فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۸۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
یده است تا در قالب طرحی (1988) به یات متأخر دستور گشتاری (بر مبنای شاخه بندی دوتایی، ازجمله نظریه اییره) ارائه داده است، توصیفی قابل قبول از گروه حرف تعریف در فارسی شیرازی به دست دهد. در این پژوهش، براساس طرح لارسن، برای حرف تعریف دو گروه پوسته ای با دو هسته حرف تعریف یه حرف تعریف، قبل و بعد از اسم، در این گونه زبانی، درصورتی توجیه پذیی
در این پژوهش، ساخت واژی بودنِ حرف تعریفِ لایه دوم، دلیلی برای توجییف، فرض شده است. به علاوه استدلال می ای بودنِ گروه فعلی قابل تعمیم به سایر گروه ها، ازجمله به گروه حرف تعریف است. و ای را در نمودارِ ساخت گروهی در چهارچوب اییره به همه های بیشینه تعمیم داد.
بررسی رابطة جهت میانه و مجهول در زبان ایتالیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتابهای دستور ایتالیایی تنها از دو جهتِ فعل، صحبت شده است، اما اگر ازدیدگاه کاربردشناختی به مجهول نگاه کنیم، آن را همچون یکی از ابزارهای زبانی برای نشان دادن نگرش و منظری متفاوت به یک رویداد میبینیم. در این مقاله، تغییر منظر گوینده را، با توجه به نظریه ظرفیت، بررسی میکنیم. بنابراین نظریه، هر فعل، بر اساس ظرفیتش، از پیش مشخص میکند که در چه محیط نحوی ظاهر میشود و چه سازههایی باید و یا میتوانند همنشین آن شوند. بنابراین با تغییر در ظرفیت فعل، از جمله با کاهش ظرفیت آن، میتوانیم سازهها و در نتیجه ساختار جمله را تغییر دهیم و این یکی از راههای بیان یک عمل از منظری متفاوت است. در همین چارچوب میکوشیم نشاندهیم زبان ایتالیایی دارای سه جهت معلوم، میانه و مجهول است که درجهت میانه عنصر مجهول غالب است. همچنین سازوکارهایی که برای ساختهای مجهولی و میانه بهکار میرود، نشان داده خواهد شد.
بررسیِ کاربرد انواع بند، آرایش واژگانی و دستگاه های آن، در نوشتارِ دانش آموزانِ دخترِ پایه های دوم تا پنجم ابتدایی در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به توصیفِ کاربردِ انواع بند، آرایش واژگانی و دستگاه های مربوط به آن، در نوشتار دانش آموزانِ پایه های دوم تا پنجم ابتداییِ شهر کرمان می پردازد. چارچوبِ نظری پژوهش، نظریة نقش گرای مقوله و میزان هلیدی (1961) است، که باطنی (1348)، بر روی زبان فارسی پیاده کرده است. نتایج به دست آمده، حاکی از این است که در ظهور ساخت های نحویِ نوشتاری نیز، همچون گونه گفتاری، سلسله مراتب وجود دارد. و ساخت های پیچیده و نشان داری مانند جملات پرسشی، منفی، مجهول و ساخت های چندمتممی، دیرتر در نوشتار دانش آموزان ظاهر می شوند، و از بسامد وقوع کمتری نیز برخوردارند. ظهور بسیاری از ساخت های نحویِ پیچیده، و افزایش کاربرد آن ها، در جریان افزایش پایة تحصیلی، نقش مثبت آموزش را در پیشرفت گونة نوشتاریِ زبان، در نزد دانش آموزان، نشان می دهد.
حرکت فعل اصلی در فارسی (رویکردی کمینه گرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تاثیرات بسامد در ساختهای نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا انواع بسامد شامل بسامد مورد (token frequency) و بسامد نوع (type frequency) در مطالعات زبانی معرفی می شود. سپس با تحلیل و واکاوی تعدادی از ساختهای زبانی، به بررسی تغییراتی که به موجب هر کدام از انواع بسامد در ساختهای نحوی و زبانی به وجود می آید می پردازیم و بر اساس این تغییرات، اثرات بسامد مورد را به دو نوع اثر فروکاهنده (reduction effect) و اثر حفظ کننده (conserving effect) تقسیم و اثرات بسامد نوع را در زایایی نحوی (syntactic productivity) بررسی می کنیم. اثرات بسامد مورد در نحو و تعامل آن با اثر بسامد نوع در طول زمان این امکان را به ما می دهد تا بسیاری از شرایط زبانی را که به نظر دلبخواهی می نماید تبیین نماییم.
بررسی جایگاه مبتدا در فارسی بر پایه برنامه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله دو دیدگاه هگمن و گوئرون (1999) و کریمی (2005) در مورد انشقاق گروه متمم ساز (CP) و فرافکن های تحت تسلط آن را در ارتباط با جایگاه سازه مبتدا در زبان فارسی مورد بحث قرار می دهیم. درحالی که هر دو رویکرد قائل به وجود دو فرافکن بیشینه نقشی تاکید (FocP) و مبتدا (TopP) بین دو گروه متمم ساز و گروه فعلی اند، اما از دو جهت نیز با یکدیگر متفاوت هستند. تفاوت نخست آن که کریمی جایگاه شاخص گروه زمان [spec TP] را جایگاه آن چیزی می داند که از آن به عنوان مبتدا ی پس زمینه (backround topic) یاد می کند، در حالی که این جایگاه از نظر هگمن و گوئرون جایگاه فاعل است . تفاوت دوم آن که در فرضیه انشقاق گروه متمم ساز پیشنهادی هگمن و گوئرون در فاصله بین گروه متمم ساز و گروه تصریف یا گروه زمان دو فرافکن بیشینه مبتدا وجود دارد که فرافکن مبتدای پایین تر خاصیت بازگشتی(recursive) دارد، در حالی که در تحلیل کریمی تنها یک فرافکن بیشینه نقشی مبتدا وجود دارد. بر این اساس، طبق تحلیل کریمی در جملات دارای دو مبتدا، مبتدای جدید (shifted topic) در جایگاه شاخص گروه مبتدا و دیگری در جایگاه شاخص گروه زمان قرار دارند، در حالی که طبق تحلیل هگمن و گوئرون هر یک از سازه های مبتدا در یکی از دو جایگاه شاخص گروه مبتدا واقع می شود. در این مقاله با استفاده از حرکت گروه های اسمی نا-مشخص (non-specific) در ساخت های دارای سازه تاکیدی و نیز تطابق آن با فعل نشان خواهیم داد که تحلیل هگمن و گوئرون از کفایت بیشتری برخوردار است.
بررسی کارکرد گروه نقشی زمان درزبان فارسی برپایة برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامة کمینه گرا (چامسکی، 1995) رویکرد غالب و جدید« زبان شناسی زایشی» است. بررسی پیوندهای سلسه مراتبیِ ساخت نمای جمله های زبان به لحاظ دانش زبانی ذهنی سخنگویان، هدف عمدة تحلیل ساختی در رویکرد یاد شده است. یکی از ویژگیهای تحلیل ساختی جمله در این رویکرد، در نظرگرفتن مقوله های نقشی است که به تبیین پیوندهای نحوی مقوله های واژگانی کمک می کند. تحقیق حاضر، ضمن ارائة توصیفی دقیق از مقوله های نقشی، به بررسی مقوله نقشی زمان در نحو جمله های فارسی می پردازد.همسو با تعاریف به کار رفته در برنامة کمینه گرا به بررسی چگونگی صرف فعل از راه بازبینی مشخّصه های تعبیرناپذیر موجود در گره زمان و فعل اصلی و عمل مطابقه خواهیم پرداخت. همچنین با در نظر گرفتن اینکه مشخّصة تصریف در زبان فارسی یک مشخّصة قوی است، با ارائة نمونه هایی نشان خواهیم داد که فعل به هستة زمان جذب می شود و درجایگاهی خارج از گروه فعلی بالا (vP) قرار می گیرد. حذف گروه فعلی و پرسشهای تأییدی از جمله شواهدی است که این فرض را تأیید می کند.
مسأله سادگی در نحو صوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میل به سادگی در توصیف نظام، یکی از مفاهیم پایه در فلسفه علم و روش های علمی است. زبان شناسی زایا نیز، برای رسیدن به کار آمدی مؤثرتر می کوشد تا اسباب نظری خود را به حداکثر سادگی برساند. در این مقاله، برای تحلیل سادگی دو نگرش چیره راجع به زبان با یکدیگر مقایسه شده اند که در هر دو آن ها میل به سادگی الزامی روش شناختی است. اولی نظریه ایکس تیره است که چامسکی آن را با اصلاحاتی در نظریه حاکمیت و مرجع گزینی برگزیده و دومی نظریه انواع در منطق است که مونتاگیو آن را برای تحلیل نحوی منطقی زبان به کار برده است. علت انتخاب این دو نظریه، این بوده است که هر دو به نتیجه مشابهی می رسند و از روش های صوری برای توصیف نظام سود می جویند. صوری سازی علاوه بر دقت درتحلیل، قابلیت تعمیم را به دنبال دارد. تعمیم خود مفهومی مأخوذ از سادگی است . یعنی هر چه رابطه ها کمّی تر باشد نظام ساده تر است. تحلیل زیر بر پایه مقایسه این دو نظریه نشان می دهد که این پیش بینی همیشه قابل تحقق نیست و توصیف سادگی همیشه ساده نیست. افزون براین، بررسی های دقیق دال بر این است که از این گونه روش های صوری، به علت رابطه های درونی در میان عناصر و اصل های هرنظریه، می توان نتیجه های دیگری هم گرفت. در نهایت، در این مقاله چنین نتیجه گرفته شده است که برای تحلیل نظام هایی که با دقت و به طور یکسان صوری سازی شده اند، اصل مازاد تبیینی که از سوی گیلیس طرح شده است، می تواند معیار خوبی برای سنجش آن ها باشد.
پاسخ به “نقدی بر تحلیل پوسته ایِ گروه فعلی در زبان فارسی”(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انوشه (1388)، در مقاله ای با عنوان “نقدی بر تحلیل پوسته ایِ گروه فعلی در زبان فارسی” مقاله “تحلیل پوسته ای گروه فعلی در زبان فارسی بر پایه برنامه کمینه گرا” آهنگر(1387)، را مورد نقد قرار داده است.
ابتدا لازم می دانم تا سپاس فراوان خود را از نقدکننده گرامی و همچنین مجله زبان و زبان شناسی، که امکان مناسبی برای ارائه، تحلیل و نقد مقاله های چاپ شده فراهم آورده است، ابراز نمایم. نگارنده، مورد (1- الف) در این نقد، که اشتباه حروف چینی بوده است، را تأیید می کند. اما طرح سایر ایرادهای وارد بر این مقاله را تأمل برانگیز می داند. در زیر، ایرادهای مطرح شده، باتفصیل، مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
ساختار نحوی خود اصلاحی در محاوره زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«خود اصلاحی» (self-repair) فرایندی است که گوینده مشکلی را در «واحد ساختاری نوبت»۱ خویش تشخیص می دهد و درصدد اصلاح آن برمی آید. اینکه چه مقدار به عقب برمی گردد تا اقدام به اصلاح کند، از زبانی به زبان دیگر متفاوت است. در این مقاله این سؤال مطرح است که آیا در عملکردهای خود اصلاحی محاوره زبان فارسی، ارتباطی بین سازه تحت ساخت و میزان «قلمرو بازیابی» (scope of recycling) وجود دارد. دادگان محاوره زبان فارسی نشان می دهد که 89.8% «قسمت های نیازمند اصلاح» (repaired segments) از سازه های واحد (کلی یا جزیی) و 10.2% از ترکیب سازه های بندی تشکیل می شود. اگرچه انواع مختلف سازه ها (نهاد، فعل، مفعول و ...) از نظر تعداد رخدادشان در«قسمت های نیازمند اصلاح» به صورت کلی یا جزیی و همچنین ترکیبی، متفاوت اند؛ اما ارتباطی بین سازه تحت ساخت و «قلمرو بازیابی» یافت نشد.
مطالعه فرایند گفتمانی بیان آرزو در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از کنش های زبانی که در تعاملات اجتماعی و گفت وگوهای روزمره در انواع زبان ها از جمله زبان فارسی نقش پررنگی دارد، آرزوکردن و بیان دعای خیر برای مخاطب است. آرزو ها در زبان فارسی با استفاده از ساختارهای خاص دستوری مانند جمله های فعلی دارای فعل التزامی، جمله های اسمی، شبه جمله ها و اصطلاحات دیگر بیان می شوند و دارای کاربردهای ویژه و گوناگون هستند. این ساخت ها و کاربردهای گوناگون در زبان های مختلف با یکدیگر مطابقت ندارند؛ لذا گویشوران غیر فارسی زبان در هنگام برخورد با این عبارت ها و اصطلاحات هم در فهم مطلب و هم در کاربرد آن ها دچار مشکل می شوند. بدین منظور و نیز برای رفع این مشکل، مطالعه ساختار این عناصر زبانی به نظر ضروری می رسد. آن ها می توانند برای ختم مکالمه، تشکر از مخاطب و واکنش به اظهارات او به کار روند. علاوه بر این در زبان فارسی شاهد آرزوهای غیر مستقیم و نیز گروهی هستیم که این مسئله از دیدگاه فرهنگی شایان توجه است. این مقاله علاوه بر ارائه ساختارهای دستوری آرزوها، به تفکیک آن ها از لحاظ معنایی و نیز کاربردی می پردازد و با ارائه مثال های مختلف می کوشد تا چگونگی کنش زبانی آرزو ها را در زبان فارسی روشن سازد.
نگاهی تازه به ساخت مجهول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ساخت مجهول در زبان فارسی از دیدگاهی جدید یعنی در چارچوب دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بیان اجمالی نظرات زبان شناسان و دستورنویسان مختلف در مورد چند و چون این ساخت به معرفی کوتاهی از دستور نقش و ارجاع و مبانی نظری آن خواهیم پرداخت. در ادامه با ارائه تحلیلی بر اساس صورت بندی این نظریه در مورد فرایند نحوی مجهول نشان داده خواهد شد که در زبان فارسی دو نوع ساخت مجهول وجود دارد. ساختار نخست از اسم مفعول + شدن تشکیل می شود که در این نوشتار مجهول اصلی نامیده شده است. ساختار دوم عبارت است از به کار بردن فعل سوم شخص جمع بدون ذکر فاعل. در این مقاله با ارائه استدلال هایی نشان می دهیم که تغییر تعدی را نمی توان نوعی ساخت مجهول دانست، بلکه فرایندی اشتقاقی در حوزه ساخت واژه است. بنابراین، برخلاف برخی زبان شناسان که تغییر جفت هایی مانند منفجر کردن/ منفجر شدن و باز کردن/ باز شدن را نوعی مجهول دانسته اند، نگارنده بر این باور است که این گونه تغییر منحصر به کردن/ شدن نیست و تنها یک مورد از فرایندی کلی تر است که در جفت های دیگری نظیر گول زدن/ گول خوردن، به کار بردن/ به کار رفتن و برانداختن/ برافتادن صورت می پذیرد و در زبان شناسی به نام تغییر تعدی مشهور است. در واقع، این فرایند یک امر واژگانی است و به ساخت مجهول که یک فرایند نحوی است ارتباطی ندارد، هر چند از نظر معنایی به مجهول شباهت دارد.
مصاحبت در معانی حروف جر عربی و حروف اضافه ی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل اهمیت ارتباط دو زبان ریشه دار عربی و فارسی، نگارندگان در پژوهش حاضر با تکیه بر مطالعات انجام شده در حوزه ی حروف جر و حروف اضافه1 و نیز بر اساس روش توصیفی- تحلیلی، به بحث و بررسی در زمینه ی معنی «مصاحبت» به عنوان یکی از معانی مشترک حرفی میان دو زبان عربی و فارسی پرداخته و حروف نمایان گر مصاحبت و ویژگی های آن را مورد مطالعه قرار داده اند.
در این راستا، برای معنی مصاحبت در هر دو زبان، اداتی اصلی و کلیدی ارایه می شود. علاوه بر این، حروف جر و حروف اضافه ای که از این ادات نیابت کرده و مفید مصاحبت است، مورد بررسی قرار می گیرد. به امید این که نتایج آن برای پژوهش گران، زبان شناسان و به ویژه مطالعات ترجمه، سودمند واقع شود.
رویکردی مشخصه بنیاد به فرایندهای مبتداسازی و تاکید در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی، عناصر نحوی درون گروه زمان و از جمله سازه هایی که در جایگاه موضوع قرار دارند، می توانند به دلا یل کلامی و به منظور یافتن خوانش نشاندار، از فراز یکدیگر گذر کنند و به جایگاهی بالاتر از بند خود جابه جا شوند. مقاله حاضر می کوشد تا با رویکردی مشخصه بنیاد، فرایندهای یادشده را در چارچوب مفاهیم نظری برنامه کمینه گرا تبیین کند و تحلیلی همگون از انگیزه حرکت سازه های مؤک د و مبتدا و نیز چراییِ اختیاری بودن جابه جایی آنها در اشتقاق نحوی به دست دهد .در روند ای ن بررسی، استدلال می شود که شاخص گروه زمان جایگاه موضوع است و سازه فاعل برای بازبینی مشخصه تعریف هسته گروه زمان، به این جایگاه ارتقا می یابد.
این موضوع از آن منظر اهمیت دارد که نشان می دهد شاخص زمان در فارسی نمی تواند محل فرود سازه های مبتدا و مؤکد باشد
کانونی سازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی ازجمله زبان هایی است که در آن کانونی سازی[1] رخ می دهد. درنتیجه رخ دادِ این پدیده، که نمونه ای از قلبِ نحوی[2] به شمار می رود، سازه نحویِ کانونی شده یا در سطح ساخت ظاهری جابه جا می شود و یا در سطحِ صورتِ منطقی به جایگاهِ شاخصِ فرافکنِ کانون. یافته ها نشان می دهد که: (الف) حرکت کانونی سازی، قبل از بازنمون[3]، ضرورتاً منجر به خوانشِ تقابلی نمی شود، (ب) کانونی سازی شامل حرکتِ کلِ سازة کانونی شده در سطح منطقی است، و فقط حرکتِ مشخصة کانون نیست، آن گونه که در ادبیاتِ مربوط ادعا شده است. (ج) در زبانِ فارسی، کانونی سازیِ تقابلیِ[4] دو سازه نحویِ ذاتاً غیرکانونی نیز امکان پذیر است.
نقش کانونی سازة گسسته در جملات گسسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جملة گسسته ساختی است که گزاره ای واحد را به جای یک بند، در دو بند بیان می کند: یکی بند اصلی، که حاوی سازة گسسته است و دیگری بند موصولی. در چارچوب ساختار اطلاعی، آثار متعددی در باب این جملات نوشته شده است. یکی از مباحث مطرح این بوده است که آیا سازة گسسته همواره کانون جمله و در نتیجه، حاوی اطلاع نو است یا این سازه می تواند بنا به مدل کلامی، حاوی اطلاع کهنه نیز باشد. در مقالة حاضر، با ارائه چهار دلیل، که متکی بر داده های زبان فارسی نیز هست، استدلال می شود که سازة گسسته همیشه کانون و حاوی اطلاعات نو است. چه از پیش در مدلِ کلامی آمده باشد، چه نیامده باشد.
فعل های معین در زبان فارسی و فرضیه فعل معین دوجزئی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: