فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۱۰ مورد.
۱۶۳.

مقایسه باورهای وسواسی در بیماران مبتلا به وسواس و سایر اختلالات اضطرابی با گروه شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باور وسواس فکری - عملی ارزیابی شناختی OBQ-44

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 395 تعداد دانلود : 319
هدف: در سال های اخیر، تحقیقات بسیاری در ادبیات وسواس به شناسایی عوامل شناختی موثر در شکل گیری اختلال وسواس فکری - عملی پرداخته اند، تا تعیین کنند که کدام یک از شناختارها (اهمیت و کنترل افکار (ICT)، احساس مسوولیت و ارزیابی احساس خطر و تهدید (RT)، کمال طلبی و عدم قطعیت (PC))، در ایجاد و بقای علایم و نشانه های وسواس نقش دارند. هدف مطالعه اخیر مقایسه باورهای وسواسی در بیماران وسواسی، اضطرابی و سالم بود. روش: سه گروه آزمودنی شامل بیماران وسواسی، بیماران اضطرابی و افراد سالم پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه های MOCI، BDI-II، STAI، BAI، OBQ-44 و Y-BOCS (درمورد بیماران وسواسی) را تکمیل نمودند. یافته ها: نمرات OBQ-44 کل و خرده مقیاس های PC و RT در دو گروه وسواسی و اضطرابی بیشتر از گروه سالم بود، ولی تفاوت بین دو گروه وسواسی و اضطرابی معنی دار نبود. در خرده مقیاس ICT نمرات گروه وسواسی از دو گروه سالم و اضطرابی بیشتر بود، اما تفاوت بین گروه های اضطرابی و سالم معنی دار نبود. به عبارتی OBQ-44 کل، مقیاس مناسبی برای سنجش افکار مختص وسواس است، به طوری که مقیاس های فرعی RT و PC برای وسواس و اضطراب و مقیاس فرعی ICT صرفا برای وسواس اختصاصی است. میانگین، انحراف معیار و آزمون معنی داری نمرات سه گروه در مواد آزمون OBQ-44 محاسبه گردید و 27 ماده به عنوان مواد سنجش باورهای شناختی مختص وسواس تشخیص داده شد. نتیجه گیری: خرده مقیاس های PC و RT (OBQ-44) در اختلال وسواس و اختلال اضطرابی مشترک ولی خرده مقیاس ICT مختص اختلال وسواس می باشد. بنابراین یافته های اخیر پیشنهاد می کند که OBQ-44 نقطه شروع معتبری برای بررسی ساختار و محتوای شناختی وسواس می باشد.
۱۶۵.

کمال گرایی، صفات شخصیتی و الگوهای رفتار والدینی درک شده در افراد وسواسی ـ اجباری وارسی کننده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شخصیت اختلال وسواسی اجباری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 314 تعداد دانلود : 391
هدف: هدف این پژوهش بررسی کمال گرایی و صفات شخصیت وسواسی ـ اجباری در افراد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری و نقش الگوهای رفتار والدینی در آن است. فرض براین بود که بیماران وارسی کننده در متغیرهای مذکور به صورت معنادار با سایر گروههای پژوهش دارای تفاوت هستند. روش: برای این منظور 60 مورد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری (30 نفر شستشو کننده و 30 نفر وارسی کننده) و60 نفر به عنوان گروه کنترل (30 نفر مضطرب و 30 نفر بهنجار) انتخاب شدند. گروه مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری از طریق تشخیص روانپزشک و یا روانشناسی بالینی انتخاب شدند و برای تایید تشخیص با آنها مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای DSM-IV صورت گرفت و نوع برجسته افکار و اعمال وسواسی آنها با پرسشنامه وسواسی ـ اجباری مادزلی (MOCI) تعیین شد. میزان کمال گرایی، نوع صفات پژوهش شد. میزان کمال گرایی، نوع صفات پژوهش شخصیتی و الگوهای رفتار والدینی گروهها از طریق پرسشنامه های مربوط مورد بررسی واقع گشت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد گروه وارسی کننده، والدین خود را بیشتر از سه گروه دیگر کمال گرا درک کرده بودند. همچنین گروه وارسی کننده در مقایسه با سه گروه دیگر از میزان کمال گرایی بیشتری برخوردار بودند و در نهایت آنها صفات شخصیتی وسواسی ـ اجباری را در مقایسه با سه گروه دیگر به نحو معناداری از خود نشان دادند. نتیجه: نوع وارسی اختلال وسواسی ـ اجباری، شکل ویژه ای از این اختلال است که از سیمایه شناختی و عوامل سبب ساز ویژه ای برخوردار است. همچنین این یافته ها از عقیده ناهمگن بودن طیف مشکلات وسواسی ـ اجباری حمایت می کند.
۱۶۶.

نگرانی و رابطه آن با زیر مجموعه های وارسی و شستشوی اختلال وسواسی – اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 448
هدف این پژوهش بررسی رابطه نگرانی با زیر مجموعه های وارسی و شستشوی اختلال وسواسی – اجباری و نقش آن در بازداری فعال شدن شاخص های پردازش هیجانی در بیماران وارسی کننده بود. شصت آزمودنی مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری (30 شستشو کننده، 30 وارسی کننده) و 60 نفر به عنوان گروه کنترل (30 بیمار مضطرب، 30 فرد بهنجار) برای این هدف انتخاب شدند. گروه ها از نظر متغیرهای جمعیت شناسی با گروه وارسی کننده همتا شدند و از نظر نوع افکار و اعمال وسواسی – اجباری با استفاده از مقیاس وسواسی – اجباری مادزلی و نیز مصاحبه بالینی مورد بررسی قرار گرفتند. نگرانی آزمودنیها از طریق پرسش نامه نگرانی اهواز و شاخص های پردازش هیجانی بر حسب میزان ضربان قلب و میزان تشویش ذهنی تجربه شده اندازه گیری شد. یافته های پژوهش نشان داد که بیماران وارسی کننده از نظر میزان نگرانی با گروه شستشو کننده و بهنجار تفاوت معنی دار دارند، اما با گروه مضطرب تفاوتشان معنی دار نبود. همچنین بین گروه وارسی کننده با گروه شستشو کننده از نظر میزان ضربان قلب و تشویش ذهنی تفاوت معنی دار بود. در نتیجه می توان با توجه به سطوح نگرانی و شاخص های پردازش هیجانی بین نوع وارسی اختلال وسواسی – اجباری با نوع شستشوی آن تفاوت قایل شد.
۱۶۸.

نقش توانبخشی شناسی در کاهش نقائص کارکردهای اجرایی و نشانه های وسواسی - اجباری بیماران اسکیزو - وسواسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: اسکیزوفرنیا توانبخشی شناختی نقائص کارکردهای اجرایی نشانه های وسواسی - اجباری اسکیزو وسواسی اشکالات شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات سایکوتیک
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وسواس فکری –عملی
تعداد بازدید : 962
"هدف: کارکرد شناختی ضعیف تر بیماران اسکیزو– وسواسی در پژوهش های متعددی یافته شده است. نظریه «آسیب شناسی افزوده» بیان می کند که اشکالات شناختی اختلال وسواسی– اجباری در بیماران اسکیزو– وسواسی به اشکالات شناختی اسکیزوفرنیا افزوده می شود. بر این اساس هدف از این پژوهش پاسخ به این پرسش است که آیا بین نشانه های وسواسی– اجباری و نقایص کارکردهای اجرایی رابطه متقابلی وجود دارد به نحوی که تغییر در یکی منجر به تغییر در دیگری گردد؟ روش بررسی: در این جهت در یک طرح پژوهش چند موردی با استفاده از خط پایه چندگانه، 4 بیمار اسکیزو– وسواسی با انتخاب هدفمند گزینش و تحت توانبخشی شناختی معطوف به بهبود کارکردهای اجرایی قرار گرفتند و سیر تغییرات شناختی و بالینی آنها بررسی گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که توانبخشی شناختی موجب کاهش نشانه های وسواسی– اجباری در حداقل دوتن از آزمودنی ها و بهبود کارکردهای اجرایی در آنها گردید و به نظر می رسد بین میزان بهبودی در کارکردهای اجرایی و کاهش نشانه های وسواسی– اجباری رابطه مستقیمی وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل ارتباط و تعامل بین نشانه های وسواسی– اجباری با کارکردهای اجرایی را می توان مورد تایید قرار داد. "
۱۶۹.

نقائص کارکردهای اجرایی در بیماران اسکیزو- وسواسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارکردهای اجرایی اسکیزو – وسواسی نقایص عصب – روانشناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات سایکوتیک
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وسواس فکری –عملی
تعداد بازدید : 624 تعداد دانلود : 317
هدف: در ادبیات پژوهشی جدید، در تبیین میزان همبودی بالاتر از انتظار دو اختلال اسکیزوفرنیا و وسواسی – اجباری اصطلاح «اسکیزو – وسواسی» پیشنهاد گردیده است که توصیف کننده طبقه تشخیصی مجزایی است. یکی از محورهای پژوهشی در این زمینه، شناسایی الگو یا نیمرخ نقایص عصب – روانشناختی خاص در این زیر گروه می باشد. این مطالعه در پی پاسخ به این پرسش بوده که آیا الگوی کژکاری اجرایی متفاوتی در بیماران اسکیزو – وسواسی وجود دارد یا اشکالات شناختی مربوط به دو اختلال در این بیماران به یکدیگر افزوده می شوند؟ روش: به این منظور، در قالب یک طرح پژوهش مقطعی، 20 بیمار اسکیزو – وسواسی، 20 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا و 20 بیمار وسواسی – اجباری غیر افسرده با 20 فرد بهنجار سالم از لحاظ عملکرد در آزمون های کارکردهای اجرایی مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته ها: دو گروه اسکیزو – وسواسی و اسکیزوفرنیک در کارکردهای اجرایی دچار اشکال هستند ولی بیماران وسواسی – اجباری غیر افسرده تفاوت معناداری با گروه بهنجار ندارند. به علاوه گروه اسکیزو – وسواسی در مقایسه با گروه اسکیزوفرنیک دارای اشکالات کارکردهای اجرایی بیشتری هستند. نتیجه گیری: به نظر می رسد این تفاوت مربوط به «آسیب شناسی افزوده» نبوده بلکه احتمالا مربوط به الگوی متفاوت نقایص عصب – روانشناختی این بیماران است.
۱۷۰.

مقایسه الگوی همبودی اختلال وسواسی- اجباری در کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال دوقطبی اختلال وسواسی - اجباری همبودی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی دوقطبی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وسواس فکری –عملی
تعداد بازدید : 774 تعداد دانلود : 254
هدف: این مطالعه با هدف مقایسه همبودی اختلال وسواسی - اجباری در کودکان و نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک صورت گرفت. روش: در این پژوهش تعداد 100 نفر (50 نفر کودک و نوجوان، 50 نفر بزرگسال) مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I و بستری در بیمارستان به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. تشخیص اختلال دوقطبی بر پایه پرسشنامه های K-SADS (اطفال) و SCID (بزرگسالان) در نظر گرفته شد. همبودی و فنومنولوژی اختلال وسواسی - اجباری به صورت مادام العمر و با استفاده از چک لیست DSM-IV و پرسشنامه های ییل - براون کودکان و بزرگسالان ارزیابی گردید. یافته ها: میزان همبودی اختلال وسواس - اجبار در کودکان و نوجوانان 52% و در بزرگسالان 28% بود و اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود داشت. مقایسه فنومنولوژی وسواس - اجبار در دو گروه نشان داد تنها در گروه وسواس های مذهبی، جنسی، پرخاشگری و سوماتیک و اجبارهای چک کردن تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود دارد (22% کودکان در مقابل 6% بزرگسالان). نتیجه گیری: میزان بالای همبودی اختلال وسواسی - اجباری در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I خصوصا کودکان و نوجوانان در تایید مطالعات پیشین است. میزان بالاتر اختلال وسواسی - اجباری در گروه کودکان و نوجوانان می تواند مطرح کننده زیر گروه بالینی خاصی از اختلال دوقطبی باشد که نیازمند برنامه درمانی متفاوتی است.
۱۷۱.

کارکردهای شناختی، نوروپسیکولوژیک، و نورولوژیک بیماران وسواسی باو بدون علایم افسردگی در مقایسه با هم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارکرد شناختی وسواس کارکرد نوروپسیکولوژیک نرم نشانه های عصبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وسواس فکری –عملی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری جنبه زیستی اختلالها
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : 859 تعداد دانلود : 685
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی کارکردهای شناختی و نوروپسیکولوژیک و نرم نشانه های عصبی در بیماران مبتلا به وسواس بود. روش: در این پژوهش که از نوع مقطعی - تحلیلی بود، 46 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی - اجباری (OCD) (21 بیمار وسواسی توام با علایم افسردگی و 25 بیمار وسواسی بدون علایم افسردگی) و 25 فرد سالم که از نظر سن، جنسیت، تحصیلات، وضعیت تاهل و دامنه هوشی همتا گردیده بودند، انتخاب شدند. با استفاده از آزمون های بالینی وسواس و افسردگی (BDI-II، MOCI، CAC)، آزمون های نوروپسیکولوژیک (BD، WMS، TOH، WCST) و آزمون های نورولوژیک (EHI، NES) سه نوع ارزیابی به کار گرفته شد. یافته ها: تفاوت گروه OCD و گروه کنترل سالم در آزمون های بالینی وسواس و نوروپسیکولوژیک معنی دار بود، اما در مورد نرم نشانه های عصبی تفاوت معنی دار آماری میان این دو گروه به دست نیامد. هم چنین در تفکیک بیماران وسواسی به دو گروه افسرده و غیر افسرده، در مورد آزمون های نوروپسیکولوژیک (به جز WMS) و آزمون های نورولوژیک (به جز خرده مقیاس ادغام حسی) تفاوت معنی دار آماری به دست نیامد. نتیجه گیری: چنین می توان نتیجه گرفت که گروه OCD و گروه کنترل سالم از لحاظ مشخصات نوروپسیکولوژیک با هم تفاوت دارند و احتمالا مدارهای اوربیتوفرونتال در بروز، تداوم و / یا تشدید این علایم در OCD دخالت دارند. اما در تعامل وسواس و افسردگی تعیین ویژگی های فوق بر اساس آزمون های به کار رفته، دشوار و نیازمند روش های جامع تر و دقیق تری است.
۱۷۵.

مقایسه اثربخشی فنون شناختی – رفتاری، دارو درمانی و ترکیب آنها (دارو درمانی و شناختی رفتاری) در درمان اختلال وسواس فکری و عملی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: موسیقی درمانی بیماریهای روان تنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 982 تعداد دانلود : 461
پژوهشهایی تجربی و مبتنی بر نظریه های شناختی ـ رفتاری و زیست شیمیایی درمان اختلالهای روانی و به منظور ارزیابی کار آمدی نسبی تکنیک های شناختی ـ رفتاری، دارو درمانی و ترکیب آنها در درمان اختلال وسواس فکری وعملی انجام شده است. بدین منظور ما از بین مراجعین زن و مرد (متأهل و مجرد، 15 تا 45 ساله) مراجعه کننده به کلینیکهای روانشناسی، 4 گروه 8 نفری به صورت تصادفی جایگزینی انتخاب نمودیم. نتایج پژوهش بیانگر این است که از لحاظ سن، تحصیلات و مدت ابتلاء و جنسیت تفاوت معنی داری میان گروهها وجود ندارد، اما از نظر وضعیت تأهل تفاوت معناداری میان گروهها به چشم می خورد. نتایج پژوهش در مورد فرضیه اول و دوم بیانگر این است که هر کدام از روشهای درمانی به تنهایی موجب کاهش علایم وسواسی سطح افسردگی، اضطراب، تغییر باورها، افکار ناهشیارانه یا ناسالم و نیز بهبود نسبی سازگاری اجتماعی بیماران شده است. همچنین، نتایج مربوط به فرضیه سوم حاکی از این است که ترکیب دارو درمانی و تکنیک شناختی ـ رفتاری نسبت به هر یک از درمانها به تنهایی، و گروه کنترل فهرست انتظار اثر بخشی بیشتری داشته است. نتایج مربوط به فرضیه چهارم بیانگر این است درمان شناختی ـ رفتاری نیز به جز شاخص بهبود افسردگی در سایر شاخصها نسبت به دارو درمانی برتری دارد. اثر بخشی بیشتری داشته است. نتایج مربوط به فرضیه چهارم بیانگر این است درمان شناختی ـ رفتاری نیز به جز شاخص بهبود افسردگی در سایر شاخصها نسبت به دارو درمانی برتری دارد.
۱۷۷.

اثربخشی درمان شناختی - رفتاری گروهی در اختلال وسواسی - اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال وسواسی - اجباری گروه درمانی درمان شناختی – رفتاری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وسواس فکری –عملی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره گروهی
تعداد بازدید : 937 تعداد دانلود : 50
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی - رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش علایم اختلال وسواسی – اجباری در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی اصفهان اجرا گردید. روش: بدین منظور تعداد هشت بیمار مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری به روش تصادفی زمانی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه چهار نفری شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواسی – اجباری مادزلی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون در مورد دو گروه اجرا گردید. گروه آزمایشی به مدت یک ماه تحت درمان شناختی - رفتاری به شیوه گروهی قرار گرفتند و آزمودنی های گروه کنترل در فهرست انتظار بودند. یافته ها: درمان گروهی شناختی – رفتاری منجر به کاهش معنی دار علایم وسواسی – اجباری در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه گیری: روش شناختی – رفتاری به شیوه گروهی می تواند جایگزین مناسبی در درمان اختلال وسواسی - اجباری باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان