مقالات
حوزه های تخصصی:
بنابر دیدگاه مولانا برترین و کامل ترین انسان ها، انبیاء و اولیای الهی هستند که ما در این مقاله عنوان «انسان های کمال یافته» را برای ایشان برگزیده ایم. انسان کمال یافته، به واسطه شرافت و کمال وجودی اش، بر سایر انسان ها و حتی بر دیگر مخلوقات، ولایت و تصرّف دارد. البته انسان های کمال یافته نیز همه در یک رتبه و درجه نیستند و برخی بر برخی دیگر فضیلت دارند. مولانا و عرفای پیش از او قائل به تفاوت و تفاضل مقام و مرتبه انسان های کمال یافته بوده اند و ازاین رو به طرح دو مبحث اساسی ذیل این موضوع، در آثار خویش پرداخته اند؛ اول این که در میان انسان های کمال یافته مقام انبیاء بر مقام اولیاء مقدم است یا بالعکس؛ و دوم، مبحث طبقات و مراتب اولیاء که مجموعه دیدگاه های عرفای سنّت اول، در این موضوع بر محور دو الگوی اصلی، موسوم به الگوی هرمی هجویری و الگوی حکیم ترمذی قابل تحقیق و پژوهش است. در این مقاله، ابتدا سیر مراتب انسان های کمال یافته در قالب این دو مبحث اساسی، در آراء و دیدگاه های عرفای سنّت، اول تحلیل و بررسی خواهد شد و سپس دیدگاه های خاص مولانا در این حوزه تبیین می گردد.
میزان حضور فرهنگ غربی در زبان و بیان برخی از داستان نویسان امروز ایران (مطالعه موردی: شش رمان دهه 80)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی منتخب داستان های دهه هشتاد از منظر کاربرد واژگان، عبارات و جملات آن ها می پردازد تا میزان حضور فرهنگ غرب و جایگاه فرهنگ خودی را در متون داستانی تبیین کند. درواقع، کمرنگ شدن حضور فرهنگ «خود» ی و بالارفتن میزان حضور فرهنگ «دیگری» در میان جامعه ای رخ می دهد که افراد آن در فضای فرهنگی و کارکردهای ارزشی خود چنان بی هویت می شوند که به راحتی از بنیان های اعتقادی خود جدا و پذیرای جریان های فرهنگی دیگری می شوند. بسامد بالای استفاده از واژه ها و اصطلاحات غربی در روایت های این دهه نشانگر کم توجهی به زبان فارسی؛ نیز فرهنگ و هویت ایرانی نزد شخصیت های داستانی این متون است. نشانه شناسی شش داستان برجسته و پرفروش این دهه نشان داد که فرهنگ غربی و کاربرد واژه ها و اصطلاحات آن در ادبیات داستانی معاصر نوعی ارزش به شمار می آید و شخصیت های این داستان ها بر این باورند که با همسوشدن با فرهنگ غربی می توانند برای خود جایگاه اجتماعی برتری فراهم کنند. این رفتار به مرورزمان موجب کنار رفتن فرهنگ خودی و تهی شدن هویتی افراد یک جامعه می شود. این پژوهش از منظر مطالعه فرهنگی بر روی متن صورت گرفته و هدف آن ضروری نشان دادن مسئله حفظ زبان فارسی و اصالت هویت ایرانی است.
تحلیل عنوان در چند رمان فارسی معاصر بر اساس نظریه ی دیوید لاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قطب های استعاری و مجازی، یکی از نظریه های زبانی مشهور معاصر منسوب به رومن یاکوبسن از نظریه پردازان معروف در این زمینه است که معتقد است برای تکمیل هرکلام، یکی از قطبهای استعاری یا مجازی زبان فعال می شود. از نظر وی، قطب مجازی زبان در نثر استفاده می شود و قطب استعاری در شعر. دیویدلاج ضمن تفسیر نظریه ی یاکوبسن بیان می دارد که در نثر، علاوه بر روابط مجاورت و قطب مجازی زبان، قطب استعاری نیز وجود دارد. لاج ادبیات داستانی نوگرا را تلفیقی از روابط مجاورت و مشابهت یا همان قطب استعاری و مجازی زبان می داند. از نظر او اگرچه قطب استعاری در رمان های نوگرا به شکلی آشکار وارد نشده است، اما نویسندگان آن ها شگردهایی را به کار می برند که نثری که در اصل مجازی است، شکلی استعاری به خود بگیرد و در نتیجه رمان های نو، عناوینی استعاری داشته باشند. پرسش اصلی ما در این پژوهش این است که در رمان های معاصر فارسی، عنوان داستان و متن، بر اساس نظریه زبان شناختی دیوید لاج، چگونه از نظر زبان شناختی و معنایی از یکدیگر تأثیر پذیرفته اند و سبک داستانی، چگونه در شکل گیری عنوان نقش داشته است؟ در این پژوهش، شش رمان شاخص و برگزیده ی فارسی از جمله «سمفونی مردگان، بوف کور، بازی آخر بانو، همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها و مدیر مدرسه» را بر اساس دیدگاه دیوید لاج با روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده و نشان داده ایم که عنوان در این رمان ها از نظر معنایی و زبان شناختی تحت تأثیر ساختار معنایی و سبکی متن است؛ بدین گونه که در تمام این رمان ها به جز «مدیر مدرسه»، عنوان متأثر از فضای معنایی و سبکی اثر، جنبه استعاری دارد و در رمان «مدیر مدرسه» که سبکی رئالیستی دارد، عنوان نیز بر اساس قطب مجاز شکل گرفته است. اگرچه در همه این رمان ها قطب مجاز و استعاره با هم عمل کرده و جنبه مجازی زبان، در برخی موارد همان کارکرد استعاره را داشته است.
نشانه های زبانی در خاطرات حاج سیاح بر اساس الگوی فر کلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی سه بُعدی تحلیل انتقادی گفتمان، این امکان را فراهم می آورد که تحلیلگر با توصیف درون متنی نشانه های زبانی و تفسیر و تبیین اجتماعی آن ها بازتاب ایدئولوژی و سلطه نظام قدرت را بررسی کند. هدف از این پژوهش، بررسی ایدئولوژی و سلطه نظام قدرت در لایه های مختلف درون متنی و برون متنی خاطرات حاج سیاح است. یافته ها نشان می دهد در سطح توصیف، شیوه و بسامد کاربرد واژگان، شاخص ها، افعال کنشی، افعال مثبت و معلوم، جملات ساده و فرایند اسم سازی، در سه سطح واژگانی، نحوی و متن، ارتباطی برجسته با نظام قدرت دارد. در بخش ارزش های رابطه ای نیز کاربرد نقل قول ها، غلبه وجه خبری، کاربرد ضمیر متناسب با شأن اجتماعی مرجع و جنبه های سازمانی گفتگو از عوامل بازنماینده روابط کنشگران، متناسب با جایگاه قدرت ایشان است و رابطه قدرت و ایدئولوژی و زبان را نشان می دهد در سطح ارزش های بیانی نیز استعاری نبودن زبان و کاربرد نمونه های اندکی از آن، مواجهه صریح و بی پروای نویسنده با نظام قدرت را نشان می دهد. در سطح متن نیز، دو ساخت متفاوت در این اثر به کاررفته است. نتیجه آنکه در اثر موردبررسی، نظام قدرت و جایگاه نویسنده نسبت به آن، تأثیری برجسته در استفاده از نشانه های زبانی در سطوح مختلف واژگانی و نحوی دارد.
بینامتنیت در مثنوی های عطار نیشابوری با حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه بینامتنیت یکی از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. این نظریه ابتدا از نشانه شناسی فردیناند سوسور مایه گرفت و ب ه بررس ی رواب ط موجود در بین متون می پردازد. چراکه در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به بیان دیگر، متون جدید زاییده متن های پیش از خود هستند. ژارژ ژنت نظریه بینامتنیت را به کمال خود رسانده است. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب حضور صریح و اعلام شده، پنهان و غیرصریح یا ضمنی یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. در این مقاله ابتدا حکایات مثنوی های عطار بر اساس این نظریه دسته بندی شده؛ سپس متن پیشین حکایات در حدیقه سنایی یافت شده و پس ازآن خوانش بینامتنی حکایات بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت در این سه حوزه، همراه با نمونه، تحلیل کاربردی و بیان تشابهات و تفاوت ها ازنظر حجم مطالب، شخصیت ها، اهداف دو نویسنده و نکات بلاغی مطرح شده میان حکایات ارائه شده است. بر اساس این بررسی یازده مورد در مثنوی های عطار پیوند بینامتنی با حدیقه سنایی دارند. در این سه حوزه یادشده، یک مورد حکایت از نوع بینامتنیت صریح- آشکار است که از نوع «اقتباس» است. همچنین هشت مورد بینامتنیت تعمدی-پنهان و دو مورد بینامتنیت ضمنی یافت شده است.
«زمان روایی» و رابطه آن با عنصر «تعلیق» در رمان سال بلوا نوشته عباس معروفی بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سال بلوا رمانی است مبتنی بر جریان سیّال ذهن که ترتیب زمانی منظمی ندارد و خواننده برای تکمیل کردن حوادث نیازمند گردآوری اطلاعاتی است که در داستان به صورت پراکنده آمده است. در پژوهش حاضر با استفاده از نظریه ژرار ژنت زمان روایی رمان مذکور و رابطه آن با عنصر «تعلیق» بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که اغلب پس نگری در تشریح حوادث گذشته و بیان روابط علّی و معلولی آن هاست و پیش نگری ها نیز سبب تعلیق در داستان شده است. به دلیل استفاده از داستان های فرعی متعدد و درنگ توصیفی سرعت داستان منفی می شود. داستان های فرعی در رمان سال بلوا کارکردهایی چون تمثیل سازی، ابهام در زمان و مکان و ایجاد جریان سیال ذهن دارند. توصیفات موجود در متن داستان برای شخصیت پردازی و توصیف زمان و مکان خاص به کار می روند. در مورد بسامد نیز می توان گفت که بیشترین تکرار، بوی خاکی است که راوی در سراسر رمان بدان اشاره می کند.
پژوهشی در ادب فارسی: تداوم توصیفات اسب در نظم فارسی بر اساس نقش مهرهای ساسانی (از مجموعه محسن فرغی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر این است تا با بررسی تعدادی از مهرهای منقوش دوران ساسانی از مجموعه ی محسن فروغی که منقش به تصویر اسب هستند و همچنین توصیفاتی که در نظم و نثر ادبیات فارسی پس از اسلام از این حیوان برجای مانده است، شباهت ها و تفاوت های دو بازه ی زمانی پیش و پس از اسلام که نخستین خاموش و دومین آن گویاست را در مورد این حیوان نشان داده و به این پرسش پاسخ داد که تا چه حد توصیفات منقوش از این حیوان در اساطیر دوران پیش از اسلام با توصیفات منقول ادبیات پس از اسلام همخوانی داشته و یا تغییر دیدگاه یافته اند. هرچند گاهی تعدادی از این مهرهای منقوش نیز دارای نوشتار نیز بوده و همین امر نیز شاهدی روشن تر از مفهوم نقش حک شده بر روی مهر در به کارگیری حیوان موردنظر می باشد. مهرهای این مجموعه بازه های مختلفی از عصر ساسانی را که از اواسط تا اواخر این دوران است را شامل می شود که شاید مهرهای دوران پایانی عصر ساسانی قرابت بیشتری با متون ادبی دوران اسلامی داشته باشد.
تحلیل گفتمان انتقادی«بازنمایی جنسیت» در رمان غروب پروانه از بختیار علی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان، یک گرایش مطالعاتی بینا رشته ای است که شاخه ی انتقادی آن، بیش از هر چیز بر این امر تأکید می ورزد که گفتمان، رابطه ای دو سویه با فعالیت های اجتماعی و مناسبات قدرت دارد؛ بدین صورت که هم به آن ها شکل می بخشد، هم تحت تأثیر این مناسبات شکل می گیرد. این رویکرد در متون ادبی نیز، از یک سو به بررسی عوامل درون متنی می پردازد و از سوی دیگر به بررسی اطلاعات غیر زبانی همچون پیوند های متن با عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می پردازد. رمان غروب پروانه، اثری است داستانی که به دلیل متمرکز کردن روایت برسبک زندگی زنان در فضای جنگ زده ی عراق، از منظر نوع بازنمایی جنسیت، اهمیت ویژه ای دارد. بررسی این متن با رویکردگفتمان انتقادی، نشان می دهد که ساز و کارهای یک جامعه ی مردسالار، چگونه با تولید یک گفتمان ضد زن و با استفاده از تکرار و طبیعی جلوه دادن گزاره ها و بنیان های فکری زن ستیز در زندگی روزمره، علاوه بر مردان، بخشی از زنان را نیز به مروّجان و منادیان این فرهنگ تبدیل کرده است.
گفتمان های متفاوت در نوروزنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش انسان نسبت به جهان، متأثر از نظام گفتمان هاست. تحلیل متن بهتر از هر روش دیگری، می تواند فرایندهای اجتماعی- فرهنگی را به هر شکلی که پدیدار شوند، با همه سرشتشان نشان دهد. در این میان می توان از گفتمان لاکلا و موف که از جنبه هایی به فوکو نزدیک تر است؛ استفاده کرد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تحلیل گفتمان، صورت بندی های گفتمانی را که خیام در نوروزنامه به کار گرفته است، تحلیل و تبیین می کند. این بررسی با سازوکارهای مفصل بندی گفتمانی، نشان می دهد که گفتمان مورد التزام خیام، گفتمانی مادی و فرهنگی است که در بازتولید گفتمان نوروز، نقش اساسی ایفا می کند. جشن نوروز دال مرکزی گفتمان است که گفتمان هایی چون طب، نجوم و عقاید خرافی، حول آن انتظام می یابند. در بین عناصر گفتمانی نوروزنامه، عنصر شراب که کاملاً مستی آوراست، جلوه ی برجسته ای دارد.
تحلیل ساختار و محتوای رمان «نفس ها و هوس ها» از رضا شابهاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان نفس ها و هوس ها نوشته رضا شابهاری از رمان های مثبت نگرِ جنگِ تحمیلی دهه شصت است که محور اصلی آن را طرح نوستالژیک ارزش ها در برابر تغییر و تعارض فرهنگی در دو برهه زمانی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تشکیل می دهد. نویسنده با ارائه روایت خطّی شکل از نظر زاویه دید و توصیفات واقعی از جهان بیرونی، توانسته جامعه ایران ِزمانِ انقلاب و جنگ را به خوبی به تصویر بکشد. این مقاله با روشی توصیفی - تحلیلی، به هدف شناساندن رمان نفس ها و هوس ها به عنوان یکی از رمان های برگزیده جنگ که کمتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است؛ می کوشد عناصر مهم ساختاری و محتوایی آن را برای نخستین بار تحلیل و بررسی کند. بر طبق این جستار، در این رمان دو جامعه توصیف می شود: جامعه جنگی و جامعه شهر. داستان به سبب شکل کاملاً رئالیستی خود، صحنه های نمادین ندارد. از دیگر دستاوردهای این پژوهش عبارت است از: صحنه پردازی های توأم با تشبیه و استعاره همراه با کلام جدّی و موقّر نویسنده با چاشنی اعتقادات مذهبی و تقسیم جامعه تهران به دو شخصیت بالاشهر و پایین شهر و به تبع آن برخاستن قهرمان از پایین شهر و ضد قهرمان از بالای شهر، تقدّس و احترام به شهدا و رزمندگان از مهم ترین ارکان مردم شناسی رمان نفس ها و هوس ها است.
کارکرد آیرونی در دو داستان مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیرونی نوعی شیوه سخن گفتن است که در اصطلاحات ادبی می توان معادل طنز، کنایه، طعنه و ... دانست. در واقع، وانمود کردن به چیزی غیر از واقعیت که باعث بازی دادن و یا سردرگمی مخاطب می شود، آیرونی است. این مفهوم، در یونان شروع می شود و بعد در اروپا به مفهوم تقویت شده خود می رسد. یکی از آثار آیرونیک، مثنوی مولوی است که برای فهمیدن باید بخش های آیرونیکال آن شناخته شود. در مقاله حاضر، به تقسیم بندی انواع و عناصر آیرونی برای شناسایی آن پرداخته شده است و در انتها، کارکرد آیرونی در دو داستان مثنوی مولوی به نام «طوطی و بازرگان» و «بقال و طوطی» بررسی شده است. این مقاله، در انتها به این نتیجه می رسد که مثنوی دارای لایه های تودرتو و عمیقی است که توسط آیرونی می توان این لایه ها را طی کرد و به مفاهیم دقیق تری پی برد.
جلوه های طنز موقعیت در آثار داستانی بهمن فرسی (با توجه به دو داستان نبات سیاه و شب یک، شب دو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهمن فُرسی از هنرمندان معاصری است که آثار ارزشمندی در حوزه ادبیات داستانی به جامعه ادبی ارائه کرده است. در این پژوهش تلاش بر آن است تا شگردهای ایجاد طنز موقعیت در داستان های فرسی مورد کاووش قرار گیرد. در این گونه از طنز، کلام نقش چندانی ندارد بلکه طنزپرداز صحنه ای می آفریند که تصور و تجسم آن خنده دار است. بررسی ها نشان می دهد که عامل کلیدی ایجاد موقعیت های طنز آمیز در «شب یک، شب دو» استفاده از شگردهای رفتاری طنز ساز و در «نبات سیاه» استفاده از شگردهای کلامی است که علاوه بر خنده انگیزی، با ظرافت سیستم فرهنگی جامعه را به سخره می گیرند. تنوع گسترده تکنیک های طنز موقعیت یکی از ویژگی های سبکی بارز در آثار داستانی فرسی است. این امر نشان دهنده تسلط نویسنده بر شیوه ها و الگوهای ایجاد این شاخه از طنز است. فضاهای حاکم بر آثار او اغلب مضحک، پوچ و سرشار از دلهره اند. شخصیت های حاضر در داستان ها همچون سایر آثاری که رگه هایی از طنز دارند، درگیر دل مشغولی ها و خواسته های نامعقول شده اند که با عکس العمل های غیرمنطقی و تا حدی احمقانه و مضحک سعی در رفع آن دارند.