فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۷ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر مصرف ناپروکسن بر شدت درد ادراک شده و تغییرات آنزیم کراتین کیناز متعاقب تمرینات اکسنتریک است. به این منظور از بین دانشجویان پسر غیر رشته تربیت بدنی دانشگاه ارومیه 36 نفر به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی به سه گروه تجربی یا مصرف کننده دارو (12=n)، گروه دارونما (12=n) و گروه کنترل (12=n) تقسیم شدند. 5 قرص 500 میلی گرمی داروی ناپروکسن در کپسول های قهـوه ای رنگ و به همان اندازه دارونما با همان کپسول ها تهیه شد و در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. 4 ساعت قبل از انجام برنامه تمرینی یک عدد کپسول توسط آزمودنی های گروه تجربی و دارونما مصرف شد و مصرف کپسول ها 48 ساعت بعد از انجام برنامه تمرینی با فواصل دوازده ساعته ادامه یافت. برنامه تمرینی شامل گام برداری بر روی جعبه بود و به مدت 40 دقیقه تکرار شد. اندازه گیری درد و کوفتگی و نیز نمونه گیری از خون قبل و بلافاصله بعد از برنامه پله زدن به عمل آمد و در فواصل 24 ساعته به مدت 48 ساعت تکرار شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون توکی استفاده شد. نتایج نشان داد مصرف ناپروکسن از افزایش درد و کوفتگی عضلانی و نیز ترشح آنزیم کراتین کیناز جلوگیری نکرد. اما موجب کاهش درد و سطح آنزیم کراتین کیناز پلاسمایی بعد از 48 ساعت از انجام تمرین اکسنتریک شد.
گوش دادن به موسیقی موجب کاهش کارایی قلبی تنفسی در دوره سریع بازگشت به حالت اولیه پس از واماندگی می شود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ضرباهنگ هایمختلف موسیقی (موسیقی با ضرباهنگ کند و موسیقی با ضرباهنگ کند) بر برخی پاسخ های قلبی - تنفسی مردان جوان سالم در نخستین دقایق دوره بازگشت به حالت اولیه پس از یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده ساز بود. روش ها: در این تحقیق نیمه تجربی 17 مرد جوان سالم، با میانگین و انحراف استاندارد سن 97/0±76/19 سال، قد 72/6±176 سانتی متر، وزن 95/5±5/68 کیلوگرم، به صورت داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنی ها در 3 جلسه متوالی با فاصله زمانی بین هر مرحله 72 ساعت با استفاده از آزمون بروس تا حد واماندگی به فعالیت پرداختند. شرکت کنندگان به روش تعادل مقابل بلافاصله پس از واماندگی در 3 جلسه، بدون موسیقی و با گوش دادن به موسیقی با ضرباهنگ کند و موسیقی با ضرباهنگ تند، ریکاوری شدند. متغیرها (ضربان قلب، برون ده قلبی، حجم ضربه ای، تهویه دقیقه ای، حجم جاری، تعداد تنفس در دقیقه، اکسیژن مصرفی و فشار خون) در ثانیه های 30، 60، 90 و120 دوره بازگشت به حالت اولیه اندازه گیری شدند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، گوش دادن به موسیقی در نخستین دقایق دوره بازگشت به حالت اولیه، موجب کاهش معنا دار برون ده قلبی، حجم ضربه ای، فشار خون، تهویه دقیقه ای، حجم جاری و اکسیژن مصرفی (05/0>P)، و افزایش معنا دار تعداد تنفس در دقیقه و ضربان قلب می شود (05/0>P). نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان داد، گوش دادن به موسیقی در دوره بازگشت به حالت اولیه بلافاصله پس از پایان فعالیت ورزشی شدید، موجب کاهش کارایی دستگاه قلبی- تنفسی از طریق کاهش حجم ضربه ای و حجم جاری و افزایش تعداد تنفس و ضربان قلب می شود.
تأثیر زمان تمرین (صبح و عصر) بر تغییرات برخی ایمونوگلوبولین های سرم و پاسخ هورمون های کورتبزول و تستوسترون دانشجویان مرد ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر یک برنامه دو تداومی فزایند و نیز زمان تمرین صبح هنگام و عصر هنگام بر تغییرات ایمونوگلوبولین های سرم شامل IgA، IgM، IgG و پاسخ هورمون های تستوسترون و کورتیزول بوده است . به این منظور 28 دانشجوی پسر ورزشکار به صورت هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه تمرینی صبح(14 =n، وزن = 8/9 ? 2/68 کیلوگرم، سن = 16/1 ? 5/19 سال و زمان تمرین 7:30 دقیقه) و گروه تمرینی عصر (14 =n ، وزن 8/4 ? 8/63 کیلوگرم، سن 24/1 ? 8/19 سال و زمان تمرین 16:30 دقیقه ).آزمودنی ها به مدت 2 ماه تحت یک برنامه دو تدامی فزاینده با شدت ضربان قلب معین قرار گرفتند. برای اندازه گیری متغیرهای وابسته، نمونه خونی آزمودنی ها 24 ساعت قبل از اولین جلسه تمرینی و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در وضعیت استراحتی جمع آوری شد. نتایج IgA، IgM، IgGتحقیق با استفاده از آنالیز واریانس نشان داد مقادیر و تستوسترون سرم دو گروه در پیش و پس آزمون تفاوت معنی داری نداشته است.
اثر تمرینهای هوازی بر مقاومت به انسولین و آدیپونکتین سرم در مردان نسبتا چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاثیر یک جلسه فعالیت استقامتی و سرعتی بر ANP پلاسمای دانشجویان ورزشکار مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، مقایسه تاثیر یک جلسه فعالیت استقامتی و سرعتی بر ANP پلاسمای دانشجویان ورزشکار مرد بود. به این منظور، 24 ورزشکار مرد به صورت داوطلب انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه استقامتی (8 نفر با میانگین سنی 1/2± 5/24 سال، قد 5/3±3/176 سانتیمتر، وزن 6/4±75/71 کیلوگرم)، سرعتی (8 نفر با میانگین سنی 2/2±1/22 سال، قد 8/4 ±1/176 سانتیمتر، وزن 4/7±6/67 کیلوگرم) و کنترل (8 نفر با میانگین سنی 6/2 ±6/23 سال، قد 9/7 ±7/174 سانتیمتر، وزن 9/7± 6/71 کیلوگرم) تقسیم شدند. گروه استقامتی مسافت 3200 متر را به مدت 12 دقیقه و گروه سرعتی 100 متر را 4 بار با فواصل استراحتی که در آن ضربان قلب استراحتی به یک سوم ضربان قلب فعالیت کاهش می یافت، دویدند. 10 دقیقه قبل و 10 دقیقه پس از فعالیت، خونگیری برای سنجش ANP پلاسما به عمل آمد. نتایج آزمون تی زوجی نشان داد یک جلسه فعالیت استقامتی و سرعتی موجب افزایش معنی دار ANP پلاسما شد (05/0P<). با استفاده از آزمون ANOVA تفاوت غیرمعنی داری در ANP پلاسما در مرحله پیش آزمون (05/0 P>) و تفاوت معنی داری در مرحله پس آزمون سه گروه مشاهده شد (05/0P<). در نتیجه، می توان گفت یک جلسه فعالیت استقامتی و سرعتی بر ANP پلاسمای دانشجویان ورزشکار مرد تاثیر می گذارد.
iddm تأثیر ورزش هوازی زیر بیشینه بر پاسخ لیپو پروتئین های پلاسمای خون مردان دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۰ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق ،بررسی تاثیر تمرینات هوازی با شدت 56 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره برتغییرات لیپوپروتئین های پلاسمای خون وکارایی دستگاه گردش خون مردان جوان دیابتی IDDM با دامنه ی سنی 18-28 سال است.از بین بیماران دیابتی مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت شهرستان همدان ،تعداد25 بیمار واجد شرایط ،انتخاب وبه طور تصادفی به دو گروه تجربی ‹15 نفر› وگروه کنترل‹10 نفر›تقسیم شدند. گروه تجربی تحت تمرینات تناوبی هوازی به مدت 9 هفته ودر هر هفته سه جلسه 30 تا60 دقیقه در محیط پارک جنگلی قرار گرفتند .برای بررسی تغییرات اجزای چربی ولیپوپروتئینهای پلاسمای خون شامل TG،T-CHO،VLDL-C،LDL-C،HDL-C ونسبت های HDL/T-CHO،HDL/LDL ،نمونه ی خون وریدی آزمودنی ها قبل وبعد از اتمام دوره ی تمرین درحالت استراحت اخذ گردید. برای بررسی متغیرهای وابسته در گروه های مستقل ووابسته، ازروش آماری از آنالیز رگرسیون چند متغیری استفاده شد.براساس نتایج حاصله ،کاهش معنی داری در کلسترول تام وافزایش چشمگیری در آنتی ریسک قلبی –عروقی HDL-C ونیز قند خون گلیکوزیله گروه تجربی به دست آمد. سایر تغییرات پدیده آمده در لیپوپروتئین ها واجزای چربی خون نیز از جنبه ی بالینی قابل توجه است. به نظر می رسد اندازه ی شدت یا حجم مدت ورزش تناوبی اکسایشی زیربیشینه در محیط خشک ،تحت شدت کار 56% HRR به موازات برخورداری بیماران از سطح برتر آمادگی بدنی نخستین ‹گروه آزمایشیml/kg/min 7/57 وگروه گواه ml/kg/min 6/46› برای برانگیختگی فرایندهای متابولیک اکسایش چربی ،به ویژه فراخوانی لیپوپروتئین های پلاسمایی، احتمالاً چندان شدید نبوده است.
اثر همزمان تمرین هوازی و مکمل گیاهی باریجه بر تغییرات دستگاه حفاظت قلبی طی پرفشار خونی ناشی از نیترو ال - آرژنین متیل استر در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد آپلین از پپتیدهای متسع کننده عروقی است که نقشی مهم در تنظیم تون عروقی و عملکرد قلبی - عروقی دارد، اما اثر فعالیت بدنی به همراه مکمل آنتی اکسیدانی بر آن مشخص نیست. هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر همزمان تمرین هوازی و مکمل باریجه بر دستگاه حفاظت قلبی (آپلین و گیرنده آن) طی پرفشار خونی ناشی از نیتروال - آرژنین متیل استر (L-NAME) است. 40 سر موش به طور تصادفی به چهار گروه پایه، شم، L-NAMEو گروه تمرین و باریجه تقسیم شدند. گروه های L-NAME و گروه تمرین و باریجه محلول L-NAME را به مقدار 10mg/kg ، پنج روز در هفته و به مدت هشت هفته دریافت کردند. گروه تمرین و باریجه با سرعت 15 تا 20 متر در دقیقه و به مدت 25 تا 64 دقیقه روی نوار گردان دویدند و محلول باریجه را نیز با دوز 9/0 g/kg در روز با استفاده از گاواژ دریافت کردند. نتایج نشان داد القای هشت هفته ای L-NAME باعث افزایش پرفشار خونی، کاهش آپلین، گیرنده آن و بازدارنده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE-I)، در مقایسه با گروه های کنترل (پایه و شم) شد. ترکیب تمرین هوازی و باریجه باعث مهار تنظیم مثبت پرفشار خونی ناشی از L-NAME شد. به علاوه، این مداخله باعث افزایش معنی دار دستگاه آپلینرژیک قلبی و ACE-1 در مقایسه با گروه های پایه، شم و L-NAME شد. بر اساس این یافته ها می توان گفت به کارگیری روش های غیردارویی رویکردی مناسب برای بهبود دستگاه جدید حفاظت قلبی در برابر استرس های مزمن ناشی از پرفشار خونی است.
تاثیر تمرینات منظم بدنی و فعالیت های وامانده ساز قبل و پس از آن بر کمپلکس فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و مهار کننده آن در خون موش های ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای مطالعه اثر تمرینات منظم بدنی و فعالیت های وامانده ساز در قبل و پس از ان بر کمپلکس فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (t-PA) و مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن بافتی نوع I (PAI-1) در خون، 48 سر موش صحرایی نر ویستار 3 ماهه به طور تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل و زیرگروه های مربوط شامل پایه، حاد قبل از یک دوره تمرین، استراحتی پس از 8 هفته تمرین، حاد پس از 8 هفته تمرین، استراحتی به دنبال 8 هفته قرارگیری در قفس، حاد پس از 8 هفته قرارگیری در قفس تقسیم شدند (هر گروه 8 سر موش). برنامه های تمرین استقامتی 8 هفته ای (هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه به مدت 25 تا 64 دقیقه) و فعالیت وامانده ساز (5 دقیقه دویدن با سرعت 20 متر در دقیقه، 10 دقیقه دویدن با سرعت 25 متر بر دقیقه و سپس با سرعت 30 متر بر دقیقه تا حد واماندگی) روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خون گیری با شرایط کاملاً مشابه و پس از دست کم 12 ساعت ناشتایی شبانه انجام شد. برای انالیز آزمایشگاهی t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1 از روش الایزا استفاده شد. پس از بررسی داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس در اندازه گیری های مکرر مشخص شد اجرای فعالیت های وامانده ساز قبل و پی اط تمرینات منظم بدنی موجب تخریب فرایند فیبروینولیز می شود. به طور جالب توجهی این تخریب ناشی از فعالیت وامانده ساز در گروه تمرینی پس از 8 هفته تمرین بدتر از گروه کنترل بود، به طوری که موجب افزایش معنی دار t-PA (04/0 = P) و PAI-1 (000/0 = P) و غیر معنی دار t-PA/PAI-1 (857/0 = P) در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل شد . از سوی دیگر، تمرین منظم بدنی به افزایش معنی دار t-PA (001/0 = P) و کاهش غیرمعنی دار PAI-1 (104/0= P) در مقایسه با گروه کنترل انجامید. بر اساس این یافته ها می توان گفت اجرای تمرینات منظم بدنی تاثیر زیادی بر خرابی ناشی از فعالیت وامانده ساز بر دستگاه هموستای ندارد، اما تمرین منظم با شدت متوسط موجب بهبود نسبی فرایند فیبرینولیز می شود.
تاثیر یک دوره تمرین هوازی بر میزان لپتین پلاسما در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر شدت فعالیت هوازی بر انرژی دریافتی، اشتها و هورمون های تنظیم کننده انرژی در مردان جوان غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی آثار فعالیت هوازی با شدت کم و زیاد بر انرژی دریافتی، اشتها و هورمون های تنظیم کننده انرژی انجام شد. شانزده مرد سالم غیر فعال (سن44/1 ±09/ 22 سال، قد 33/6±55/172 سانتیمتر، وزن 90/8±55/70 کیلوگرم، درصد چربی بدن 30/4±95/17) به صورت تصادفی به دو گروه فعالیت با شدت کم (55 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به مدت 45 دقیقه) و فعالیت با شدت زیاد (75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به مدت 30 دقیقه) تقسیم شدند. آزمودنی ها به صورت تقاطعی متعادل، دو شرایط آزمایشی 5 روز کنترل (بدون فعالیت ورزشی) و 5 روز فعالیت را پشت سر گذاشتند. آزمودنی ها غذای مصرفی خود را در طول هر پنج روز وزن کرده و در برگه روزانه ثبت کردند. اشتهای آزمودنی ها هر روز صبح با مقیاس دیداری (VAS) ثبت شد. غلظت هورمون گرلین، لپتین، انسولین و گلوکز در صبح روز ششم در حالت ناشتا پس از شرایط کنترل و فعالیت اندازه گیری شد. تغییر معناداری در انرژی دریافتی مطلق، اشتها، غلظت هورمون گرلین و لپتین در هیچ یک از گروه ها مشاهده نشد (05/0P>)؛ اما انرژی دریافتی نسبی به طور معناداری در گروه با شدت کم کاهش یافت (018/0P=). همچنین کاهش معناداری در غلظت انسولین (041/0P=) و گلوکز (022/0P=) در گروه با شدت زیاد مشاهده شد. چنین می توان نتیجه گیری کرد که فعالیت هوازی با شدت کم در ایجاد تعادل منفی موثرتر از فعالیت هوازی با شدت زیاد عمل می کند. همچنین فعالیت هوازی با شدت زیاد در کاهش غلظت انسولین و گلوکز بهتر از فعالیت هوازی با شدت کم عمل می کند.
