مزدک انوشه

مزدک انوشه

مدرک تحصیلی: استادیار گروه زبان شناسی، دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۸ مورد از کل ۱۸ مورد.
۱.

سازه های محذوف در جملات دارای فعل مرکب زبان فارسی: رویکردی فاز بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حذف موضوع حذف گروه فعلی ابقای فعل فاز پویا فعل مرکب زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 395 تعداد دانلود : 106
زبان شناسان درباره چگونگی عملکرد فرایند حذف در جملات دارای فعل مرکب در زبان فارسی اختلاف نظر دارند و تحلیلی جامعی در این خصوص وجود ندارد. برخی از این زبان شناسان معتقد هستند که براساس فرایند حذف شاهد حذف موضوع[1] هستیم، در مقابل برخی دیگر بر این باورند که حذف گروه فعلی به همراه ابقای فعل کوچک[2] حاصل فرایند حذف است. با توجه به دوگانگی ذکرشده در مطالعات پیشین و همچنین ناکارآمدی آن ها در تبیین سایر جملات دستوری، این پژوهش بر آن بوده است که براساس رویکرد پویا به نظریه فاز در نحو کمینه گرا و براساس آرای بشکوویچ (2005; 2013; 2014) تحلیلی نو از این فرایند زبانی ارائه کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در این چارچوب نظری، آنچه در جملات دارای گروه فعلی مرکب حذف می شود نه حذف موضوع است و نه حذف گروه فعلی با ابقای فعل کوچک، بلکه سازه محذوف در جملات دارای گروه فعلی مرکب فاز یا متممِ فاز است.   [1] argument ellipsis [2] light Verb stranding VP-ellipsi
۲.

اشراف چندگانه در ساختار بند موصولی مفعولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بند موصولی مفعولی ادغام متقارن اشراف چندگانه تطابق چندگانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 477 تعداد دانلود : 968
در این مقاله ساختار بند موصولی مفعولی در زبان فارسی و امکان ادغام متقارن یک گروه اسمی بین بند پایه و پیرو براساس مفهوم ادغام متقارن چیتکو ( 2011b ) و ریمزدیجک ( 2006a ) در زبان فارسی بررسی شد. بند موصولی مفعولی نوعی بند پیرو است که هسته آن در بند پایه و بند پیرو دارای نقش نحوی مفعول است. برای این منظور ابتدا مفهوم ادغام متقارن، ساختار بند موصولی مفعولی و ویژگی های آن براساس مفهوم ادغام متقارن و همچنین تقسیم بندی بند موصولی مفعولی به دو گروه دارای هسته و آزاد براساس چیتکو ( 2011b ) توضیح داده شدند. داده های زبانی مختلف از زبان فارسی برای تحلیل کاربست مفاهیم مطرح شده توسط چیتکو ( 2011b ) که شامل بندهای موصولی مختلف بودند، استفاده شدند. بررسی داده های زبانی نشان داد که تقسیم بندی بندهای موصولی مفعولی در زبان فارسی به دو گروه بند موصولی دارای هسته و آزاد براساس چیتکو ( 2011b ) به طور کامل منطبق بر حقایق زبان فارسی نیست، زیرا در بندهای موصولی مفعولی آزاد معیار در زبان فارسی، سازه مشترک بین بند پایه و پیرو نمی تواند یک پرسش واژه باشد، زیرا در این شرایط جمله دارای خوانش سؤالی خواهد شد که این موضوع برخلاف یافته های چیتکو ( ibid ) است. دیگر نتایج این پژوهش نشان دادند که ویژگی های بند موصولی مفعولی در زبان فارسی مانند یکسان بودن نظام حالت، نقش دستوری و نقش معنایی گروه اسمی مشترک بین بند پایه و پیرو، حاکی از اشتراک این سازه بین بندهای پایه و پیرو و همچنین اشراف چندگانه دو فعل واژگانی بر آن است.
۳.

