مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
پارادایم پیچیدگی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه برخی استلزام های طرح و تدوین نظریه جدید با توجه به مؤلفه های معرفت شناختی پارادایم پیچیدگی است. با این توضیح که نظریه های تربیتی معاصر تحت تأثیر مؤلفه های «پارادایم سادگی» شکل گرفته و بخش عمده ای از مشکلات و کاستی های آن ها ناشی از آن پارادایم می باشد. از این رو، با گسترش «پارادایم پیچیدگی» در عرصه های گوناگون علوم، اندیشمندان علوم تربیتی نیز به نقد و بررسی نظریه های تربیتی پیشین پرداختند، اما هنوز نظریه ای تربیتی مبتنی بر این پارادایم ارائه نشده است. بدین منظور، با استفاده از روش های استدلال فلسفی، پس از اشاره به نحوه اثرگذاری مؤلفه های معرفت شناختی پارادایم سادگی (قطعیت، بازنمایی گرایی، و نظریه انطباقی صدق) بر نظریه های تربیتی معاصر، مؤلفه های معرفت شناختی پارادایم پیچیدگی (عدم قطعیت، بازنمایی توزیعی، و نظریه فازی صدق) معرفی شدند. سپس، برخی از استلزام های تدوین نظریه تربیتی با تکیه بر این مؤلفه ها مورد بررسی قرار گرفتند. در این راستا، ابتدا از امکان یک نظریه قوی تربیتی در این پارادایم دفاع شد و سپس، با استفاده از مفهوم «نظریه توزیعی» به توضیح ماهیت این نظریه پرداخته و ویژگی هایی همچون «فرا پدیده ای بودن» و «فرارشته ای بودن» برای آن برشمرده شد.
تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی است. پارادایم پیچیدگی منظری جدید برای روند تغییر و تحول جهان هستی و پدیده های آن در اختیار اندیشمندان گذاشته و بسیاری از نظریه پردازان با توجه به مؤلفه های اساسی این پارادایم به ارائه دیدگاه های جدید خود در حوزه های علمی گوناگون چون علوم تربیتی پرداخته اند. برای دستیابی به این هدف، نخست با استفاده از روش «کاوشگری فلسفی انتقادی»، به نقد و بررسی نظریه های تحول تربیتی و توضیح دو ضعف عمده آن ها (تحویل گرایی و ایدئولوژی کنترل) پرداخته شد. سپس، با اشاره به «نظریه سیستم های پیچیده انطباقی»، چهارچوب نظری مقاله یعنی نظام تعلیم و تربیت به مثابه سیستم پیچیده انطباقی توضیح داده شد. در ادامه، پس از تشریح نقش «جریان دانش» در تحول سیستم های پیچیده تربیتی، به کمک روش «استنتاج منطقی»، دلالت هایی برای فرایند تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی فراهم شد. نتایج حاصل از این پژوهش بر این نکته تاکید دارد که نظریه پردازان پیچیدگی ضمن تأیید بسیاری از دیدگاه های پیشین در خصوص تحول تربیتی و مهم دانستن آن ها، سعی دارند از منظری کل نگر به فرایندهای تحول نگریسته و پژوهشگران را از افتادن در ورطه تحویل گرایی برحذر دارند. همچنین، آن ها با جایگزینی پیشنهادهایی چون «کنترل توزیعی» به جای راهبردهای غالب «بالا به پایین» و «پایین به بالا»، پاسخی به چالش کنترل در اجرای طرح های تغییر و تحول ارائه می کنند.
مؤلفه های پارادایم پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«پارادایم پیچیدگی» الگوی عمومی علم در دوران معاصر تلقی می شود که در مخالفت با پارادایم مکانیکی یا نیوتنی علم در کمتر از چهار دهه اخیر پا به عرصه دانش بشری نهاده و حوزه های گوناگون آن از جمله علوم انسانی را متأثر کرده است. هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی و توضیح مؤلفه های پارادایم پیچیدگی در ارکان سه گانه آن (هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی) است. در این پژوهش سعی بر آن بوده است تا با نظر به اندیشه های صاحب نظران برجسته این پارادایم به مطالعه بنیادهای نظری شکل دهنده این پارادایم پرداخته شود. در نهایت، مؤلفه های این پارادایم در ارکان سه گانه آن چنین استنتاج شدند: رکن هستی شناسی (واقع گرایی انتقادی پیچیده، علیت پیچیده، تعیّن گرایی ساختاری)؛ رکن معرفت شناسی (عدم قطعیت، بازنمایی توزیعی، نظریه صدق فازی)؛ رکن روش شناسی (کل گرایی، بیناعینیت، راهبرد).