تأثیر بارگیری کراتین مونوهیدرات بر کراتین کیناز سرمی وآزردگی عضلانی ناشی از دویدن در سرازیری در مردان کوهنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به نتایج متناقض مربوط به اثر بارگیری مکمل کراتین بر آزردگی عضلانی، تحقیق حاضر به منظور تعیین تأثیر بارگیری مکمل کراتین مونوهیدرات بر کراتین کیناز تام سرمی و آزردگی عضلانی ناشی از دویدن در سرازیری در مردان کوهنورد انجام شد.
روش شناسی:20 مرد کوهنورد سالم داوطلب (سن28-20 سال، درصد چربی 12-8 و اکسیژن مصرفی بیشینه 55-50 میلی لیتر /کیلوگرم /دقیقه ) به طور تصادفی و دوسویه کور در دو گروه کراتین و شبه دارو تقسیم شدند. هریک از آزمودنی ها برای پنج روز متوالی، روزانه 300 میلی گرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن مکمل کراتین مونوهیدرات یا دکستروز دریافت کردند. پس از دوره ی مکمل سازی، همه ی آزمودنی ها در یک قرارداد ورزشی دویدن سرازیری روی نوارگردان با 65% اکسیژن مصرفی بیشینه، شیب 15- درصد و مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. نمونه های خونی در چهار مرحله: قبل و بعد از بارگیری، بلافاصله و 24 ساعت پس از قرارداد ورزشی انجام شد. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری کمتر از 0/05 بررسی شد.
یافته ها: کراتین کیناز تام سرمی و احساس درد عضلانی هر دو گروه متعاقب دویدن در سرازیری به طور معنی دار افزایش یافت (P<0/05). با این حال، دامنه ی تغییرات 24 ساعته ی کراتین کیناز تام سرم گروه کراتین به طور معنی داری کمتر از گروه شبه دارو بود (P>0/05). در حالی که تفاوت 24 ساعته ی تورم، انعطاف پذیری، قدرت هم طول بیشینه و توان انفجاری اندام تحتانی دو گروه معنی دار نبود (P>0/05).
نتیجه گیری: براساس یافته های حاضر، می توان نتیجه گرفت که بارگیری پنج روزه ی کراتین مونوهیدرات بر تغییرات نامطلوب برخی شاخص های آزردگی عضلانی تأخیری مردان کوهنورد پس از دویدن سرازیری مؤثر است.
بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی به همراه مصرف مکمل آهن بر برخی ترکیبات خون دانشجویان پسر دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و مقایسه برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی در کارکنان مرد فعال و غیرفعال دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۲ شماره ۱۷
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق 23 نفر از کارکنان مرد دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد از نظر برخی عوامل خطر زای قلبی عروقی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند ابتدا وضعیت کلیه آزمودنی ها با نرم های استاندارد مقایسه شد سپس کارکنان فعال از نظر این عوامل با کارکنان غیر فعال مقایسه شدند روش تحقیق نیمه تجربی است بررسی نشان داد میانگین وزن ونسبت قد و وزن آزمودنی ها در دامنه مطلوب قرار دارد میانگین شاخص جرم بدن آنها در حد چاقی درجه یک به دست آمد و میانگین اکسیژن مصفی بیشینه در طبقه خوب جای گرفت بررسی میانگین چگونگی توزیع چربی در بدن نشان داد که آزمودنی ها در منطقه خطر قرار دارند بررسی نسبت کلسترول به HDL کلسترول نیز نشانداد که 19 نفر از آزمودنی ها در منطقه خطر قرار دارند فشار خون استراحت و تمرین آنها طبیعی بود مقایسه کارکنان فعال با کارکنان غیر فعال نشان داد که در مقایسه خطر عوامل خونی بجز کلسترول تام و LDL کلسترول که به طور معنی ار در کارکنان غیر فعال بالاتر از کارکنان فعال بوده وزن نسبت دور کمر به دور باسن شاخص جرم بدن و در صد چربی بدن کارکنان غیر فعال به طور معنی داری بالاتر از کارکنان مرد فعال بالاتر بود بین فشار خون استراحت و تمرین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد
اثر تمرینات کشتی در پیش از فصل و فصل مسابقه روی ایمنی سلولی و کورتیزول سرم کشتی گیران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر برسی و مقایسه اثر تمرینات کشتی در شدت های HRR 90% - 95% و 85% - 80% HRR در پیش و صفصل مسابقه روی سلو های T CD4 ، T CD 8 نسبت CD4/CD8 و فراوانی گلبول های سفید و درصد های لنفوسیت نوتروفیل مونوسیت ائوزینوفیل و غلظت کورتیزول سرم کشتی گیران جوان بوده است بدین منظور 37 کشتی گیر جوان سبک آزاد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند گروه آزمون در فصل پیش از مسابقه (12 هفته) و فصل مسابقه (4 هفته) تمرینات معینی را انجام می دادند و گروه شاهد در برنامه تمرینات مورد نظر شرکت نمی جستند از هر دو گروه در وضعیت استراحت پایان فصل های پیش از مسابقه مسابقه و پایان دو هفته دوره بازیافت خونگیری از ورید بازویی به عمل آمد و شاخص های یاد شده در خون آنها مورد برسی قرار گرفت در وضعیت استراحت دو گوره از نظر شاخص های منتخب ایمنی سلولی و غلظت کورتیزول سرم یکسان بودند اما در فصل پیش از مسابقه و فصل مسابه و دوره بازیافت در گروه آزمون تغییرات معنی داری (p>%5) در برخی از شاخص های ایمنی سلولی و غلظت کورتیزول سرم مشاهده گردید نتایج این پژوهش طولانی مدت نشان می دهد که شاخص های ایمنی سلولی و کورتیزول سرم کشتی گیران جوان تحت تاثیر شدت تمرینات قرار می گیرد و دستگاه ایمنی با تضعیف و مهار روبرو می شود.
اثر تمرین مقاومتی و مکمل سازی کراتین بر تراکم استخوانی مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثز برنامه تمرین مقاومتی بر لپتین سرم و برخی از عوامل وابسته به بیماری کرونر قلب در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشف ژن چاقی در حدود 15 سال پیش افقهای جدیدی بر چگونگی ساز و کارهای تنظیم وزن و ترکیب بدن گشود. لپتین که محصول ژن چاقی است، نقش ویژه ای در بروز مشکلات قلبی ایفا میکند (1). برای بررسی اثر برنامه تمرین مقاومتی بر لپتین سرم، تعداد 18 دختر چاق با شیوه زندگی بی تحرک که در یک سال اخیر در هیچ برنامه تمرینی یا رژیم غذایی شرکت نداشتند، داوطلب شرکت در تحقیق شدند. از این تعداد، 9 نفر به طور تصادفی در گروه تمرین با وزنه (5/1 ±1/21 سال، شاخص توده بدنی 7/1± 9/31 کیلوگرم بر متر مربع) و نه نفر در گروه کنترل ( 3/1 ±2/21 سال، شاخص توده بدنی 3/1± 2/32 کیلوگرم بر متر مربع) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هر هفته سه جلسه تمرین مقاومتی در حدود یک ساعت ( 12 ایستگاه، 4 دوره، هر دوره 15 تکرار با 60 درصد یک تکرار بیشینه و سه دقیقه استراحت) را به اجرا درمیآوردند.آزمودنیهای گروه کنترل در طول دوره تحقیق به زندگی معمول خود ادامه دادند و در برنامه خاص رژیم غذایی یا تمرین ورزشی شرکت نداشتند. فاکتورهای بیوشیمیایی، ترکیب بدن و Vo2max در آغاز مطالعه، 4 و 8 هفته پس از برنامه تمرینی در هر دو گروه اندازهگیری شد. اندازهگیریها در دوره فولیکولی از سیکل قاعدگی انجام شد ( بر اساس اطلاعات سه ماه قبل از شروع مطالعه). فاکتورهای بیوشیمیایی عبارت بودند از: لپتین، انسولین (روش الایزا) و برخی نشانگرهای خطر بیماری کرونر قلب. روش آماری در این تحقیق، آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر بود و از آزمون تعقیبی LSD برای تعیین محل و جهت اختلاف استفاده شد. نتایج تحقیق، حاکی از عدم تغییر معنیدار لپتین پس از 4 و 8 هفته از شروع برنامه، در گروه تمرینی و کنترل بوده است (05/0 p <)). در همین زمان تغییرات انسولین نیز در سه بار اندازهگیری در دو گروه، اختلاف معنیداری را نشان نداد (05/0 p <). از سوی دیگر، کلسترول تام، LDL-C، HDL-C، تریگلیسرید و گلوکز سرم در بین هیچ یک از فواصل زمانی اندازهگیری شده در دو گروه، تغییر معنیداری نداشت (05/0 p <). کاهش تریگلیسرید سرم در مقایسه با گروه کنترل در گروه تمرینی در مراحل قبل و پس از 4 هفته معنیدار بود. در حالی که نسبت دور کمر به دور لگن و شاخص توده بدنی در گروه تمرین مقاومتی به طور معنیداری کاهش یافته بود (05/0 p <). کاهش درصد چربی در گروه تمرینی از اولین اندازهگیری تا 4 هفته معنیدار بود، اما از 4 تا 8 هفته معنیدار نبوده است. البته تفاوت بین درصد چربی از آزمون اولیه تا 8 هفته نیز معنیدار بوده است (05/0 p <). مقدار Vo2max نیز در گروه تمرین مقاومتی افزایش معنیداری را پس از 4 و 8 هفته تمرین نشان داد و البته این روند افزایشی بین 4 و 8 هفته نیز مشاهده شد (05/0< p). به نظر میرسد برنامه تمرین مقاومتی 8 هفته ای که محدودیت کالری دریافتی نداشته باشد، برای ایجاد تغییرات مطلوب لپتین در دختران چاق کافی نباشد. احتمالاً افزایش زمان برنامه به بیش از 12 هفته و یا محدودیت در رژیم غذایی، نتایج مطلوبتری را در سطوح لپتین به دنبال خواهد داشت.
تأثیر کم آبی خفیف بر توجه انتخابی و مداوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر کم آبی خفیف بر توجه انتخابی و مداوم بود. پژوهش از نوع نیمه تجربی و بر روی 22 دانشجوی دختر (21/2 ± 23/21) انجام گرفت. آزمودنی ها به صورت در دسترس انتخاب و تحت سه شرایط پایه، پرآب و کم آب قرار گرفتند. شرکت کنندگان در حالت پایه، هیچ گونه فعالیت بدنی نداشتند اما در شرایط پرآب و کم آب برنامة 60 دقیقه ای پیاده روی بر روی تردمیل و دوچرخه را اجرا نمودند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون استروپ و عملکرد پیوسته نسخة چهار بودند که برای سنجش توجه انتخابی و مداوم استفاده شدند. جهت تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده گردید. یافته ها نشان داد میانگین نمرات توجه انتخابی و مداوم در حالت پایه نسبت به کم آب و در حالت پرآب نسبت به کم آب به طور معناداری بهتر بود و کم آبی خفیف منجر به اختلال در توجه انتخابی و مداوم شد. لذا توجه به حالت هیدراتة مطلوب در زمان انجام فعالیت بدنی ضروری می باشد.
تأثیر 4 هفته تمرینات هوازی بر وضعیت اکسایشی تحریک شده با هموسیستئین در هیپوکمپ پشتی موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند که تمرین منظم بدنی برای بدن مفید است، اما اطلاعات اندک و سردرگم کننده ای در خصوص این موضوع که آیا ورزش منظم می تواند باعث ایجاد استرس اکسایشی در مغز، به وی ژه در هیپوکمپ پشتی شود یا خیر وجود دارد. هدف این مطالعه، تعیین اثر 4 هفته تمرین هوازی بر سوپراکسید دیسموتاز و مالوندی آلدهید در هیپوکمپ پشتی موش های نر بود. در این خصوص تعداد 82 سر موش 3 ماهه با وزن 40 ±300 گرم به طور تصادفی به دو گروه شامل طرح مطالعه مقدماتی (برای تعیین دوز مؤثر هموسستئین یعنی 1/0، 2/0، 3/0 و 6/0 مولار بر تغییرات فرسایشی مغز واختلالات حافظه) و طرح مطالعه اصلی و زیر گروه های مربوطه دسته بندی شدند. موش های گروه تمرین هوازی به مدت 4 هفته، هفته ای 5 جلسه با سرعت 12 تا 14متر در دقیقه و به مدت 10 تا30 دقیقه روی نوارگردان دویدند. در پایان هفته چهارم، سوپر اکسیددیسموتاز و مالوندی آلدهید هیپوکمپ پشتی به ترتیب با روش های الایزا واسپکتروفتومتری اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده ازمون های t مستقل و وابسته در سطح 05/0 p ≤ تحلیل شدند. نتایج نشان داد که القای هموسیستئین ( با دوز 6/0 مولار) به درون هیپوکمپ پشتی، باعث افزایش معنی دار مالوندی آلدهید در این ناحیه و اختلال حافظه در موش های صحرایی گردید. به علاوه، انجام 4 هفته تمرین هوازی باعث افزایش قابل توجه مقدار سوپر اکسید دیسموتاز وکاهش غیر معنی دار مقادیر مالوندی آلدهید در مقایسه با گروه کنترل با سن مشابه شد. این نتایج نقش انجام تمرین منظم بدنی در حفظ و بهبود عملکرد مغز را نشان می دهد و به نظر می رسد افزایش عوامل ضد اکسایشی و احتمالاً نوروژنز، به عنوان یک سازوکار فیزیولوژیک در بهبود حافظه ناشی از ورزش نقش دارند.
تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی تداومی روی نوارگردان بر مقدار HSP72 و TAC هیپوکامپ موش های نر صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر یک جلسه فعالیت تداومی روی نوارگردان بر سطوح HSP72 و TAC هیپوکامپ موش های صحرایی نر بود. به این منظور، 20 سر موش صحرایی نر ویستار (وزن 1±165 گرم و سن 6 تا 8 هفته) به طور تصادفی در چهار گروه (هر گروه 5 سر) کنترل و سه گروه تمرین استقامتی حاد (گروه های 1، 2 و 3 که به ترتیب 30 دقیقه، 4 ساعت و 24 ساعت پس از ورزش کشته شدند) تقسیم شدند. پروتکل مورد استفاده، دویدن روی نوارگردان ویژة جوندگان بود که با سرعت 10 متر در دقیقه آغاز شد و به تدریج به 18 متر در دقیقه رسید. مدت زمان دویدن روی نوارگردان 60 دقیقه بود. برای مقایسة متغیرهای چهار گروه، از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه (One-way ANOVA) و متعاقب آن از آزمون توکی (05 /0P≤) استفاده شد. برای اندازه گیری مقادیر HSP72 و TAC به ترتیب از روش ساندویچ الایزا و رنگ سنجی استفاده شد. متعاقب فعالیت تداومی حاد، تغییر معناداری در مقدار HSP72 گروه 1 (30 دقیقه) و 2 (4 ساعت) نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد؛ اما سطوح HSP72 در گروه 3 (24 ساعت) نسبت به گروه کنترل (019 /0=P) و همچنین گروه 1 (30 دقیقه) (015 /0=P) افزایش معناداری را نشان داد. مقدار ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC) هیپوکامپ در تمامی گروه های تمرینی، در مقایسه با گروه کنترل، به طور معناداری افزایش یافت (000 /0=P) . به طور کلی فعالیت ورزشی حاد تأثیر مفیدی بر سطوح HSP72 و TAC و افزایش نقش محافظتی آنها در هیپوکامپ موش های صحرایی دارد.