نقش طرحواره های شناختی اولیه در پیش بینی ویژگی خودشیفتگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :طرحواره های شناختی به عنوان عناصر سازمان یافته ای از واکنش ها و تجارب گذشته تعریف می شوند که بدنه بادوامی از دانش را تشکیل می دهند؛ به طوری که می توانند بر برداشت های بعدی تأثیرگذار باشند و آن ها را مورد ارزیابی قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحواره های شناختی اولیه در ویژگی خودشیفتگی صورت گرفت. مواد و روش ها:این پژوهش به روش همبستگی، بر روی 360 نفر از دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، انجام شد. جهت جمع آوری داده ها، از فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره (Schema Questionnaire-Short Form یا SQ-SF) و پرسش نامه شخصیت خودشیفته 40 ماده ای (Narcissistic Personality Inventory-40 یا NPI-40) استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:طرحواره های محرومیت هیجانی، بی اعتمادی، معیوب بودن، معیارهای سرسختانه، محق بودن (010/0 = P) و خودرشد نایافته (050/0 = P) به طور مثبت و معنی دار و طرحواره اطاعت (010/0 = P) به طور منفی و معنی دار با خودشیفتگی رابطه داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که طرحواره های معیوب بودن، محق بودن، محرومیت هیجانی، اطاعت و بی اعتمادی (010/0 = P) و معیارهای سرسختانه و خودرشد نایافته (050/0 = P) به ترتیب نقش قابل توجهی در پیش بینی خودشیفتگی ایفا نمودند (57/0 = R 2). نتیجه گیری:طرحواره های ناسازگارانه اولیه می توانند به عنوان ساختارهای شناختی اساسی تمایلات خودشیفتگی در نظر گرفته شوند که به فهم بهتر این که چگونه افراد با ویژگی های شخصیت خودشیفته، محیط اجتماعی خود را ادراک می کنند، کمک می نماید