فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه : یکی از نارسایی های بارز در کودکان دبستانی، اختلال هماهنگی رشدی است که توانایی حرکتی را در کودکان سالم و طبیعی تحتتاثیر قرار می دهد و تا دوران بزرگسالی نیز ادامه می یابد. بنابراین شناسایی و مداخله بهنگام ضروری بهنظرمیرسد. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع اختلال هماهنگی رشدی در دختران دبستانی 9 تا 11ساله شهرستان خرمبید واقع در استان فارس بود.
روش : پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی و جامعه آماری تمامی کودکان دختر 9 تا 11 ساله شهرستان خرمبید بود. روش نمونهگیری خوشه ای مرحله ای و طبق جدول مورگان، نمونه های پژوهش 300دختر (با میانگین قد: 7/138 و وزن: 46/33) بودند. برای جمع آوری دادهها از پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی والدین برای غربالگری اولیه استفاده شد و برای تشخیص دقیق کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی آزمون تبحر حرکتی برونینکز اوزرتسکی (فرم کوتاه) به کار گرفته شد. از آزمون آماری خیدو برای تحلیل داده ها استفادهشد.
یافته ها: براساس پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی والدین 98کودک غربال شدند و سرانجام با استفاده از فرم کوتاه آزمون تبحر حرکتی برونینکز اوزرتسکی، 33نفر شناسایی شد. میزان شیوع این اختلال در نمونه تحتبررسی 2/11درصد، تخمینزدهشد، بهطوری که در سنین 9، 10 و 11سال بهترتیب 5/10، 7/13 و2/9 برآوردشد.
نتیجه گیری: از آنجایی که این اختلال افزونبر مهارتهای حرکتی بر خودپنداره، عزتنفس و مهارت های تحصیلی دانش آموزان تاثیرگذار است، تشخیص بهنگام و درمان به موقع این اختلال ضروری به نظر می رسد
اثربخشی آموزش کارکرد های اجرایی بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان با نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش کارکرد های اجرایی بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان با نارساخوانی انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعهء آماری شامل همه دانش آموزان با نارساخوانی پایه دوم و سوم شهرستان عباس آباد استان مازندران در طی سال تحصیلی 92- 1391 بود که 20 نفر از آن ها بر حسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب و به طور تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. آموزش کارکرد های اجرایی طی 10 جلسه به مدت 1 ماه به گروه آزمایش ارایه شد، در حالی که گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکرد. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با پرسش نامهء مهارت های اجتماعی گرشام ( 1999) مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر مهارت های اجتماعی وجود دارد. بدین معنا که آموزش کارکردهای اجرایی توانسته است میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان با نارساخوانی را افزایش دهد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که در آموزش و درمان دانش آموزان با نارساخوانی، تقویت کارکردهای اجرایی باید به عنوان یکی از محورهای اصلی مورد توجه متخصصان و مربیان قرار گیرد.
بررسی شرایط قضاوت عاطفی بر شناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم با عملکرد بالا در هر دو جنس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناخت اجتماعی مبتنی بر انتزاع های حاصل از تعاملات بین فردی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی شرایط قضاوت عاطفی برشناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم با عملکرد بالا در هر دو جنس بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی و جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر و دختراز دو مدرسه عادی و یک مدرسه مخصوص افراد اتیسم تشکیل دادند. حجم نمونه تعداد 28 نفر پسر و دختر در محدوده سنی 15-11 ساله بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و دو گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار آزمایشی شامل 10 تصویر جهت بازشناسی هیجان (5 تصویر مثبت و 5 تصویر منفی)بود که نیمی ازصاحبان آن عکس هادارای ملیت ایرانی و نیمی دیگراز آنها خارجی تبار بودند که باید تحت سه شرایط عاطفی(خود،دیگری،و مکان)مورد قضاوت قرار می گرفتند. جهت آزمون داده ها نیزاز تحلیل واریانس عاملی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان دادند که بین بیان هیجان مثبت و منفی تحت دو شرایط قضاوت عاطفی (خود و دیگری) بر شناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم و عادی (گروه کنترل) تفاوت معناداری وجود دارد (01/0=AWT IMAGE)؛ ولی در مورد بیان هیجان مثبت و منفی تحت شرایط قضاوت عاطفی مکان (ملیت صاحب عکس) بر شناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم و عادی تفاوت معناداری مشاهده نشد، فقط بین گروه پسر اتیسم و گروه دختر عادی در بیان هیجان مثبت تفاوت معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: در مجموع نتیجه گرفته می شود که بیان هیجان مثبت و منفی تحت شرایط قضاوت عاطفی (خصوصاً قضاوت در مورد دیگران) در افراد اتیسم ضعیف می باشد.
