فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۴۲ مورد.
بررسی سبک ها و ابعاد دلبستگی بزرگسال در تجاوزگران جنسی و مقایسة آن با افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی سبک ها و ابعاد دلبستگی در یک نمونة تجاوز گر جنسی انجام گرفت.34 تجاوزگر جنسی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان افرادی که به جرم تجاوز به عنف در زندان مرکزی شهر مشهد به سر می بردند انتخاب شدند. 34 آزمودنی عادی از لحاظ چهار متغییر سن، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و سطح تحصیلات با گروه اول جور شدند. گروه عادی بر اساس نمرة مقیاس GSI در پرسشنامة SCL-90-R انتخاب شدند (GSI 1). داده ها با استفاده از فرم بازنگری شدة پرسشنامة تجربة روابط نزدیک (ECR-R) جمع آوری شد و با آزمون t استیودنت برای گروه های همبسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین نمرات گروه تجاوزگران جنسی در بُعد اضطراب دلبستگی به طور معنی داری از گروه عادی بیشتر است. بین دو گروه در بُعد اجتناب مربوط به دلبستگی تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین، نسبت تجاوزگران جنسی در سبک های دلبستگی نا ایمن به طور معنی داری از گروه عادی بیشتر است. بنابراین، افراد تجاوزگر جنسی دارای سطح بالایی از اضطراب مربوط به دلبستگی اند که می تواند در سوق دادن آنان به سوی رفتارهای تعدی گرانة جنسی نقش داشته باشد.
پیش بینی اختلالهای شخصیت پارانوئید، ضد اجتماعی و وسواسی بر اساس باورهای فرا شناختی و حل مسئله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه ی نیمرخ عصب - روان شناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با جمعیت سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های معدودی نقص های عصب شناختی را در افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی بررسی کرده اند. به علاوه بدکارکردهای شناختی می تواند در ارتباط با صفات شخصیت وسواسی نیز رخ دهند. ویژگی های شخصیت وسواسی مانند پایبندی خشک به قواعد می توانند به عنوان راهبردی جبرانی در پاسخ به نقایص شناختی باشند. از طرفی با توجه به ارتباط این اختلال با اختلال وسواس فکری و با توجه به الگوی کارکردهای عصب شناختی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس چنین فرض شد که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی نیز نقایصی در مجموعه ارزیابی های عصب شناختی نشان دهند، برای بررسی این فرض نیمرخ عصب روان شناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با گروه سالم مقایسه شد. در پژوهش حاضر، بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی، اختلال وسواس فکری - جبری و گروه سالم در یک مجموعه ارزیابی های عصب شناختی بررسی شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری تفاوت معناداری در ارزیابی های عصب شناختی از انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و حافظه ی کاری دارند. این نتایج نشان دهنده ی نقص در انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و حافظه ی کاری در این بیماران هست.درحالی که الگوی اختلالات عصب شناختی در این دو اختلال متفاوت هست.
تاثیر آموزش شیوه های مقابله ای در کاهش اضطراب والدین دارای کودکان اختلال رفتاری
حوزه های تخصصی:
در کاهش اضطراب والدین دارای کودکان مبتلا به اختلال رفتاری است. جامعه آماری کلیه کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال رفتاری شهرستان اصفهان و والدین آنها در سال تحصیلی 81 ـ1380 است. نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای انجام شده است. برای اجرای تحقیق، از بین مهدکودک های شهر اصفهان 2 مهدکودک به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه رفتاری کودکان پیش دبستانی، کودکان مبتلا به اختلال رفتاری مشخص، سپس آزمون اضطراب کتل برای والدین این کودکان اجرا شد. 32 نفر والدین مضطرب به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. متغیر مستقل، آزمون والدین بر روی گروه آزمایش اعمال شد. پس از اتمام آموزش مجدداً از دو گروه آزمایش و گواه آزمون اضطراب کتل انجام گرفت. داده های حاصل از این پژوهش با روش تحلیل کواریانس و ضریب همبستگی پیرسون و بـه وسیله نرم افزار SPSS مـورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین گـروه تحت آموزش و گروه گواه بعـد از آمـوزش تفـاوت معـنی داری (01/0p<) وجود دارد. بین اضطراب والدین و سن آنها تفاوت معنی داری (01/0p<) وجود ندارد.
