مقالات
حوزه های تخصصی:
منظومه دِوَل رانی و خضرخان امیرخسرو دهلوی افزون بر دارابودن نکته های آگاهی بخش از تاریخ، فرهنگ، اجتماعیات و محیط طبیعیِ هندوستانِ قرن هفتم و اوایل قرن هشتم درزمینه نوع کاربرد واژگان زبان فارسی نیز اطلاعات ارزشمندی در متن خود نهفته دارد. هدف مقاله حاضر نیز این است که با گزینش و معرفی واژگان نادر منظومه دول رانی و خضرخان و ترکیب های بدیع و شیوه های ترکیب سازی آن، نشان دهد این شاعر نامدار زبان فارسی در شبه قاره تا چه حد در حوزه ساخت ترکیب های تازه توانمند بوده است. افزون بر این، باتوجه به اینکه برخی از واژه ها و ترکیب های موجود در این منظومه، در لغت نامه دهخدا، دارای مدخل یا شاهد مثال نیست، این پژوهش برآن است که با معرفی این واژگان و ترکیب های نو، در به کارگیری آن ها در لغت نامه ها و پژوهش های واژگانی گامی بردارد.
شعر بی نام، شعر بی تاریخ (عنوان و عنوان شناسی سروده های منوچهر آتشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنوان شعر در نقد و بررسی شعر معاصر، درآمدی برای ورود و حضور در جهان شعر و احساس و اندیشه شاعرانه است. این عنصر ارزشمند، یکی از برجسته ترین وجوه تفاوت و تمایز شعر نو با شعر سنتی به شمار می آید. در شعر معاصر، عنوان، در حصار و چنبره تقلیل به پیله تنگِ نام گذاری محدود نمی شود و بیشتر وظایفی زیبایی شناسی، کارکرد هنری، روی کرد معناشناختی را برعهده دارد. هدف این نوشتار، بررسی، شناخت و شناساندن سروده های یکی از گویندگان بنام معاصر، یعنی منوچهر آتشی، باتوجه به مؤلفه تأثیرگذار «عنوان شناسی» سروده هاست. این پژوهش، بیشتر به روش تحقیقِ اسنادی توصیفی و تا اندازه ای تحلیل محتوا انجام پذیرفته و در آن، عنصر برجسته تفاوت گذار شعر معاصر با شعر سنتی، یعنی مقوله مواجهه شاعر با عنصر عنوان گزارش و تبیین شده است. علاوه بر آن، به نکته ای مهم دست می یابد که چگونه شاعر نوگرای معاصر، به خوبی از کارکرد و تأثیر عنوان شعر آگاهی داشته و از آن مانند ابزاری برای گسترش دامنه معنایی سروده ها و القا به مخاطب و تأثیرگذاری بیشتر بهره گرفته است.
تحلیل چگونگی بازتاب مفاهیم رمزگونه داستان گنبد سیاه هفت پیکر در نگاره نسخه مصور خمسه نظامی مدرسه عالی شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نسخ مصور، متن ادبی مبنا و پایه شکل گیری نگاره هاست و نگارگر برای انتقال مفاهیم از متن ادبی به تصویر، از ابزارهای گوناگونی استفاده می کند و نمادگرایی از مؤثرترین ابزارهای انتقال معنا برای هنرمندان ایرانی بوده است. بنابر رمزگونه و تمثیلی بودن بنیان های متافیزیکی نهفته در هفت پیکر نظامی، نگاره ها هم برای انتقال این مفاهیم به مخاطب، می توانند از این زبان رمزی و استعاری تبعیت کنند. این پژوهش، براساس روش توصیفی- تحلیلی به چگونگی انعکاس مفاهیم رمزگونه و پنهانی داستان گنبد سیاه هفت پیکر در نگاره مربوط به نسخه مصور خمسه نظامی متعلق به مدرسه عالی شهید مطهری پرداخته است. نتیجه مطالعه این است که نمادهایی که در نگاره براساس مفاهیم نمادین متن منظومه انعکاس یافته اند، به منظور انتقال پیام اصلی داستان گزینش شده اند؛ ولی تابع صرف متن ادبی مربوط نیستند و گزینش نمادها در نگاره مربوط با تناسبات فرهنگی زمان خود نیز ارتباط دارد.
