محمدصادق ارجمندی

محمدصادق ارجمندی

مدرک تحصیلی: کارشناسی ارشد روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی دانشگاه شیراز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

بررسی روند تحول نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه ذهن دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری تحول نظریه ذهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 561 تعداد دانلود : 199
زمینه : توجه به نظریه ذهن در کودکان با اختلال یادگیری حائز اهمیت است زیرا نظریه ذهن می تواند بر روی رفتارهای اجتماعی و شناختی آن ها تاثیر بگذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تحول نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری8 تا 11ساله انجام شد. روش: در این پژوهش علی- مقایسه ای نمونه پژوهش که شامل 80 دانش آموز با اختلال یادگیری و 80 دانش آموز بدون اختلال یادگیری که در مراکز خاص ناتوانی های یادگیری و مدارس عادی مشغول به تحصیل بودند، به شیوه نمونه گیری طبقه ای با نسبت مساوی انتخاب شدند. آزمون نظریه ذهن استیرنمن و مقیاس هوشی وکسلر به عنوان ابزارهای پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان دادند که در هر دو گروه دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری روند تحول نظریه ذهن با توجه به سن صعودی است، با این تفاوت که دانش آموزان با اختلال یادگیری نسبت به دانش آموزان بدون اختلال یادگیری کمی دیرتر به سطوح بالاتر تئوری ذهن دست می یابند. نتیجه گیری: این پژوهش از یافته های اولیه مبتنی بر مشکلات شناختی و تحولی نظریه ذهن در کودکان با اختلال یادگیری حمایت می کند
۲.

مقایسه تصورات یادگیری و عادت های مطالعه در بین دانشجویان با استعدادهای درخشان و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصورات یادگیری عادت های مطالعه دانشجویان با استعداهای درخشان دانشجویان عادی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان تیزهوش
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری
تعداد بازدید : 642 تعداد دانلود : 782
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصورات یادگیری وعادت های مطالعه دانشجویان با استعداهای درخشان و دانشجویان عادیانجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعة آماری شامل همه دانشجویان با استعدادهای درخشان و عادی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 91-1390 بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 242 نفر (141 نفر دانشجوی با استعدادهای درخشان و 141 نفر دانشجوی عادی) به روش هدفمند انتخاب شدند و به پرسش نامه های تصورات یادگیری (پردی و هاتی، 2002) و عادت های مطالعه (پالسانی و شارما، 1989) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین دو گروه از نظر تصورات یادگیری کلی تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0P>). با وجود این، میانگین نمره دانشجویان عادی در خرده مقیاس های یادگیری به عنوان به دست آوردن اطلاعات، یادگیری به عنوان یادآوری و استفاده از اطلاعات، به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان با استعدادهای درخشان بود (05/0P<)، میانگین نمره دانشجویان با استعدادهای درخشان در خرده مقیاس های یادگیری به عنوان تغییر شخصی، یادگیری به عنوان فرآیندی که به زمان و مکان محدود نیست و یادگیری به عنوان رشد قابلیت اجتماعی به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان عادی بود (01/0P<) و در خرده مقیاس یادگیری به عنوان وظیفه بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0P>). افزون بر این یافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمره عادت های مطالعه کلی دانشجویان با استعدادهای درخشان به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان عادی است (01/0P<). همچنین در خرده مقیاس های تقسیم بندی زمان، وضعیت فیزیکی، توانایی خواندن، یادداشت کردن و انگیزش یادگیری میانگین نمره دانشجویان با استعدادهای درخشان به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان عادی بود (01/0P<) اما در خرده مقیاس های حافظه، برگزاری امتحانات و تندرستی بین دو گروه تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0P>). با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت که عادت های مطالعه مناسب مستلزم تصورات یادگیری عمیق تر است. بنابراین پیشنهاد می شود آموزش و یادگیری کاربردی تر شود تا تصورات یادگیری دانشجویان عمیق تر شود و از این طریق عادت های مطالعه آن ها بهبود یابد.
۳.

مقایسه استرس مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس مادران کودکان پیش دبستانی ناتوانی هوشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 701 تعداد دانلود : 480
پژوهش حاضر با هدف مقایسه استرس مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون ناتوانی هوشی صورت گرفت. این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون ناتوانی هوشی شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 116 نفر (58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی با ناتوانی هوشی و 58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی بدون ناتوانی هوشی) انتخاب شدند. از پرسش نامه رویدادها و تغییرات زندگی (مک کابین و همکاران،1996) برای سنجش استرس استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه نشان داد که استرس مادران کودکان پیش دبستانی با ناتوانی هوشی به طور معنی داری بیشتر از استرس مادران کودکان پیش دبستانی بدون ناتوانی هوشی است. هم چنین نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که استرس مادران کودکان پیش دبستانی با ناتوانی هوشی در خرده مقیاس های استرس های درون خانوادگی، استرس های زناشویی، استرس های مالی و تجاری، بیماری و استرس پرستاری، از دست دادن اعضای خانواده و مشکلات قضایی خانواده نسبت به مادران کودکان پیش دبستانی بدون ناتوانی هوشی به طور معنا داری بالاتر است. شایان ذکر است که بین استرس مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون ناتوانی هوشی در خرده مقیاس های استرس های ناشی از بارداری و فرزندان، استرس های کاری و تغییر شغلی و کم و زیاد شدن اعضای خانواده تفاوت معنی داری مشاهده نشد. با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که مسئولین آموزش کودکان با ناتوانی هوشی، برنامه های آموزش خانواده بهنگام با تأکید بر برنامه های مدیریت استرس برای والدین کودکان پیش دبستانی با ناتوانی هوشی فراهم نمایند تا بر پیشرفت همه جانبه این کودکان تأثیر بگذارند و از پیامدهای زیان آوری که این کودکان را در سنین مدرسه تهدید می کند، پیشگیری کنند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان