فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲۱۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر با علائم وسواسی در جمعیت غیر بالینی انجام شده است.
روش: شرکت کنند گان پژوهش شامل 200 نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه باورهای فراشناختی، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه وسواسی- اجباری مادزلی گردآوری و از طریق روش همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین باورهای فراشناختی و علائم وسواسی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. خرده مقیاس های باورهای مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر و خودآگاهی شناختی قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس در جمعیت غیر بالینی می باشند. همچنین بین نمره کلی راهبردهای کنترل فکر و علائم وسواسی نیز رابطه مثبت معناداری به دست آمد. از میان خرده مقیاس های کنترل فکر راهبرد های تنبیه و نگرانی بیشترین رابطه مثبت را با علائم وسواس نشان دادند.
نتیجه گیری: یافته های حاضر با حمایت از مدل فراشناختی وسواس نشان می دهند که باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر نقش مهمی در علائم وسواسی دارند. تغییر باورهای فراشناختی ناکارآمد و جایگزین کردن راهبردهای مقابله ای سازگارانه به جای راهبردهای ناسازگارانه می تواند به کنترل علائم وسواسی کمک کند.
اختلال شخصیت وسواسی
طرح خودیابی اسلامی و درمان وسواس ( آلودگی و طهارت ، نجاست )(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی ارائه درمان خودیابی اسلامی در زمینه وسواس در آلودگی، طهارت و نجاست می باشد. برای بررسی، 15 نفر( شامل 9مرد و 6 زن) به صورت نمونه در دسترس، برگزیده شدند. آزمون وسواس مادزلی، افسردگی بک و اضطراب کتل به عنوان پیش آزمون به اجرا درآمد. در پایان درمان خودیابی اسلامی، پس آزمون اجرا شد. پی گیری نیز بین شش ماه تا یک سال بعد از درمان به انجام رسید و نتایج با نمرات پیش آزمون و پس آزمون مقایسه گردید.
با استفاده از آزمون t، گروه های وابسته در هر سه متغیر، به ویژه میزان وسواس، نتایج با سطح اطمینان 99٪ معنادار می باشد. در مرحله پیش آزمون و پی گیری نیز تفاوت ها با همین سطح اطمینان، معنادار است. در نتیجه، درمان خودیابی اسلامی در درمان وسواس، افسردگی و اضطراب اثر معنادار دارد، و برخی از آزمودنی ها را می توان برای به کارگیری آن درمان نهایی نمود.
پیش بینی تغییرات شاخص های پردازش هیجانی مبتنی بر شناخت واره های مزاحم نگرانی، کمال گرایی و نوع اختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر، به منظوربررسی تغییرات شاخص های پردازش هیجانی مبتنی برشناخت واره های مزاحم نگرانی، کمال گرایی ونوع اختلال انجام شده است.
روش: آزمودنی های پژوهش 45 نفر از بیماران مرد و زن مبتلا به اختلال وسواس وارسی، شستشو و اضطراب فراگیر بودند، که در یک پژوهش شبه آزمایشی با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده بودند. پس از مصاحبه بالینی و تهیه سلسله مراتب اضطراب، رویارویی انجام گرفت و در دو مرحله میزان اضطراب و تپش قلب بیماران سنجیده شد. برای بررسی شناخت واره های مزاحم از پرسشنامه افکار ناکارآمد و نگرانی استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری رگرسیون تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که نگرانی،کمال گرایی و نوع اختلال سهم قابل توجهی درپیش بینی تغییرات شاخص های پردازش هیجانی (ضربان قلب و تشویش) دارند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که در موقعیتهای رویارویی، نگرانی وکمال گرایی در گروههای مورد مطالعه مانع پردازش هیجانی می شود و ممکن است به دلیل عدم وقوع پردازش هیجانی، رویارویی در بیمارانی که نگرانی و کمال گرایی دارند مٌوثر واقع نشود.
بررسی بازداری شناختی و حرکتی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی بازداری شناختی و حرکتی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، وسواس فکری- عملی و مقایسه ی این دو گروه با افراد بهنجار انجام شد. در این پژوهش، 90 آزمودنی مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی، وسواس فکری- عملی و بهنجار (از هر گروه 30 نفر) و دارای دامنه سنی 45-25 سال شرکت کردند. هر یک از آزمودنی ها به صورت انفرادی و با استفاده از رایانه به تکالیف آزمون های استروپ (گولن، 1978) و تکلیف نشانه توقف (گرلاین، کیلپ، ترایون و مان، 2005) پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در هر دو نوع بازداری شناختی و حرکتی، به طور معنا دار، ضعیف تر از گروه افراد بهنجار عمل کردند. بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار، غیر از برخی شاخص های بازداری حرکتی، تفاوت معنا دار به دست نیامد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در بازداری شناختی به طور معنا دار ضعیف تر از گروه مبتلا به وسواس فکری- عملی بودند ولی در بازداری حرکتی این تفاوت معنادار نبود. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، نقص در بازداری شناختی و حرکتی در آسیب-شناسی این اختلال نقش دارد و در اختلال وسواس به غیر از ضعف نسبی در بازداری حرکتی باید مطالعات دقیق تری طراحی کرد.
اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری وسواس مادران بر اختلالات رفتاری کودکان آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
مقایسه اثربخشی درمان های رفتاردرمانی شناختی و فلئوکزتین در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه میزان اثربخشی رفتاردرمانی شناختی و فلئوکزتین در بیماران وسواسی-اجباری است. این بررسی از نوع آزمایشی بود. آزمودنیهای پژوهش را 42 نفر بیمار وسواسی-اجباری که به صورت جایگزینی تصادفی در سه گروه رفتاردرمانی شناختی، فلئوکزتین و لیست انتظار جای داده شده بودند، تشکیل میدادند. آزمودنیهای سه گروه از نظر متغیرهایی چون سن، جنس، سطح تحصیلات و وضیعت تاهل همتاسازی شده بودند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های وسواسی-اجباری مادزلی، افسرد گی بک و اضطراب بک استفاده شد. نمره های به دست آمده از ارزیابیها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و دو ماه بعد از پس آزمون) به کمک آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه و آزمون تعقیبی T توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در کاهش علایم وسواسی، رفتاردرمانی شناختی اثر درمانی بیشتری نسبت به فلئوکزتین در کوتاه مدت (P<0.05) و بلند مدت (P<0.01) دارد، و این تفاوت بین رفتاردرمانی شناختی و گروه لیست انتظار در کوتاه مدت و بلندمدت معنی دار است (P<0.01)، اما فلئوکزتین فقط در کوتاه مدت تفاوت معنی داری با گروه لیست انتظار دارد (P<0.01)، در کاهش علایم افسردگی بیماران وسواسی-اجباری هم فلئوکزتین اثر درمانی بیشتری نسبت به رفتار درمانی شناختی در کوتاه مدت و بلندمدت دارد (P<0.05)، همچنین، این تفاوت بین فلئوکزتین و گروه لیست انتظار در کوتاه مدت و بلندمدت معنی دار است (P<0.01)، در کاهش علایم اضطراب بیماران وسواسی-اجباری هم بین هیچ کدام از گروه تفاوت معنی داری وتجود ندارد. بر پایه یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که رفتاردرمانی شناختی در کاهش علایم وسواسی-اجباری و فلئوکزتین هم در کاهش سطح افسردگی این بیماران اثر درمانی عمده دارند. همچنین، رفتاردرمانی شناختی در طولانی مدت بیشتر از فلئوکزتین اثرات درمانی خود را حفظ می کند.
اختلال وسواس اجباری
بررسی رابطه همجوشی فکر - عمل، احساس مسوولیت و گناه با ابعاد مختلف علایم وسواس در دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی این مطلب است که کدامیک از سازه های همجوشی فکر- عمل (TAF)، احساس مسؤولیت و احساس گناه در نظریه های سالکوسکیس و راچمن در زمینه اختلال وسواس فکری –عملی، نشانه های اصلی وسواس را بیشتر پیش بینی می کنند. بدین منظور نمونه ای به حجم 565 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس های TAF-R، پادوآ، نگرش مسؤولیت پذیری و پرسشنامه گناه پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد که خرده مقیاس های همجوشی فکر- عمل بیشتر نشانه های اصلی وسواس را پیش بینی می کنند. سازه TAF اخلاقی نشانه کنترل فکر، احتمال وقوع افکار در مورد خود نشانه ترس از آلودگی و احتمال وقوع وقایع منفی نشانه های وارسی و نگرانی از دست دادن کنترل رفتار حرکتی را بیشتر پیش بینی می کند.
