فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
مهارت های تفکرانتقادی، خودآگاهی، همدلی، تصمیم گیری و ارتباطی نقش مهمی در زندگی کودکان و نوجوانان دارند. نویسندگان کودک و نوجوان از طریق دنیای داستان و رمان می توانند این مهارت ها را در کودکان تقویت کنند. کودکان و نوجوانان برای ورود به اجتماع و زندگی به آموختن برخی از مهارت ها نیاز ضروری دارند. مهارت هایی که کودکان را برای رویارویی با چالش ها و مشکلات زندگی آماده می کند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهارت های خودآگاهی، تصمیم گیری، همدلی و تفکر انتقادی در آثار داستانی فرهاد حسن زاده است. روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت بررسی اسناد کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان داد که از میان مهارت های مورد بررسی، مهارت همدلی و خودآگاهی بیشترین کاربرد را در میان دیگر مهارت ها داشته اند. از میان مولفه های مهارت خودآگاهی، مولفه شناخت نقاط ضعف و قوت و از میان مولفه های مهارت همدلی، مولفه های احترام به دیگران و دوست یابی بیشترین کاربرد را داشته اند. نکته دیگر اینکه به مولفه هایی چون تحمل افراد و توجه به ارزش های خود، تفکر انتقادی و شناخت حقوق و مسئولیت کمتر توجه شده است.
الملامح المشترکه بین «حیدربابا» لشهریار و «دجله الخیر» للجواهری (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یُ عتبر شهریار ومحمّد مهدی الجواهری من أعلام الشعر بإیران والعراق فی العصر الحدیث، الّذینِ عاشا فی حیاتهما تجارب مشترکه وقریبه جداً؛ فکلاهما ابتعدا عن مَسقط رأسهما وذاقا ألم الغربه والمنفى، مما أدّى إلى خلق وتقدیم آثار شعریه خالده، لاسیّما منظومه «حیدربابایا سلام» لشهریار وقصیده «یا دجله الخیر» للجواهری. یتمیّز کلٌّ منهما بالحنین الجارف إلى الوطن والتعلّق الشدید بهلدى صاحبه والشعورِ بالغربه وعدمِ التکیّف مع الواقع والظروف المحیطه به، والبحثِ عن الیوتوبیا وذکریات الطفوله والماضی (النوسطالجیا) وإعادتها. فضلاً عن هذا، فهما من الشعراء الملتزمین، فالالتزامُ تُجاه القضایا السیاسیه العراقیه عند الجواهری والاجتماعیه الإیرانیه عند شهریار هی من ملامح شعرهما البارزه، حیث استخدما أشعارهما على وجه العموم وقصیدتیهما المذکورتین على وجه الخصوص للاهتمام بما یجری فی بلدیهما إلى جانب وصفهما للطبیعه الجمیله والخلّابه وصفاً مُذهلاً یشبه برسوم الرسامین أکثر ممّا یُشبه بأشعار الشعراء، فشهریار شاعرٌ رومنطیقیٌ بکلّ ما للکلمه من معنى والجواهری مع أنَّه رومنطیقیٌّ إلا أنّ فی قصیدته مَسحهً من الواقعیه، ورومنطیقیتُه اجتماعیه وسیاسیه.
صداهای خاموش در کشمکش های گفتمانی سده هفتم از دید سعدی در گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با مبنا قرار دادن تاریخیتِ متون ادبی به نمایاندن طبقات برتران و فروتران و همچنین گفتمان های جاری زمان و تعارض موجود میان آنها در شبکه قدرتِ قرن هفتم پرداخته شده است. رخ نمودنِ شکاف هایی میان مفاهیم ناظمان و برهم زنندگان نظم، فرایندی است که از پسِ تغییر جریان قدرت برآمده است و پیروِ آن، مدلول های جدیدی برای دال های پیشین در متون شکل گرفته؛ چراکه گفتمان ها با تغییر مرکز قدرت دچار دگرگونی و تعارض شده اند. رویکرد مقاومتی متن در برابر برخی از گفتمان ها و گروه های مقتدر، نشان دهنده وجود قدرت های اصلی و همچنین گفتمان سازی نوینی در جامعه است. درعین حال، در کشمکش های گفتمانی، مطابق با آرمان تاریخگرایی نو، نشان داده شده که چگونه لایه های فرودین یا اقلیت خاموش شده جامعه در متون به صدا درمی آیند و با این چندصدایی از ابژه بودگی به جایگاه سوژ گی برمی نشینند و گاه خود از طریق همان ایدئولوژی که آنان را در طبقه رعیت جای داده، به تأدیب پیشوایان می ایستند. جامعه آماری بر کتاب گلستان سعدی استوار است؛ درعین حال با توجه به رویکرد بینامتنی، به متون همزمان با آن نیز پرداخته شده؛ روش اتخاذشده در جستار نیز بر مبنای نظریه قدرت و مقاومت فوکو است.
محاسبه تضمن های کلامی در غزلی از حافظ با بهره گیری از نظریه استنباطی گرایس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گفتمان شناسی برای کشف و توجیه رابطه صورت و بار منظوری سخن در ارتباط کلامی و تشخیص منظور گوینده، بهره گیری از نظریه استنباطی گرایس به ویژه تضمن و تلمیح مطرح در آراءِ او بسیار اهمیت دارد. در تحلیل متون ادبی نیز که صحنه حضور صور خیال است و غالباً کلمات و جملات، حامل معانی ضمنی و مجازی است، تضمن های کلامی گرایس، قابلیت و کارایی لازم برای توجیه و تفسیر معانی ضمنی را داراست. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه استنباطی و اصول همکاری گرایس و نیز مبحث اقتضای ظاهر در معانی سنتی، چگونگی عدول از هنجارهای زبان خودکار و تبدیل آن به زبانی ادبی- عرفانی را در غزلی از حافظ بررسی و معانی تلویحی و تضمن های عرفانی آن را در چارچوبی روشمند، محاسبه و استنباط می کند. بدین منظور ابتدا نظریه گرایس تشریح و با مبحث اقتضای ظاهر تکمیل می شود. سپس با تکیه بر آن و با بهره گیری از روشی توصیفی- تحلیلی، نخستین غزل دیوان حافظ بررسی و پیام های افزون بر کلام او که معنای مقصود اوست استخراج می شود. این تحلیل نشان می دهد که حافظ در این غزل با عدم رعایت اصول همکاری گرایس و عدول از هنجارهای زبان معیار، کلمات و جملات را در معانی دیگر به کار برده و با ایراد کلام برخلاف مقتضای ظاهر، زبانی عرفانی را در قالب غزلی تلفیقی پدید آورده است. تحلیل زبان عرفانی در آثار ادبی از حوزه های جدید ادبیات عرفانی است و دستاورد تحقیق حاضر، توجیه و تبیین علمی و روشمند زبان عرفانی حافظ در غزل مورد نظر، با استفاده از ابزارهای قابل اتکاءِ کاربردشناسی زبان است.
درآمدی به نظریه نثر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
191 - 210
حوزه های تخصصی:
کاربرد فراگیر نثر در زبان گفتار و نوشتار باعث نشده است تا صاحب نظران عملاً آن را هم ارز نظم تلقی کنند. براین پایه، هنوز یک تعریف مشخص از نثر در اختیار نداریم. شاید دلیل این کاستی، دشواری تعریف این نوع سخن یا بداهت وجودی آن باشد؛ اما فیلسوفان، بلاغیان، عروضیان، سبک شناسان، منتقدان و زبان شناسان، ضمن بحث های عام تر یا خاص تر، کمابیش به توصیف و گاه تعریف نثر تمایل نشان داده اند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی کوشیده است پس از واکاوی تعریف های پیشین نثر به تعریف منطقی آن بپردازد این مقاله به دنبال نقد دیدگاه های پیشینیان، سرانجام نتیجه می گیرد که نثر عبارت است از «کلام متّصل»، ولی مشخصه ممیّز بارز نثر در مقابل نظم، این است که در نثر، قوانین آوایی- نحوی زبان بر چیدمان سخن حکم می راند و در نظم، قوانین وزنی- موسیقایی از بیرون روی آن قوانین بار می شود و چیدمان سخن را دگرگون می کند. همچنین نثر موزون، شعر منثور، نثر ادبی و نثر مسجع از جهت عوامل نثریت و نظمیت آنها مورد بحث قرار گرفته اند.
کاربست استعاره دستوری در تحلیل متون نمونه موردی: داستان حسنک وزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره دستوری به معنای جایگزینی یک طبقه دستوری یا یک ساختار دستوری با طبقه یا ساختاری دیگر است؛ این استعاره در فرا نقش های اندیشگانی و بینا فردی نمودِ بیشتری دارد. استعاره دستوری در هریک از این فرا نقش ها می تواند کنشگران و معانی فرایندها را دگرگون نماید. هرچند برخی معتقدند این استعاره مختص متون علمی است که از عینیت بیشتری برخوردارند اما کاربست این استعاره در تحلیل دیگر متون، همانند متون تاریخی که مدعی گزارش واقعیت اند، نیز کارا است. یکی از متونی که مؤلف بر بیان واقعیت تأکید می نماید تاریخ بیهقی است. به نظر می رسد استعاره دستوری می تواند برای سنجش مدعای این اثر کارا باشد. در این پژوهش برای بررسی ادعای بیهقی، داستان حسنک وزیر را از منظرِ استعاره دستوری بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد فرایندهای مادی بیشترین فرایند این متن اند؛ استعارات دستوری اسمی، معانی دیگر، به کارگیری جملات در نقش های غیرمعمول و به کار بردن فرایندها به جای یکدیگر در فرا نقش بینا فردی، حذف عامل یا کنشگر فرایند و... از دیگر نتایج این پژوهش است. بر اساس یافته ها می توان گفت بیهقی در عین اینکه بر گزارش امرِ واقع تأکید می نماید، واقعیت را کامل گزارش نمی کند بلکه بخشی از واقعیت را که بی خطر یا کم خطر است بازگو می کند و در مقابل بخشی را نیز وامی نهد.
بررسی روابط قدرت حکومت، عشق و سرمایه در داستان ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه ویس و رامینیک داستان عاشقانه پارتی از فخرالدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم است که در آن مسئله ی عشق و ازدواج بر مبنای ساختارهای اجتماعی پیش از اسلام مطرح شده است. فارغ از عشق ممنوع و ریشه های شکل گیری آن در این داستان، می توان آن را نمودی از برتری قدرت و چگونگی شکل گیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت محسوب داشت. ما در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روابط میان اعمال قدرت حکومت و سرمایه از یک سو و عشق و عواطف انسانی از سوی دیگر پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد که عکس العمل شخصیت های این داستان در مقابل قدرت متفاوت است. «شهرو» تسلیم قدرت سرمایه می شود. عکس العمل «ویرو» در برابر قدرت حکومت ایستادگی است؛ اما درنهایت تسلیم آن می شود. «ویس» با استفاده از قدرت عشق به جنگ سرنوشتی می رود که به طور ناخواسته بر وی تحمیل شده است و روند رو به تکاملی را نیز در این مسیر طی می کند.
کارآگهان و کارآگهی در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشخاص و مناصب در شاهنامه گوناگون اند، از جمله کسانی که در شاهنامه حضوری فعال دارند، کارآگهان هستند که به کارآگهی می پردازند و منظور از کارآگهی، جاسوسی، کسب خبر و اطلاع رسانی است. در این پژوهش ویژگی های شخصیتی، وظایف، انگیزه ها، و شگردهای کارآگهی این افراد بررسی می شود. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که این گروه در ویژگی های فنی و عناصر داستانی شاهنامه نقش دارند. از لحاظ شخصیتی مورد ستایش فردوسی قرار گرفته اند و با صفاتی چون خردمند، کاردان و بیدار از آن ها یاد می شود. مهم ترین وظایف آن ها آگهی از وضعیت سپاه دشمن، شمارش آن ها و تحت نظر گرفتن افراد موردنظر شاه است و بعد از شاه فقط به سپهبد گزارش می داده اند. کارآگهان برای کامیابی در مأموریت ها از شگردهای گوناگون مانند تغییر چهره، پنهان نمودن نام و هویت، پوشیدن لباس دشمن و... استفاده می کردند. کسب شهرت و افتخار، گرفتن پاداش، نشان دادن قدرت و لیاقت از مهم ترین انگیزه های کارآگهان در شاهنامه است.
بررسی و تبیین ضبط های چندگانه برخی ابیات در مجموعه اشعار رودکی با تکیه بر تصحیح نفیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار شاعران پارسی زبان به ویژه شعر شاعران حوزه ی خراسان، با توجّه به این که در کتاب های لغوی، بلاغی، تذکره ها، و نیزنسخه های خطّی از جمله: جُنگ ها، سفینه ها و ... با تعدد ضبط و صورت های متفاوت همراهند، باید با احتیاط خاصّی، بررسی شوند. از جمله ی این شاعران، رودکی سمرقندی است که مصححان و گردآورندگان اشعار وی، با استفاده از منابع متعدد، به تعداد اندکی از اشعار و ابیات پراکنده ی این شاعر، دست یافته اند. باوجود این، در برخی از چاپ های دیوان رودکی به ویژه چاپ دوّم محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی از نفیسی، برخی ابیات بنابه نظر مصحح یا دلایل دیگر، با صورت های دوگانه یا چندگانه ضبط شده، که اغلب نتیجه ی تصحیف و تحریف کاتبان و مؤلفان منابع مستند اشعار رودکی هستند.این صورت های چندگانه ی ابیات، علاوه بر آن که نیازمند تصحیح انتقادی مجدد هستند، از آنجا که به عنوان ابیاتی مستقل وارد دیوان رودکی شده اند، می باید دوباره واکاوی و تبیین شوند. نگارندگان این پژوهش، سعی دارند پس از بررسی مجدد منابع مستند اشعار رودکی، با استفاده از منابع چاپی و خطّی متعدد، ریشه ی تعدد در صورت های مختلف این ابیات را نشان دهند؛ سپس ایرادِ ورودِ برخی از این ابیات را به عنوان یک بیت مستقل از رودکی در چاپ های مختلف دیوان وی به ویژه تصحیح نفیسی، برطرف سازند.
عشق؛ یک مفهوم و سه درک استعاری (بررسی و تحلیل نظام استعاره های مفهومی در سوانح العشاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی استعاره ها ی مفهومی هر متن به دلیل خاستگاه شناختی استعاره ها، فهمی تازه از شیوه ادراک هر نویسنده به دست می دهد؛ درنتیجه بررسی پیوند و ساختار برآمده از استعاره های مفهومی هر متن، راهی به فهم دقیق تر متن، شرح بهتر آن، تحلیل ساختار معنایی و جهان بینی نویسنده آن است؛ بنابراین در مقاله حاضر می کوشیم به سه سؤال مهم پاسخ دهیم: مهمترین استعاره های مفهومی سوانح العشاق کدام اند؟ این استعاره ها چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ ساختار برآمده از این استعاره ها چگونه است؟ برای یافتن پاسخ، به شیوه استقرایی، استعاره های مفهومی هر فصل را به طورجداگانه بررسی و براساس دو معیار «پرتکراربودن» و «جایگاه در ساختار استعاره ها»، مهمترین استعاره های متن را مشخص کردیم. بررسی ها، گویای این است که «پیوند» مهمترین مفهوم متن است که با عشق درک می شود. سپس «عشق» با حوزه های مفهومی «مرغ»، «آینه»، «گیاه»، «اشتقاق»، «خورشید»، «پادشاه» و «ویرانی» درک می شود. از میان اینها ویرانی نقش ویژه ای دارد؛ زیرا این مفهوم برای درک غایت عشق، «فنا»، نیز به کار می رود. همچنین در جایگاه کلان استعاره با حوزه های مفهومی «سکر»، «آتش»، «جنگ» و «خورندگی» نمود می یابد. درنهایت مهمترین استعاره های مفهومی متن عبارت اند از: «پیوند عشق است»، «عشق آینه است»، «عشق ویرانی است».
نشانه شناسی حافظه فرهنگی «هزار و یک شب» و «هزار و یک روز»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
66 - 79
حوزه های تخصصی:
«هزار و یک شب» و «هزار و یک روز» از رسته ادبیات عامیانه فارسی و بخش معنادار حافظه تاریخی فرهنگ مردم ایران اند. این دو اثر که در بستر زبان فارسی و سپهر نشانگانی فرهنگ خودی (ایرانی) برای ایجاد هنجار و نظم سیستم فرهنگی ایجاد شده بودند در فرایند ترجمه موجب شگفتی فرهنگ دیگری شدند و در گذر زمان بر ادبیات جهان تأثیر بسزایی گذاشتند. این دو اثر با همسانی نشانه ها، چینش نشانه ای و دلالت معنایی در سپهر نشانگانی و متون همریخت قصه های ایرانی این پرسش را تولید می کنند که مناسبات این دو اثر در حافظه متن ادبیات جهان چگونه است؟ از این رو این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر پایه نظریه نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان، مطالعه ارتباط دوسویه و نقش مند میان نظام های نشانه ای متفاوت، با بررسی ترجمه ها و متون تأثیرگرفته از این دو اثر در حافظه فرهنگی ادبیات جهان نتیجه می گیرد: نشانه های فرهنگی این دو کتاب بازنمونی از ستیز، مدارا و گفتگوی انسان ایرانی با طبیعت، جامعه و با فرهنگ های مجاور است. ترجمه این قصه ها گفتمان فرهنگ ایرانی با فرهنگ های دیگری بود. شروع این گفتمان با تکرار و تسلسل تولید ترجمه همراه بود، سپس با تأثیرگذاری بر شیوه تولید متن های جدید بر پایه الگوی قصه های ایرانی، خودکارشدگی و بازتاب آن در فرهنگ های دیگری موجب تحول آن فرهنگ ها شد.
«کافر عشق ای صنم گناه ندارد» جستاری درباره معنای بیتی از حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بیت «حافظ اگر سجده تو کرد مکن عیب/ کافر عشق ای صنم گناه ندارد» در دیوان غزلیّات حافظ، یکی از بیت هایی است که از نظر معنا پیچیده و مبهم به نظر می رسد. بسیاری از شارحان در ارائه معنای بیت دچار لغزش شده اند و دلیل آن نیز توجه نکردن به معنای دقیق ترکیب «کافرِ عشق» است که سبب شده بیشتر شارحان به معنای کلّی بیت اشاره کنند و به تفسیر و شرح عبارت های کلیدی نپردازند. از این رو باید گفت که بیشتر شرح های این بیت بر منطق و استدلال درستی استوار نیست و برخی از شارحان، همان سخن نادرست پیشینیان را تکرار کرده اند. با در نظر گرفتن این نکته باید پرسید که معنای این بیت با توجه به اندیشه حاکم بر غزلیات حافظ چیست؟ این جستار به روش توصیفی-تحلیلی بر مرور شرح های بیتِ مذکور و نقد آنها استوار است. براساس معنای ترکیب «کافرِ عشق» در ادبیات فارسی، می توان دریافت که معشوق، حافظ را به سبب سجده کردن به غیر خدا سرزنش کرده و حافظ نیز در پاسخ، کافرِ عشق را عاری از گناه و خطا دانسته است؛ زیرا از عاشق چنین خطا و گناهی سرمی زند.
متن پژوهی و قصه شناسی داستان ملک جمشید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
داستان «ملک جمشید، طلسم آصف و حمام بلور» یکی از داستان های عامیانه فارسی و رایج در عصر قاجار و کتابی از آخرین بازماندگان سنت افسانه سرایی ایرانی اثر نقیب الممالک است. ازجمله نوادر قصه های عامه است که مؤلف دارد. نویسنده این کتاب، همان پردازنده «امیرارسلان» معروف است که به دلیل شهرت «امیرارسلان»، داستان «ملک جمشید» کمتر شناخته شده است. هدف این مقاله آشنایی اهل ادب با این داستان کمتر شناخته شده و بررسی ابعاد ادبی و اجتماعی و متن شناسی اثر است؛ بنابراین کوشش می شود به روش توصیفی-تحلیلی ضمن معرفی قصه و پردازنده داستان، محمدعلی شیرازی معروف به نقیب الممالک، و معرفینسخه ها و چاپ ها و گزارش داستان از سه منظر به قصه شناسی این اثر پرداخته شود: اول جنبه های زبانی و ادبی، دوم جنبه های داستانی و بن مایه های قصه و سوم جنبه های اجتماعی. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و دستاورد آن به لحاظ زبانی و ادبی بیانگر اینست که نثر کتاب روان، ساده، شیرین و نزدیک به زبان محاوره است و واژگان، کنایات و ترکیبات عامیانه به فراوانی کاربرد دارد. تشبیه ابزار اصلی نویسنده در توصیفات و بیان ادبی و اغلب برآمده از سنت های ادبی و تکراری اند. حوادث اصلی داستان بر محور جنگ، عشق و بازگشت به سرزمین پدری شکل می گیرد. حوادث داستان همگی از بن مایه های رایج افسانه هاست. برخی آداب و رسوم مربوط به جنبه های گوناگون زندگی، حکومت و جنگ را در خلال داستان می توان یافت که بازتابنده آداب و رسوم زمانه است و برخی از پیشه های مورد اشاره در داستان، امروزه یا وجود ندارند یا تغییر نام داده اند.
بررسی ظرایف معنایی در بخش هایی از هفت پیکر بر پایه تحلیل لایه نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
165 - 184
حوزه های تخصصی:
در آثار برجسته ادبی، ظرایف هنریِ خاصی در نحوه کاربرد واحدهای زبانی در لایه های مختلف وجود دارد. هفت پیکر نیز از آثاری است که در سطوح مختلفِ آن از ظرفیت های زبانی متنوّعی به منظورِ برجستگی، تولید و القای محتوا استفاده شده است. بعضی از تمهیدات زبانی در لایه نحوی، نوعی تشخّص سبکی را در این اثر ایجاد می کند . اثرِ ادبی متشکّل از لایه های درهم تنیده است؛ ازاین رو تحلیل هفت پیکر با رویکرد سبک شناسی لایه ای، شیوه مناسبی برای کشف ظرفیت های زبانی و کارکردِ هنریِ واحدهای زبانی است. ازآنجاکه بخشی از ظرایف سبکی و معنای متن، بسته به گزینش ساخت های نحوی و نحوه کاربرد آن هاست، واکاویِ لایه نحوی در کشف ظرفیت های زبانی و پیوند هنری زبان و معنا کارآمد است. در این پژوهش سعی بر آن است که با بررسی لایه نحوی، در بخش هایی از هفت پیکر به ویژه تحمیدیه و نصیحت فرزند، کارکردهای هنری واحدهای زبانی در تولید و القای مفاهیم کشف شود. کارکردهای معناشناسی در چینش عناصر زبانی، صدای نحوی، طول جملات، الگوهای نحوی نوبنیان و دلالت های ضمنی در وجهیت نمونه هایی از تمهیدات زبانی در سطح نحوی است که تحلیل آن ها سبب درک عمیق تری از محتوا می شود.
