کاوش نامه ادبیات تطبیقی
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان 1400 شماره 44 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
داستان پردازی عنصر مهمّ پیرنگ را به عنوان شاکله اصلی رمان دربر دارد. پیرنگ از عناصر شروع، گسترش، تعلیق، نقطه اوج، گره گشایی و پایان تشکیل شده است که این نوع ترتیب عناصر را در داستان های کلاسیک می توان یافت. در حالی که ترتیب عناصر پیرنگ منظّم سنّتی در رمان های پست مدرن با نوعی برهم ریختگی و هنجارشکنی در بافت هنری پیرنگ همراه است؛ زیرا هدف اصلی در داستان های پست مدرن برخلاف داستان سنّتی، شالوده شکنی و بیان افکار نویسنده به طور آزاد و بی قید در قالب تداعی های ذهنی شخصیت های داستان و به چالش کشیدن ذهن مخاطب است. رمان های پست مدرن ملکه الغرباء از الیاس خوری و من ببر نیستم، پیچیده به بالای خود تاکم از محمدرضا صفدری با داشتن پیرنگی نامنظم، بافتی آشفته به خواننده ارائه داده اند. بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی مؤلّفه های پیرنگ غیر خطی را در دو رمان یادشده واکاوی کند. نتایج نشان می دهد شیوه پیرنگ سازی در دو رمان به گونه ای است که ترتیب تقویمی توالی وقایع در آن کنار گذاشته می شود و رخدادها پس و پیش روایت می شوند و بسیار پیش می آید که اصلاً زمان حالی در روایت وجود ندارد؛ همچنین بارزترین ویژگی پیرنگ غیر خطی در دو رمان مورد بحث ابهام در روابط، فقدان پیکره، عدم انسجام و نمایش محوری است.
نقد پسا استعماری رمان«فرانکشتاین فی بغداد» اثر احمد سعداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد پسااستعماری، به عنوان یکی از رویکردهای ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی، بازخوردهای استعمار را در متون ادبی تحلیل و به کشف مؤلّفه های پسااستعماری در ادبیات می پردازد. این نظریه به تقابل بنیان های فکریِ شرق فرودست و تفکّر فرادستی غرب می پردازد و می کوشد گفتمان حاصل از این تقابل را میان استعمار و مستعمره نشان دهد. احمد سعداوی نویسنده رمان فرانکشتاین فی بغداد از زمره نویسندگانی است که مبارزه با استعمار را سرلوحه کار خویش قرار داده اند. وی پیامدهای استعمار عراق توسّط آمریکایی ها را در این رمان به تصویر می کشد و نوشته او تمثیلی پیچیده در مورد خشونت های قبیله ای در عراق، در پی حمله آمریکاست؛ از این رو، تحلیل اندیشه های این نویسنده عراقی از دیدگاه ادبیات پسااستعماری حائز اهمیت است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که چگونه نویسنده با روی آوردن به دیدگاه ضدّ استعماری توانسته تأثیرات و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استعمار در کشور عراق را در قالب رمانی تخیّلی مطرح کند. وی در این رمان، تجربه آشفتگی حاکم بر سرزمین خود را به تصویر می کشد و دست به خلق شخصیّتی می زند که هویتی تکه پاره دارد. سعداوی با خلق این موجود تخیّلی که سعی در اجرای عدالت دارد، به بررسی جلوه های استعمار در شکل نوین آن پرداخته است. پژوهش حاضر که از منظر نقد پسااستعماری و با روش تحلیلی - توصیفی نگاشته شده، به واکاوی مؤلّفه های پسااستعماری، از قبیل مرکزیت یافتگی غرب، مشکلات اخلاقی و چندپارگی هویت می پردازد. درمقابل، تکیه بر اعتقادات و دین برای رسیدن به هویت پیشین و مبارزه علیه اعتقاد به برتری نژادِ غربی و استعمارستیزی را نیز تبلیغ می کند.
بررسی تطبیقی بحر المحبه فی أسرار الموده و انیس المریدین و شمس المجالس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحر المحبه فی أسرار الموده و أنیس المریدین و شمس المجالس ، دو تفسیر صوفیانه از مؤلّفانی ناشناس هستند که در آن ها سوره یوسف (ع)، یکی به زبان فارسی و دیگری عربی، در ساختار و محتوایی مشابه شرح شده است؛ تا جایی که برخی فهرست نویسان، انیس المریدین را ترجمه فارسی بحر المحبه دانسته اند. نوشتار پیش رو در بررسی تطبیقی این دو اثر و کوشش برای تأیید یا رد این دیدگاه شکل گرفته است. به نظر می رسد وجوه اشتراک متعدّد این دو اثر که در برخی وجوه، بسامد آن بالا و فراگیر است، موجب شکل گیری این تلقّی شده است؛ همچون ساختار مشترک، رجحان قصّه گویی، روش تفسیری همانند، رویکرد عرفانی ساده، روایات تفسیری مشترک، حکایت ها، نکته ها و اشارت های عرفانی همسان یا مشابه و نیز ترتیب و توالی مطالب؛ اما احصاء برخی ناهمگونی ها هرچند در حجم و اهمیتی کمتر، مانندِ تفاوت در برخی ماجراهای داستانی، نام و جایگاه شخصیت های فرعی، ایجاز و اطناب رخدادها، عبارت ها و شرح های تفسیری، شواهد شعری، حکایت ها، نکته ها و اشارت های عرفانی، بیانگر آن است که انیس المریدین نمی تواند ترجمه ای از بحر المحبه ، دست کم به معنای امروزی آن باشد. به ویژه آنکه، ساختار و محتوای هر دو، از لحاظ شباهت های قابل توجّه در محتوا و ساختار، به دیگر تواریخ و تفاسیر عرفانی سده های متقدّم در شرح این سوره نیز، مانند انیس المریدین و روضه المحبین و قصّه یوسف بسیار شبیه است. به نظر می رسد یکی از زمینه های شباهت میان انیس المریدین و بحر المحبه ، بهره مندی از مصادر و مآخذی مشترک است. وجه دیگر، به شناخت یکی از آن ها به منزله مصدر و منبعی اصلی برای دیگری مربوط می شود که در این صورت، شاید بتوان حتّی جهت این رابطه بینازبانی را از أنیس المریدین به سوی بحر المحبه دانست.
بررسی تطبیقی علل توقّف حبسیه سرایی بر اساس مؤلّفه های متنی اشعار فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرایش شاعران در زندان و بیان شکواهای تلخ از زمانه از سویی و ستیز ادبی با جور حاکمان از سویی دیگر در دیباچه حبسیه-سرایی جای می گیرد که خود از گونه های کمیاب ادبیّات غنایی در ادب فارسی و عربی برشمرده می شود. بررسی حبسیات شاعران ایرانی و عرب نشان از این دارد که این نوع ادبی با گذشت زمان، تغییر مشهودی در ساختار و محتوا نداشته و این فرض ایجاد می شود که توقّف رشد ادبی داشته است. در این مقاله تلاش شده است با انتخاب چهار حبسیه برجسته فارسی و عربی که در بازه های زمانی متفاوت سروده شده است، نخست مؤلّفه های مشترک این نوع، تعیین و سپس علل و عوامل توقّف رشد آن به شیوه توصیفی – تحلیلی بررسی گردد. پژوهش حاضر با نگاهی به گزینش متن از دو دوره متفاوت تاریخی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد بینامتنیّت، خوانش برابر، الگوی تاریخی مشابه از مؤلّفه های ایستایی این نوع ادبی است. به علاوه چهار علّت که موجبات توقّف رشد ادبی حبسیات را فراهم کرده بازیابی شده است.
هنرسازه فاوآمیزی و جلوه های آن در شعر محمد عفیفی مطر و احمد عزیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم نشین شدن واژگان در دو زبان عربی و فارسی را می توان تا حد زیادی ناشی از تناسب معنایی بین آن ها دانست؛ اما در زمان معاصر با گسترش هنجارگریزی، نوع جدیدی از آن شکل گرفت که دلالت بر عدم تناسب معنایی در ترکیب واژگان دارد. این نوع از هنجارگریزی که «فاوآمیزی» نامیده می شود، نخستین بار توسّط «میخائیل باختین» نظریه پرداز روس مطرح شد. این پژوهش سعی دارد به صورت تطبیقی و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به جستجوی جلوه های «فاوآمیزی» و دلالت های آن در اشعار محمد عفیفی مطر (1935-2010) و احمد عزیزی (1337-1395) بپردازد. یافته ها نشان می دهد، هر دو شاعر جهت خلق ترکیبات تازه در فرآیند فاوآمیزی، واژگان خود را از شبکه های مختلف معنایی همچون: طبیعت، انسان، حیوان، صنعت، دین و مذهب، برگزیده اند. کاربرد ترکیب های نامعمول و تصرف در اصول ساختار معنایی واژگان، اشعار این دو شاعر را از آفرینش های بدیع ادبی سرشار نموده و مخاطب را در درک مفهوم این ترکیبات به درنگ وا داشته است. براساس تقسیم بندی انجام شده از شبکه های مختلف معنایی واژگان در آثار عفیفی مطر و عزیزی، مشخّص شد که ترکیب پدیده های طبیعی و مختصات انسانی، بیشترین بسامد را نسبت به باقی ترکیب ها دارد. به کارگیری این فنون ادبی در شناخت نگرش این دو شاعر و غنی سازی جلوه های زیبایی شناختی اشعار آن ها تأثیر بسزایی داشته است.
بررسی گفتمان اجتماعی زنان در رمان رائحه الورد و أنوف لا تشم و این خیابان سرعت گیر ندارد (واکاوی براساس گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبنای پژوهش حاضر، الگوی گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف است. کارکرد آن، بازبینیِ شرایط خاصی است که متن در آن آفریده شده است. بر این اساس رمان رائحه الورد اثر احسان عبدالقدوس و داستان این خیابان سرعت گیر ندارد نوشته مریم جهانی واکاوی شده اند. هدف پژوهش حاضر آن است در سایه الگوی انتقادی فرکلاف، پس زمینه اندیشه دو نویسنده بازشناسی شود. یکی براساس اندیشه های مردانه اش و دیگری ظرافت های زنانه اش، علیه الگوهای تحمیلی مردسالارانه در جامعه، تاخته اند. تلاش عبدالقدوس آن است با تکیه بر واژگانِ متن، جامعه ای را بازنمایی کند که دیدگاه آن، به طور کلّی نسبت به زنان و به ویژه نسبت به زنان مطلّقه، نگرشی نابسامان است. هدف نهایی عبدالقدوس پس از بازنشانی شرایط نامطلوب، القای خودآگاهی زنان نسبت به شرایط خود و سپس تشویق آنان برای مشارکت و یافتن راهی برای اصلاح وضع موجود و عبور از بحران اجتماعی است؛ از سوی دیگر داستان جهانی، تصویرآفرینی از جامعه ای است که مردسالاری در آن، موانعی را برای زنان در دست یابی به استقلال ایجاد می کند و درنهایت نسبت به انفعال زنان دربرابر اندیشه های مردسالاری، انتقاد می کند.
کودتا و سیاست در رمان های السمان والخریف و دکتر نون، زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار پیش رو، دو رمان السمان والخریف نوشته نجیب محفوظ و دکتر نون، زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد اثر شهرام رحیمیان، با توجّه به همانندی ها و تفاوت های مضمونی و ساختاری که در این دو اثر وجود دارد، مبنای بحث و بررسی تطبیقی قرار گرفته است؛ بنابراین روش پژوهش تطبیقی، براساس مکتب آمریکایی و روش کلّی آن، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر بهره گیری از داده های مستنتج از کتاب ها و مقاله های در ارتباط با مسئله پژوهش است. ازجمله نتایج پژوهش این است که بین دو رمان ازنظر مضمونی شباهت های بیشتری دیده می شود و مشابهت های دو رمان در جنبه های فرمی و ساختاری در مرتبه بعدی قابل ملاحظه است. تفاوت های ساختاری در دو رمان، به علّت تفاوت سبک و رویکرد کلّی دو نویسنده است. به طور کلّی، نجیب محفوظ در این رمان رویکردی کلاسیک و متعارف دارد؛ امّا رحیمیان رویکردی مدرن و گاه ساختارگریزانه در پیش گرفته است. نکته دیگر اینکه در این دو رمان، انقلاب های سیاسی و تأثیرشان بر زندگی قهرمان دو رمان، در دو برهه سرنوشت ساز در تاریخ دو کشور واکاوی شده است.