نقش طرحواره های شناختی اولیه در پیش بینی ویژگی خودشیفتگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :طرحواره های شناختی به عنوان عناصر سازمان یافته ای از واکنش ها و تجارب گذشته تعریف می شوند که بدنه بادوامی از دانش را تشکیل می دهند؛ به طوری که می توانند بر برداشت های بعدی تأثیرگذار باشند و آن ها را مورد ارزیابی قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحواره های شناختی اولیه در ویژگی خودشیفتگی صورت گرفت. مواد و روش ها:این پژوهش به روش همبستگی، بر روی 360 نفر از دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، انجام شد. جهت جمع آوری داده ها، از فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره (Schema Questionnaire-Short Form یا SQ-SF) و پرسش نامه شخصیت خودشیفته 40 ماده ای (Narcissistic Personality Inventory-40 یا NPI-40) استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:طرحواره های محرومیت هیجانی، بی اعتمادی، معیوب بودن، معیارهای سرسختانه، محق بودن (010/0 = P) و خودرشد نایافته (050/0 = P) به طور مثبت و معنی دار و طرحواره اطاعت (010/0 = P) به طور منفی و معنی دار با خودشیفتگی رابطه داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که طرحواره های معیوب بودن، محق بودن، محرومیت هیجانی، اطاعت و بی اعتمادی (010/0 = P) و معیارهای سرسختانه و خودرشد نایافته (050/0 = P) به ترتیب نقش قابل توجهی در پیش بینی خودشیفتگی ایفا نمودند (57/0 = R 2). نتیجه گیری:طرحواره های ناسازگارانه اولیه می توانند به عنوان ساختارهای شناختی اساسی تمایلات خودشیفتگی در نظر گرفته شوند که به فهم بهتر این که چگونه افراد با ویژگی های شخصیت خودشیفته، محیط اجتماعی خود را ادراک می کنند، کمک می نماید
تعیین خصوصیات شخصی معتادان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران
حوزه های تخصصی:
طرح مساله: این پژوهش با هدف تعیین خصوصیات شخصیتی معتادین مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران در سال 1385 انجام شد.
روش : طرح پژوهشی حاضر از نوع پس رویدادی است. نوع مطالعه، پیمایش مقطعی است. جامعه آماری پژوهش شامل مردان معتاد به مواد مخدر مراکز خود معرف ترک و بازتوانی اعتیاد و شهر تهران بود. از میان این افراد 256 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل: 1) سیاهه شخصیتی مینه سوتا 2) پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی که حاوی سؤالاتی در زمینه های فردی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی معتادان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد در آمار توصیفی از جداول توزیع فراوانی مطلق و نسبی و درصد جداول یک بعدی و دو بعدی برحسب نوع و مشخصات داده ها استفاده شد. آمار استنباطی نیز شامل آزمون خیدو و فیشر بود و با استفاده از نرم افزار SPSS اندازه گیریها تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که 1/19% معتادان بیکار، 38% مستاجر، 3/2% بیسواد، 5/60% مجرد و حدود 8/57% از آنان کمتر از 200 هزار تومان درآمد داشته اند.
میزان خطرپذیری معتادین براساس MMPI شامل 81/7% مانیا ، 12/28% Sc ، 5/12% پارانویا ، 98/33% ضد اجتماعی ، 5/12% هیستری ، 42/57% افسردگی و 26/22% خود بیمار پنداری در سطح نابهنجاری بوده و نشانه اختلال شخصیت است.
بحث و نتیجه گیری: مقادیر به دست آمده حاکی از عدم تاثیر بیکاری در گرایش به اعتیاد، وضعیت اقتصادی نسبتاً خوب و اکثر آنها باسواد بوده و نشان دهنده شکست نهادهای اجتماعی حمایتی جامعه است و همچنین چنانچه نمرات حاصل از MMPI در مراجعه کنندگان در میزان های D و PD و Sc بالا و میزان های L و K پایین باشد تشخیص افتراقی اعتیاد مدنظر بوده و خدمات درمانی و مشاوره ای پیش بینی میشود.
اثربخشی طرحواره درمانی بر احساس ترک شدن و بی ثباتی هیجانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی طرح واره درمانی بر احساس ترک شدن و بی ثباتی هیجانی افراد مبتلابه اختلال شخصیت مرزی. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود که در سال ۱۳۹۴ به مراکز روان پزشکی شهر اراک مراجعه کرده اند. به تعداد ۲۴ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس بر اساس تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه ۱۲ نفر) گمارده شدند. جهت جمع آوری داده ها، از آزمون شاخص شدت اختلال شخصیت مرزی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تی همبسته مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که طرح واره درمانی موجب کاهش معنی دار نمرات بی ثباتی هیجانی و احساس ترک شدن اختلال شخصیت مرزی شده است. با توجه به داده های به دست آمده مبنی بر تأثیر مثبت طرح واره درمانی در کاهش نشانه های مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی توصیه می شود تا از این روش در مراکز درمانی استفاده گردد.
کشف آسیب های زوجی زنان دارای علایم اختلال شخصیت وسواسی- جبری: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :زنان دارای اختلال شخصیت وسواسی- جبری (Obsessive compulsive personality disorder یا OCPD) با آسیب هایی در روابط مختلف زندگی خود مواجه هستند که شناسایی این آسیب ها می تواند مشاوران را در کمک به برطرف سازی آن ها یاری نماید. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی آسیب ها در روابط زوجی این زنان بود. مواد و روش ها:رویکرد این پژوهش، مبتنی بر روش شناسی کیفی بود و اطلاعات از طریق 14 مصاحبه نیمه ساختار یافته با متخصصان خانواده و روان شناسان بالینی و روان پزشکان جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز بر اساس تحلیل مضمون صورت گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع داده ها ادامه یافت و تحلیل داده ها هم زمان با جمع آوری آن ها انجام گرفت. یافته ها:تحلیل داده ها منجر به استخراج پنج مضمون متعامل شد که بیانگر آسیب های بین زوجی زنان دارای OCPD بود. مضمون ها (موضوعات) شامل «آسیب های رشدی، درون فردی، زوجی، خانوادگی و اجتماعی» بود که بر رابطه زوجی این زنان تأثیرگذار می باشد. نتیجه گیری:نتایج به دست آمده نشان داد که آسیب های خانوادگی و محیطی، موجب رشد ویژگی های شخصیتی OCPD در این زنان می گردد و این ویژگی ها بر روابط مختلف آنان در زندگی مانند روابط والد- فرزندی و اجتماعی تأثیر می گذارد که هر یک از آن ها روابط زوجی آنان را متأثر می سازد و آن را در معرض آسیب قرار می دهد. در نتیجه، برای کاهش تأثیر این آسیب ها در زندگی زنان مبتلا به OCPD، نیاز به مداخلات مشاوره ای و روان شناختی احساس می گردد.
نقش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در نشانه های شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در نشانه های شخصیت مرزی بود. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود که در راستای آن،300 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز به شیوه تصادفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس شخصیت مرزی و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که راهبرد سرزنش دیگران به طور مثبت و راهبردهای دیدگاه گیری، برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، سرزنش خود و تمرکز مجدد مثبت به صورت منفی، تغییرات نشانه های شخصیت مرزی را پیش بینی می کنند. این یافته ها تلویحات عملی در پیشگیری از تشدید علایم این اختلال و نیز مداخلات بالینی داشته که به طور تفصیلی مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی تنوع و شیوع علائم اختلال های شخصیتی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان سال 81-80
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت الگوی بادوام از رفتار و تجربه است که به طرز قابل توجهی از انتظارات فرهنگی فرد انحراف دارد . این الگو در چند حیطه ظاهر می شود : شناخت یعنی شیوه های ادراک و تعبیر و تفسیر خود ، دیگران و رویدادها ، عواطف ( محدوده شدت نوسان و تناسب پاسخ هیجانی ) ،عملکرد بین فردی و کنترل تکانه . این الگو غیر قابل انعطاف و فراگیری است و در محدوده ی وسیعی از موقعیت های اجتماعی و شخصی مشاهده می شود و از لحاظ بالینی به آشفتگی قابل توجه با نقص در عملکرد اجتماعی ، تحصیلی ، شغلی یا دیگر حیطه های مهم منجر می شود . از لحاظ دسته بندی ، اختلالات شخصیت را به سه طبقه یا خوشه تقسیم می کنند که هر کدام خصوصیات بالینی مشترکی دارند
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر بینش در درمان یک مورد اختلال شخصیت وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر, تعیین اثر بخشی روان درمانی مبتنی بر بینش در وابستگی و کاهش افسردگی مراجع بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه موردی بود. یک آزمودنی 26 ساله دختر که با استفاده از مصاحبه بالینی، ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR و آزمون رورشاخ مبتلا به اختلال شخصیت وابسته تشخیص داده شد، شرکت کرد و با استفاده از مقیاس افسردگی بک (1978) و پرسشنامه مکانیسم های دفاعی (آندروز و همکاران, 1993) مورد ارزیابی قرار گرفت. اثربخشی درمان با استفاده از مشاهده, خود گزارشی مراجع و تکرار پرسشنامه افسردگی انجام شد.
یافته ها: در میزان وابستگی بیمار کاهش قابل ملاحظه ای مشاهده شد و در مقیاس افسردگی بک, نمره مراجع از 19 در جلسات اول به 8 در جلسه آخر کاهش یافت.
نتیجه گیری: روان درمانی مبتنی بر بینش با تکیه بر تداعی آزاد و تخلیه هیجانی, در درمان اختلال شخصیت وابسته مؤثر می باشد.
کلید واژه: اختلال شخصیت وابسته, روان درمانی مبتنی بر بینش, مطالعه موردی
مقایسه ابعاد اسکیزوتایپی با توجه به الگوهای دلبستگی در دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سبک دلبستگی ناایمن، یکی از عوامل مؤثر در بسیاری از آسیب های روانی است. این پژوهش با هدف مقایسه ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی در دانشجویان دلبسته ایمن، اجتنابی و اضطرابی دانشگاه تبریز انجام گردید.
مواد و روش ها: در یک مطالعه مقطعی تعداد 300 دانشجوی (150 مرد و 150 زن) دانشگاه تبریز به روش نمونه گیری خوشه ای- تصادفی انتخاب شدند. پرسش نامه شخصیت اسکیزوتایپال (SPQ یا Schizotypal personality disorder) و مقیاس دلبستگی بزرگ سالان (AAI یا Adults attachment inventory) در مورد دانشجویان اجرا گردید. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان 28/1 ± 21 سال بود. یافته ها نشان داد که میان دلبسته های ایمن با دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی در ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی و همچنین نمره کل SPQ تفاوت معنیدار وجود دارد (05/0 > P). در مقابل، تفاوتی میان دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی در ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی و نیز نمره کل SPQ وجود ندارد (05/0 < P).
نتیجه گیری: افراد دلبسته ناایمن اجتنابی و اضطرابی ویژگیهای مثبت، منفی و آشفته شدیدتری نسبت به افراد دلبسته ایمن تجربه میکنند. با این وجود، تفاوتی میان دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی به لحاظ شدت ویژگیهای مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی وجود ندارد. در مجموع، افراد دلبسته ناایمن جهت تجربه ویژگی های اسکیزوتایپی و ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال آسیب پذیرتر هستند.
مقایسه افکار خودکشی، پرخاشگری و شخصیت مرزی در معتادین به مواد مخدر با توجه به نوع ماده مصرفی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین با توجه به نوع ماده مصرفی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش 300 نفر از معتادین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان بود که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه افکار خودکشی، پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین مصرف کننده مواد محرک بالاتر از معتادانی بود که مواد مخدر یا ترکیبی از مواد را مصرف می کردند. بود. نتایج این پژوهش از اهمیت نوع ماده مصرفی در افکار خودکشی و شخصیت مرزی و پرخاشگری که از عوامل مرتبط با افکار خودکشی هستند حکایت داشت. بنابراین توجه به نوع ماده مصرفی در پیشگیری از خودکشی ضروری به نظر می رسد.
بررسی نظریّه ذهن و توانایی همدلی در محکومین دادگاه های کیفری: شواهدی از آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شواهد پژوهشی ناهمخوانی پیرامون نقصان نظریّه ذهن به عنوان یکی از فرضیه های سبب شناختی در جامعه ستیزی وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر برّرسی توانایی نظریّه ذهن و همدلی در محکومین دادگاه های کیفری و مقایسه آن با افراد عادی بود. روش: طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع علّی مقایسه ای بوده است. در این پژوهش تعداد 40 نفر از محکومین دادگاه های کیفری و 40 نفر از جمعیّت عمومی به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه های این پژوهش انتخاب شدند. از آزمون عصب روان شناختی ذهن خوانی از طریق تصویر چشم بارون- کوهن (RMET) و مقیاس واکنش های بین فردی (IRI) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس چند متغیّره نیز برای مقایسه میانگین توانایی دو گروه در نظریّه ذهن و همدلی به کار برده شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان می دهد که تفاوت معناداری در توانایی ذهن خوانی افراد دو گروه وجود دارد، چنان که عملکرد محکومین دادگاه های کیفری در آزمون ذهن خوانی معناداری پایین تری از همتایان عادی آن ها دارد. تفاوت معناداری بین توانایی همدلی دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجّه به نتایج مطالعه حاضر نقصان در توانایی نظریّه ذهن می تواند به عنوان یکی از فرضیه های سبب شناختی در ارتکاب رفتارهای بزهکارانه و جرایم کیفری مورد بحث قرار گیرد.