جامعه شناسی آموزش و پرورش ایران
جامعه شناسی آموزش و پرورش پاییز و زمستان 1399 شماره 14 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای هیجان مدار بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان دوره متوسطه اول انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. برای انجام پژوهش، از بین تمامی دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه اول منطقه 1 شهر تهران که در سال تحصیلی 98-1397 در مدارس دولتی این شهر مشغول به تحصیل بودند؛ 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از مدرسه نرگس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه تحت آموزش راهبردهای هیجان مدار قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه یادگیری مشارکتی استیفان (2007) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (یک ماهه) در هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی در نزم افزار SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 P <). به این معنا که آموزش راهبردهای هیجان مدار موجب افزایش یادگیری مشارکتی در دانش آموزان گروه آزمایش شده است. همچنین یافته های به دست آمده از آزمون بونفرنی نشان داد میزان اثربخشی آموزش راهبردهای هیجان مدار در طی زمان دارای ماندگاری اثر است. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر معنادار راهبردهای هیجان مدار بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان، می توان از این روش در موفقیت تحصیلی آن ها استفاده نمود.
ارائه مدل توانمند سازی مهارت مدیریتی مدیران زن مدارس آموزش و پرورش استان مازندران بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های توانمند سازی مهارت های مدیریتی مدیران زن مدارس در پارادایم نظریه داده بنیاد بود.
روش: پژوهش حاضر به روش آمیخته کیفی و کمی، از لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی بود. جامعه آماری کیفی با توجه به حد اشباع مشتمل بر 12 نفر از مدیران زن که تحصیلات تکمیلی و سابقه اجرایی در استان مازندران داشتند، بود. که برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعه آماری در مرحله کمی شامل مدیران زن مدارس تمامی مقاطع تحصیلی و کارشناسان زن و مدیران زن حرفه ای شهرستان و مناطق سازمان آموزش و پرورش استان مازندران بود که با روش نمونه گیری خوشه ای نمونه آماری به تعداد 307 زن انتخاب شدند. که ابزارجمع آوری داده هادر مرحله کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که ابعاد و مولفه های آن در مرحله کیفی پژوهش بدست آمده بود.روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و روایی سازه و پایایی، بر اساس ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. برای ارائه مدل توانمند سازی مهارت مدیریتی مدیران زن مدارس آموزش و پرورش استان مازندران از آزمون مدل معادلات ساختاری استفاده شد نرم افزار های مورد استفاده نرمافزارهای Lisrel و Pls بودند.
یافته ها:نتایج پژوهش نشان داد که برای توانمند سازی 5 بعد و 13 مولفه با عناوین : توانمند سازی فردی با دو زیر مقوله (توانمند سازی ذهنی و رفتاری)، توانمند سازی فرهنگی با دو زیر مقوله (باور مندی به مدیریت زنان و تعاملات فرهنگ ساز)، توانمندسازی مهارتهای نوین فناوری با سه زیر مقوله(ایجاد زمینه برای نو آوری،احساس شایستگی و توسعه فرصت شغلی)، توانمند سازی آموشی با سه زیر مقوله (آموزش قبل کار با رویکرد دانش تخصصی) و (آموزش کوتاه مدت حین کار با رویکرد مهارت عملی) و (آموزش بلند مدت با رویکرد مهارتهای نرم) و توانمند سازی کار در محیط مردانه با مقوله های (توانمندی در جلسات و توانمندی در ارتباطات) و 58 شاخص شناسایی گردید.
نتیجه گیری: انتایج نشان داد بکارگیری ابعاد و مولفه های توانمند سازی مهارت های مدیریتی مدیران زن در مدارس میتواندبهره وری مدارس را در راستای عمل به ماموریت ها و وظایف محوله ارتقاء دهد.
واکاوی عوامل فزاینده و کاهنده مطالعه درسی و غیردرسی دانشجویان (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان مطالعه درسی و غیردرسی دانشجویان دانشگاه کاشان و واکاوی عوامل فزاینده و کاهنده آن بود. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع پژوهش، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان کارشناسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 96- 1395 تشکیل دادند که تعداد آن ها 4892 نفر بود. طبق فرمول کوکران، حجم نمونه 357 نفر برآورد شد. نمونه آماری مذکور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات دو پرسشنامه محقق ساخته بود. پایایی پرسشنامه عوامل فزاینده و کاهنده مطالعه درسی 843/0 – 864/0 و پایایی عوامل فزاینده و کاهنده مطالعه غیردرسی 894/0 - 921/0 از طریق آلفای کرونباخ به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش، از برنامه های نرم افزاری AMOS22و SPSS22 در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج از بین عوامل فزاینده مطالعه درسی و عوامل کاهنده مطالعه درسی «کیفیت برتر کتاب های درسی» و «از بین رفتن انگیزه به خاطر بیکار بودن در آینده» و از بین عوامل فزاینده مطالعه غیردرسی و عوامل کاهنده مطالعه غیردرسی «طرح تخفیف قیمت کتاب های غیردرسی» و «کم بودن درآمد خانواده و مشکلات اقتصادی» به عنوان مهم ترین عوامل انتخاب شده است. نتیجه گیری: با توجه به این که میزان مطالعه در هر جامعه نشانگر میزان رشد و بالندگی آن جامعه و ابزار اصلی افزایش سطح آگاهی و دانش تک تک افراد جامعه از جمله دانشجویان است، لازم است نظام آموزش عالی با عنایت به نتایج حاصل از میزان مطالعه و دلایل آن در این زمینه برنامه ریزی دقیق را جهت افزایش میزان مطالعه درسی و غیردرسی دانشجویان انجام دهد.
شناسایی و ارزیابی مولفه های صلاحیت حرفه ای اعضای هیئت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با شناسایی و ارزیابی مولفه ای صلاحیت حرفه ای اعضای هیئت علمی انجام شد. روش: روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی برحسب نوع داده، ترکیبی بود. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، شامل خبرگان آموزش عالی بود که شرط انتخاب آنها، داشتن حداقل مدرک دکتری و داشتن شغل اجرایی و آموزشی در زمینه منابع انسانی در دانشگاه های مختلف در طول خدمت آنها بود. برای تعیین نمونه ها از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند استفاده شد که 20 نفر به عنوان حجم نمونه، در نظر گرفته شد. جامعه آماری بخش کمی، شامل تمام اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد شهر تهران به تعداد 2953 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران و نوع نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای، 360 نفر انتخاب شدند. از تکنیک دلفی و پرسشنامه سنجش برازش مدل استفاده شد. روایی و پایایی در بخش کیفی، با استفاده از معیارهای کیفیت (موثق بودن) سنجیده شد و مورد تایید قرار گرفت. در بخش کمی نیز از روایی صوری، محتوی و سازه برای سنجش روایی استفاده شد و برای پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که همگی مورد تایید قرار گرفتند. روش تجزیه و تحلیل داده در پژوهش حاضر و در بخش کیفی، تکنیک دلفی بود. در بخش کمی نیز، از مدل سازی معادلات ساختاری (تحلیل عاملی تأییدی) و تی تک نمونه ای با استفاده از نرم افزار Lisrel-V8.8 انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که مولفه های صلاحیت های حرفه ای اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران شامل، صلاحیت علمی خبرگی آموزشی، صلاحیت عمومی، صلاحیت رفتاری-اخلاقی، صلاحیت مدیریتی، صلاحیت اندیشه ورزی و صلاحیت اجتماعی- عاطفی بود. همچنین نتایج نشان دادند که سطح معناداری در همه مولفه ها (بغیر از پیوند نظر و عمل و ارزش اخلاقی) (P≤0/05) می باشد. بنابراین با توجه به اختلاف میانگین ها که مقادیری مثبت هستند، چنین استنباط می شود که وضعیت مولفه ها کلاً در حالت مطلوب اما کمی بالاتر از میانگین می باشد. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر علاوه بر شناسایی و اولویت بندی مولفه های، ابعاد و شاخصها، وضعیت موجود نیز مورد بررسی قرار گرفت و عنوان شد که تمام مولفه های در وضعیت مطلوبی به سر می برند. این بدان معنی است که اساتید دانشگاه آزاد در حالت کلی از صلحیت حرفه ای مناسبی برخوردارند.
ارائه مدل دانش پژوهی به منظور توسعه منابع انسانی آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل دانش پژوهی به منظور توسعه منابع انسانی آموزش و پرورش استان مازندران بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش در گروه پژوهش های توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران متخصص(شامل روسا، معاونین، کارشناسان و کارشناسان مسئول) اداره ی کل آموزش و پرورش استان مازندران بود و براساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 119 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی(کتابخانه ها و پایان نامه، سایت های اینترنتی) و میدانی(توزیع و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته) و با مراجعه به منطقه مورد مطالعه و توسط افراد نمونه، اقدام شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش شامل دو بخش؛ تحلیل آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار، جداول توزیع فراوانی و نمودار) که با کمک نرم افزار SPSS و تحلیل آمار استنباطی (روش های تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری)بود که از نرم افزار LISREL استفاده گردید. در نهایت در ارائه مدل دانش آینده پژوهی مبتنی بر ابعاد و عوامل شناسایی شده از فرایند تحقیق و برازش مدل معادلات ساختاری از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد؛ کلیه مولفه ها دارای اثر مثبت و معناداری بر توسعه منابع انسانی آموزش و پرورش برای آینده ی بودند. در این میان، بالاترین ضریب مربوط به توانمندی سازمانی بود و پس از آن به ترتیب عوامل فرهنگی و اجتماعی، معنوی و جسمانی قرار داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش دانش سرمایه انسانی یکی از مهمترین و حیاتی ترین منابع راهبردی جهت پیشبرد اهداف آموزش و پرورش می باشد.
جرم شناسی تأثیر آثار سینمایی بر اطفال و نوجوانان معارض با قانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ریشه های احتمالی وقوع رفتارهای معارض با قانون اطفال و نوجوانان که می تواند آثار سینمایی باشد بود. روش: روش تحقیق در پژوهش انجام شده « توصیفی تحلیلی» بود که از طریق مطالعات کتابخانه ای و با بررسی متون مربوطه و محتوای مطالب گردآوری شده به توصیف و تشریح موضوع اصلی پرداخته شد ؛ جامعه آماری و حجم نمونه در پژوهش حاضر سه گروه از افراد بودند؛ گروه نخست تعداد 100 نفر از متخصصین حوزه های گوناگون علوم انسانی از جمله روانشناسان، قضات محاکم کیفری، وکلای دادگستری، ضابطان قضایی، جامعه شناسان و...؛ گروه دوم تعداد 50 نفر از مددجویان پسر مقیم در کانون اصلاح و تربیت؛ گروه سوم تعداد 50 نفر از اطفال و نوجوانان شاغل به تحصیل در خارج از کانون اصلاح و تربیت به عنوان نمونه عادی (بدون سابقه حضور در کانون اصلاح و تربیت). شیوه انتخاب نمونه به طور تصادفی و با روش نمونه گیری تصادفی ساده به گونه ای که همه افراد جامعه آماری شانس مساوی داشتند، صورت پذیرفت. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته بود. پرسشنامه های تکمیلی با نرم افزار SPSS تحلیل و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون میزان همبستگی بین جرایم اطفال و نوجوانان با برخی متغییرها نشان داده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد اطفال و نوجوانان از آثار سینمایی الگوبرداری نموده و از طریق یادگیری مشاهده ای، یعنی یادگیری از راه مشاهده رفتار افراد دیگر و ملاحظه پیامدهای آن رفتار به رفتارهای معارض قانون مبادرت می ورزند. همچنین رابطه معناداری بین تماشای آثار سینمایی و رفتارهای معارض قانون قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش ژانرهای جنایی بیشترین تأثیرگذاری بر اطفال و نوجوان در بروز رفتارهای مجرمانه علیه اشخاص و اموال را دارد.
تدوین الگوی موفقیت استارتاپ های فینتک ایران با رویکرد جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تدوین الگوی موفقیت استارتاپ های فینتک ایران با رویکرد داده بنیاد انجام شد. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای، از نظر روش آمیخته اکتشافی بود. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان نظری (اساتید دانشگاه) و خبرگان تجربی (بنیانگذاران، مدیران، سرمایه گذاران و مشاوران استارتاپ های فینتک) بودند که به صورت هدفمند به انتخاب نمونه پرداخته شد. نمونه گیری تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت و بر این اساس 10 نفر از افراد واجد شرایط در این مطالعه شرکت کردند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل بنیانگذاران، مدیران، سرمایه گذاران و مشاوران استارتاپ های فینتک بود و نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد، تعداد 124 پرسشنامه کامل از این نمونه به دست آمد.. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیم ساخت یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته (1399) با طیف لیکرت 5 گزینه ای بود. تحلیل داده های پژوهش در فاز کیفی با نرم افزار MaxQDA و در فاز کمی با روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار Smart PLS انجام شد. یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد عوامل علی موثر بر موفقیت استارتاپهای فینتک ایران عبارتند از تفکر راهبردی، توسعه ارتباطات درون سازمانی و تعاملات برون سازمانی، تمرکز بر طراحی و پیاده سازی درست عناصر آمیخته بازاریابی و ویژگیهای بنیانگذاران و اعضای تیم. در بخش کمی، مدل مفهومی ارائه شده مورد آزمون قرار گرفت و 13 فرضیه مورد تایید و 4 فرضیه رد شدند. نتیجه گیری: رویکردها در استارتاپ های فینتک موجب همگامی با تغییرات جهانی و محیط داخلی شده و علاوه بر اینکه کسب و کار نوپا را به کسب مزیت رقابتی هدایت می کند، می تواند منجر به ارزش آفرینی برای جامعه و کسب وکارهای کوچک و نوپا شود.
ارائه مدل پیش بینی بازگشت سرمایه در آموزش و بهسازی منابع انسانی مبتنی بر مولفه های فرهنگ سازمانی و صلاحیت حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی بازگشت سرمایه در آموزش و بهسازی منابع انسانی مبتنی بر مولفه های فرهنگ سازمانی و صلاحیت حرفه ای انجام شد. روش: روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده (کمی) بود. جامعه آماری، مدیران شهرداری شهر تهران بودند که با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 315 نفر انتخاب شدند. گردآوری داده ها به دو روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه استاندارد و محقق ساخته) انجام پذیرفت. در پژوهش حاضر ، به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روایی ظاهری، محتوایی و سازه استفاده شد و برای تعیین پایایی، از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که همگی مورد تایید قرارگرفتند. برای تحلیل داده ها، از آزمون های الگو یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SMAR PLS و آزمون تی تک گروهی استفاده شد. یافته ها: بنابر یافته های پژوهش فرهنگ سازمانی و صلاحیت حرفه ای بر بازگشت سرمایه در آموزش و بهسازی منابع انسانی شهرداری تهران تاثیر داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش مولفه های فرهنگ سازمانی، صلاحیت حرفه ای، به عنوان عوامل پیش بینی کننده بازگشت سرمایه در آموزش و بهسازی می باشند
نقش سرمایه اجتماعی در رفتار شهروند سازمانی با میانجی گری جامعه پذیری سازمانی در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی در رفتار شهروند سازمانی با میانجی گری جامعه پذیری سازمانی در معلمان انجام شد. روش: روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه معلمان مدارس متوسطه دومدر سال تحصیلی 99-1398 شهرستان کرمانشاه بود، جامعه آماری 3053 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی مورگان و به تعداد 341 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار پژوهش پرسشنامه رفتار شهروند سازمانی مدل ارگان (1988)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی مدل ناهاپیت و گوشال (1998) و جامعه پذیری سازمانی مدل تائورمینا (1997) استفاده شد. برای تعیین پایایی و روایی ابزار، از آزمون آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. داده های پژوهش پس از جمع آوری با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SPSS v. 25 وLISREL 8.8 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد متغیر سرمایه اجتماعی دارای اثر مستقیم و مثبت (49/0) بر رفتارشهروندی سازمانی و همچنین متغیر جامعه پذیری سازمانی دارای اثر مستقیم مثبت (45/0) و معنادار بر متغیر رفتار شهروند سازمانی در سطح 01/0 بود. با توجه به اثرات کل می توان گفت متغیر سرمایه اجتماعی (80/0) دارای بیشترین اثر و متغیر جامعه پذیری سازمانی )45/0) دارای کمترین اثر بر متغیر رفتار شهروند سازمانی بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش سرمایه اجتماعی و جامعه پذیری سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیر دارد.
تاثیر فراهیجان بر تمایزیافتگی خود با واسطه گری خود شفقتی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تاثیر فراهیجان بر تمایز یافتگی خود با واسطه گری خود شفقتی دانش آموزان انجام شد. روش: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99 - 1398 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 420 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه فراهیجان (میتمنسگرابر و همکاران، 2009)، تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) و پرسشنامه شفقت خود (نف، 2003). به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده گردید. همچنین داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد فراهیجان بر تمایزیافتگی خود دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد که تمایزیافتگی بر خودشفقتی دانش آموزان تاثیر مثبت داشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش فراهیجان بر تمایزیافتگی خود دانش آموزان با واسطه گری خودشفقتی تاثیر دارد.
برند سازی کارآفرینانه با رویکرد اخلاق اجتماعی در شرکت های دانش بنیان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برند سازی کارآفرینانه با رویکرد اخلاق اجتماعی در شرکت های آموزشی دانش بنیان انجام شد. روش: با توجه به هدف پژوهش، پژوهش حاضر با استفاده از روش دلفی فازی و در سه مرحله انجام شد. جامعه پژوهش حاضر را خبرگان صنعت بازاریابی و برند سازی تشکیل دادند. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و 20 نفر از خبرگان صنعت بازاریابی و برند سازی به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای (کتاب ها و مقاله های مرتبط) و پرسشنامه برای سنجش و اندازه گیری متغیرهای این پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاصل از پاسخ های 20 نفر از خبرگان بازاریابی و برند سازی این صنعت، نشان داد که اخلاق از مؤلفه های تأثیرگذار دربرند سازی کارآفرینانه در شرکت های آموزشی دانش بنیان می باشد و شامل پروفایل مدیریت استراتژیک، پیش نیازهای فنی- اجرایی، پیش نیازهای کارآفرینانه سازمان، پیش نیازهای ذینفعان، محتوای ارزش برند، القائات برند، جنبه های فنی برند، مشارکت برند، ماهیت ذهنی برند، مدیریت برند، راهبردهای رقابتی، راهبردهای مدیریت اجرایی، رعایت اخلاق حرفه ای، راهبردهای تبلیغات و پیشبرد فروش، زمینه حکمرانی عمومی، زمینه حکمرانی شرکتی، زمینه اجتماعی، زمینه فناورانه، زمینه اقتصادی، زمینه طبیعی، زمینه اخلاقی، پیامدهای مالی، پیامدهای رقابتی، پیامدهای مشتری، پیامدهای عملیاتی می باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش اخلاق اجتماعی و رعایت آن دربرند سازی کارآفرینانه شرکت های آموزشی دانش بنیان تأثیرگذار است و به رشد کسب وکار، ایجاد اطمینان در مشتری، توسعه مشتریان وفادار، خلق تصویر ذهنی ارزشمند و اخلاقی از برند، حفظ مسائل زیست محیطی و توسعه پایدار کمک می نماید.
شناسایی و رتبه بندی عوامل نگرشی مرتبط با آموزش تجارت الکترونیکی در خرید (مطالعه موردی:دانشجویان واحد الکترونیک دانشگاه خوارزمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل نگرشی مرتبط با آموزش تجارت الکترونیکی در خرید انجام شد. روش: روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی - پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق تمامی دانشجویان واحد الکترونیک دانشگاه خوارزمی بودند. در این پژوهش از بین دانشجویان واحد الکترونیک دانشگاه خوارزمی به شیوه خوشه ای در دسترس نمونه گیری به عمل آمد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه AHP بود که پایایی آن با استفاده از نرخ ناسازگاری IR=0/02 که کمتر از 1/0 بود تائید شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک AHP < /span> و نرم افزارهای اکسپرت چویس و اکسل استفاده شد. یافته ها: با توجه به پاسخ کارشناسان و نتایج تحلیل سلسله مراتبی: کیفیت خدمات الکترونیکی با درجه وزنی 095/0 در اولویت اول و هنجارهای ذهنی با درجه وزنی 089/0 در اولویت دوم و سودمندی درک شده با درجه وزنی 082/0 در اولویت سوم، ریسک درک شده با درجه وزنی 075/0 در اولویت چهارم، نوآور پذیری با درجه وزنی 071/0 در اولویت پنجم، شرایط تسهیل تکنولوژی با درجه وزنی 070/0 در اولویت ششم، نگرش خرید آنلاین با درجه وزنی 066/0 در اولویت هفتم، انگیزه خرید کردن با درجه وزنی 063/0 در اولویت هشتم، تأثیرات گذشته خرید بر رفتار مصرف کننده با درجه وزنی 060/0 در اولویت نهم، کیفیت محصول با درجه وزنی 057/0 در اولویت دهم، سهولت استفاده درک شده با درجه وزنی 051/0 در اولویت یازدهم، مزیت نسبی با درجه وزنی 050/0 در اولویت دوازدهم، سهولت دسترسی به منابع با درجه وزنی 048/0 در اولویت سیزدهم و ارزش درک شده با درجه وزنی 047/0 در اولویت چهاردهم، سازگاری محصول با رفتار خرید مصرف کننده با درجه وزنی 046/0 در اولویت پانزدهم و اعتماد با درجه وزنی 029/0 در اولویت شانزدهم شناسایی و رتبه بندی عوامل نگرشی مرتبط با آموزش تجارت الکترونیکی در خرید ( مطالعه موردی : دانشجویان واحد الکترونیک دانشگاه خوارزمی ) قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش استفاده از آموزش تجارت الکترونیک در خرید در یک کشور به طرز قابل توجهی به سطح آمادگی فنی، شامل عواملی نظیر سطح نفوذ فناوری، هزینه وسایل دسترسی، هزینه و کیفیت دسترسی به اینترنت بستگی دارد.
تأثیر تدریس بر مبنای رویکرد کارکردگرایی و ساختگرایی بر عملکرد دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر تدریس بر مبنای رویکرد کارکردگرایی و ساختگرایی بر عملکرد دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی، از نظر روش گردآوری داده ها علی – مقایسه ای و همین طور از نظر نوع داده کمی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوم مناطق 14 و 15 شهر تهران بودندکه با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 327 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از سه پرسشنامه روش تدریس بر اساس ساختگرایی لبو (1993) برای سنجش روش تدریس ساختگرا، پرسشنامه محقق ساخته ترکاشوند (1391) برای روش تدریس کارکردگرا و پرسشنامه فام و تیلور (1999) برای عملکرد تحصیلی، استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش در بخش توصیفی از میانگین، انحراف معیار، جداول و ... و در بخش استنباطی از آزمون تی تک گروهی با استفاده از نرم افزار SPSS-21 در سطح معناداری 05/0 و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart Pls استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که تدریس بر مبنای رویکرد کارکردگرایی و ساختگرایی تأثیر مثبت و معنی داری بر عملکرد دانش آموزان داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش، روش های تدریس، جزء عوامل موثر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان می باشند. از جمله روش های تدریس، روش هایی بر مبنای رویکرد کارکردگرایی و ساخت گرایی است.
ارائه مدل تاثیرگذاری مدیریت مدرسه محور بر خلاقیت معلمان در مدارس ابتدایی شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش ارائه مدل تاثیرگذاری مدیریت مدرسه محور بر خلاقیت معلمان در مدارس ابتدایی شهرستان بابل بود. روش: این پژوهش در حالت کلی از نظر هدف کاربردی، از نظر میزان کنترل متغیرها میدانی و از نظر جمع آوری داده ها توصیفی از نوع زمینه یابی بود و از سوی دیگر پژوهش حاضر را می توان نوعی پژوهش اکتشافی تلقی کرد. جامعه آماری مرحله کیفی 15 نفر از مدیران و معلمان برگزیده مدارس ابتدایی شهرستان بابل بود که با روش نمونه گیری هدفمند با استفاده از شاخص اشباع نظری نسبت به نمونه گیری از جامعه آماری انتخاب شدند و جامعه آماری مرحله کمی شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس ابتدایی دولتی شهرستان بابل بود که تعداد آنها 1318 نفر بود با توجه به جدول مورگان 302 نفر با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. روش تجزیه تحلیل در مرحله کیفی کد گذاری و در مرحله کمی از آزمون مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار smart-pls و spss استفاده شد. یافته ها: نتایج مرحله کیفی پژوهش نشان داد ابعاد مدیریت مدرسه محور در مدارس ابتدایی شهرستان بابل شامل ابعاد مشارکت ذینفعان، سرمایه اجتماعی، استراتژی مدرسه، عوامل پشتیبانی، عملکرد سازمانی، امکان تحقق مدیریت مدرسه محور و عوامل ساختاری و ابعاد خلاقیت معلمان در مدیران و معلمان مدارس بابل شامل ابعاد سلامت سازمانی، سرمایه روانشناختی، عوامل محیطی، عوامل فرهنگی، عوامل فردی و ساختار عملیاتی مدرسه بود و نتایج مرحله کمی پژوهش نشان داد تاثیر مدیریت مدرسه محور بر خلاقیت معلمان مقدار t-value آن برابر با (6.707) و ضریب مسیر (0.547) بود؛ در واقع نتایج نشان داد مدیریت مدرسه محور بر خلاقیت معلمان در مدیران و معلمان مدارس بابل به میزان 0.547 تاثیر داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش مدل تاثیرگذاری مدیریت مدرسه محور بر خلاقیت معلمان در مدارس ابتدایی شهرستان بابل از برازش مطلوبی برخوردار می باشد.
طراحی مدل ارتباطی بین هوش اخلاقی با سرمایه اجتماعی سازمانی (مطالعه موردی: مدیران و کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل ارتباطی بین هوش اخلاقی با سرمایه اجتماعی سازمانی در اداره کل ورزش و جوانان استان کرمانشاه انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 140 نفر از مدیران و کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه بود که از بین آن ها 110 نفر به عنوان نمونه با استفاده از فرمول کوکران و روش نموئه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش استفاده از دو پرسشنامه استاندارد هوش اخلاقی لنیک وکیل (2005) و پرسشنامه سرمایه اجتماعی (پاتنام، 2000) بود. در این پژوهش روایی صوری و محتوایی پرسش نامه ها مورد تأیید 10 نفر از متخصصان مدیریت ورزشی قرار گرفت و به منظور تعیین پایایی پرسش نامه ها، سازگاری درونی آن با کمک نرم افزار ایموس، ضریب آلفای کرونباخ برای عوامل مختلف پرسش نامه به ترتیب 87/0 و 84/. محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار ایموس انجام شد. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که هوش اخلاقی با ضریب تاثیر 44/0 بر سرمایه اجتماعی اثرگذار بود. همچنین متغیرهای هوش اخلاقی شامل درستکاری، مسئولیت، گذشت و دلسوزی به ترتیب بر سرمایه اجتماعی با میزان ضریب مسیر 64/0، 12/0، 17/0 و 23/0 اثرگذار بودند که متغیر درستکاری با ضریب مسیر 64/0 دارای بیشترین تاثیر و متغیر مسئولیت پذیری با ضریب مسیر 12/0 کمترین میزان اثرگذاری را داشتند. بر اساس یافته ها کلیه فرضیه های پژوهش مورد تایید واقع شدند. از سوی دیگر از طریق آزمون رگرسیون مشخص گردید که هوش اخلاقی توان پیش بینی سرمایه اجتماعی را در سطح معناداری 0.000 داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش بین مؤلفه مسئولیت پذیری مدیران و کارکنان با سرمایه اجتماعی سازمانی در ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه ارتباط معنی دار و مستقیمی وجود دارد.
ارائه مدل رابطه سیستم مدیریت منابع انسانی و انتصاب مبتنی بر شایستگی مدیران در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مدل یابی روابط سیستم مدیریت منابع انسانی با انتصاب مبتنی بر شایستگی مدیران در نظام آموزش عالی بود. روش: روش پژوهش ترکیبی از نوع آمیخته (کمی-کیفی) اکتشافی بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل معاونین دانشگاه در بخش معاونت توسعه مدیریت و منابع (معاونت پشتیبانی) مراکز آموزش عالی استان مازندران بود که با استفاده از روش نمونه گیری «نمونه های حاوی اطلاعات غنی» با 20 نفر از معاونین با روش دلفی و استفاده از پرسشنامه های نیمه ساختاریافته؛ مصاحبه به عمل آمد. جامعه آماری پژوهش، در بخش کمی شامل اعضاء هیئت علمی (مربی، استادیار، دانشیار و استاد تمام) مراکز آموزش عالی استان مازندران در سال تحصیلی 98-1397 بودندکه با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی چندمرحله ای با فرمول کوکران تعداد 338 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی پرسشنامه های مدیریت منابع انسانی و انتصاب مطلوب مدیران بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط خبرگان مورد تأیید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و پذیرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی با نرم افزارهای Spss و Amos انجام شد. یافته ها: نتایج بخش کیفی حاکی از آن بود که سیستم مدیریت منابع انسانی دارای هشت بعد و انتصاب مدیران مبتنی بر شایستگی دارای دوازده بعد بود. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی ابعاد سیستم مدیریت منابع انسانی و انتصاب مدیران مبتنی بر شایستگی مورد تائید واقع شدند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش انتصاب مطلوب مدیران در مراکز آموزشی منجر به تقویت و عملکرد درست منابع انسانی و متعاقبا راندمان بالای نظام آموزشی می شود.
بررسی وضعیت شاخص های خط مشی گذاری آموزشی در موسسات مالی غیر دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقاله حاضر با هدف بررسی وضعیت شاخص های خط مشی گذاری آموزشی در موسسات مالی غیر دولتی انجام شد.
روش: روش پژوهش به لحاظ هدف توسعه ای و از نظرنوع داده ها آمیخته اکتشافی متوالی بود. در بخش کیفی به روش داده بنیاد و در بخش کمی به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی تعدادی از خبرگان و در بخش کمی کلیه مدیران و معاونین و کارکنان ستادی موسسات شامل 3850 نفر بود. در بخش کیفی 12 نفر به روش گلوله برفی و در بخش کمی تعداد 384 نفر طبق جدول کرجسی و مورگان به روش خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که در بعد کمی از روایی ظاهری، محتوایی و سازه برخوردار بود. همچنین CVR با ضریب 846/0 تأیید و پایایی آن با ضریب 871/0 تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که ابعاد و مولفه های خط مشی گذاری آموزشی عبارت بودند از 1-تأکید بر عوامل راهبردی (توانایی های علمی و مهارتی سیاستگذاران آموزشی، تاکید بر واقع گرایی در تدوین خط مشی آموزشی، تاثیر احزاب سیاسی بر تدوین خط مشی آموزشی، تاثیر فرهنگ و جامعه در تدوین خط مشی آموزشی) 2- تأکید بر عوامل حمایتی (استفاده از حمایتهای کشوری، استفاده از جامعه علمی، استفاده از حمایت نهاد و ارگان ها دولتی) 3-توجه بر کیفیت آموزشی (تاکید بر ارزیابی در تدوین خط مشی آموزشی، توجه بر رشد کارکنان، تاکید بر عوامل آموزشی و پژوهشی) 4-توجه به زیرساختها و امکانات آموزشی (فراهم آوردن امکانات آموزشی، اصلاح ساختار سازمانی، توزیع عادلانه بودجه در نظر گرفته شده) 5-توجه بر توسعه چندگانه (توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی)6-توجه برآثار اجرای خط مشی آموزشی (رشد آموزشی، رشد ارزشهای انسانی و اخلاقی، ایجاد زمینه توزیع عدالت). با توجه به مقدار جذر برآورد واریانس خطای تقریب برای هر بعد که به ترتیب برابر با 063/0، 075/0، 063/0، 099/0، 093/0 و 081/0 بود، مدل حاصل دارای ساختار مناسبی بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش برای دستیابی به نظام یکپارچه آموزشی در موسسات آموزشی نیاز به مدیریت کارآمد و یکپارچه اطلاعاتی به ویژه در راستای تصمیم گیری ضروری است.
ساخت و هنجاریابی آزمون ذهن خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و استانداردسازی پرسشنامه ذهن خلاق در دانشجویان ایران انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی رشته روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بود که از میان آن ها 500 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری طبقه ای مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه حاضر بر مبنای چارچوب نظری گاردنر و با استفاده از روش دلفی ساخته شد و دارای 44 عبارت بود. به منظور بررسی ساختار عاملی و روایی سازه از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. پس از جمع آوری پرسش نامه ها و ارسال آن ها برای پژوهشگر، داده ها وارد رایانه شد و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL انجام شد یافته ها: بر اساس نتایج 2 عبارت دارای بار عاملی غیر معنی دار حذف شد و 44 گویه باقی ماند. برای تعیین برازش گویه های باقیمانده از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که مدل 7 عاملی را تأیید کرد و شامل هفت خرده مقیاس انعطاف پذیری، اولویت بندی، تمرکز، ایده زدگی، ریسک پذیری، پشتکار، امید بود. ضریب آلفای کرونباخ که برای سنجش پایایی گویه های باقیمانده به کار رفت، نشان داد که این عوامل دارای پایایی مناسب بودند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش با آموزش ذهن خلاق می توان زمینه بهزیستی عاطفی، بهبود روابط بین فردی و سازگاری اجتماعی را فراهم نمود و به افراد کمک کرد تا در زمینه های مختلف زندگی موفق تر عمل نمایند.
ارائه مدل بهینه برندسازی فروشگاه های زنجیره ای در ایران با تمرکز بر ایجاد مبانی آموزشی برای مدیران و کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل بهینه برندسازی فروشگاه های زنجیره ای در ایران با تمرکز بر ایجاد مبانی آموزشی برای مدیران و کارکنان بود. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه مشتریان فروشگاه های خرده فروشی در سطح کشور بود. روش نمونه گیری این پژوهش، روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 385 نفر در نظرگرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی سازه پرسشنامه از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که طبق نتایج، ابزار تحقیق دارای روایی مناسب بود. پایایی پرسشنامه نیز با محاسبه ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) بررسی شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کمی از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نزم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد عوامل مهمی همچون کیفیت خدمات پرسنل درون فروشگاه، کیفیت چینش محصولات در فروشگاه، آگاهی از برند فروشگاهی و تبلیغات تاثیر بالایی بر تجربه خرید از فروشگاه و نیز لذت خرید از فروشگاه را دارا بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش ویژگی های مثبت مربوط به برند خرده فروشی بر تجربه و لذتی که مشتری از خرید خود در فروشگاه به دست می اورد تاثیر دارد.
ارائه مدل هوش کارآفرینی در دانش آموزان دوره متوسطه منطقه غرب استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی هوش کارآفرینی در دانش آموزان دوره متوسطه منطقه غرب استان گلستان انجام شد. روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون هوش کارآفرینی و متخصصان و اساتید هوش کارآفرینی غرب استان گلستان در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش اسناد و متون هوش کارآفرینی و طبق اصل اشباع نظری 25 نفر از متخصصان و اساتید هوش کارآفرینی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از روش های فیش برداری و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و داده ها با روش تحلیل محتوا تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل موثر بر هوش کارآفرینی در دانش آموزان دوره متوسطه شامل مولفه های عوامل فردی (شامل دو زیرمولفه ویژگی های ذاتی و ویژگی های اکتسابی)، آموزشی و خانواده (شامل دو زیرمولفه معلمان و مربیان آموزشی و فضای رشدی- آموزشی) و نهادهای اجتماعی (شامل سه زیرمولفه اقتدار و توزیع قدرت، نظام ارتباطی و هنجارهای فرهنگی) بودند که شاخص های هر یک از آنها تدوین شد. در نهایت، بر اساس مولفه ها، زیرمولفه ها و شاخص های هوش کارآفرینی، الگوی هوش کارآفرینی در دانش آموزان دوره متوسطه طراحی شد. نتیجه گیری: بر اساس الگوی هوش کارآفرینی طراحی شده در این پژوهش، متخصصان و برنامه ریزان دوره متوسطه می توانند با استفاده از این الگو گام های موثری جهت ارتقای هوش کارآفرینی در دانش آموزان دوره متوسطه بردارند.