منظومه ویس و رامینیک داستان عاشقانه پارتی از فخرالدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم است که در آن مسئله ی عشق و ازدواج بر مبنای ساختارهای اجتماعی پیش از اسلام مطرح شده است. فارغ از عشق ممنوع و ریشه های شکل گیری آن در این داستان، می توان آن را نمودی از برتری قدرت و چگونگی شکل گیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت محسوب داشت. ما در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روابط میان اعمال قدرت حکومت و سرمایه از یک سو و عشق و عواطف انسانی از سوی دیگر پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد که عکس العمل شخصیت های این داستان در مقابل قدرت متفاوت است. «شهرو» تسلیم قدرت سرمایه می شود. عکس العمل «ویرو» در برابر قدرت حکومت ایستادگی است؛ اما درنهایت تسلیم آن می شود. «ویس» با استفاده از قدرت عشق به جنگ سرنوشتی می رود که به طور ناخواسته بر وی تحمیل شده است و روند رو به تکاملی را نیز در این مسیر طی می کند.