مقالات
حوزه های تخصصی:
هویت تفکر یونانی همواره مورد توجه متفکران عالم اسلام بوده است و آنان عملکرد واحدی نسبت به آن نداشتند. اشراقیان مسلمان ندای دوگانگی تفکر ایمانی با یونانی را سر دادند و نسبت به نفوذ فلسفه عقلانی در دنیای اسلام هشدار دادند ولی برخی دیگر با بحث های نظری سعی کردند غیرحقیقی و ابتر بودن نگاه عقل مستقل بشر را اثبات کنند. سهروردی بعنوان مؤسس حکمت اشراق با تفکیک تفکر یونانی ارسطوییِ مبتنی بر قیاس برهانی از حکمای ماقبل ارسطو، مدعی است که حکمای یونان باستان شاخه ای از خمیره ازلی حکمت اشراقی است که به افلاطون الهی ختم شده است. از دیدگاه وی خمیره ازلیِ حکمت راستین که شامل مشاهده قلبی انوار قاهره عالم غیب از راه تهذیب نفس است، در آثار بزرگان یونان باستان (بخصوص افلاطون) به زبان رمز ارائه شده است. به نظر سهروردی حکمت بحثی ارسطو تاریک است و نمی تواند علم راستین را در اختیار بشر قرار دهد. البته وی علیرغم انکار حقیقی بودن راه برهانی ارسطو، آن را برای تعلیم حکمت اشراقی به مبتدیان مفید می داند و سعی می کند روش و برخی اصول آ ن را نقد کند.نوشتار حاضر با روش تحلیلی سعی دارد جایگاه عقل خوداتکای ارسطوئی را در دیدگاه شیخ اشراق جست و جو کند و از این طریق به شناسایی هویت حکمت اشراق کمک نماید.
بررسی تطبیقی دیدگاه کلامی دو مکتب قم و بغداد در خصوص تجهیز امام معصوم(ع) (مطالعه موردی: تجهیز موسی بن جعفر الکاظم(ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجهیز امام معصوم(ع) متوفی بدست امام معصوم در قید حیات یکی از مباحثی است که در اندیشه کلامی و فقهی شیعه مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار با شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی تطبیقی باور اعتقادی دو مکتب قم و بغداد در این خصوص پرداخته می شود. با بررسی رویکرد و دیدگاه دو مکتب قم و بغداد روشن می شود که مکتب قم با تَعبُد و التزام به روایات، تجهیز معصوم متوفی بدست معصوم بعدی را به عنوان قاعده ای قطعی، تغییرناپذیر و فرا زمانی و فرا مکانی می شناسد؛ حال آنکه فقهای متکلم مکتب بغداد بر خلاف فقهای محدث مکتب قم، نه تنها روایات وارده در خصوص تجهیز معصوم را در حوزه اخبار آحاد قرار می دهند؛ بلکه قطعیت و تغییرناپذیری این مسئله را به عنوان یک قاعده ی مسلم کلامی و فقهی نمی پذیرند. مکتب بغداد ضمن آنکه اولویت تجهیز معصوم را بدست معصوم بعدی پذیرفته است، اما آن را به درجه ای از قطعیت ارتقا نداده است تا در صورتی که برای امام زنده در تجهیز امام متوفی موانع و محدودیت هایی به وجود آمد، همچنان خود را ملتزم و متعبد به این قاعده بداند. مکتب متکلمان و محققان، قائل به تجهیز امام حسین، امام کاظم و امام رضا(ع) بدست معصوم بعدی نیست. از گزارش های تاریخی نیز چنین درک می شود که متولی تجهیز امام کاظم(ع) یکی از دوستان آن حضرت بوده است.
بازخوانی تحلیلی انتقادی نظریه «مباینت وجودی تشکیک در مراتب با تشکیک در مظاهر» با تاکید بر اصل «نامتناهی بودن حقیقت وجود»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار آن است که با تأکید بر اصل «نامتناهی بودن حقیقت وجود»، نوعی «وحدت اتصالی» را در ساحت هستی به اثبات برساند. وحدتی که در پرتو آن «انفصال»، «تباین»، «مرزبندی» و «مرتبه بندی» حقیقی در ساحت هستی نفی گردد. اثبات این هدف طبق «وحدت شخصی وجود» و وقوع تشکیک در مظاهر حقیقت وجود، چندان دشوار نیست؛ لکن اثبات آن طبق «وحدت تشکیکی وجود» و وقوع تشکیک در مراتب حقیقت وجود، از جهاتی نظیر «مقید شدن واجب تعالی»، «انفصال میان مراتب حقیقت وجود» و «مصداق وجود بودن کثرات» مورد مناقشه قرار گرفته است؛ به نحوی که عده ای نسبت میان «تشکیک در مراتب» و «تشکیک در مظاهر» را تباین دانسته اند. لکن عمده این مناقشات ناشی از غفلت در هستی شناسی «مرتبه»، خلط میان «اعتبارات وجود» و مهم تر از همه اعتقاد به عدم امکان اثبات «نامتناهی بودن حقیقت وجود» طبق «وحدت تشکیکی مراتبی» است. براین اساس نگارنده معتقد است که با اثبات «نامتناهی بودن حقیقت وجود» در «وحدت تشکیکی مراتبی» می توان «وحدت اتصالی» وجود و عدم مباینت «تشکیک در مراتب» با «تشکیک در مظاهر» را نتیجه گرفت.
تأملی بر دیدگاه های زینر در کتاب عرفان هندو و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روبرت چارلز زینر از جمله مستشرقانی است که تصوف را انحراف از راست کیشی اسلامی و برآمده از اندیشه ها و مکاتب بیگانه دانسته است . از نظر او عامل اصلی این انحراف ابویزید بسطامی است که اندیشه های وحدت وجودی مکتب ودانته هندو را که از استاد هندی خود فراگرفته بود ، در اسلام رواج داد. کتاب هندو و اسلامی زینر تلاشی در جهت اثبات مدعیات او است. تفکیک ادیان به توحیدی و عرفانی ، مسیر پیشرفت اسلام را بر خلاف هندوئیزم از توحید و عرفانه عاشقانه به جانب وحدت وجود دانستن ، استشهاد به واژه ها و تعابیر مشابه در مکتب ودانته و در شطحیات بایزید از جمله مدعیات او و در تأیید نظر خویش است . مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و با هدف اعتبار سنجی نظریات زینر به نقد و بررسی آنها پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی این اثر حاکی از عدم بررسی جامع منابع اصلی و معتبر توسط او ، اکتفا به برخی منابع مشخص در هر دو سنت ، فقدان ژرف اندیشی و عدم توجه به عمق مفاهیم و اصطلاحات کاربردی و استنتاج بر مبنای پاره ای شباهت های صوری در اقوال است ؛ بی آن که مسیر اخذ و اقتباس به دقت و درستی ترسیم شده باشد.
تحلیل تلقّیِ فرآیندی اخوان الصفا از فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ تلقّی های مختلفی از فلسفه شده است. اینکه تلقّی ما از فلسفه چیست هم در قبول یا ردّ فلسفه نقش دارد هم چارچوب فلسفه ی ما را مشخّص می سازد. در تاریخ فلسفه اسلامی اخوان الصفا تلقّی متفاوتی از فلسفه پیش نهاده اند. ما در این جستار به تحلیل این تلقّی می پردازیم و نشان می دهیم که فلسفه نزد ایشان یک فرآیند سه مرحله ای است. مرحله ی اول دوستداری علوم فلسفیه ی حقیقیه است و همین مرحله ی اول است که وجه تسمیه ی فلسفه می باشد. این مرحله نیرو و سوختِ مسیر طاقت فرسای مرحله ی دوم را فراهم می آورد. مرحله ی دوم معرفت حقائق موجودات به قدر طاقت انسان است که همه ی علوم فلسفیِ منطقیات و ریاضیات و طبیعیات و الهیات (شامل حکمت عملی) را در بر می گیرد. و مرحله ی سوم قول و عملِ هم آهنگ با علم است، یعنی فرد باید مهارت یا فضیلت یا هنر عمل موافق با علم را داشته باشد. برای اینگونه عمل کردن فرد باید فراست تشخیص عمل مناسب در موقعیت مربوطه را هم داشته باشد. با این فرآیند، بر خلاف سایر علوم و سایر امور، به دنبال برون دادی نیستیم، بلکه این فرآیندْ خودْ زیبایی و مطلوب است. اخوان الصفا با ترکیب نظام مند به این تلقّی رسیده اند.
میزان کارآمدی دفاعیه «علم ناقص انسان» در پاسخ به مسأله ی منطقی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده یکی از پاسخ های مشهور به مسأله منطقی شر، دفاعیه علم ناقص انسان یا محدودیت قوای شناختی انسان در تشخیص خیر و شر امور نام دارد. بر اساس این دفاعیه، از آنجایی که اساسا اثبات وجود شرِ گزاف در عالم ناممکن است، لذا صورت مسأله منطقی شر معتبر نیست. نوشتار حاضر با تأمل در حدود کارآمدی نظریه علم ناقض، به این نتیجه رسیده است که اگر منظور از شر در صورت مسأله منطقی شر، شر گزاف باشد، این دفاعیه به شرحی که در متن نوشتار توضیح داده خواهد شد، میتواند نامعتبر بودن صورت مسأله مزبور را نشان دهد. اما اگر منظور از شر، مطلق درد و رنج باشد، پاسخ مورد اشاره نمیتواند کامل و همه جانبه باشد و برای ردّ کامل و همه جانبه مسأله منطقی شر، گریزی از ورود به بحث درباره مفهوم قدرت مطلق الهی نیست. بعلاوه، این پاسخ حتی اگر پاسخی همه جانبه باشد، نهایتا وجود خدا را محتمل میسازد و نمیتواند مدعای حداقلی برهان منطقی شر مبنی بر مشکوک بودن وجود خدا را ردّ کند و برای نفی این تردید باید از پاسخهای دیگر به مسأله شر کمک گرفت. البته این سخن بدان معنا نیست که «احتمال عدم وجود خدا» بر «احتمال وجود خدا» رجحان دارد. بلکه اتفاقا دفاعیه علم ناقص میتواند این مدعای مسأله قرینهای شر را نیز منتفی سازد.