چکیده

" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین تجارب اوایل کودکی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، به مقایسه سبک­های دلبس ـ تگی و مکانیزم­های دفاعی این بیماران با افراد عادی پرداخته است. روش : روش تحقیق پژوهش حاضر پس­رویدادی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ساکن شهرستان یزد که در فاصله سه ماهه اول سال 1385 به بیمارستان بهمن یزد مراجعه کرده بودند، تشکیل می­دهند. نمونه پژوهش شامل تمامی مراجعه­کنندگانی بود که در روزهای زوج به بیمارستان فوق مراجعه کرده و توسط روان­پزشک بیمارستان مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تشخیص داده شده بودند. گروه مقایسه نیز شامل هشتاد زن از جامعه عادی بود که از نظر سن و تحصیلات تا جای ممکن همتای گروه نمونه بودند. بـرای اندازه­گیری سبک­های دلبستگی از فرم فارسی هنجاریابی­شده فهرست دلبستگی بزرگسال (AAI) و برای اندازه­گیری مکانیزم­های دفاعی از فرم فارسی هنجاریابی­شده پرسش­نامه مکانیزم­های دفاعی استفاده شد. برای تحلیل داده­ها از شاخص­های توصیفی و برای مقایسه میانگین­ها از آزمون T برای گروه­های همبسته استفاده شد. یافته­ها : میزان سبک­های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا در افراد مبتلا به وسواس به­طور معنی­داری بیشتر از افراد بهنجار است. میزان مکانیزم­های رشدیافته در افراد بهنجار بیشتر از افراد مبتلا به وسواس است. نتیجه­گیری: اولاً بین بیش­حمایت­کنندگی و کمتر پاسخ­گو بودن والدین و علایم اختلال وسواسی- اجباری همبستگی وجود دارد. ثانیاً درمان اختلال وسواسی- اجباری با افزایش قابل­ملاحظه استفاده از مکانیزم­های دفاعی رشدیافته همراه است. "

تبلیغات