فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳٬۳۰۵ مورد.
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
123 - 143
حوزه های تخصصی:
هدف:در این پژوهش تلاش می شود تا هویت یابی دو قوم خلج و زند در روستای ونارچ واقع در شهرستان کهک، مورد بررسی قرار بگیرد. قوم زند و قوم خلج با وجود اینکه در حدود یک قرن است در یک روستا، با همدیگر همزیستی دارند، کمترین تعامل فرهنگی را با یکدیگر داشته اند. هدف این مقاله مطالعه چگونگی فرایند هویت یابی دو قوم خلج و زند است، دو قومی که همزیستی در مکانِ یکسان، سبب نزدیک شدن آن دو به هم نشده است، بلکه مرز جغرافیایی و مرز فرهنگی نیز میان آنان ایجاد شده است.روش شناسی-برای حصول نتایج، علاوه بر مطالعات نظری و پیشینه ی پژوهشی، از روش کیفی، حضور طولانی مدت در میدان ، تکنیک های مصاحبه و مشاهده استفاده شده است. تعداد 30 مصاحبه با قوم خلج و قوم زند در سنین و نسل های مختلف انجام شده است. از طریق تحلیل مصاحبه ها داده ها جمع آوری و طبقه بندی شدند.یافته ها- با توجه به یافته های تحقیق مشخص شد که هر دو قوم استراتژی های خاصی برای تحکیم و ثبات هویت قومی خویش دارند لذا در این نوشتار با توجه به نظریات بریکول که مبتنی است بر فرایند هویت یابی و بارث که مرزبندی گروه های قومی را مطرح کرده است، به شناسایی عناصر هویتی قوم زند و خلج پرداخته شده است. نتایج این تحقیق بیانگر این امر است که قوم زند به لحاظ خدمات رفاهی، آموزشی و روابط فرهنگی وامدار قوم خلج هستند و از آنجا که قوم زند ساکنین ابتدایی و اولیه ی این روستا نبودند، در حاشیه و قوم خلج در مرکزیت قرار دارد. لذا قوم زند برای استمرار هویت خود وارد استراتژی "خودرابطه ای" شده است؛ و از طریق حفظ زبان قومی و تعلیم آن به نسل های جدید، ازدواج درون گروهی و تشدید روابط فامیلی، فرزندآوری و افزایش جمعیت، اتحاد و همبستگی در هر شرایطی، هویت قومی خویش را حفظ و تقویت می کند. استراتژی افزایش جمعیت که به آن اشاره شد، قوم زند را از اقلیت خارج می کند بر قدرت آنان می افزاید؛ بنابراین خیلی بر آن تأکید دارند و اما در مقابل، قوم خلج به تعلق مکانی روستا تمرکز دارند و تلاش می کنند تا حس تعلق مکانی و هویت مکانی برای قوم زند ایجاد نشود و همیشه در حاشیه باقی بمانند. برای آنان بسیار مهم است تا به خود و دیگران اثبات کنند که تمامیت روستا متعلق به قوم خلج است. در واقع می توان بیان کرد که از آنجایی که حضور قوم زند هنوز از جانب قوم خلج پذیرفته شده نیست، نمی توانند ادعایی در خصوص مالکیت زمین روستا داشته باشند. عدم هویت مکان برای قوم زند در شغل آنان نیز تأثیر گذاشته است و تمرکز بر دامداری دارند و زمین کشاورزی در اختیار ندارند. اما قوم خلج برای پایبندی بیشتر به مالکیت روستا، تمرکز بر کشاورزی دارند و با اتصال به خاک روستا، هویت مکانی خویش را تقویت می کنند
مردم نگاری گردشگری: واکاوی گردشگری قومی در ترکمن صحرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
163 - 178
حوزه های تخصصی:
هدف: گردشگری قومی نقشی مهم در توسعه گردشگری اجتماع محور ایفا می کند. به دلیل تنوع اقوام مختلف در ایران اسلامی، تقویت گردشگری قومی می تواند به توسعه همه جانبه این مناطق از مناظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی منجر گردد. ترکیب نژاد و اقوام در ایران یکپارچه نیست و تنوع جمعیتی که قرن ها در اثر اختلاط نژادها و مهاجرت ها به وجود آمده است موجب پیدایش اقوام فارس، آذری، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، تالشی، ترکمن، قشقایی، شاهسون و عرب شده است که هر یک دارای آیین و رسوم مختلفی در زمینه هایی چون موسیقی، جشن (تولد، ختنه سوران، جشن تکلیف و ...) مراسم عروسی یا عزا و ماتم، نیایش، مهمانداری و مهمانپذیری، صنایع دستی، غذا و خوراکی، برپایی خیمه، شکار و غیره هستند که قابلیت های زیادی برای جذب گردشگر دارند. ترکمن صحرا یکی از مناطق بکر و کم نظیر در شمال شرقی کشور است که با جاذبه های گردشگری بی نظیرش هر ساله هزاران مسافر را به سمت خود جذب و پذیرای آن ها است. علت محبوبیت این منطقه، موقعیت جغرافیایی جذاب و باب طبع گردشگران می باشد. در این پژوهش تلاش می شود با نگاهی مردم نگارانه به پدیده گردشگری قومی و با تمرکز بر منطقه ترکمن صحرا پرداخته شود.روش شناسی- این پژوهش از منظر فلسفه، از نوع تفسیرگرا، از منظر رویکرد از نوع استقرایی، از منظر استراتژی از نوع قوم نگاری، از منظر گزینش روش از نوع کیفی تک روشی و از منظر افق زمانی از نوع تک مقطعی است. در تحقیق قوم نگاری پژوهشگر به توصیف علمی گردشگری قومی در منطقه ترکمن صحرا خواهد پرداخت تا مولفه ها و ویژگی های فرهنگی جذاب این منطقه برای جذب گردشگران قومی مشخص گردد. ابزار مورد استفاده، مصاحبه های بدون ساختار با 38 نفر از مردم بومی و بومگردی های منطقه ترکمن صحرا بود. شیوه نمونه گیری به صورت ترکیبی از در دسترس و گلوله برفی می باشد و تا حد اشباع نظری اجرا شد. یافته های پژوهش- 412 گزاره کلامی معنادار حاصل از مصاحبه ها، 312 کد استخراج شد که پس از کنارگذاشتن کدهای تکراری 246 مفهوم و هشت مضمون سازمان دهنده استخراج شد. مضامین شناسایی شده شامل هشت مولفه گردشگری قومی در منطقه ترکمن صحرا از جمله اکوتوریسم به واسطه وجود جاذبه های طبیعی متعدد و منحصر به فرد در منطقه، گردشگری غذا به دلیل تنوع غذاهای محلی، گردشگری هنری به دلیل آثار و صنایع خلاق منطقه، گردشگری میراث به دلیل وجود آثار تاریخی متعدد، گردشگری ورزشی به دلیل وجود بازی ها و ورزش های سنتی منطقه، و گردشگری فرهنگی به دلیل وجود مولفه های فرهنگی و آداب و رسوم خاص و منحصر به فرد منطقه ترکمن صحرا بود.علیرغم وجود مولفه ها و ویژگی های خاص در منطقه ترکمن صحرا که می تواند منجر به جذب تعداد هر چه بیشتری از گردشگران می گردد، به دلایل مختلفی همچون عدم توجه ویژه دولت به بخش گردشگری قومی، نبود زیر ساخت های اقتصادی، عدم تبلیغات مناسب از فرهنگ قوم ترکمن، و ... به خوبی نتوانسته است از این مولفه ها در راستای توسعه اقتصادی استان گلستان بهره گرفته شود
انسان شناسی زیارت: مطالعه ای در آسیب شناسی مراسم اربعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
215 - 233
حوزه های تخصصی:
هدف:طی دو دهه گذشته، مراسم اربعین از یک پیاده روی نسبتا ساده که صرفا توسط شهروندان شیعه عراقی انجام می شد تبدیل به یک مراسم گسترده با حضور بیش از ۲۵ میلیون شیعه از سراسر جهان، از جمله حدود سه میلیون نفر ایرانی شده است. طبیعتا این حجم گسترده حضور انسانی در یک نقطه و برای برگزاری یک مراسم که در کمتر جایی در جهان می توان نمونه مشابهش را یافت، در کنار همه دستاوردها و کارکردهایی که دارد، پیامدهای ناخواسته منفی ای هم دارد که می تواند «آسیب هایی» به خود آن مراسم، شرکت کنندگان (زائران) و منسوبان به آن (کل شیعیان و حکومت های ایران و عراق) وارد کند. به ویژه وقتی در نظر بگیریم حضور ایرانیان در مراسم پیاده روی اربعین طی کمتر از یک دهه از چند هزار نفر به چند میلیون نفر رسید؛ رشدی که بسیاری از افراد و نهادها انتظارش را نداشته و بنابراین آمادگی لازم برای رویارویی با پیامدهایش را نیز نداشتند. در این پژوهش بر آنیم تا ابتدا یک آسیب شناسی کلی از این مراسم ترسیم کرده و سپس به تحلیل مهمترین این آسیب ها از نگاه انسان شناسی گردشگری بپردازیم.روش شناسی-در انجام این پژوهش هم از روش های میدانی و هم از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. در این زمینه تجربه حضور نگارنده در مراسم اربعین و همچنین مصاحبه عمیق با شصت نفر (۲۰ نفر کارشناس، ۲۰ موافق برگزاری اربعین و ۲۰ منتقد برگزاری اربعین به شیوه کنونی) در این راستا جای می گیرد. شیوه نمونه گیری ترکیبی از تصادفی و گلوله برفی بود. ابتدا با چند نفر از دم دست ترین افراد هر گروه مصاحبه شد و سپس از آنان درخواست گردید چنانچه افرادی آگاه به موضوع و مناسب این پژوهش می شناسند معرفی کنند. چند تن از خبرگان و کارشناسان مصاحبه شونده، عراقی هایی بودند که به واسطه سال ها حضور در ایران، با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی آشنایی داشتند. همه مصاحبه ها به زبان فارسی انجام و ضبط شد. سپس تبدیل به متن گردید و آسیب ها با تکنیک تحلیل محتوا از دل آنها بیرون کشیده شد. این آسیب ها در دسته بندی هایی تقسیم و چندین بار با یکدیگر ترکیب یا از یکدیگر جدا شد تا نهایتا به دسته بندی نهایی رسیدیم.یافته ها-بر این پژوهش، عمده ترین آسیب های وارد بر مراسم پیاده روی اربعین را می توان در هفت دسته گنجاند: آسیب های دولتی- مدیریتی، فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی، محیط زیستی، سیاسی و بین المللی و نهایتا گردشگری. در این میان دو آسیب بیش از بقیه به چشم می آید: نخست دولتی شدن اربعین که در پی برپایی موکب های مجلل توسط بسیاری از نهادهای دولتی، عملا به کم رنگ تر شدن نهادها و موکب های مردمی در اربعین انجامیده است. دوم، تفاوت های فرهنگی میان زائران ایرانی با میزبانان عراقی که گاه باعث ایجاد دلخوری یا حتی تنش میان طرفین شده و کارکرد اربعین را به عنوان آیینی وحدت بخش به مخاطره می اندازد. در پایان نیز راهکارهایی برای برطرف شدن یا کاهش این آسیب ها ارائه گردید. مهمترین راهکارها مداخله و فعالیت دولت در فراهم نمودن زیرساخت های این مراسم (همچون سرویس های بهداشتی برای طول مسیر و یا سامان دهی وسایل نقلیه جابجایی زائران) و سپردن فعالیت های اجرایی، به ویژه در زمینه برپایی موکب ها به بخش مردمی و مدنی و پرهیز بخش های دولتی از برپایی موکب های بزرگ و باشکوه است. همچنین به نهادهای مدنی مرتبط با مراسم اربعین نیز پیشنهاد شده در حوزه آشنا سازی زائران با فرهنگ میزبانان عراقی و آداب زیارت و پرهیز از رفتارهای مغایر با فرهنگ زیارت بیشتر متمرکز و فعال گردند
نشانه شناسی لباس آقایان سریال در چشم باد، با تکیه برآراء رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف-لباس به مثابه نظام نشانه ای، حاوی رمزگان های متفاوت و چند لایه، بیانگر مفاهیم و معانی مختلفی می باشد. یکی از ارکان و لایه های معنایی مهم در هنرهای نمایشی و سینما، لباس است که در تأویل و تحلیل اثر نقش پررنگ و کلیدی دارد. سریال در چشم باد به عنوان یکی از آثار ماندگار ملی ایران، بازتاب بخش های مهمی از تاریخ ایران معاصر است و دارای شخصیت های متعددی است هر کدام از آن ها به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در خور تأمل بوده و به لحاظ پوشش قابل تحلیل و خوانش هستند. هم چنین به لحاظ حضور شخصیت ها در موقعیت های مکانی و زمانی متفاوت و دارا بودن لباس های متنوع، می تواند نمونه خوبی برای خوانش نشانه شناختی در راستای دست یابی به مسائل فرهنگی و اجتماعی باشد. نقطه عزیمت پژوهش حاضر خوانش نشانه شناختی لباس آقایان سریال در چشم باد در پرتو آراء رولان بارت و پاسخ به این پرسش است که طراحی لباس سریال در چشم باد چگونه ویژگی های شخصیتی، طبقاتی، فرهنگی و اجتماعی افراد را بیان می کند؟ و چگونه از این رهگذر تغییرات اجتماعی و تفاوت های فرهنگی را به نمایش می گذارد؟
روش شناسی-این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی بوده و جهت نیل به اهداف مطرح شده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی استفاده شده و اطلاعات ضروری و مورد نیاز به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. در این راستا انتخاب و گزینش تصاویر از سکانس ها و فصول مختلف سریال در چشم باد براساس تاکید بر لباس آقایان صورت گرفته و تصاویری ارائه شده است که به بهترین شکل پوشش آقایان را به نمایش گذاشته و جهت تفسیر و خوانش نشانه شناختی مفید و کارآمد است و در مقیاسی وسیع تر به شناخت تحولات فرهنگی و اجتماعی منجر می شود.
یافته ها-نتایج به دست آمده نشانگر آن است که یکی از عوامل تمایز شخصیت ها، همین مقوله طراحی لباس بوده که به نوعی مبین تفکرات، دیدگاه ها، جایگاه اجتماعی افراد، سلایق، نگرش سیاسی و به طور کل نشان دهنده طبقه اجتماعی آنان بوده و همین مقوله به عنوان عنصری معنادار در معرفی شخصیت های متفاوت سهیم بوده و علی رغم رفتار، گفتار و عملکرد هر شخصیت، لباس آن ها نیز مبین ارتباط شخصیت ها با فرامتن های فرهنگی و اجتماعی است و به بهترین شکل بازتابی از شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوران است. طراحی لباس در این سریال توانسته به عنوان یک نظام معنادار، بخش های مهمی از طبقات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را به نمایش گذارد و تحولات تاریخی ایران دوره معاصر را نیز بیان کند. به عبارتی جنس، رنگ، مدل و ترکیب های متفاوت لباس های بررسی شده، هر کدام دلالت های معنایی زیادی را در پی دارد که معرفی کننده شخصیت ها و طبیعتاً فرهنگ آن برهه تاریخی است. لباس های بررسی شده مبین منطقه جغرافیایی، دوره تاریخی، طبقه اجتماعی، شغل، خصائص فردی، سلایق، ویژگی های اخلاقی و حتی سیرت افراد هستند و توانسته است بازتاب کامل و پویا از شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر در اواخر دوره قاجار و پهلوی را ارائه دهد.
بررسی معنای مراسم برگزار شده در خانه بنکدار در ایام ماه محرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شهر اصفهان در محله های قدیمی خانه هایی وجود دارد که از دوره قاجار تا کنون مراسم خاصی برای ماه محرم در آنها برگزار می گردد. مردم پیش از نماز صبح، از نیمه های شب در صف طویل می ایستند تا نوبت به آنها برسد و وارد منزل بنکدار شوند. در ورودی و درون خانه نقش مایه-هایی ایرانی-اسلامی بر پوش و پرچم دیده می شود، همچنین در مراسم برگزار شده در خانه، علاوه بر حضور پیر در کنار روضه خوان، در انتهای عزاداری تابلوی نقاشی برای لحظه ای به نمایش عموم گذاشته می شود، بنابراین پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که چه ارتباطی میان نقش مایه های موجود در بنا و مراسم اجرا شده و نمایش تابلو وجود دارد؟ هدف از این پژوهش بررسی معنا در مراسم برگزار شده در خانه بنکدار و ارتباط آن با تزئینات موجود و تابلوی نقاشی است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و اطلاعات پژوهش به شیوه میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده است. با توجه به آنکه این مراسم، شامل مراحل مختلفی است و لایه های گوناگون دارد، ابتدا متن توصیف و سپس معنای پنهان در مراسم بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان داد که مردم برای دریافت و درکی از مراسم باید با آماده ورود به آن محل یا مکان گردند؛ لذا نقش مایه های موجود، حرکات نوحه خوان در مجلس و نمایش تابلو، پیام و نشانی از عالم ملکوت را بیان می کند که بدون طی مراحل و درک نقش مایه ها، این وصول امکان پذیر نمی شود.
طراحی الگوی فرهنگ فروش با روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴و ۷۵
63 - 92
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل فرهنگ فروش در پالایشگاه گاز ایلام با رویکرد تئوری داده بنیاد و با روش گرانددتئوری سیستماتیک انجام شد. نمونه گیری به روش نظری و با تکنیک هدفمند و گلوله برفی صورت گرفت که بر مبنای آن 18 مصاحبه با خبرگان و متخصصان فرهنگ فروش انجام شد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده گردید. نتایج داده های به دست آمده از مصاحبه ها طی فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به ایجاد نظریه داده بنیاد در حوزه فرهنگ فروش منجر شد. نتایج پژوهش نشان داد که شرایط علی (برنامه ریزی توسعه فردی، ویژگی های فردی کارکنان، زیرساخت مطلوب، ویژگی های سازمانی و محیط سازمانی)، باعث ایجاد مقوله محوری فرهنگ فروش (در اولویت بودن مشتری، کار تیمی، هویت بخشی، حمایت مدیریت، قابلیت اطمینان، باورپذیری، ارزشمندی سودآوری) می شود. راهبردهای پژوهش، یعنی یکپارچه سازی فروش و بازاریابی به ایجاد پیامدها در سطح واحد/ فردی، در سطح شرکت، در سطح صنعت و در سطح ملی منجر می گردد. تحقق راهبردها در شرایط زمینه ای (فرهنگ ملی، جو صنعت و وضعیت اقتصادی) امکان پذیر است. علاوه بر این شرایط مداخله گر، دو مقوله عوامل خرد محیطی و عوامل کلان محیطی بر راهبردها اثر می گذارند.
تبیین رابطۀ بهزیستی اجتماعی با زیست پذیری شهری (مطالعۀ موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴و ۷۵
93 - 123
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه بین بهزیستی اجتماعی و زیست پذیری شهری انجام شده است. اصطلاح زیست پذیری به درجه تأمین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت افراد آن جامعه اشاره دارد. روش تحقیق مورد استفاده، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه شهروندان 18 ساله و بالاتر ساکن شهر ایلام تعریف شده است که بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر از آنان به عنوان حجم نمونه با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای متناسب با حجم انتخاب شد. اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا با میانگین کل 833/0 و پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ به میزان 828/0 برای متغیر زیست پذیری شهری و 75/0 برای متغیر بهزیستی اجتماعی محقق گردید. در تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از این است که میانگین رضایت از زیست پذیری اقتصادی 10/49، میانگین رضایت از زیست پذیری اجتماعی 00/55 و میانگین رضایت از زیست پذیری زیست محیطی 66/32 بوده است و همه فرضیه های تحقیق به غیر از فرضیه رابطه بین مشارکت اجتماعی و رضایت از زیست پذیری زیست محیطی تأیید شده اند.
زیستن میان فرهنگ ها: مردم نگاری چندفرهنگی بودن در میان معاودین محله دولت آباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
121 - 140
حوزه های تخصصی:
جماعت های مهاجر دیاسپورا به بخش مهمی از زندگی شهری تبدیل شده اند. تجربه ی زندگی آن ها و ویژگی چندفرهنگی بودنشان به بخشی از موقعیت معاصر فرهنگ نیز تبدیل شده است. این امر بر انسان شناسی و مفاهیمی که دست مایه ی این رشته بوده مانند فرهنگ، سنت، هویت و مکان نیز تأثیر گذاشته است و مولد نظریه ها و روش شناسی هایی بوده است. در این مقاله، با نوشتار مردم نگارانه ی حاصل کار میدانی در محله ی دولت آباد تهران و با کاوش در زندگی جمعی معاودین به دنبال فهم چیستی و چگونگی چندفرهنگی بودن هستیم. معاودین ایرانی عراقی هایی اند که از عراق اخراج شدند و با سکونت در شهرهای ایران دیاسپورایی شکل داده اند که به عنوان یک دیاسپورای «عربی» شناخته می شود. موقعیت آن ها در عراق و در ایران همواره موقعیتی مرزی و آستانه ای بوده است. در این مقاله به این پرسش نیز پرداخته ایم که زندگی معاودین چه نسبتی با مفاهیمی مانند فرهنگ و هویت برقرار می کند. آن ها که زندگی شان ورای مرزهای سیاسی شکل گرفته است، چگونه خود را درون مرزهای فرهنگی و هویتی موقعیت یابی می کنند. علاوه بر این، از آنجایی که این جماعت ها به واقعیت همه جاحاضری در جهان امروز تبدیل شده اند، انسان شناسی چگونه می تواند خود را برای فهم بهتر این موقعیت جدید فرهنگ بازیابی کند. در این مقاله تلاش کرده ایم تا این پرسش ها را از خلال صدای معاودین، نظریه های انسان شناختی و همینطور تجربه ی مردم نگارانه بررسی کنیم.
شناسایی تجارب و توانمندی های زنان سرپرست خانوار در تعامل با فرزندان «در شرایط قرنطینه خانگی ناشی از بیماری کرونا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های نوظهور در دوران مدرن، زنان سرپرست خانوار است که گاهی به عنوان یک مسأله اجتماعی نیز شناخته می شوند. در این نگاه، اغلب مطالعات مربوط به زنان سرپرست خانوار، رویکرد اقتصادی (درآمدی) و کمک به بهبود معیشت آنان برجسته شده و جنبه های تعاملات اجتماعی آنان (درون و بیرون از خانواده) مغفول واقع شده است. هدف این پژوهش نگاه نزدیک و درون نگرانه به زوایای زندگی (درون خانوادگی/تعامل با فرزندان) زنان سرپرست خانوار در شرایط قرنطینه خانگی با شناخت موقعیتهای خاص آنهاست. این تحقیق با روش تحلیل تماتیک انجام شده و جامعه مورد مطالعه زنان سرپرست خانوار دارای فرزند بوده که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر تا زمان اشباع نظری انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که امکان سازگاری یا تاب آوری زنان سرپرست خانوار در این شرایط کم و کمتر شده و با هر انتخاب یا رفتار از جمله ازدواج مجدد، تن فروشی، کار در خانه های دیگران، خشونت نسبت به فرزندان، افسردگی، زندگی در کنار خانواده همسر (پدر یا مادر همسر)، بازماندگی فرزندان به دلیل عدم توان در تأمین امکانات آموزشی فضای مجازی و ... هرچه بیشتر در شرایط بحرانی غرق و غرق تر شده و امکان حفظ و بهبود شرایط زندگی و پایداری آن را متزلزل کرده است.
مطالعه انسان شناختی نظام معیشتی هوارنشینی در منطقه هورامان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
163 - 185
حوزه های تخصصی:
در هر جامعه ای انسان ها، شیوه های گوناگونی را برای سازگاری با محیط های متفاوتی که در زمان ها و مکان های متفاوت به آن ها دست یافته اند، طراحی کرده اند. بدین سان، در مناسبات بین فرهنگ و محیط زیست و تعاملات اکولوژیکی، وظیفه ی مردم شناس، تمرکز بر بخش هایی از فرهنگ است که ارتباط قویتری با محیط دارند. هدف از انجام این تحقیق، مطالعه مردم شناختی تعاملات و مناسبات مردمان منطقه هورامان با محیط زیست خود و شیوه های سازگاری با آن می باشد. نوع تحقیق میدانی و روش مورد استفاده در این پژوهش، اتنوگرافی(مردم نگاری) می باشد. این تحقیق نشان می دهد که اهالی هورامان با توجه به شرایط محیطی خود، سبکی از زیستن را طراحی کرده اند که از آن تحت عنوان هوارنشینی یاد می شود. این نوع از زندگی با جابه جایی و کوچ مردمان این منطقه بین دو نقطه جغرافیایی با اختلاف نسبی ارتفاع همراه می باشد. این جابه جایی، بنابر فشارها و محدودیت های محیطی در زمینه تامین آب مورد نیاز، فرار از گرما و پناه بردن به هوای خنک ارتفاعات و از همه مهمتر تحت تاثیر نیازهای معیشتی ساکنان منطقه انجام می گیرد. که بر اساس مطالعه حاضر، سه الگوی غالب هوارنشینی در منطقه هورامان شاهد هستیم: الگوی اول: هوارنشینی مبتنی بر دامداری(حوزه غربی)؛ الگوی دوم: هورانشینی مبتنی بر باغداری(حوزه شرقی) و الگوی سوم: هورانشینی ترکیبی؛ دامداری-باغداری(حوزه مرکزی).
زمان در باورهای عامیانۀ مردم ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴و ۷۵
40 - 62
حوزه های تخصصی:
بشر از آغاز در اندیشه یافتن راهی برای اندازه گیری معیارهای مختلف زمان همچون: روز، ماه و ... بوده است. تقسیمات زمان تا اندازه ای به تحولات طبیعت ارتباط داشت. کردها نیز همچون سایر اقوام، برای تشخیص زمان و تقسیمات آن و تنظیم امور، باورها و معیارهای خاصی داشتند. در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی، باورهای مردمان ایلام در مورد زمان بررسی شد. بر اساس نتایج پژوهش، مردم ایلام به مدد تجربه یا غریزه، هواشناسی را پیش بینی می کردند و برای پیشبرد مطلوب امور به سعد و نحس اوقات اعتقاد داشتند. آنچه در ادبیات فارسی در مورد ویژگی های روزهای هفته دیده می شود به شکل دقیق تر و مستوفایی در بین کردها جاری است. آنان به میزان دانش خویش، به آگاهی از فرجام امور علاقه داشتند و در این مورد به اعتقاداتی پایبند بودند تا تقدیر را مطابق خواست خویش رقم زنند.
مطالعۀ مردم شناختی نقش تسهیل گرایانۀ مصلحان و معتمدین اجتماعی ایل ارکوازی در حل دعاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴و ۷۵
124 - 150
حوزه های تخصصی:
ایلات و عشایر از مهمترین ارکان زندگی اجتماعی ایران به شمار می روند. جامعه ایلی ایران یکی از گسترده ترین اشکال زندگی اجتماعی است که نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ایفا کرده است. بررسی تاریخ ایران نشان می دهد که ایلات و عشایر نقش عمده ای در انسجام اجتماعی کشور داشته و بسیاری از حکومت ها، مانند غزنویان، صفویان، افشاریه و قاجاریه منشأ ایلی و قبیله ای داشته اند. آنها همچنین با داشتن سهم عمده ای از جمعیت، عاملی تأثیرگذار در صحنه معادلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بوده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مردم شناختی نقش تسهیل گرایانه مصلحان و معتمدین اجتماعی ایل ارکوازی به عنوان یکی از بزرگترین ایلات استان ایلام انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش ، قوم نگاری و روش گردآوری اطلاعات، مشاهده مشارکتی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با بزرگان، مصلحان و معتمدین؛ همچنین مطالعات کتابخانه ای بوده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بزرگان هر قوم و قبیله با توجه به دانشی که در زمینه های اجتماعی محل سکونت خود دارند می توانند نقش مهمی در حل اختلافات شهرنشینان و روستاییان داشته باشند. خون بس، ازدواج های پردردسر و همراه با درگیری (به علت تعدد خواستگاران)، اعتراض به احکام قضائی، تعیین نماینده قوم جهت انتخابات مجلس و شورای اسلامی شهر و روستا، داوری در دعاوی و حضور مستمر در سختی های قوم و قبیله تا رفع بسیاری از مشکلات بزرگ، از موارد ورود مصلحان و معتمدان اجتماعی جهت تسهیل گری است.
مطالعۀ جامعه شناسی انگیزه و پیامدهای جراحی زیبایی در زنان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴و ۷۵
7 - 39
حوزه های تخصصی:
پدیده جراحی زیبایی در سالیان اخیر مورد اقبال بسیار زیاد زنان ایرانی از جمله زنان ایلامی بوده و چرایی جامعه شناختی این پدیده، توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب نموده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناسانه پدیده جراحی زیبایی در بین زنان انجام شده است. این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و بر حسب شیوه گردآوری داده ها، کیفی و از نوع تحلیل مضمون است. داده های مطالعه از طریق نمونه گیری هدفمند و انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 16 نفر از بانوان 30 تا 65 ساله شهر ایلام که تجربه جراحی زیبایی بدن دارند گردآوری گردید. تحلیل داده ها نیز طی سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. در مرحله کد گذاری باز 78 کد نهایی شدند. در مرحله کد گذاری محوری 15 مقوله فرعی و در مرحله سوم 6 مقوله اصلی که بیانگر ابعاد کیفی گرایش زنان دارای تجربه جراحی زیبایی بود، شناسایی گردید. در مقوله خودانگاره منفی زنان، ابعاد فرعیِ منفی گرایی ذهنی، ترس ناشی از طرد شدن و واکنش های تدافعی استحکام بخشی به ساختار خانواده؛ در مقوله فشارهای هنجاری بیرونی، ابعاد فرعیِ تبلیغات و برنامه های پروپاگاندا، هنجارهای اجتماعی، تفسیر اجتماعی فرد، انگاره های مذهبی - اعتقادی و اعتماد به تخصص پزشکان؛ در مقوله فشارهای هنجاری درونی، ابعاد فرعیِ ابرازگرایی بدنی، انگیزه های درونی کسب زیبایی و رقابت جویی؛ در مقوله زمینه های روان شناختی، ابعاد فرعیِ بسترهای شناختی - روانشناسانه و اجبار پزشکی؛ در مقوله بازخورد عملیاتی جراحی، ابعاد فرعیِ پیامدهای مثبت و پیامدهای منفی و در مقوله تحصیل پایگاه اقتصادی و اجتماعی بالا، مقوله فرعیِ پایگاه اقتصادی- اجتماعی شناسایی شد.
بررسی تأثیر دوسوتوانی رفتاری بر رفتارهای نوآورانه با تأکید بر نقش میانجی فرهنگ سازمانی و جو اخلاقی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴و ۷۵
173 - 203
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر دوسوتوانی رفتاری از طریق فرهنگ سازمانی و جو اخلاقی بر رفتارهای نوآورانه کارکنان دانشگاه ایلام صورت گرفته است. این پژوهش از نوع مطالعات پیمایشی و از نظر هدف، توسعه ای کاربردی است. جامعه آماری آن شامل تمام کارکنان دانشگاه ایلام می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای معادل 213 نفر جهت مطالعه انتخاب شد . ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های استانداردِ مام و همکاران (2009) برای دوسوتوانی رفتاری، دنیسون (2000) برای فرهنگ سازمانی، ویکتور و کالن (1998) برای متغیر جو اخلاقی و دی جانگ و دن هارتوگ (2010) برای رفتارهای نوآورانه بوده است که روایی این پرسش نامه ها توسط خبرگان تأیید شده و پایایی همه متغیرهای تحقیق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (آلفای کرونباخ همه متغیرها بالاتر از 7/0 محاسبه شد) تأیید گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی به وسیله نرم افزارهای SPSS21 و LISREL8.8 استفاده شده است. نتایج برآمده از فرضیه های تحقیق نشان می دهد که دوسوتوانی رفتاری هم به صورت مستقیم و هم از طریق فرهنگ سازمانی و جو اخلاقی بر رفتارهای نوآورانه کارکنان تأثیر گذار است.
مسأله دال در نشانه شناسی فرهنگی: نکاتی در خصوص تعریف "دال" در نظریه های نمادین در انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه های معناشناختی بیان می شود که نماد ترکیبی از سه عنصر دال، مدلول و دلالت است. معمولاً کلمه نماد "برای هر شیء، عمل، رویداد، کیفیت یا رابطه ای که به عنوان وسیله ای برای یک مفهوم عمل می کند استفاده می شود. به طور کلی، دال در اکثر نظریه ها عنصری خنثی از نشانه ها یا نمادها است و گویی اعضای جامعه، تصویر مشترک و مشابهی از آن دارند. بیشتر متفکران در مورد جنبه های دال برای مردم و چگونگی درک آن ها بحثی نکرده اند. این مشکل به ویژه در نمادهای مقدس دیده می شود، زیرا نحوه درک و شکل گیری دال به بافت اجتماعی و روانی مؤمنان بستگی دارد. این موضوع را می توان به عنوان «مسئله دال» بیان کرد. در این مقاله بر اساس کار میدانی خود در میان شیعیان در لاکنو در هند توضیح می دهم که چگونه این پیش فرض نظریه نمادها کار نمی کند. تعزیه یا ضریح از نمادهای مقدس مرکزی و مهم در این جامعه هستند. آنها نه تنها ایده ثابت، مشترک یا خنثی برای دال ها در این نمادها ندارند، بلکه در دیدگاه باورمندانشان دارای اشکال متعدد (دال) هستند که معمولاً تغییرپذیر و ثابت هستند. این جنبه از دال تأثیرات عمیقی بر معنای چندگانه (دلالتها) دارد که نمادهای مقدس آنها را منتقل می کنند. بر این اساس، در نظریه انسان شناسی نمادنی در مورد نماد باید در نظر گرفت که دال در قالب های متکثر و متغیر خود عاملی مثبت و فعال در تولید معنا یا معانی است و نحوه درک و تفسیر مردم از نماد مقدس، اولاً به ادراک حسی و جسمی آنها بستگی دارد.
دانش بومی تهیه خوراک های محلی از گیاهان خودرو مرتعی (مطالعه موردی: محلیان مراتع گوغر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش بومی علمی بر پایه تجربه بومیان و سازگار با زیست بوم خاص خود می باشد که کاربرد صحیح آن بخشی از نیازهای انسانی را برطرف می نماید. ثبت این دانش غالبا بر دوش مردم نگاران است. یکی از زمینه های مهم در پژوهش های مردم نگارانه ثبت دانش بومیان در زمینه نحوه طبخ غذا با استفاده از گیاهان خودروی مرتعی در محل سکونت آن ها است. این پژوهش با هدف جمع آوری دانش بومی مردم منطقه گوغر بافت در زمینه طبخ انواع غذاهای محلی با استفاده از گیاهان خودرو مرتعی انجام شده است. روش اصلی در این تحقیق، اطلاعات یابی به شیوه مستقیم و جمع آوری داده های خام بود. در همین راستا از تابستان 1398 تا پایان بهار 1399، به دفعات به منطقه مورد مطالعه مراجعه شد و دانسته های سنتی مردم گردآوری گردید. روش های جمع آوری اطلاعات در این تحقیق شامل مصاحبه آزاد، مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده مشارکتی بوده است. مصاحبه ها به صورت هدفمند از خبرگان محلی منطقه صورت پذیرفت که شناسایی آن ها به صورت روش گلوله برفی انجام شد. در این پژوهش 15 گیاه که در طبخ خوراک های سنتی و محلی به کار برده می شد شناسایی گردید. با استفاده از این گیاهان، مردم محلی 20 غذای مختلف را تهیه می کردند. بنابراین با توجه به گستردگی تنوع فرهنگی و اقلیمی موجود در کشور، گنجینه عظیمی از دانش مربوط به نظام های غذای بومی حاصل از گیاهان خودروی مرتعی وجود دارد که ثبت، بررسی و تحلیل این نوع از نظام غذایی بومی رو به زوال اهمیت زیادی دارد.
غذا به مثابه متن فرهنگی: مردم نگاری فرهنگ بومی خوراک در شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین نیازهای اولیه انسان، تغذیه اس ت، نی ازی که همیشگی است و انسان برای تامین آن باید کوششی دائمی داشته باشد.خوراک میدانی معناساز ب رای تعاملات انسانی است، یعنی چیزی بیش از وسیله ای برای بقاء. در این پژوهش، فرهنگ محلی خوراک در شهرستان بابل به عنوان متنی فرهنگی مطالعه شده است. این منطقه که دارای زمین های حاصل خیز، مراتع بارور و تنوع محصولات زراعی و دامی است، از دیرباز، شاهدگوناگونی و تکثر در مواد خوراکی بوده است. مردمان محلی بابل با انطباق خود با طبیعت و رابطه ای خردورزانه با زیست بوم، خلاقانه توانسته اند از مواد خام روئیدنی و دامی، محصولات خوراکی متنوع تولید کنند. بابلی ها با تقسیم بندی خوراک به سرد، گرم و متعادل، غذا را در ارتباط با سلامت -بیماری و مراحلی از چرخه زندگی ارزیابی می کنند. بخش مهمی از هویت فرهنگی بابلی ها و پیوندهای اجتماعی آنان با خوراک بومی گره خورده است. سر سفره کسی نشستن پیام های دوستی را می فرستد و رد کردن دعوت، می تواند پیوندها را مشکل ساز کند. سفره غذا، حدود فرهنگ، میزان رفاه و عدالت اجتماعی طبقه های گوناگون را نمایان می سازد. همچنین گویش بابلی پایه های عمیق مطابقت روانشناسانه میان غذا، تلقی شخصیتی و موقعیت عاطفی را منعکس می کند. داده های این مقاله از طریق مشاهده حین مشارکت و مصاحبه های عمیق با 23 نفر از زنان و مردان بابلی بدست آمده است. متاسفانه بسیاری از دانش های بومی خوراک در مناطق سنتی در حال نابودی است و لازم می آید برای حفاظت از این میراث فرهنگی ناملموس قدم هایی جدی برداشته شود. این پژوهش گامی در همین جهت است.
تابوی نام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
103 - 119
حوزه های تخصصی:
دین در جهانِ باستان بر سه اصل استوار بوده است: جادو و ارتباط آن با دین و علم؛ توتمیسم و جنبه ی اجتماعی کیش نخستین؛ آیین های باروری و گیاهی. جادو نیرویی است که از نفوذ کلماتی به وجود می آید که با صدای بلند یا به صورت آواز خوانده می شود و انسان می تواند همان طور که روی موجودات روحانی عمل می کند، به وسیله ی واژگان و حرکات مخصوص در طبیعت تأثیر نماید و این نفوذ اساسی را برقرار سازد که آن را جادو می نامند. در مواقعی جادو دستورات منفی، یعنی ممنوعیت ها را دربردارد؛ جادوی منفی تابو است و هر چیزی که به دلیل و علتی ترس و اضطراب به دل می افکند را تابو گویند. نام ها در بسیاری از جوامع تابو هستند، حمله به نام فرد قابل مقایسه یا حتی بدتر از حمله به بدنِ فرد است. تابوی نام برپایه ی ترس است. همان طور که می توان جادوی بدخواهانه ای را با شخص، اعضای بدن یا سایه ی او انجام داد، اگر نام واقعی یک فرد را در اختیار داشته باشند، آن را با نام وی هم می توانند انجام دهند، تابوی نام هم بسیار گستردگی فرهنگی و جغرافیایی داشته و هم این که، همچنان پابرجا مانده است. حتی اگر به طور کامل مانند گذشته نباشد ولی ردپای آن هنوز در دنیای مدرن به چشم می خورد. ملاحظاتی که همچنان درمیان جوامع امروزی، درمورد نام وجود دارد آیا بازمانده ی همان تابوی نام و ممنوعیت هایی که درمورد نام ها وجود داشته نیست؟
سیر تاریخی شهر و شهرنشینی ایلام در تاریخ شهرنشینی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴و ۷۵
151 - 172
حوزه های تخصصی:
انسان ها در گذر تاریخ برای انتخاب بهترین شیوه زندگی، مراحل مختلفی را پشت سر نهاده اند. از غارنشینی ماقبل تاریخ تا زندگی در کلان شهرها و متروپولیتن های امروزی، سیر تحولات تاریخی در شیوه زندگی بشر نمایان است. در پژوهش حاضر، سیر تاریخی شهر و شهرنشینی در شهر ایلام بررسی شد. تاریخ کهن ایلام، با وجود آثار عظیم باستانی و تاریخی ای که از پیشینه این شهر حکایت دارد، هنوز به طور کامل برای محققان و مورخان شناخته نشده است. چگونگی ساختار اجرایی شهرها می تواند در چارچوب امور اداری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، انتظامی و حقوقی بررسی شود. شهرها بسته به اینکه به وسیله حکام محلی یا حکومتی اداره می شدند، وضعیت متفاوتی داشتند. این پژوهش بر اساس مباحث نظری و بر پایه اطلاعات تاریخی اسناد کتابخانه ای و مشاهدات عینی، به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. اطلاعات استخراج شده از اسناد موجود، جمع آوری و پالایش شده و به ضمیمه مشاهدات در چارچوب نظری به رشته تحریر درآمده است. نتایج تحقیق نشان داد که پیوند حیات سیاسی با شرایط و ویژگی های جغرافیایی و انسانی در ایلام مرتبط می باشد. بی تردید افزون بر تأثیر شرایط ویژه ژئوپولیتکی ایلام، تأثیر عوامل طبیعی در حیات سیاسی این شهر نیز باعث توجه حُکام و فرمانروایان محلی و مرکزی به این منطقه در طول تاریخ بوده است.
تحلیل چگونگی بازنمایی انسان معاصر در آثار کیومرث کیاست، کوروش شیشه گران و آیدین آغداشلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جست وجوی چگونگی بازنمایی یک امر یا مفهوم (مانند انسان) در آثار هنری، راهی برای واکاوی اندیشه یا فرهنگ هنرمند باشد. بررسی این مسئله در بستر نقاشی معاصر ایران، راهی برای شناخت بهتر این هنر و دغدغه هنرمندان در این زمینه است. در این پژوهش، چگونگی بازنمایی انسان معاصر در نقاشی های کیومرث کیاست، کوروش شیشه گران و آیدین آغداشلو بررسی و تحلیل می شود. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و در بررسی آثار، مشاهده تصاویر است. تحلیل با روش کیفی صورت می پذیرد. این پژوهش نشان می دهد که کیاست با دفرمه کردن اندام ها و با زبان استعاره، دغدغه ها و سقوط انسان را نشان می دهد. انسان آثار کیاست، موجودی آشفته و غم زده از اتفاقات روزمره و به دنبال آرامش و رهاسازی ذهن و روح زنجیر شده خود است. همچنین شیشه گران با خط های کژ و پرآشوب و همینطور قدرت رنگ، پیچیدگی و سرگردانی انسان امروزی را به تصویر می کشد. انسانی سرشار از شور و انرژی هایی بی قرار و عنان گسیخته که در جهانی پرآشوب سرگردان شده است. آغداشلو نیز با التقاط بین هنر مدرن و سنت های شرقی، با نمایش آثاری مچاله و نیم سوخته سعی در نمایش حیرت، افسون زدگی، افسوس و دغدغه آینده، بی حرمتی زمانه و چیرگی جهالت دارد. انسان به گونه ای در آثار سه هنرمند به نمایش گذاشته شده که دچار بی هویتی شده است و در حالتی تکه تکه قرار دارد. رنج بردن و قرار گرفتن در شرایط نامساعد زندگی فردی و اجتماعی، نوعی بحران وجودی برای این انسان به ارمغان آورده است. در آثار هیچ یک از این سه هنرمند، انسان در وضعیتی مطلوب قرار ندارد.