فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۷٬۸۰۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
گفتگو از نسبت میان دین و اخلاق، از جمله مباحثی است که قرن ها مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف است. پرسش مهم این است که آیا دین می تواند در عرصه اخلاق به ایفای نقش بپردازد و در سامان دادن به نظام اخلاقی به کار آید؟ آنچه مورد پذیرش قرار گرفت، اعطای شأن و مقامی خاص به اخلاق در دین و نیز اعتباری خاص به منابع و معارف دینی در ساماندهی سامانه اخلاقی است. سامانه اخلاقی، براساس این نوشتار، دارای عناصر و مؤلفه هایی همانند نظریه ارزش، اصول بنیادین، قواعد استنتاجی، مشوق ها و ضمانت های اجراست. نظریه ارزش مهم ترین عنصر نظام اخلاقی است. بر مبنای یافته های این نوشتار با استفاده از روش تحلیل منابع دینی، دین و منابع معرفت دینی، دست کم به دو صورت می توانند در شکل دادن به نظریه ارزش نقش ایفا نمایند: الف. با تدارک دیدن مبانی ای که براساس آن مبانی نظریه ارزش و نظام اخلاقی سامان می یابند و ب. با تعیین مستقیم نظریه ارزش و نشان دادن صریح نظریه ارزش صحیح. لازم به ذکر است، توجه دادن به اخلاق به مثابه یک نظام و نیز، اشاره به نقش دین در شکل دادن به مهم ترین عنصر نظام اخلاقی، یعنی نظریه ارزش اخلاقی، دو نوآوری مهم این نوشتار تلقی می گردد.
ارزیابی نگاه حداقلی به زن در عبارات ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
151 - 174
حوزه های تخصصی:
امروزه مسئلة زن و جایگاه هستی شناختی او، یکی از مباحث مطرح در حوزة اندیشه و علوم اجتماعی است. این مسئلة نوظهور اگرچه در اندیشة متفکران چند سدة گذشته از جمله ملاصدرا، مسبوق به سابقه نیست، اما عبارات اندک و موجزی از برخی اندیشمندان وجود دارد که با تکیه بر آن ها می توان به «ارزش انسانی زن» نزد ایشان پِی برد. در فلسفة صدرالمتالهین افزون بر برخی از عبارات (چهارده عبارت) دربارة زنان، مبانی فلسفی وی نیز می تواند در خصوص دیدگاه ملاصدرا کمک کننده باشد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده، می کوشد بدین پرسش که «آیا ملاصدرا نسبت به جایگاه انسانی زن، نگاهی حداقلی داشته است؟» پاسخ دهد. حاصل تلاش های صورت گرفته بر اساس دو نحوة بررسی عبارت محور و مبنا محور، آن است که عباراتی که از صدرالمتالهین در انتساب نقصان عقل به زن وجود دارد، نه معنایی که عُرف از قصور عقل می فهمد را دارد و نه به جنس زن اختصاص دارد بلکه عبارات مزبور بیان گر مرتبه ای از مراتب انسان، خواه زن و خواه مرد است؛ مبانی فلسفی او نیز به طور مطلق جنسیت پذیری نفس را نفی و به این ترتیب برابری هویت انسانی زن و مرد را اثبات می کند، همچنین در اثنای این پژوهش به چند اشکال احتمالی و پاسخ آن ها، پیرامون عدم جنسیت پذیری نفس اشاره شده است.
بسط ولایت مهدوی و جهانی شدن دین در اندیشه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(ره)
منبع:
جامعه مهدوی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶)
40 - 69
حوزه های تخصصی:
وجود رهبری الهی، حضور دین و مکتب، ایجاد تشکل مؤمنان (حزب الله) و تشکیل دولت اسلامی از ارکان چهارگانه ای هستند که برای بسط ولایت مهدوی در زمین و جهانی شدن دین لازم و ضروری است. در زمان غیبت رهبری الهی در قالب ولایت فقیه جامع الشرایط متجلی است و دین الهی نیز در قالب قرآن کریم و سنت معصومین علیهم السلام موجود است. اما دو رکن دیگر یعنی تشکل مؤمنان و حزب الله (امت سازی) و دولت اسلامی را باید محقق کرد و به هر میزان این دو رکن تحقق پیدا کنند و دایره شمول بیشتری را در بر بگیرند، یک گام به سمت بسط ولایت الهی به پیش خواهیم رفت و به جهانی شدن دین کمک خواهیم کرد که نقطه اوج آن در زمان ظهور اتفاق خواهد افتاد. بدین جهت بررسی چگونگی بسط ولایت مهدوی در زمین و به تبع آن جهانی شدن دین، از امور مهم و ضروری برای پژوهش و تحقیق است. حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (ره) از معدود فقهایی است که با نگاه راهبردی به امامت و مهدویت در صدد بود با نشان دادن چگونگی بسط ولایت مهدوی برای تمام بشریت و در همه پهنه جهان هستی، به جهانی شدن دین کمک کند. ایشان برای تحقق این امر مهم هم به آیات قرآن کریم و هم به روایات استشهاد کرده است؛ بنابراین فرضیه این پژوهش آن است که در اندیشه آیت الله صافی گلپایگانی (ره) با بسط ولایت مهدوی می توان به جهانی شدن دین کمک کرد. در این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی - تحلیلی بسط و گسترش ولایت مهدوی و جهانی شدن دین در اندیشه حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (ره) مورد بررسی قرار گرفته و به این سؤال اصلی که در اندیشه حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (ره) چگونه می توان ولایت مهدوی را به هدف جهانی شدن دین بسط و گسترش داد؟ پاسخ داده شده است. تبیین ارکانی چون ضرورت وجود امامت و رهبری الهی در زمین و ضرورت وجود دین الهی و تشکل مؤمنانه و امت سازی اسلامی با تأکید بر نقش دولت اسلامی در این حوزه از یافته ها و نوآوری های این مقاله است.
بررسی عوامل و آثار نگاه کلامی علامه مجلسی به برخی از فرق و ادیان با تأکید بر «بحارالانوار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
101 - 130
حوزه های تخصصی:
درباره علامه مجلسی و تألیفات او، مطالعات گوناگونی صورت گرفته است، اما این پژوهش تلاش می کند ضمن مراجعه به آثار ایشان و با تأکید بر بحار الانوار، نگاه کلامی علامه را به مباحث ادیان و فرق با ملاحظه روایات، فهم و منعکس کند. از آنجا که عواملی چون مقام شیخ الاسلامی، کرسی علمی، کثرت اصحاب و ملازمان درسی، پیشینه خانوادگی مذهبی و نیز زمینه و زمانه ای که وی در آن زیسته است جملگی مجلسی را احاطه کرده و احتمالاً در اندیشه کلامی او تأثیراتی برجای نهاده است. جستار پیش رو شواهدی از حضور موارد مذکور را در مطالعات او جویا شده و کوشیده است تا با استفاده از روش اسنادی و بهره مندی از شیوه ی توصیفی تحلیلی، ضمن دستیابی به نوع عملکرد مجلسی در فرق و ادیان، به بررسی تأثیرات عوامل پیش گفته بر رویکرد کلامی وی بپردازد. نتیجه ای که از پژوهش پیش رو حاصل آمده این است که این عوامل در نوع خوانشی که مجلسی در روایات مربوطه برگزیده، تأثیر نهاده است و ظهور آن را می توان در مواضع گوناگون از کتاب مزبور مشاهده کرد.
نظریه ملاصدرا در روش فهم متشابهات قرآنی؛ از ایده پردازی تا عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
139 - 154
حوزه های تخصصی:
هر یک از مکاتب تفسیری برای فهم متشابهات قرآنی شیوه ای دارند. ملاصدرا پیش از طرح نظریه خود، روش های متداول بین سایر اندیشمندان را به دقت بررسی و ارزیابی می کند. او در حرکتی سلبی، روش تشبیهی ظاهرگرایان را به جهت نادیده گرفتن احکام عقل و بی توجهی به مقام قدس الهی نمی پذیرد و شیوه تنزیهی اهل اعتزال و فیلسوفان را که این گونه آیات را با کنار نهادن معنای ظاهری، به نحو بی ضابطه تأویل می کنند، بیش از روش اهل ظاهر مورد انتقاد قرار می دهد. وی با متکلمان اشعری که در برخی آیات به تشبیه و در برخی دیگر به تنزیه گرایش دارند نیز مخالفت می کند. وی سپس در حرکتی ایجابی روش راسخان در علم را معرفی می کند. در این روش پس از حذف خصوصیات مربوط به مصادیق عرفی و مادی، جان معنا استنباط می شود. به این ترتیب، ارواح معانی اموری چون قلم، دست، صورت و کرسی در مورد امور معقول و الهیاتی نیز ملاحظه می شود. از این رو اطلاق این نام ها برای اوصاف و افعال الهی به نحو حقیقت است. ملاصدرا افزون بر ایده پردازی، در عمل نیز با کمک نظریه خود توانسته است در موارد بسیاری بدون دست شستن از معنای ظاهری، تفسیری از آیات متشابه ارائه دهد. برای داوری درباره حرکت ملاصدرا در این مسیر، لازم است که نوع تأثیر اندیشه های عرفانی و فلسفی وی در تفسیر متشابهات، میزان توجه او به معنای ظاهری و نگاه داشت آن و مراجعه او به روایات مورد ارزیابی قرار گیرد. ملاحظه آثار صدرا نشان می دهد که وی برای فهم متشابهات، گاهی مطابق روش پیشنهادی خود عمل نکرده است.
کاربست نظریه «چندمعنایی» در تفسیر عرفانی «عین الاعیان»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
53 - 85
حوزه های تخصصی:
نظریه ی چندمعنایی در تفسیر قرآن به رویکردی تفسیری عرفانی نظر دارد که ریشه در تأویل پذیری قرآن داشته و مطابق با آن کلمات و تعابیر قرآنی حاوی معانی گوناگونی است و هر کدام از این معانی در جای خود معتبر است و نمی توان یکی را بر دیگری ترجیح داد. اما آیا پذیرش چندمعنایی خود مانعی در برابر تفسیر قرآن نیست؟ چگونه می توان میان اقوال متغایر مفسرین جمع کرد؟ آیا جمع میان این اقوال که ریشه در تکثرگرائی عرفانی دارد نتیجه ا ی تفسیری نیز به همراه خواهد داشت؟ تفسیر عین الاعیان نوشته شمس الدین محمد فناری که به تفسیر سوره حمد اختصاص دارد، نمونه و الگوی مناسبی است که کیفیت به کارگیری چندمعنایی در تفسیر قرآن و نیز نتایج آن را به روشنی نشان می دهد. فناری در تفسیر کلمات «الحمد»، «رب العالمین»، «یوم الدین» و نیز در بیان تفاوت دو صفت الهی «الرحمن» و «الرحیم»، اقوال گوناگون مفسران را نقل کرده تلاش می کند به معنایی گسترده از آیات دست یابد تا نشان دهد قرآن کریم دریایی بی کران از معانی است. کاربست چندمعنایی در تفسیر عین الاعیان گویای آن است که این رویکرد می تواند لایه هایی از معانی قرآن را بازگو کند که در رویکرد تک معنایی، مغفول می ماند.
نقش فطرت در هدایت پذیری انسان ها از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
179 - 192
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در باب نقش فطرت در هدایت پذیری انسان، تعابیر گوناگونی دارد. در مواضعی فطرت همه انسان ها را قوه و استعداد کسب فضایل و رذایل و در همه انسان ها یکسان دانسته که نتیجه این امر یکسان انگاری انسان ها در امر هدایت پذیری است. در مواضع دیگری فطرت انسان را عامل هدایت دانسته و ضلالت را اکتسابی می داند و در مواردی نیز از انسان هایی سخن گفته است که فطرتشان بر کفر سرشته شده و امکان معرفت حق و شایستگی هدایت را ندارند. به نظر می رسد فهم اختلاف اقوال در آثار ملاصدرا با توجه به نگاه تشکیکی او و اعتقاد وی به تمایز سرشت و خمیرمایه اولیه انسان ها میسر است. از نظر صدرالمتألهین نفوس و ابدان انسانی از بدو آفرینش، در صفا و کدورت، شدت و ضعف و شرافت و خست با یکدیگر تفاوت دارند و همین امر به تمایز آنان در گرایش به خیر و شر انجامیده است. بر این اساس با طیفی از انسان ها مواجهیم که در دو سر این طیف، هدایت یافتگان و گمراهان قطعی هستند و در میانه آن، انسان های متمایل به خیر یا شر و یا در حد وسط آن دو. با وجود تصریح ملاصدرا در به کارگیری تعابیری چون کفر فطری و گم راهی سرشتی، از آنجا که وی بر عنصر اختیار در شکل گیری فعل انسان تأکید فراوانی دارد، شارحان چنین تعابیری را به معنای اقتضاء و علیت ناقصه سرشت انسانی در گرایش به کفر دانسته اند، نه حتمیت و ضرورت.
نقادی دیدگاه های معاصر درباره انتساب اصالت ماهیت به سهروردی و وجوه برتری نظریه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
29 - 53
حوزه های تخصصی:
پژوهندگان در این نگاشت بر این باورند که نزاع اصالت وجود یا ماهیت نه تنها لفظی نیست بلکه یک چالش متافیزیکی مهم میان اصالت وحدت با اصالت کثرت محسوب می شود که هریک از این دو اصل می تواند نتایج کلامی متفاوتی را در پی داشته باشد. پیرامون انتساب اصالت ماهیت به سهروردی در بین محققان معاصر سه دیدگاه مهم را می توان از هم تفکیک کرد: نخست، دیدگاهی که انتساب اصالت ماهیت به شیخ اشراق را نفی می کند و حتی وی را مبتکر اصالت وجود می داند. دوم، نظرگاهی که این انتساب را به صراحت نفی نمی کند اما براساس شواهدی از اصالت وجود در سخنان او، چنین می انگارد که روح حکمت اشراق اصالت وجودی است. سوم، دیدگاه آیت الله جوادی آملی و برخی محققان دیگر که نظام حکمت سهروردی را مبتنی بر اصالت ماهیت و کثرت و از این رو در مقابل نظام اصالت وجود صدرایی ، که مبتنی بر وحدت وجود است، می پندارد. نگارندگان در این پژوهش با روشی تحلیلی انتقادی، بر پایه مطالعه آثار سهروردی و سهروردی پژوهان، می کوشند ضمن نقادی دیدگاه های سه گانه، وجوه برتری نظرگاه آیت الله جوادی آملی را تبیین نمایند و ادله خود بر رد دیدگاه های دیگر را به منصه ظهور رسانند.
واکاوی سرانجام میراث فلسفی و کلامی ابن رشد در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شماری از مستشرقان و تعدادی از اندیشمندان مسلمان مُصرّانه بر این باورند که میراث حکمی و کلامی ابن رشد در جهان اسلام و از جمله ایران، وارد نشد و حکیمان و متکلمان مسلمان، التفاتی به نوشته های او نکردند. توجیهاتی مانند نبود نسخه های آثار ابن رشد یا نداشتن شاگردان وفاداری به وی نیز بر این باور ارائه شده است. نوشتار حاضر می کوشد هم گزارشی از جبهه مقابل با این باور ارائه دهد و هم نادرستی پندار بی توجهی اندیشمندان جهان اسلام و به ویژه ایرانیان به میراث ابن رشد را نشان دهد. برای نیل به این منظور به نوشته های متعددی از حکیمان و متکلمان شرق عالم اسلام تمسک می شود که در آنها صریحاً از ابن رشد و یا نوشته های او نام می برند و گاه به نقد می نشینند. همچنین در این نوشتار به بسیاری از مسایلی اشاره می شود که متکلمان و فیلسوفان مسلمان در نوشته های ابن رشد دنبال کردند. سرانجام نیز محتمل ترین وجه برای کم توجهی حکیمان مسلمان به نوشته های ابن رشد ذکر خواهد شد.
اصول فقه معارف دین و جایگاه آن در فهم احادیث با تأکید بر روایات مهدویت(بررسی موردی واژه وعی و نقش آن در فهم حدیث اهل البیت)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۲
231 - 244
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم عمیق که درباره فهم حدیث اهل البیت: به کار رفته و نیاز به دقت و تأمل دارد کلمه وعی است که در احادیث متعددی بر آن تأکید شده است. وعی حدیث به طور خلاصه به معنی دریافت کامل حدیث و به دور از ذهنیت ها و پیش داوری هاست تا راه برای رسیدن به مراد و مقصود معصوم باز گردد. در این تحقیق درباره لغت وعی و نیز موارد استعمال آن در قرآن و احادیث بحث شده تا از این رهگذر معنای مراد از آن در کلام اهل بیت: به دست آید.
تحلیل کارکردهای معرفت شناختی خیال از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
29 - 49
حوزه های تخصصی:
قوه خیال از مهم ترین قوای حس باطنی و دارای کارکردهای مختلفی است. پژوهش و تحلیل این قوه از منظر فیلسوفان، به تعیین کارکردهای آن کمک خواهد کرد. مسئله پژوهش حاضر، تحلیل کارکردهای معرفت شناسی خیال از دیدگاه فارابی و پاسخ به این سٶال است که موضع فارابی در تبیین ماهیت و تعیین کارکردهای معرفت شناسی خیال چیست؟ در این مقاله به روش تحلیلی و با تمرکز بر تحلیل چیستی و کارکردهای قوه متخیله و استقصای ادله، قرائن و شواهد دالّ بر نقش خیال در حوزه معرفت شناسی، به تبیین گستره خیال در دو عرصه صوری و مفهومی و معنای خاص و عام خیال در این دو عرصه پرداخته و نشان داده ایم معنای عام خیال که متعلق به ساحت مفهومیِ قوه متخیله است، شامل انواع معارف برهانی (یقینی) و غیر برهانی (ظنّی) می شود. رویکرد فارابی در تبیین گستره خیال مبتنی بر مشکک بودن مراتب معرفتی انسان و مبانی روان شناختی، معرفت شناختی و در نهایت نگاه غایت انگارانه فارابی استوار است؛ در حالی که رویکرد ابن سینا بیشتر بر نظریه انسان شناختی و معرفت شناختی او تکیه دارد.
بررسی صعود و نزول عیسی در قرآن با تکیه بر پیشینة مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
87 - 108
حوزه های تخصصی:
فهم شایع از عبارت قرآنی «بل رفعه الله الیه»، زنده بالا برده شدن عیسی به آسمان نزد خداوند است اما برخی از نواندیشان معاصر ادعا کرده اند که قرآن بر زنده بودن عیسی در آسمان دلالت ندارد بلکه مراد از رفع عیسی، بالا بردن روح وی یا منزلت و درجة اوست. پژوهش حاضر نشان می دهد که ادعای وفات عیسی و نفی صعود او به آسمان، با قطع نظر از پیشینة مسیحی قصه می تواند موجه باشد، زیرا در دو موضع قرآن، از «توفّی» عیسی سخن رفته است. با وجود این، گزاره های قرآن را باید با توجه به معهودات مخاطبان تفسیر کرد و آموزة قرآنی رفع عیسی، ناظر به باورهای مسیحی بیان شده است. باور به صعود عیسی در مسیحیت، پیشینه ای اشکار دارد و اگر مراد قرآن همان صعود معهود نبود، با قرینه ای شفاف، ذهن مخاطبان را از عهد پیشین منصرف می نمود، حال آنکه قرینه ای برای انصراف، ارائه نشده است و «توفی» عیسی به برگرفتن زندة او، تأویل پذیر است. از دیگر سو، پذیرش عیسای زنده در آسمان، انتظار نزول و ظهور وی را به دنبال دارد و آیاتی از قرآن می تواند دال بر بازگشت عیسی فهمیده شود.
صورت بندی نظریه ی اجزاء اصلیّه، بر اساس ایده ی «طینت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۶۲-۴۷
حوزه های تخصصی:
مسأله تحقیق حاضر، بازخوانی نظریه ی کلامی اجزاء اصلیه، به مثابه ی ملاک این همانی ابدان، با نگاهی به احادیث ناظر به طینت است. متکلمینی نظیر خواجه نصیر الدین طوسی، این نظریه را در پاسخ به اشکال مشهور «آکل و مأکول» -که در صدد به چالش کشیدن معاد جسمانی است- مطرح نموده اند؛ اما به نظر می رسد تقریر این پاسخ، با ابهاماتی روبرو است و دقتی دوباره را می طلبد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که با الهام گرفتن از برخی روایات ناظر به طینت، می توان قول مذکور را به نحوی بازخوانی کرد که از ابهاماتش کاسته، و بر کارایی اش افزوده گردد. روش تحقیق مقاله حاضر، تفسیری -تحلیلی است.
دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران در راستای نیروسازی برای ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
7 - 28
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران با آرمان زمینه سازی برای حکومت امام مهدی؟ع؟ تکون و تولد یافت. بنابراین یکی از معیارهایی که به کمک آن می توان کامیابی یا ناکامی انقلاب را ارزیابی نمود میزان موفقیت انقلاب اسلامی در نیروسازی برای ظهور امام مهدی؟ع؟ است و انقلاب اگر بخواهد به آرمان خود وفادار بماند بایستی تمام ظرفیت خود را در راه نیروسازی برای حکومت عدل جهانی مهدوی به کار گیرد. پرسش نوشتار پیش رو این است که انقلاب اسلامی ایران به چه میزان در نیل به هدف خود موفق بوده است و دستاوردهایی که انقلاب در مسیر نیروسازی برای حکومت مهدوی به دست آورده است چیست. تحول در نگرش به اسلام به عنوان یک قدرت مطرح، تحول در نگرش به حکومت دینی، تحول در نگرش به انتظار، شتاب بخشیدن به جریان بازگشت به اسلام، احیاء فرهنگ مبارزه با طاغوت، تمرین عملی برای نظام حکمرانی، تربیت نسل مؤمن و مجاهد و تربیت و انسجام بخشی به نیروهای مجاهد در سرتاسر دنیا بخشی از این دستاوردها هستند.
بازخوانی تحلیلی انتقادی نظریه «مباینت وجودی تشکیک در مراتب با تشکیک در مظاهر» با تاکید بر اصل «نامتناهی بودن حقیقت وجود»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۴
51 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار آن است که با تأکید بر اصل «نامتناهی بودن حقیقت وجود»، نوعی «وحدت اتصالی» را در ساحت هستی به اثبات برساند. وحدتی که در پرتو آن «انفصال»، «تباین»، «مرزبندی» و «مرتبه بندی» حقیقی در ساحت هستی نفی گردد. اثبات این هدف طبق «وحدت شخصی وجود» و وقوع تشکیک در مظاهر حقیقت وجود، چندان دشوار نیست؛ لکن اثبات آن طبق «وحدت تشکیکی وجود» و وقوع تشکیک در مراتب حقیقت وجود، از جهاتی نظیر «مقید شدن واجب تعالی»، «انفصال میان مراتب حقیقت وجود» و «مصداق وجود بودن کثرات» مورد مناقشه قرار گرفته است؛ به نحوی که عده ای نسبت میان «تشکیک در مراتب» و «تشکیک در مظاهر» را تباین دانسته اند. لکن عمده این مناقشات ناشی از غفلت در هستی شناسی «مرتبه»، خلط میان «اعتبارات وجود» و مهم تر از همه اعتقاد به عدم امکان اثبات «نامتناهی بودن حقیقت وجود» طبق «وحدت تشکیکی مراتبی» است. براین اساس نگارنده معتقد است که با اثبات «نامتناهی بودن حقیقت وجود» در «وحدت تشکیکی مراتبی» می توان «وحدت اتصالی» وجود و عدم مباینت «تشکیک در مراتب» با «تشکیک در مظاهر» را نتیجه گرفت.
نقش روایات نبوی در کاربرد «مهدی» در عصر حضور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
153 - 178
حوزه های تخصصی:
کاربرد «مهدی» بازتاب اندیشه مهدویت و برگرفته از روایات نبوی است. در نوشتار حاضر، بر پایه روش تحلیل تاریخی، در پاسخگویی به این مسئله که: «روایات نبوی در کاربرد مهدی در عصر حضور ائمه؟عهم؟، چه نقشی داشت»، دانسته شد: در روایات نبوی، مهدی در دو مفهوم انعکاس یافت: «هدایت شده»(لغوی) و «مُنجی»(اصطلاحی). این دو مفهوم، خاستگاهی برای کاربردهای دوگانه و متمایز مهدی در عصر حضور شد. در این میان، کاربرد لغوی، کمتر واکنش برانگیز بود. این کاربرد، گاهی به مفهوم اصطلاحی می آمیخت و به عدل گستری منجی، یادشده در روایات، اشاره داشت. همچنین دقیق نبودن شناخت کاربران از روایات، سبب می شد تا گاهی کاربرد مهدی صرفاً از سرِ امید _ و نه، اعتقاد _ باشد. روایات نبوی، بسترساز کاربرد مهدی در قیام های شیعی بود. این کاربرد درباره محمدبن حنفیه در قیام مختار، لغوی بود و پس از وفات ابن حنفیه، به اصطلاحی تطور یافت. در قیام محمدبن عبدالله حسنی، هم مدعیان و هم منکران مهدویت وی، به روایات توجه داشتند. کاربرد مهدی درباره خلفا، ابزاری برای قداست و توأم با تحریف روایات بود. کاربرد مهدی درباره امام دوازدهم، در عصر حضور، با روایات نبوی و شرایط نقل آنها ارتباط تنگاتنگ داشت و پس از آن، به پایاترین کاربرد اصطلاحی و اعتقادی منجر شد.
بررسی تطبیقی مباحث مهدوی در تفاسیر شیعه و اهل تسنن تا قرن هفتم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
201 - 218
حوزه های تخصصی:
قرآن به عنوان معتبرترین منبع مورد پذیرش تمامی مسلمانان در تمامی زمینه های اعتقادی و فقهی و غیر آن، مورد توجه تمامی فرقه های مدعی اسلام است. مهدویت نیز به عنوان منحصر به فردترین چشم انداز پایان تاریخ از دیدگاه اسلام از این قانون مستثنی نیست؛ هرچند میزان پرداختن به این حقیقت به دلایلی مشخص، در منابع تفسیری شیعه با اهل تسنن تفاوتی فاحش در میزان و کیفیت محتوا دارد؛ به گونه ای که در تمامی منابع تفسیری و غیرتفسیری اهل تسنن تا قرن هفتم تنها دَه آیه درباره مهدویت تفسیر شده، با این ویژگی که مفسران نامدار اهل تسنن تلاش دارند این آیات را نیز با بخش مسیحی ماجرا! یعنی فرود آمدن حضرت عیسی7 از آسمان، آنهم بدون هیچ پیوندی با «مهدی موعود» به پایان ببرند! ولی در منابع شیعی این دوران، حداقل 66 آیه، فقط در کتاب های تفسیری، ذکر شده که از نظر محتوا تقریباً تمامی موضوعات مهدوی را به صورت تفسیری یا تأویلی شامل می شوند.
اثبات قضاوت داوودیِ امام زمان عج، بیان کارکردها و پاسخ به شبهات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۲
83 - 104
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحثی که در روایات مهدوی به صورت گسترده مطرح شده است، قضاوت بدون بیّنه و براساس واقع است. از ظاهر روایات استفاده می شود که این نوع از قضاوت با علم خدادادی و به صورت خارق العاده می باشد. براساس این پژوهش امام زمان؟عج؟ حداقل در برهه ای از حکومت خود از قضاوت داوودی بهره می برد و چنین قضاوتی نقش به سزایی در گسترش عدالت در جامعه پس از ظهور و کاهش جرم دارد و امام زمان؟عج؟ به سبب آن، مجرمان خاص و حرفه ای را محاکمه و مجازات می نماید که برای سایرین نیز بازدارنده خواهد بود. چنین قضاوتی به اقتضای ضرورت است، هرچند رویه عمومی دستگاه قضایی در حکومت آن حضرت، قضاوت براساس ظواهر و شواهد است. این تحقیق با روش جمع آوری کتابخانه ای و تحلیل داده ها، ابتدا به گزارش روایی این مسئله و اثبات صحت و سقم روایات پرداخته و پس از تحلیل و بیان کارکردها، شبهات این مسئله را پاسخ خواهد داد.
کاربست «فصل» به عنوان «حد تام» در فلسفه ی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۳
27 - 48
حوزه های تخصصی:
تغییر در بنیان های فلسفی منطق مستلزم تغییر در رویکرد مواجهه با مسایل آن و گاه نیز مستلزم تغییر در خود آن مسایل است. یکی از مباحث مهم منطق، ساختار تعریف اشیا و نقش اجناس و فصول متعدد در تعریف حدی و چگونگی چینش و ترتیب آنها است. این مقاله با توجه به نظریه اصالت وجود، دیدگاه ملاصدرا درباره تعریف حدی اشیا را بازخوانی و تبیین کرده و نحوه مواجهه او با دیدگاه جمهور حکما را تحلیل کرده است. بررسی تحلیلی این موضوع به این نتیجه منتهی شد که نظریه اصالت وجود و فروع برآمده از آن، در فلسفه ملاصدرا به رویکرد متفاوتی انجامیده است که در آن فصل اخیر تأمین کننده وحدت حقیقی ماهیت مرکب است و مواد و اجناس پیشین را به نحو بساطت و اجمال در خود گنجانده است؛ بر همین اساس، صدرالمتألهین به صراحت اظهار داشته است که در حد تام رعایت ترتیب میان مقومات ماهیت ضروری نیست، بلکه امری استحسانی است. در این رویکرد ابداعی، حد حقیقی ماهیت صرفاً فصل اخیر آن است و هر یک از اجناس و فصول پیشین به نحو تفصیلی با فعلیت های متعدد آن گونه که جمهور حکما در ترکیب انضمامی ترسیم کرده اند مقوم شیء نیستند و خارج از حقیقت آن قرار دارند؛ در نتیجه، ذکر اجناس و فصول پیشین در تعریف حدی از باب زیادی حد بر محدود است.
جایگاه ولایت در مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱ ویژه همایش شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت
201 - 236
حوزه های تخصصی:
امامت، اندیشه سیاسی مطلوب اسلامی از منظر تشیع است. محتوای اندیشه امامت، «ولایت» است. مفهوم ولایت هم در عصر حضور و هم در عصر غیبت امام معصوم، رابطه بین امام و ماموم، و یا حاکم و مردم را مشخص می کند. در صورت عملی شدن این رابطه، «نظام ولایت» شکل می گیرد. مکتب حاج قاسم، مکتب ولایت و مکتب قرآن است و او در تلاش بود تا مبانی فکری و عملی خود را با قرآن، سنت معصومین7 و اندیشه های امام خمینی; پیوند بزند. حاج قاسم در درجه اول عبد مخلص خداوند متعال بود و ولایت مداری او از سرچشمه عبودیت مخلصانه وی نشات می گیرد. او در انسان شناسی، خود را عبد و سرباز شناخته است. به همین دلیل حاج قاسم تمام همت خود را صرف دفاع از مسیر ولایت می کند و با این که به لحاظ سلیقه شخصی، نظامی بودن را با روحیات خود متناسب نمی داند؛ ولی به دلیل عمل به وظیفه سربازی و عبد بودن خود، جهاد در راه مولای خود را شغل اصلی خود انتخاب می کند. این مقاله در راستای مطالعه جایگاه ولایت در مکتب حاج قاسم سلیمانی، با استفاده از روش تحلیل محتوا، متن وصیت نامه شهید سلیمانی را به مثابه کامل ترین، معتبرترین و آخرین سند برجای مانده از آن شهید، مورد تحلیل کمی و کیفی قرار داده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که ولایت مداری پربسامدترین مفهوم موجود در مکتب شهید سلیمانی است. اگر مکتب حاج قاسم را به مثابه یک مثلث ترسیم کنیم، یکی از اضلاع آن ولایت مداری و دوضلع دیگرش خدامحوری و جهاد در راه خدا برای نجات مخلوق خدا است. به این ترتیب گرچه ولایت مداری یکی از اضلاع مکتب سه ضلعی حاج قاسم است، با این حال دو ضلع دیگر نیز به کمک همین ضلع و تحت رهبری آن امکان تحقق می یابند. بنابراین دال مرکزی مکتب حاج قاسم همان ولایت مداری است که این امر از دوران مبارزات او با رژیم طاغوت تا روز شهادتش در 13 دی ماه 1398بر تمام اندیشه و رفتار او حاکم بوده است.