نگاهی نو به بحر های عروضی بر پایه دانگ های موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامشخص بودن معیار ساخت ارکان اصلی عروضی و بحر های نوزده گانه بدون پیروی از منطقی درست در ایجاد آن ها، کاستی های بسیاری به ویژه در فهم و به خاطر سپردن نام های اوزان عروضی به وجود آورده است. ازآن رو که عروض برآمده از ساختار موسیقی بوده و منشاء پیدایش ارکان اصلی عروضی، دانگ های موسیقی است، در این مقاله به شیوه تحلیلی - تطبیقی، پس از توضیحات مقدماتی در خصوص وزن، هجا، اسباب و اوتاد و توضیح و تأکید بیشتر در خصوص دانگ های موسیقی به مقایسه و انطباق آن ها با اجزا و ارکان عروضی پرداخته شده است. باتوجه به این نکته که بحر های عروضی حاصل تکرار یا ترکیب افاعیل عروضی اند، پس از مقایسه ارکان عروضی با دانگ های موسیقی و کاهش رکن های عروضی از ده مورد به سه مورد «مستفعلن، فاعلاتن و مفاعیلن» و از طرفی حذف جزء «مفعولاتُ» و جایگزینی «فاعلاتن» به جای آن، طرح جدیدی در خصوص اوزان و بحر های عروضی به منظور کاستن از پیچیدگی ها و تلاش برای یادگیری بهتر ارائه می شود. در این نگاه نو به جای نوزده بحر عروضی با ده بحر روبه رو می شویم؛ بدون این که حتی یک وزن نادیده گرفته شود یا بیت شعری بلاتکلیف بماند. این تعدیل با حذف ارکانی اصلی ای همچون «فاعلن و فعولن، متفاعلن و مفاعلتن» و پذیرفتن آن ها در جایگاه زحافات، در دوایر عروضی رخ داده است.
بررسی کارکردهای زبانی بی ادبی در بخش نخست ابومسلم نامه ابوطاهر طرطوسی برپایه نظریه کالپپر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب و بی ادبی از پدیده های زبانی رایجی است که در تعاملات روزمره اجتماعی نمود گسترده ای می یابد. اگر بتوان سطوح مختلفی ازقبیل: شناختی، هیجانی- ادراکی، زیبایی شناختی و رفتاری را در یک تعامل شناسایی کرد، ادب و بی ادبی کلامی با سطح سوم ارتباط دارد. این رفتار که واجد ویژگی کاربردشناختی است و بر فایده مندی کنش در موقعیت دلالت دارد، از شیوه های نوین تحلیل زبان متون است که تاکنون در بررسی قصه های عامیانه فارسی به آن توجهی نشده است؛ نظر به این مهم، در پژوهش حاضر، انواع بی ادبی کلامی در بخش نخست ابومسلم نامه(جنیدنامه) برپایه راهبردهای پیشنهادی کالپپر بررسی شد. این نظریه تلفیق الگوی متقدّم و متأخّر او و حاصل نظریه «مدیریت ارتباط» اسپنسر-اوتی است. هدف اصلی تبیین جایگاه ها و چرایی راهبردها و نشانگرهای زبانی بی ادبی درداستان است. به این منظور، تمام جمله های جلد نخست ابومسلم نامه بررسی و پس از آن، بسامد هر راهبرد، از کل جامعه آماری محاسبه و نمونه ها تحلیل شد. نتایج پژوهش در حوزه راهبردها نشان داد از مجموع پنج راهبرد کالپپر، سه راهبرد بی ادبی ایجابی، بی ادبی سلبی و بی ادبی استهزایی در متن دیده می شود. بی ادبی ایجابیِ مستقیم پرکاربردترین و بی ادبی استهزایی کم کاربردترین است که با ایجاد انواع آیرونی در متن به برجستگی زبانی می انجامد. همچنین مؤلفه قدرت، فرادستی و فرودستی شخصیت ها تأثیر چندانی در میزان و شیوه کنش های کلامی بی ادبانه نداشته است.
بررسی و تحلیل سبک شناسی نسخه خطی مثنوی «درّ مکنون» فقیر دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقیر دهلوی از شاعران فارسی در قرن 12 هجری، شاعری شیعی مذهب و زاده شده در دارالخلافه شاه جهان آباد است که از وی آثار زیادی ازجمله مثنوی «درّ مکنون» به جا مانده است. این مثنوی عاشقانه، داستان عشق ملیکه، دختر قیصر روم با امام حسن عسکری(ع را به تصویر می کشد. هدف از نگارش این مقاله، معرفی و تحلیل سبک شناسی مثنوی «درّ مکنون» فقیر دهلوی و معرفی نسخ خطی آن است. روش تصحیح نسخه، شیوه تصحیح برمبنای نسخه اساس است و بدین منظور هرگاه نقص، نادرستی و اشتباه محرزی در آن رؤیت شد، آن را به کمک ضبط نسخه دیگر یا همان نسخه بدل مرتفع ساخته است. در این مقاله، ابتدا شرح حال مختصری از شاعر و آثار وی ارائه شده، سپس تلاش شده است موضوع، ساختار، ویژگی های نسخه، سبک شناسی و رسم الخط اثر بررسی شود. بررسی های انجام شده نشان می دهد که زبان ساده و روان، ترکیب سازی های مضمون آفرین، تسکین متحرک، تخفیف واژه، به کار بردن واژه های عربی، تشبیهات محسوس، استفاده مناسب و متناسب از انواع صور خیال تا جایی که لفظ و معنی در مقابل هم قرار گیرند و سبب پیچیدگی کلام نشود، ازجمله خصوصیات سبکی مثنوی «درّ مکنون» فقیر دهلوی است.
بررسی هنجارگریزی های ساختاری در عناصر زبانی غزلیات عطار نیشابوری؛ براساس نظریه زبان شناختی جفری لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اصلی ترین عوامل پیدایش سبک ادبی، هنجارگریزی و بسامد آن در اثر ادبی است که باعث تشخّص و برجستگی زبان اثر ادبی می شود. بهره گیری از شیوه های جدید سبک شناسی برای تجزیه و تحلیل متون ادبی، دریچه ای تازه به شناخت دقیق این متون است. پرداختن به انواع هنجارگریزی یکی از شیوه های جدید بررسیِ سبکیِ متون است که اثر ادبی را در همه لایه های زبانی، ادبی و معنایی واکاوی می کند. در این جستار از دیدگاه زبان شناسی جفری لیچ (1969) در باب هنجارگریزی ساختاری، غزل های عطار نیشابوری بررسی و تحلیل توصیفی- آماری شده است. با تحلیل آماری جنبه های گوناگونِ هنجارگریزی آوایی و واژگانی در دویست غزل نخست دیوان عطار نیشابوری، نتایج مهمی به دست آمد؛ ازجمله بسامد زیاد ترکیبات نوساخته صوفیانه در غزلیات عطار که از برجستگی های سبکی غزل وی به شمار می آید، نشان دهنده این نکته است که عطار شاعری متعهد به ارزش ها و اصول عرفانی است. این پژوهش همچنین نشان می دهد هنجارگریزی های آوایی، به ویژه شگردهایی مانند «حذف و تخفیف در ساختار واژگان» در شعر عطار به ضرورت موسیقی و محدودیت های وزنی، بیش از هر عنصر آوایی به کار رفته است. همچنین عطار بخش زیادی از درون مایه ها و تجربیات عرفانی مدنظر خود را در ترکیباتی نوساخته با رویکردی صوفیانه به کار برده است؛ ترکیباتی که برساخته ذهن و زبان صوفیانه عطار است و پیش از او در هیچ متن صوفیانه اعم از نثر یا شعر به کار نرفته است. از این میان فقط حدود 20درصد از این ترکیبات از شعر عطار فراتر رفته و میراث عطار در شعر شاعران صوفیانه پس از وی شده است و مابقی این ترکیبات نوساخته همچنان در شعر عطار، بی بدیل مانده اند.
«هرکه شیرینی فروشد، مشتری بر وی بجوشد»؛ نگرشی به عناصر غنایی ساز کلام سعدی در غزلیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بوطیقا یا طرز و انواع ادبی از زمان های گذشته از مباحث اصلی نقد ادبی بوده و به قدمت مکاتب فکری- فلسفی و ادبی یونان است. در این حوزه که به نوعی شیوه و رسته آثار ادبی در آن مشخص می شود، هر اثر بنابر داشتن ویژگی هایی به یک نوع تعلق می یابد که دانستن آن در مرحله نخست به مخاطب از باب همسوساختن انتخابش با ذوق و سلیقه شخصی کمک می کند و در مراحل بعد، برای مباحث مربوط به سبک شناسی، معنی شناسی و سرانجام تحلیل محتوای آثار بسیار سودمند است. در میان انواع ادبی، یک قسم «نوع غنایی» نام دارد و این نوع با عناصر و وجوهی ویژه خود، طیف وسیعی از آثار ادبی را دربر می گیرد و غزل بخش بزرگی از این طیف گسترده را تشکیل می دهد که در ادبیات فارسی با نام سعدی به طرزی خاص پیوند عمیقی دارد. پرسش این است منظور از ادبیات غنایی چیست؟ همچنین وجود چه عناصری موجب می شود تا مجموعه ای چون غزلیات سعدی غنایی دانسته شود؟ آنچه در این پژوهش بررسی خواهد شد عناصر و اجزائی- لفظی و معنایی- است که غزلیات سعدی را از مایه و لایه های غنایی به کمال بهره مند کرده است. هدف این پژوهش، ضمن به دست دادن تعریفی جامع از بوطیقا (طرز) و نوع ادب غنایی، کشف و دسته بندی عناصر و معیارهای پر بسامد غزلیات سعدی است که بدان ها نمودی ویژه بخشیده است. در این مقاله علاوه بر اتّکای به تعاریف موجود، نمونه هایی آورده و با یکدیگر مقایسه می شود.
بررسی ظرایف معنایی در بخش هایی از هفت پیکر بر پایه تحلیل لایه نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار برجسته ادبی، ظرایف هنریِ خاصی در نحوه کاربرد واحدهای زبانی در لایه های مختلف وجود دارد. هفت پیکر نیز از آثاری است که در سطوح مختلفِ آن از ظرفیت های زبانی متنوّعی به منظورِ برجستگی، تولید و القای محتوا استفاده شده است. بعضی از تمهیدات زبانی در لایه نحوی، نوعی تشخّص سبکی را در این اثر ایجاد می کند . اثرِ ادبی متشکّل از لایه های درهم تنیده است؛ ازاین رو تحلیل هفت پیکر با رویکرد سبک شناسی لایه ای، شیوه مناسبی برای کشف ظرفیت های زبانی و کارکردِ هنریِ واحدهای زبانی است. ازآنجاکه بخشی از ظرایف سبکی و معنای متن، بسته به گزینش ساخت های نحوی و نحوه کاربرد آن هاست، واکاویِ لایه نحوی در کشف ظرفیت های زبانی و پیوند هنری زبان و معنا کارآمد است. در این پژوهش سعی بر آن است که با بررسی لایه نحوی، در بخش هایی از هفت پیکر به ویژه تحمیدیه و نصیحت فرزند، کارکردهای هنری واحدهای زبانی در تولید و القای مفاهیم کشف شود. کارکردهای معناشناسی در چینش عناصر زبانی، صدای نحوی، طول جملات، الگوهای نحوی نوبنیان و دلالت های ضمنی در وجهیت نمونه هایی از تمهیدات زبانی در سطح نحوی است که تحلیل آن ها سبب درک عمیق تری از محتوا می شود.
نگاهی تطبیقی به التفات در برجسته ترین کتب بلاغی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه بلاغت از دیرباز معیاری برای زیبایی شناسی عناصر ادبی و نقد و ارزشیابی شعر و نثر فارسی و عربی بوده، مباحث و مسائل این دانش، زمینه سار نوعی نقد روشمند و معتبر در ادبیات فارسی شده است. هدف این پژوهش اثبات این مطلب است که علمی ترین تعریف درزمینه صنعت ادبی «التفات»، تعریف «محمد بن عمر رادویانی» است که در اولین کتاب بلاغت زبان فارسی، ترجمان البلاغه بیان شده است؛ درحالی که علمای بلاغی بعد از رادویانی با تأثیرپذیری مستقیم از بلاغت زبان عربی و بدون توجه به آنچه در کتاب ترجمان البلاغه برای زبان فارسی آمده است، عمدتاً تغییر زاویه دید و از خطاب به غیاب رفتن یا بالعکس را در تعریف اصطلاحی این صنعت پذیرفته اند و تلاش خود را به افزودن تقسیم بندی های غیرضروری از این صنعت منحصر ساخته اند. بر این اساس، پژوهشگران در این جستار علمی برمبنای سیر تاریخی به بررسی تطبیقی برجسته ترین آثار بلاغی زبان فارسی از ترجمان البلاغه تا ابدع البدایع پرداخته اند.