فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
اثربخشی مدیریت استرس بر افسردگی، اضطراب و استرس مبتلایان به سرگیجه روان تنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه وهدف: مداخلات روان شناختی می تواند به واسطه بهبود وضعیت روانی، اجتماعی و خانوادگی سهم به سزایی در کاهش علایم بیماران مبتلا به سرگیجه ی روان تنی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب استرس و افسردگی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بوده است.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش مورد- شاهدی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه درسال 1390 در آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه اصفهان انجام شده است. نمونه شامل 28 بیمار زن مبتلا به سرگیجه روان تنی با تشخیص متخصص مغز و اعصاب بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی (14 نفر) و گواه (14نفر) گمارده شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه DASS (مقیاس اضطراب استرس افسردگی) استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد تکمیل گردید. مداخله ی شناختی- رفتاری مدیریت استرس طی 10 جلسه ی2ساعته و به مدت5/2 ماه در گروه آزمایش انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمرات اضطراب، استرس و افسردگی در گروه آزمایش به طور معنی داری نسبت به گروه گواه در دو مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش پیدا کرد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثر بخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب، استرس و افسردگی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بود.
رابطه آمیختگی فکر- عمل با علایم وسواس در بیماران وسواسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این بررسی، با هدف تعیین رابطه بین آمیختگی فکر- عمل و خوشه های علایم شستشو، کندی، وارسی و تردید در بیماران وسواسی انجام شد. یکی از سازه های فراشناختی که در اختلال وسواس فکری- عملی به طور گسترده مورد توجه قرار گرفته، آمیختگی فکر- عمل است. این سازه، اعتقاد به این است که افکار مزاحم خاص شخص می توانند به طور مستقیم بر رویدادهای بیرونی اثر بگذارند یا این که چنین افکاری از لحاظ اخلاقی معادل انجام آن اعمال منع شده است. نمونه پژوهش شامل 60 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بود. شرکت کننده ها، پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادسلی (MOCI) و پرسشنامه آمیختگی فکر- عمل (TAF) را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که بین نشانه های وسواس و آمیختگی فکر- عمل همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، احتمال برای دیگری بهترین پیش بینی کننده وسواس فکری- عملی و خوشه علایم وارسی و احتمال برای خود، پیش بینی کننده خوشه علایم تردید و وسواس فکری بود. این مطالعه نشان داد که بین آسیب شناسی روانی اختلال وسواس فکری- عملی و زیرمقیاس های احتمال رابطه وجود دارد. بنابراین، سوگیری های شناختی آسیب-پذیری فرد را به وسواس افزایش می دهند به این معنا که فرد مبتلا به اختلال وسواس، به اشتباه نوعی رابطه بین افکار منفی و غیراخلاقی خود و وقایع دنیای بیرونی تصور می کند و بر اساس نظریه فراشناختی، سعی در کنترل افکار خود سبب افزایش افکار مزاحم و اعمال اجباری برای خنثی سازی این افکار می شود.
تحلیل مسیر طرح واره های ناسازگار اولیه، راهبرد های مقابله با استرس و کیفیت زندگی روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: طرح واره های ناسازگار اولیه یکی از عوامل مختل کننده ی کیفیت زندگی است، اما مکانیزم این آسیب پذیری به خوبی شناخته نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای راهبرد های مقابله با استرس در رابطه ی بین طرح واره های ناسازگار اولیه در حوزه ی طرد و بریدگی و کیفیت زندگی روانی بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی پژوهش مردان و زنان 20 تا 35 ساله ی ساکن شهر اصفهان در سال 1390 بودند که از این میان 245 نفر به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها فرم کوتاه پرسش نامه ی طرح واره های ناسازگار اولیه ی یانگ (YSQ-SF یا Young Schema Questionnaire-Short Form) ، پرسش نامه ی مقابله با شرایط پر استرس (CISS یا Coping Inventory for Stressful Situation) و فرم کوتاه پرسش نامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزار های18 SPSS و 8.5 LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد مقابله ی هیجان مدار در رابطه ی بین طرح واره ی محرومیت هیجانی و کیفیت زندگی روانی (11/0- = اثر مسقیم، 07/0- = اثر غیرمستقیم، 05/0< P) و رابطه ی میان طرح واره ی رهاشدگی و کیفیت زندگی روانی (09/0- = اثر مستقیم، 04/-0= اثر غیر مستقیم، 05/0< P) نقش واسطه ای دارد.
نتیجه گیری: راهبرد های مقابله ای واسطه ی رابطه ی بین طرح واره های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی روانی هستند. بنابراین، با بهبود راهبرد های مقابله ای ناسازگارانه ی افرادی که دارای طرح واره های ناسازگار اولیه هستند می توان کیفیت زندگی روانی آن ها را افزایش داد.
بررسی تاثیر تمرین های جسمانی در کاهش اضطراب
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی تاثیر تمرین های سبک، متوسط و سنگین در کاهش اضطراب در سال 1381 به اجرا درآمده و درصدد پاسخوگی به این سوال است که آیا تمرین های سبک، متوسط و سنگین در کاهش اضطراب تاثیر دارند و تاثیر کدام یک از این تمرین های بیشتر است. این پژوهش از جمله پژوهش های شبه تجربی است که شامل پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه افرادی تشکیل دادند که در یک مرکز آموزشی شبانه روزی، دوره آموزشی خود را طی می کردند. نمونه گیری طی دو مرحله صورت گرفت و در مرحله اول از بین این افراد 200 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید و با سیاهه حالت – رگه اضطراب اشپیلبرگر به صورت گروهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس بر اساس نتایج به دست آمده از مرحله اول 90 نفر از کسانی که دارای بالاترین نمره در اضطراب بودند انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه تقسیم شدند. به گونه ای که تفاوت معنا داری بین آنها قبل از تمرین وجود نداشت. برای گروه اول برنامه ورزش سبک، گروه دوم، برنامه ورزش متوسط و برای گروه سوم برنامه ورزش سنگین بر اساس ضربان قلب در نظر گرفته شد. تمرین های جسمانی به مدت 40 روز، 6 روز در هفته و هر روز به مدت 40 دقیقه اجرا شد. پس از اجرای تمرین ها، مجددا سیاهه حالت – رگه اضطراب اشپیلبرگر اجرا گردید. داده های بدست آمده با روش های آماری t، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون کمترین تفاوت معنادار، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که در حالت اضطراب بین گروه با تمرین سنگین با گروه های با تمرین سبک و متوسط، تفاوت معنادار وجود دارد. در حالی که بین تمرین سبک و تمرین متوسط تفاوت معناداری وجود ندارد. از نظر رگه اضطراب بین گروه با تمرین سبک و تمرین سنگین تفاوت معنادار است ولی بین گروه های با تمرین سبک و تمرین سبک و بین گروه های با تمرین متوسط و تمرین سنگین تفاوت معنادار نمی باشد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت از ورزش به عنوان روشی مطمئن برای کاهش اضطراب استفاده نمو
بررسی تأثیر رفتار درمانی گروهی بر علایم هراس اجتماعی و جرئتمندی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی شیوع درد در طول عمر، درد مزمن مستمر و برخی از ویژگی های همراه با آن
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر عبارتند از: 1- بررسی میزان شیوع درد در طول عمر (شیوع عمرانه)، 2- بررسی میزان شیوع درد طی یک دوره زمانی 6 ماهه قبل از شروع مطالعه، 3- بررسی میزان شیوع درد مزمن مستمر و 4- فراهم آوردن اطلاعات تفصیلی درباره برخی از ابعاد درد مزمن در جمعیت مورد مطالعه دو شهر کوچک قروه و ایلام. برای دستیابی به این اهداف، 512 نفر (298 مرد و 214 زن) از اهالی این دو شهر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داده است که 72 درصد (370 نفر) از افراد مورد مطالعه دست کم یکبار در طول عمر خود دردی را تجربه کرده اند که یا به دلیل درد مذکور به پزشک مراجعه نموده اند و یا برای رهایی از آن دارو مصرف کرده اند. علاوه بر این، 26 درصد (133 نفر) از افراد مورد مطالعه در طول 6 ماه گذشته دردی را تجربه کرده اند که دست کم یک روز و یا بیشتر طول کشیده است. میانگین سن این گروه از افراد 33.02 سال (سال 11.90= انحراف معیار) و میانگین مدت استمرار درد آنها 21.07 ماه (ماه 36.6= انحراف معیار) گزارش شده است. از مجموع 133 نفر که در طول 6 ماه گذشته درد را تجربه کرده اند، 87 درصد به دلیل درد به پزشک مراجعه کرده اند، 14 درصد به دلیل درد دست کم یک بار تحت عمل جراحی قرار گرفته اند و 68 درصد از آنها به منظور رهایی از درد و یا تسکین آن دارو مصرف کرده اند. از مجموع 133 نفری که در طول 6 ماه قبل از انجام پژوهشی درد را تجربه کرده بودند، 46 نفر (یا 9 درصد کل نمونه مورد مطالعه) گزارش کردند که درد آنها در طول این مدت بطور مستمر ادامه داشته است. بنابراین، میزان شیوع درد مزمن مستمر در جمعیت مورد مطالعه 9 درصد بوده است. مقایسه دو گروه مبتلا به درد (133 نفر) و بدون درد (379 نفر) در 8 شاخص مربوط به سلامت عمومی (درد بدنی، سلامت عمومی، سلامت روانی، عملکرد جسمانی، ایفای نقش جسمانی، ایفای نقش هیجانی، عملکرد اجتماعی و سرزندگی) نشان داد که وضعیت افراد دارای درد در کلیه شاخص های مربوط به سلامت به نحو معنی داری پایین تر از وضعیت سلامت افراد گروه بدون درد است. بخشی از یافته های پژوهش حاضر، با نتایج پژوهش های انجام شده در کشورهای غربی دارای هماهنگی است
اثربخشی مدیریت وابستگی و درمان شناختی - رفتاری در وابستگی به مواد افیونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
تعیین اثر خانواده درمانی ساختاری در درمان اختلالات اضطرابی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر بخشی رویکرد خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات اضطرابی کودکان از طریق ایجاد تغییر در ساختار خانواده، کاهش تعارضات در روابط والدین خانواده های دارای کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی کودکان بوده است. روش پژوهش شبه تجربی بوده و با اجرای پیش آزمون و پس آزمون و ارائه مداخله و اندازه گیری مکرر انجام شد. 40 خانواده با حداقل یک فرزند دارای اختلالات اضطرابی که به طور تصادفی در دوگروه مساوی شامل گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شده و در این مطالعه شرکت کردند. اعضای خانواده های گروه آزمایشی، به مدت 9 جلسه در معرض مداخله درمانی با طرح درمانی یکسان (که بر اساس رویکرد خانواده درمانی ساختاری از پیش طراحی شده بود) قرار گرفتند. همچنین خانواده ها شش هفته پس از آخرین جلسه درمان در یک جلسه پیگیری نیز شرکت کردند. ابزار پژوهش مصاحبه تشخیصی بر اساس معیارهای DSM-IV-TR و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. در طول مدت مطالعه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج نشان داد که اثر بخشی خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات آسیمگی، هراس اجتماعی و ترس از صدمات جسمانی، اضطراب تعمیم یافته و اختلال وسواس- اجبار گروه آزمایشی (005/0 p< ) معنادار است
مقایسه عناصر ""ترسیم آدمک رنگی"" در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه عناصر آزمون ""ترسیم آدمک رنگی"" در کودکان 6 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم و عادی بود. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است. 20 کودک مبتلا به اختلال اوتیسم به روش نمونه گیری در دسترس و 20 کودک عادی به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده آزمون آدمک رنگی ژاکلین روآیه بود. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که بین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی در 13 عنصر آزمون آدمک رنگی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0≥P). نتیجه گیری: عناصر آزمون ترسیم آدمک رنگی درکودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی به طور معناداری با یکدیگر متفاوت است.
اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به اختلال شخصيت خودشيفته: پژوهش مورد- منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder یا NPD)، اختلالی است که افراد مبتلا به دلیل احساس اهمیت شخصی بزرگ منشانه، با مشکلات بین فردی و همدلی بسیاری روبه رو می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه، از روش مورد- منفرد با طرح A-B و خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونه ها شامل 3 مورد (2 زن و 1 مرد) از مراجعه کنندگان به کلینیک مشاوره شهر قزوین بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از پاسخگویی به نسخه 40 گویه ای مقیاس شخصیت خودشیفته (40-Narcissistic Personality Inventory یا 40-NPI)، بر اساس ملاک های Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition (DSM-5)، توسط روان پزشک مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و مبتلا به NPD تشخیص داده شدند. جهت سنجش علایم خودشیفتگی آزمودنی ها، از مقیاس چند محوری بالینی Millon (Millon Clinical Multiaxial Inventory-III یا MCMI-III) استفاده گردید. طرحواره درمانی در 20 جلسه انفرادی 60 دقیقه ای به صورت هفته ای دو جلسه اجرا شد. دوره پیگیری درمان نیز 1 ماه پس از پایان مداخله دنبال گردید.
یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و میانه، تحلیل دیداری شکل ها در دو بخش درون موقعیتی و بین موقعیتی با شاخص ثبات و جهت روند، درصد داده های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته ها، طرحواره درمانی در کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD مؤثر بود.
نتيجه گيري: طرحواره درمانی در بهبود و کاهش علایم افراد دارای NPD از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار رود.
کارکردهای اجرایی در کودکان با و بدون اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر کارکردهای اجرایی شامل سازمان دهی، تصمیم گیری - برنامه ریزی و بازداری را در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بررسی می کند.
روش: در این پژوهش مقطعی - تحلیلی، 60 دانش آموز مقطع ابتدایی در دو گروه 30 نفره با اختلال هماهنگی رشدی )براساس (DSM-IV و میانگین سنی 8.2 سال و گروه عادی با میانگین سنی 8.5 سال بر اساس نمونه گیری تصادفی انتخاب و مقایسه شدند. برای به دست آوردن داده ها، از آزمون های توانایی حرکتی پایه، آزمون عصبی روان شناختی و شخصیتی کولیج و همین طور آزمون هوش ماتریس های رنگی ریون استفاده شد. داده ها با آزمون t مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: این کودکان در کارکردهای اجرایی سازمان دهی و تصمیم گیری - برنامه ریزی با گروه عادی تفاوت داشتند، ولی در زمینه کارکرد بازداری هیچ تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق می توان برای کاهش نارسایی کارکردهای اجرایی، راهبردهای زیر را پیشنهاد نمود: تاکید بر کار شخصی و اضافی خارج از مدرسه؛ استفاده از ابزارهای برنامه ریزی مثل ساعت، تقویم و رایانه؛ تاکید بر آموزش مهارت های تفکر و حل مساله؛ و استفاده از داروهای محرک روانی.
اختلال نارسایی توجه ، بیش فعالی و کودکان پیش دبستانی
حوزه های تخصصی:
این مقاله مروری بر پیشینه مربوط به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی (ADHD) و کودکان پیش دبستانی میباشد . مروری بر پژوهشها نشان میدهد که بر مداخلههای دارویی تاکید چشمگیری شده و این در حالی است که سایر رویکردهای درمانی ADHD در پیش دبستانی به ویژه در خصوص کودکان دارای نقایص زبانی همراه با ADHD چندان توجهی صورت نگرفته است . پژوهشهای مربوط به ویژگیها و درمان مناسب آنها اندک است . مقاله حاضر در حیطه کلی ADHD و نیز کار با کودکان ADHDدارای آسیب شناسی گفتار - زبان ، اطلاعات و راهنماییهای مهمی را برای درک بیشتر ماهیت ADHD و شیوههای ارزیابی و مداخله موثر ارایه کرده است
سندرم توره
مقایسه مهارت های پیش نوشتاری کودکان دچار اختلال نقص توجه همراه با پیش فعالی و کودکان عادی پسر 6-4 ساله شهر اراک سال 1382(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: اختلال نقص توجه - بیش فعالی از زمره بحث انگیزترین اختلالات روانی دوره کودکی است. انجمن روانپزشکی آمریکا نیز میزان شیوع ADHD را بین 3 تا 5 درصد در سنین مدرسه تخمین زده است.
از طرف دیگر، نوشتن نیز یکی از نیازهای خاص در زندگی محسوب می شود و اختلالات و مشکلات نوشتاری هم می تواند مسایل متعددی در ایجاد ارتباط اجتماعی و یادگیری به وجود آورد.
در این پژوهش با استفاده از یکی از کارآمدترین آزمونهای رشد گرفتن دقیق به بررسی مهارت های پیش نوشتاری در کودکان دچار اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی می پردازیم. هدف از این مطالعه مقایسه مهارت های پیش نوشتاری کودکان دچار نقص توجه همراه با بیش فعالی با کودکان عادی پسر 6 – 4 ساله می باشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مقطعی و مورد شاهدی بوده و بر روی 21 پسر 6-4 ساله بدون سابقه صدمه مغزی، صدمات ارتوپدیک در دست، علایم آشکار نابسامانیهای عاطفی و بدون استفاده از فعالیتهای کار درمانی انجام شد. 21 نفر از همسالان عادی نیز به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند.
مهارت های پیش نوشتاری با استفاده از آزمون EDPA و در دو بخش الگوهای گرفتن مداد و مهارت های ترسیمی مورد بررسی قرار گرفت. امتیاز افراد برای هر یک از سوالهای آزمون از 1 تا 4 می باشد.
یافته ها: نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون T مستقل نشان داد که الگوهای گرفتن و مهارتهای ترسیمی در کودکان عادی و ADHD با یکدیگر متفاوت است. طبق این آزمون میانگین نمرات کودکان ADHD در الگوهای گرفتن در مقایسه با کودکان عادی پایین می باشد. همچنین آزمون T مستقل در مورد مهارت های ترسیمی بین دو گروه عادی و ADHD نتیجه مشابهی ارایه می دهد.
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر این مساله است که کودکان ADHD در مقایسه با کودکان عادی مهارت های پیش نوشتاری ضعیف تری دارند. "