فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۸۳۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که از نوع پژوهش های مروری است به بررسی روند تحول رواندرمانی های موج سوم با تاکید بر طرحواره درمانی می پردازد. رواندرمانی های موج سوم اصولا نشات گرفته از رواندرمانی های شناختی- رفتاری هستند که موج اول آن با نظریه رفتارگرایی کلاسیک و درمان های مبتنی بر مطالعات آزمایشگاهی رفتار و یادگیری ایجاد شد، موج دوم نیز بر فرایندهای شناختی و نقش فرایندهای شناختی در پدیدآیی و درمان اختلالات روانشناختی تاکید دارند و از ترکیب این دو موج مجموعه ای از درمان ها تحت عنوان درمان های شناختی – رفتاری ایجاد شده اند. موج سوم نیز، با تلفیق سنت های معنوی شرقی، از جمله فنون مراقبه، تفکر نظاره ای با رفتاردرمانی- شناختی سنتی است که از این تلفیق به عنوان موج سوم رواندرمانی یاد می شود. طرحواره درمانی هم به عنوان یکی از درمان های موج سوم توسط جفری یانگ به عنوان یک مدل درمانی مطرح شد که بیشتر برای درمان اختلالات شخصیت و سایر اختلالات مزمنی که نسبت به درمان رفتاری- شناختی کلاسیک مقاومت نشان می دهند، به کار می رود.
نقد روان تحلیل گری در ادبیات : از جنون نبوغ تا تولد مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با نگاهی گذرا به بررسی سه دوره نقد روان تحلیلی قبل از ژاک لاکان می پردازد. دوره اول با پرچم داری زیگموند فروید، بنیانگذار روان کاوی، آغاز می شود و اثر هنری را نوعی مکانیسم والایش در نظر می گیرد که در آن تکانه ها و آرزوهای ممنوع و سرکوب شده ضمیر ناخودآگاه به گونه ای مبدل و بدیع در اثر ادبی نمایان می شود و اثر هنری هنرمند راهی است که هم او را از قطع ارتباط با واقعیت نجات می دهد و در همان حال، از دریافت درمان واقعی باز می دارد. دوره دوم یا نقد متن محورکه بین سال های 1940 تا 1950 تحت تاثیر نقد نو شکل گرفت معنا را نه در ذهن مولف بلکه در خود متن جست و جو می کند و وجود یک معنای معین را در متن رد می نماید. دوره سوم یا نقد مخاطب محور از دهه 1970 به بعد مطرح گردید. این رویکرد در محور نویسنده- متن – خواننده تاکید ویژه ای بر جایگاه خواننده دارد و معنا را در ارتباط دوجانبه مخاطب و متن جست و جو می کند و معانی متعدد را نتیجه گوناگونی نحوه تعامل خوانندگان با متنی یکسان در نظر می گیرد.
تبیین اصول تربیت شهروندی مبتنی بر فلسفه هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تبیین اصول تربیت شهروندی مبتنی برفلسفه هانا آرنت تدوین شده است. برای دستیابی به این هدف،از روشهای تحلیل منطقی فرارونده، تحلیل مفهومی و است نتاج عملی استفاده شده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بنیاده ای فلسفه آرنت بر تلفیقی هوشمندانه از نحله های نئو ارسطویی و اگزیستانسیالیسم جهت فهم و نقد پدیدارهای زندگی استوار است. شهروندی آرنتی نیز بر انگاره هایی نظری چون وجود بستر عمومی، هویت جمعی و عاملیت انسانی ابتنا داشته که ضمن وجود ارتباط متقابل میان عناصر شهروندی، اخلاق شهروندی هم اهمیت خاصی یافته است به گونه ای که این عنصر درکنار عناصری چون حق و وظیفه، نقش قابل توجهی را در قوام و دوام این رویکرد از شهروندی ایفا می نماید. افزون بر این، براساس مبانی شهروندی آرنتی به مثابه ویژگیهای مقوم این گونه از شهروندی، اصولی چون خود انگیختگی، انکشاف، بسط اندیشه، ناهمسانی، تصدیق و دگرپذیری، تمرکززدایی، تعامل پایدار و فرآیند- مداری برای تربیت شهروندی آرنتی استنتاج شده است. استنتاج این اصول نشانگر وجود ارتباطی تنگاتنگ میان تربیت شهروندی و مبانی آن با فلسفه هانا آرنت است؛ فلسفه ای که آرنت از طریق آندرپی صورت بندی و احیا مفهومی اصیل از شهروندی بوده است که همچون رویکردی متفاوت و با اهمیت در میان گفتارهای شهروندی خود را باز می نمایاند. اهمیت چنین دیدگاهی درباره شهروندی، انجام پژوهش های دیگری را برای بررسی های مقایسه ای میان این رویکرد با دیگر رویکردهای تربیت شهروندی و نیز پژوهشهایی را به منظور به کارگیری این اصول در عرصه هایی چون برنامه درسی، مدیریت آموزشی و تدریس تربیت شهروندی مبتنی بر اندیشه آرنت ایجاب می نماید.
مفهوم خود از دیدگاه روان شناسی انسان گرا و عرفان اسلامی با تاکید بر روش تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودشناسی از جمله محوری ترین ارکان تعلیم و تربیت به شمار می رود. مفهوم""خود"" به عنوان یکی از مباحث انسان شناسی، مفهومی بنیادی در روان شناسی به خصوص روان شناسی انسان گرا است. مکتب عرفان اسلامی نیز که ریشه در آموزه های اصیل اسلامی دارد، از جمله مکاتبی است که در سطح وسیع به موضوع ""خود"" و ""خودشناسی"" پرداخته است. هدف کلی این پژوهش، بررسی تطبیقی مفهوم خود از دیدگاه روان شناسی انسان گرا و عرفان اسلامی می باشد. با توجه با این هدف، ابتدا دیدگاه مازلو و راجرز به عنوان اصلی ترین نمایندگان روان شناسی انسان گرا و نجم الدین رازی و عزیزالدین نسفی به عنوان نمایندگان عرفان اسلامی بررسی و سپس به شباهت ها و تفاوت های این دیدگاه ها در خصوص مفهوم خود پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش تطبیقی انجام شده است.نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با وجود تفاوت ها، شباهت های زیادی نیز میان این دو دیدگاه در خصوص خود و خودشناسی وجود دارد. لذا تعامل و گفتگوی سازنده میان این دو دیدگاه امکان پذیر است.
چگونگی تحول در نظام رایج تربیت اخلاقی مدارس جهت کاهش شکاف میان معرفت و عمل، بر مبنای دیدگاه علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی دلیل وجود شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی متربیان با وجود برنامه های رایج تربیت اخلاقی در مدارس و نیز پیشنهاد مؤلفه های تربیت اخلاقی مطلوب از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) جهت کاهش شکاف مذکور می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. یافته های حاصل از این مطالعه نشان داد که عامل اصلی تخلف از علم، ضعف اراده است که خود تحت تأثیر سه عامل عواطف، ملکات اخلاقی و الگوهای اخلاقی است. بر این اساس، شش مؤلفه برای تربیت اخلاقی موثر و غلبه بر شکاف مطرح شد. این در حالی است که نظام تربیت اخلاقی رایج در مدارس بیشتر بر بعد معرفتی( آموزش نظری) تمرکز دارد و نسبت به سایر مؤلفه های تربیت اخلاقی کم توجه است. بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهادهایی جهت ایجاد تحول و بهبود در این نظام مطرح شد که از جمله می توان به جامع نگری در برنامه های تربیت اخلاقی و توجه بیشتر به مؤلفه های عواطف، اراده، ایمان و الگوهای اخلاقی اشاره کرد.
پیش درآمدی بر نظریه«روان شناسی و تعلیم و تربیت فطرت گرا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سردمداران نهضت انسان گرایی یا نیروی سوم به ویژه آبراهام مزلو، دیدگاه های نیروهای اول و دوم یعنی مکاتب رفتارگرایی و روان تحلیل گری را مردود دانسته و نسبتا با دید خوشبینانه ای به انسان نگریستند و به رشد و کمال شخصیت و پرورش و گسترش استعدادهای نهان آدمی توجه نمودند. مزلو پدر معنوی این نهضت، امیدوار بود با توجه به باب تازه ای که در مطالعات روانشناسی باز شده است، در آینده ای نه چندان دور بتوان از روانشناسی متعالی یا فراشخصی سخن به میان راند. مقاله حاضر که بر اساس روش تحقیق بنیادی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای، تحلیلی و مروری انجام شده است؛ به اولین سوال اساسی این پژوهش که آیا روانشناسی انسان گرای قرن بیستم با رهبری مزلو توانسته است پاسخگوی مسائل و مشکلات روانشناسی و تعلیم و تربیت نسل امروز و فردا باشد، پاسخ منفی داده است. زیرا براین باور است که مبنای تفکرات سردمداران این مکتب، صرفا اندیشه های اومانیسمی بوده که فرد را فاقد هویت پیشین و صرفا ساخته و پرداخته عوامل خارجی دانسته و توانایی های بالقوه فطری و آرمانی انسان، نادیده انگاشته شده است. در پاسخ به سوال دوم پژوهش که آیا می توان نظام روانشناسی و تعلیم و تربیتی بنیان نهاد که فرافرهنگی بوده و پاسخگوی مشکلات و مسائل روانشناختی و تعلیم و تربیتی عموم انسان ها باشد؛ ضمن مثبت بودن پاسخ، نظریه روانشناسی و تعلیم و تربیت فطرت گرا مطرح شده است که با ترسیم نموداری از مراتب رشد درجات انسانی، به سوال سوم هم که آیا می توان نموداری ترسیم کرد که در صورت تبعیت از فطرت، مراتب رشد انسانی را توصیف نماید؛ پاسخ مثبت داده شده است. نگارنده بر این باور است که با تصحیح و تکمیل نظریات انسانگرایان/ وجودگرایان و البته با زاویه افق دیگری، می توان به انسان از زاویه دیگر و با نگاه تازه ای نظرکرد. لذا با الهام از آموزهای اسلامی و به ویژه نظریات حکما و بزرگان مسلمانی چون مولوی، طرح کلی روانشناسی و تعلیم و تربیت فطرت گرا، به عنوان پیش درآمدی بر نظریه ای جدید مطرح شده که فرازمانی و فرامکانی بوده و پاسخ گوی نیازهای بشری است و آرزوی مزلو را که امیدوار بود نوعی روانشناسی از روی دلسوزی و محبت نسبت به فطرت انسان تدوین شود که اعماق و منتهای درجات فطرت آدمی در برگیرد را برآورده می کند و براین باور است که با به کار بستن این نظریه، نه تنها می توان به سلامت روانی و شخصیت سالم دست یافت؛ بلکه امکان رشد و کمال نهایی انسان تا صعود به قله ی انسان کامل میسر و مقدور خواهد بود.
کاربرد تحلیل مکالمه در فرایند مشاوره و روان درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله مرور اجمالی بر روش و کاربرد تحلیل مکالمه در مشاوره و روان درمانی است. ارزش خبری و اطلاع دهندگی استفاده از روشهای کمی در بررسی فرایند و نتایج کاربرد روشهای مشاوره و روان درمانی مختلف به منظور ایجاد تغییر در مراجع با هر نوع اختلالی محدود است.محدود شدن محقق به ارائه میانگین و انحراف استاندارد از گروه، محقق را از دستیابی به رویدادهای ناب در فرایند تغییر دور می کند. تقلیل دادن بررسی اثربخشی فنون مشاوره ای به بررسی معنی داری تفاوت بین گروه آزمایش و گروه گواه،درک زیرساختهای موثر در رابطه درمانی را تضعیف می کند. به منظور برون رفت از این چرخه معیوب ،استفاده از تحلیل مکالمه به عنوان یک روش کیفی در جریان مطالعه ارتباط دو تایی بین مشاور و مراجع توصیه می شود. تحلیل مکالمه به عنوان یک زیر مجموعه از تحلیل گفتمان به مشاور و درمانگر کمک می کند تا تله های زبانی را تشخیص دهد و بر آن غلبه کند.روش تحلیل گفتمان شیوه روان شناختی مشاهده را در مشاوره مورد انتقاد قرار می دهد تا از این رهگذر روابط بین مشاور-مراجع و پیش فرض های مکالمات آنها به دقت بررسی شود. در این مقاله ضمن معرفی تحلیل مکالمه ،به نظام نمادگذاری و کاربردهای آن نیز توجه شده است.
بررسی و تبیین ماهیت و ویژگیهای پژوهش تطبیقی در فلسفه تعلیم و تربیت : با تأکید بر روش شناسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین ماهیت و ویژگیهای پژوهش تطبیقی در فلسفه تعلیم و تربیت، با تاکید بر روش شناسی فارابی انجام گرفته است. با توجه به این هدف، دو پرسش زیر برای پژوهش حاضر، صورت بندی شده اند : الف) ماهیت و ویژگیهای پژوهش تطبیقی در فلسفه تعلیم و تربیت چگونه است؟ ب) ماهیت و ویژگیهای پژوهش تطبیقی در فلسفه تعلیم و تربیت از دیدگاه فارابی چگونه است؟ برای پاسخ به پرسشهای فوق، از روش پژوهش ""توصیفی – تحلیلی"" استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش،تطبیق از منظر فلسفه تعلیم و تربیت، فراتر از مقایسه صرف دو اندیشه یا موضوع بوده و مستلزم رسیدن به مرحله قضاوت و نقد است. به همین سبب، پژوهش تطبیقی در این حوزه نیز، فراتر از روشهای کمی، از شیوه های کیفی پژوهش بهره گرفته و موضوع تربیتی را امری پیچیده دانسته است. انجام این نوع پژوهش در فلسفه تعلیم و تربیت مستلزم رعایت شرایطی است. فارابی به عنوان پیشرو فلسفه تطبیقی در تعلیم و تربیت اسلامی، تمام اصول و شرایط پژوهشی را به نحوی ماهرانه و ظریف به انجام رسانده است. پایبندی ایشان به معیارهای تطبیق، چه در مقایسه اندیشه ای دو فیلسوف تربیتی (مثلاً افلاطون و ارسطو) و چه مقایسه دو موضوع مستقل (مثلاً فلسفه و دین) به طور کامل دیده می شود. در پایان پیشنهاداتی برای بهبود مطالعات تطبیقی در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت، با تاکید بر روش شناسی فارابی، ارائه شده است.
تبیین دلالت های دیدگاه جان دیویی در خصوص هنر و زیبایی شناسی برای فرایند تدریس و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین دیدگاه زیبایی شناختی جان دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری است. در پژوهش حاضر، ما دو سوال داشته ایم: 1) زیبایی شناسی از دید جان دیویی چیست و دارای چه مؤلفه هایی است؟ 2) رابطه این مؤلفه ها با فرایند تدریس و یادگیری چگونه است؟ برای پاسخ گویی به این سوالات تحقیق از منابع کتابخانه ای متعدد به صورت فیش برداری و از پایگاه های اطلاعاتی اینترنتی (نمایه ، پایگاه مقالات خارجی دانشگاه تربیت مدرس، پایگاه پایان نامه های دانشگاه های تربیت مدرس تهران- دانشگاه تهران- علامه طباطبایی- الزهرا، بانک اطلاعات نشریات کشور و مجلات ایران، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، نورمگز، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی) اطلاعات جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش مروری – اسنادی، به صورت مختصر دیدگاه دیویی در خصوص هنر، زیبایی، زیبایی شناسی و تدریس و یادگیری شرح داده شده است. بعد از انجام این کار، دلالت های دیدگاه هنری دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری را استنباط و استخراج نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که فرایند تدریس و یادگیری، تجربه ای زیبایی شناختی است و باید به صورت زیبایی شناختی ارایه گردد: از دید دیویی برای این که فرایند تدریس و یادگیری، زیبایی شناسی باشد، باید این موارد را به کار برد: استفاده از مبانی علمی در فرایند تدریس و یادگیری؛ تدریس واحد داشتن؛ پرهیز از تقابل ها در تدریس؛ اتصال یادگیری با امور روزمره و اجتماعی؛ استفاده از عوامل روان شناسی مثل تخیل و عاطفه در فرایند تدریس و یادگیری؛ نگاهی زیبایی شناختی داشتن به شغل معلمی؛ استفاده از بازی در این فرایند؛ ضرورت صداقت و نظم برقرار کردن به صورت هنرمندانه.
اثربخشی شن بازی درمانی بر کاهش پرخاشگری/ بیش فعالی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی شن بازی درمانی، بر کاهش پرخاشگری/بیش فعالی کودکان پیش دبستانی شهرستان کرمانشاه انجام شد. روش تحقیق: روش مطالعه، تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود و روش آماری آن تحلیل کوواریانس چند متغیره است. جامعه آماری مطالعه کلیه کودکان 7-5 ساله دارای پرخاشگری/بیش فعالی شهر کرمانشاه و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابتدا از میان مناطق سه گانه شهر کرمانشاه، شش مهد کودک( از هر منطقه دو مهد کودک) به تصادف انتخاب شد. 54 کودک دارای اختلال پرخاشگری/بیش فعالی شناسایی شدند. سپس بر اساس شرایط ورود و خروج از مطالعه، 30 کودک( 10 دختر و 20 پسر) به عنوان گروه نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش 15 نفر و کنترل 15 نفر قرار گرفتند. پرسشنامه اختلال رفتاری راتر فرم معلم( 1967) در مرحله پیش آزمون- پس آزمون و یک ماه بعد از پایان مداخله توسط مربیان تکمیل شد. کودکانی که در گروه آزمایشی قرار داشتند به مدت ده جلسه هفتگی (45 دقیقه در هفته) در فعالیت شن بازی درمانی به صورت انفرادی شرکت داده شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شن بازی درمانی اثر معنی داری بر کاهش پرخاشگری/بیش فعالی کودکان گروه آزمایشی در مقایسه با کودکان گروه کنترل دارد. چنین دستاوردی در پیگیری یک ماه حفظ شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت شن بازی درمانی می تواند در کاهش اختلال رفتاری کودکان مؤثر واقع شود و بر ضرورت کاربرد شن بازی درمانی به منظور کاهش پرخاشگری/بیش فعالی و افزایش سلامت روانی در کودکان دارای این اختلال تأکید شد.
مبادی و غایات فلسفه فارابی و دلالت های آن در اهداف تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابی، پایه گذار فلسفه اسلامی است و بررسی مبادی و غایات فلسفه او می تواند نقش تعیین کننده ای در تبیین اهداف تعلیم و تربیت اسلامی داشته باشد . بر این اساس، در پژوهش حاضر، ابتدا مبادی و غایات محوری اندیشه فلسفی فارابی در سه بخش هستی شناسی ، معرفت شناسی ، و ارزش شناسی ، به صورت مختصر معرفی شد. آن گاه بر اساس این مبادی و غایات ، اهداف تعلیم و تربیت فارابی ، صورت بندی و ارائه شد. برای ورود به این اهداف ، ابتدا به رویکردهای تدوین اهداف تعلیم و تربیت اسلامی ، با معرفی چند نمونه به طور مختصر اشاره شد. یافته ها نشان داد که اهداف تعلیم و تربیت در نظر فارابی ، متأثر از اندیشه فلسفی او در دو بعد فردی و اجتماعی قابل بررسی و ارائه است و این دو بعد به گونه ای در اهداف تعلیم و تربیت نقش آفرینی می کنند که نمی توان آن ها را از یکدیگر تفکیک کرد. بر این اساس ، هدف غایی تعلیم و تربیت فارابی ، رسیدن انسان به «سعادت»است. در ذیل این هدف غایی ، «اعتدال»، «تعقل»، «سلامت»، و «تعاون» نیز به عنوان اهداف واسطه ای تعلیم و تربیت فارابی تدوین و تعریف شده اند. در پایان ، پس از طرح سه موضوع مسأله برانگیز مرتبط با اندیشه تربیتی فارابی ، پیشنهاداتی ملهم از اندیشه فارابی با محوریت تحول در نظام تربیتی کشور ، ارائه شده است.
پارادایم های حاکم بر تربیت ویژه از منظر جامعه شناسی علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی پارادایم های حاکم بر تربیت ویژه از منظر جامعه شناسی علم می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل تطبیقی بهره گرفته شد. با این توضیح که به دلیل اثرگذاری پارادایم علمی حاکم بر هر رشته علمی بر صاحب نظران، نظریه ها و تحول های علمی موجود در آن رشته، جریان شناسی کلان پارادایمی در هر رشته از اهمیت برخوردار است. لذا، این مطالعه با هدف جریان شناسی کلان تغییرات و شکل گیری پارادایم ها در حوزه تربیت ویژه/ آموزش و پرورش ویژه به توصیف، دسته بندی، تحلیل و ارزیابی پارادایم های شناسایی شده موجود در این رشته توسط صاحب نظران، پرداخته است. سپس، با انتخاب یکی از این دسته بندی ها، تغییر و تحول های پارادایمی شکل گرفته در چهار مرحله پیش پارادایم، نرمال، بحران و انقلاب از منظر جامعه شناسی علمی کوهنی مورد بررسی قرار گرفت.
تبیین تبارشناختی اندیشه مرجعیت زدایی اخلاقی و مؤلّفه های آن از منظر پساساختارگرایی با نگاهی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یافتن منشاء و ریشه یک تفکّر مستلزم واکاوی در نظرات گذشتگان و رویکردهای سلف است. تردید و انکار رویکرد پساساختارگرایی نسبت به صحت، اعتبار و فراگیری اصول اخلاقی و نفی مرجعیت آن ها نیز حاصل فرایندی تدریجی درگذر زمان است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تبیینی- تبارشناختی ریشه های مرجعیت زدایی پساساختارگرا از اخلاق را در رویکردها و نهضت های فکری ماقبل آن جستجو کرده است؛ و از این رهگذر دریافته است که پیش فرض های اساسی مرجعیت زدایی پساساختارگرا متأثر و ملهم از برخی رویکردهای فکری و نگرش های ارزشی است؛ و همچنین با استخراج مؤلّفه های مرجعیت زدایی اخلاقی از بطن نظرات و مبانی فلسفی پساساختارگرایی و با نگاهی انتقادی برآن، راه را بر فهم و تحلیل واقع گرایانه و عمیق تر رویکرد اخلاقی پساساختارگرا گشوده است.
استلزام های تدوین نظریه تربیتی در پارادایم پیچیدگی: منظری معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه برخی استلزام های طرح و تدوین نظریه جدید با توجه به مؤلفه های معرفت شناختی پارادایم پیچیدگی است. با این توضیح که نظریه های تربیتی معاصر تحت تأثیر مؤلفه های «پارادایم سادگی» شکل گرفته و بخش عمده ای از مشکلات و کاستی های آن ها ناشی از آن پارادایم می باشد. از این رو، با گسترش «پارادایم پیچیدگی» در عرصه های گوناگون علوم، اندیشمندان علوم تربیتی نیز به نقد و بررسی نظریه های تربیتی پیشین پرداختند، اما هنوز نظریه ای تربیتی مبتنی بر این پارادایم ارائه نشده است. بدین منظور، با استفاده از روش های استدلال فلسفی، پس از اشاره به نحوه اثرگذاری مؤلفه های معرفت شناختی پارادایم سادگی (قطعیت، بازنمایی گرایی، و نظریه انطباقی صدق) بر نظریه های تربیتی معاصر، مؤلفه های معرفت شناختی پارادایم پیچیدگی (عدم قطعیت، بازنمایی توزیعی، و نظریه فازی صدق) معرفی شدند. سپس، برخی از استلزام های تدوین نظریه تربیتی با تکیه بر این مؤلفه ها مورد بررسی قرار گرفتند. در این راستا، ابتدا از امکان یک نظریه قوی تربیتی در این پارادایم دفاع شد و سپس، با استفاده از مفهوم «نظریه توزیعی» به توضیح ماهیت این نظریه پرداخته و ویژگی هایی همچون «فرا پدیده ای بودن» و «فرارشته ای بودن» برای آن برشمرده شد.
نگاهی به مباحث یادگیری در فلسفه اشراق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یادگیری از موضوعات مهمی است که از دیرباز مورد توجه دانشوران و فیلسوفان بوده است و در این باره پژوهش های ماندگار و تحقیقات دامنه داری انجام شده است. امروزه نیز یادگیری به عنوان یک موضوع مهم میان رشته ای مورد توجه روان شناسان و دانشمندان علوم تربیتی است. سهروردی بنیانگذار فلسفه اشراق نیز شخصیتی است که مسئله علم، معرفت و یادگیری از دغدغه های مهم او بوده و حل فلسفی این مسئله از افتخارات، بلکه نقطه عطف زندگی اوست؛ او در بررسی «علم»، «معرفت» و «یادگیری» به یک انسجام مفهومی دست یافته است، و در دیدگاهِ خود راجع به «یادگیری»، به مسائل مختلفی مانندِ تعریف یادگیری، انواع یادگیری، ماهیت و حقیقت یادگیری، عوامل و موانع یادگیری و...، پرداخته است. در این پژوهش پس از «تعریف یادگیری» و اشاره به «اقسام یادگیری»، به دو موضوع اساسی مهم در فلسفه اشراق؛ یعنی «ماهیت و حقیقت یادگیری» و «عوامل یادگیری» خواهیم پرداخت.
تحلیل فلسفه های تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران از منظر مفهوم تفکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل اسناد نظری پشتیبان برنامه درسی از منظر مفهوم تفکر می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی (تحلیل زبان فنی- رسمی) بهره گرفته شد. در این راستا، فلسفه های تربیت پیشنهادی بر اساس سازه تفکر مبتنی بر انگاره اسلامی عمل، تحلیل محتوا شدند. در این دیدگاه، تفکر دارای سه مبنای شناختی، میلی و ارادی است. سازه بازسازی شده تفکر دربردارنده مقوله های مشاهده، بازخوانی و بازیابی، تحلیل، خیال ورزی، نقادی، معیار گرایی و حقیقت جویی می باشد. نتایج تحلیل محتوای مضمونی- کمی فلسفه های مورد مطالعه نشان داد که میزان توجه فلسفه اول به تفکر و مقوله های آن بیش از فلسفه های دوم و سوم می باشد؛ زیرا این فلسفه فرایند تربیت را در کانون توجه قرار داده است، درحالی که دو فلسفه دیگر، بیشتر به نظام مدیریت و مقتضیات حقوقی- سیاسی تربیت رسمی و عمومی پرداخته اند. همچنین، در هیچ یک از فلسفه ها توجه متعادلی به همه مقوله های سازه تفکر صورت نگرفته و برخی مقوله های آن از جمله بازیابی کمترین میزان توجه و برخی دیگر چون مشاهده و نقادی بیشترین توجه را به خود اختصاص داده اند.علاوه براین، در فلسفه های یاد شده، زیر مقوله پرسشگری در مقام مؤلفه ای مهم از سازه تفکر کمترین میزان توجه را داراست.
معرفی مفهوم خردمندی در روان شناسی و کاربردهای آموزشی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم خردمندی [1] در متون فلسفی و دینی دارای قدمتی دیرینه است، اما از حدود دو سه دهه اخیر این موضوع وارد مباحث و پژوهش های تجربی در عرصه های مختلف روان شناسی شده است. نظریه پردازان مختلف با توجه به جهت گیری فلسفی خود و حیطه ای که در روان شناسی بر آن متمرکزند، به تعریف این مفهوم پرداخته اند، ولی تاکنون تعریف مورد توافقی پدید نیامده است. روان شناسی تربیتی نیز با بهره گیری از این مفهوم، نظریه ها و شیوه هایی کاربردی برای آموزش این توانمندی یا فضیلت ارائه کرده است. این مقاله به طور خلاصه، به معرفی و مقایسه اجمالی سه نظریه جامع و جدید در این زمینه، نظریه تعادلی خردمندی [2] ، پارادایم خردمندی برلین [3] ، و مدل سه بعدی خردمندی [4] پرداخته و به برخی نظرها و یافته ها در زمینه آموزش خردمندی اشاره کرده است.
بررسی تاثیر نگاه هرمنوتیکی- زبانی آگوستین بر ویتگنشتاین و دلالت های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر نگاه هرمنوتیکی- زبانی آگوستین بر ویتگنشتاین و دلالت های تربیتی آن می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت داده ها، کیفی و از نظر هدف از نوع تحقیقات بنیادی (نظری) است. همچنین، به لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی و از نظر روش اجرایی، تحلیلی، تطبیقی و استنتاجی می باشد. با توجه به سیر رشد نگاه هرمنوتیکی از آگوستین تا ویتگنشتاین متأخر، می توان نشانه های پر رنگ نگاه هرمنوتیکی آگوستین در تکوین نگاه هرمنوتیکی مدرن را مشاهده کرد که در تحقیقات فلسفی امروز از نظر دور مانده است. در این حالت می توان از بنیان های نظری این نظریه فلسفی در امر تعلیم و تربیت بهره گرفت، زیرا گفتار و زبان قدرتمندترین ابزار در امر تدریس به شمار می روند. در نتیجه تحلیل این نگاه نوین، دلالت های تربیتی شناسایی و استخراج شدند که ناظر بر چگونگی تحول نگاه معلم و دانش آموز در سیستم آموزشی و همچنین، ارتباط متقابل بین معلم و دانش آموز می باشند.
واکاوی مولفه های اساسی روش هرمنوتیکی ریکور برای فهم متون درسی و تاثیر آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مؤلفه های اساسی روش هرمنوتیکی ریکور برای فهم متون درسی است. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل رویکرد ریکور به هرمنوتیک، فهم از درون فرد حاصل شده و تحمیلی نیست. بنابراین، فرایند تفسیر متون درسی که در دیدگاه ریکور «قوس هرمنوتیکی» نام دارد، شامل سه مرحله تبیین، فهم و اختصاص دادن می باشد. بدین ترتیب، متربی در نقش مفسر با طرح این سوال که متن درسی چه چیزی می گوید؟ به کاوش پرداخته و ماهیت درونی متن را آزمون می کند، آنگاه در پاسخ به این سوال که متن درسی درباره چه چیزی صحبت می کند؟ می کوشد تا عوامل بیرونی متن درسی را در ارتباط با زندگی و رسیدن به فهم عمیق تر احیا کند. سپس، در گام سوم با اختصاص جهان متن درسی به خود، افق مفسر (دانش و آگاهی هایش) گسترش می یابد. بر این اساس، معلم هرمنوتیست ابتکار و آزادی مشروط در کلاس درس را پذیرفته و دانش آموزان را تشویق می کند تا در حلقه های کندوکاو به جستجوی معنای متن درسی بپردازند.
تبیین و نقد مبانی فلسفی مفهوم یادگیری در طرح پایدیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین و نقد مفهوم یادگیری در طرح پایدیا است که بر مبنای دیدگاه مورتیمر آدلر مورد بررسی قرار گرفت. برای دست یابی به این هدف از روش توصیفی– تحلیلی استفاده شد. بنابراین، ویژگی های یادگیری در ارتباط با محتوای یادگیری، یاددهی، نقش معلم، فعالانه بودن یادگیری در طرح پایدیا، ارتباط یادگیری با سلامت ذهن و یادگیری مادام العمر و بزرگ سالی تبیین شد. سپس، به مهم-ترین نقاط قوت و ضعف مفهوم یادگیری در بستر پایدیا اشاره شد. بر اساس نتایج این پژوهش، فعالانه بودن یادگیری و در نظر گرفتن محتوایی گسترده برای یادگیری و زمینه سازی برای یادگیری مادام العمر در بستر آموزش مدرسه ای از نقاط قوت طرح پایدیاست. از مهم ترین نقاط ضعف آن نیز می توان به محدود کردن یادگیری در مسیری تک انشعابی و در نظر نگرفتن شاخه های حرفه ای و در نظر نگرفتن هوش عملی در سیر یادگیری اشاره نمود. بر این اساس، یکی از پیشنهادهای مهم این پژوهش برای بهبود یادگیری، استفاده از آموزش های جبرانی و استفاده از الگوهایی مانند الگوهای یادگیری در حد تسلط می باشد.