اثر تغییر محرک حسی بر ادراک زمان کودکان با و بدون بیش فعالی/نارسایی توجه در دیرش های زمانی مختلف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضرآزمودن اثر تغییر حسی در ارائه محرک بر ادراک زمان، در کودکان مبتلا و غیرمبتلا به بیش فعالی/نارسایی توجه، با استفاده از تکالیف بازتولید زمان در دیرش های زمانی مختلف است. روش: 15 کودک مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی از مراجعان یک مطب روانپزشکی اطفال در مشهد و 15 کودک غیرمبتلا از دو مدرسه در مشهد، با توجه به نتایج مقیاس کانرز فرم والدینی و مقیاس درجه بندی بیش فعالی /نارسایی توجه، انتخاب شدند و تکالیف بازتولید زمان را در سه تغییر حسی ارائه محرک (ارائه دیداری، ارائه شنیداری و ارائه دوگانه دیداری-شنیداری) و در 6 دیرش زمانی (36،24،18،12،6 و 48) کامل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که اثرات اصلی گروه و دیرش زمانی تکلیف (کاهش دقت عملکرد با افزایش طول مدت تکلیف) معنادار است، اما دقت عملکرد در ارائه های حسی مختلف تفاوت معناداری با هم نداشت. به علاوه تعامل بین گروه ودیرش زمانی تکلیف (یعنی افزایش اختلاف عملکرد بین دو گروه با افزایش دیرش زمانی تکلیف) تأیید شد، اما اثر تغییر حسی ارائه محرک در گروه بیش فعال از گروه عادی به طور معناداری بزرگتر نبود. نتیجه گیری: افراد مبتلا به بیش فعالی در بازتولید فواصل زمانی، از آزمودنی های غیرمبتلا کم دقت ترهستند و با دیرش زمانی بیشتر، اختلاف آن ها نیز بیشتر می شود. هم چنین عملکرد به طور معناداری تحت تأثیر تغییر حسی ارائه محرک قرار نگرفت و تفاوت بین دو گروه نیز در تغییر حسی معنادار نبود.
مقایسه سلامت روان مادران دارای کودکان با و بدون اختلال کم توجهی- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیش فعالی یکی از رایج ترین اختلال های رفتاری است که سلامت روان والدین، به ویژه مادران را به عنوان فردی که نخستین ارتباط را با کودک دارد، به خطر می اندازد. هدف این پژوهش مقایسه سلامت روان مادران دارای کودکان با و بدون اختلال کم توجهی- بیش فعالی بود.
روش: روش پژوهش حاضر، از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری تمامی مادران در شهر همدان در سال 1390 بود. 200نفر از مادران کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی و مادران کودکان عادی به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از بین مدارس ابتدایی ناحیه یک همدان در 2مرحله انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه کانرز (فرم والد) و سیاهه نشانه های اختلال های روانی به دست آمد و به کمک نسخه 18برنامه اس پی اس اس تحلیل شد. روش آماری مورد استفاده برای تحلیل داده ها، تحلیل واریانس چندمتغیره بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین میزان سلامت روان مادران دارای کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی و مادران دارای کودکان عادی تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین بین میزان شکایات جسمی، وسواس- اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، خصومت، ترس مرضی، افکار پارانوئید و روان پریشی مادران دارای کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی و مادران دارای کودکان عادی تفاوت معنادار وجود داشت (01/0 > P).
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که مادران دارای کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی نسبت به مادران دارای کودکان عادی سلامت روانی پایین تری دارند. دشواری های زندگی با یک کودک دارای اختلال کم توجهی- بیش فعالی بر سلامت روان مادران این کودکان بی تاثیر نیست، بنابراین توصیه می شود مداخله های پیشگیرانه، آموزشی و درمانی برای بهبود سلامت روان این گروه از مادران ارایه شود.
طراحی درمان ترکیبی خانواده محور مبتنی بر مدل تحول یکپارچه ی انسان و مقایسه ی اثر بخشی آن با بازی درمانی فلورتایم بر کارکرد تحولی خانواده و تحول هیجانی-کارکردی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم از ناتوانی های عمده ی دوران کودکی است که زمینه ساز فشارهای روانی بسیاری برای کودک و خانواده می باشد. با توجه به تاثیر نامطلوب بسیاری که این اختلال بر سیستم خانواده دارد، دراین پژوهش سعی شده است تا بر مبنای مدل تحول یکپارچه ی انسان که رویکرد نوینی در درمان این اختلال است، درمانی خانواده-محور طراحی شود، در این درمان به منظور تقویت توانمندی های کودک، کارکرد خانواده به عنوان یک واحد کلی، هدف قرار می گیرد و اثربخشی آن در ترکیب با بازی درمانی فلورتایم، بررسی می شود.
روش کار: این مطالعه در چهارچوب یک طرح تک آزمودنی در طول 5 ماه روی 12 کودک 8-3 ساله ی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و خانواده های آن ها اجرا و اطلاعات در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری جمع آوری شد. برای بررسی اثربخشی درمان از ابزار محقق ساخته ی کارکرد تحولی خانواده، پرسش نامه ی سنجش هیجانی–کارکردی و پرسش نامه ی تحول هیجانی– کارکردی استفاده شد.
یافته ها: درصد بهبودی کارکرد تحولی خانواده در گروه درمان ترکیبی خانواده محور به ویژه در حوزه های صمیمیت، جذب شدن، انضباط و تحول هیجانی-کارکردی کودکان نیز در سطوح خودتنظیمی، دلبستگی و مبادله ی دوسویه از 50 درصد بیشتر و میزان بهبودی از نظر بالینی معنی دار بود. اندازه اثر درمان ترکیبی نیز بالاتراز 80/0 برآورد شد.
نتیجه گیری: بنا بر نتایج درمان ترکیبی خانواده محور می تواند اثربخشی بازی درمانی فلورتایم را افزایش دهد و به عنوان یک رویکرد درمانی اثربخش در درمان این اختلال استفاده شود.
