این یافتهها پیشنهاد میشود که از انجام هم زمان تکالیف دوگانه با ظرفیت پردازشی بالا یا تقسیم توجه در تکالیفی که خودکار نشدهاند، اجتناب نمود. همچنین، حداقل زمان لازم برای نمایش محرکها جهت آغاز فرایندهای تسهیل و تداخل معنایی، 100 هزارم ثانیه است
بررسی اثربخشی تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی بر ولع مصرف در سوءمصرف کنندگان شیشه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع سوءمصرف شیشه و لزوم درمان های مناسب برای آن، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی بر کاهش میزان ولع مصرف در سوءمصرف کنندگان شیشه بود.
روش کار: این مطالعه ی بالینی، در طی آذر 1393 تا تیر 1394 با جامعه ی آماری افراد مبتلا به حداقل یک سال سوءمصرف شیشه (بر اساس ملاک های تشخیصی چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و انجام آزمایش) مراجعه کننده به مرکز درمان اعتیاد مهرآوران و مرکز درمان پرهیزمدار مشهد، انجام شد. از طریق نمونه گیری هدف مند 21 نفر، انتخاب و به شیوه ی تصادفی در سه گروه برابر (تحریک آندی راست، تحریک آندی چپ و شم) قرار گرفتند. از پرسش نامه های مشخصات جمعیت شناختی، سنجش ولع پایه ی مصرف آمفتامین، آزمون تصویری سنجش ولع القایی مصرف شیشه استفاده شد. داده ها با کمک آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSSنسخه ی 20 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی تاثیر معنی داری در کاهش میزان ولع القایی مصرف کنندگان دارد (002/0=P). در حالی که تحریک این ناحیه به صورت آندی راست/کاتدی چپ در کاهش ولع مصرف تاثیر معنی داری داشت (001/0=P)، تحریک آندی چپ/کاتدی راست با کاهش معنی داری در میزان ولع، همراه نبود (397/0=P). بر خلاف ولع القایی، تحریک ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی چپ و راست در کاهش ولع پایه ی آزمودنی ها موثر بود (000/0=P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، به نظر می رسد می توان از تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی راست و چپ به عنوان درمان موثر در کاهش ولع مصرف پایه و القایی شیشه در بیماران سوء مصرف کننده ی آن استفاده کرد.