اثربخشی تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در درمان یک مورد اختلال وسواسی - اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، معرفی و بررسی اثربخشی تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در کاهش علایم وسواسی یک مورد خاص اختلال وسواسی - اجباری است.
روش: در یک بررسی تک آزمودنی از نوع طرح A-B، اثر تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی بر یک مورد اختلال وسواسی - اجباری بررسی شد. آزمودنی در مرحله A (خط پایه) و مرحله B (جلسه آخر درمان)، مقیاس وسواسی - اجباری ییل- براون، پرسشنامه کنترل فکر، پرسشنامه فراشناخت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر را تکمیل کرد. در جلسه چهارم و سه ماه پس از پایان جلسات درمانی، یعنی در مرحله پی گیری نیز مقیاس ییل - براون و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس را تکمیل نمود.
یافته ها: در مقیاس ییل - براون، نمره آزمودنی از 36 در مرحله خط پایه به 12 در جلسه هشتم و 10 در مرحله پی گیری تقلیل یافت. در مقیاس کنترل فکر، نمره آزمودنی در زیر مقیاس های تنبیه و نگرانی کاهش معنادار نشان داد. نتایج دیگر، شامل کاهش نمره در زیرمقیاس های پرسشنامه فراشناخت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و افزایش نمره در مقیاس خودکارآمدی عمومی بود.
نتیجه گیری: تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در درمان اختلال وسواسی- اجباری مؤثرند.
تبیین اختلال وسواسی- اجباری بر حسب سبک های دلبستگی و مکانیزم های دفاعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین تجارب اوایل کودکی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، به مقایسه سبکهای دلبس ـ تگی و مکانیزمهای دفاعی این بیماران با افراد عادی پرداخته است.
روش : روش تحقیق پژوهش حاضر پسرویدادی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ساکن شهرستان یزد که در فاصله سه ماهه اول سال 1385 به بیمارستان بهمن یزد مراجعه کرده بودند، تشکیل میدهند. نمونه پژوهش شامل تمامی مراجعهکنندگانی بود که در روزهای زوج به بیمارستان فوق مراجعه کرده و توسط روانپزشک بیمارستان مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تشخیص داده شده بودند. گروه مقایسه نیز شامل هشتاد زن از جامعه عادی بود که از نظر سن و تحصیلات تا جای ممکن همتای گروه نمونه بودند. بـرای اندازهگیری سبکهای دلبستگی از فرم فارسی هنجاریابیشده فهرست دلبستگی بزرگسال (AAI) و برای اندازهگیری مکانیزمهای دفاعی از فرم فارسی هنجاریابیشده پرسشنامه مکانیزمهای دفاعی استفاده شد. برای تحلیل دادهها از شاخصهای توصیفی و برای مقایسه میانگینها از آزمون T برای گروههای همبسته استفاده شد.
یافتهها : میزان سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا در افراد مبتلا به وسواس بهطور معنیداری بیشتر از افراد بهنجار است. میزان مکانیزمهای رشدیافته در افراد بهنجار بیشتر از افراد مبتلا به وسواس است.
نتیجهگیری: اولاً بین بیشحمایتکنندگی و کمتر پاسخگو بودن والدین و علایم اختلال وسواسی- اجباری همبستگی وجود دارد. ثانیاً درمان اختلال وسواسی- اجباری با افزایش قابلملاحظه استفاده از مکانیزمهای دفاعی رشدیافته همراه است. "
اثربخشی آموزش روش خوددرمانی به شیوه شناختی - رفتاری بر علایم اختلال وسواسی - اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش روش خوددرمانی شناختی-رفتاری بر کاهش علایم اختلال وسواسی – اجباری در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی اصفهان اجرا گردید.
روش: 10 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری به روش تصادفی زمانی از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه پنج نفره شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه شاهد قرار گرفتند. پرسشنامه وسواسی – اجباری مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد دو گروه اجرا شد. گروه آزمایشی به مدت دو هفته آموزش روش خوددرمانی شناختی – رفتاری را دریافت کردند و آزمودنی های گروه شاهد در فهرست انتظار قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش روش خوددرمانی به شیوه شناختی – رفتاری در گروه آزمایشی، باعث کاهش معنادار علایم اختلال وسواسی – اجباری (نسبت به گروه شاهد) در مرحله پس آزمون شده است (005/0p<).
نتیجه گیری: آموزش روش خوددرمانی شناختی – رفتاری ممکن است در بهبود علایم اختلال وسواسی – اجباری مؤثر باشد.
تاثیر آموزش روش ذهن آگاهی بر میزان علایم اختلال وسواس - اجبار در زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش روش ذهن آگاهی بر میزان علایم اختلال وسواس - اجبار در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر اصفهان اجرا گردید. بدین منظور تعداد 18 بیمار مبتلا به اختلال وسواس - اجبار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک معرفی شده بودند و دارو مصرف می کردند، به روش تصادفی ساده از میان جامعه پژوهش انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 9 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواس - اجبار مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه اجرا شد. آزمودنی های گروه آزمایش به صورت فردی و به مدت شش جلسه در معرض برنامه درمانی آموزش روش ذهن آگاهی قرار گرفتند. این برنامه شامل توضیح ماهیت اختلال وسواس - اجبار و انواع آن، مراحل چهارگانه ذهن آگاهی و ارایه تکالیف خانگی با استفاده از روش ذهن آگاهی بود که از طریق کتابچه راهنمای محقق ساخته و با هدایت پژوهشگر به هر بیمار آموزش داده شد. در طول درمان علاوه بر جلسات حضوری هفتگی، بیماران از طریق تماس تلفنی با پژوهشگر در ارتباط بوده و به منظور برطرف نمودن مشکلات احتمالی در انجام تکالیف، راهنمایی های لازم را دریافت نمودند. آزمودنی های گروه کنترل فقط دارو دریافت کردند و هیچ نوع درمان روانشناختی بر آنها اعمال نشد. نتایج تحلیل کواریانس دال بر تاثیر آموزش روش ذهن آگاهی در بهبودی معنادار علایم کلی وسواس در مرحله پس آزمون و آزمون پیگیری بود (P<0.001). همچنین نتایج، حاکی از تاثیر این روش در بهبودی معنادار علایم شستشو، وارسی، کندی وسواسی، تردید وسواسی و نشخوار ذهنی در مرحله پس آزمون و آزمون پیگیری بود (P<0.05).
مقایسه سبکها و مکانیزمهای دفاعی بیماران مبتلا به اختلال وسواس بیاختیاری و افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مکانیزمهای دفاعی مسئولیت محافظت از «من» را در مواجهه با شکلهای مختلف اضطراب برعهده دارند و از آن جهت که در نظام روان تحلیلگری هر اختلال روانی با مکانیزمهای دفاعی غیرانطباقی مشخصی همراه است، این مطالعه با هدف تعیین سبکها و مکانیزمهای دفاعی افراد مبتلا به اختلال وسواس بیاختیاری و مقایسه آنها با افراد بهنجار انجام پذیرفته است. روش: این مطالعه از نوع توصیفی پس رویدادی است که در آن از جامعه مبتلایان به اختلال وسواس – بی اختیاری ساکن در شهر تهران نمونهای 30 نفره، با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شد و با 30 نفر از افراد بهنجار مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش مکانیزمهای دفاعی پرسشنامة سبکهای دفاعی (DSQ-40) میباشد. دادههای به دست آمده با روش آماری مقایسه میانگینهای آزمون t مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل دادهها مشخص کرد که تفاوت معنا داری میان بیماران مبتلا به وسواس- بی اختیاری و گروه بهنجار از نظر سبکهای دفاعی مورد استفاده وجود دارد. افراد مبتلا به اختلال مذکور، بیشتر از سبکهای دفاعی رشد نایافته و روان آزرده استفاده میکنند. به علاوه مشخص گردید که دفاعهای گذار به عمل، تشکل واکنشی و ابطال در اختلال وسواس- بیاختیاری بیشترین سهم را دارند و افراد مبتلا نسبت به گروه بهنجار از دفاعهای نام برده بیشتر استفاده میکنند. نتیجه گیری:یافتههای این پژوهش بهطورکلی با یافتههای سایر مطالعات قابل مقایسه هستند، با این حال انجام پژوهش در زمینة مکانیزمهای دفاعی در ایران نیازمند توجه بیشتری است.