تبیین حرکت مفعول مستقیم بر پایه شواهد روان زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فراگشت مفعولی مفعول مستقیم نظریه پیچیدگی اشتقاقی قضاوت دستوری بودن خوانش خودگام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 654 تعداد دانلود : 816
جایگاه موضوع های درونی فعل مسئله ای زبان ویژه است. در زبان فارسی تقدم و تاخر موضوع های درونی نسبت به هم در ساخت های دو متعدی موضوعی قابل توجه و متفاوت از ساخت های دو مفعولی در زبان های دیگر است. در دستور زایشی جابه جایی مفعول که با قلب نحوی متفاوت است و در برخی از زبان ها مانند زبان های اسکاندیناوی رخ می دهد و نخستین بار توسط هولمبرگ(1986) مطرح شد، فراگشت مفعول نام دارد. در این فرایند سازه مفعول از محل تولید خود به جایگاهی بالاتر منتقل می شود . در زبان فارسی کریمی(2005) و انوشه(1400) معتقدند مفعول مستقیم مشخص و همراه با «را» به جایگاهی بالاتر از مفعول غیرمستقیم جابه جا می شود. در این پژوهش برآنیم تا فراتر از مرزهای زبان شناسی با تکیه بر شواهد عملی و با کمک دو آزمون روان زبان شناختی از جمله قضاوت دستوری بودن و خوانش خودگام و بر اساس نظریه پیچیدگی اشتقاقی مرنتز(2005) نشان دهیم در ساخت های دومتعدی و نیز در ساخت های دارای محمول ثانویه فراگشت مفعول مستقیم رایی رخ می دهد و جمله حاصل بی نشان است اما، مفعول مستقیم بدون «را» دچار فراگشت نمی شود. جابه جایی های مفعولی دیگر به جز فراگشت به انگیزه های کلامی صورت می گیرد و جملات نشان دارتولید می کند.
۴.

بررسی ساخت های دومفعولی و دومتعدی در زبان فارسی در چارچوب صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساخت دومتعدی ساخت دومفعولی هسته معرف موضوع معناشناسی تعبیری نقش مفهومی - معنایی ریشه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 698 تعداد دانلود : 116
مقاله حاضر به بررسی ساخت های دومفعولی و دومتعدی در زبان فارسی بر اساس آراء وود و مرنتز (2017) در چارچوب صرف توزیعی می پردازد و نشان می دهد چگونه می توان تناوب موضوعی را به ویژگی های نحوی معنایی یک هسته معرف موضوع با بر چسب i* فروکاست تا تحلیل واحدی برای هسته های معرف موضوع ارائه کرد. پدیده انتقال مالکیت در ساخت های دومفعولی و رابطه مکانی در ساخت های دومتعدی با این فرض تبیین می شود که توانایی فعل برای حضور در ساخت دومفعولی مستلزم گزینش یک گروه معرف مرکب به صورت D*P و توانایی فعل برای رخداد در ساخت دومتعدی مستلزم گزینش یک گروه حرف اضافه ای مرکب به صورت P * p مکانی است که از رهگذر ترکیب هسته i* با یک متمم DP و pP ، به ترتیب نقش تتایی مالک و پیکر به شاخص اعطا می شود. چگونگی تعبیر این نقش ها از یک قاعده تعبیری وابسته به بافت مایه می گیرد که در سایه ساخت های نحوی تعریف و بر اساس اصل خوانش معنا تحدید می شود. تعبیر موضوع های برونی در ساخت های یادشده از جایگاه ساختاری یک هسته نحوی و نقش مفهومی معنایی ریشه مایه می گیرد.
۵.

ساخت نمود کامل در فارسی بر پایه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نمود کامل زمان دستوری صفت مفعولی واژگونگی درج مؤخر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 272 تعداد دانلود : 334
رویکرد ناواژه گرای صرف توزیعی که به کوشش هله و مرنتز (1993, 1994) در اوایل دهه نود میلادی پی ریزی شد، فاقد واژگان زایای پیشانحوی برای ذخیره واحدهای چندجزئی است و همه عناصر صرفی نحوی برای درج در هسته فرافکن های نقش نمای مستقل رقابت می کنند. مقاله حاضر برپایه این رویکرد صوری به دستور و بی آن که گام به ساحت معنا بگذارد، به بررسی ساخت هایی می پردازد که دارای عنصر دستوری نمود کامل اند. این عنصر که در سنت دستور زایشی، وند «-en» خوانده می شود، یکی از پرکاربردترین هسته های نقش نمای زبان فارسی است و فارغ از زمان و وجه، در افعال حال و گذشته، و وجوه اخباری و التزامی حضور می یابد و علاوه بر بندهای خودایستا و ناخودایستا (یعنی بندهای با یا بدون زمان و شخص وشمار)، حتی در سازه های کوچک تری همچون واژه نیز یافت می شود. این پژوهش در دو بخش پیاپی ماهیت این وند و ساختار سازه هایی را که میزبان آن هستند، بررسی و تحلیل می کند. در بخش نخست می کوشیم تا مستقل از نظریه صرف توزیعی و تنها با تکیه بر شواهد زبانی و استدلال های صرفی نحوی، نشان دهیم که صورت انتزاعی «-De» گونه زیربنایی وند نمود کامل است که در سطح آوایی، با یکی از دو واژگونه « ده» یا « ته» بازنمود می یابد و در زبان فارسی، هرگز با وجه التزامی در زمان گذشته همراه نمی شود. پیامد این سخن آن که اولاً صورت موسوم به صفت مفعولی، متشکل از نشانگر زمان گذشته و پسوند « ه» نیست، بلکه واژگونگی بافتی که نقش مهمی در این پژوهش ایفا می کند، شکل خاصی از یک ریشه را در برخی از بافت ها، و از جمله در مجاورت وند نمود کامل، عینیت می بخشد. ثانیاً اگرچه وند نمود کامل توزیع گسترده ای در زبان فارسی دارد، اما این زبان فاقد بندهایی با ساختار گذشته کامل التزامی است. در بخش دوم مقاله، یافته های این تحلیل را در چارچوب بنیادهای نظری صرف توزیعی بررسی می کنیم و با تمرکز بر ساخت حال کامل اخباری (ماضی نقلی)، یافته های خود را با اندک تفاوت هایی در فرایندهای پسانحوی، به افعال گذشته کامل اخباری و حال کامل التزامی و صورت سببی این ساخت ها بسط می دهیم. در این میان، تصریح می کنیم که وند نمود کامل در هسته گروه نقش نمای حرف درج می شود که از سوی فرافکن نمود مجوزدهی شده است.
۶.

ادغام متقارن در نحو زبان فارسی براساس شواهدی از جمله های هم پایه پرسش واژه ای دارای حرکت موازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادغام متقارن جمله های هم پایه پرسش واژه ای دارای حرکت موازی ارزش گذاریِ مشخصه ها ترتیب خطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 740 تعداد دانلود : 633
رابطه عدمِ تقارنِ میانِ سازه های جمله، بخش آوایی زبان را قادر می سازد که بر پایه «اصل تناظر خطی»، اجزای جمله به ترتیب تلفظ شوند. در جمله هایی که توسط نظام محاسباتی زبان ایجاد شده اند، ساختارهای گوناگونی وجود دارند. همچنین تحلیل های گوناگونی درباره این ساختارها- مانند جمله های هم پایه پرسش واژه ای دارای حرکت موازی، ارائه شده اند. این دو مسئله، احتمال وجود رابطه عدمِ تقارن بین سازه های این جمله ها را تقویت کرده است. در این پژوهش، ویژگی ها و روابط نحوی میانِ سازه های جمله های هم پایه پرسش واژه ایِ دارایِ حرکتِ موازی، بر پایه شواهد نظریِ ادغامِ متقارن بررسی می شوند. یافته های پژوهش نشان می دهد که یک گروه اسمی، گروه بیشینه متمم نما، گروه بیشینه زمان و گروه بیشینه فعلی کوچک بین دو هم پایه مشترک هستند. این نتیجه گیری، بر پایه شواهدی- مانند هم زمان بودنِ حرکتِ گروه اسمی از هر دو هم پایه- یکسان بودنِ نظام ِحالتِ گروه اسمی مشترکِ میانِ دو هم پایه و عدم امکان استفاده از موضوع های مختلف یک محمول در هم پایه ها به دست می آید. پذیرفتن اشتراک این سازه ها در جمله های هم پایه پرسش واژه ای دارای حرکت موازی، سبب ارائه تحلیلی ساده و باصرفه در پیوند با این جمله ها می شود.
۷.

زبان فارسی، زبانی بدون رد وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رد وابسته برنامه ی کمینه گرا حرکت کناره ای ادغام متقارن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 324 تعداد دانلود : 44
در این مقاله رد وابسته در زبان فارسی بر اساس دو رویکرد پیشنهادی در برنامه ی کمینه گرا به نام های «حرکت کناره ای» و «ادغام متقارن» تحلیل می شود. این مقاله ادعا می کند که رویکرد «حرکت کناره ای» با قائل شدن به حرکت کناره ای یک گروه اسمی از بند ادات به بند اصلی جمله جهت بازبینی و ارزش گذاری مجدد مشخصه ی حالت خود، با مبانی برنامه کمینه گرا مبنی بر حذف شدن مشخصه های تعبیرناپذیر پس از ارزش گذاری آن ها، در تضاد است. استفاده از رویکرد «ادغام متقارن» و پذیرش رد وابسته به عنوان یک گروه اسمی مشترک بین بندهای ادات و اصلی جمله نیز با توجه به نمونه های زبانی از زبان فارسی که در آن ها مشخصه های حالت مختلفی برای گروه اسمی مشترک در بندهای جمله وجود دارد، نمی تواند مبنای توضیح این پدیده نحوی قرار گیرد. شواهد تجربی از زبان فارسی، نشان دهنده ویژگی های متفاوتی برای ساختارهای دارای رد وابسته است به گونه ای که گروه اسمی جابه جاشده می تواند دارای مشخصه حالت متفاوتی در هر دو بند جمله باشد و وجود ضمیر در جایگاه رد اصلی در جمله باعث بدساختی جمله نمی شود. این مقاله ادعا می نماید که شواهد تجربی از زبان فارسی باستان و میانه مبنی بر عدم وجود جمله های دارای رد وابسته در آن ها و همچنین شواهد زبان فارسی نو مبنی بر ویژگی های خاص این پدیده ، نشانگر این واقعیت است که زبان فارسی فاقد پدیده نحوی رد وابسته است و ساختارهایی از زبان فارسی نو که در آن ها به ظاهر رد وابسته وجود دارد، نشان دهنده تغییرات تدریجی در زبان فارسی نو و پیدایش این نوع از ساخت ها است.
۸.

گروه فعلی شکافته در فارسی: تمایز هسته جهت و فعل کوچک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گروه فعل کوچک شکافته فعل کوچک جهت موضوع بیرونی ساخت سببی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 679 تعداد دانلود : 651
در بیش از دو دهه گذشته، این فرضیه که گروه فعلی متشکّل از دو فرافکن گروه فعلی کوچک یا گروه جهت و گروه فعل واژگانی است، فرضیه پذیرفته شده ای در میان زبان شناسان چامسکیایی محسوب می شود؛ امّا پژوهش های اخیر درباره ساختار گروه فعلی، براساس فرضیه گروه فعل کوچک شکافته، هسته جهت را متفاوت از هسته فعل کوچک و گروه فعلی را متشکّل از سه فرافکن می دانند که عبارت اند از: گروه فعلی کوچک، گروه جهت و گروه فعل واژگانی. در این تحلیل، فعل کوچک، فعل ساز است و نوع رویداد را نشان می دهد. جهت، موضوع بیرونی را معرّفی می کند و هسته گروه فعل واژگانی، ریشه ای بی مقوله است. تعامل تکواژ سببی و فعل سبک در ساخت های سببی مرکّب و حضور موضوع بیرونی در ساخت های دارای فعل سبک، نمونه مواردی هستند که طرح دولایه ای گروه فعلی را در زبان فارسی به چالش می کشند. پژوهش حاضر با ارائه شواهدی از ساخت های سببی در زبان فارسی نشان می دهد که گروه فعلی، سه لایه ای بوده و هسته جهت و فعل کوچک به طور مستقل و متفاوت از یکدیگر در گروه فعلی ایفای نقش می کنند.
۹.

نمود دستوری در ساخت فعل های پیاپی در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ساخت فعل های پیاپی فعل دستوری فعل کمکی نمود ناقص نمود کامل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 57 تعداد دانلود : 442
فرایند پیاپی سازی افعال پدیده کم وبیش مبهم و بحث برانگیزی است و بسیاری از زبان شناسان کوشیده اند تا ویژگی های این ساخت های نحوی را تبیین کنند. اغلب پژوهشگران در این نکته هم سخن اند که ساخت فعل های پیاپی به توالی دو یا چند فعل اطلاق می شود که به مثابه محمولی واحد عمل می کنند و نمی توان میان شان حروف عطف هم پایه و ناهمپایه آشکار یا پنهان درج کرد. در مقاله حاضر، از منظر برنامه کمینه گرا، به بررسی ویژگی های نحوی افعال پیاپی در فارسی می پردازیم و نشان می دهیم که دو یا سه فعلی که معمولاً در چنین ساخت هایی حضور می یابند و از جمله در تولید جملات حال و گذشته مستمر به کار می روند، دست کم دارای یک موضوع درونی یا بیرونی مشترک اند و مشخصه های فعلی یکسانی دارند (شامل زمان، شخص وشمار، نمود و وجه). بااین همه، یافته های پژوهش تصریح می کنند که افعال پیاپی در فارسی محدود به نمود دستوری ناقص نیستند و این ساخت ها در حضور فرافکن نمود کامل و در جملات حال و گذشته کامل نیز تولید می شوند (مانند: او گرفته بود خوابیده بود). در این میان، پرسش اصلی این است که اگر ساخت های یادشده زنجیره ای از فعل ها را تشکیل می دهند، چه نوع اشتقاق نحوی را می توان به آنها نسبت داد. در پژوهش حاضر به پیروی از بیکر و استوارت (2002) استدلال می کنیم که در این ساخت ها فعل های دستوری مانند «گرفتن» و «داشتن» که از معنای واژگانی خود تهی شده اند و رفتار نحوی متفاوتی با افعال کمکی فارسی دارند، در ذیل یک گروه نمود فرعی (نمود کامل یا نمود ناقص) به گروه نمود اصلی جمله متصل می شوند. این سخن بدین معناست که افعال پیاپی در فارسی در ساختاری ادات گونه به بند اصلی افزوده می شوند.
۱۰.

مسئله مجهول صفتی در زبان فارسی: برپایه آزمونِ پردازشیِ خوانشِ خودگام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مجهول صفتی مجهول فعلی پردازش جمله آزمون خوانش خودگام نحو کمینه گرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 234 تعداد دانلود : 262
تقسیم بندیِ ساخت های مجهول به دو گونه صفتی و فعلی همواره مبحثی پردامنه و مناقشه برانگیز در تحلیل های نحویِ برخی از زبان ها بوده است. این موضوع در زبان فارسی نیز مباحثات بسیاری را پیش کشیده و دیدگاه های مختلفی را برانگیخته است. از آن میان، برخی از تحلیلگران بر این باورند که این زبان مجهول فعلی ندارد و ساخت «اسم مفعول+ شدن» محمول مرکب نامفعولی، یا به عبارتی، مجهول صفتی به شمار می رود. در مقابل، شماری دیگر نیز توالیِ یادشده را مجهول فعلی دانسته اند و «شدن» را فعل کمکی تلقی کرده اند. در پژوهش حاضر با تکیه بر آزمونِ رفتاریِ خوانشِ خودگام، ساخت «اسم مفعول+ شدن» را با ساخت «اسم مفعول+ بودن (ربطی)» که در سنت دستورنویسی جمله اسنادی خوانده می شود ازمنظر مدت زمان خوانش و درک مقایسه می کنیم. طبق انگاره های پردازش جمله و نحو کمینه گرا، اگر «اسم مفعول+ شدن» مجهول فعلی باشد، انتظار می رود که به دلیلِ پیچیدگیِ ساختاری و داشتن فرافکن اضافه مجهول، مدت زمان پردازش ذهنی آن به طور معناداری از مدت زمان درک محمولِ مرکبِ نامفعولی بیشتر باشد. بااین همه، یافته های پژوهش و نتایج حاصل از آزمون های آماری، این پیش بینی را تأیید نمی کنند و نشان می دهند که زمان پردازشِ دو ساخت یادشده کم وبیش همسان است. این سخن بدین معناست که توالی «اسم مفعول+ شدن» در فارسی نوعی مجهول صفتی یا همان محمول مرکب نامفعولی است و فعلِ دستوریِ «شدن» در این زبان همواره در جایگاه فعل سبک می نشیند.
۱۱.

بازنگری در تصریف زمان گذشته در زبان فارسی بر پایه نظریه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ریشه وند گذشته ادغام صرفی هم جوشی شکافت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 641 تعداد دانلود : 980
صرف توزیعی انگاره ای دستوری است که در دهه 90 میلادی به کوشش هله و مرنتز ( 1993 ، 1994 ) در بستر نظریه اصول و پارامترها بالیدن گرفته است. این نظریه که مجموعه فرض هایی در باب تعامل بخش های مختلف دستور و ازجمله صرف و نحو و واج شناسی فراهم می آورد، تصریح می کند که ساختار واژه ها نیز مانند گروه و جمله در نحو تولید می شود. بر پایه این رهیافتِ پادواژه گرا، در مقاله حاضر می کوشیم تا ویژگی های هسته های نقش نما مانند زمان و مطابقه را که جایگاه اتصال عناصر فعلی زبان فارسی هستند، بررسی کنیم و نشان دهیم که چگونه این عناصر وندهای زمان و شخص و شمار را جذب می کنند. برای این منظور، پس از معرفی اجمالی پیشینه پژوهش در باب وندهای گذشته زبان فارسی و تک واژگونگی ریشه های فعلی، به بررسی مبانی صرف توزیعی و به ویژه تمایزهای آن با کمینه گرایی واژه گرا می پردازیم. در ادامه، بر مبنای فرضیه حرکت فعل در محمول های بسیط و مرکب زبان فارسی، نشان می دهیم که فعل های واژگانی و دستوریِ درون گروه فعلی کوچک از طریق فرایند پسانحوی ادغام صرفی به هسته زمان حرکت می کنند تا از این رهگذر، وندهای زمان و مطابقه را جذب کنند. سرانجام، استدلال می کنیم که خلاف توصیف های سنتی، تنها وند گذشته در فارسی تناوب واجی و خودکار « د/ ت» است. طبق این تحلیل، عنصری به نام ستاک حال یا گذشته در زبان فارسی وجود ندارد؛ بلکه ریشه ای مانند « √ بین» دارای دو واژگونه «بین» و «دی » است که جایگاه تظاهر هر یک کاملاً تابع محیط واجی (و نه ساخت واژی) است؛ بدین صورت که واژگونه دوم در مجاورت هر وندی که با واج / d / آغاز شود، می آید (مانند: می دیدیم، دیدن، دیدار) و واژگونه نخست در هر جایگاه دیگری درج می شود (مانند: می بینیم، بینا، بینش).
۱۲.

کافت و بندزدایی در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حذف حذف گروه فعلی کافت شبه کافت بندزدایی ارتقای گره راست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 528 تعداد دانلود : 113
زدودن عناصر زبانی از اشتقاق که با نام کلی حذف شناخته می شود، بحث پردامنه ای در میان زبان شناسان بوده است. هرچند این پدیده گونه های مختلفی دارد، اما در اغلب آنها سازه محذوف معمولاً دارای مرجعی زبانی یا غیرزبانی است. از آن میان، فرایند کافت که عنصر فعلی را (با یا بدون وابسته هایش) از جمله های همپایه حذف می کند، با توجه به ویژگی هایی که دارد، ساخت چالش برانگیزی در نظریه های نحوی به شمار می رود. جانسون (2009) نشان می دهد که به رغم شباهت های کافت و شبه کافت در انگلیسی، این دو پدیده ساخت های متفاوتی هستند و اولی از رهگذر فرایند گذر مشترک شکل می گیرد و دومی پیامد نوعی حذف گروه فعلی است. در تقابل با تحلیل جانسون درباره کافت در انگلیسی، مقاله حاضر استدلال می کند که کافت در فارسی گونه ای بندزدایی است که طی آن گروه زمان از ساخت همپایه دوم حذف می شود، اما پیش از آن، سازه های باقی مانده به شاخص یک یا چند گروه نقش نما (مانند گروه مبتدا یا گروه کانون) ارتقا می یابند. این تحلیل تصریح می کند که به دلیل ارتقای اجباری فعل از درون گروه فعلی، از یک سو ساخت شبه کافت در فارسی مجاز نیست و از سوی دیگر سازوکار حذف گروه فعلی به محو عنصر فعلی نمی انجامد.
۱۳.

ساخت تعجبی در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساخت تعجبی تعجب واژه گروه معرف کمیت نما گروه تأکید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 156 تعداد دانلود : 167
ساخت تعجبی در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا   مزدک انوشه[1] مینا رضوانیان[2] تاریخ دریافت: 30/11/93 تاریخ تصویب: 21/4/94     چکیده در رویکردهای زایشی به دستور زبان و از جمله در برنامه کمینه گرا، آن اندازه که به جملات پرسشی و پرسش واژه ها پرداخته شده، از ساخت های تعجبیکه با یک تعجب واژه ساخته می شوند، سخن به میان نیامده است. بر این اساس، مقاله حاضر از منظری کمینه گرا به بررسی آن دسته از ساخت های تعجبی زبان فارسی می پردازد که صرفاً با تعجب واژه «چه» ساخته می شوند، و در این روند، می کوشد تا نقش دستوری و جایگاه نحوی عنصر تعجبی «چه» را تبیین کند. در بررسی این دسته از جملات، نخست ساخت های تعجبی کیفی و کمی از هم بازشناخته می شوند و بر نقش دوگانه عنصر تعجبی «چه» در این ساخت ها تأکید می شود. استدلال های نحوی و شواهد تجربی نشان می دهند که در الگوی نخست تعجب واژه «چه» در هسته گروه معرف می نشیند و از جنس معرف هایی چون حروف تعریف و اشاری ها است. در الگوی دوم، همین عنصر، با معنای تعجبی «چقدر»، در نقش یک قید مقدار یا کمیت نما ظاهر می شود و بر کمیت وابسته خود تأکید می ورزد. در ادامه، ضمن اشاره به حرکت اختیاری ساخت های تعجبی، انگیزه حرکت و جایگاه فرود آنها بر پایه آموزه های نظری و داده های زبانی تبیین می شود و در این میان، نشان داده می شود که برخلاف حرکت اجباری تعجبی های زبان انگلیسی، این سازه ها در فارسی به مشخصگر گروه متمم ساز جابه جا نمی شوند، بلکه می توانند به انگیزه یافتن خوانش نشان دار، به مشخصگر یک گروه تأکید ارتقا یابند.
۱۴.

فرافکن های نمود و زمان در صفت های فاعلی مرکب بر پایه نظریه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فرافکن زمان صرف توزیعی مرکب ترکیبی صفت فاعلی فرافکن نمود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 357 تعداد دانلود : 514
در دو دهه اخیر رویکردهای مختلفی در تبیین ساخت واژه سربرآورده اند که گاه تفاوت های بنیادی با یکدیگر دارند. از آن میان، صرف توزیعی، در تقابل با نظریه های واژه گرا، برآن است تا تحلیلی همگون از ساخت سازه های مرکبی مانند کلمه، گروه و جمله به دست دهد. براین اساس، پژوهش حاضر می کوشد تا با بررسی مرکب های ترکیبی زبان فارسی و به ویژه تمرکز بر اشتقاق صفت های فاعلی مرکب این زبان، این فرضیه را تأیید کند که در ساخت واژه این کلمات که مانند جمله در نحو شکل می گیرند، دو عنصر دستوری نمود و زمان حضور دارند. برای این منظور، پس از معرفی مبانی صرف توزیعی، ساخت جملات ساده در این چارچوب نظری تحلیل می شود و در ادامه استدلال می شود که همین ساختار و سلسله مراتب فرافکن های واژگانی و نقشی، درون ساختار صفت های فاعلی مرکب نیز یافت می شود. بدین ترتیب، این تحلیل بر پایه ملاحظات نظری و شواهد تجربی ارائه شده، نتیجه می گیرد که الگوهای توصیفی دستور سنتی در بازشناسی صفت های فاعلی زبان فارسی چندان کارآمد و دقیق نیستند و برای مثال، جفت هایی همچون «درس خوان» و «درس خوانده»، فارغ از این که از ستاک حال یا گذشته ساخته شده اند، هر دو تعبیر فاعلی دارند و تنها در ارزش مشخصه زمان و بود یا نبود گروه نمود کامل در ساختار درونی شان متفاوت اند.
۱۵.

ضمیر پوچ واژه ای پنهان در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ضمیرانداز اصل فرافکن گسترده پوچ واژه ضمیری محمول صفرظرفیتی محمول نامفعولی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 966 تعداد دانلود : 162
ضمیرانداز بودن از پارامترهای زبان ویژه ای است که در سنت دستور زایشی توجه بسیاری به آن شده و زبان شناسان کوشیده اند تا ویژگی های مشترکی در میان این زبان ها بیابند. از مهم ترین این ویژگی ها وجود پوچ واژه فاعلی پنهان در اغلب زبان های فاعل تهی است. بدین ترتیب، مقاله حاضر با توجه به این گرایش غالب و در چارچوب برنامه کمینه گرا، نشان می دهد که اگرچه فاعل های ارجاعی در زبان فارسی می توانند پنهان یا آشکار باشند، اما پوچ واژه فاعلی در این زبان الزاماً فاقد جوهر آوایی است. در این میان، استدلال می شود که ضمیر پوچ واژه ای در جایگاه فاعل همه محمول های صفرظرفیتی و نیز آن دسته از محمول های نامفعولی که موضوع درونی شان از مقوله گروه حرف اضافه ای یا متمم ساز است و لاجرم به حالت نیازی ندارد، حضور می یابد تا نیازهای ساختاری جمله و به ویژه اصل فرافکن گسترده را برآورده کند. شواهد تجربی ضمن حمایت از این رویکرد، نشان می دهند که ضمیر «این» در فارسی نمی تواند به نیابت از فاعل در نقش پوچ واژه به کار رود.
۱۷.

رویکردی مشخصه بنیاد به فرایندهای مبتداسازی و تاکید در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مشخصه تعریف شاخص زمان مشخصه های تاکید و مبتدا حوزه کمینه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 556 تعداد دانلود : 600
در زبان فارسی، عناصر نحوی درون گروه زمان و از جمله سازه هایی که در جایگاه موضوع قرار دارند، می توانند به دلا یل کلامی و به منظور یافتن خوانش نشاندار، از فراز یکدیگر گذر کنند و به جایگاهی بالاتر از بند خود جابه جا شوند. مقاله حاضر می کوشد تا با رویکردی مشخصه بنیاد، فرایندهای یادشده را در چارچوب مفاهیم نظری برنامه کمینه گرا تبیین کند و تحلیلی همگون از انگیزه حرکت سازه های مؤک د و مبتدا و نیز چراییِ اختیاری بودن جابه جایی آنها در اشتقاق نحوی به دست دهد .در روند ای ن بررسی، استدلال می شود که شاخص گروه زمان جایگاه موضوع است و سازه فاعل برای بازبینی مشخصه تعریف هسته گروه زمان، به این جایگاه ارتقا می یابد. این موضوع از آن منظر اهمیت دارد که نشان می دهد شاخص زمان در فارسی نمی تواند محل فرود سازه های مبتدا و مؤکد باشد
۱۸.

نقدی بر تحلیل پوسته ای گروه فعلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نقدی بر تحلیل پوسته ای گروه فعلی در زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 313 تعداد دانلود : 309
آهنگر (1387) در تحلیل گروه فعلی پوسته ای (لایه ای)[1] زبان فارسی و برخی از ساخت های فعلی این زبان، یادآور می شود که اشتقاق این ساخت های نحوی ضمن پیروی از فرضیة بیکر[2] (1988)، تحت تأثیر دیگر اصول برنامة کمینه گرا قرار دارد. بااین همه، به نظرمی رسد که برخی از تبیین های وی از یک سو با آموزه های نظری برنامة کمینه گرا سازگار نیستند و از سوی دیگر، از تبیین شماری از شواهد زبان فارسی بازمی مانند. به این ترتیب، نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن نقد مقالة پیش گفته و برشمردن اشکالات نظری و تجربی آن، گروه فعلی پوسته ای زبان فارسی و جایگاه روساختی هستة گروه فعلی را بر پایة مفهوم قدرت[3] تحلیل کند. دراین میان، نشان داده می شود که مشخصة تصریف[4] فعل اصلی (و فعل سبک) در زبان فارسی قوی است و سبب ارتقای عنصر فعلی به هستة گروه نقش نمای بالاتری می شود که میزبان مشخصة متناظر تصریف است. افزون بر این، پیشنهاد می شود که بند متممی مشخصة تعبیرناپذیری[5] دارد که در زبان فارسی قوی[6]است و در روند بازبینیِ خود، جملة پیرو را به گروه زمانِ بند اصلی برمی کشد و به آن منضم می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان