فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۷۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدلی جهت بین المللی شدن دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و ازنظر نوع داده آمیخته بود. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش شامل خبرگان علمی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع سیزده نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. گروه دوم از جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد 1606 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و فرمول کوکران 310 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساختار یافته (بخش کیفی) و پرسشنامه محقق ساخته (بخش کمی) استفاده شد. مصاحبه با خبرگان بیانگر روا بودن مصاحبه بود و به منظور محاسبه پایایی از روش پایایی بین دو کدگذار استفاده شد که نتایج بیانگر پایا و روا بودن مصاحبه بود. به منظور بررسی روایی پرسشنامه نیز از روایی صوری، محتوا و سازه استفاده شد و به منظور محاسبه پایایی آن نیز از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج نشان داد که مؤلفه های مؤثر بر بین المللی شدن دانشگاه عبارت اند از آموزشی، پژوهشی، ارتباطی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ساختاری؛ با توجه به مؤلفه های پژوهش مدلی ارائه شد که برازش مطلوبی داشت.
اثربخشی آموزش صلح بر سرمایه های روان شناختی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
342 - 352
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش صلح بر سرمایه های روان شناختی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با پیگیری دو ماهه و در نظر گرفتن دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه منطقه 3 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398، تشکیل دادند. 30 نفر نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه سرمایه های روان شناختی لوتانز(PCQ) بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 120 دقیقه ای در 4 هفته مداوم، تحت آموزش صلح قرار گرفته و گروه کنترل، نیز هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-22 استفاده شد یافته ها: نتایج نشان داد که اجرای آموزش صلح در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل مؤلفه های چهارگانه سرمایه روان شناختی را در دانش آموزان پسر به صورت معنادار تحت تاثیر قرار داده است . همچنین نتایج فوق در مرحله پیگیری در مقایسه با مرحله پس آزمون تفاوت چندانی نشان نداشت و براین اساس چنین نتیجه گیری شد که آموزش صلح به دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول، سرمایه های روان شناختی را در آنان به صورت پایدار افزایش می دهد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به تأثیر مثبت آموزش صلح بر افزایش سرمایه های روانشناختی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول، پیشنهاد می شود، این آموزش ها در برنامه درسی یا فوق برنامه دانش آموزان در پایه ها و دوره های مختلف تحصیلی گنجانده شود و نیز معلمان و اولیای مدرسه با شرکت در کارگاه های آموزشی، با این مفاهیم و اهمیت و ضرورت پرداختن به آنها در محیط مدرسه و کلاس های درس آشنا شوند.
بسترها و راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
277 - 286
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی بسترها و راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن بود.روش : مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی و خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و مدیران آموزشی موفق استان گلستان در سال تحصیلی 400-1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 27 سند مکتوب و 19 نفر از خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و مدیران آموزشی موفق بودند که طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل فیش برداری از اسناد و متون و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود. داده ها با روش تحلیل محتوا در نرم افزار MAXQDA-2020 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که بسترهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن شامل سه مقوله اصلی، پنج مقوله فرعی و 14 مفهوم بود که مقوله های اصلی شامل انسانی (با دو مقوله فرعی خودتنظیمی و برون تنظیمی)، اجتماعی (با دو مقوله فرعی بسترسازی محیطی و حمایت جامعه) و مدیریتی (با یک مقوله فرعی سابقه مدیریتی) بودند. همچنین، راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن شامل چهار مقوله اصلی، هفت مقوله فرعی و 16 مفهوم بود که مقوله های اصلی شامل توسعه مدیریت (با دو مقوله فرعی فعالیت های عمومی و فعالیت های تخصصی)، پتانسیل های فردی (با دو مقوله فرعی روانشناختی و انسانی)، محیطی و سیاسی (با دو مقوله فرعی دیدگاه جامعه و نگاه حاکمیتی) و اعتبارات (با یک مقوله فرعی سرمایه گذاری مالی) بودند.نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر و با استفاده از بسترهای و راهبردهای شناسایی شده می توان زمینه را برای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن فراهم کرد.
ارائه مدل تاثیرگذاری مدیریت مدرسه محور بر خلاقیت معلمان در مدارس ابتدایی شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
162 - 173
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش ارائه مدل تاثیرگذاری مدیریت مدرسه محور بر خلاقیت معلمان در مدارس ابتدایی شهرستان بابل بود. روش: این پژوهش در حالت کلی از نظر هدف کاربردی، از نظر میزان کنترل متغیرها میدانی و از نظر جمع آوری داده ها توصیفی از نوع زمینه یابی بود و از سوی دیگر پژوهش حاضر را می توان نوعی پژوهش اکتشافی تلقی کرد. جامعه آماری مرحله کیفی 15 نفر از مدیران و معلمان برگزیده مدارس ابتدایی شهرستان بابل بود که با روش نمونه گیری هدفمند با استفاده از شاخص اشباع نظری نسبت به نمونه گیری از جامعه آماری انتخاب شدند و جامعه آماری مرحله کمی شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس ابتدایی دولتی شهرستان بابل بود که تعداد آنها 1318 نفر بود با توجه به جدول مورگان 302 نفر با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. روش تجزیه تحلیل در مرحله کیفی کد گذاری و در مرحله کمی از آزمون مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار smart-pls و spss استفاده شد. یافته ها: نتایج مرحله کیفی پژوهش نشان داد ابعاد مدیریت مدرسه محور در مدارس ابتدایی شهرستان بابل شامل ابعاد مشارکت ذینفعان، سرمایه اجتماعی، استراتژی مدرسه، عوامل پشتیبانی، عملکرد سازمانی، امکان تحقق مدیریت مدرسه محور و عوامل ساختاری و ابعاد خلاقیت معلمان در مدیران و معلمان مدارس بابل شامل ابعاد سلامت سازمانی، سرمایه روانشناختی، عوامل محیطی، عوامل فرهنگی، عوامل فردی و ساختار عملیاتی مدرسه بود و نتایج مرحله کمی پژوهش نشان داد تاثیر مدیریت مدرسه محور بر خلاقیت معلمان مقدار t-value آن برابر با (6.707) و ضریب مسیر (0.547) بود؛ در واقع نتایج نشان داد مدیریت مدرسه محور بر خلاقیت معلمان در مدیران و معلمان مدارس بابل به میزان 0.547 تاثیر داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش مدل تاثیرگذاری مدیریت مدرسه محور بر خلاقیت معلمان در مدارس ابتدایی شهرستان بابل از برازش مطلوبی برخوردار می باشد.
شناسایی ابعاد و مولفه های ارتقای انگیزه معلمان در فرایند تعلیم وتربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
111 - 120
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های ارتقای انگیزه معلمان در فرایند تعلیم و تربیت بود. روش شناسی : نوع تحقیق بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس روش اجرا اکتشافی از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون انگیزه معلمان در فرایند تعلیم وتربیت و خبرگان و پژوهشگران در رشته های علوم تربیتی شهر تهران در سال 1399 بودند. نمونه پژوهش طبق اصل اشباع نظری 15 نفر بود که با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل فیش برداری از اسناد و متون و مصاحبه با خبرگان و پژوهشگران بود. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-2020 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ابعاد و مولفه های ارتقای انگیزه معلمان در فرایند تعلیم وتربیت 86 شاخص، 8 مفهوم و 3 بعد داشت. بعد سازمانی دارای سه مولفه مدیریت و همکاران، شرایط محیط کاری و سیستم ارزیابی عملکرد، بعد اجتماعی دارای سه مولفه روابط اجتماعی، مسئولیت اجتماعی و منزلت اجتماعی معلم و بعد فردی دارای دو مولفه ویژگی های شخصی و اهداف غیرمادی معلمان بود. بحث و نتیجه گیری: با توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای ارتقای انگیزه معلمان در فرایند تعلیم وتربیت، برنامه ریزی جهت بهبود انگیزه معلمان از طریق ارتقای مولفه های مولفه مدیریت و همکاران، شرایط محیط کاری، سیستم ارزیابی عملکرد، روابط اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، منزلت اجتماعی معلم، ویژگی های شخصی و اهداف غیرمادی معلمان ضروری است.
هوش معنوی و نگرش های زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸
142-150
حوزه های تخصصی:
نگرشهای زیست محیطی افراد نقش بسیاری در حفظ و بهینه سازی محیط بوم شناختی انسانها دارد. معنویت به عنوان عامل مهم انسانی می تواند بسیاری از رفتارهای اجتماعی ما را تبیین کند. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه بین هوش معنوی و نگرشهای زیست محیطی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور بجنورد است. روش پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع و اهداف مورد نظر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را 315 نفر از دانشجویان تشکیل می دهند که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. برای سنجش متغییرهای تحقیق از پرسشنامه هوش معنوی کینگ ( SISRI ) (2008) و پرسشنامه نگرشهای زیست محیطی تامپسون وبرتون (1994) استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که مولفه های هوش معنوی به طور معنادار می تواند نگرشهای زیست محیطی دانشجویان دانشگاه پیام نور را پیش بینی کنند( P< /.5 ). نمرات نشان می دهند که اگر یک واحد در متغییر آگاهی وگسترش آگاهی افزایش داشته باشیم به مقدار 20 صدم واحد در نگرش زیست محیطی افزایش خواهیم داشت. همچنین یک واحد افزایش در نمرات تفکر انتقادی و تولید معنا به ترتیب 31 صدم واحد و 21 صدم واحد در نمرات نگرش زیست محیطی دانشجویان افزایش خواهیم داشت. راه رسیدن به جامعه پایدار در جوامع کنونی، توجه به محیط زیست در هر جامعه ای می باشد، ماهیت نگرشهای زیست محیطی متکی بر وجود ارزش هایی است که شهروندان هر جامعه باید مجهز به آن باشند تا به رفتارهای بوم شناختی منجر می شود. هوش معنوی یکی از فاکتورهایی است که ارزش های اخلاقی و سجایای اخلاقی و نگرش جهان شهری را در شهروندان تسهیل و تقویت می کند.
بررسی تأثیر ابعاد اخلاق حرفه ای اساتید بر انگیزش دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر اخلاق حرفه ای اساتید بر انگیزش دانشجویان بود. روش: تحقیق حاضر بصورت کاربردی و به شیوه پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه زنجان در سال تحصیلی 1398-99 بود که تعداد 140 نفر از آنها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و این پرسشنامه ها بصورت در دسترس، در بین آنها توزیع و جمع آوری گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عباسی و دیگران (1396) برای سنجش اخلاق حرفه ای و از پرسشنامه مهدیه (1397) برای سنجش انگیزش استفاده شد که روایی محتوا و پایایی آن (به روش آلفا) مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS (از طریق تحلیل مسیر) در سطح معناداری 05/0 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد رابطه معنی داری بین مؤلفه های اخلاق حرفه ای و انگیزش وجود داشت. همچنین اخلاق حرفه ای تأثیر مثبت و معنی داری بر ایجاد انگیزش در دانشجویان داشت. ویژگی های فردی و تعاملی تأثیر مستقیمی بر انگیزش داشتند ولی تأثیر مستقیم کیفیت کار حرفه ای بر انگیزش معنی دار نبود. کیفیت کار حرفه ای نقش میانجی را در رابطه بین ویژگی های فردی و تعاملی و انگیزش ایفا کرد. همچنین ویژگی های تعاملی نقش میانجی را در رابطه بین کیفیت کار حرفه ای و انگیزش ایفا کرد ( P < 0.005 ). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، می توان نتیجه گرفت صرفاً توجه به جنبه های فنی تدریس نمی تواند کافی باشد بلکه رعایت اخلاق حرفه ای مشتمل بر ویژگی هایی از قبیل عدالت محوری، مسئولیت پذیری و قانون مداری می تواند مکمل کیفیت کار حرفه ای یا همان تدریس خوب باشد.
تدوین مدل ارتباطی بین توانمند سازی و تعهد شغلی مطالعه موردی( معلمان تربیت بدنی مدارس مقطع متوسطه استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل ارتباطی بین توانمندسازی و تعهد شغلی معلمان تربیت بدنی مدارس مقطع متوسطه استان کرمانشاه می باشد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است .جامعه آماری تحقیق کلیه معلمان تربیت بدنی مدارس مقطع متوسطه استان کرمانشاه می باشد؛ که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 90 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای دست یابی به اهداف تحقیق از دو پرسشنامه استاندارد توانمند سازی شورت و راینهارت( 1992) و پرسشنامه تعهد شغلی لینا و همکاران (2007) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد و نتایج نشان داد که توانمندسازی برتعهد شغلی با ضریب مسیر 60/0 و مقدار ( T ) 28/23 توانمندسازی برتعهد عاطفی با ضریب مسیر 27/0 و مقدار ( T ) 88/8 توانمندسازی برتعهد هنجاری با ضریب مسیر 32/0 و مقدار ( T ) 63/8 و توانمندسازی برتعهد مستمر با ضریب مسیر 16/0 و مقدار ( T ) 63/2 تاثیردارد.
ارائه مدل دانش پژوهی به منظور توسعه منابع انسانی آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
56 - 67
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل دانش پژوهی به منظور توسعه منابع انسانی آموزش و پرورش استان مازندران بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش در گروه پژوهش های توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران متخصص(شامل روسا، معاونین، کارشناسان و کارشناسان مسئول) اداره ی کل آموزش و پرورش استان مازندران بود و براساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 119 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی(کتابخانه ها و پایان نامه، سایت های اینترنتی) و میدانی(توزیع و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته) و با مراجعه به منطقه مورد مطالعه و توسط افراد نمونه، اقدام شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش شامل دو بخش؛ تحلیل آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار، جداول توزیع فراوانی و نمودار) که با کمک نرم افزار SPSS و تحلیل آمار استنباطی (روش های تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری)بود که از نرم افزار LISREL استفاده گردید. در نهایت در ارائه مدل دانش آینده پژوهی مبتنی بر ابعاد و عوامل شناسایی شده از فرایند تحقیق و برازش مدل معادلات ساختاری از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد؛ کلیه مولفه ها دارای اثر مثبت و معناداری بر توسعه منابع انسانی آموزش و پرورش برای آینده ی بودند. در این میان، بالاترین ضریب مربوط به توانمندی سازمانی بود و پس از آن به ترتیب عوامل فرهنگی و اجتماعی، معنوی و جسمانی قرار داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش دانش سرمایه انسانی یکی از مهمترین و حیاتی ترین منابع راهبردی جهت پیشبرد اهداف آموزش و پرورش می باشد.
نقش سرمایه اجتماعی در رفتار شهروند سازمانی با میانجی گری جامعه پذیری سازمانی در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
103 - 113
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی در رفتار شهروند سازمانی با میانجی گری جامعه پذیری سازمانی در معلمان انجام شد. روش: روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه معلمان مدارس متوسطه دومدر سال تحصیلی 99-1398 شهرستان کرمانشاه بود، جامعه آماری 3053 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی مورگان و به تعداد 341 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار پژوهش پرسشنامه رفتار شهروند سازمانی مدل ارگان (1988)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی مدل ناهاپیت و گوشال (1998) و جامعه پذیری سازمانی مدل تائورمینا (1997) استفاده شد. برای تعیین پایایی و روایی ابزار، از آزمون آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. داده های پژوهش پس از جمع آوری با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SPSS v. 25 وLISREL 8.8 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد متغیر سرمایه اجتماعی دارای اثر مستقیم و مثبت (49/0) بر رفتارشهروندی سازمانی و همچنین متغیر جامعه پذیری سازمانی دارای اثر مستقیم مثبت (45/0) و معنادار بر متغیر رفتار شهروند سازمانی در سطح 01/0 بود. با توجه به اثرات کل می توان گفت متغیر سرمایه اجتماعی (80/0) دارای بیشترین اثر و متغیر جامعه پذیری سازمانی )45/0) دارای کمترین اثر بر متغیر رفتار شهروند سازمانی بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش سرمایه اجتماعی و جامعه پذیری سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیر دارد.
پیش بینی کیفیت رابطه براساس اسنادهای ارتباطی و استانداردهای زناشویی در میان زنان متاهل مراکز بهداشت غرب تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی رضایت از رابطه براساس اسنادهای ارتباطی و استانداردهای زناشویی در میان زنان متأهل مراکز بهداشت غرب تهران بود. طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع پیش بینی است. جامعه ی این پژوهش شامل کلیه ی زنان متأهل شهر تهران بود که از این میان، 150 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند-داوطلب انتخاب شدند و به مقیاس ارزیابی رابطه ( RAS ) ، شاخص اسناد ارتباطی ( RAM ) و پرسشنامه ی استانداردهای روابط خاص ( ISRS ) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و توسط نرم افزار 25- SPSS تحلیل شدند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که اسنادهای ارتباطی به طور منفی و معنادار و استانداردهای زناشویی به طور مثبت و معناداری با رضایت از رابطه همبسته بودند. تحلیل گرسیون چندگانه نیز نشان داد که تنها اسناد مسئولیت پذیری – سرزنش قادر به پیش بینی منفی و معنادار رضایت از رابطه بود. براساس نتایج، کاهش اسنادهای مسئولیت پذیری – سرزنش در تشکیل ارزیابی بهتر از رابطه ی رمانتیک در بین از اهمیت برخوردار است.
اثربخشی آموزش راهبردهای هیجان مدار بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای هیجان مدار بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان دوره متوسطه اول انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. برای انجام پژوهش، از بین تمامی دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه اول منطقه 1 شهر تهران که در سال تحصیلی 98-1397 در مدارس دولتی این شهر مشغول به تحصیل بودند؛ 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از مدرسه نرگس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه تحت آموزش راهبردهای هیجان مدار قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه یادگیری مشارکتی استیفان (2007) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (یک ماهه) در هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی در نزم افزار SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 P <). به این معنا که آموزش راهبردهای هیجان مدار موجب افزایش یادگیری مشارکتی در دانش آموزان گروه آزمایش شده است. همچنین یافته های به دست آمده از آزمون بونفرنی نشان داد میزان اثربخشی آموزش راهبردهای هیجان مدار در طی زمان دارای ماندگاری اثر است. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر معنادار راهبردهای هیجان مدار بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان، می توان از این روش در موفقیت تحصیلی آن ها استفاده نمود.
بررسی وضعیت موجود آموزش بهداشت روانی در برنامه های درسی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
121-131
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناس بررسی وضعیت موجود آموزش بهداشت روانی در برنامه های درسی دوره متوسطه اول بود. روش شناسی: روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ برحسب نوع داده، کیفی از نوع اکتشافی و برحسب زمان گرداوری داده، توصیفی بود. در این پژوهش گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای و از روش تحلیل محتوا برای بررسی وضعیت موجود محتوای کتب درسی هدیه های آسمانی، علوم تجربی و تفکر و سبک زندگی در چهار بعد بهداشت روان یعنی سلامت جسمی و رفتاری، اضطراب و روحیات فردی، کنش ورزی اجتماعی، افسردگی و ناامیدی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه درسی دوره متوسطه اول از نظر آموزش بهداشت روان در دروس مورد بررسی وضعیت مناسبی نداشت. نتیجه گیری: بهداشت روانی برابر با سلامت بدنی، روانی، اجتماعی، خشنودی و شاد زیستن می باشد که در آن دانش آموزان قادرند توانایی های خود را شکوفا ساخته، با فشار های روانی روزمره مواجه شده و بر آنها فایق شوند.
بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی بر واکنشهای هیجانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۹
111-120
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی شناخت درمانی گروهی بر واکنشهای هیجانی دانش آموزان انجام گرفت.جامعه آماری،کل دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم آموزش و پرورش منطقه ی شاوور در سال تحصیلی 96-95 بودند؛ تعداد 30 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی(15نفر) و کنترل(15نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از مقیاس DASS-21 استفاده شد استفاده گردید.جلسات آموزش شناخت درمانی طبق مدل مایکل فری به مدت 10 جلسه در مورد گروه آزمایشی اجراء شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد.در این پژوهش از طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. پس از اتمام جلسات آموزشی پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد.داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS18 و آزمونهای خی دو و یومن ویتنی تجزیه و تحلیل شد.نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل دربعد استرس و اضطراب با نمره کلی واکنشهای هیجانی نوجوانان در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد، اما در بعد افسردگی این تفاوت معنادار نبود.
روابط ساختاری گرمی مادر و پدر با امیدواری در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعیین کننده گرمی والدین در امیدواری دانشجویان در قالب معادلات ساختاری بود. در یک طرح همبستگی 248 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های ادراکات والدینی(رابینز، 1994) و امیدواری(اسنایدر و همکاران، 1991) را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که میان گرمی والدین و امیدواری دانشجویان روابط مثبت و معناداری وجود دارد و گرمی والدین 19 درصد از تغییرات امیدواری را تبیین می کند. اثرات غیر مستقیم گرمی بر تفکر عاملی و راهبردها نیز مثبت و معنادار بود. مدل ساختاری از برازش مناسبی برخوردار بود. به نظر می رسد رفتار گرم و پذیرنده والدین می تواند امید به زندگی را در دانشجویان افزایش دهد.
پیش بینی مسئولیت پذیری بر اساس هوش معنوی با در نظر گرفتن نقش میانجی تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی مسئولت پذیری بر اساس هوش معنوی با در نظر گرفتن نقش میانجی تاب آوری در دانشجویان شهر تهران در سال 1397 بود. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی، از نظر روش گرداوری داده ها توصیفی- همبستگی و همین طور از نظر نوع داده کمّی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های آزاد شهر تهران بودند که با استفاده از محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 730 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های مسئولیت پذیری کالیفرنیا (1951)، هوش معنوی کینگ (2008) و تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart-Pls و Amos انجام گرفت. یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار بود؛ همچنین همه فرضیه ها مورد تایید قرار گرفتند. آن گونه که نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، هوش معنوی با نقش میانجی تاب آوری می تواند تاثیر چشم گیری بر مسئولیت پذیری دانشجویان داشته باشد.