استلزام های تدوین نظریه تربیتی در پارادایم پیچیدگی: منظری هستی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه برخی استلزام های طرح و تدوین نظریه تربیتی با توجه به مؤلفه های هستی شناختی پارادایم پیچیدگی می باشد. برای دستیابی به این هدف، با بهره گیری از روش های فلسفی، نخست با نقد نحوه اثرگذاری مؤلفه های هستی شناختی پارادایم سادگی (واقع گرایی ساده، علیت خطی، تعین گرایی) بر نظریه های تربیتی معاصر، به معرفی مؤلفه های هستی شناختی پارادایم پیچیدگی (واقع گرایی انتقادی پیچیده، علیت پیچیده، تعین گرایی ساختاری) پرداخته شد. سپس، برخی استلزام های تدوین نظریه تربیتی با اتکا به این مؤلفه ها موردبررسی قرار گرفتند. بر این اساس، نظام تعلیم و تربیت مانند یک فراسیستم پیچیده، خودسازمان دهنده و چندلایه است که در هر یک از سطوح و لایه های آن زیرسیستم هایی حاوی عناصر و عامل های (انسانی و غیرانسانی) مرتبط با یکدیگر وجود داشته و با سازوکارهای پیچیده ای عمل می کنند. مجموعه این روابط سازنده شبکه ای گسترده هستند که طبق نظریه کنشگر-شبکه و با تأکید بر بافت و زمینه نظام تربیتی، شرایط جدیدی برای تولید دانش به وجود آورده و بر این اساس، تلقی جدیدی از مفاهیم یادگیری و یادگیرنده پدید می آید. همچنین، با توجه به ماهیت تحولی جهان هستی، مهم ترین هدف برنامه های درسی دخیل کردن هرچه بیشتر دانش آموزان در جهان خود یا مشارکت در آفرینش جهانی نو می باشد.
تبیین مدل فرآیند راهبردسازی در محیط پیچیده؛ مطالعه شرکت های موفق ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصمیمات راهبردی را از سه بعد می توان بررسی کرد: موقعیت، فرایند و محتوا. این پژوهش کیفی با هدف غاییِ تبیین فرایند راهبردسازیِ شرکت های موفق ایرانی در محیط پیچیده، با طرح نظام مند نظریه داده بنیاد، اجرا شده است. بدین منظور، ضمن مطالعه، از طریق مصاحبه با افراد آگاه، مشاهده نزدیکِ بیش از شش سازمان و شرکت موفق و فعال در محیط های پیچیده و بررسی متون موجود علمی، مجموعه ای از مضامین اولیه، طی فرآیند کدگذاری باز گردآوری شد و مقوله هایی از دل آنها استخراج گردید. با دسته بندی این مقوله ها، گام های اصلی فرآیند مطلوب، تبیین و طراحی شد. گفتنی است که این فرآیند، گویای روابط علی و معلولی بین پدیده ها نیست بلکه گام های اخذ تصمیمات راهبردی را بیان می کند. اجزای اصلی این مدل عبارت اند از تدوین چشم انداز و اهداف کلان، جست وجوی فرصت ها، شناخت تغییرات محیطی، شناخت مدل ذهنی مدیران عالی، گفت وگو و تعاملات اجتماعی، بداهه گری راهبردی، گفت وگو و مذاکره برای استقرار راهبرد، یادگیری در اثر عمل و تجربه و تثبیت راهبرد.
یادگیری در پارادایم پیچیدگی: ماهیت، قلمرو و فرایند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله تبیین ماهیت، قلمرو و فرایند یادگیری بر اساس پارادایم پیچیدگی می باشد. بدین منظور، نخست نظریه های سنتی یادگیری با نظر به مبانی فلسفی آن ها مرور شده و نحوه شکل گیری نظریه ارتباط گرایی در پارادایم پیچیدگی بررسی شد. سپس، ماهیت، قلمرو و فرایند یادگیری بر اساس پارادایم پیچیدگی تبیین شد. در تبیین ماهیت یادگیری در این پارادایم، سه ویژگی یادگیری پیچیده شامل «مقارنه دانش و داننده»، «کلاس و فراسیستم ها همچون سیستم های یادگیرنده» و «وابستگی متقابل تدریس و یادگیری» تبیین شدند. سپس، قلمرو یادگیری بر بستر پارادایم پیچیدگی تبیین شد. دراین باره، استدلال شد که یادگیرندگان علاوه بر افراد فراگیرنده می تواند شامل گروه های اجتماعی و کلاسی، مدارس، اجتماع ها، بدنه های دانش، زبان ها، فرهنگ ها، گونه ها و غیره نیز باشند. ازاین رو، سخن گفتن از «سازمان یادگیرنده» در چنین زمینه ای معنای شفاف تری می یابد. همچنین، درباره فرایند یادگیری استدلال شد که یادگیری فرایندی «نوپدید» بوده و شامل «تکامل همگام» افراد، گروه های اجتماعی و جامعه گسترده تر است. به عبارت دیگر، در فرایند یادگیری تأکید بر روابط میان عناصر به جای خود عناصر است و ذهن انسان به عنوان یک سیستم انطباقی مورد ملاحظه قرار می گیرد.
رویکرد یاددهی- یادگیری در پارادایم پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
40-58
حوزههای تخصصی:
«رویکرد یاددهی- یادگیری» الگوی مواجهه ی معلم و دانش آموز در یک محیط آموزشی و یکی از بخش های اصلی نظام آموزشی است. این الگو را می توان بر اساس آراء و اندیشه های متنوعی سازماندهی و ترسیم نمود؛ از جمله مکاتب فلسفی و یا نظریات علمی. هدف از این پژوهش ترسیم و تبیین رویکرد یاددهی- یادگیری در پارادایم پیچیدگی است. پارادایم پیچیدگی یکی از رویکردهای علمیِ معاصر می باشد که نگرش مبتنی بر آن در حال نفوذ به حوزه های مختلفِ دانش از جمله علوم تربیتی است. از این رو در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است بر اساس مفاهیم و مؤلفه های اساسی در پارادایم پیچیدگی، رویکرد یاددهی- یادگیری ترسیم و تبیین گردیده و به طور خلاصه بدین شرح است: مراحل و توالی فعالیت های معلم و دانش آموز به صورت راهبردی است که به طور مداوم و با در نظر گرفتن حداکثر شرایط دخیل و موثر بر محیط آموزشی توسط معلم و در تعامل با دانش آموزان سازمان دهی و هدایت می شود. به عبارتی معلم با طراحی و سازماندهی راهبردی محیط به صورت غنی و پیچیده، دانش آموز را به سمت پژوهش و یادگیری هدایت می کند؛ بنابراین دانش آموز فعال و پژوهشگر است؛ پژوهشگری که پیوسته در مواجهه با محیط آموزشی، خود را سازماندهی و بازسازماندهی کرده و در واقع یاد می گیرد و تکامل می یابد. بر این اساس رابطه ی معلم و دانش آموز نیز بر پایه ی تعاملات گسترده و متنوعِ آنها با یکدیگر و با محیط، پویا و چندسویه می باشد.
رویکرد یاددهی- یادگیری در پارادایم پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
۴۰-۵۸
حوزههای تخصصی:
«رویکرد یاددهی- یادگیری» الگوی مواجهه ی معلم و دانش آموز در یک محیط آموزشی و یکی از بخش های اصلی نظام آموزشی است. این الگو را می توان بر اساس آراء و اندیشه های متنوعی سازماندهی و ترسیم نمود؛ از جمله مکاتب فلسفی و یا نظریات علمی. هدف از این پژوهش ترسیم و تبیین رویکرد یاددهی- یادگیری در پارادایم پیچیدگی است. پارادایم پیچیدگی یکی از رویکردهای علمیِ معاصر می باشد که نگرش مبتنی بر آن در حال نفوذ به حوزه های مختلفِ دانش از جمله علوم تربیتی است. از این رو در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است بر اساس مفاهیم و مؤلفه های اساسی در پارادایم پیچیدگی، رویکرد یاددهی- یادگیری ترسیم و تبیین گردیده و به طور خلاصه بدین شرح است: مراحل و توالی فعالیت های معلم و دانش آموز به صورت راهبردی است که به طور مداوم و با در نظر گرفتن حداکثر شرایط دخیل و موثر بر محیط آموزشی توسط معلم و در تعامل با دانش آموزان سازمان دهی و هدایت می شود. به عبارتی معلم با طراحی و سازماندهی راهبردی محیط به صورت غنی و پیچیده، دانش آموز را به سمت پژوهش و یادگیری هدایت می کند؛ بنابراین دانش آموز فعال و پژوهشگر است؛ پژوهشگری که پیوسته در مواجهه با محیط آموزشی، خود را سازماندهی و بازسازماندهی کرده و در واقع یاد می گیرد و تکامل می یابد. بر این اساس رابطه ی معلم و دانش آموز نیز بر پایه ی تعاملات گسترده و متنوعِ آنها با یکدیگر و با محیط، پویا و چندسویه می باشد.
تئوری پیچیدگی و رویکرد کلاژیسم در سیستم های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۳
18 - 33
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی جهان در تضاد با سادگی قوانین فیزیکی قراردارد. مطالعه ی رفتارهای غیرخطی و پویای سیستم ها در سال های اخیر نشان داد که این رفتارها منجر به پیچیدگی و درنهایت آشوب در سیستم های ژئومورفیک می شوند. مطالعه ی این رفتارها، سبب شده اند تا قوانینی جدید جهت درک هرچه بهتر رفتار این سیستم ها یافته شود. یکی از نکات جالب توجه در پیچیدگی این است که به رغم تصورات پیشین، قوانین ساده می توانند منجر به بروز رفتارهای بسیار پیچیده شوند و منجر به شناخت عمیق تر عملکرد سیستم ها به ویژه سیستم های ژئومورفولوژیک شود. از همین روست که در حال حاضر اندازه گیری پیچیدگی و راه های کاهش آن در سیستم ها و فرآیندهای تصمیم گیری به یکی از مباحث روز تبدیل شده است. درمقاله ی حاضر که مبتنی بر مروری سیستماتیک بر ادبیات موضوع به روش کتابخانه ای است بران است تاکلیاتی از پیچیدگی و انواع آن ارائه شود و نقش آن رادر طبیعت و سیستم های تولیدی مورد مطالعه قرار دهد. در این راستا جهت یافتن بهترین روش و رویکرد برای مطالعه ی سیستم های پیچیده و رویارویی علمی با آن ها، رویکردهای اثبات گرایی، فرااثبات گرایی و پراگماتیسم موردمطالعه قرار گرفت. درنهایت براساس مطالعات، رویکرد پراگماتیسم مناسب ترین رویکرد در مطالعات ژئومورفولوژیک است که در این مطالعه کلاژیسم نامیده شد. کلاژیسم با درهم آمیختن قطعات مجزا، هویتی جدید را برای سیستم پذیرفته و آن را با نگاهی تلفیقی موردمطالعه قرار می دهد.
بررسی تحلیلی اخلاق پیچیدگی و توسعه مفهومی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶
69 - 94
حوزههای تخصصی:
اخلاق پیچیدگی، مجموعه نظریه هایی مبتنی بر جهان بینی پیچیدگی است که به بررسی رابطه و تأثیر این جهان بینی با و بر اخلاق می پردازد. طرح این نظریه ها با انتقاد از تأثیر جهان بینی سادگی بر نظریه های اخلاقی سنّتی و رایج آغاز شد و شامل مجموعه دیدگاه های گونه گونی هستند که به ارائه تمهیداتی برای مواجهه با مسائل و موقعیت های اخلاقی می پردازند. این دیدگاه ها و نظریه ها ضمن داشتن اشتراکات مفهومی ، تفاوت هایی نیز با هم دارند و در هر کدام از آنها می توان جنبه های قابل اعتنا و یا مغفولی را یافت که این مسئله ، توجه ویژه به «اخلاق پیچیدگی» و توسعه آن را ضروری می نماید. در این مقاله - ضمن معرفی «اخلاق پیچیدگی » - تلاش شده تا در یک صورت بندی جدید ، اخلاق پیچیدگی را توسعه دهیم. این توسعه به کمک مفاهیم مشترک و قابل اتکا در نظریه هایِ مطرح شده و از طریق یک ترکیب محتوایی ، در پرتو فرازبان های اخلاق و پیچیدگی ارائه شده و دارای دو سطح است. سطح نخست، شامل اندیشه پیچیده و عقلانیت خود۔انتقادی در حوزه کلان پیچیدگی است و در واقع ، بستر و لازمه سطح دومی است که «اخلاق پیچیدگی» را تشکیل می دهد. سطح دوم مجموعه تمهیداتی شامل سه اصل «بودنِ همبسته» ، «دستور موقت» و «خیرخواهی سیّاره ای» است که با هم رابطه متعامل و مکملِ دارند.