فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به لزوم درمان های مناسب روان شناختی در بیماری های مزمن نظیر هپاتیت ب، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر افسردگی، امید به زندگی بیماران مبتلا به هپاتیت نوع ب، انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل بیماران 40-25 ساله ی مبتلا به هپاتیت نوع ب در سطح شهر مشهد در سال 1391 می باشند که دارای همبودی اختلال افسردگی (بر اساس ملاک های چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و پرسش نامه ی افسردگی بک) و میزان پایین امید به زندگی (طبق آزمون امیدواری اشنایدر) بوده اند. تعداد 28 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 14 نفری آزمون و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمون به مدت 3 ماه، هر هفته تحت درمان شناختی-رفتاری قرار گرفت و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکرد. بعد از اتمام دوره، مجددا آزمون های مذکور به عنوان پس آزمون در تمام افراد اجرا گردید. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSSنسخه ی 19 استفاده گردید.
یافته ها: تحلیل آزمون کوواریانس نشان داد که اثر گروه درمانی شناختی رفتاری در افزایش امید به زندگی بیماران هپاتیت نوع ب، معنی دار بوده است (01/0>P). هر چند این درمان بر افسردگی بیماران اثربخش بوده اما از نظر آماری معنی دار گزارش نگردید (18/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد گروه درمانی شناختی رفتاری به عنوان یک رویکرد درمانی می تواند در بهبود افسردگی و به خصوص افزایش امید به زندگی بیماران مبتلا به هپاتیت ب موثر باشد.
بررسی اثربخشی درمان نوروفیدبک بر افسردگی، اضطراب، استرس و دردهای شکمی بیماران مبتلا به دردهای شکمی روان تنی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان نوروفیدبک بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران زن مبتلا به دردهای شکمی روان تنی مزمن کلینیکی در شیراز بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان مبتلا به دردهای شکمی روان تنی مزمن بود که ازاین بین نمونه ای به حجم 40 نفر انتخاب شدند که ازاین بین، پژوهش نهایتاً با 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) انجام شد. این افراد به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفری در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. در این روش مداخله، گروه آزمایش تحت 10 هفته (هر هفته سه جلسه 40 دقیقه ای) درمان نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. همچنین گروه های آزمایش و کنترل پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون کامل کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان نوروفیدبک بر کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر بود (001/0>P). به عبارت دیگر 53 درصد از تغییرات افسردگی و 57 درصد از تغییرات اضطراب آزمودنی ها به وسیله نوروفیدبک بود؛ اما نوروفیدبک بر استرس تأثیری نشان نداد. نتیجه گیری: نوروفیدبک توانست افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به دردهای شکمی را کاهش دهد ولی به میزان استرس آنان تأثیری نداشت.
پیش بینی تغییرپذیری افراد معتاد به تریاک از طریق طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی در تغییرپذیری افراد معتاد به تریاک بوده است. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی می باشد. برای انجام تحقیق 162 نفر از مردان مصرف کننده تریاک براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های طرحواره ناسازگار اولیه یانگ، دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید و تغییرپذیری رودآیلند استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 1/38 % از واریانس تغییرپذیری توسط متغیرهای دلبستگی ایمن، دلبستگی اجتنابی و طرحواره های ناسازگار اولیه تبیین می شود. هم چنین، بین طرحواره های ناسازگار اولیه و دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا رابطه مثبت وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی ناایمن در بروز رفتارهای ناسازگار، با اصلاح افکار ناکارآمد و روابط سیستمی می توان انتظار داشت که تغییرپذیری معتادین به تریاک افزایش یابد.
متنوعه: تریاک و طفل
بررسی میزان اثر بخشی زوج درمانی یکپارچه نگر بر کاهش افسردگی، علایم استرس پس از سانحه و افزایش گذشت و روابط صمیمانه پس از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر بر کاهش آسیب های ناشی از خیانت همسر صورت گرفت.
روش تحقیق نیمه تجربی بود و از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل زوجینی بود که به دلیل مشکل خیانت همسر (مرد) به یکی از مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 29 زوج بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (14 زوج) جایگزین شدند. ابزارهای اندازه-گیری، پرسشنامه های افسردگی بک، استرس پس از سانحه، صمیمیت زوجین و انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب بود. گروه آزمایش 8 جلسه زوج درمانی یکپارچه نگر دریافت کردند. یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) تجزیه وتحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که زوج درمانی یکپارچه نگر افسردگی و علایم استرس پس از سانحه را کاهش داده است و باعث افزایش بخشودگی و صمیمیت شده است. بر اساس نتایج این مطالعه اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر بر کاهش افسردگی و علایم استرس پس از سانحه و افزایش گذشت و صمیمیت در زوجین مواجه با خیانت زناشویی تایید شد.
مثلث خبیثه اعتیاد
اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تداوم رفتارهای مراقبتی در مادران کودکان دچار بیماری های مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تدوام رفتارهای مراقبی در مادران کودکان دچار بیماری های مزمن بود. بدین منظور تعداد 4 مادر حائز کودکانی با بیماری های مزمن به شیوه در دسترس از بیمارستان اسدآبادی شهر تبریز انتخاب شده و در هشت جلسه حدوداً 1 ساعته و دو بار در هفته آموزش روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت نمودند. این پژوهش از نوع طرح آزمایشی تک آزمودنی با استفاده از طرح خط پایه منفرد بود. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه رفتارهای مراقبتی استفاده شد. برای تحلیل نتایج، فرمول درصد بهبودی و اندازه اثر برای بررسی معناداری بالینی تغییرات به کار رفت. از این رو نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر مداخله روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود رفتارهای مراقبتی است.
اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی زوجین بر میزان علائم نقص توجه و بیش فعالی دانش آموزان سنین 9-4 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمبود توجه و تمرکز/ اختلال بیش فعالی (ADHD) یکی از رایج ترین اختلالات شناخته شده عصب روان شناختی دوران کودکی است که برای کودک، خانواده و جامعه مشکلاتی را به وجود می آورد. بنابراین، هدف این تحقیق بررسی اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی زوجین بر میزان علائم نقص توجه و بیش فعالی دانش آموزان سنین 9-4 بود. 60 دانش آموز با علائم اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تکانشگری، به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (30 نفر) و آزمایش (30 نفر) قرار گرفتند. داده های حاصل با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. پژوهش حاضر نشان داد آموزش الگوی ارتباطی زوجین به والدین، میزان علائم ADHD کودکان را به صورت معنی داری کاهش می دهد (بی توجهی P=0/041، تکانشگری P=0/005 و بیش فعالی P=0/011). نتایج تحقیق نشان داد که از این روش می توان به عنوان یک روش غیردارویی در کاهش علائم ADHD در کودکان مبتلا، استفاده کرد.
تأثیر قصه درمانی بر بهبود سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک
حوزه های تخصصی:
دراین پژوهش، اثربخشی قصه درمانی بر بهبود سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک، مورد بررسی قرار گرفت. با بهره گیری از طرح نیمه آزمایشی، نمونه ای، شامل 45 نفر از دانش آموزان پسر پایه چهارم و پنجم مبتلا به اختلال سلوک از مدارس ابتدایی شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی درسه گروه (دوگروه آزمایشی) و یک گروه کنترل مورد مطالعه قرارگرفتند (در هر گروه 15 نفر). ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مصاحبه مبتنی بر ملاک های تشخیصی DSM-IV TR، پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) فرم معلم و مقیاس رفتار سازگارانه واینلند بود. در فرایند اجرا، گروه های آزمایش یعنی گروه قصه درمانی با زبان مادری (ترکی) و گروه قصه درمانی با زبان غیرمادری (فارسی)، به مدت 11جلسه طی چهار هفته تحت مداخله قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج حاصلاز روش تحلیل کوواریانس یک طرفه نشان داد که سازگاری اجتماعی گروه های آزمایشی از گروه کنترل بیشتر است. بر این اساس به نظر می رسد می توان از قصه درمانی به منظور بهبود سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال سلوک استفاده نمود
بررسی تأثیر انیمیشن های داستانی بر رشد و سازگاری اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر انیمیشن های داستانی بر رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان کم توا ن ذهنی آموزش پذیر 14- 8 ساله شهرستان دزفول در سال تحصیلی 94-1393 است. روش پژوهش، شبه تجربی بود که با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مشغول به تحصیل در مدرسه استثنایی سوده به تعداد 70 نفر بود. نمونه پژوهش، 40 نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر دختر و پسر با طیف بهره هوشی 60 الی 74 بود که به صورت تصادفی ساده، انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون ریون رنگی کودکان، مقیاس رشد اجتماعی وایلند و پرسش نامه سازگاری اجتماعی کودکان بود. پایایی آزمون های رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 0/75 و 0/77 به دست آمد. گروه آزمایش 22 جلسه مداخله گروهی (تماشای داستان های الکترونیکی با انیمیشن) دریافت کرده و در مقابل، گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل تحلیل واریانس مانکوا انجام شد. مقایسه نتایج آزمودنی ها در پس آزمون، نشان داد که میانگین رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه افزایش معنی داری یافته بود. بنابراین، نتیجه گرفته می شود که انیمیشن های داستانی بر رشد و سازگاری اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر تأثیر مثبتی دارند.
اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجانی رفتاردرمانی دیالکتیک بر راهبردهای تنظیم هیجان زنان با اختلالات شخصیت مرزی و اختلال سوء مصرف مواد: طرح خط پایه چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همبودی اختلال شخصیت مرزی با اختلال سوء مصرف مواد بالا است.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجانی\nرفتاردرمانی دیالکتیک بر راهبردهای تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد انجام شد. بر اساس میزان تمایل یه شرکت در پژوهش، مصاحبه تشخیصی ساختاریافته و ملاکهای ورود، از میان بیماران زن مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد، چهار نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. هر چهار شرکتکننده دردوازده جلسه با تکنیکهای تنظیم هیجانی از رویکرد رفتار درمانی دیالکتیک تحت درمان قرار گرفتند. به منظور سنجش راهبردهای تنظیم هیجان منفی از پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی استفاده شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل دیداری نمودارها و شاخص روند، ثبات، درصد داده های غیر همپوش و درصد داده های همپوش استفاده شد . رفتار درمانی دیالکتیک نمرات را در راهبردهای منفی تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد کاهش داد. بازبینی نمودارهای اثربخشی و اندازه اثر بیانگر کاهش معنادار راهبردهای تنظیم هیجانی منفی (شامل ملامت خویشتن، نشخوارفکری، ملامت\nدیگران و فاجعه انگاری) در شرکتکنندگان بود. تکنیک های تنظیم هیجانی در کاهش استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان ی منفی (شامل ملامت خویشتن، نشخوارگری، ملامت دیگران و فاجعه انگاری) موثر است و میتواند برای درمان زنان با همبودی اختلال شخصیت مرزی و\nسوء مصرف مواد استفاده شود.
پارانویا، ایذاء و اذیت آشکار
حوزه های تخصصی:
اثربخشی روش یوگا بر کاهش نشانگان اختلال های تیک در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
همراه کردن شناخت درمانی و دارو درمانی نگرشی نو در درمان نگهدارنده افسردگی
حوزه های تخصصی:
آمادگی به اعتیاد نوجوانان: عوامل روانی- اجتماعی و هم وابستگی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین نقش عوامل روانی اجتماعی و هم وابستگی در آمادگی به اعتیاد نوجوانان بوده است. برخی افراد در مقایسه با دیگران آسیب پذیری بیشتری نسبت به عوامل خطر آمادگی به اعتیاد دارند. تجارب اولیه ی استرس زای زندگی مثل مورد آزار قرار گرفتن و شکل های تروما یکی از مهم ترین عوامل خطر هستند. آسیب پذیری ژنتیکی، والدین مصرف کننده الکل یا سایر مواد، فقدان نظارت کافی توسط والدین و ارتباط با همسالان مصرف کننده مواد نقش مهمی در آمادگی به اعتیاد نوجوانان دارد. یافته ها نشان می دهد که عوامل روان شناختی مثل هیجان خواهی و عوامل اجتماعی مثل پذیرش اجتماعی با مصرف مواد رابطه معنادار دارد. هم وابستگی و اعتیاد با یکدیگر مرتبط هستند، به ویژه که هم وابستگی ابتدا در ارتباط با والدین الکلی معرفی شد. خانواده در ایجاد هم وابستگی نقش مهم ومؤثری دارد. بنابراین با توجه به این امر و همچنین با در نظر گرفتن شیوع اعتیاد در جامعه، بررسی عوامل همراه و خطرزا برای این پدیده شوم ضروری به نظر می رسد.
مدل ساختاری مصرف مواد در دانشجویان: نقش معنویت، الگو گیری اجتماعی و نگرش به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر ارزیابی روابط ساختاری بین فعالیت مذهبی، تقلای مذهبی، نگرش به مواد، الگوگیری اجتماعی، بهزیستی معنوی و مصرف سیگار و قلیان در دانشجویان بود.روش: به این منظور 504 دانشجوی دختر و پسر از دانشگاه های خوارزمی، پردیس کشاورزی و آزاد کرج به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های بهزیستی معنوی، فعالیت مذهبی، تقلای مذهبی، الگوگیری اجتماعی، عقاید منفی درباره مواد و بخش دخانیات پرسشنامه رفتارهای پرخطر را پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر فعالیت مذهبی بر مصرف سیگار و قلیان با عقاید منفی درباره مواد، الگوگیری اجتماعی، بهزیستی معنوی و انگیزه های مصرف میانجی گری می شود. همچنین اثر تقلای مذهبی بر مصرف سیگار و قلیان با بهزیستی معنوی میانجی گری می شود. نتیجه گیری: به نظر می رسد مذهب از طریق برقراری نظم اخلاقی، قواعد درونی و بیرونی و روش های مقابله ای سالم مانع پیوستن فرد به گروه های ناسالم دوستان و همسالان می شود لذا کمتر به سمت مصرف قلیان و سیگار کشیده می شود. بنابراین توجه به این عوامل در برنامه های پیشگیرانه برای مصرف مواد به ویژه سیگار و قلیان به عنوان دروازه ورود به مصرف مواد دیگر می تواند مفید باشد.