رمزگشایی از نمادهای هفت اقلیم هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
34 - 61
حوزه های تخصصی:
نظامی، یکی از شاعران توانمند در زمینه نمادپردازی است. «هفت پیکر» وی از جمله داستان های نمادین و نوآیینی است که در هر گنبد آن می توان به رمزی نو و شگرف دست یافت. از این رو، جستار پیش رو با هدف دستیابی به پیوند میان اقلیم ها، داستان ها و اختران این منظومه به رمزگشایی گنبدهای هفت گانه آن می پردازد. برای رسیدن به این منظور، ابتدا اقلیم های هفت گانه از دیدگاه جغرافی دانان برجسته ای چون ابوریحان بیرونی و یاقوت حموی بررسی شد، سپس به پیوند اقلیم ها و داستان های بیان شده با هفت سیاره پرداخته شد. نتایج این پژوهش توصیفی- تحلیلی بیانگر آن است که نظامی با ذهن خلاق خویش و با آگاهی از اسطوره، تاریخ و نماد، نه تنها دیدگاه انسان باستانی را در نگرش به آسمان و تأثیر کواکب بر سرنوشت آنان به تصویر کشد، بلکه توانسته فراتر از آن با بنای هفت گنبد نمادین، قدرت و چیرگی بهرام، قهرمان داستان را در کنار هفت شاهدخت هفت اقلیم به نمایش بگذارد و بدین سان هفت اقلیم جغرافیایی را به هفت کشور نمادین بدل سازد.
تحلیل زمان روایی داستان حضرت سلیمان (ع) در قرآن کریم بر اساس نظریه ژرار ژنت
حوزه های تخصصی:
یکی از تکنیک های اصلی در تحلیل رمان ها، بررسی و نقد روایت پردازی داستان با توجه به نظریه روایت شناسی ژرار ژنت منتقد ساختارگرای فرانسوی است. از دیدگاه او زمان در هر داستان یکی از عناصر مهم در پیشبرد ارکان داستان است و خود این زمان به سه قسمت نظم، تداوم و بسامد تقسیم می شود. در این جستار به روش توصیفی - تحلیلی به مقوله زمان در داستان حضرت سلیمان7 براساس نظریه ژرار ژنت، پرداخته ایم تا اهمیت به کارگیری عنصر زمان، وابسته ها و هم بسته های آن به عنوان یکی از بنیان های روایت بررسی و تحلیل شود. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که روند داستان حضرت سلیمان7 به دلیل استفاده بیش از حد از حذفیات و عنصر زمان پریشی سیر صعودی به خود گرفته است. این داستان پر از جنب و جوش، هیجان، تحرک، پویایی، دلهره و اضطراب درونی و بیرونی است و همین مسئله تا حدی زیاد سرعت داستان را متعادل نشان می دهد.
بررسی سبک تبیین بدبینانه در رباعیات عمر خیام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی مضامین «آگاهی» و «عصیان» در اشعار رمانتیک اجتماعی- انقلابی آندره شنیه و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
772 - 793
حوزه های تخصصی:
این جستار هدف دارد به بررسی تطبیقی اشعار رمانتیک اجتماعی - انقلابی آندره شنیه (۱۷۶۲-۱۷۹۴) و احمد شاملو (1925_2000) بپردازد. این دو شاعر انقلابی که به دو قرن متفاوت تعلق دارند، دارای اشتراکات یکسانند و از لحاظ تفکر و درون مایه اجتماعی اشعارشان، به رمانتیسم گرایش دارد. به علاوه، «آگاهی» و «عصیان» در درک مفهوم انقلابی بودن دو موضوع اساسی اند و نقش رمانتیسم چند وجهی (احساس گرا، جامعه گرا، و انقلابی) آن ها را به اثبات می رسانند. هر دو شاعر در قبال ناملایمات جوامع خویش، زبان انتقادی مشترکی دارند و در غالب اشعارشان فقر، بی عدالتی و ظلم مضامینی اند که تأثیر رمانتیسم را در مناسبات سیاسی - اجتماعی غرب و شرق آشکار می سازد. بررسی تطبیقی اشعار شنیه و شاملو بیانگر اهمیت تأثیر شعر بر سرنوشت انسان اجتماعی است و در آمیختن احساس با تعهد از مظاهر شعر پویای هر دو شاعر است. دراین مقاله با بررسی اشعار شنیه و شاملو، از منظر مکتب آمریکایی (قرابت ها و شباهت ها)، نشان می دهیم که دو شاعر با نگرش های هم گرا در تکاپوی ساخت دنیایی تازه در ژرفای جامعه هستند.
«زمان روایی» و رابطه آن با عنصر «تعلیق» در رمان سال بلوا نوشته عباس معروفی بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
135 - 159
حوزه های تخصصی:
سال بلوا رمانی است مبتنی بر جریان سیّال ذهن که ترتیب زمانی منظمی ندارد و خواننده برای تکمیل کردن حوادث نیازمند گردآوری اطلاعاتی است که در داستان به صورت پراکنده آمده است. در پژوهش حاضر با استفاده از نظریه ژرار ژنت زمان روایی رمان مذکور و رابطه آن با عنصر «تعلیق» بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که اغلب پس نگری در تشریح حوادث گذشته و بیان روابط علّی و معلولی آن هاست و پیش نگری ها نیز سبب تعلیق در داستان شده است. به دلیل استفاده از داستان های فرعی متعدد و درنگ توصیفی سرعت داستان منفی می شود. داستان های فرعی در رمان سال بلوا کارکردهایی چون تمثیل سازی، ابهام در زمان و مکان و ایجاد جریان سیال ذهن دارند. توصیفات موجود در متن داستان برای شخصیت پردازی و توصیف زمان و مکان خاص به کار می روند. در مورد بسامد نیز می توان گفت که بیشترین تکرار، بوی خاکی است که راوی در سراسر رمان بدان اشاره می کند.
بررسی گفتمان اجتماعی زنان در رمان رائحه الورد و أنوف لا تشم و این خیابان سرعت گیر ندارد (واکاوی براساس گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
109 - 136
حوزه های تخصصی:
مبنای پژوهش حاضر، الگوی گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف است. کارکرد آن، بازبینیِ شرایط خاصی است که متن در آن آفریده شده است. بر این اساس رمان رائحه الورد اثر احسان عبدالقدوس و داستان این خیابان سرعت گیر ندارد نوشته مریم جهانی واکاوی شده اند. هدف پژوهش حاضر آن است در سایه الگوی انتقادی فرکلاف، پس زمینه اندیشه دو نویسنده بازشناسی شود. یکی براساس اندیشه های مردانه اش و دیگری ظرافت های زنانه اش، علیه الگوهای تحمیلی مردسالارانه در جامعه، تاخته اند. تلاش عبدالقدوس آن است با تکیه بر واژگانِ متن، جامعه ای را بازنمایی کند که دیدگاه آن، به طور کلّی نسبت به زنان و به ویژه نسبت به زنان مطلّقه، نگرشی نابسامان است. هدف نهایی عبدالقدوس پس از بازنشانی شرایط نامطلوب، القای خودآگاهی زنان نسبت به شرایط خود و سپس تشویق آنان برای مشارکت و یافتن راهی برای اصلاح وضع موجود و عبور از بحران اجتماعی است؛ از سوی دیگر داستان جهانی، تصویرآفرینی از جامعه ای است که مردسالاری در آن، موانعی را برای زنان در دست یابی به استقلال ایجاد می کند و درنهایت نسبت به انفعال زنان دربرابر اندیشه های مردسالاری، انتقاد می کند.