بررسی نقش عوامل فردی و خانوادگی در اختلال نارسایی توجه بیش فعالی: فراتحلیلی بر پژوهش های انجام شده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور انجام فراتحلیلی بر پژوهش های انجام شده در زمینه عوامل فردی و خانوادگی مؤثر در اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی انجام شد. روش: بدین منظور 25 پژوهش جمع آوری و پس از ورود اطلاعات به نرم افزار CMA2و تحلیل حساسیت، یک پژوهش که نسبت به سایر پژوهش ها پرت بود از جمع پژوهش ها حذف و 24 پژوهش تحلیل شد. میانگین اندازه اثرr در عوامل فردی 22/0 و عوامل خانوادگی14/0 به دست آمد که با توجه به معیار کوهن پایین تر از متوسط گزارش می شوند. در بررسی اندازه اثر تفکیکی عوامل، متغیرهای عملکردتحصیلی، بحران هویت، هوش، راهبردهای مقابله ای، حافظه کاری و مدیریت رفتاری والدین دارای اندازه اثر بیشتر از متوسط و معنادار بودند. با توجه به معنی داری آمارهQ در پژوهش های مورد بررسی متغیرهای جنس، جامعه آماری، ابزار پژوهش، روش نمونه گیری و سن به عنوان متغیرهای مداخله گر وارد تحلیل شدند. در مدل اثرات تصادفی مربوط به عوامل فردی نقش تعدیل کننده متغیر جنس، جامعه پژوهش و ابزار در سطح 05/0 معنی دار شد اما در عوامل خانوادگی فقط متغیر جنس و جامعه پژوهش معنی دار به دست آمد. آزمون تفاوت Z در پژوهش های مربوط به عوامل فردی نشان گر معنی داری تفاوت اندازه اثر به دست آمده در همه متغیرهای مداخله گر است که در بررسی عوامل خانوادگی این تفاوت در متغیر جنس، جامعه پژوهش، ابزار و روش نمونه گیری مشاهده شد.با توجه به بالا بودن میانگین اندازه اثر در متغیرهای یاد شده پژوهش گران و درمان گران باید به اهمیت این عوامل در بررسی و درمان اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی توجه داشته باشند. همچنین پژوهش گران در پژوهش های آینده خود متوجه نقش تعدیل کننده ها باشند.
اثربخشی آموزش مهارتهای عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری دانش آموزان مقطع دبستان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ریشه بسیاری از مشکلات رشدی، عاطفی، رفتاری، اجتماعی و... ناشی از شکل گیری دلبستگی ناایمن و شرایط حاکم بر آن می باشد. از این رو، آموزش مهارت های عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری راه حل مناسبی برای مشکل فوق است.
مواد و روش ها: نمونه ها با روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای، انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه ها پاسخ دادند. آموزش مهارت های عاطفی به مادران در گروه آزمایش و در 8 جلسه به شکل گروهی انجام گرفت و گروه شاهد در طی پژوهش هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: در نتیجه آموزش مهارت های عاطفی، کیفیت دلبستگی آزمودنی ها در گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافت (05/0 ≤ P). همچنین، کاهش معنی داری نیز در میزان مشکلات رفتاری کودکان مشاهده شد (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: به وجود آوردن تغییراتی در حساسیت مادرانه، پیش بینی کننده بسیار قوی برای تغییر دلبستگی کودک می باشد. مشکل بسیاری از مادران این است که شیوه و زمان تعاملشان با نیازهای کودک همسان نیست. حساسیت مادرانه می تواند از طریق آموزش مهارت ها به دست آید . علاوه بر این ، افزایش حساسیت مادرانه بر روی فرایندهای توجهی مادر اثر می گذارد و باعث می شود که رفتارهای فعلی کودک خود را بهتر درک کند.
اختلال دهلیزی در کودکان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه مشکل اصلی کودکان دچار آسیب شنوایی کاستی های زبان و ارتباط است با وجود این، کودکان آسیب دیده شنوایی در معرض خطر بالاتری برای کاستی های حرکتی به ویژه تعادل هستند که اغلب نادیده گرفته می شود. تقریباً 20 تا 70 درصد کودکان کم شنوا دچار اختلال دهلیزی هستند که شیوع آن متناسب با درجه ی کم شنوایی تغییر می کند. بنابراین، ارزیابی اختلال دهلیزی در کودکان کم شنوای حسی عصبی برای شناسایی هرگونه تأخیر رشدی حرکتی برای مداخله ی زودهنگام ضروی است.حرکتی برای مداخله ی زودهنگام ضروی است.
