فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی دلایل گرایش و عدم گرایش کاربران به سایت های همسریابی بررسی شد. نتایج نشان داد که مهم ترین عوامل مرتبط با عضویت افراد در سایت های همسریابی عبارتند از: کسب استقلال در انتخاب همسر، بی تعهّدی جامعه و والدین در انتخاب همسر برای فرزندان خود، مزایای بیشتر سایت های همسریابی نسبت به ازدواج های سنتّی، محدود شدن روابط افراد در کلان شهرها، رفع تبعیض جنسی، رفع نیازهای فردی، مشکلات ارتباطی در دنیای واقعی، مطلقه بودن، نقص عضو داشتن، بالارفتن سن، برون همسری، رفع تبعیض و پیش داوری و در مقابل عواملی چون نگرش های منفی نسبت به سایت های همسریابی، ضعف نظارت، عدم اطمینان به فضای مجازی، در عدم گرایش به این سایت ها اثرگذار بوده است.
مطالعه میزان اضطراب فیزیک اجتماعی و عوامل اجتماعی مرتبط با آن مورد مطالعه: دختران دانش جوی مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عصر حاضر به افراد و به ویژه به زنان می آموزد که ارزش آن ها به ظاهرشان است. برخی افراد، وقتی احساس می کنند که ظاهرشان مطلوب نیست، دچار اضطراب فیزیک اجتماعی می شوند. نقش رسانه های جمعی که معیارهای زیبایی دور از دسترس ارائه می دهند و هم چنین شبکه های اجتماعی که این معیارها را تقویت می کنند در این مسئله انکارناپذیر است. مطالعه حاضر می کوشد تا میزان اضطراب فیزیک اجتماعی را در بین دختران، با هدف تعیین ارتباط این نوع اضطراب با رسانه های جمعی و هم سالان، تعیین کند. جامعه آماری شامل تمامی دانش جویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1391-1392 به تعداد 4514 نفر است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 376 نفر برآورد شد. داده ها به روش پیمایشی و با ابزار اندازه گیری پرسش نامه گردآوری و با استفاده از نرم افزار 20- SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد: متغیرهای مستقل بررسی شده 10 درصد از تغییرات متغیر اضطراب فیزیک اجتماعی را تبیین می کنند و متغیر هم سالان با 274/0 = Betaبیش ترین مقدار واریانس اضطراب فیزیک اجتماعی را تبیین می کند.
مقایسه نگرش جنسیتی نسبت به عوامل موثر بر تحکیم بنیان خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان و مردان سازندگان اصلی خانواده ها هستند و خانواده سالم مناسب ترین زمینه کمال آن دو و تعالی فرد و جامعه است. هدف این تحقیق نیز مقایسه نگرش جنسی نسبت به عوامل موثر بر تحکیم بنیان خانواده در بین اعضای هیات علمی و کارمندان دانشگاههای پیام نور استان همدان بود. پژوهش دارای رویکرد جامعه شناختی و روش پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و روش نمونه گیری تصادفی ساده چند مرحله ای و حجم نمونه 192 نفر برآورد شد. پایایی متغیر ها با استفاده از آلفای کرونباخ 8/83% به دست آمد و اعتبار صوری از طریق داوری اساتید جامعه شناسی و روانشناسی سنجیده شد. بر اساس یافته ها از نظر کارکنان، عوامل فرهنگی بیشترین همبستگی و اهمیت را در تحکیم خانواده دارد(588/0 = R) و عوامل اجتماعی در درجه دوم (449/0 = R) و عوامل عاطفی در مرتبه سوم قرار می گیرد (309/0 = R). زنان بیشتر عوامل اجتماعی و عاطفی و مردان بیشتر عوامل اقتصادی ( درآمد بالا) را در تحکیم بنیان خانواده موثر می-دانند. هر دو جنس بر رعایت ادب و احترام و عشق متقابل تاکید ویژه داشتند. نتایج نهایی نشان داد که نگرش زنان و مردان نسبت به عوامل اجتماعی و عاطفی و اقتصادی، تاثیرگذار بر تحکیم خانواده یکسان نیست. اما نگرش آنها نسبت به عوامل فرهنگی، اعتقادی و سیاسی یکسان است.
بررسی پذیرش تمایز موقعیت جنسی بر نابرابری قدرت در خانواده (نمونه شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین پذیرش تمایز موقعیت جنسی و نابرابری قدرت در بین خانواده هاست. چارچوب نظریه پژوهش، نظریات تفاوت جنسی، نابرابری جنسی و ستمگری جنسی است. روش تحقیق پیمایش، جامعه آماری زنان شهر خرم آباد، حجم نمونه صد نفر از زنان و مردان خرم آبادی شیوه نمونه گیری تصادفی نظام مند و روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه است. نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد که نابرابری قدرت در بین خانواده های خرم آبادی وجود دارد و زنان تحت سلطه مردان قرار دارند؛ به گونه ای که زنان این نابرابری را همسان و تقریباً مانند مردان پذیرا هستند و تنها بین متغیر تحصیلات، با نابرابری قدرت در خانواده رابطه منفی وجود دارد و دیگر متغیرهای سن، شغل و مدت زندگی مشترک، هیچ یک بر ساختار قدرت اثرگذار نیست.
مقایسه الگوهای فراغت فردی، خانوادگی و دوستانه نوجوانان و میانسالان شهر اصفهان و بررسی نقش هویت جنسیتی، دینداری و مولفه های آن در این الگوها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق مقایسه الگوهای فراغتی نوجوانان (18-15 سال) و میانسالان (55-35 سال) برای نشان دادن تغییر الگوهای فراغتی و منطق شکل گیری آنها در خانواده های ایرانی و بررسی نقش هویت جنسیتی و دینداری در این الگوها است. تحقیق به روش پیمایشی بوده و 2615 نفر از نوجوانان و میانسالان از 15 منطقه اصفهان انتخاب شدند. فراغت به صورت فردی، خانوادگی و دوستانه دسته بندی شده و در یک پرسشنامه محقق ساخته الگوها با تحلیل عاملی استخراج شدند. درگروه نوجوانان فراغت خانوادگی در دو الگو، فراغت فردی در سه الگو و فراغت دوستانه در دو الگوی دسته بندی شدند. در میانسالان فراغت فردی در سه الگو، فراغت خانوادگی در سه الگو و الگوهای فراغت دوستانه در دو الگو شبیه به نوجوانان دسته بندی شدند. نتایج نشان می دهد که الگوهای فردی در دوگروه با هم تفاوت کیفی دارند. در گروه نوجوان مصرف موسیقی و فیلم اهمیت زیادی داشته و دینداری الگوها را از هم جدا می کند. در گروه میانسالان هویت جنسیتی و تحصیلات الگوها را از هم جدا کرده است. برخی از سبک های فردی و خانوادگی با دینداری رابطه منفی دارند. سپس پاسخگویان بر اساس الگوهای فراغت فردی با استفاده از تحلیل خوشه دو مرحله ای دسته بندی شدند. در گروه نوجوان یک خوشه دیندار درکنار سه خوشه کمتر دیندار قرار دارد. در خوشه دیندار فراغت در هر سه حوزه، مذهبی است. در گروه میانسال یک خوشه با تحصیلات پایین و هویت جنسیتی سنتی تر و یک خوشه با تحصیلات بالا و هویت جنسیتی مدرن تر بدست آمد که گروه اول در الگوهای فردی مذهبی میانگین بالاتری دارند. گروه دوم در الگوهای غیرمذهبی میانگین بالاتری داشته و در الگوهای خانوادگی نیز فعالتر بوده اند.
بررسی رابطه مسئولیت پذیری و تفکیک از مبدأ زباله های فلزی در بین زنان شهرهای شیراز و یاسوج
حوزه های تخصصی:
فزایش بی سابقه تولید پسماندهای خانگی باعث بروز چالش های زیادی به ویژه در کشورهای در حال توسعه شده است. یک راهکار اساسی در این زمینه، تفکیک از مبداً زباله های خانگی است اما این امر در ایران توسعه چندانی نیافته است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مسئولیت پذیری و تفکیک از مبداً زباله های فلزی خانگی است. جامعه آماری تحقیق، زنان متأهل شیراز و یاسوج می باشند که 562 نفر از آنان به عنوان اندازه نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق جهت سنجش تفکیک از مبداً زباله های فلزی، پرسشنامه پژوهشگر ساخته است که با استفاده از نظرات داوران تعیین اعتبار گردیده و با استفاده از همسانی درونی به روش کودر-ریچاردسون تعیین پایایی شده است. ابزار تحقیق جهت سنجش مسئولیت پذیری، پرسشنامه مسئولیت گاف(1984) می باشد. بر اساس یافته های توصیفی تحقیق، میزان تفکیک زباله های فلزی از مبدأ در بین زنان در هر دو شهر شیراز و یاسوج در سطح متوسط است. به علاوه، میانگین نمره تفکیک از مبدا زباله خانگی برروی دامنه نمرات صفر تا شش، برابر با 4/3 و میانگین نمره مسئولیت پذیری بروی دامنه نمرات صفر تا 42 برابر با 4/26 است. بر اساس یافته های تحلیلی تحقیق، مسئولیت پذیری رابطه مثبت و معناداری با تفکیک از مبداً زباله های فلزی دارد و قادر است 29/0 واریانس آ نرا تبیین کند. در بین متغیرهای جمعیتی، تنها وضعیت شغلی رابطه معناداری با تفکیک از مبداً زباله های فلزی دارد و سایر متغیرهای جمعیتی رابطه معناداری نشان نمی دهند.
بررسی وجود تفاوت در تعارض سازمانی و ابعاد آن بر اساس جنسیت در وزارت ورزش و جوانان کشور ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی وجود تفاوت در تعارض سازمانی بر اساس جنسیت در وزارت ورزش و جوانان کشور ایران پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع آمیخته که به شکل کیفی- کمی انجام پذیرفته است. جامعه آماری در مرحله دلفی، 25 نفر از افراد متخصص در حوزه مدیریت ورزشی کشور و در معادلات ساختاری، جامعه شامل 75 نفر از مدیران و معاونین و 732 نفر از کارشناسان وزارت ورزش و جوانان را تشکیل می داد که نمونه 75 نفر به روش سرشماری و مطابق جدول کرجسی مورگان 232 نفر انتخاب شد. گام اول پژوهش، کیفی به روش دلفی که شامل مطالعات مقالات، اسناد و مصاحبه های همراه با پرسشنامه و گام دوم شامل معادلات ساختاری بوده است. نتایج تحقیق دلفی نشان داد که 10 منبع تعارض سازمانی شناسایی شدند که عبارت اند از: اهداف ناسازگار، تمایز، ابهام و تضاد نقش، مسائل ارتباطات، قوانین مبهم، تعارض اختیارات، سیستم ارزیابی و پاداش ناهماهنگ، فشارهای روانی محیط، تضادهای وظیفه ای، نقص در سیستم اطلاعاتی سازمان. نتایج تحقیق نشان داد، به جز (ابهام و تضاد نقش، مسائل ارتباطات و سیستم ارزیابی و پاداش ناهماهنگ) برای ارزیابی تعارض سازمانی و ابعاد آن تفاوت معناداری بین میانگین آن بر اساس جنسیت وجود نداشته است، به عبارت دیگر دیدگاه زنان و مردان در ارتباط با میزان مناسب بودن تعارض سازمانی و ابعاد آن یکسان بوده است.
تحلیل جامعه شناختی تفاوت های جنسیتی در مصرف خود سرانه دارو در شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف خودسرانه دارو در ایران فراتر از معیارهای جهانی است و جنسیت، نقشی مهم در این زمینه دارد. در حالی که رویکرد زیستی، رویکرد روانی- اجتماعی و رویکرد اجتماعی- ساختاری باور دارند، زنان، بیش تر مستعد مصرف خودسرانه دارو هستند، ولی رویکرد رفتاری، مردان را مستعدتر می داند. براین اساس، این پژوهش تلاش کرده است رابطه جنسیت و مصرف خودسرانه دارو را بررسی و به این سئوال پاسخ دهد که آیا جنسیت می تواند احتمال مصرف خودسرانه دارو را پیش بینی کند؟ این مطالعه به روش پیمایشی در مورد 400 نفر از جمعیت 55-18 ساله شهر یاسوج که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، انتخاب شدند، انجام گرفته است. از نمونه های مورد بررسی خواسته شد تا پاسخ دهند، آیا در دو ماه اخیر اقدام به مصرف خودسرانه دارو کرده اند؟ و اگر پاسخ مثبت است چه داروهایی؟ یافته های پژوهش نشان دادند که مصرف خودسرانه دارو در بین پاسخگویان بالاست، به گونه ای که 2/87% اقدام به مصرف خودسرانه داروی بدون نیاز به نسخه (OTC) و 2/70% اقدام به مصرف داروی نیازمند نسخه (POM) کرده اند. یافته های پژوهش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک نشان دادند، جنسیت قادر به پیش بینی نسبت شانس مصرف خودسرانه دارو نیست و تحصیلات نقشی مهم تر در پیش بینی نسبت شانس مصرف خودسرانه دارو دارد. نتیجه گیری این پژوهش این است که زنان و مردان در مصرف خودسرانه دارو از الگوی مشابهی پیروی می کنند و متفاوت نیستند.
بازنمایی نقش جنسیتی در تبلیغات انتخاباتی شورای شهر تهران در سال 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش جنسیتی رفتار و نگرش های فرهنگی مناسب برای زنان و مردان است که در این تحقیق بازنمایی ویژگی های آن در تبلیغات شورای شهر تهران در سال 1396 مورد بررسی قرار گرفته است. چهارچوب نظری این تحقیق بر پایه سه نظریه برجسته سازی، اقناع و طرحواره جنسیتی بم است. این تحقیق با استفاده از روش تحلی محتوای کمی انجام شده است و بازنمایی 60 ویژگی یا صفت پرسشنامه نقش جنسیتی بم در طیفی از 0 تا 3 ارزشگذاری شده است. جامعه آماری شامل پوسترهای تبلیغاتی کاندیدهای شهر تهران در سال 1396 و نمونه آماری شامل 50 پوستر تبلیغاتی است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. بر اساس نتایج این تحقیق، زنان و مردان کاندیدا تلاش کرده اند که از صفات با ارزش منفی صرفنظر از زنانهو مردانه بودن آن پرهیز کنند و صفاتی را بیشتر بازنمایی کنند که داشتن صلاحیت آنها در تصدی عضویت شورای شهر ار بیشتر مورد تایید قرار می دهد...
اعتماد اجتماعی، زنان و سیاست های مقابله با تغییرات آب وهوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، اعتماد به موضوعی حیاتی برای جوامع انسانی تبدیل شده و نقش اساسی در سیاست های مقابله با مشکلات اجتماعی به وی ژه در زمینه خطرهای محیط زیستی دارد. مقابله با خطرهای محیط زیستی مانند تغییر آب وهوا، نیازمند آگاهی است؛ آگاهی و آمادگی برای مقابله با مخاطرات برای همه گروه های اجتماعی لازم و ضروری است از جمله زنان که قشر آسیب پذیری در مقابل مخاطرات محیط زیستی هستند. این آگاهی معمولاً از سوی نهادهای اصلی و مرتبط همچون دولت، سازمان های خصوصی محیط زیستی و دانشمندان به دست می آید. بنابراین، پذیرش این آگاهی و اعتماد به آنها، مستلزم اعتماد مردم به نهادهای مرتبط با آن است. در این بررسی، میزان اعتماد دانشجویان نسبت به منابع اطلاعات (دولت، سازمان های خصوصی محیط زیستی و دانشمندان) و تفاوت آن برمبنای جنسیت و دانشکده بررسی شده است. برای انجام این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده و با نمونه گیری طبقه ای، 411 نفر از دانشجویان انتخاب شدند. یافته ها حاکی از آن است که اعتماد دانشجویان به منابع اطلاعات کمی بیشتر از متوسط بود و گروه های حامی محیط زیست، معتمدترین منبع اطلاعات تغییر آب وهوا بودند. همچنین تفاوت محسوس فقط در اعتماد براساس جنسیت به دانشمندان مربوط است. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد که میزان اعتماد دانشجویان پسر به منابع اطلاعات بیش از دانشجویان دختر بود. منابع اعتماد برمبنای دانشکده نیز متفاوت بود. به عبارت دیگر، دانشکده هایی که برنامه درسی شان ارتباط نزدیک تری با موضوع های محیط زیستی داشته است اعتماد بیشتری به دانشمندان و سازمان های خصوصی داشتند. در پایان، براساس تفاوت های جنسیتی در اعتماد به منابع اطلاعات و دانشکده، پیشنهادهایی ارائه شد.
بررسی مناسبات ارزش های زیست جهان زنان با میزان تأخر نظام حقوقی مدنی و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مناسبات ارزش های زیست جهان زنان با تأخر نظام حقوقی مدنی و عوامل مؤثر بر این مناسبات از دیدگاه زنان متأهل 18 سال به بالای تهران، با استفاده از روش پیمایش و با گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه آزمون شد. برای بررسی این مناسبات از نظر زنان، 600 نفر از زنان متأهل کل مناطق 22 گانه شهر تهران، براساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند.
از نظر 48 درصد زنان متأهل تهرانی، میزان تأخر و شکاف نظام حقوقی از زیست جهان زنان در حد زیاد و بسیار زیاد است و 52 درصد آنان، میزان تأخر و شکاف نظام حقوقی از زیست جهان زنان را در حد کم و بسیار کم ارزیابی کرده اند.
براساس نتایج فرضیه های کلی این مطالعه، عامل سیستمی «نقص در اجرای قانون» با تأخر نظام حقوقی رابطة معنا دار دارد. شش متغیر عامل زیست جهان نیز در تبیین واریانس متغیر تأخر نظام حقوقی از زیست جهان نقش دارند و رابطة این شش متغیر معنا دار است. مذهب به عنوان عامل فرانهادی از نظر زنان دارای ذخیرة دانش حقوقی، بر تأخر نظام حقوقی از زیست جهان زنان تأثیر دارد.
بررسی تفاوت های جنسیّتی در سرمایه ی اجتماعی دانشجویان (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تفاوت های جنسیّتی در سرمایه ی اجتماعی دانشجویان دانشگاه یاسوج، با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. در این پژوهش به شکل ترکیبی از نظریه های سرمایه ی اجتماعی بوردیو و نظریه های روان شناختی تفاوت جنسیّتی دینرشتاین و چودورو برای چارچوب نظری پژوهش استفاده شده است. بر اساس فرمول لین، حجم نمونه 400 نفر محاسبه که با روش نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای چند مرحله ای، انتخاب و مطالعه شده اند. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسش نامه ی ترکیبی محقّق ساخته و دیگران ساخته بوده که پس از تأیید اعتبار آنها توسّط صاحب نظران، پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (سرمایه ی اجتماعی 0/95)، محاسبه و استفاده شده است. نتایج نشان داد تفاوت معناداری در سرمایه ی اجتماعی (کلّی) و ابعاد «ارتباطی» و «ساختاری» آن در بین زنان و مردان پژوهش وجود نداشته است. ولی تفاوتی معنادار در بعد «شناختی» سرمایه ی اجتماعی آنها وجود داشت. نتیجه گیری کلّی تحقیق گویای این مهم بود که سرمایه ی اجتماعی از نظر جنسیّتی تمایزبردار نبوده و تفاوت در بعد شناختی سرمایه ی اجتماعی نیز نشان گر نوع ایستارها و باورهای ذهنیّتی متفاوت نسبت به تعاملات اجتماعی زنان و مردان در جامعه ی مورد مطالعه است.
بررسی عوامل مرتبط با هویت اجتماعی زنان مورد مطالعه: زنان بخش مرکزی شهرستان پاسارگاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش شناسایی عوامل مرتبط با هویت اجتماعی زنان شهرستان پاسارگاد است. روش پژوهش پیمایش می باشد. شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است. حجم نمونه شامل 377 نفر زن واقع در سن 18 تا 64 سال بخش مرکزی شهرستان پارساگاد بوده است. ابزار پژوهش در این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته است. با استفاده از نظریه های گیدنز و تاجفل 9 فرضیه مطرح شد و ارتباط متغیرهای: 1-سن ، 2- تحصیلات، 3- ساعات مطالعه، 4-داشتن مهارت های فردی، 5- رضایت از زندگی، 6- وضعیت اشتغال، 7-شرکت در مجالس مذهبی، 8-عضویت در گروههای ورزشی و 9-وضعیت تاهل، با هویت اجتماعی زنان مورد مطالعه قرار گرفت. اعتبار این پژوهش صوری و روایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ 85/0 محاسبه شد. نتایج بدست آمده از تحلیل دو متغیره داده ها نشان داد که ارتباط تمامی متغیرها به جز متغیر عضویت در گروههای ورزشی با متغیر هویت اجتماعی زنان معنا دار است. نتایج بدست آمده از تحلیل چند متغیره داده ها با استفاده از رگرسیون گام به گام نشان می دهد که 4 متغیر رضایت از زندگی، ساعات مطالعه، شرکت در مجالس مذهبی و داشتن مهارت های فردی؛ بترتیب وارد معادله رگرسیونی شده و بر متغیر هویت اجتماعی تاثیرگذار بودند. این چهار متغیر روی هم 33/0 از متغیر واریانس وابسته را تبیین کردند.
تعمیم پذیری جنسیتی نظریة پیوند اجتماعی در تبیین رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات انجام شده در ایران، به ندرت به تعمیم پذیری نظریه های جرم شناختی در تبیین رفتارهای انحرافی جنس مؤنث توجه دارند. پیشینة مربوط به رابطة بین جنس و رفتار انحرافی بر مفهوم «تعمیم پذیری» متمرکز شده است. این مفهوم به این موضوع اشاره دارد که تا چه حد نظریه های جرم شناختی می توانند رفتارهای منحرفانة زنان را همچون رفتارهای منحرفانة مردان تبیین کنند. لذا، تحقیق حاضر ناظر بر تعمیم پذیری جنسیتی نظریة پیوند اجتماعی هیرشی به رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر است. روش این پژوهش پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. جمعیت تحقیق حاضر، شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 92-91 است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که متغیرهای این نظریه رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر را همچون رفتارهای انحرافی دانشجویان پسر تبیین می کند و لذا دارای تعمیم پذیری جنسیتی است.
بررسی تاثیر ادراک از بافت اخلاقی سازمان بر واکنش های شغلی کارکنان خانم دانشگاه فردوسی مشهد: تاکید بر نقش میانجی حمایت سازمانی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه و با ورود هر چه بیش تر زنان به محیط های کاری و بویژه محیط های دانشگاهی نیاز به انجام پژوهش هایی با هدف بررسی واکنش های شغلی این گروه بیش تر احساس می گردد، افزون بر این، به نظر می رسد که زنان از حساسیت بیش تری نسبت به مسایل حمایتی و اخلاقی در سازمان برخوردار باشند. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر بافت اخلاقی سازمان بر واکنش های شغلی کارکنان خانم دانشگاه فردوسی مشهد، هم چنین بررسی نقش میانجی متغیر حمایت سازمانی ادراک شده می باشد. روش نمونه گیری، طبقه بندی دو مرحله ای می باشد و پرسش نامه در میان 210 تن از کارکنان خانم دانشگاه فردوسی مشهد توزیع شده است. برای تامین اعتبار محتوایی پرسش نامه از نظر کارشناسان و اساتید مدیریت استفاده شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و برای کل پرسش نامه 798/0 برآورد شد که نشان از پایایی مناسب پرسش نامه دارد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون میانگین، تحلیل عاملی تاییدی و معادله های ساختاری با استفاده از نرم افزار WARPPLS استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که وجود بافت اخلاقی از راه وجود حمایت سازمانی بر رضایت مندی کارکنان خانم دانشگاه فردوسی موثر است. هم چنین، اثر منفی مستقیم و غیرمستقیم بافت اخلاقی بر قصد ترک سازمان تایید شده است.
پدرسالاری، تجددِ تحریف شده و نمایش بدن زنانه: مطالعه ای در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی منطق حاکم بر کنش های نمایشی بدنیِ زنان و انگیزة آنان از کسب داراییِ زیبایی در جریان زندگی روزمره در جامعة ایران است. برای مطالعة این منطق، از رویکردی تلفیقی، بر محور نظریة «پدرسالاریِ جدیدِ» هشام شرابی، استفاده شده است که قابلیت ثبت و تحلیلِ پویایی ها و پیچیدگی های کنشِ نمایشِ بدنِ زنانه را در جریان تعاملات اجتماعی دارد. با توجه به ماهیت تحقیق و با اتکا به رویکرد نظری پژوهش، 82 نفر نمونه با روش گلوله برفی از مراکز تعاملات مناسکی (باشگاه های بدن سازی، آرایشگاه ها و جلسه های مذهبی) در شهر رشت انتخاب شدند. مصاحبه با نمونه ها، با روش مصاحبة نیمه ساختمند انجام شد. براساس نتایج پژوهش، با توجه به ریشه های کنش های نمایشی بدن زنانه، می توان پنج تیپ میانة سنتی مذهبی، تیپ میانه با نگاه شرق شناختی، تیپ شرق شناختی و تیپ فمینیستی. نمایش بدن زنانه در چهار تیپ نخست، تحت تأثیر الگوهای پدرسالارانة «سنتی» یا «جدید» است؛ به طوری که هرچه از تیپ نخست به سوی تیپ چهارم پیش می رویم، حاکمیت الگوهای پدرسالارانة «سنتی» به الگوهای پدرسالارانة «جدید» تغییر می کند. چهار تیپ نخست، با وجود تفاوت ها، در حاکمیت الگوهای پدرسالارانه بر کنش های نمایش بدن مشابه اند و فقط تبپ فمینیستی درمقابل این الگوها جبهه گیری می کند. تیپ را شناسایی کرد: تیپ رادیکال اسلام گرای سیاسی،