اثربخشی آموزش خودنظم بخشی هیجانی بر ادراک شایستگی و رضایتمندی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودنظم بخشی هیجانی بر ادراک شایستگی و رضایتمندی دانش آموزان انجام شد. روش: روش تحقیق در این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه مدرسه ی جامی در منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. گروه نمونه مشتمل بر 30 دانش آموز بود که به صورت تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری قرار گرفتند. گروه آزمایش در قالب ۸ جلسه یک ساعته در 4 هفته( هر هفته دو جلسه)برنامه آموزش خودنظم بخشی هیجانی دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با مقیاس ادراک شایستگی هارتر (1985) و پرسشنامه رضایت از زندگی دانش آموزان هیوبنر (1994) جمع آوری و پس از بررسی و تایید پیش فرض ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در مرحله پس آزمون ادراک شایستگی و رضایتمندی گروه آزمایش بهبود معنی داری داشت( p<0.05 ). نتیجه گیری: برنامه آموزش خودنظم بخشی هیجانی بر ادراک ادراک شایستگی و رضایتمندی تأثیرگذار بوده است که این یافته، توجه ویژه مسئولین در بخش آموزش و پروش را می طلبد.
بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) بر نگرش نسبت به زندگی دانش آموزان پسر متوسطه ی دوم شهرستان شوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش نسبت به زندگی دانش آموزان انجام گرفت.جامعه آماری،کل دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم شهرستان شوش در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند؛ تعداد 30 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی(15نفر) و کنترل(15نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تجدیدنظر شده28 عبارتی شاخص نگرش نسبت به زندگی که توسط باتیستا و آلموند(1998) تدوین شده است،استفاده گردید.جلسات آموزش ذهن آگاهی به مدت 10 جلسه در مورد گروه آزمایشی اجراء شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد.در این پژوهش از طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل با پیگیری 60 روزه استفاده شد.نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش ذهن آگاهی به دانش آموزان باعث تغییر در نگرش آنان به زندگی می شود . ( p>0.05 )
برند سازی کارآفرینانه با رویکرد اخلاق اجتماعی در شرکت های دانش بنیان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
125 - 137
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برند سازی کارآفرینانه با رویکرد اخلاق اجتماعی در شرکت های آموزشی دانش بنیان انجام شد. روش: با توجه به هدف پژوهش، پژوهش حاضر با استفاده از روش دلفی فازی و در سه مرحله انجام شد. جامعه پژوهش حاضر را خبرگان صنعت بازاریابی و برند سازی تشکیل دادند. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و 20 نفر از خبرگان صنعت بازاریابی و برند سازی به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای (کتاب ها و مقاله های مرتبط) و پرسشنامه برای سنجش و اندازه گیری متغیرهای این پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاصل از پاسخ های 20 نفر از خبرگان بازاریابی و برند سازی این صنعت، نشان داد که اخلاق از مؤلفه های تأثیرگذار دربرند سازی کارآفرینانه در شرکت های آموزشی دانش بنیان می باشد و شامل پروفایل مدیریت استراتژیک، پیش نیازهای فنی- اجرایی، پیش نیازهای کارآفرینانه سازمان، پیش نیازهای ذینفعان، محتوای ارزش برند، القائات برند، جنبه های فنی برند، مشارکت برند، ماهیت ذهنی برند، مدیریت برند، راهبردهای رقابتی، راهبردهای مدیریت اجرایی، رعایت اخلاق حرفه ای، راهبردهای تبلیغات و پیشبرد فروش، زمینه حکمرانی عمومی، زمینه حکمرانی شرکتی، زمینه اجتماعی، زمینه فناورانه، زمینه اقتصادی، زمینه طبیعی، زمینه اخلاقی، پیامدهای مالی، پیامدهای رقابتی، پیامدهای مشتری، پیامدهای عملیاتی می باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش اخلاق اجتماعی و رعایت آن دربرند سازی کارآفرینانه شرکت های آموزشی دانش بنیان تأثیرگذار است و به رشد کسب وکار، ایجاد اطمینان در مشتری، توسعه مشتریان وفادار، خلق تصویر ذهنی ارزشمند و اخلاقی از برند، حفظ مسائل زیست محیطی و توسعه پایدار کمک می نماید.