فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاوردهای مایکل ریفاتر در زمینه درک دلالت های زبانی و ژرف ساخت متن، نظریه نشانه شناسی شعر اوست. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر رویکرد نشانه شناختی در صدد است فرآیند های نشانه پردازی قصیده «المتنبّی» جواد الحطاب؛ شاعر معاصر عراقی را بر اساس نظریه ریفاتر در دو سطح خوانش اکتشافی و پس کنشانه بررسی و تحلیل نموده تا به لایه های پنهان متن، ایده محوری و رابطه بینامتنی آن با دیگر متون دست یابد. شاعر در این قصیده با بازخوانی گذشته تاریخی و اسطوری و با محکوم کردن اوضاع کنونی، فریاد انتقاد و تغییر سر می دهد و با به کار گیری شخصیت های تاریخی، دینی و اسطوری به ترسیم اوضاع کنونی عراق و ایدئولوژی های خویش می پردازد. در سطح نخست (اکتشافی)، مخاطب با تصویرهای رمزآلود از دوران حکومت خلفای عباسی و متنبّی شاعر رو به رو می شود که صرفاً مجموعه ای از اخبار متناقض و متضاد است که خواننده خلاق را اقناع نمی کند؛ اما در خوانش سطح دو (پس کنشانه) با بهره جستن از توانش ادبی و گذر از سطح محاکاتی به سطحی بالاتر و بررسی عناصر «غیر دستوری» و نشانه پردازیِ هر یک از آنها، به «انباشت ها» و «منظومه های توصیفی» دست می یابد که بیان گر فضای فکری مسلط و حاکم بر قصیده است. سپس با کشف هیپوگرام به دلالت های معنایی و ضمنی متن دست یافته و در نهایت به تحصیل ماتریس یا خاستگاه اصلی متن نائل می گردد. تحلیل این قصیده نشان می دهد ایده محوری متن، نقد فضای آفت بار جامعه عراق، اعتراض و انتقاد از سیاست های ناکارآمد حاکمان و مشروعیت زدایی از سلطه حاکم با تکیه بر استراتژی بینامتنیت و ریشخند و ناسازواری است
بررسی مقایسه ای افسانه کُهزاد و بَسی با زال و رودابه در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
23 - 40
حوزه های تخصصی:
داستان های عاشقانه ای مانند لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، زال و رودابه و... بخشی غنی از ادبیات عاشقانه و غنایی این مرز و بوم را تشکیل می دهد. افزون بر این روایات مکتوب، گاه روایت عشق هایی جانسوز در میان عامه مردم رواج دارد که کمتر مجال طرح و بررسی یافته اند. یکی از این روایت ها، روایتی است که علی حسین عالی نژاد، نقّال 73 ساله و اهل روستای رمقانِ استان فارس نقل می کند. نگارنده کوشیده است نخست به روش میدانی این افسانه را ثبت کند و سپس به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا، به بررسی مقایسه ای آن با روایت فردوسی بپردازد. پرسش اساسی این پژوهش این است که تفاوت ها و شباهت های روایت مکتوب و شفاهی در چه بخش هایی است و این دگرگونی ها حاصل چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد افسانه عامیانه از دو بخش کاملاً مجزا تشکیل شده است: بخش نخست جز در برخی از جزییات بسیار شبیه به داستان زال و رودابه است؛ اما بخش دوم داستان، یک باره دگرگون می شود و خواننده با نمایشی کاملاً متفاوت روبه رو می شود. درباره این روایت عامیانه، به طور کلی دو فرضیه را می توان طرح کرد: 1- افسانه عامیانه، تقلید و آمیزشی از روایت زال و رودابه و داستان های عاشقانه باشد که ذهن راوی و نقّال ساخته و پرداخته است.2- نقّالان و راویان با آمیزش داستان عاشقانه رایجی در میان مردم با داستان شاهنامه و دیگر روایت ها، داستانی نو بنیاد نهاده اند. به هر روی این روایت از جنبه های گوناگون مانند مکان داستان، شخصیت ها، فضا، برخی از رخدادهای داستانی، فرجام داستان و... با روایت شاهنامه فردوسی تفاوت هایی دارد؛ اما در مجموع یکسانی های زیادی با روایت شاهنامه دارد.
