مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه سنجش مهارت های یادگیری در زمینه ادراکی حرکتی ، یک رویکرد عملی برای شناخت بهتر فرایندهای مغزی محسوب می شود. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه عملکرد ماز ذهنی و کشیدن تصویر از روی آینه در افراد با حافظه دیداری- شنیداری قوی و ضعیف بود. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 180 دانشجوی پسر دانشگاه ارومیه (90 نفر در هر دو گروه با حافظه قوی و ضعیف)، مورد بررسی قرار گرفته شدند. ابزار پژوهش شامل ماز ذهنی پترسون، آزمون یادگیری حرکتی (ترسیم در آینه) و شاخص دیداری و کلامی فرم تجدید نظر شده مقیاس حافظه وکسلر (WMS-R) بود. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) با کنترل متغیرهای رشته تحصیلی، سن و جنسیت نشان داد که میانگین خطا و زمان ترسیم در آینه در گروه حافظه دیداری- شنیداری قوی نسبت به گروه حافظه دیداری- شنیداری ضعیف، بسیار کمتر بود. از سوی دیگر، گروه حافظه دیداری- شنیداری قوی میانگین خطای ماز ذهنی کمتری نسبت به گروه حافظه دیداری- شنیداری ضعیف داشتند (05/0>p). نتیجه گیری: می توان استنباط کرد دانشجویان دارای حافظه دیداری- شنیداری قوی در تکالیف انتقال یادگیری دو جانبه مغز که یک تکلیف با هماهنگی دو دست و تعامل عملکرد شناختی نمیکره مغز است، عکس العمل بهتری دارند و با زمان و خطای کمتری به ترسیم شکل در آینه می پردازند. همچنین در حافظه فضایی که مسئول ذخیره اطلاعات در محیط و جهت گیری فضایی است، مهارت های بهتری از خود بر جای می گذارند.
مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافی کمی(QEEG) با نتایج آزمون IVA در کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافی کمی (QEEG) با نتایج آزمون IVA در کودکان دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی بود. روش: روش مطالعه علی مقایسه ای بود و در این پژوهش 100 کودک بین 8 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز پارند، که به وسیله آزمون IVA تشخیص اختلال نقص توجه بیش فعالی را دریافت نموده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بر اساس آزمون IVA این کودکان به سه گروه بیش فعال، بی توجه و ترکیبی دسته بندی شدند. از این کودکان ارزیابی EEG توسط دستگاه 21 کاناله صورت گرفت و امواج مغزی این افراد از 19 نقطه سر ثبت شد. داده ها جمع آوری شد و روی توان مطلق و توان نسبی این امواج کار شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس چندگانه و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نتایج الگوی مغزی در QEEG و انواع ADHD مشخص شده در آزمون IVA رابطه مثبت وجود دارد. نتایج حاصله بیانگر تفاوت معنادار در نیمرخ کلی توان نسبی امواج مغزی تتا در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی از نوع تکانشی است. به این صورت که موج مغری تتا در نقطه o2 در سه گروه باهم متفاوت است. نتیجه گیری: با توجه به اینکه موج تتا در نقطه o2 در کودکان تکانشی بیشتر از کودکان گروه بی توجه و ترکیبی است، درمانگرانی که برای تشخیص، دسترسی به ارزیابی QEEG ندارند، می توانند با کاهش موج تتا در ناحیه پس سری به ویژه در نقطه o2 ، در کاهش علائم تکانشی در کودکان ADHD از نوع بیش فعال تأثیرگذار باشند.
مقایسه کارکردهای اجرایی کودکان مبتلاء به ناتوانی یادگیری ریاضیات با کودکان دارای ناتوانی خواندن، نوشتن و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشکلات تحصیلی و به ویژه مشکلات ویژه یادگیری در کودکان توجه زیادی به خود جلب کرده است. یکی ازابعاد مورد توجه بررسی ویژگی های نوروسایکولوژیک در این کودکان است. هدف این پژوهش مطالعه کارکردهای نوروسایکولوژیک مورد سنجش آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST) (انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، زمان، کوشش الگوی اول) در کودکان دارای دارای ناتوانی یادگیری در ریاضیات و مقایسه آنان با کودکان عادی و با کودکان دارای انواع دیگر ناتوانی های یادگیری بود. روش: برای این منظور، چهار گروه کودکان (یک گروه دانش آموزان عادی و سه گروه از مبتلایان به ناتوانی یادگیری ریاضیات، خواندن و نوشتن) از کودکان ارجاع شده به مرکز آموزش کودکان دارای مشکلات ویژه یادگیری به روش هدفمند انتخاب گردید. نرم افزار آزمون WCST بر روی گروه های نمونه اجرا گردید و نتایج با روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان دارای اختلال ریاضی و عادی در انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، و کوشش الگوی اول، تفاوت معناداری داشتند. همچنین کودکان دارای ناتوانی ویژه در ریاضیات به همان اندازه کودکان دارای ناتوانی در خواندن در کارکردهای اجرایی بدکارکردی داشتند ولی این دو گروه در مقایسه با کودکان دارای ناتوانی در نوشتن بدکارکردی بیشتری نشان دادند. نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که نیمرخ کارکردهای اجرایی دانش آموزان مبتلا به یادگیری از نوع ریاضیات و ناتوانی های یادگیری نوشتن و عادی متفاوت، ولی با مبتلایان به ناتوان در خواندن مشابه است.
تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجه ای مغز بر حافظه کاری و زمان واکنش دختران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تکنی ک ه ایی که مستقیماً فعالیت قشر مغز را مورد بررسی و تنظیم قرار می دهند قابلیت خوبی برای بهب ود حافظه ی کاری و زمان واکنش دارند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر تحریک مغناطیسی فراجمجه ای مغز بر حافظه کاری و زمان واکنش در دختران ورزشکار است. روش: روش اجرای این تحقیق از نوع نیمه تجربی است که با استفاده از دو گروه و با طرح پیش آزمون-پس آزمون انجام شد. تعداد 30 نفر از دانش آموزان ورزشکار دختر شهرستان شادگان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در فرایند تحقیق شرکت کردند. ابتدا یک پیش آزمون گرفته شد. بدین ترتیب که از تمام شرکت کنندگان آزمون زمان واکنش و نیز آزمون حافظه کاری به عمل آمد. پس از آن شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دوگروه تحریک الکتریکی مغز و گروه کنترل تقسیم شدند. مرحله اکتساب به صورت 2 جلسه یک روز در میان برگزار شد. نتایج: نتایج نشان داد که تحریک مغناطیسی مغز سبب بهبود حافظه کاری پیش رونده، پس رونده، کنترل ذهنی، حافظه منطقی، بازنگری و یادگیری تداعی ها شد. همچنین سبب کاهش زمان واکنش ساده و انتخابی می شود. نتیجه گیری: در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که تحریک مستقیم مغز در ناحیه قشر پیش پیشانی در دانش آزموان دختر یکی از راههای است که می تواند موجب بهبود حافظه کاری و نیز کاهش زمان واکنش در دختران ورزشکار گردد.
رابطه سیستم های مغزی-رفتاری و عواطف با اضطراب اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش جهت بررسی روابط همبستگی بین میزان حساسیت سه سیستم مغزی رفتاری با شدت اضطراب اجتماعی انجام شده است. همچنین بررسی رابطه میزان عاطفه مثبت و منفی به عنوان واسطه، و اینکه در پیش بینی شدت اضطراب اجتماعی چقدر نقش دارند. روش: طرح این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است و از مسیریابی نیز برای بررسی روابط همبستگی بین متغیرها استفاده گردید. تعداد 409 نفر دانشجو، از دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سه پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانُور و همکاران، 2000)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی پاناس (واتسون و همکاران، 1988) و مقیاس سیستم های مغزی رفتاری (کاروِر و وایت، 1994) را به صورت خودگزارشی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل ساختاری و با نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری به صورت مستقیم با اضطراب اجتماعی رابطه معنادار دارد، همچنین به صورت غیرمستقیم از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. این سیستم با عاطفه مثبت، رابطه منفی و معنی دار دارد. سیستم روی آوری رفتاری نیز به طور غیرمستقیم و از طریق عاطفه مثبت می تواند بر اضطراب اجتماعی اثرگذار باشد. همچنین سیستم جنگ/گریز/بهت از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. عاطفه مثبت و عاطفه منفی نیز هر دو با اضطراب اجتماعی رابطه معنی دار دارند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، سیستم های مغزی رفتاری با اضطراب اجتماعی رابطه دارند. از طرف دیگر تغییرات سطح عاطفه مثبت و منفی، می توانند در پیش بینی اضطراب اجتماعی موثر باشند.
رابطه سمت شکایات جسمانی و علائم افسردگی با دست برتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این تحقیق با هدف بررسی رابطه سمت شکایات جسمانی و علایم افسردگی در افراد راست دست و چپ دست انجام شده است. جامعه ونمونه آماری: دراین تحقیق علی مقایسه ای 120 دانشجوی دختر با میانگین سنی 25 سال و 5 ماه انتخاب شدند که ازاین تعداد 60 نفرراست دست و 60 نفرچپ دست بوده اند. افراد چپ دست به شیوه دردسترس وافراد راست دست به صورت تصادفی ازهمان کلاس هایی که نمونه های چپ دست برگزیده شده بودند انتخاب گردیدند. دانشجویان راست دست وچپ دست به دوگروه افسرده وغیرافسرده تقسیم گردیدند. ابزار اندازه گیری: برای گردآوری اطلاعات ازپرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28)، پرسشنامه دست برتری ادینبورگ وفرم ارزیابی شکایات جسمانی محقق ساخته بهره گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون لجستیک دوجمله ای استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان دادند که نمره نشانه های جسمانی افراد راست دست وچپ دست به طورمعنی داری با شکایات جسمانی طرف چپ بدن رابطه دارند. همچنین این تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری بین نمره افسردگی ونمره نشانه های جسمانی افراد راست دست وافراد چپ دست وجود ندارد. بحث ونتیجه گیری: باتوجه به شیوع بالای شکایات جسمانی درطرف چپ بدن دردانشجویان راست دست وچپ دست افسرده می توان وجود این شکایات درسمت چپ بدن را به عنوان علامت افسردگی درنظرگرفت.
اثربخشی نوروفیدبک بر تصمیم گیری پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عملکردهای شناختی از جمله موضوعات مهم در روانشناسی است. تصمیم گیری از جمله عملکردهای شناختی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر نوروفیدبک بر تصمیم گیری پرخطر بود. این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی انجام شد. به همین منظور تعداد 30 نفر دانشجو به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند.گروه آزمایشی و کنترل در دو مرحله پیش و پس از آموزش نوروفیدبک با آزمون خطرپذیری بادکنکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 20 جلسه تحت آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شد. نتایج بیانگر این بود که بعد از 20 جلسه آموزش نوروفیدبک، در گروه آزمایش بهبود چشمگیری در کاهش خطرپذیری دانشجویان در تصمیم گیری دیده شد. نوروفیدبک شرطی سازی کنشگر امواج مغزی است که از طریق آن افراد یاد می گیرند به صورت ارادی امواج مغزی خود را کنترل کنند و از طریق آن عملکرد خود از جمله تصمیم گیری را بهبود دهند. بر اساس یافته های این مطالعه نوروفیدبک یک روش مناسب برای بهبود و تقویت عملکردهای شناختی از جمله تصمیم گیری است.
مدل یابی ساختاری طرحواره های ناسازگار اولیه و کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به اختلال ام اس با تأکید بر نقش واسطه ای احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری ام اس یکی از بیماری های مزمن سیستم عصبی مرکزی در بزرگسالان جوان است و مانند هر بیماری مزمن دیگر، جنبه های مختلف زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. مواد و روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و از روش تحلیل مسیر برای بررسی ارتباط ساختاری بین متغیرها استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران عضو انجمن ام اس شهر اهواز در سال 1396 بود که از این میان با توجه به معیارهای ورود به پژوهش و بر اساس حجم نمونه به دست آمده از فرمول کوکران، تعداد 260 نفر انتخاب شدند و به ابزار فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (یانگ و براون، 2003) ، پرسشنامه احساس تنهایی کالیفرنیا (راسل، پپلا و فرگوسن،1978) و پرسشنامه کارکردهای اجرایی (نجاتی،2013) پاسخ دادند. نهایتاً تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای AMOS و SPSS انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از برازندگی مناسب مدل بود که در آن طرحواره های ناسازگار اولیه به صورت مستقیم کارکردهای اجرایی را پیش بینی نمود (05/0 Pنتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر طرحواره های ناسازگار اولیه و احساس تنهایی عامل مهمی در تضعیف کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به اختلال ام اس می باشند. از این رو در برنامه های توانبخشی این بیماران توجه به طرحواره های ناسازگار اولیه و احساس تنهایی آن ها ضروری است.