آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۵

چکیده

کاربرد فراگیر نثر در زبان گفتار و نوشتار باعث نشده است تا صاحب نظران عملاً آن را هم ارز نظم تلقی کنند. براین پایه، هنوز یک تعریف مشخص از نثر در اختیار نداریم. شاید دلیل این کاستی، دشواری تعریف این نوع سخن یا بداهت وجودی آن باشد؛ اما فیلسوفان، بلاغیان، عروضیان، سبک شناسان، منتقدان و زبان شناسان، ضمن بحث های عام تر یا خاص تر، کمابیش به توصیف و گاه تعریف نثر تمایل نشان داده اند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی کوشیده است پس از واکاوی تعریف های پیشین نثر به تعریف منطقی آن بپردازد این مقاله به دنبال نقد دیدگاه های پیشینیان، سرانجام نتیجه می گیرد که نثر عبارت است از «کلام متّصل»، ولی مشخصه ممیّز بارز نثر در مقابل نظم، این است که در نثر، قوانین آوایی- نحوی زبان بر چیدمان سخن حکم می راند و در نظم، قوانین وزنی- موسیقایی از بیرون روی آن قوانین بار می شود و چیدمان سخن را دگرگون می کند. همچنین نثر موزون، شعر منثور، نثر ادبی و نثر مسجع از جهت عوامل نثریت و نظمیت آنها مورد بحث قرار گرفته اند.

تبلیغات