بحران هویّت زنان در دو رمان جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
59 - 76
حوزه های تخصصی:
در دوران مدرن مؤلفه های هویّت ساز، دستخوش تغییر و دگرگونی شد. به نظر می رسد در آشفته بازار فرهنگی و اجتماعی، زنان بیش از مردان تحت تأثیر ارزش های جدید فرهنگی و اجتماعی قرار گرفتند و در نتیجه دچار سردرگمی و بحران هویّت شدند. در رمان جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان، اوضاع پیچیده و مبهم سیاسی و اجتماعی کشور در سال های ملتهب قبل از انقلاب اسلامی و سال های آغازین انقلاب تا آغاز جنگ، تصویر شده است که با زمینه سرگشتگی و سرگردانی و بحران هویّت زنان همراه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای تدوین شده است، و در عین آشکار ساختن روند خویشتن شناسی و بحران هویت زنان با رویکرد مدرن و تحلیل شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دو اثر سیمین دانشور،به این پرسش پاسخ داده است که اوضاع سیاسی اجتماعی ایران همزمان با ورود مولفه های مدرن، چه تأثیری بر بحران هویّت و سرگشتگی زنان نهاده است؟ بررسی ها نشان می دهد که بحران هویّت زنان در این رمان ها، در دوره مورد نظر، منجر به تقابل اشرافیّت و محرومیّت، تقابل سنّت و مدرنیته، غربزدگی و غربگرایی، نفوذ مکتب های فکری مدرن، تقابل اعتقادات مذهبی و دیدگاه های فمینیستی شده است.
گونه های مختلف ترانه های عامیانه و شادمانه سرایی در شعر شاعران جنوب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بشر از گذشته های دور، چه در لحظه های تنهایی و چه در مراسمی مانند جشن های مذهبی، شکار و جنگ ها، همیشه ترانه هایی را زمزمه می کرده است. این ترانه های عامیانه از آغاز تاکنون با نام های متفاوتی معرفی شده اند. ترانه های عامیانه، ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم یک ملت دارد. مردم با این ترانه ها زیسته اند و شادی و اندوه خود را با آن ابراز نموده اند. با آن ها اعتراض و شکوه و شکایت خود را نشان داده اند. دراین بین، فرهنگ مردم دشتی و مناطق دیگر استان بوشهر مورد توجه این نوشتار است. در این نوشتار با رویکرد متن شناسی و تحلیل درونی و کارکردهای فرهنگی- اجتماعی، این گونه های ادبی بررسی و واکاوی شده است. ترانه های عامیانه ای؛ همچون گل گلی، گل سوسنی، سوز سوز، زینو زینو و... مواد اصلی این تحقیق را تشکیل می دهد. در بررسی ملودی های این آوازها، به مؤلفه ها و سایر ویژگی های هرکدام از آن ها اشاره شده، هم چنین به بررسی ادبیات و ابیات متناظر با هر کاربرد پرداخته شده است. با توجه به گوناگونی مقام ها، ترانه ها و نغمات، می توان به این نتیجه رسید که موسیقی و بومی سروده های شهرستان دشتی ازنظر کیفیت و کمیت، منحصربه فرد است و در ایران جایگاه ویژه ای دارد و با توجه به صنعتی شدن شهرها و نیز با درگذشت راویان موسیقی اقوام، رفته رفته موسیقی این اقوام نیز رو به نابودی و یا فراموشی می رود. با بررسی و توضیح ساختار موسیقایی از موسیقی اقوام، سعی در حفظ و نگهداری، همچنین شناساندن این موسیقی به دیگر فرهنگ ها، خواهد شد.
بررسی نیاز عشق در شخصیّت رودابه و منیژه براساس نظریه روان شناختی مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
97 - 114
حوزه های تخصصی:
شاهنامه اثری است که شخصیّت ها با توجّه به کارکردشان در آن حضور می یابند. بخش هایی از این کتاب به مفاهیم غنایی از جمله عشق اختصاص دارد که پرجاذبه ترین مفهوم است. این مقوله موضوع مشترک داستان های غنایی با نیازهای مطرح شده در نظریه روان شناختی مزلو است. از نظر مزلو عشق می تواند رشد شخصیّت شود. در عاشقانه هایی که در شاهنامه روایت می شود، زنان نقش مؤثّری در پیشبرد روایت عاشقی دارند. در این پژوهش کوشیده شده است، مفهوم عشق در کنش رودابه و منیژه از دلدادگان شاهنامه بر اساس این نظریه، مورد بررسی قرار گیرد. اینکه رودابه و منیژه در بررسی با الگوی مزلو در عشق چه جلوه وشخصیّتی پیدا می کنند، پرسش اصلی این پژوهش است. عشق رودابه عشقی متعالی و کمال گراست و زیبایی جسمانی و معنوی را توأمان در نظر دارد و به واسطه آن، به مؤلّفه هایی از جمله خودانگیختگی، فرهنگ ناپذیری و درک روشن از واقعیات متّصف می شود. عشق منیژه، ابتدا بر پایه زیبایی های ظاهری شکل می گیرد و در ادامه با تحوّل بنیادین در شخصیّت او به مراتبی فراتر در عشق می رسد. روش این پژوهش مقایسه ای تحلیلی است و نیاز عشق در هرم مزلو و خویش کاری های رودابه و منیژه و شاخص های رفتاری این دو در این زمینه مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته اند.
بررسی ویژگی های غنایی در افسانه نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
135 - 152
حوزه های تخصصی:
افسانه نیما یوشیج، با عنوان تغزّل نو و سرآغاز شعر غنائی مدرن شناخته می شود. شعر غنائی، ویژگی هایی دارد که از دل تعاریف آن به دست می آیند. هدف از پژوهش حاضر آن است که دریابیم کدام یک از این ویژگی ها در «افسانه» وجود دارند و نوآوری ها و هنجارشکنی های نیما، در کدام ویژگی ها صورت گرفته است؟ در این مطالعه با روش تحلیلی-توصیفی، با بررسی مؤلّفه های غنایی درمی یابیم که نوآوری اصلی نیما، در بیان عشق زمینی و توجه به معشوق واقعی و زوال پذیر است و از شعر سنّتی به دلیل فرورفتن در وادی عشق های انتزاعی و عرفانی انتقاد می کند و جانب انسان گرایی (اومانیسم) را می گیرد. بهره گیری از عشق تراژیک، قالب مکالمه آزاد و نمایشی، بیان مسائل اجتماعی به شکل گسترده، ساختار داستانی، راوی اول شخص، وزن بدیع و عامیانه، ایجاز روایی، روایت در زمان حال حاضر، توصیفات عینی و واقعی از اشیاء در کنار انطباق حالات درونی انسان و عوامل بیرونی طبیعت، صور خیال غنایی و تخیل نیرومند و برخورداری از عناصر روساخت و ژرف ساخت زیبایی شناسی، از مهم ترین ویژگی های این منظومه است که آن را به سرچشمه شعر ناب غنایی وارد ساخته و با ایجاد تحوّل در همه ابعاد، راه را برای گسترش شعر غنایی معاصر هموار می نماید
فرایند ارتباطات غیرکلامی در مراثی خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
41 - 58
حوزه های تخصصی:
مراثی خاقانی از تشخّص منحصربه فردی در گونه مرثیه سرایی ادب فارسی برخوردار است؛ این مراثی سرشار از زبان تصویری و کنش های تعاملی گوناگونی با مخاطب است که بر لحن غنایی و جنبه اثرگذاری شعر افزوده است. سهم بسیاری از غنا در مرثیه های خاقانی، برخاسته از فرایند ارتباطات غیرکلامی است که با توانمندی های هنری و کلامی خاقانی در بافت این شعر القاء شده است؛ مساله اصلی تحقیق حاضر، بررسی انواع ارتباطات غیرکلامی موجود در مرثیه های خاقانی و تحلیل زیرساخت های اَشکال این ارتباطات در عاطفی تر شدن مراثی خاقانی بوده است. برای انجام این پژوهش از روش تحقیق توصیفی و استدلالی استفاده شده است؛ جامعه آماری این تحقیق، اشعار رثایی خاقانی بوده است و از انجام آن، این نتایج به دست آمد: فرایندهای ارتباطی غیرکلامی در مراثی خاقانی در شاخه های اصلی اندامی (27%)، محیطی (%23)، چهره (20%)، حرکتی (18%) و موسیقایی (12%) و اغلب متأثر از باورهای عامیانه و فرهنگی و اسطوره ای، سنت های ادبی و نیز نیازهای روحی و روانی انسان است. پیوند بین ارتباطات غیرکلامی با متن شعر به روش های تأکید (50%)، تکمیل (30%) و جایگزینی (20%) صورت گرفته است که موجب تقویت بار عاطفی، جانداری تصاویر شعری، تازگی و پویایی زبانی و نیز تأکید و تشخّص لحن غنایی مرثیه های خاقانی شده است.
تحلیل کارکرد عاطفی تصاویر در شعر غنایی معاصر(مطالعه موردی: غزل ها ی شهریار و ابتهاج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
153 - 170
حوزه های تخصصی:
تصاویر شعری با گذر از سنت به مدرنیته، ماهیت و کارکردهای تازه ای یافته است. تا دوره مشروطه، تصاویر اغلب جنبه وصفی و جمال شناسانه دارد. از دوره مشروطه به دنبال دگرگونی در شعر فارسی، کارکرد تصاویر متحول شده است. با ورود رمانتیسم، خودآگاهی شاعران نسبت به جایگاه اجتماعی خود، اهمیت یافتن حقوق فردی و اجتماعی، بروز فردیت شاعرانه و عوامل دیگر، تصاویر شعری، واسطه ای برای بیان عواطف فردی و اجتماعی شده است. در شعر غنایی معاصر، روح تصاویر رمانتیک به قالب های شعر نو محدود نمی شود. حتی ویژگی ها و کارکردهای تصاویر رمانتیک با شعر برخی از غزل سرایان عجین شده است. شهریار و ابتهاج از جمله شاعران نیمه سنت گرا هستند که کارکردهای نوین تصاویر در شعرشان به وفور یافت می شود. این موضوع، شعر این شاعران را به لحاظ همزادی تصویر با عاطفه و تأثیر در احساس مخاطب متمایز می نماید. پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این پرسش است که کدام کارکردهای عاطفی تصاویر رمانتیک در اشعار غنایی دو شاعر برجسته معاصر، حضور پررنگ تری دارد. بررسی آثار این دو شاعر، آشکار می کند، کارکردهایی مانند: تأثیر در احساس، همزادی با احساس و معنی و دلالت ضمنی برجستگی دارد. روش پژوهشی مقاله، توصیفی تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ا ی است.
سنگ و کوه در اساطیر و «خسرو و شیرین» نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
86 - 100
حوزه های تخصصی:
کهن الکوی سنگ در ادب فارسی نماد نفوذناپذیری و سختی و کوه نماد پایداری و استقامت است. بن مایه چند وجهی سنگ، در فرهنگ و ادبیات هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی. هم باعث زایش است؛ هم عامل نابودی. این پژوهش با هدف بررسی کهن الگوی سنگ و کوه در اساطیر و در «خسرو و شیرین» نظامی و به شیوه توصیفی- تحلیلی به چگونگی کاربرد آن ها می پردازد. مثال هایی از «خسرو و شیرین» نظامی با بررسی ریشه اساطیری آن مطرح می گردد. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات برگه نویسی از منابع کتابخانه ای است. در این پژوهش مشخص شد که بسامد استفاده از واژه سنگ و کوه در منظومه «خسرو و شیرین» زیاد است. در این داستان واژه سنگ کاربرد فراوان و کلیدی دارد؛ هم در ساخت آرایه های ادبی و هم در بخش های مختلف. بررسی و تحلیل نقش اسطوره ای قهرمانان اصلی این داستان نیز بدون در نظر گرفتن دو عنصر سنگ و کوه کامل نیست؛ تولد رازآمیز شبدیز، زندگی شیرین در بنایی از سنگ با دسیسه زنان قصر خسرو، سنگ تراشی فرهاد برای ایجاد جوی شیر و رساندن نوشیدنی مطلوب شیرین به او و کندن کوه در عشق شیرین از این موارد است که جنبه اساطیری دارد.
مضامین مشترک در رباعیات خیام نیشابوری و آثار کریستین بوبن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
171 - 188
حوزه های تخصصی:
کریستین بوبن نویسنده ء معاصر فرانسوی با تاثیرپذیری از خیام نیشابوری، بازتاب دهنده ء مضامین اساسی رباعیات این شاعر در آثار خود بوده است. از آن جا که مطالعات تاثیر و تاثر به عنوان یکی از شاخه های مطالعات تطبیقی با بررسی شباهت ها و تفاوت های میان آثار و نویسندگان مختلف اطلاعاتی از میزان تاثیرپذیری آن ها از یک دیگر در اختیار تطبیقگر قرار می دهد، در این جستار با تاکید بر مضامین مشترک میان آثار دو شاعر و نویسنده، به بررسی میزان تاثیرپذیری بوبن از خیام می پردازیم و از خلال روشی تطبیقی-تحلیلی به مطالعه و بررسی کتب ترجمه شده از این چهره ء معاصر ادبیات فرانسه در ایران و رباعیات خیام می پردازیم و بدین ترتیب درصدد پاسخ به پرسش موردنظر برمی آییم : 1-وجود مضامین مشترک در آثار این دو چهره ء ادبی تا چه اندازه خبر از تاثیرپذیری بوبن از شاعر ایرانی می دهد؟ و2- این مضامین چگونه نزد دو شاعر نمود پیدا می کند؟ در حقیقت صحبت از گذر زمان و ناپایداری، غنیمت شمردن حال و اهمیت وجود شادی در زندگی، مرگ، ابهام افکنی فلسفی و اهمیت وجود خدا که عناصر تشکیل دهندهء نظام فکری خیام و مضامین اصلی رباعیات هستند، تاثیرپذیری نویسندهء فرانسوی از خیام را به خوبی نشان می دهند که در اقبال ادبی بوبن در ایران نقش بسزایی نیز داشته است.
پویایی عاشق و معشوق در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
189 - 210
حوزه های تخصصی:
منظور از پویایی (Dyamics)، تحول در نگرش (Attitude) و کنش (Activity) شخصیّت هاست. عواملی از قبیل: عیّاری، سفر، ابزارهای مادی و معنوی، پریان و قوای مافوق بشری و... نمودهای مختلف پویایی عاشق و معشوق هستندکه نگارندگان به شرح، تبیین عوامل یاد شده در دوازده داستان عاشقانه هزار ویک شب پرداختند تا از این رهگذر اهمیّتِ شخصیت پردازی پویا در اثرگذاری آن مشخص گردد. در آغاز چنین تصور می شد که معشوق کنش های پویایی کمتری نسبت به عاشق دارد امّا وی در «بزنگاه» و «زیرساخت»، از تمامی تضادها برای دست یابی به عاشق بهره می گیرد بنابراین پژوهش حاضر که به روش تحلیلی –توصیفی، با نگاهی به زیرساخت فکر اثر انجام گرفته است؛ پاسخی به این است: چرا راوی برای شکل گیری شخصیت ها گاه رویکرد جامعه شناختی و معنی انگارانه (نگرشی) داشته وگاهی رو به ساخت وکارکردها و کنش های عیّاررانه آن هامی پردازد؟ این رویکرد بدان جهت صورت می گیرد تا شهرزاد بتواند با بیان جذاب و شیوا به شکل دهی روان شهریار بپردازد و با طرح رفتارها و منش های انسانی با شیوه تجسم نمایشی، به الگوگیری از انسان کامل ترغیبش سازد. نتایج پژوهش نشان می دهد در هزار ویک شب هر جا عاشق به ایستایی می رسد، معشوق با طرح عیّارانه او را به پویایی وکنش وا می دارد. همچنین هر گاه وی در زنجیره نحوی کلام معشوق را از دست داده در محور همنشینی یک یاریگر مانند پری با تشویق و ایجاد انگیزه عاشق را به سفر ترغیبش کرده و حلقه گمشد خود را باز می یابد. از «فردیت» می گسلد، درونش شکوفا می گردد.
بررسی تقابل قدرت و عشق در منظومه خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
229 - 245
حوزه های تخصصی:
تقابل های دوگانه یکی از مباحث مورد توجه ساختارگرایان است. آن ها بنیاد هستی و شناخت آن را درک همین تقابل ها می دانند. اغلب آثار هنری بر مبنای تقابل شکل گرفته است؛ بد در برابر خوب، آسمان در برابر زمین، جوانی در برابر پیری، وجود در برابر عدم و... این دو قطب هرگز به گونه ای مستقل وجود نداشته اند و استوار بر تضاد دو قطب است. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی و با توجه به تلفیق دیدگاه ساختارگرایان به پاسخ این پرسش برسد که شکل گیری دو تقابل قدرت و عشق در داستان «خسرو و شیرین» چگونه است؟ نتایج تحقیق گویای این است که هر کدام از رمزگان قدرت و عشق در داستان خسرو و شیرین واژگان متناسب خود را بر روی محور همنشینی طلب می کنند. داستان با تعادل رمزگان قدرت و نشانه های آن شروع می شود، اما با شکل گیری رمزگان عشق هر کدام از این دو رمزگان برای تحکیم نظام نشانه ای خود تلاش می کند و به طرد رمزگان متقابل می پردازد.
ابوالفضل رشیدالدین میبدی و تفسیرش از عشق حقیقی و مجازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
68 - 85
حوزه های تخصصی:
یکی از ارزشمندترین گنجینه های زبان و ادب فارسی ترجمه و تفسیرهایی است که در طی قرن ها به همت بندگان پاک اندیشه خداوند نوشته شده است. در میان این ترجمه و تفسیرهای بلند قرآن کریم کشف الاسرار میبدی ارزش والا و مقامی خاص دارد. میبدی تفسیر عرفانی کشف الاسرار را در سال 520 ه.ق تمام کرده است. تصوف میبدی تصوف عاشقانه به شمار می رود، بدین معنی که وی نسبت میان انسان و خداوند را مفهوم عشق یا محبت در نظر می گیرد، به گونه ای که هستی انسان همه متوجه خداست. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، کوشش شده است عشق مجازی و حقیقی در این اثر بررسی و تحلیل گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد عشق در تفسیر عرفانی کشف الاسرار در قالب مفاهیم زیر تحلیل شده است: فطری بودن عشق، عشق امانت الهی، عشق تمام زندگی، در راه عشق بلا نعمت شود، مقام و عظمت عشق، تحمل درد در راه عشق، عشق موجب اتحاد عاشق با معشوق می شود، دل جایگاه عشق الهی، آرزوی مرگ برای وصال، وجود عشق در موجودات، یاد معشوق آرام بخش روح و روان و راز عشق.
انگیزه های بازتاب عشق در دیوان عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
77 - 96
حوزه های تخصصی:
از میان انواع ادبی بی تردید ژانر غنایی گسترده ترین ژانر است. عده ای از پژوهشگران معاصر آن را قدیمی ترین ژانر ادبی دانسته اند و به شاخه های متعددی تقسیم کرده اند. یکی از مهم ترین مباحث در حوزه انواع ادبی و چه بسا مهم ترین مبحث در حوزه این نوع ژانر، عشق است. هدف از پژوهش پیش رو آن است تا به شیوه توصیفی تحلیلی، انگیزه های مؤلّفه عشق در دیوان عارف قزوینی، بررسی و جلوه های گوناگون آن از منظر عارف بیان شود. از مجموع 229 عنوان شعری که در دیوان عارف قزوینی در قالب های گوناگون قصیده، غزل، مثنوی، دوبیتی، تک بیت و تصنیف ذکر شده است، قریب به 106 مورد به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به مؤلّفه عشق اختصاص دارد؛ یعنی حدود 28/46 درصد از حجم کل دیوان عارف. قطعاً انگیزه های متعددی بر کاربرد این مؤلّفه در دیوان عارف مؤثر بوده است. بر اساس بررسی های صورت گرفته مهم ترین انگیزه های عارف قزوینی از کاربرد این مؤلّفه، وطن خواهی و عشق به وطن و سرزمین، تصنیف سازی و تجارب عشقی، عشق و محبت به دوستان و مردم، استقبال از اشعار عاشقانه دیگر شعرا، زندگی پرتب و تاب و فشارهای سیاسی بوده است.
تبیین ماهیت "فعل" درنوع غنایی (مطالعه موردی: منظومه های عاشقانه ازآغاز شعر فارسی تا پایان قرن هشتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
115 - 134
حوزه های تخصصی:
پژوهش های تعیین انواع ادبی در ادب فارسی بسیار اهمیت دارد و بررسی مباحث دستوری کمک شایانی به شناخت بهتر و تفکیک انواع ادبی به ویژه نوع غنایی می کند. در این پژوهش تلاش می شود تا با بررسی مبحث "فعل" درنوع غنایی ماهیت فعل در منظومه های عاشقانه تبیین شود. براین اساس با داده های آماری وبررسی بنیادی به شیوه استقرای تام سعی دارد تا شاخصه های خاص فعل در نوع غنایی از سایر انواع ادبی را شناسایی کند و این ویژگی ها را در چهارده منظومه عاشقانه ازآغاز تاپایان قرن هشتم هجری بررسی نماید. این پژوهش درصدد است تا به این سوال پاسخ دهد که آیا "فعل" در نوع غنایی ماهیت خاص و ویژه ای دارد؟ نتایج نشان می دهد که ساختمان فعل در نوع غنایی ساده و وصفی است. فعل ساده کاربرد بیشتری در نوع غنایی دارد. همچنین شعرا برای ایجاد تحرک درتصاویر از فعل وصفی درنوع غنایی سودبرده اند. البته هرچه بسامد وجود فعل درابیات کمتر باشد، آهنگ آرام بیت افزایش می یابد و درنتیجه تصاویر، یکپارچه تر و با جزئیات بیشتری تشریح می شوند. بررسی جایگاه فعل در بیت یا مصراع نشان داد که در نوع غنایی، غالبا فعل در اواسط یا انتهای جمله قرارمی گیرد و آهنگ بیت افتان می شود. این آهنگ افتان، قطب غنایی اثر را قوت می بخشد.
بن مایه های غنایی در تازی سروده های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
211 - 228
حوزه های تخصصی:
خاقانی ، یکی از گویندگان سبک آذربایجانی است که از ستارگان فروزان آسمان ادب سده ششم ایران و از سبک داران کم مانند ادبیّات در سراسر سده های پس از خویش به شمار می آید که در گستره پهناور نظم و نثر فارسی و تازی، خوش درخشیده است. به دنبال فراگیر بودن پهنه ادبیّات غنایی بی گمان دیوان خاقانی نیز از این دیدگاه، درخور بررسی است در میان یادگار های جادو سخن آذربایجان سروده های تازی او جایگاه غنایی ویژه ای دارند نگارنده در جستار پیش روی با انگیزه شناخت ژرف تر عواطف، هیجانات و احساسات خاقانی به یاری روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ دادن به این پرسش است که کدام یک از بن مایه ها و اندیشه های غنایی خاقانی در تازی سروده های او، بازتاب یافته اند؟ بررسی ها نشان می دهد که سخن سنج شروانی، در سروده های تازی به بازتاب درون مایه های خوشایند غنایی عشق و جوانی، بزم باده، آرزوها، خودستایی ، ستایش و شادی نامه و بن مایه های ناخوشایند غنایی پیری و ناتوانی، حسب حال، شکواییه (اندوه، درد، گریه و گله)، بیماری، نومیدی و بدبینی، خوارداشت و نکوهش، هراس های سه گانه (بیمناکی از بدخواهان شروانی، بیمناکی از گرفتاری های روزگار و بیمناکی از تنگ دستی)، آوارگی و تنهایی و سرگردانی و سرانجام سوگ نامه و البّته درون مایه های پراکنده دیگری چون نیایش، عرفان و وطن سرایی و.. پرداخته است.
شراب غرور و باده حضور در دیوان حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
30 - 48
حوزه های تخصصی:
بسامد بالای واژه باده و متفرعات آن در دیوان حافظ (بیش از 1300 بار)، علاوه بر اینکه گواه اهمیت در اندیشه و شعر اوست، دارای تعبیرهای گوناگونی است و به انواع مختلفی نیز تقسیم بندی می شود که علاوه بر شراب های انگوری و عرفانی، باده کنایی را نیز شامل می شود که باید گفت این نام را برای اولین بار، استاد بهاءالدین خرمشاهی بر آن نهاده و البته به ذکر چند مثال کلی و مختصر بسنده نموده اند؛ هرچند با توجه به گستردگی موضوع، تنوع، دیریاب بودن تعابیر این نوع باده و اهمیت کاربردش در شعر حافظ، نیازمند پژوهشی دقیق تر و کامل تر است؛ به ویژه که نوع آن در دیوان، مشخص نشده و نیاز به تدقیق مخاطب دارد. هدف این پژوهش، آن است که ضمن تعریف دقیق باده های کنایی در دیوان حافظ، مشخّص شود کدام باده ها زیرمجموعه این نوع قرار می گیرند و چگونه می توان آن ها را تشخیص داد. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است و یافته های این پژوهش نشان می دهد که انواع دیگری از باده نیز در دیوان حافظ وجود دارد که معرفی نشده اند؛ همچون «شراب موهوم» که خود خواجه بر آن نام نهاده است، همچنین دو نوع باده به نام های «شراب غرور» و «می حضور» نیز معرفی و توضیح داده خواهد شد با این تذکر که تاکنون این دو نوع باده در دیوان حافظ، شناخته و شناسانده نشده اند.
تحلیل زیبایی شناختی رمان کلیدر از منظر نقد نو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
50 - 67
حوزه های تخصصی:
بررسی ماهیت و کارکردهای زیبایی در عرصه های گوناگون، موضوع «زیبایی شناسی» است. از دیدگاه زیبایی شناسی می توان گفت کارکرد اصلی زیبایی، ایجاد هماهنگی عاطفی میان انسان، طبیعت و جامعه است. از نظرگاه نقد نوی ادبی فقط آثاری، ادبی محسوب می شوند که در آن ها کارکرد زیبایی شناسی غالب باشد که اثبات می کند ادبیات نوعی از هنر است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به جست وجوی زیبایی شناسانه کلیدر از منظر نقد نو می پردازد و در پی انطباق مصادیق زیبایی شناسانه نوین بر این رمان و فهم و دریافت غنای هنری و کشف نهاد ادبی این اثر است. برای دستیابی به این مقصود، خودِ اثر؛ یعنی رمان ده جلدی کلیدر کانون توجه قرارگرفته و با قرائت تنگاتنگ و دقیق، شبکه های ارتباطی عناصر سازنده آن یررسی شده است. بر همین مبنا مفاهیمی چون تنش، لحن، پارادوکس، وحدت اندام وار و موسیقی های چهارگانه بیرونی، کناری، درونی و معنوی کلام تحلیل شده است. نتیجه اینکه وفور و ازدحام تصاویر، سازمان یافتگی موسیقایی گفتار و مضامین انسانی پرتکرار، بیان توصیفی، تجسم بخشی به تصویر موقعیت ها و وضعیت های زمانی و مکانی در حالتی ایستا با جزئیات ریز است که نمونه آن را در ریتم های کش دار و پرتکرار، اصوات برخوردار از درنگ های یکنواخت و طولانی و تک نوازی هایی ب ا فرکانس های مقطع و با تکرارهای جزءبه جزء در یک پاره از روایت، ی ا درآمدها و پیش درآمدهای ملایم و زمینه ساز می توان دید که نقش متعادل کننده توصیف های پرشور و شتاب را در بطن روایت ها بازی می کند که سطح ادبی رمان را به معیارهای هنری این نظریه ادبی نزدیک کرده است.
بررسی تطبیقی رساله قشیریه و تذکره سیرالاولیاء بر مبنای نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
102 - 114
حوزه های تخصصی:
از آنجا که متون عرفانی مبتنی بر آیات و احادیث و اقوال مشایخ است، بیش از دیگر متون می توان روابط ترامتنیت را در آنها جستجو کرد. هدف این جستار، بررسی و تحلیل روابط و مناسبات ترامتنی رساله قشیریه و تذکره سیرالاولیاء است. روش پژوهش تطبیقی-تحلیلی و مبتنی بر نظریه ترامتنیت ژرار ژنت است. پرسش های تحقیق این است که کدام یک از انواع رابطه ترامتنی در سیرالاولیاء وجود دارد و این اثر چگونه با رساله قشیریه رابطه گفتگومندی ایجاد کرده است. حاصل پژوهش نشان داد که هدف میرخرد کرمانی از برقراری رابطه ترامتنی آگاهانه، خلق یک اثر هم تراز با رساله قشیریه بوده است. از انواع ترامتنیت، رابطه بینامتنیّت صریح، پنهان و ضمنی در سطح مضامین و نقل روایات، رابطه پیرامتنیت در ساختار کتاب و آستانه ها (عناوین اصلی و فرعی و فصول و ابواب و مقدمه ها)، رابطه سرمتنیت در سبک و زبان کتاب و پیوند بیش متنیت از نوع برگرفتگی بوده و در کاربرد اصطلاحات عرفانی، آیات و احادیث، حکایات و اقوال مشایخ است.
بررسی و تحلیل مضمون و درون مایه در ترانه های عاشقانه محلی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ترانه اصطلاحی عام است که به انواع قالب های شعری ملحون یا همراه موسیقی به ویژه فهلویات، دوبیتی، رباعی و تصنیف گفته می شود. بومی سروده ها شامل انواعی چون «گرایلی» در آذربایجان، «گورانی» در کردستان و کرمانشاه، «شربه» در جنوب، «شرفشاهی» در گیلان، «سه خشتی» در قوچان و «دیهو» در بشاگرد هستند که در این تحقیق نمونه هایی از آن ها ذکر شده است. در این جستار به شیوه توصیفی-تحلیلی مضامین ترانه های عاشقانه بررسی و طبقه بندی شده اند. جامعه آماری نیز کتاب های پراکنده ترانه های بومی و آثار ضبط شده موسیقی آوازخوانان ایرانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که وابستگی به معشوق بیشترین نمود را در بین این ترانه ها دارد. زبان آن ها ساده و عامیانه است و از آن جایی که با کار و تلاش مردمی ساده زیست ارتباط دارند، در آن ها کمتر به خیال پردازی توجه شده است، بیشتر این ترانه ها با سازهای موسیقی همراه می شوند. نتیجه این که ترانه سرایان با آوردن مضامین متعددی همچون شکایت از دوری یار، سختی راه عشق، مخالفت بزرگان در وصلت دو یار، بوسه خواهی، وفاداری، وصف زیبایی معشوق، توجه طلبی و آرزوی وصال درصدد نشان دادن درون مایه های «بیان حضور در محضر یار» با زیرلایه های آرزو یا دوام آن و «شکایت از فراق و هجران» با زیرلایه های ترس از اتفاق افتادن آن و دعا برای رفعش بوده اند.