اثربخشی درمان نوروفیدبک بر علائم کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه /فزون کنش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثر بخشی نوروفیدبک بر کاهش علائم بیش فعالی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر آزمایشی از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور تعداد 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به بیش فعالی نوع مختلط به شیوه نمونه گیری ملاک محور در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و دارونما (15 نفر) به تصادف گمارده شدند. کلیه آزمودنی ها قبل و بعد از درمان با آزمون کامپیوتری TOVA در دو مرحله (پیش آزمون و پس آزمون)ارزیابی شدند؛ داده ها با روش آماری کواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که 50 جلسه آموزش نوروفیدبک منجر به بهبود توجه در گروه آزمایش شد. اما در درمان تکانشگری تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: اثربخشی درمان با نوروفیدبک در نارسایی توجه در مقایسه با تکانشگری در کودکان مبتلا به ADHD احتمالاً به دلیل درگیری فزونتر فرایندهای عصبی عضوی در توجه نسبت به تکانشگری می باشد.
اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تداوم رفتارهای مراقبتی در مادران کودکان دچار بیماری های مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تدوام رفتارهای مراقبی در مادران کودکان دچار بیماری های مزمن بود. بدین منظور تعداد 4 مادر حائز کودکانی با بیماری های مزمن به شیوه در دسترس از بیمارستان اسدآبادی شهر تبریز انتخاب شده و در هشت جلسه حدوداً 1 ساعته و دو بار در هفته آموزش روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت نمودند. این پژوهش از نوع طرح آزمایشی تک آزمودنی با استفاده از طرح خط پایه منفرد بود. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه رفتارهای مراقبتی استفاده شد. برای تحلیل نتایج، فرمول درصد بهبودی و اندازه اثر برای بررسی معناداری بالینی تغییرات به کار رفت. از این رو نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر مداخله روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود رفتارهای مراقبتی است.
اثربخشی آموزش درک روابط فضایی بر عملکرد ریاضی دانش آموزان پسر با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش درک روابط فضایی بر عملکرد ریاضی دانش آموزان پسر با ناتوانی یادگیری ریاضیانجام شد. روش پژوهش، آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایه سوم ابتدایی با ناتوانی یادگیری ریاضی شهر اصفهان در سال تحصیلی91-1390 بود. به منظور انجام این پژوهش، 30 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس هوش کودکان وکسلر4، آزمون تشخیص حساب نارسایی،و آزمون عملکرد تحصیلی ریاضی بود. از میان دانش آموزان پسری که بر اساس این ابزارها دارای ناتوانی یادگیری ریاضی تشخیص داده شدند، 30 نفر به طور تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. داده های به دست آمده با تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که که بین گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0>P). بدین ترتیب متغیر مستقل تفاوت معناداری در گروه آزمایش ایجاد کرده، و توانسته به بهبود عملکرد تحصیلی ریاضی کودکان پسر با ناتوانی یادگیری ریاضی در دوره دبستان در مرحله پس آزمون بینجامد. بنابراین پیشنهاد می شود که از آموزش درک روابط فضایی در آموختن ریاضی به دانش آموزان استفاده شود.
تأثیر آموزش یکپارچگی حسی بر مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکپارچگی حسی، بهبود توانایی کودکان برای پردازش و سازماندهی اطلاعات حسی است. زمانی که مغز بتواند اطلاعات حسی را سازماندهی نماید، نتیجه آن، بهبود عملکرد مهارت های زندگی، رشد عاطفی و رشد عمومی می باشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش یکپارچگی حسی بر مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHD) بود.
مواد و روش ها: مطالعه آزمایشی حاضر به روش پیش آزمون- پس آزمون و با گروه شاهد انجام گرفت و در آن، ٢٠ نفر از دانش آموزان ابتدایی مبتلا به ADHD شهر اصفهان مورد مطالعه قرار گرفتند. این افراد پس از انتخاب تصادفی، بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و در طی روش نمونه گیری چندمرحله ای، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش نامه Conners (فرم والد و معلم) و پرسش نامه عصب روان شناختی کودک و نوجوان Conners بود. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس در نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین عملکرد دو گروه آزمایش و شاهد در مهارت های عصب روان شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش یکپارچگی حسی بر مهارت های عصب روان شناختی کودکان تأثیر دارد و می توان از این روش آموزشی در توان بخشی و آموزش کودکان دارای ADHD بهره برد. علاوه بر این، می توان از این روش در مراکز آمادگی و پیش دبستانی استفاده نمود تا از بروز اختلال ADHD در دوران تحصیلی جلوگیری به عمل آید.
مقایسه تأثیر آموزش گفتار شخصی بر کارکرد اجرایی دانش آموزان با نارسایی توجه و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش گفتار شخصی بر کارکرد اجرایی دانش آموزان پسر 9 تا 11 ساله با نارسایی توجه و عادی ، در شهر اصفهان بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه های کنترل بود. روش نمونه گیری دو مرحله ای بود. نمونه نهایی شامل 20 پسر با نارسایی توجه (10 کودک گروه آزمایش و 10 کودک گروه کنترل اول) و 9 کودک عادی در گروه کنترل دوم بود. ابزارهای به کار رفته عبارت بودند از مقیاس خزانه لغات تصویری بریتانیا[1]، فرم کوتاه آزمون هوش وکسلر برای کودکان(ویسک-آر[2]) و خرده آزمون برج از آزمون عصب روانشناختی نپسی[3] . به منظور بررسی گفتار شخصی کودکان، از آن ها حین حل خرده آزمون برج فیلمبرداری شد و فیلم ها توسط سه کدگذار مورد تحلیل محتوا قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که کودکان با نارسایی توجه به طور معناداری خطاهای بیشتری را نسبت به گروه کنترل اول و دوم داشتند؛ در حالیکه هم در گروه آزمایش و هم در گروه کنترل دوم (که هر دو آموزش دریافت کرده بودند) میزان گفتار شخصی به طور معناداری در مقایسه با گروه کنترل اول که آموزش دریافت نکرده بود، افزایش یافت. با توجه به یافته پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که گرچه آموزش گفتار شخصی ، میزان گفتار شخصی کودکان با نارسایی توجه را افزایش می دهد اما این افزایش لزوما باعث افزایش کارکرد کودکان نمی شود، بلکه امکان دارد در مورد تکالیف دشوار نتیجه معکوس بدهد.
اثربخشی الگوی توانبخشی عصب روان شناختی یکپارچه س ازی حسی بر بهبود ک ارک ردهای اجرای ی مغزکودکان دارای اختلال بیش فعالی کمبود توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثر بخشی الگوی توانبخشی عصب روان شناختی یکپارچه س ازی حسی بر بهبود ک ارک ردهای اجرایی مغز کودکان با اختلال نارسایی توجه – بیش فعالی انجام ش د. روش :طرح پژوه ش شبه آزمایشی از ن وع پیش آزمون – پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. نمونه پ ژوهش شامل 30 ک ودک دخت ر و پسر با نارسایی ت وجه/بیش فعال ی بود که ب ه شی وه نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک ه ای تشخیصی و هوش همتا شده و به ط ورتص ادف ی به دوگ روه مساوی آزمای ش و کنت رل اختصاص یافت ند. ابزار پژوهش پرسشنامه نشانه شناسی مرضی ک ودک ان (CSI-4)، آزمون ماتریسهای رنگ ی ریون کودکان و ارزیابی ک ارکردهای اج رایی( ب رنام ه ری زی، توجه ، مه ار پاسخ ) بر اساس آزمون برج لندن و آزم ون عم لکرد پی وست ه انجام شد. م داخل ه درم انی ب ر اساس روش یکپارچه سازی حسی که شامل شش هفته تمرینات (SI) بود صورت گرفت. داده ه ا با روش های تحلیل ک وواریانس م ورد تج زیه و تحل یل ق رار گ رفت. یافته ها : نتایج نش ان داد که یکپ ارچه سازی حس ی در م رحل ه پس آزم ون باعث اف زایش معنی دار ک ارکردهای اج رای ی (همه موارد:01/0P#,