فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۳٬۹۱۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
دیدگاه اعلامیه حقوق بشر که زاییده فلسفه های سیاسی سده های هفدهم و هجدهم میلادی است - هر چند آنها هم ریشه در حقوق طبیعی دارند - به طو مؤکد بر آزادیهای اندیشه و عقیده تاکید دارد و خواستار به اجرا گذاشته شدن آن در جوامع جهانی است . شکل گیری انقلاب اسلامی در عصر اخیر با ماهیتی ایدئولوژیکی و دینی این سوال را در اذهان پدید آورد که آیا اسلام و به تبع آن انقلاب اسلامی با آزادی اندیشه و عقیده سر سازگاری دارد یا خیر ؟ شاید طرح این پرسش به لحاظ سابقه تاریخی عملکرد کلیساها در قرون وسطی موجه جلوه می کند . در نوشتار حاضر با توجه به حجم و مجال آن ، تلاش شده است تا با تبیین حقوق اسلامی در مورد این دو مقوله از آزادی بپردازیم و دیدگاه دینی اندیشه های انقلاب اسلامی و بنیانگذار آن را مورد امعان نظر و توجه قرار دهیم .
عوامل ارادی موثر بر رخداد انقلاب اسلامی در ایران
حوزه های تخصصی:
علل رخداد انقلاب اسلامی در ایران را می توان در دو دسته عمده ، یعنی علل ساختاری و علل ارادی مورد بررسی قرار داد . علل ساختاری را می توان عنوان علل دراز مدت و میان مدت و علل ارادی را علل کوتاه مدت و شتابزا نامید . در این مقاله تنها به بررسی عوامل ارادی مهم می پردازیم که منجر به رخداد انقلاب در ایران شد و در این ارتباط به عواملی همچون نقش امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب ، نقش ایدئولوژی انقلاب و نقش بسیج مردمی در انقلاب اسلامی ایران اشاره خواهد شد .
ولایت فقیه ؛ مساله ای کلامی یا فقهی ؟
منبع:
آینه معرفت ۱۳۸۳ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
عرفان در اندیشه سیاسی امام خمینی (س)
حوزه های تخصصی:
آنچه در پی می آید حاصل بحث و گفتگویی است که در اسفند ماه 1382 در پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی با حضور آقایان دکتر دینانی، حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر محقق داماد، حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر شیخ الاسلامی و جمعی دیگر از محققین برگزار شده است. در این جلسه پرسشهایی راجع به عرفان در اندیشه سیاسی امام خمینی مطرح شده که این بزرگان به آنها پاسخ گفته و آن را مورد بررسی قرار داده اند
آزادى و حیات معقول(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۳ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
دو مفهوم اخلاق و آزادى در شمار مفاهیم فربه تجویزى و از ناب ترین مباحث فلسفه سیاسى است. برجستگى این مفاهیم به گونهاى است که در تمامى دورههاى حیات اندیشه سیاسى خود را بر ذهن و اندیشه متفکران و زندگى آدمى تحمیل کرده است. از این رو نوشته حاضر در تلاش است تا نگره یکى از فیلسوفان مسلمان معاصر در باب مناسبات اخلاق و آزادى را بکاود و با سنجش این دو مفهوم فربه فلسفه سیاسى، به طرح و آزمون مدعاى مقاله در باب اولویت آزادى بر اخلاق بپردازد.
نظام سیاسى شعیه در اندیشه شیخ مفید(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۳ شماره ۲۷
حوزه های تخصصی:
نظام سیاسى به مثابه مجموعه روشها و ابزارهاى یک جامعه براى ساماندهى زندگى سیاسى و شکلدهى به آن، در دیدگاه فقهى - سیاسى علماى شیعه در قالب نظام امامت و ولایت مطرح گردیده است. شیخ مفید نظام سیاسى مطلوب شیعه را در چارچوب ریاست امامى عادل بر امور دینى و دنیوى ترسیم کرده و بهترین الگوى این نظام را در عصر غیبت، ولایت از سوى فقهاى مأذون از سوى امام و جامع الشرایط دانسته است.
رهبرى در فرهنگ اسلامى از دیدگاه شهید مطهرى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دموکراسی در اندیشة سیاسی امام خمینی(س)
حوزه های تخصصی:
بررسی دموکراسی د راندیشه امام خمینی از زوایای متعدد مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله بر آنیم که این مساله را از نظر و دیدگاهی جدید، یعنی قلمرو سیاست ردیابی کنیم تا نه تنها به شفاف سازی رابطه مردم سالاری و دین مدد رسانیم بلکه به استمرار بقا و پایداری حکومت دینی نیز کمک کرده باشیم. در این نوشتار ، ابتدا به تعاریف ، تاریخچه ، اصول و عناصر اصلی و انواع دموکراسی پرداخته ایم. سپس قرائت و تعبیر امام از واژه دموکراسی و جایگاه این واژه را در تفکر ایشان بررسی کرده ، در ادامه به بازیابی عناصر مهم دموکراسی در گفتار و نوشتار امام و قانون اساسی جمهوری اسلامی به مثابه قلمرو عملیاتی اندیشه امام پرداخته ایم. در پایان نیز از مباحث مذکور نتیجه گیری به عمل آمده است.
شریعت، مصلحت و حکومت
حوزه های تخصصی:
این چالش که بسیاری از نظامهای سیاسی به دلیل التزام افراطی به مقوله ثبات و امنیت از پذیرش تحولات ساختاری بازمانده و در نتیجه ساختار متصلبی را شکل میدهند که توان جذب خواستههای محیطی و ارایه پاسخ مناسب برای آنها را ندارند؛ از جمله پدیدههای منفیای است که در گستره جهان سوم نمود بسیار دارد. بر این اساس برخی از تحلیلگران تجربه جمهوری اسلامی ایران را از پیش محکوم به شکست دانسته و بر این باور بودند که تصلبگرایی جهان سومی و در نتیجه تعارض های درونی پدید آمده، زوال آن را به دنبال خواهد داشت. اما در مقام عمل این پیشبینی تحقق نیافته و جمهوری اسلامی از همان ابتدا تحولات ساختاری متعددی را تجربه مینماید که مشابه آن را در کمتر کشور جهان سومی میتوان سراغ گرفت. در این میان «مجمع تشخیص مصلحت نظام» از جمله نهادهای مهمی به شمار میآید که در راستای مدیریت گونه خاصی از چالش های فراروی نظام جمهوری اسلامی ـ یعنی چالش های ساختاری ـ تعریف و تاسیس می شود. در این مقاله نویسنده با استفاده از چارچوب نظری «تحول نهادی» هانتینگتون و ایده «ثبات پویای» پارسنز، از چگونگی تکوین، تحول و استمرار حیات «مجمع» به عنوان یک تجربه نهادی در جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از تکوین چالش ها و یا مدیریت آنها در صورت بروز، سخن میگوید
تحقق اهداف انقلاب و رسالت نسل سوم
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۳شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به این پرسش، پاسخ داده شده که آیا این انقلاب به اهداف خود رسیده است؟ با توجه به اهداف و چالشهاى فرا روى انقلاب باید گفت در حقیقت، ماهیت و هدف انقلاب تحول حیات طبیعى به حیات طیبه بود و اهداف آن برپایى عدالتبه منظور رسیدن به غایتحیات انسان; یعنى معرفتحق . بنابراین، در حقیقت، انقلاب با براندازى حکومت پهلوى به پایان نرسیده و هدف نهایىاش مقابله با توطئههاى استکبار جهانى مىباشد . اما از مهمترین چالشهاى فرا روى انقلاب طرح استکبار براى آینده انقلاب است که از هیچ کوششى براى حذف اسلام از نظام سیاسى ایران فروگذار نمىکند . از این رو، احیاى ارزشها و اهداف فراموش شده در دستور کار انقلاب قرار دارد و در صورتى که مردم ایران در این راه پایمردى ورزند به اهداف انقلاب خواهند رسید . براى تداوم انقلاب، رسالت نسل سوم کوشش در راستاى تولید دانشى است که زندگى انسان را بر اساس مبانى معنوى طراحى کرده و پیش برد .
دستاوردهاى انقلاب اسلامى در حوزه اندیشه
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامى ایران تنها براى بهبود وضع معاش مردم شکل نگرفت، بلکه فراتر از این، یک ماهیت ارزشى و دینى دارد و از اینرو، اساسىترین وصف انقلاب ایران، اسلامى بودن آن است. در این نوشتار، به راههاى جهانىسازى انقلاب اسلامى ایران براى رسیدن به یک تمدّن اسلامى اشاره خواهیم داشت.
در آمد، تحلیل تطبیقی از فرضیه ی برخورد و ایده ی گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که در بحث تمدنها، ایدهی گفتگو و فرضیهی برخورد تمدنها در دنیا بسیار مطرح شدهاند، بجاست که جهت فهم جایگاه صحیح این دو رأی و نقد هر یک به نکاتی منطقی و روششناختی دربارهی آنها توجه نمود. به خصوص برای نقد دقیق فرضیهی برخورد تمدنها و تلاش برای ابطال علمی آن باید جایگاه درست آن را شناخت وگرنه نقدها بیاثر و شعاری خواهند بود، چنانکه تاکنون کثیری از نقدها چنین بودهاند و مقام توصیف و تبیین را با مقام توصیه و تکلیف خلط نمودهاند. این مقاله بر آن است که نشان دهد بر فرض عدم ابطال فرضیهی برخورد تمدنها باز هم ایدهی گفتگوی تمدنها، که ورای هر فرضیهی علمی از ارزشهای والای اخلاقی سرچشمه میگیرد، میتواند الگویی مفید و سازنده باشد.
در این مقاله، نویسنده با تفکیک رویکرد توصیفی - تبیینی (علمی) در پاسخ به مسألهی تمدنها و رویکرد توصیهای - ارزشی (اخلاقی) در پاسخ به آن، بر آن است که رویکرد فرضیهی «برخورد تمدنها» توصیفی - تبیینی (علمی) است و رویکرد ایدهی «گفتگوی تمدنها» توصیهای - ارزشی (اخلاقی) است و این دو، به دلیل تفاوت رویکردها، لزوماً با یکدیگر در تعارض نیستند و منفصلهی حقیقیه پنداشتن عبارتی که یک طرف آن فرضیهی برخورد و طرف دیگر آن ایدهی گفتگو باشد، مغالطه است.
نویسنده ضمن اینکه مخاطب را به این نکته توجه میدهد که در این بحث منطقی و روش شناختی درصدد داوری و ارزیابی فرضیه یا ایدهای نیستیم، تأکید میکند که هر سخن علمی لزوماً درست نیست و هر سخن درستی نیز لزوماً علمی نیست و دایرهی درست و نادرست بزرگتر از علمی و غیرعلمی است.
نویسنده، در ادامه، به بررسی تطبیقی فرضیهی علمی «برخورد تمدنها» و ایدهی اخلاقی «گفتگوی تمدنها» پرداخته و پس از بررسی مواضع خلاف و وفاق، در بخش نتیجهگیری، این نکته را مطرح میکند که فرضیهی برخورد و ایدهی گفتگو نه تنها، لزوماً، با هم ناسازگار نیستند، بلکه حتی میتوان میان آنها نوعی نزدیکی و مکملیت تصویر نمود، به نحوی که فرضیهی «برخورد تمدنها»، در صورت عدم ابطال به روش علمی، واقعیت را آنچنان که هست (یا ممکن است در آینده باشد) نشان داده و امکان کنترل آن را به دست دهد، و ایدهی «گفتگوی تمدنها» واقعیت را به صورتی که مطلوب است (آنچنان که باید باشد) تغییر داده و مانع از حوادث تلخ و ناگوار، برای جوامع بشری، در آینده، شود.
انتقاد و انتقادپذیری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نقادی و نقد پذیری در راستای پرسش گری و پاسخ گویی، برای کمال و اصلاح اجتماع، سرمایهای است بس گرانبها. شناخت کاستیها و نواقص و تلاش در جهت رفع آنها، گامی مقدس در مسیر فلاح فرد و جامعه است. به جای پاسخ گویی خود را به نادانی زدن، پرده پوشی بر آنچه بوده و هست یا انکار نواقص و مشکلات، واقعیتها را عوض نکرده و دردی را درمان نمیکند. مدیریت مبتنی بر دیانت و خرد و هیأت حاکمهی ارزش مدار و الهی، همواره در جستجوی آن است که در مسیر تکاملی خود، آفتها و آسیبها را بشناسد و بزداید. اگر فرهنگ نقد و انتقاد پذیری رایج گردد، آداب و مرزهای روایی و ناروایی انتقاد و ویژگیهای ناقدان روشن شود و ناقدانی بنیاد بصیر به عرصهی نقد ورود یابند، بسیاری از تنشها و کشمکشها فروکش کرده و بسیاری از ضعفها، نقصها و کاستیها زمینهی ظهور نمییابند. به خصوص اگر مدیران از لاک خودمطلقانگاری و خودبرتربینی درآمده و معتقد باشند که در معرض خطایند، به سادگی در مییابند که هیچ کس بینیاز از تذکر و انتقاد از ناحیهی دیگران نبوده و حتی امام علی علیهالسلام ، با آن مقام عصمت و عظمت، از مردم میخواهند تا از ابراز سخن حق و خیرخواهی نسبت به روش حکومت خودداری ننمایند. (فیضالاسلام، 1351 ، خطبهی 207) و میفرمایند: «مردمی که خیرخواه یکدیگر نیستند و از خیرخواهان نیز استقبال نمیکنند، از سعادت و بهروزی بدورند.» (آمدی، 1997 ، ج 7 ، 372) و نیز میفرمایند: «بدترین برادران دینی تو آنانی هستند که با چرب زبانی و دورویی با تو رفتار میکنند و عیب تو را از خودت میپوشانند.» (محمدی ری شهری، 1363 ، ج 7 ، 146) و در جای دیگر میفرمایند: «کسی که زشتیت را از تو پوشیده دارد، دشمن تو است.» (محمدی ری شهری، 1363 ، ج 7 ، 350)
کسانی هم که مورد انتقاد واقع میشوند، نباید نقد و انتقاد را کینه و عداوت تلقی کنند و آن را تضعیف موقعیت خود بدانند، چرا که در یک چرخهی صحیح نقد و انتقاد پذیری، منتقد برادری دل سوز، تیزبین و خیرخواه است که با نمایاندن نواقص و کاستیها به دنبال بهبود وضعیت موجود است.
براین اساس، مقولهی نقد را گشوده و آداب و وظایف ناقدان و نقد شدگان را در راستای برآوردن عملی امر پاسخ گویی به معرض بررسی نهادهایم و کوشیدهایم تا این فرهنگ را در جامعه، به عنوان یک رسالت، مطرح نماییم.