استعاره دستوری به معنای جایگزینی یک طبقه دستوری یا یک ساختار دستوری با طبقه یا ساختاری دیگر است؛ این استعاره در فرا نقش های اندیشگانی و بینا فردی نمودِ بیشتری دارد. استعاره دستوری در هریک از این فرا نقش ها می تواند کنشگران و معانی فرایندها را دگرگون نماید. هرچند برخی معتقدند این استعاره مختص متون علمی است که از عینیت بیشتری برخوردارند اما کاربست این استعاره در تحلیل دیگر متون، همانند متون تاریخی که مدعی گزارش واقعیت اند، نیز کارا است. یکی از متونی که مؤلف بر بیان واقعیت تأکید می نماید تاریخ بیهقی است. به نظر می رسد استعاره دستوری می تواند برای سنجش مدعای این اثر کارا باشد. در این پژوهش برای بررسی ادعای بیهقی، داستان حسنک وزیر را از منظرِ استعاره دستوری بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد فرایندهای مادی بیشترین فرایند این متن اند؛ استعارات دستوری اسمی، معانی دیگر، به کارگیری جملات در نقش های غیرمعمول و به کار بردن فرایندها به جای یکدیگر در فرا نقش بینا فردی، حذف عامل یا کنشگر فرایند و... از دیگر نتایج این پژوهش است. بر اساس یافته ها می توان گفت بیهقی در عین اینکه بر گزارش امرِ واقع تأکید می نماید، واقعیت را کامل گزارش نمی کند بلکه بخشی از واقعیت را که بی خطر یا کم خطر است بازگو می کند و در مقابل بخشی را نیز وامی نهد.