پاسخ گویی در بوته ی نظام های نظارتی جامعه (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
قبل از هر چیز ذکر این نکته ضرورت دارد که مشکل ما در این نظام، کمبود نهادهای نظارتی برای الزام به پاسخگویی نیست و، چنان که خواهیم دید دستگاههای قانونی زیادی برای کنترل امور هست؛ تنها مشکل ما ناموفق بودن نظارتهاست، که برخی به تعللها و برخی به نابسامانی نظارتها - در اثر ضابطهمند نبودن - برمیگردد.
ناگفته پیداست که هدف از تشکیل هر سازمانی نیل به آرمانهایی است که قبلاً برآورد شده و انگیزهی مؤسسان آن برای تشکیل آن بوده و همهی اقداماتی که انجام میشود هم برای وصول به آنهاست، و تمامی عناصر انسانی دست اندرکار نسبت به تحقق آنها باید پاسخگو باشند. یکی از مهمترین اقداماتی که مسؤولان همواره، در این ارتباط انجام میدهند - یا باید انجام بدهند - کنترل و نظارت بر کیفیت کارها و نحوهی انجام امور از سوی نیروهای عامل در هر دستگاه است، تا نسبت به وصول به آن اهداف اطمینان حاصل شود. البته ذکر این نکته ضروری مینماید که «مدیران و مسؤولان سازمانها هرگز نمیتوانند مطمئن باشند که رویدادها و اتفاقات طبق برنامه بهوقوع پیوسته و حرکت سازمان کاملاً منطبق بر برنامههای طراحی شده باشد؛ چرا که پیشبینیها و برنامههای عملیاتی سازمان، همواره، با درصدی از خطا همراه است. بنابراین، ضروری است که مدیران، با استفاده از فرایند نظارت و کنترل، سازمان و فعالیتهای آن را از خطا و اشتباه مصون دارند - یا میزان خطاها را کاهش دهند - و نیز در صورت نیاز، عملکرد سازمان را اصلاح نمایند.» (خدمتی، 1381 ، 109)
نظارت و کنترل، نه از روی بیاعتمادی نسبت به عاملان و کارگزاران، که به منظور ارشاد مداوم و کمک به آنان در جلوگیری از خطای سهوی یا ناآشنایی به ریزهکاریهای برنامه، و نیز به منظور روحیه دادن به آنان، تا آن که عاملان همواره مسؤولان امور را در کنار خود و نسبت به برنامهها علاقمند احساس نمایند، و هم برای چک کردن مستمر کارها، اصولاً و عقلاً، امر لازمی است که سرانجام، پاسخگویی را برای عاملان تسهیل مینماید.
عکس قضیه نیز صادق است، یعنی نظارت اگر با ظرافت انجام نگیرد نه تنها اثر مطلوبی نخواهد داشت که بسا نتیجهی عکس هم به بار آورد. از این روی، باید به تخصصی بودن آن توجه داشت و این امر مهم را به دست هر کس، هرچند از نظر ایمانی کامل باشد، نسپرد، که ممکن است یک نظارت ناپخته نیروها را منفعل نماید و آن در صورتی است که نیروها از سوی مافوق نسبت بهخود احساس بیاعتمادی کنند. به همین خاطر ضرورت ایجاب مینماید که نظارت و مراقبت از کارها به گونهای کاملاً سرِّی، توسط افراد کاردان انجام گیرد، و شاید بیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام ناظر به همین نکته روانشناختی بوده که به مالک متذکر میگردد:
«ثم تفقد اعمالهم وابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم، فانّ تعاهدک فی السرّ لامورهم حدوه لهم علی استعمال الامانه و الرفق بالرعیه» (الرضی، 1376 ، نامهی 53 ، ص 176)
رفتار کارگزارانت را بررسی کن و مراقبانی صادق و باوفا بر آنان بگمار، که مراقبت نهانی تو سبب امانتداری و تکریم نسبت به ارباب رجوع خواهد شد.
بنابراین، نتیجهای که میگیریم این است که: نظارت کارشناسی شده، موجب
اندیشه حوزه » شماره 49 (صفحه 176)
بروز ناامنی خاطر در نیروها نمیگردد، بلکه برعکس، سبب بهبود و رشد کیفی و کمی کارها نیز میگردد؛ مشروط به این که:
1 ) نیروها، به طور اجمال، وجود نظارت را در دستگاه احساس کنند.
2 ) نظارت با ارزشیابی توأم باشد و ترتیب اثر تنبیهی و تشویقی در پی داشته باشد.
3 ) عوامل خنثی کننده - همچون الگوهای ضدنظارتی و رفتارهای خلاف هدفی خود مدیران - وجود نداشته باشد؛ از این رو میطلبد که مسؤولان امور، خود، اسوهی کامل اهداف سازمان و آیینه تمام نمای انضباطها و مقررات سازمان خود باشند.
4 ) نیروهای نظارتی بهصورت تخصصی به کار گمارده شوند، یعنی در هر رشته و فنی از نیروهای کارکشتهی آن استفاده شود تا نظارتشان در نزد نیروهای عامل توجیه شده باشد، و آنان هم بتوانند ایراد اصلی را کشف و در حل و رفع ایرادها به عاملان کمک کنند.
5 ) افراد وجیه و دارای حسن سابقهی اخلاقی برای این منظور انتخاب شوند، تا بیغرضیشان هم برای مدیران و هم برای نیروهای عامل محرز باشد.
6 ) عضو هیچ دستهی سیاسی مشخصی نباشند، تا اینکه رفتارشان، ناخودآگاه، معطوف به منافع گروهی گردد.
7 ) سلطهی آگاهی نسبت به اهداف سازمانی داشته باشند.
8 ) موارد نظارت، یعنی انتظارات هدفی سازمان برای نیروهای عامل قبلاً توجیه شده، ضابطهمند و تعریف شده باشند.
9 ) در دستگاهها، به جای افراد، نظام و سیستم قانونی حکومت کند؛ زیرا در غیر این صورت نه کنترل و نظارت و نه پاسخگویی امکان خواهد داشت.
10 ) نظارت مستمر باشد.
نکتهای که در ارتباط با فرهنگ شدن پاسخگویی به دنبال آن هستیم در همین دو بند اخیر نهفته است، یعنی اگر کنترل گاه گاهی و بدون نظم و ضابطهی معینی باشد، نه تنها مثمر نتیجهای نخواهد بود که سبب لوث شدن کارها و زیان بیشتر به اهداف سازمانی خواهد شد.
انواع نظارت
الف - ارشادی
نقشهای سهگانهی رهبری: ارشاد، نظارت و بازخواهی
از جایی که نظام اسلامی ما سرمشق گرفته از نظام حکومتی مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است، میتوانیم، با الگو گرفتن از سیرهی عملی و قولی آن بزرگوار، نقشهای رهبری جامعهی اسلامی را بهخوبی دریابیم. نخستین چیزی که امام علیهالسلام روی آن تأکید مینماید مسألهی ارشاد است و سپس نظارت فعال و بازخواهی. (نصیحت، تعلیم و تأدیب: الرضی، 1395 ق، خطبه 34 ص 79)
لیکن ابنای جامعه را نیز در حفظ سلامت جامعه سهیم میداند و آنان را در جهت نیل به توفیق خود به یاری میطلبد (نصیحت دو طرفه).
امیرالمومنین علی علیهالسلام در دکترین حکومتی خود، رمز حفاظت جامعه را رعایت دو جانبهی حقوق از سوی زمام دار و مردم میداند و در این میان شایستگی زمام داران را مرهون صلاح و رفتار شایسته و قانون مند مردم میشناسد؛ یعنی جامعهی اصلاح شده و شایسته زمام دارش را اصلاح میکند (یا اصلاً زمام دار شایستهای برمیگزیند، که مفهوم مخالفی هم دارد و آن این است که جامعهی خوابآلوده یا فاسد زمام دارش نیز، از سنخ خودش است). امام میفرماید:
برترین چیزی که خداوند از میان این حقوق فرض نموده حق مردم بر زمام دار و حق زمام دار بر مردم است... هرگز زمام داران صالح نمیشوند مگر به راستی و درستی مردم؛ پس آن گاه که مردم از عهدهی حق زمام دار برآیند و او نیز حق آنان را ادا کند، حق در میانه عزیز، راه و روشهای دینی راست، نشانههای عدالت به اعتدال در آمده و سنتها در سایهی آن جاری خواهند بود و در چنین شرایطی زمانه طبعی صالح مییابد و در تداوم این دولت امید بسته میشود و طمع دشمنان از این جامعه به نومیدی منتهی میشود.
در همین خطبه امام از مردم میخواهد که به قدر توانشان یکدیگر و نیز رهبری را از نصیحت خود برخوردار سازند، زیرا بهقول امام:
هیچ کس، هر چند هم که منزلت بالایی در طریق حق داشته باشد و از نظر فضیلتهای دینی موقعیت پیشرفتهای داشته باشد، بینیاز از کمک مردم در ارشاد و نصیحت نیست. [و همین امر است که به شایسته سالاری نظام و جامعه کمک مینماید.] (الرضی، 1395 ق، خطبه 216 ، ص 4 - 333)
نقش نظارت ارشادی نیروهای نخبهی مردمی (به شیوهی امر بهمعروف و نهی از منکر در جهت ارشاد و جلوگیری از فساد)
کاملترین و قویترین نظام سیاسی، نظامی است که در درون خود ضامن بقا داشته باشد، تا اینکه در برابر خطرات ناشی از نفوذ مزدوران داخلی و خارجی در سکان حرکت نظام، از مصونیت ذاتی برخوردار باشد؛ لذا از آن جایی که ضامن بقا و ثبات نظام هر کشوری حضور فعال و مسؤولانه و هوشیارانهی مردم آن کشور میباشد، لازم است، برای جلوگیری از هر گونه انحراف و کجروی سردمداران حکومتها و رهبران انقلابها و نهضتها، آحاد ملت - به طور جدی - حضور و نقش فعال داشته باشند، چرا که بسیاری از انقلابها پس از مدتی کوتاه بهدست قدرتطلبان و انحصارجویان افتاده و نظامهای مربوطه را در اختیار منافع فردی یا گروهی خود قرار دادهاند.
خوشبختانه جمهوری اسلامی، به دلیل ویژگی مردمی بودن آن و با اتکا بهایمان و مکتب الهی مردم خود، از چنین ضمانت بزرگ تودهای برخوردار میباشد. تودهی مردم در جمهوری اسلامی ایران، به دلیل وظیفهی سنگین الهی و دینی خود که نسبت بهحفظ نظام اسلامی و ارزش های آن دارند، همگی خود را مکلف به نظارت و اشراف بر امور کشور و چگونگی ادارهی آن میبینند، تا مبادا روزی نااهلان از راه رسیده، با حیلههای رنگارنگ خود، ثمرهی خون هزاران زن و مرد مسلمان ایرانی را یکباره بهیغما ببرند و مملکت را بار دیگر بهمراد استعمارگران مستبد زمانه سوق دهند.
از همین روی، می بینیم در طلایهی قانون اساسی، اصل اسلامی نظارت عمومی و مسؤولیت همگانی مردم، و لزوم دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر، که سرچشمه در مکتب و معارف اسلامی این مردم دارد، همهی مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت بهمردم، و مردم نسبت به دولت را مسؤول دانسته و همه را بدان امر نموده است واین الهام گرفته از بیان شیوای رسول گرامی اسلام است که میفرماید:
«کلّکم راع و کلّکم مسؤول عن رعیته» همهتان زعیم یکدیگرید و نسبت بههم مسؤول. (مجلسی-2، 1397ق، 38)
قاعدهی فقهی تسلیط (سلطهی مردم بر نفس و مال خود) به مردم این حق را میدهد که حکومت دل خواه خود را انتخاب نمایند و همین حق نیز به آنان امکان نظارت بر عناصر حکومت را میدهد : در حوزهی اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... زیرا حکومت از نظر اسلام یک امانت از مردم در دست کسانی است که آنان را بدین منظور برگزیدهاند (الرضی، 1376، نامه 5، ص 145 : به اشعث)، و از این رو پاسخگویی نیز به تابع همین حق یک امر محتومی است که مسؤولان امور به مردم میدهند، لذا میبینیم امام علی علیهالسلام در ضرورت پاسخگویی در مقابل مردم ، به مالک چنین توصیه میکند که:
برای مردم زمانی را معین کن که فارغ از هر کاری باشی تا بنشینی و به آنان پردازی. برای دیدار با ایشان به مجلسی عام بنشین، مجلسی که همگان در آن حاضر توانند شد، و برای خدایی که آفریدگار توست در برابر ایشان فروتنی کن و بفرمای تا سپاهیان و ملازمان و پاسبانانت به یکسو شونند تا آنکه میخواهد سخنی بگوید بیهیچ لکنت زبانی بتواند سخن خویش را بگوید، که من بارها از رسول الله صلیاللهعلیهوآله شنیدم که فرمود: پاک و آراسته نخواهد شد آن امتی که در آن، کسی نتواند حق خود را بدون لکنت زبان مطالبه نماید. (الرضی، 1376، نامه 53، ص 178).
استمرار نظام، نظارت عامه و ضعف دموکراسی
اهمیت و نقش نظارت عمومی و مسؤولیت همگانی زمانی روشن میشود که به ضعف کنترل قدرت و حکومتها از طریق انتخابات و مراجعه به آراء عمومی پی ببریم. زیرا اگرچه عدهای، به عنوان نمایندگان مردم، در مراجع و مراکز تصمیمگیری و تقنین قرار میگیرند، اما هر آن ممکن است از خواسته و آرمانهای مردم منحرف شده و به راههای دیگری روی آورند و چه بسا در دوران نمایندگی بسیاری از نمایندگان منتخب مردم در اثر تطمیع، تهدید و یا تبلیغات بیگانگان و قدرتمندان در خلاف جهت خواستههای مردم حرکت نمایند، بنا بر این دموکراسی، به معنای مراجعه به آراء عمومی به تنهایی ضامن بقا و ثبات یک نظام و مانع از فساد و انحراف دولتمردان نخواهد بود. بلکه این مردم هستند که باید همواره در برابر نظرات قوای مقننه و مجریه با ایفای نقش خود از انحراف و لغزش آنها جلوگیری بهعمل آورده و چهبسا که بتوانند در برابر مصوبات نامشروع و خلاف آنها ایستاده و از اجرای آنها ممانعت بنمایند. بنا بر این قویترین و مهمترین اهرم کنترل در جامعه، قدرت و یکپارچگی مردم است، که باید در تمام ابعاد جامعه با چشمانی باز و آگاهانه مراقب و ناظر امور باشند. اگرچه در نظام جمهوری اسلامی، به دلیل وجود رهبری عادل و فقیهی آگاه به امور، شجاع، مدیر و مدبر، او مسؤولیت اصلی کنترل و جلوگیری از انحراف و ابتذال ونابودی نظام را بهعهده دارد، لیکن حضور فعالانهی مردم کنترلی است جامعتر که حتی قلمرو خود رهبر را نیز شامل میگردد.
مقام معظم رهبری خود در این خصوص چنین بیان میدارد:
من عرض میکنم هیچکس فوق نظارت نیست، خود رهبری هم فوق نظارت نیست چه برسد به دستگاههای مرتبط به رهبری، بنا بر این همه باید نظارت شوند . نظارت بر آن کسانی که حکومت میکنند. چون حکومت به طور طبیعی بهمعنای تجمع قدرت و ثروت است؛ یعنی بیت المال و اقتدار اجتماعی و اقتدار سیاسی در دست بخشی از حکام است. برای این که امانت بهخرج دهند و سوء استفاده نکنند و نفسشان طغیان نکند، یک کار واجب و لازمی است و باید هم باشد. (خامنهای، 1379)
در اصل هشتم قانون اساسی دعوت بهخیر و امر بهمعروف و نهی از منکر را وظیفهای همگانی و متقابل برعهدهی مردم دانسته و دولت و مردم را در برابر هم مسؤول و موظف نموده است تا با کنترل و مراقبت از یکدیگر ضامن بقای نظام اسلامی و حافظ دستاوردهای انقلاب الهی باشند. (ر. ک. شعبانی، 1378، 5-153)
نقش حراستها، حفاظت اطلاعاتها، عقیدتی ـ سیاسیها و انجمنهای اسلامی در کنترل کیفی امور
حراست از آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی، اگر چه وظیفهی همهی آحاد مردم است، لیکن به منظور پرهیز از دخالت نامسؤولانه و غیرقانونی، که به هرج و مرج اوضاع منتهی میشود، در درون دستگاههای مختلف کشور یگانهای مشخصی برای این منظور تعیین شده است تا در قالبهای قانونی بتوانند در سالم نگه داشتن محیط کار و خدمت تلاش نمایند. شاید برخی گمان کنند این یگانها صرفاً برای حفاظت از اطلاعات و اسرار سازمانی و یا برای برخورد با عناصر نفوذی بیگانه و منافق تشکیل شدهاند، که چنین گمانی اگرچه یکسره بیهوده نیست، لیکن هدف اصلی از تأسیس آنها حفاظت از ارزشهای اسلامی، و به اصطلاح اسلامی نگه داشتن آن دستگاههاست.
در حقیقت، این کانونها همان امت وسط در بیان قرآن هستند، که از طرفی شاهد بر حرکات افراد امتاند و از طرف دیگر واسط و میانجی بین رسول و مردم هستند. (بقره، 143) خداوند در این رابطه میفرماید:
«روزی که در میان هر امتی گواه بر آنها بگماریم و تو را (پیامبر) گواه بر همهی آنان» (نحل، 89)
لذا علاوه بر این که نقشی سنگین دارند نقشی مقدس نیز هست. از همین روی، موقعیت اینان حساستر و انتخابشان برای این مأموریت در خور وسواس بیشتر است، زیرا به قول مشهور: هرچه بگندد نمکش میزنند؛ وای از آن دم که بگندد نمک.
ب ـ برخورد قانونی و قضایی
1 ) نقش قوهی مقننه در حراست از قانون
در کشور اسلامی هر دستگاه و سازمانی باید حداکثر کارایی را داشته باشد و بدون تسامح و غفلت به وظایف قانونی خودش عمل نماید تا آنکه مردم اطمینان یابند که مسؤولان امور در هر موقعیتی که باشند، آگاه، بیدار و مراقب امورند.
اصل عدالت اسلامی و قیام به قسط اقتضا میکند که هیچ کس در برابر قانون مصونیت نداشته باشد و حقوق عمومی، به هیچ عنوان، در معرض تضییع واقع نگشته، خودکامگی، قانونشکنی، خودسری و بیحرمتی به قانون و حقوق مردم، در هیچ موردی نفوذ و رسوخ نیابد.
از این روی، مجلس شورای اسلامی، که مرکب از نمایندگان بیواسطهی مردم است، حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد (اصل 76 به اضافه کمیسیون اصل نود قانون اساسی). چرا قانون اساسی این حق را به مجلس داده است؟ پاسخ آن روشن است، برای اینکه تخلف از مقررات نشود، در امور اجرایی تبعیض نباشد، اصل تساوی افراد در برابر قوانین محترم بماند، سوء استفادهای صورت نگیرد، جریان قانون در همهجا بهنحو مطلوب باشد و چیزی از امور مملکت از دید مجلس پنهان نماند.(ر. ک. مدنی، 1374، 1 ـ200)اصل 49 قانون اساسی دولت را موظف ساخته که با رسیدگی و تحقیق و از طریق قضای اسلامی ثروتهای ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از مقاطعه کاریها و معاملات دولتی، فروش زمینهای موات و مباحات اصلی، دائر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحب حق رد کند. در واقع این اصل تأکید و اصراری دیگر بر مالکیت مشروع و حمایت از آن است. این اصل میگوید به هر طریق و وسیلهی غیرمشروع دارایی کسی در اختیار دیگری قرار گرفته باشد باید به صاحب حق بازگردانده شود. در 9 بهمن 1368 ماده واحدهی قانون شمول اجرای قانون نحوهی اجرای اصل 49 در مورد ثروتهای ناشی از احتکار و گران فروشی و قاچاق تصویب گردید و تصریح شد دادگاههای مربوط به اجرای اصل 49 موظفند ثروتهای محتکرین، گران فروشان و قاچاق چیان را مورد بررسی قرار داده و نسبت به ضبط و ثبت و اخذ آن قسمت که در اثر احتکار و گرانفروشی و قاچاق کسب گردیده، به عنوان مجازات، به نفع دولت اقدام نمایند. با این ترتیب موارد نامشروع اصل 49 گسترش یافته و مصادیق دیگری به آن اضافه شده است: ر. ک. مجموعه قوانین سال 1368. ص 783 (مدنی، 374 ، 118).
2 ) نقش دیوان محاسبات کشور در کنترل دستگاهها
به منظور نظارت و کنترل وزارتخانهها، شرکتها و مؤسساتی که از بودجهی عمومی کل کشور استفاده میکنند، دیوانی بهنام دیوان محاسبات، زیر نظر مجلس شورای اسلامی، تشکیل گردیده است.
در اصل پنجاه و پنجم قانون اساسی آمده است: دیوان محاسبات به کلیهی حسابهای وزارت خانهها، مؤسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاههایی که به نحوی از انحا از بودجهی کل کشور استفاده میکنند، به ترتیبی که قانون مقرر میدارد، رسیدگی یا حسابرسی مینمایند که هیچ هزینهای از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده و هر وجهی در محل خود به مصرف رسیده باشد. دیوان محاسبات، حسابها و اسناد و مدارک مربوطه را برابر قانون جمعآوری و گزارش تفریغ بودجهی هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شورای اسلامی تسلیم مینماید. این گزارش باید در دسترس عموم گذاشته شود. (ر. ک. شعبانی، 1378، 248)
وظایف دیوان محاسبات با توجه به هدف از تشکیل آن، که اعمال نظارت و کنترل به طور مستمر از بیتالمال میباشد، به شرح زیر مشخص گردیده است:
الف ـ کنترل عملیات و فعالیتهای مالی کلیهی وزارتخانهها، مؤسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاههایی که به نحوی از انحا از بودجهی دولت استفاده میکنند.
ب ـ بررسی و حساب رسی وجوه مصرف شده و درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار در ارتباط با سیاستهای مالی تعیین شده در بودجهی مصوب، با توجه به گزارش عملیاتی و محاسباتی مأخوذ از دستگاههای مربوط.
ج ـ تهیه و تدوین گزارش حاوی نظرات در مورد لایحهی تفریغ بودجه و ارائهی آن به مجلس شورای اسلامی. کنترل بودجه به دو ترتیب انجام میگیرد: یکی کنترل مالی و دیگری کنترل اداری. (مدنی، 1374، 129)
3 ) بعد تفتیشی دستگاه قضایی و مسؤولیت ضابطان قضایی در امر اطلاع رسانی
3/1 ) سازمان بازرسی کل کشور
چنان که میدانیم یک بعد دادرسی در نظام اسلامی ما بعد تفتیشی قضایی است، یعنی وکیل قانون، یا همان مدعیالعموم و دادستان، میتواند به منظور حفظ قانون، متخلفان را به محکمه بکشاند.
در نظام تفتیشی بیشتر وقت مقامات قضایی صرف مراحل بازپرسی و بازجویی و فحص در مورد وقوع جرم است. در این نظام وحدت قاضی و دادستان وجود دارد و نیازی به وجود شاکی نیست. معمولاً رسیدگی غیرعلنی و غیرترافعی است و وکیل مدافع در جریان تحقیق قرار نمیگیرد.
در اصل یکصد و هفتاد و چهار قانون اساسی به سازمان بازرسی کل کشور ـ در راستای حق نظارت قوه قضائیه و به منظور نظارت بر حسن جریان امور و اجرای صحیح قوانین در کلیهی دستگاههای اداری کشور ـ اشاره شده است...
سازمان بازرسی کل کشور یکی از نوادر بخشهای قضائی است که به نحو بسیار چشم گیری در اصلاح ساختار اداری و اجرایی کشور و نیز اجرای صحیح قوانین و مقرارت توسط دستگاهها و مأمورین دولتی مؤثر و مفید است و خصوصاً با توجه به مقررات و ضوابطی که قانون عادی برای این سازمان در نظر گرفته، از جمله انواع بازرسیها و کیفیت بازرسی و نیز ضمانت اجرایی تصمیمات سازمان، میتواند نقش عمدهای در وظایف محوله داشته باشد. (شعبانی، 1378 ، 299)
3/2 ) نیروهای اطلاعات و مسؤولیت برخورد با مفاسد اجتماعی
اطلاعات پنجگانه هر مملکتی (سیاسی ـ اجتماعی، اقتصادی، نظامی، علمی ـ صنعتی و حفاظتی) قیمت و بهای آن مملکت است و از این جهت، همهی کشورها میکوشند تا علاوه بر ممانعت از درز کردن این اطلاعات به بیرون، بر مقدار آنها بیفزایند، زیرا برنامهریزیها مترتب بر اطلاعات اند.
نیروهای اطلاعات کشور ایران، با استناد به موقعیت این نظام از اسلام ناب محمدی، موقعیت همان عیون در نظام مقدس حکومت امام علی علیهالسلام را دارا هستند و به حق شایستهی عنوان: «سربازان گمنام امام زمان» میباشند، اگر:
1 ) فریفتهی دنیا نگردند و در اخلاص شان خدشه وارد نشود؛ چه آن که اخلاص شرط اساسی توفیق و نیل بههدف است. امام رضا علیهالسلام ، از طریق اسناد خود، حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل مینماید که فرمود:
همواره از سه مسأله بعد از خود بر امتم خائفم: گمکردن راه بعد از حصول معرفت، آشوبهای گمراهکننده و شهوت شکم و مادون آن. (الامامالرضا، 1406 ق، 44).
2 ) سر در خط فرمان رهبری نظام اسلامی بوده دقیقاً پشت سر رهبری حرکت نمایند. امام علی علیهالسلام در جمع اصحاب خود به آنان چنین توصیه میفرماید:
مردم! به اهل بیت پیامبر خود بنگرید و سمت آنان را بچسبید، از آن سو که گام برمیدارند بروید قدم جای قدمشان بگذارید، آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمیبرند و به پستی و هلاکت باز نمیگردانند؛ اگر سکوت کردند سکوت کنید و اگر قیام کردند قیام کنید؛ از آنان پیشی نگیرید که گمراه میشوید و از آنان عقب نمانید که نابود میگردید. (الرضی، 1376 ، خطبه 97 ، ص 46)
3 ) کار خود را عبادت بدانند و هدف خود را نصیحت و خیرخواهی امت و نوعی لطف در حق منحرفین از جادهی سلامت زیرا عمدهی آنان ضابطین قضا هستند و قضای اسلامی عین لطف است.
4 ) تبحر کافی در نوع خدمت خود داشته باشند و از تجارب موجود در سطح جهان آگاهی یابند تا بتوانند جریانات سیاسی داخل و خارج را به خوبی تحلیل و ارزیابی نمایند.
5 ) آموزشهای دینی ـ به خصوص مسائل امر به معروف و نهی از منکر ـ را فرا گیرند و احاطهی کافی فقهی بر مسائل حوزهی شغلی خود داشته باشند.
6 ) نوع کار این نیروها اگرچه سیاسی است، اما لازم است خودشان سیاسی نشوند، یا به عبارت دیگر سیاستزده نشوند؛ هرچند که اگر تعبدشان نسبت به نظام و رهبری کامل باشد، خود به خود در چنبرهی سیاستبازیها گرفتار نمیشوند.
یادآوری این نکته لازم است که منظور ما صرفاً نیروهای وزارتی به این نام نیست، بلکه چنان که گفته شد همهی کسانی که در ارتباط با پنج گونه اطلاعات کشور قرار دارند مشمول خطاب هستند.
نکتهی دیگر این که تمام همت این نیروها نباید کسب اطلاعات یا نگه داشتن آنها باشد، که اینان در حقیقت نیروهای امر به معروف و نهی از منکر و داعیان الیالخیر هستند. از این روی، مسؤولیت آنان مضاعف است: یک / جلوگیری از فساد دستگاهها از یکطرف؛ و دو / مسؤولیت دعوت به خیر و صلاح و معطرسازی فضای خدمتی و شغلی از طرف دیگر بر دوش این نخبگان سیاسی ـ امنیتی مملکت میباشد.
3/3 ) سازمان اطلاعات و نظارت هفتاد میلیونی
چنان که در مورد نقش نظارت عمومی بیان گردید این نوع نظارت از عمدهترین و کارامدترین انواع نظارت است که، به جز مسؤولیت خواهی از مسؤولان امور، به عنوان منبع لایزال و گسترده و تضمین شدهای برای آگاهی یافتن رهبری، میتواند مورد استفاده قرار گیرد و به گواهی مسؤولان ذیربط اگر نبود نقش اطلاعرسانی تودهی مردم هرگز نظام نوپای اسلامی قادر بر کشف لانههای فساد نبود. از این روی، میبینیم امام علی علیهالسلام این زاویه را به مالک نشان میدهد و میگوید:
خود را از مردم نهان مدار، که نهان شدن از مردم زمام داران را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است باز میدارد. (الراضی، 1376 ، 178)
یعنی مسائلی در میان مردم هست که یا مأموران مربوطه قادر بر کشف آنها نیستند، یا بنابر مصالحی از آنها چشم پوشی میشود و یا آن مسائل از دیدشان پنهان است و باری به هر روی، رهبری از آنها بیاطلاع میماند، در حالی که اگر روی مردم با رهبرشان باز، و امکان تماس مستقیم با وی میسر میباشد در جریان قرار میگیرد و ای بسا از بروز فاجعهای جلوگیری میشود. از این جهت امام به مالک میگوید تماس مستقیم خود را با مردم حفظ کن تا در جریان مسائل پنهانی قرار بگیری که جز از این طریق بهدست نمیآید؛ بنابراین تنها منبعی که رهبر را بر چنین مسائلی آگاه میسازد سازمان اطلاعات و نظارت هفتاد میلیونی است.
یکی از مواردی که ممکن است هرگز از کانالهای رسمی به رهبر گزارش نشود سوء استفاده نزدیکان هرم بالایی حکومت است، که رسیدگی به آن نیز تنها در شأن و حد رئیس حکومت، یعنی مقام رهبری است و امام علی علیهالسلام برای اولین بار دستگاه دیوان مظالم را به همین منظور تأسیس نمود. (ر. ک. بشیر، 1381، 16)
ملاحظه ـ نقش امت شاهد در کشف و معرفی فساد و مفسد
مسلماً کسی که در جریان رشد انقلاب اسلامی در طول این مدت - نزدیک به سه دهه - بوده است، نقش امت حزباللّه را در کشف لانههای فساد از یاد نبرده است، چنان چه اگر نبود حضور مردم خداجو در صحنهی انقلاب، بیشک نهال نوپای انقلاب در همان اوان شکوفایی خود از پا درآمده بود. خنثی سازی کودتای نوژه، تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا، هشت سال مقاومت بیوقفه در مقابل صدام، شناسایی و به دست عدالت سپردن منافقان و دشمنان سوگند خوردهی داخلی، تجدید بیعت مکرر با امام راحل قدسسره در مراحل حساس و در محو آثار طاغوتی، رسوا نمودن طاغوت لیبرالیسم و حامی منافقان (بنیصدر) و عزل او از مسند حکومت، تجدید بیعت با مقام معظم رهبری و حمایت بیدریغ از ایشان در مواقع مختلف.
پیوند رهبری با مردم در جریان این نهضت هماره بهگونهای بوده است که امام راحل برخی از متخلفان را تهدید به معرفی بهمردم مینمودند و هم اکنون نیز این پیوند به همان نحو استمرار دارد.
نقد کار مسؤولان نظام
تقوی حس انتقادگری و برخورد از موضع انتقاد صحیح و حساب شده که از دریچهی تفکر و فهم علمی نسبت به قضیهها و مسائل انجام گیرد به مثابه ایستگاه بازشناسی در مدخل ذهن آدمی است که سبب خواهد شد تا آدمی هر چیزی را بدون استواری برپایهی دلیل و نیاز واقعی و بدون تناسب با دستگاه اعتقادی و هویت ملی خود، نپذیرد و همواره ذهن پرسشگر از ورود ناشناختهها و عوامل ویرانگر جلوگیری به عمل آورد.
علامه مجلسی حدیثی را از محاسن برقی از حضرت عیسی علیهالسلام نقل میکند که فرمود: «کونوا نقاد الکلام فکم من ضلاله زخرفت بایه من کتاب الله» هرچه را میشنوید آن را از دریچه نقد عیارسنجی کنید چه آن که بسیاری از سخنان یاوه را ممکن است به آیهای از کلام خدا آزینبندی کنند. (مجلسیـ3، 1404ق، 96)
البته روشن است که اگر این هدف را از همان دوران کودکی آغاز نماییم آثار آن ماندگار خواهد بود چنان که دشمن نیز، از همین سن آغاز کرده است.
ممکن است این مسأله، ابتدا، به مذاق بعضی خوش نیاید، لیکن، اگر درست بیاندیشند، پیامدهای روشن و امیدوارکنندهی آن را در کنار خود به زودی مشاهده خواهند نمود، زیرا انتقاد در پیشرفت و ریشه دار شدن دانشها و پژوهشها و مصونیتدهی مسؤولان از گزندهای خارجی کمک مؤثر و بیبدیلی مینماید.
انتقاد، به جز آنچه در برابر تهاجم فرهنگی نقش «ضد» را ایفا میکند، سبب به سامان شدن امور کشور و جلوگیری از فسادهای گوناگون داخلی نیز هست و از این روی، ممکناست به مذاق برخی، خوش نیاید.
انتقاد در پیشرفت و ریشهدار شدن دانشها و پژوهشها و مصونیت در برابر عوامل انسانی مزدور در بعد فرهنگ و آموزش و تربیت نیز، کارایی فوقالعاده دارد، زیرا همواره یک «چرا» در برابر القائات آنان رخ مینماید و تصور آنان را که در زمینهی انسانهایی سادهلوح به بذرپاشی میپردازند، به کلی، تبدیل به سراب میگرداند.
همچنین انتقاد سبب تصحیح آموزههای فرهنگ ملی و بازنگری در عیار درستی و اصالت و ارزش آنها گردیده، به تدریج به پالودهشدن، غنا و انرژییابی فرهنگ مردمی، و در نهایت به فرهنگ شدن پاسخدهی و پاسخگویی، میانجامد که جای هیچ انکاری نیست.
انتقاد، دستگاه عمل کنندهی خاصی ندارد و همهی آگاهان میتوانند نسبت به عملکرد مسؤولان انتقاد کنند، لیکن مهمترین دستگاه، صدا و سیما و مطبوعات و منابر هستند که البته قبل از هر چیزی برنامه، هماهنگی و انسجام، شرط پیروزی آنهاست.
نکته
انتقاد به جز تحریک حس پاسخ دهی در مسؤولان امور، امری لازم و به مثابه تحقیق و بیان آفتها و دردهاست، اما با همهی اینها نیمی از کار است و به تنهایی کافی نیست. البته ضرورت ندارد که انتقادگر، خود به ارائهی راه حل و به عبارتی درمان بپردازد و شاید حق نیز همین باشد که افراد انسانی یا گروههایی از انسانها - به گونهی تخصصی و کارشناسانه ـ هرکدام روی مسألهی خاصی کار معرفتی انجام دهند و همانند دستگاههای گوناگون اندام انسانی، هر کدام، نقش ویژهی خود را در تأمین شرایط بهروزی و بهزیستی نوع انسان ایفا کنند، تا در نهایت مجموعهی این اندام واحد بتواند راه درست بهزیستی خود را بیابد.
همچینن باید مفهوم انتقاد از «بدبینی سیاسی» متمایز شود تا همواره اصل بر اتهام اشخاص، استوار نباشد.
تذکر
انتقاد نیز مانند همهی مسائل، دارای شیوهها، روشها و راههای نتیجهگیری است که برای بهرهوری بهتر و آسانتر باید اصول و شرایط آن توجیه گردد.
البته روشن است که این مسأله گاهی مصداق امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرد؛ و گاهی نیز، مصداق نصیحت حاکمان (النصیحه لائمة المسلمین)؛ و گاهی هم مصداق دعوت به خیر است که هر جا وضعیت خاص خود را دارد، و همچنین نوع تأثیر خاصی. از این روی، برای این که تأثیر آن مثبت باشد و در مخاطب خود موجب تحریک حس ستیزهجویی نگردد، باید شیوههای گوناگون آن قبلاً آموزش داده شود.
ج ـ نظارت عالیه و بازخواهی
ج /1 ) رهبری آخرین ایستگاه نظارت و بازخواهی
در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به استناد نص صریح حدیث مشهور «مجاری الامور علی ایدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه»، که از امام حسین علیهالسلام در باب امر به معروف و نهی از منکر رسیده است (الحرانی، 1363، 271؛ مجلسیـ1، 1397ق، 80) فقیه جامع شرایط رهبری، به موجب اصل پنجم و یکصد و دهم قانون اساسی، در رأس هرم نظام قرار میگیرد.
از این روی، نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام اسلامی و حل معضلات نظام، که از طرق عادی قابل حل نیست، از اهم وظایف و اختیاراتی است که در اصل یکصد و دهم ـ بندهای 2 و 8 ـ قانون اساسی برای رهبری نظام پیشبینی نموده است. (قانون اساسی، 1368، 9ـ4)
چنان که از فحوای این حدیث شریف، که در مقام تأکید بر امر به معروف و نهی از منکر است، برمیآید، امام حسین علیهالسلام وظیفهی خطیر کنترل و نظارت عالیهی امور جامعه ـ مجاری امور ـ را برعهدهی این دسته از علما میگذارد. باقر شریفالقرشی در مورد سیرهی پیامبر صلیاللهعلیهوآله میگوید:
ولی امر و پیشوای مسلمانان باید بر اعمال استانداران (و کارگزاران عالی رتبه) نظارت کند و مراقب تصرفات آنها باشد، دخل و خرج آنها را محاسبه کند و ثروت شخصی آنها را برسد، تا اگر آنها را از بیتالمال و از راه غیرقانونی به دست آورده به جرم خیانت اموالشان مصادره و از مقام ریاست عزل شوند.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله این روش نیکو را پایه ریزی کرد. آن حضرت دخل و خرج کارمندانش را حسابرسی میفرمود. مردی از قبیله «ازد» راه برای جمع آوری صدقات مأمور کرد. وقتی بازگشت حضرت از او حساب رسی کرد. وی گفت: این مال از آن شماست و این مال را مردم به من هدیه کردهاند. حضرت ناراحت شد و فرمود: چه فکر میکند کسی که ما او را برای کاری - که خداوند ما را به سرپرستی آن گماشته - مأمور کردهایم و میگوید: این مال از آن شما و این نیز به من هدیه شده است؟ آیا اگر این شخص کاری نمیکرد و در خانهی پدر و مادرش مینشست چیزی به او هدیه میشد؟ سوگند به کسی که جانم در دست اوست، هر کسی که از طرف ما بر کار و شغلی مأمور شود و در آن کار خیانت کند، روز قیامت در حالی محشور خواهد شد که آن مال بر گردنش آویخته شده است... (کنایه از رسوایی او است) سپس حضرت دستها را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: خداوندا، تو شاهد باش! من ابلاغ کردم. [و این سخن را دو یا سه بار تکرار کرد] (القرشی، 1375، 435).
ج /2 ) مجمع تشخیص مصلحت نظام، بازوی علمی و فکری رهبری
در ارتباط با اصطکاک قوای سهگانه یا عجز هرکدام نسبت به ایفای نقش و مسؤولیت خویش، یا خدای نخواسته غلبهی فساد و در نتیجه سلب اطمینان از آن دستگاه، در اصلاح قانون اساسی پیشبینی لازم به عمل آمده است.
قانون اساسی در مقام تغییر و تحول و اصلاح، در اصل یکصد و دوازدهم، سازمانی را به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام پیش بینی کرده است. چه خطراتی نظام را تهدید میکرد یا باعث صدمه به نظام بود که چنین سازمانی میتواند آن خطرات را از بین ببرد؟
پیدایش مجمع تشخیص مصلحت به مناسبت اختلاف نظری بود که سالها بین مجلس و شورای عالی قضایی از یک طرف و شورای نگهبان در طرف دیگر وجود داشت. (مدنی، 1374، 2ـ261)
امام در زمان حضور، و در زمان غیبت ولی فقیه در نظام مقدس جمهوری اسلامی قلب و کانون حرکت نظام و مرجع رسیدگی به معضلاتی است که از عهدهی سایرین ساخته نیست. مجلس شورای اسلامی و قوهی قضائیه و شورای نگهبان و قوهی مجریه در عین سلامت فکر و رأی و تعهد و پای بندی به نظام و با همهی اعتمادی که به آنها هست در دایرهی مأموریت خود نظر میافکنند، و مصالح را در محدودهی عملی خود مشاهده میکنند، و غیر از این هم انتظاری نمیرود. از این روی، ممکن است در پیاده کردن قانون و یا تطبیق تفسیر آن بر مصادیق فعلی نتوانند تمامی ابعاد موضوع را بنگرند، در حالی که مصالح عالیه و رأی آن و فراتر از آن باشد، و این جاست که فلسفهی مقام و موقعیت رهبری ولی فقیه در این مجموعه روشن میشود، یعنی ضرورت وجود مرکز حل مناقشات و اختلافاتی که طبعاً وجود پیدا میکنند، تا به عنوان فصل الخطابی کارگشا باشد.
امام راحل قدسسره طی نامهای مبنی بر ضرورت تشکیل چنین مجمعی - مرکب از فقهای شورای نگهبان، رئیس جمهور و چند نفر دیگر، و در صورت لزوم، کارشناسان دیگر - فلسفهی آن را چنین بیان داشتهاند: حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمهای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز میگردد. امروز جهان اسلام، نظام جمهوری اسلامی را تابلوی تمام نمای حل معضلات خویش میدانند، مصلحت نظام و مردم از امور مهمهای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمانهای دور و نزدیک زیر سؤال برد و اسلام مستکبرین و متکبرین را با پشتوانه میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند. (مدنی، 1374 ، 264 پاورقی)
اصل یکصد و دوازدهم قانون اساسی فلسفهی تأسیس این مجمع را چنین توصیف میکند:
مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در مواردی که مصوبهی مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع و یا قانون اساسی بداند، مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام نظر شورای نگهبان را تأمین نکند. مشاوره در اموری که رهبری به آنان ارجاع میدهد و سایر وظایفی که در این قانون ذکر شده است به دستور رهبری تشکیل میشود. (قانون اساسی، 1368 ، 50)
البته این از نقطه نظر مثبت و با توجه به وضعیت فعلی نگاه ما به این دستگاههاست؛ اما همیشه ممکن است این گونه نباشد و چنان چه در مورد نقش نظارت عمومی بیان شد، امکان نفوذ بیگانه یا لغزش خودی و یا ضعف یا خطای انتخاب در نیروهای مؤثر نظام در هر یک از دستگاهها را در معیار دموکراسی نمیتوان از نظر دور داشت؛ لذا نقش رهبری ولی فقیه را به عنوان نظارت عالیه در نجات کشور از ورطهی اختلافات مهلک به خوبی احساس میکنیم. طبیعی است که ولی فقیه هر چند هم که افقه و اعلم و بسیار متبحر باشد، نمیتواند به اندازهی یک متخصص هر رشته و فنی احاطهی عملی بر همه امور داشته باشد و باید در امری به خبرهی آن رجوع نماید - چنان که سیرهی علمای سلف بر این بوده است. از این روی، ضرورت دارد مجمعی مرکب از مسؤولان امور از یک طرف و کارشناسان زبده و مورد اطمینان از سوی دیگر به عنوان بازوی علمی و فکری رهبری تحقق یابد تا وی را بر انجام رسالتش یاری رساند. (ر. ک. قانون اساسی، 1368، اصل یکصد و دهم، بند یک)
منابع و مآخذ
- قرآن مجید.
- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (1368)، دبیرخانه شورای بازنگری قانون اساسی، چاپخانه مجلس شورای اسلامی، تهران.
- الامام الرضا علیهالسلام (1406 ق)، صحیفة الرضا علیهالسلام ، چاپ کنگره جهانی امام رضا علیهالسلام ، مشهد.
- الحرانی، ابومحمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه (1363)، تحف
اندیشه حوزه » شماره 49 (صفحه 195)
العقول عن آل الرسول، انتشارات اسلامیه، تهران.
- الرضی، ابوالحسن محمدبن حسین الطاهر (1395 ق)، نهجالبلاغه، با تصحیح صبحی صالح، افست ایران، انتشارات هجرت، قم.
- الرضی، ابوالحسن محمدبن حسین الطاهر (1376)، نهجالبلاغه، از روی نسخهی صبحی صالح، ترجمهی محمد دشتی ـ محمد کاظم محمدی (المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه. چاپ دورهی 7 جلدی ج 1)، مؤسسهی تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیهالسلام .
- القرشی، باقر شریف، نظام حکومتی و اداری در اسلام، ترجمهی عباسعلی سلطانی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، (به نقل از: ابن قیم الجوری، الطرق الحکمیة فی السیاسیة الشرعیة، ص 248) و نیز، قاضی ابی یعلی، الاحکام السلطانیة، به تصحیح محمد حامد الفقی، دفتر تبلیغات اسلامی قم، ج 1 ، ص 72 : پاورقی نقل از بخاری و مسلم از ابی حمید الساعدی.
- بشیر، حسین (1381)، «نظام دادرسی علوی»، دوماهنامه اندیشه حوزه، ش 33-32 (فروردین - اردیبهشت)، مشهد.
- خامنهای، سید علی الحسینی، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران (1379)، «بیانات معظم له در جمع دانشجویان دانشگاه امیر کبیر»، روزنامه جمهوری اسلامی، 13 اسفند.
- خدمتی، ابوطالب - آقا پیروز، علی - شفیعی، عباس 1381 ، مدیریت علوی، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم.
- شعبانی، قاسم (1378)، حقوقی اساسی و ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران، مؤسسه اطلاعات، چاپ ششم، تهران.
- مجلسی - 2 ، محمد باقر، علامه (1397 ق)، بحارالانوار، ج 75 ، المکتبه الاسلامیه، تهران.
- مجلسی - 1 ، محمد باقر، علامه (1397 ق)، بحارالانوار، ج 100 ، المکتبه الاسلامیه، چاپ 2 ، تهران.
اندیشه حوزه » شماره 49 (صفحه 196)
- مجلسی - 3 ، محمد باقر، علامه (1404 ق)، بحارالانوار، ج 2 ، مؤسسه الوفاء بیروت، (به نقل از: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، دارالکتب الاسلامیه قم، 1373 هجری قمری.
- مدنی، سید جلال الدین، دکتر (1374)، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، نشر مولف، چاپ سوم، تهران.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (1379 ق)، تاریخ یعقوبی، ج 2 ، دارصادر - دار بیروت، بیروت.
ناگفته پیداست که هدف از تشکیل هر سازمانی نیل به آرمانهایی است که قبلاً برآورد شده و انگیزهی مؤسسان آن برای تشکیل آن بوده و همهی اقداماتی که انجام میشود هم برای وصول به آنهاست، و تمامی عناصر انسانی دست اندرکار نسبت به تحقق آنها باید پاسخگو باشند. یکی از مهمترین اقداماتی که مسؤولان همواره، در این ارتباط انجام میدهند - یا باید انجام بدهند - کنترل و نظارت بر کیفیت کارها و نحوهی انجام امور از سوی نیروهای عامل در هر دستگاه است، تا نسبت به وصول به آن اهداف اطمینان حاصل شود. البته ذکر این نکته ضروری مینماید که «مدیران و مسؤولان سازمانها هرگز نمیتوانند مطمئن باشند که رویدادها و اتفاقات طبق برنامه بهوقوع پیوسته و حرکت سازمان کاملاً منطبق بر برنامههای طراحی شده باشد؛ چرا که پیشبینیها و برنامههای عملیاتی سازمان، همواره، با درصدی از خطا همراه است. بنابراین، ضروری است که مدیران، با استفاده از فرایند نظارت و کنترل، سازمان و فعالیتهای آن را از خطا و اشتباه مصون دارند - یا میزان خطاها را کاهش دهند - و نیز در صورت نیاز، عملکرد سازمان را اصلاح نمایند.» (خدمتی، 1381 ، 109)
نظارت و کنترل، نه از روی بیاعتمادی نسبت به عاملان و کارگزاران، که به منظور ارشاد مداوم و کمک به آنان در جلوگیری از خطای سهوی یا ناآشنایی به ریزهکاریهای برنامه، و نیز به منظور روحیه دادن به آنان، تا آن که عاملان همواره مسؤولان امور را در کنار خود و نسبت به برنامهها علاقمند احساس نمایند، و هم برای چک کردن مستمر کارها، اصولاً و عقلاً، امر لازمی است که سرانجام، پاسخگویی را برای عاملان تسهیل مینماید.
عکس قضیه نیز صادق است، یعنی نظارت اگر با ظرافت انجام نگیرد نه تنها اثر مطلوبی نخواهد داشت که بسا نتیجهی عکس هم به بار آورد. از این روی، باید به تخصصی بودن آن توجه داشت و این امر مهم را به دست هر کس، هرچند از نظر ایمانی کامل باشد، نسپرد، که ممکن است یک نظارت ناپخته نیروها را منفعل نماید و آن در صورتی است که نیروها از سوی مافوق نسبت بهخود احساس بیاعتمادی کنند. به همین خاطر ضرورت ایجاب مینماید که نظارت و مراقبت از کارها به گونهای کاملاً سرِّی، توسط افراد کاردان انجام گیرد، و شاید بیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام ناظر به همین نکته روانشناختی بوده که به مالک متذکر میگردد:
«ثم تفقد اعمالهم وابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم، فانّ تعاهدک فی السرّ لامورهم حدوه لهم علی استعمال الامانه و الرفق بالرعیه» (الرضی، 1376 ، نامهی 53 ، ص 176)
رفتار کارگزارانت را بررسی کن و مراقبانی صادق و باوفا بر آنان بگمار، که مراقبت نهانی تو سبب امانتداری و تکریم نسبت به ارباب رجوع خواهد شد.
بنابراین، نتیجهای که میگیریم این است که: نظارت کارشناسی شده، موجب
اندیشه حوزه » شماره 49 (صفحه 176)
بروز ناامنی خاطر در نیروها نمیگردد، بلکه برعکس، سبب بهبود و رشد کیفی و کمی کارها نیز میگردد؛ مشروط به این که:
1 ) نیروها، به طور اجمال، وجود نظارت را در دستگاه احساس کنند.
2 ) نظارت با ارزشیابی توأم باشد و ترتیب اثر تنبیهی و تشویقی در پی داشته باشد.
3 ) عوامل خنثی کننده - همچون الگوهای ضدنظارتی و رفتارهای خلاف هدفی خود مدیران - وجود نداشته باشد؛ از این رو میطلبد که مسؤولان امور، خود، اسوهی کامل اهداف سازمان و آیینه تمام نمای انضباطها و مقررات سازمان خود باشند.
4 ) نیروهای نظارتی بهصورت تخصصی به کار گمارده شوند، یعنی در هر رشته و فنی از نیروهای کارکشتهی آن استفاده شود تا نظارتشان در نزد نیروهای عامل توجیه شده باشد، و آنان هم بتوانند ایراد اصلی را کشف و در حل و رفع ایرادها به عاملان کمک کنند.
5 ) افراد وجیه و دارای حسن سابقهی اخلاقی برای این منظور انتخاب شوند، تا بیغرضیشان هم برای مدیران و هم برای نیروهای عامل محرز باشد.
6 ) عضو هیچ دستهی سیاسی مشخصی نباشند، تا اینکه رفتارشان، ناخودآگاه، معطوف به منافع گروهی گردد.
7 ) سلطهی آگاهی نسبت به اهداف سازمانی داشته باشند.
8 ) موارد نظارت، یعنی انتظارات هدفی سازمان برای نیروهای عامل قبلاً توجیه شده، ضابطهمند و تعریف شده باشند.
9 ) در دستگاهها، به جای افراد، نظام و سیستم قانونی حکومت کند؛ زیرا در غیر این صورت نه کنترل و نظارت و نه پاسخگویی امکان خواهد داشت.
10 ) نظارت مستمر باشد.
نکتهای که در ارتباط با فرهنگ شدن پاسخگویی به دنبال آن هستیم در همین دو بند اخیر نهفته است، یعنی اگر کنترل گاه گاهی و بدون نظم و ضابطهی معینی باشد، نه تنها مثمر نتیجهای نخواهد بود که سبب لوث شدن کارها و زیان بیشتر به اهداف سازمانی خواهد شد.
انواع نظارت
الف - ارشادی
نقشهای سهگانهی رهبری: ارشاد، نظارت و بازخواهی
از جایی که نظام اسلامی ما سرمشق گرفته از نظام حکومتی مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است، میتوانیم، با الگو گرفتن از سیرهی عملی و قولی آن بزرگوار، نقشهای رهبری جامعهی اسلامی را بهخوبی دریابیم. نخستین چیزی که امام علیهالسلام روی آن تأکید مینماید مسألهی ارشاد است و سپس نظارت فعال و بازخواهی. (نصیحت، تعلیم و تأدیب: الرضی، 1395 ق، خطبه 34 ص 79)
لیکن ابنای جامعه را نیز در حفظ سلامت جامعه سهیم میداند و آنان را در جهت نیل به توفیق خود به یاری میطلبد (نصیحت دو طرفه).
امیرالمومنین علی علیهالسلام در دکترین حکومتی خود، رمز حفاظت جامعه را رعایت دو جانبهی حقوق از سوی زمام دار و مردم میداند و در این میان شایستگی زمام داران را مرهون صلاح و رفتار شایسته و قانون مند مردم میشناسد؛ یعنی جامعهی اصلاح شده و شایسته زمام دارش را اصلاح میکند (یا اصلاً زمام دار شایستهای برمیگزیند، که مفهوم مخالفی هم دارد و آن این است که جامعهی خوابآلوده یا فاسد زمام دارش نیز، از سنخ خودش است). امام میفرماید:
برترین چیزی که خداوند از میان این حقوق فرض نموده حق مردم بر زمام دار و حق زمام دار بر مردم است... هرگز زمام داران صالح نمیشوند مگر به راستی و درستی مردم؛ پس آن گاه که مردم از عهدهی حق زمام دار برآیند و او نیز حق آنان را ادا کند، حق در میانه عزیز، راه و روشهای دینی راست، نشانههای عدالت به اعتدال در آمده و سنتها در سایهی آن جاری خواهند بود و در چنین شرایطی زمانه طبعی صالح مییابد و در تداوم این دولت امید بسته میشود و طمع دشمنان از این جامعه به نومیدی منتهی میشود.
در همین خطبه امام از مردم میخواهد که به قدر توانشان یکدیگر و نیز رهبری را از نصیحت خود برخوردار سازند، زیرا بهقول امام:
هیچ کس، هر چند هم که منزلت بالایی در طریق حق داشته باشد و از نظر فضیلتهای دینی موقعیت پیشرفتهای داشته باشد، بینیاز از کمک مردم در ارشاد و نصیحت نیست. [و همین امر است که به شایسته سالاری نظام و جامعه کمک مینماید.] (الرضی، 1395 ق، خطبه 216 ، ص 4 - 333)
نقش نظارت ارشادی نیروهای نخبهی مردمی (به شیوهی امر بهمعروف و نهی از منکر در جهت ارشاد و جلوگیری از فساد)
کاملترین و قویترین نظام سیاسی، نظامی است که در درون خود ضامن بقا داشته باشد، تا اینکه در برابر خطرات ناشی از نفوذ مزدوران داخلی و خارجی در سکان حرکت نظام، از مصونیت ذاتی برخوردار باشد؛ لذا از آن جایی که ضامن بقا و ثبات نظام هر کشوری حضور فعال و مسؤولانه و هوشیارانهی مردم آن کشور میباشد، لازم است، برای جلوگیری از هر گونه انحراف و کجروی سردمداران حکومتها و رهبران انقلابها و نهضتها، آحاد ملت - به طور جدی - حضور و نقش فعال داشته باشند، چرا که بسیاری از انقلابها پس از مدتی کوتاه بهدست قدرتطلبان و انحصارجویان افتاده و نظامهای مربوطه را در اختیار منافع فردی یا گروهی خود قرار دادهاند.
خوشبختانه جمهوری اسلامی، به دلیل ویژگی مردمی بودن آن و با اتکا بهایمان و مکتب الهی مردم خود، از چنین ضمانت بزرگ تودهای برخوردار میباشد. تودهی مردم در جمهوری اسلامی ایران، به دلیل وظیفهی سنگین الهی و دینی خود که نسبت بهحفظ نظام اسلامی و ارزش های آن دارند، همگی خود را مکلف به نظارت و اشراف بر امور کشور و چگونگی ادارهی آن میبینند، تا مبادا روزی نااهلان از راه رسیده، با حیلههای رنگارنگ خود، ثمرهی خون هزاران زن و مرد مسلمان ایرانی را یکباره بهیغما ببرند و مملکت را بار دیگر بهمراد استعمارگران مستبد زمانه سوق دهند.
از همین روی، می بینیم در طلایهی قانون اساسی، اصل اسلامی نظارت عمومی و مسؤولیت همگانی مردم، و لزوم دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر، که سرچشمه در مکتب و معارف اسلامی این مردم دارد، همهی مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت بهمردم، و مردم نسبت به دولت را مسؤول دانسته و همه را بدان امر نموده است واین الهام گرفته از بیان شیوای رسول گرامی اسلام است که میفرماید:
«کلّکم راع و کلّکم مسؤول عن رعیته» همهتان زعیم یکدیگرید و نسبت بههم مسؤول. (مجلسی-2، 1397ق، 38)
قاعدهی فقهی تسلیط (سلطهی مردم بر نفس و مال خود) به مردم این حق را میدهد که حکومت دل خواه خود را انتخاب نمایند و همین حق نیز به آنان امکان نظارت بر عناصر حکومت را میدهد : در حوزهی اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... زیرا حکومت از نظر اسلام یک امانت از مردم در دست کسانی است که آنان را بدین منظور برگزیدهاند (الرضی، 1376، نامه 5، ص 145 : به اشعث)، و از این رو پاسخگویی نیز به تابع همین حق یک امر محتومی است که مسؤولان امور به مردم میدهند، لذا میبینیم امام علی علیهالسلام در ضرورت پاسخگویی در مقابل مردم ، به مالک چنین توصیه میکند که:
برای مردم زمانی را معین کن که فارغ از هر کاری باشی تا بنشینی و به آنان پردازی. برای دیدار با ایشان به مجلسی عام بنشین، مجلسی که همگان در آن حاضر توانند شد، و برای خدایی که آفریدگار توست در برابر ایشان فروتنی کن و بفرمای تا سپاهیان و ملازمان و پاسبانانت به یکسو شونند تا آنکه میخواهد سخنی بگوید بیهیچ لکنت زبانی بتواند سخن خویش را بگوید، که من بارها از رسول الله صلیاللهعلیهوآله شنیدم که فرمود: پاک و آراسته نخواهد شد آن امتی که در آن، کسی نتواند حق خود را بدون لکنت زبان مطالبه نماید. (الرضی، 1376، نامه 53، ص 178).
استمرار نظام، نظارت عامه و ضعف دموکراسی
اهمیت و نقش نظارت عمومی و مسؤولیت همگانی زمانی روشن میشود که به ضعف کنترل قدرت و حکومتها از طریق انتخابات و مراجعه به آراء عمومی پی ببریم. زیرا اگرچه عدهای، به عنوان نمایندگان مردم، در مراجع و مراکز تصمیمگیری و تقنین قرار میگیرند، اما هر آن ممکن است از خواسته و آرمانهای مردم منحرف شده و به راههای دیگری روی آورند و چه بسا در دوران نمایندگی بسیاری از نمایندگان منتخب مردم در اثر تطمیع، تهدید و یا تبلیغات بیگانگان و قدرتمندان در خلاف جهت خواستههای مردم حرکت نمایند، بنا بر این دموکراسی، به معنای مراجعه به آراء عمومی به تنهایی ضامن بقا و ثبات یک نظام و مانع از فساد و انحراف دولتمردان نخواهد بود. بلکه این مردم هستند که باید همواره در برابر نظرات قوای مقننه و مجریه با ایفای نقش خود از انحراف و لغزش آنها جلوگیری بهعمل آورده و چهبسا که بتوانند در برابر مصوبات نامشروع و خلاف آنها ایستاده و از اجرای آنها ممانعت بنمایند. بنا بر این قویترین و مهمترین اهرم کنترل در جامعه، قدرت و یکپارچگی مردم است، که باید در تمام ابعاد جامعه با چشمانی باز و آگاهانه مراقب و ناظر امور باشند. اگرچه در نظام جمهوری اسلامی، به دلیل وجود رهبری عادل و فقیهی آگاه به امور، شجاع، مدیر و مدبر، او مسؤولیت اصلی کنترل و جلوگیری از انحراف و ابتذال ونابودی نظام را بهعهده دارد، لیکن حضور فعالانهی مردم کنترلی است جامعتر که حتی قلمرو خود رهبر را نیز شامل میگردد.
مقام معظم رهبری خود در این خصوص چنین بیان میدارد:
من عرض میکنم هیچکس فوق نظارت نیست، خود رهبری هم فوق نظارت نیست چه برسد به دستگاههای مرتبط به رهبری، بنا بر این همه باید نظارت شوند . نظارت بر آن کسانی که حکومت میکنند. چون حکومت به طور طبیعی بهمعنای تجمع قدرت و ثروت است؛ یعنی بیت المال و اقتدار اجتماعی و اقتدار سیاسی در دست بخشی از حکام است. برای این که امانت بهخرج دهند و سوء استفاده نکنند و نفسشان طغیان نکند، یک کار واجب و لازمی است و باید هم باشد. (خامنهای، 1379)
در اصل هشتم قانون اساسی دعوت بهخیر و امر بهمعروف و نهی از منکر را وظیفهای همگانی و متقابل برعهدهی مردم دانسته و دولت و مردم را در برابر هم مسؤول و موظف نموده است تا با کنترل و مراقبت از یکدیگر ضامن بقای نظام اسلامی و حافظ دستاوردهای انقلاب الهی باشند. (ر. ک. شعبانی، 1378، 5-153)
نقش حراستها، حفاظت اطلاعاتها، عقیدتی ـ سیاسیها و انجمنهای اسلامی در کنترل کیفی امور
حراست از آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی، اگر چه وظیفهی همهی آحاد مردم است، لیکن به منظور پرهیز از دخالت نامسؤولانه و غیرقانونی، که به هرج و مرج اوضاع منتهی میشود، در درون دستگاههای مختلف کشور یگانهای مشخصی برای این منظور تعیین شده است تا در قالبهای قانونی بتوانند در سالم نگه داشتن محیط کار و خدمت تلاش نمایند. شاید برخی گمان کنند این یگانها صرفاً برای حفاظت از اطلاعات و اسرار سازمانی و یا برای برخورد با عناصر نفوذی بیگانه و منافق تشکیل شدهاند، که چنین گمانی اگرچه یکسره بیهوده نیست، لیکن هدف اصلی از تأسیس آنها حفاظت از ارزشهای اسلامی، و به اصطلاح اسلامی نگه داشتن آن دستگاههاست.
در حقیقت، این کانونها همان امت وسط در بیان قرآن هستند، که از طرفی شاهد بر حرکات افراد امتاند و از طرف دیگر واسط و میانجی بین رسول و مردم هستند. (بقره، 143) خداوند در این رابطه میفرماید:
«روزی که در میان هر امتی گواه بر آنها بگماریم و تو را (پیامبر) گواه بر همهی آنان» (نحل، 89)
لذا علاوه بر این که نقشی سنگین دارند نقشی مقدس نیز هست. از همین روی، موقعیت اینان حساستر و انتخابشان برای این مأموریت در خور وسواس بیشتر است، زیرا به قول مشهور: هرچه بگندد نمکش میزنند؛ وای از آن دم که بگندد نمک.
ب ـ برخورد قانونی و قضایی
1 ) نقش قوهی مقننه در حراست از قانون
در کشور اسلامی هر دستگاه و سازمانی باید حداکثر کارایی را داشته باشد و بدون تسامح و غفلت به وظایف قانونی خودش عمل نماید تا آنکه مردم اطمینان یابند که مسؤولان امور در هر موقعیتی که باشند، آگاه، بیدار و مراقب امورند.
اصل عدالت اسلامی و قیام به قسط اقتضا میکند که هیچ کس در برابر قانون مصونیت نداشته باشد و حقوق عمومی، به هیچ عنوان، در معرض تضییع واقع نگشته، خودکامگی، قانونشکنی، خودسری و بیحرمتی به قانون و حقوق مردم، در هیچ موردی نفوذ و رسوخ نیابد.
از این روی، مجلس شورای اسلامی، که مرکب از نمایندگان بیواسطهی مردم است، حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد (اصل 76 به اضافه کمیسیون اصل نود قانون اساسی). چرا قانون اساسی این حق را به مجلس داده است؟ پاسخ آن روشن است، برای اینکه تخلف از مقررات نشود، در امور اجرایی تبعیض نباشد، اصل تساوی افراد در برابر قوانین محترم بماند، سوء استفادهای صورت نگیرد، جریان قانون در همهجا بهنحو مطلوب باشد و چیزی از امور مملکت از دید مجلس پنهان نماند.(ر. ک. مدنی، 1374، 1 ـ200)اصل 49 قانون اساسی دولت را موظف ساخته که با رسیدگی و تحقیق و از طریق قضای اسلامی ثروتهای ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از مقاطعه کاریها و معاملات دولتی، فروش زمینهای موات و مباحات اصلی، دائر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحب حق رد کند. در واقع این اصل تأکید و اصراری دیگر بر مالکیت مشروع و حمایت از آن است. این اصل میگوید به هر طریق و وسیلهی غیرمشروع دارایی کسی در اختیار دیگری قرار گرفته باشد باید به صاحب حق بازگردانده شود. در 9 بهمن 1368 ماده واحدهی قانون شمول اجرای قانون نحوهی اجرای اصل 49 در مورد ثروتهای ناشی از احتکار و گران فروشی و قاچاق تصویب گردید و تصریح شد دادگاههای مربوط به اجرای اصل 49 موظفند ثروتهای محتکرین، گران فروشان و قاچاق چیان را مورد بررسی قرار داده و نسبت به ضبط و ثبت و اخذ آن قسمت که در اثر احتکار و گرانفروشی و قاچاق کسب گردیده، به عنوان مجازات، به نفع دولت اقدام نمایند. با این ترتیب موارد نامشروع اصل 49 گسترش یافته و مصادیق دیگری به آن اضافه شده است: ر. ک. مجموعه قوانین سال 1368. ص 783 (مدنی، 374 ، 118).
2 ) نقش دیوان محاسبات کشور در کنترل دستگاهها
به منظور نظارت و کنترل وزارتخانهها، شرکتها و مؤسساتی که از بودجهی عمومی کل کشور استفاده میکنند، دیوانی بهنام دیوان محاسبات، زیر نظر مجلس شورای اسلامی، تشکیل گردیده است.
در اصل پنجاه و پنجم قانون اساسی آمده است: دیوان محاسبات به کلیهی حسابهای وزارت خانهها، مؤسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاههایی که به نحوی از انحا از بودجهی کل کشور استفاده میکنند، به ترتیبی که قانون مقرر میدارد، رسیدگی یا حسابرسی مینمایند که هیچ هزینهای از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده و هر وجهی در محل خود به مصرف رسیده باشد. دیوان محاسبات، حسابها و اسناد و مدارک مربوطه را برابر قانون جمعآوری و گزارش تفریغ بودجهی هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شورای اسلامی تسلیم مینماید. این گزارش باید در دسترس عموم گذاشته شود. (ر. ک. شعبانی، 1378، 248)
وظایف دیوان محاسبات با توجه به هدف از تشکیل آن، که اعمال نظارت و کنترل به طور مستمر از بیتالمال میباشد، به شرح زیر مشخص گردیده است:
الف ـ کنترل عملیات و فعالیتهای مالی کلیهی وزارتخانهها، مؤسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاههایی که به نحوی از انحا از بودجهی دولت استفاده میکنند.
ب ـ بررسی و حساب رسی وجوه مصرف شده و درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار در ارتباط با سیاستهای مالی تعیین شده در بودجهی مصوب، با توجه به گزارش عملیاتی و محاسباتی مأخوذ از دستگاههای مربوط.
ج ـ تهیه و تدوین گزارش حاوی نظرات در مورد لایحهی تفریغ بودجه و ارائهی آن به مجلس شورای اسلامی. کنترل بودجه به دو ترتیب انجام میگیرد: یکی کنترل مالی و دیگری کنترل اداری. (مدنی، 1374، 129)
3 ) بعد تفتیشی دستگاه قضایی و مسؤولیت ضابطان قضایی در امر اطلاع رسانی
3/1 ) سازمان بازرسی کل کشور
چنان که میدانیم یک بعد دادرسی در نظام اسلامی ما بعد تفتیشی قضایی است، یعنی وکیل قانون، یا همان مدعیالعموم و دادستان، میتواند به منظور حفظ قانون، متخلفان را به محکمه بکشاند.
در نظام تفتیشی بیشتر وقت مقامات قضایی صرف مراحل بازپرسی و بازجویی و فحص در مورد وقوع جرم است. در این نظام وحدت قاضی و دادستان وجود دارد و نیازی به وجود شاکی نیست. معمولاً رسیدگی غیرعلنی و غیرترافعی است و وکیل مدافع در جریان تحقیق قرار نمیگیرد.
در اصل یکصد و هفتاد و چهار قانون اساسی به سازمان بازرسی کل کشور ـ در راستای حق نظارت قوه قضائیه و به منظور نظارت بر حسن جریان امور و اجرای صحیح قوانین در کلیهی دستگاههای اداری کشور ـ اشاره شده است...
سازمان بازرسی کل کشور یکی از نوادر بخشهای قضائی است که به نحو بسیار چشم گیری در اصلاح ساختار اداری و اجرایی کشور و نیز اجرای صحیح قوانین و مقرارت توسط دستگاهها و مأمورین دولتی مؤثر و مفید است و خصوصاً با توجه به مقررات و ضوابطی که قانون عادی برای این سازمان در نظر گرفته، از جمله انواع بازرسیها و کیفیت بازرسی و نیز ضمانت اجرایی تصمیمات سازمان، میتواند نقش عمدهای در وظایف محوله داشته باشد. (شعبانی، 1378 ، 299)
3/2 ) نیروهای اطلاعات و مسؤولیت برخورد با مفاسد اجتماعی
اطلاعات پنجگانه هر مملکتی (سیاسی ـ اجتماعی، اقتصادی، نظامی، علمی ـ صنعتی و حفاظتی) قیمت و بهای آن مملکت است و از این جهت، همهی کشورها میکوشند تا علاوه بر ممانعت از درز کردن این اطلاعات به بیرون، بر مقدار آنها بیفزایند، زیرا برنامهریزیها مترتب بر اطلاعات اند.
نیروهای اطلاعات کشور ایران، با استناد به موقعیت این نظام از اسلام ناب محمدی، موقعیت همان عیون در نظام مقدس حکومت امام علی علیهالسلام را دارا هستند و به حق شایستهی عنوان: «سربازان گمنام امام زمان» میباشند، اگر:
1 ) فریفتهی دنیا نگردند و در اخلاص شان خدشه وارد نشود؛ چه آن که اخلاص شرط اساسی توفیق و نیل بههدف است. امام رضا علیهالسلام ، از طریق اسناد خود، حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل مینماید که فرمود:
همواره از سه مسأله بعد از خود بر امتم خائفم: گمکردن راه بعد از حصول معرفت، آشوبهای گمراهکننده و شهوت شکم و مادون آن. (الامامالرضا، 1406 ق، 44).
2 ) سر در خط فرمان رهبری نظام اسلامی بوده دقیقاً پشت سر رهبری حرکت نمایند. امام علی علیهالسلام در جمع اصحاب خود به آنان چنین توصیه میفرماید:
مردم! به اهل بیت پیامبر خود بنگرید و سمت آنان را بچسبید، از آن سو که گام برمیدارند بروید قدم جای قدمشان بگذارید، آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمیبرند و به پستی و هلاکت باز نمیگردانند؛ اگر سکوت کردند سکوت کنید و اگر قیام کردند قیام کنید؛ از آنان پیشی نگیرید که گمراه میشوید و از آنان عقب نمانید که نابود میگردید. (الرضی، 1376 ، خطبه 97 ، ص 46)
3 ) کار خود را عبادت بدانند و هدف خود را نصیحت و خیرخواهی امت و نوعی لطف در حق منحرفین از جادهی سلامت زیرا عمدهی آنان ضابطین قضا هستند و قضای اسلامی عین لطف است.
4 ) تبحر کافی در نوع خدمت خود داشته باشند و از تجارب موجود در سطح جهان آگاهی یابند تا بتوانند جریانات سیاسی داخل و خارج را به خوبی تحلیل و ارزیابی نمایند.
5 ) آموزشهای دینی ـ به خصوص مسائل امر به معروف و نهی از منکر ـ را فرا گیرند و احاطهی کافی فقهی بر مسائل حوزهی شغلی خود داشته باشند.
6 ) نوع کار این نیروها اگرچه سیاسی است، اما لازم است خودشان سیاسی نشوند، یا به عبارت دیگر سیاستزده نشوند؛ هرچند که اگر تعبدشان نسبت به نظام و رهبری کامل باشد، خود به خود در چنبرهی سیاستبازیها گرفتار نمیشوند.
یادآوری این نکته لازم است که منظور ما صرفاً نیروهای وزارتی به این نام نیست، بلکه چنان که گفته شد همهی کسانی که در ارتباط با پنج گونه اطلاعات کشور قرار دارند مشمول خطاب هستند.
نکتهی دیگر این که تمام همت این نیروها نباید کسب اطلاعات یا نگه داشتن آنها باشد، که اینان در حقیقت نیروهای امر به معروف و نهی از منکر و داعیان الیالخیر هستند. از این روی، مسؤولیت آنان مضاعف است: یک / جلوگیری از فساد دستگاهها از یکطرف؛ و دو / مسؤولیت دعوت به خیر و صلاح و معطرسازی فضای خدمتی و شغلی از طرف دیگر بر دوش این نخبگان سیاسی ـ امنیتی مملکت میباشد.
3/3 ) سازمان اطلاعات و نظارت هفتاد میلیونی
چنان که در مورد نقش نظارت عمومی بیان گردید این نوع نظارت از عمدهترین و کارامدترین انواع نظارت است که، به جز مسؤولیت خواهی از مسؤولان امور، به عنوان منبع لایزال و گسترده و تضمین شدهای برای آگاهی یافتن رهبری، میتواند مورد استفاده قرار گیرد و به گواهی مسؤولان ذیربط اگر نبود نقش اطلاعرسانی تودهی مردم هرگز نظام نوپای اسلامی قادر بر کشف لانههای فساد نبود. از این روی، میبینیم امام علی علیهالسلام این زاویه را به مالک نشان میدهد و میگوید:
خود را از مردم نهان مدار، که نهان شدن از مردم زمام داران را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است باز میدارد. (الراضی، 1376 ، 178)
یعنی مسائلی در میان مردم هست که یا مأموران مربوطه قادر بر کشف آنها نیستند، یا بنابر مصالحی از آنها چشم پوشی میشود و یا آن مسائل از دیدشان پنهان است و باری به هر روی، رهبری از آنها بیاطلاع میماند، در حالی که اگر روی مردم با رهبرشان باز، و امکان تماس مستقیم با وی میسر میباشد در جریان قرار میگیرد و ای بسا از بروز فاجعهای جلوگیری میشود. از این جهت امام به مالک میگوید تماس مستقیم خود را با مردم حفظ کن تا در جریان مسائل پنهانی قرار بگیری که جز از این طریق بهدست نمیآید؛ بنابراین تنها منبعی که رهبر را بر چنین مسائلی آگاه میسازد سازمان اطلاعات و نظارت هفتاد میلیونی است.
یکی از مواردی که ممکن است هرگز از کانالهای رسمی به رهبر گزارش نشود سوء استفاده نزدیکان هرم بالایی حکومت است، که رسیدگی به آن نیز تنها در شأن و حد رئیس حکومت، یعنی مقام رهبری است و امام علی علیهالسلام برای اولین بار دستگاه دیوان مظالم را به همین منظور تأسیس نمود. (ر. ک. بشیر، 1381، 16)
ملاحظه ـ نقش امت شاهد در کشف و معرفی فساد و مفسد
مسلماً کسی که در جریان رشد انقلاب اسلامی در طول این مدت - نزدیک به سه دهه - بوده است، نقش امت حزباللّه را در کشف لانههای فساد از یاد نبرده است، چنان چه اگر نبود حضور مردم خداجو در صحنهی انقلاب، بیشک نهال نوپای انقلاب در همان اوان شکوفایی خود از پا درآمده بود. خنثی سازی کودتای نوژه، تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا، هشت سال مقاومت بیوقفه در مقابل صدام، شناسایی و به دست عدالت سپردن منافقان و دشمنان سوگند خوردهی داخلی، تجدید بیعت مکرر با امام راحل قدسسره در مراحل حساس و در محو آثار طاغوتی، رسوا نمودن طاغوت لیبرالیسم و حامی منافقان (بنیصدر) و عزل او از مسند حکومت، تجدید بیعت با مقام معظم رهبری و حمایت بیدریغ از ایشان در مواقع مختلف.
پیوند رهبری با مردم در جریان این نهضت هماره بهگونهای بوده است که امام راحل برخی از متخلفان را تهدید به معرفی بهمردم مینمودند و هم اکنون نیز این پیوند به همان نحو استمرار دارد.
نقد کار مسؤولان نظام
تقوی حس انتقادگری و برخورد از موضع انتقاد صحیح و حساب شده که از دریچهی تفکر و فهم علمی نسبت به قضیهها و مسائل انجام گیرد به مثابه ایستگاه بازشناسی در مدخل ذهن آدمی است که سبب خواهد شد تا آدمی هر چیزی را بدون استواری برپایهی دلیل و نیاز واقعی و بدون تناسب با دستگاه اعتقادی و هویت ملی خود، نپذیرد و همواره ذهن پرسشگر از ورود ناشناختهها و عوامل ویرانگر جلوگیری به عمل آورد.
علامه مجلسی حدیثی را از محاسن برقی از حضرت عیسی علیهالسلام نقل میکند که فرمود: «کونوا نقاد الکلام فکم من ضلاله زخرفت بایه من کتاب الله» هرچه را میشنوید آن را از دریچه نقد عیارسنجی کنید چه آن که بسیاری از سخنان یاوه را ممکن است به آیهای از کلام خدا آزینبندی کنند. (مجلسیـ3، 1404ق، 96)
البته روشن است که اگر این هدف را از همان دوران کودکی آغاز نماییم آثار آن ماندگار خواهد بود چنان که دشمن نیز، از همین سن آغاز کرده است.
ممکن است این مسأله، ابتدا، به مذاق بعضی خوش نیاید، لیکن، اگر درست بیاندیشند، پیامدهای روشن و امیدوارکنندهی آن را در کنار خود به زودی مشاهده خواهند نمود، زیرا انتقاد در پیشرفت و ریشه دار شدن دانشها و پژوهشها و مصونیتدهی مسؤولان از گزندهای خارجی کمک مؤثر و بیبدیلی مینماید.
انتقاد، به جز آنچه در برابر تهاجم فرهنگی نقش «ضد» را ایفا میکند، سبب به سامان شدن امور کشور و جلوگیری از فسادهای گوناگون داخلی نیز هست و از این روی، ممکناست به مذاق برخی، خوش نیاید.
انتقاد در پیشرفت و ریشهدار شدن دانشها و پژوهشها و مصونیت در برابر عوامل انسانی مزدور در بعد فرهنگ و آموزش و تربیت نیز، کارایی فوقالعاده دارد، زیرا همواره یک «چرا» در برابر القائات آنان رخ مینماید و تصور آنان را که در زمینهی انسانهایی سادهلوح به بذرپاشی میپردازند، به کلی، تبدیل به سراب میگرداند.
همچنین انتقاد سبب تصحیح آموزههای فرهنگ ملی و بازنگری در عیار درستی و اصالت و ارزش آنها گردیده، به تدریج به پالودهشدن، غنا و انرژییابی فرهنگ مردمی، و در نهایت به فرهنگ شدن پاسخدهی و پاسخگویی، میانجامد که جای هیچ انکاری نیست.
انتقاد، دستگاه عمل کنندهی خاصی ندارد و همهی آگاهان میتوانند نسبت به عملکرد مسؤولان انتقاد کنند، لیکن مهمترین دستگاه، صدا و سیما و مطبوعات و منابر هستند که البته قبل از هر چیزی برنامه، هماهنگی و انسجام، شرط پیروزی آنهاست.
نکته
انتقاد به جز تحریک حس پاسخ دهی در مسؤولان امور، امری لازم و به مثابه تحقیق و بیان آفتها و دردهاست، اما با همهی اینها نیمی از کار است و به تنهایی کافی نیست. البته ضرورت ندارد که انتقادگر، خود به ارائهی راه حل و به عبارتی درمان بپردازد و شاید حق نیز همین باشد که افراد انسانی یا گروههایی از انسانها - به گونهی تخصصی و کارشناسانه ـ هرکدام روی مسألهی خاصی کار معرفتی انجام دهند و همانند دستگاههای گوناگون اندام انسانی، هر کدام، نقش ویژهی خود را در تأمین شرایط بهروزی و بهزیستی نوع انسان ایفا کنند، تا در نهایت مجموعهی این اندام واحد بتواند راه درست بهزیستی خود را بیابد.
همچینن باید مفهوم انتقاد از «بدبینی سیاسی» متمایز شود تا همواره اصل بر اتهام اشخاص، استوار نباشد.
تذکر
انتقاد نیز مانند همهی مسائل، دارای شیوهها، روشها و راههای نتیجهگیری است که برای بهرهوری بهتر و آسانتر باید اصول و شرایط آن توجیه گردد.
البته روشن است که این مسأله گاهی مصداق امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرد؛ و گاهی نیز، مصداق نصیحت حاکمان (النصیحه لائمة المسلمین)؛ و گاهی هم مصداق دعوت به خیر است که هر جا وضعیت خاص خود را دارد، و همچنین نوع تأثیر خاصی. از این روی، برای این که تأثیر آن مثبت باشد و در مخاطب خود موجب تحریک حس ستیزهجویی نگردد، باید شیوههای گوناگون آن قبلاً آموزش داده شود.
ج ـ نظارت عالیه و بازخواهی
ج /1 ) رهبری آخرین ایستگاه نظارت و بازخواهی
در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به استناد نص صریح حدیث مشهور «مجاری الامور علی ایدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه»، که از امام حسین علیهالسلام در باب امر به معروف و نهی از منکر رسیده است (الحرانی، 1363، 271؛ مجلسیـ1، 1397ق، 80) فقیه جامع شرایط رهبری، به موجب اصل پنجم و یکصد و دهم قانون اساسی، در رأس هرم نظام قرار میگیرد.
از این روی، نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام اسلامی و حل معضلات نظام، که از طرق عادی قابل حل نیست، از اهم وظایف و اختیاراتی است که در اصل یکصد و دهم ـ بندهای 2 و 8 ـ قانون اساسی برای رهبری نظام پیشبینی نموده است. (قانون اساسی، 1368، 9ـ4)
چنان که از فحوای این حدیث شریف، که در مقام تأکید بر امر به معروف و نهی از منکر است، برمیآید، امام حسین علیهالسلام وظیفهی خطیر کنترل و نظارت عالیهی امور جامعه ـ مجاری امور ـ را برعهدهی این دسته از علما میگذارد. باقر شریفالقرشی در مورد سیرهی پیامبر صلیاللهعلیهوآله میگوید:
ولی امر و پیشوای مسلمانان باید بر اعمال استانداران (و کارگزاران عالی رتبه) نظارت کند و مراقب تصرفات آنها باشد، دخل و خرج آنها را محاسبه کند و ثروت شخصی آنها را برسد، تا اگر آنها را از بیتالمال و از راه غیرقانونی به دست آورده به جرم خیانت اموالشان مصادره و از مقام ریاست عزل شوند.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله این روش نیکو را پایه ریزی کرد. آن حضرت دخل و خرج کارمندانش را حسابرسی میفرمود. مردی از قبیله «ازد» راه برای جمع آوری صدقات مأمور کرد. وقتی بازگشت حضرت از او حساب رسی کرد. وی گفت: این مال از آن شماست و این مال را مردم به من هدیه کردهاند. حضرت ناراحت شد و فرمود: چه فکر میکند کسی که ما او را برای کاری - که خداوند ما را به سرپرستی آن گماشته - مأمور کردهایم و میگوید: این مال از آن شما و این نیز به من هدیه شده است؟ آیا اگر این شخص کاری نمیکرد و در خانهی پدر و مادرش مینشست چیزی به او هدیه میشد؟ سوگند به کسی که جانم در دست اوست، هر کسی که از طرف ما بر کار و شغلی مأمور شود و در آن کار خیانت کند، روز قیامت در حالی محشور خواهد شد که آن مال بر گردنش آویخته شده است... (کنایه از رسوایی او است) سپس حضرت دستها را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: خداوندا، تو شاهد باش! من ابلاغ کردم. [و این سخن را دو یا سه بار تکرار کرد] (القرشی، 1375، 435).
ج /2 ) مجمع تشخیص مصلحت نظام، بازوی علمی و فکری رهبری
در ارتباط با اصطکاک قوای سهگانه یا عجز هرکدام نسبت به ایفای نقش و مسؤولیت خویش، یا خدای نخواسته غلبهی فساد و در نتیجه سلب اطمینان از آن دستگاه، در اصلاح قانون اساسی پیشبینی لازم به عمل آمده است.
قانون اساسی در مقام تغییر و تحول و اصلاح، در اصل یکصد و دوازدهم، سازمانی را به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام پیش بینی کرده است. چه خطراتی نظام را تهدید میکرد یا باعث صدمه به نظام بود که چنین سازمانی میتواند آن خطرات را از بین ببرد؟
پیدایش مجمع تشخیص مصلحت به مناسبت اختلاف نظری بود که سالها بین مجلس و شورای عالی قضایی از یک طرف و شورای نگهبان در طرف دیگر وجود داشت. (مدنی، 1374، 2ـ261)
امام در زمان حضور، و در زمان غیبت ولی فقیه در نظام مقدس جمهوری اسلامی قلب و کانون حرکت نظام و مرجع رسیدگی به معضلاتی است که از عهدهی سایرین ساخته نیست. مجلس شورای اسلامی و قوهی قضائیه و شورای نگهبان و قوهی مجریه در عین سلامت فکر و رأی و تعهد و پای بندی به نظام و با همهی اعتمادی که به آنها هست در دایرهی مأموریت خود نظر میافکنند، و مصالح را در محدودهی عملی خود مشاهده میکنند، و غیر از این هم انتظاری نمیرود. از این روی، ممکن است در پیاده کردن قانون و یا تطبیق تفسیر آن بر مصادیق فعلی نتوانند تمامی ابعاد موضوع را بنگرند، در حالی که مصالح عالیه و رأی آن و فراتر از آن باشد، و این جاست که فلسفهی مقام و موقعیت رهبری ولی فقیه در این مجموعه روشن میشود، یعنی ضرورت وجود مرکز حل مناقشات و اختلافاتی که طبعاً وجود پیدا میکنند، تا به عنوان فصل الخطابی کارگشا باشد.
امام راحل قدسسره طی نامهای مبنی بر ضرورت تشکیل چنین مجمعی - مرکب از فقهای شورای نگهبان، رئیس جمهور و چند نفر دیگر، و در صورت لزوم، کارشناسان دیگر - فلسفهی آن را چنین بیان داشتهاند: حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمهای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز میگردد. امروز جهان اسلام، نظام جمهوری اسلامی را تابلوی تمام نمای حل معضلات خویش میدانند، مصلحت نظام و مردم از امور مهمهای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمانهای دور و نزدیک زیر سؤال برد و اسلام مستکبرین و متکبرین را با پشتوانه میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند. (مدنی، 1374 ، 264 پاورقی)
اصل یکصد و دوازدهم قانون اساسی فلسفهی تأسیس این مجمع را چنین توصیف میکند:
مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در مواردی که مصوبهی مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع و یا قانون اساسی بداند، مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام نظر شورای نگهبان را تأمین نکند. مشاوره در اموری که رهبری به آنان ارجاع میدهد و سایر وظایفی که در این قانون ذکر شده است به دستور رهبری تشکیل میشود. (قانون اساسی، 1368 ، 50)
البته این از نقطه نظر مثبت و با توجه به وضعیت فعلی نگاه ما به این دستگاههاست؛ اما همیشه ممکن است این گونه نباشد و چنان چه در مورد نقش نظارت عمومی بیان شد، امکان نفوذ بیگانه یا لغزش خودی و یا ضعف یا خطای انتخاب در نیروهای مؤثر نظام در هر یک از دستگاهها را در معیار دموکراسی نمیتوان از نظر دور داشت؛ لذا نقش رهبری ولی فقیه را به عنوان نظارت عالیه در نجات کشور از ورطهی اختلافات مهلک به خوبی احساس میکنیم. طبیعی است که ولی فقیه هر چند هم که افقه و اعلم و بسیار متبحر باشد، نمیتواند به اندازهی یک متخصص هر رشته و فنی احاطهی عملی بر همه امور داشته باشد و باید در امری به خبرهی آن رجوع نماید - چنان که سیرهی علمای سلف بر این بوده است. از این روی، ضرورت دارد مجمعی مرکب از مسؤولان امور از یک طرف و کارشناسان زبده و مورد اطمینان از سوی دیگر به عنوان بازوی علمی و فکری رهبری تحقق یابد تا وی را بر انجام رسالتش یاری رساند. (ر. ک. قانون اساسی، 1368، اصل یکصد و دهم، بند یک)
منابع و مآخذ
- قرآن مجید.
- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (1368)، دبیرخانه شورای بازنگری قانون اساسی، چاپخانه مجلس شورای اسلامی، تهران.
- الامام الرضا علیهالسلام (1406 ق)، صحیفة الرضا علیهالسلام ، چاپ کنگره جهانی امام رضا علیهالسلام ، مشهد.
- الحرانی، ابومحمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه (1363)، تحف
اندیشه حوزه » شماره 49 (صفحه 195)
العقول عن آل الرسول، انتشارات اسلامیه، تهران.
- الرضی، ابوالحسن محمدبن حسین الطاهر (1395 ق)، نهجالبلاغه، با تصحیح صبحی صالح، افست ایران، انتشارات هجرت، قم.
- الرضی، ابوالحسن محمدبن حسین الطاهر (1376)، نهجالبلاغه، از روی نسخهی صبحی صالح، ترجمهی محمد دشتی ـ محمد کاظم محمدی (المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه. چاپ دورهی 7 جلدی ج 1)، مؤسسهی تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیهالسلام .
- القرشی، باقر شریف، نظام حکومتی و اداری در اسلام، ترجمهی عباسعلی سلطانی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، (به نقل از: ابن قیم الجوری، الطرق الحکمیة فی السیاسیة الشرعیة، ص 248) و نیز، قاضی ابی یعلی، الاحکام السلطانیة، به تصحیح محمد حامد الفقی، دفتر تبلیغات اسلامی قم، ج 1 ، ص 72 : پاورقی نقل از بخاری و مسلم از ابی حمید الساعدی.
- بشیر، حسین (1381)، «نظام دادرسی علوی»، دوماهنامه اندیشه حوزه، ش 33-32 (فروردین - اردیبهشت)، مشهد.
- خامنهای، سید علی الحسینی، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران (1379)، «بیانات معظم له در جمع دانشجویان دانشگاه امیر کبیر»، روزنامه جمهوری اسلامی، 13 اسفند.
- خدمتی، ابوطالب - آقا پیروز، علی - شفیعی، عباس 1381 ، مدیریت علوی، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم.
- شعبانی، قاسم (1378)، حقوقی اساسی و ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران، مؤسسه اطلاعات، چاپ ششم، تهران.
- مجلسی - 2 ، محمد باقر، علامه (1397 ق)، بحارالانوار، ج 75 ، المکتبه الاسلامیه، تهران.
- مجلسی - 1 ، محمد باقر، علامه (1397 ق)، بحارالانوار، ج 100 ، المکتبه الاسلامیه، چاپ 2 ، تهران.
اندیشه حوزه » شماره 49 (صفحه 196)
- مجلسی - 3 ، محمد باقر، علامه (1404 ق)، بحارالانوار، ج 2 ، مؤسسه الوفاء بیروت، (به نقل از: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، دارالکتب الاسلامیه قم، 1373 هجری قمری.
- مدنی، سید جلال الدین، دکتر (1374)، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، نشر مولف، چاپ سوم، تهران.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (1379 ق)، تاریخ یعقوبی، ج 2 ، دارصادر - دار بیروت، بیروت.