فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۲۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از سازمانها و شرکتها با رقابت بسیار زیاد و محیط نامطمئنی مواجه هستند که به واسطه نوآوریهای تکنولوژی و نیازهای در حال تغییر مشتریان شدت پیدا کرده است و تمرکز بر مهندسی ارزش و استفاده بهینه از منابع به شدت روبه افزایش می باشد. در چنین محیطی رویکردهای تک بعدی گذشته در زنجیره تامین دیگر قابلیت و توانایی خود را از دست داده اند یکی از راههای مقابله با چنین چالشهایی استفاده از تلفیق دو پارادایم نابی و چابکی است . ازاین رو با هدف تدوین مدلهای نابی- چابکی زنجیره تامین ،بررسی گسترده ای در ادبیات موضوع صورت گرفته ا ست.
در نتیجه این کار ومصاحبه با آگاهان 15 عامل اصلی موفقیت زنجیره تامین ناب- چابک شناسایی شدند.سپس این فاکتورها وارد پرسشنامه ای شده و در اختیار آگاهان زنجیره تامین دو شرکت مطرح گرماساز ایران قرار گرفت. نتایج بدست آمده با رویکرد مقایسه تطبیقی از دو تکنیک مدل سازی ساختاری – تفسیری و دیمتل بدست آمدند که در نتیجه آن دو نقشه استراتژی جداگانه برای نابی- چابکی زنجیره تامین ارایه شدند.ارتباطات بدست آمده در مدل سازی ساختاری – تفسیری و دیمتل نشان داد که استفاده از IT ، مدیریت ، آموزش و توسعه کارکنان ،طراحی شبکه تامین و استاندارد سازی فرایندها پایه و اساس نابی – چابکی را تشکیل می دهند ودر پی بینشی که نقشه استراتژیک دیمتل و مدلسازی ساختاری-تفسیری به مدیران ارایه می کند می تواند به آنها در برنامه ریزی استراتژیک برای بهبود نابی- چابکی زنجیره تامین کمک کند
یک رویکرد برنامهریزی تعاملی فازی برای طراحی شبکه زنجیره تأمین چندسطحی، چند کالایی و چند دورهای تحت شرایط عدم قطعیت با در نظر گرفتن هزینه و زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی شبکه زنجیره تأمین توجه محققان زیادی را در سال های اخیر به خود جلب کرده است. در این مقاله، یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط امکانی جدیدی برای مسأله طراحی شبکه زنجیره تأمین (شامل سه بخش خرید، تولید و توزیع) چند کالایی، چند دوره ای تحت شرایط عدم قطعیت ارایه می شود. این مدل دو هدفه است که هدف اول با استفاده از مفاهیم هزینه گذاری مبتنی بر فعالیت و هزینه مالکیت کل و هدف دوم با استفاده از مفهوم تولید به هنگام (JIT) به ترتیب دو عامل هزینه و زمان را بهینه می کند. برای حل مدل مذکور از یک رویکرد حل فازی تعاملی استفاده می شود. خروجی های مدل شامل مقدار خرید از هر تأمین کننده، مقدار تولید از هر محصول، میزان موجودی، مقدار زودکرد و دیرکرد کالاها، نوع حمل کالاها، مقدار حمل مواد اولیه و محصولات بین تسهیلات مختلف و نیز انتخاب تأمین کنندگان در دوره های متفاوت است. به منظور ارزیابی و اعتبارسنجی مدل و رویکرد حل مذکور، یک مثال عددی ارایه و سپس با روش فوق حل شده و در ادامه، نتایج آن با نتایج یک روش غیرفازی مقایسه می شود. در خاتمه نتایج تحقیق ارایه می گردد.
طراحی الگوی زنجیره تامین ناب با استفاده از تکنیک معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنجیرههای تامین کنونی در محیطی فعالیت میکنند که همواره به دنبال بهبود و کااه هزیناه هاا و اساتفاده از
راهکارها و راهبردهایی در این جهت هستند. راهبرد ناب یکی از این راهبردها است که به زنجیرههای تامین در
جهت حذف ضایعات به عنوان اصلیترین هدف کمک مای کناد. از ایان رو، ایان تحییاد در راساتای حراحای
الگویی برای زنجیره تامین ناب با تاکید بر محیط فعالیات پلایا اسات. ایان تحییاد از لحاات روش توصایفی -
تحلیلی و از لحات هدف کاربردی است. جامعه آماری این تحیید، شاام کلیاه مادیران و کارشناساان زنجیاره
تامین پلیا و نمونه آماری شام 106 نفر است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدهاناد. در
این تحیید پا از بررسی مدلهای مختلف زنجیره تامین نااب و اساتخرام مولفاه هاای آن، باا اساتفاده از روش
دلفی دو دور، مولفهها مطابد با شرایط سازمان پلیا بومیسازی گردید و با استفاده از پرسشنامه محیاد سااهته
احلاعات، جمعآوری و با به کارگیری روش معادلات ساهتاری و نرم افزار PLS دادههای تحیید مورد تحلی
قرار گرفت. نتایج حاص از تحیید بیانگر آن است که ابعاد زنجیره تامین نااب پلایا شاام عناصار مادیریتی،
تولید و هدمات، راهبردی، تامین کنندگان و مشتری مداری میباشد.
به کارگیری رویکرد تلفیقیQFD فازی و TOPSIS در انتخاب تأمین کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب تأمین کننده یک مشکل چند شاخصه است که هر دو عوامل کیفی و کمی را در برمی گیرد. برای برخورد با این مشکل، تکنیک های مختلفی پیشنهاد شده است. با تکیه بر داده های محض ریاضی، این تکنیک ها، اشکالات قابل توجهی دارند. خصوصاً هنگامی که بخواهیم عوامل کیفی را که در انتخاب تأمین کننده بسیار مهمند و به آسانی قابل اندازه گیری نیستند را در نظر بگیریم. بعضی از رویکردهای ابتکاری، مبتنی بر تکنیک های هوش مصنوعی از قبیل منطق فازی با موقعیت های تصمیم گیری خیلی خوبی هماهنگ می شوند، به خصوص زمانی که تصمیم گیرندگان قضاوتهای ناهمگنی را بیان می نمایند. در این پژوهش با ترکیب منطق فازی و خانه کیفیت (HOQ)، معیارهای کیفی در فرایند انتخاب تأمین کنندگان جلو بندی در شرکت سازه گستر سایپا در نظر گرفته می شود. سپس روش TOPSIS اتخاذ می شود تا سنجه های کمی را مورد توجه قرار دهد. نهایتاً با ترکیب تکنیک هایFUZZY-QFD و TOPSIS، تأمین کنندگان جلو بندی نیسان در این شرکت انتخاب و رتبه بندی خواهند شد. توجه به هر دو معیارهای کیفی و کمی، نکته مهم به کار رفته در این پژوهش است و متدولوژی مورد استفاده نیز جنبه نوآورانه آن محسوب می گردد. تعداد کارشناسان محدود مربوط به هر قطعه و در دسترس نبودن برخی معیارهای کمی، از محدودیت های موجود در راستای انجام این تحقیق بوده است.
انتخاب تأمین کنندگان بر مبنای ریسک با استفاده از روش ELECTRE III مطالعه موردی: (تأمین سنگ آهن در شرکت ذوب آهن اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت زنجیره تأمین، فرآیند اتخاذ تصمیمات یکپارچه از تأمین مواد اولیه تا مصرف کالا توسط مشتریان نهایی است. انتخاب تأمین کننده یکی از مهمترین مسائل تصمیم گیری در این حوزه است که در آن عوامل کیفی و کمی متعددی برای مشخص کردن تأمین کننده با بالاترین قابلیت دخیل هستند. با افزایش پیچیدگی زنجیره تامین، سطح عدم اطمینان و ریسک موجود نیز افزایش می یابد. از این رو مدیریت ریسک زنجیره تأمین به ویژه ارزیابی ریسک تأمین کنندگان مورد توجه سازمان ها قرار گرفته است. در این تحقیق نخست ضمن شناسایی جامع ریسکهای تامین کننده در صنعت تولید فولاد به روش کوره بلند، یک دسته بندی سلسله مراتبی در قالب سه سطح و 38 رویداد ریسکی ارائه شد. سپس با در نظر گرفتن رویدادهای ریسکی، مجموعهای از 9 معیار برای ارزیابی ریسک ها پیشنهاد شدند. در ادامه یک شاخص ترکیبی مبتنی بر معیارهای ارزیابی و اوزان اهمیت آن ها به منظور ارزیابی دقیق تر و واقع بینانه تر ریسکهای هر کدام از تامین کنندگان ارائه گردید. در نهایت از روش الکتر 3 برای ارزیابی و اولویت بندی تامین کنندگان (معادن) سنگ آهن کارخانه ذوب آهن اصفهان استفاده شده است. بر این اساس، معدن سنگ آهن جلال آباد به عنوان گزینه دارای ریسک کمینه و معدن شرق ایران به عنوان گزینه دارای ریسک بیشینه شناسایی و معرفی شدند.
رویکرد جدیدی برای در نظر گرفتن عامل دارای نقش دوگانه در مسئله ی انتخاب تأمین کننده: DEA با مرزهای کارآ و ناکارآ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله مسئله ی عواملی را که در مسئله ی انتخاب تأمین کننده می توانند هم به عنوان ورودی و هم به عنوان خروجی در نظر گرفته شوند، بررسی می کند. کمیت یک چنین عاملی ممکن است بر کارآیی نسبی تأمین کنندگان تأثیر بگذارد. علیرغم این واقعیت که مقالات زیادی به بررسی عوامل دونقشی پرداخته اند، لیکن به نظر می رسد که ایده ی طبقه بندی کردن یک عامل به عنوان ورودی یا خروجی در یک مدل واحد نمی تواند روابط سببی بین ورودی ها و خروجی ها را در نظر بگیرد. رویکرد ساده ای برای حل این محدودیت و نیز در نظر گرفتن عوامل دارای نقش دوگانه پیشنهاد می شود. یک مثال عددی کاربرد رویکرد پیشنهادی را در زمینه ی انتخاب تأمین کننده نشان می دهد.
ارائه مدلی ترکیبی برای انتخاب تامین کنندگان مبتنی بر رویکرد خوشه بندی و حل آن با استفاده از الگوریتمهای NRGA و NSGA-II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت زنجیره تامین یکی از مهمترین استرات ژیهای رقابتی است که در شرکتهای مدرن اساتفاده ما یشاود.
هدف اصلی مدیریت زنجیره تامین ادغام تامین کنندههای مختلف برای برآوردن تیاضای بازار است. باه هما ین
دلی فرآیند ارزیابی و انتخاب تامینکنندگان نی حیاتی و تاثیر قاب توجهی روی ماد یریت در زنجیا ره تاام ین
دارد. این میاله، یک مدل ترکیبی را بر اساس نگرش هوشهبندی و انتخاب تاام ین کننادگان ارا ئا ه ما یدهاد. باه
حوری که ابتدا روش هوشه بندی K هارمونیک که یکا ی از روشهاا ی پرکااربرد در آناال یز هوشاه بناد ی محساوب -
میشود برای هوشه بندی تامین کنندگان مورد استفاده قرار میگیرد، سپا بر اساس هروجی حاص از هوشاه بناد ی،
یک مدل نند هدفه برای انتخاب مناسبترین تامین کننده در نیر گرفته میشود. از آن جا که مسئله نندهدفاه
مورد مطالعه به دسته مسای NP-hard تعلد دارد، برای ح مادل پ یشانهاد ی در یا ک زماان موجاه از الگاو ریتمهاای
ژنتیاک مرتاب ساازی ناامغلوب NSGA-II) ( و ژنتیاک رتباهبنادی ناامغلوب NRGA) ( بهاره گرفتاهایام. نتاایج
محاسباتی بدست آمده نشان میدهد که آنالیز هوشهبندی میتواناد باه عناوان یا ک راه کاار ماوثر در انتخااب
تامینکنندگان در نیر گرفته شود. برای ارزیابی تاثیر آنالیز هوشهبندی بر روی انتخاب تاام ینکننادگان نناد ین
مجموعهی داده در نیر گرفته میشود
تأثیر انعطاف پذیری زیرساخت فناوری اطلاعات و عملیات مدیریت زنجیره تأمین بر مزیت رقابتی و عملکرد مالی در شرکت های تولیدی و صنعتی شهرستان اهواز
حوزه های تخصصی:
بسیاری از سازمان ها رشد زیرساخت فناوری اطلاعات اثربخش را به عنوان یکی از بالاترین اولویت های مدیریت فناوری اطلاعات بر کل سازمان می دانند. ایجاد یک زیرساخت فناوری اطلاعات قوی به مهم ترین موضوع مورد نگرانی در مدیریت فناوری اطلاعات تبدیل شده است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر انعطاف پذیری زیرساخت فناوری اطلاعات و عملیات مدیریت زنجیره تأمین بر مزیت رقابتی و عملکرد مالی انجام پذیرفته است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش از نوع توصیفی – علی است. جامعه موردمطالعه این تحقیق را مدیران ارشد شرکت های تولیدی و صنعتی شهرستان اهواز تشکیل می دهد که یک نمونه 217 نفری از آن ها بررسی شد. ابزار اندازه گیری متغیرهای تحقیق پرسشنامه بود. همچنین تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شده است. نتایج نشان می دهد که سطح بالای عملیات مدیریت زنجیره تأمین منجر به افزایش مزیت رقابتی و عملکرد مالی می شود و سطح بالای انعطاف پذیری زیرساخت فناوری اطلاعات منجر به افزایش مزیت رقابتی می شود ولی منجر به افزایش عملکرد مالی نمی شود همچنین مزیت رقابتی تأثیر مثبت و مستقیم بر عملکرد مالی دارد.
انتخاب تأمین کنندگان در محیط های تخفیف حجمی در حضور هر دو نوع داده های اصلی و ترتیبی: رویکرد جدیدی بر مبنای DEA با مرز دوگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با استفاده گسترده از فلسفه های تولید مانند تولید به موقع، امروزه بیش از گذشته بر در نظر گرفتن همزمان داده های اصلی و ترتیبی در فرایند انتخاب تأمین کننده تأکید می شود. به طور سنتی، بسیاری از مدل های بهینه سازی انتخاب تأمین کننده فرض را بر این می گذارند که قیمت متوسط مخارج مربوط به آن ثابت است. ولی در واقع، وضعیت اصلاً به این صورت نیست. در حقیقت، تأمین کنندگان معمولاً تخفیف های حجمی می دهند تا خریداران را به سفارش بیشتر ترغیب کنند. برای انتخاب بهترین تأمین کنندگان در محیط های تخفیف حجمی در حضور هر دو نوع داده های اصلی و ترتیبی، این مقاله رویکرد نوآورانه ای را پیشنهاد می کند. در این مقاله نخست از دو دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه، کارایی های تأمین کنندگان تحت ارزیابی به دست می آورده می شود. دیدگاه خوشبینانه، هر تأمین کننده را با مجموعه ای از مطلوب ترین وزن ها ارزیابی می کند و کارایی های اندازه گیری شده از دیدگاه خوشبینانه، کارایی های خوشبینانه نامیده می شوند. دیدگاه بدبینانه، هر تأمین کننده را با مجموعه ای از نامطلوب ترین وزن ها ارزیابی می کند و کارایی های اندازه گیری شده از دیدگاه بدبینانه، کارآیی های بدبینانه نامیده می شوند. سپس، نشان داده می شود که این دو نتیجه ارزیابی با یکدیگر تعارض دارند و بدون تردید یک سویه، غیرواقع گرایانه و غیرمتقاعد کننده هستند. برای غلبه بر این مشکل، یک اندازه عملکرد کلی جدیدی را پیشنهاد می کنیم که برای ادغام اندازه های به دست آمده از دیدگاه های خوشبینانه و بدبینانه استفاده می شود و آن را برای شناسایی تأمین کننده دارای بهترین عملکرد به کار خواهیم برد. یک مثال عددی کاربرد روش پیشنهادی را نشان خواهد داد.
تحلیل موانع تعامل پذیری فرهنگی در زنجیره تأمین صنعت خودرو با به کارگیری رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری( ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همکاری بین شرکت ها در زنجیره تأمین صنایع مختلف برای دستیابی به رضایت مشتریان نهایی ضروری است، اما طبق تحقیقات مختلفی که انجام شده است، بسیاری از پروژه های همکاری توفیق لازم را نمی یابند. یکی از مهم ترین دلایل این امر عدم توجه به مسائل و اختلافات فرهنگی در ایجاد همکاری بین سازمان هاست. نظر به اهمیت موضوع، در این تحقیق ابتدا موانع مهم تعامل پذیری فرهنگی بین سازمان های همکاری کننده در زنجیره تأمین صنعت خودرو شناسایی شد و سپس این موانع با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری، سطح بندی گردیدند. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش، از خبرگان و متخصصین صنعت خودرو در شهر رشت با استفاده از پرسشنامه سطح بندی موانع تعامل پذیری فرهنگی که توسط محقق بر طبق روش شناسی مدل سازی ساختاری تفسیری طراحی شده، گردآوری شده است. مطالعه نشان می دهد که رفع چهار مانع «تفاوت در جهت گیری استراتژیک سازمان ها»، «تفاوت پرسنل سازمان ها از لحاظ دانش، تجربه و ظرفیت یادگیری»، «تفاوت در زبان گفتاری سازمان ها» و «تفاوت در میزان توجه سازمان ها به یادگیری» سنگ زیربنای رفع موانع تعامل پذیری فرهنگی در زنجیره تأمین می باشند.
مدیریت ریسک عرضه در زنجیره تأمین صنعت خودرو: نظریه ای برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله ارائه مدل فرایندی مدیریت ریسک عرضه در زنجیره تأمین صنعت خودرو است. مدل فرآیندی مدلی است که چرایی ورود خودروساز به فرآیند مدیریت ریسک عرضه و چگونگی این فرآیند را تشریح می نماید. با اتکاء به رویکرد نظریه برخاسته از داده ها و نتایج حاصل از ۱۳مصاحبه عمیق با ۱۰ تن از مدیران و کارشناسان زنجیره تأمین صنعت خودرو، چارچوبی نظری برای این موضوع صورت بندی شد. بر مبنای این چارچوب، مقوله فرآیند ادراکی-اسنادی چرایی ورود خودروساز به فرآیند مدیریت ریسک عرضه را تبیین می کند. همچنین چهار مقوله عوامل بسترساز، عوامل اقتضایی، اهداف و فرآیند مواجهه چگونگی مدیریت ریسک عرضه را توسط خودروساز تشریح می نمایند.
طراحی چند هدفه شبکه زنجیره تأمین با رویکرد الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی شبکه زنجیره تأمین از اساسی ترین مسائل مطرح در سازمان هاست، به خصوص سازمان هایی که در سطح بین المللی فعالیت می کنند. بهینه سازی این شبکه منجر به مدیریت کارا و مؤثر عملیات کل زنجیره تأمین می شود. طراحی شبکه تعداد، موقعیت، ظرفیت، نوع تسهیلات شبکه، مسیرهای توزیع، حمل مواد و محصولات از تأمین کننده تا مشتری و برعکس را مشخص می کند. این پژوهش روش حل جدیدی براساس الگوریتم های فرا ابتکاری MOGA و NSGAII برای یافتن مجموعه ای از جواب های پارتو بهینه ارائه می دهد. مسئله طراحی دو هدفه شبکه لجستیک یکپارچه، مجموعه ای از جواب های جایگزین را جهت توانمند ساختن تصمیم گیرندگان پیشنهاد می کند. نظر به اینکه در این تحقیق، سطح سرویس از اهمیت بالایی برخوردار می باشد، از این رو مدلسازی بر اساس برآورده شدن تمام تقاضای مشتریان انجام شده است.
اهداف مورد نظر برای بهینه سازی شبکه شامل کمینه سازی هزینه کل و بیشینه سازی استفاده متوازن از ظرفیت تسهیلات شبکه است که منجر به کاهش زمان در سرویس دهی به مشتریان (افزایش سطح سرویس) می شود. به این ترتیب نه مسئله آزمایشی از کوچک تا بزرگ طراحی شد و برای مقایسه کیفیت جواب های پارتو به دست آمده از الگوریتم ها، هفت معیار مطرح در فضای چند هدفه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که جواب های تولیدی به وسیله الگوریتم NSGAII از کیفیت بالاتری برخوردارند.
مکان یابی پویای چند تسهیلاتی در یک زنجیره تأمین در شرایط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به ارائه رویکردی یکپارچه برای طراحی خاصی از شبکه های توزیع در فضای زنجیره تأمین پرداخته شده که در آن تصمیمات مرتبط با مکان یابی پویای تسهیلات، برآورده سازی تقاضای مشتریان با رویکردی یکپارچه اتخاذ می گردد. در این راستا ، یک مدل ریاضی جدید مکان یابی پویا چند تسهیلاتی به منظور کمینه سازی مجموع هزینه های مرتبط بر مکان یابی اولیه هر یک از تسهیلات در سطح ظرفیتی خاص، مکان یابی مجدد تسهیلات و حمل و نقل اقلام از کارخانه به محل مراکز توزیع و سپس به مشتری نهایی، ارائه شده است. همچنین از آنجائیکه در دنیای واقعی برخی از پارامترهای مدل پیشنهادی، همچون هزینه حمل و نقل هر واحد محصول از کارخانه به مرکز توزیع مستقر شده، هرینه استقرار مکان اولیه به مرکز توزیع، هزینه اولیه برای استقرار مجدد به مرکز توزیع و تقاضای تخصیص یافته به مراکز توزیع برای هر یک از محصولات، دارای ماهیت غیر قطعی می باشند. لذا پارامترهای مذکور، متعیر فازی در نظرگرفته شده و در این راستا، مدل در شرایط فازی نیز توسعه داده شده است. از جنبه های نو آورانه، تحقیق می توان به ارائه مدلی جهت مکان یابی پویای چند تسهیلاتی در یک زنجیره تامین در شرایط قطعی و فازی و ارائه الگوریتمی جدید برمبنای روش خیمنز اشاره کرد. نتایج خروجی، نشان از کارایی الگوریتم توسعه داده شده و صرفه جویی در هزینه های مسأله پیشنهادی در مقایسه با شرایط قطعی دارد.
مدل ساختاری عوامل ارگونومیک مؤثر بر اجرای سیستم مدیریت کیفیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ع دم رعای ت مسائل ارگونومیک در مح یط کار موجب کاهش کارآیی و کیفیت می گردد و در نتیجه هزینه ه ای بسیار زیادی را هم برای ک ارفرما و هم برای کارکنان بدنبال خواهد داشت. تحقیقات بسیاری در زمینه نقش ارگونومی در کاهش ناراحتی های عضلانی- اسکلتی، افزایش بهره وری، بهبود کیفیت، زندگی کاری، ایمنی و کارآیی کلی سازمان انجام یافته است و متخصصین ارگونومی نیز با بهینه کردن تناسب بین انسان – ماشین و محیط، کارآیی سیستمها را بهبود بخشیده اند. لیکن امروزه توجه به ارگونومی از حد یک ابزار فراتر رفته و به یک استراتژی جهت بهبود بهره وری سیستم و بهبود راندمان و عملکرد انسان تبدیل شده است. در این تحقیق سعی ش ده اس ت با توجه به الزامات سیستم مدیریت کیفیت به ارائه یک مدل ساختاری در زمینه تاثی رگ ذاری جنبه های مخت لف ارگ ونومی ش امل فیزیولوژی کار، بیومکانیک شغلی، روان شناسی مهندسی و آنتروپومتری بر نظام کیفیت و بهره وری پرداخته شود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که از بین عوامل ارگونومیک محیط کار، عامل بیومکانیک شغلی بیشترین تأثیر را بر اجرای سیستم مدیریت کیفیت جامع دارد.