فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳٬۳۰۵ مورد.
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
15-38
حوزه های تخصصی:
همه گیری وبا در عصر قاجاریه به روایت ویشارد
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
119-136
حوزه های تخصصی:
معرفی کتاب: افسانه و رسانه (بازآفرینی مجموعه هزار و یک شب در سینما و تلویزیون)
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
211-212
حوزه های تخصصی:
ضیافت گاو: مطالعه ای انسان شناختی از مناسِک دانشگاهی در ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تأملی است بر آیین ضیافت گاو با توسل به رهیافت های انسان شناسی علم و ذیلِ مفهوم مدرنیزاسیون آمرانه. ضیافت گاو مناسکی دانشگاهی است که تا پیش از همه گیری کووید-19 و بروز مسائل و ملاحظات امنیتی و سیاسی و بهداشتی، هر ساله در ماه مه در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آنکارا ترکیه برگزار می شد. در این مقاله کوشیده ایم تا بر اساس داده های گردآوری شده درباره این مناسک، و مصاحبه با مطلعین کلیدی، و البته رجوع به منابع تاریخی و پژوهشی در زمان لزوم، نقش و کارکرد چنین مراسمی را در استقرار و ثبات یک نظام معرفتی جدید به صورت نظری صورت بندی کنیم. به این منظور و با ترکیب مؤلفه هایی از نظریات حوزه انسان شناسی علم، ضیافت گاو را در مقام یک آیین جبرانی در مواجهه با بحران معرفت شناختی اواخر عصر عثمانی و اوایل عصر جمهوری ترکیه تبیین کرده ایم. نهایتاً، با استفاده از این دستگاه نظری و ترکیب آن با دیدگاه پروژه محور برونو لاتور، مفهوم «پنجره های ترجمانی» را به عنوان شکل خاصی از کنش جبرانی نهادهای معرفتی مدرن در بستر مدرنیزاسیون آمرانه پیشنهاد کرده ایم. «پنجره های ترجمانی» فی الواقع فرصت-موقعیت هایی هستند که نهادهای معرفتی نوظهور، به میانجی این پنجره ها، قادر به جانمایی خود در بطن جامعه محلی و ایجاد شکلی از همزیستیِ رشدیابنده با نهادهای مستقر و از پیش موجود خواهند بود.
الگوی مصرف ظروف پلاستیکی یک بار مصرف؛ نمونه ی موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق تحقیقات انجام شده پیشین، غذا خوردن و نوشیدن در ظروف یک بار مصرف پلاستیکی می تواند خطرات و ضایعاتی برای بدن انسان ایجاد کند. همچنین رها کردن این ظروف در طبیعت به دلیل طولانی بودن دوره بازگشت آن به چرخه طبیعت مشکلات زیست محیطی ایجاد خواهد کرد. در این تحقیق برآنیم که با بررسی نگرش مردم نسبت به مصرف این ظروف به این موضوع بپردازیم که طی چه فرایندی فرهنگ نحوه غذا خوردن و آشامیدن تغییر کرده است؟ از این رو با صد نفر از شهروندان تهرانی طبقه متوسط اقتصادی، مصاحبه عمیق انجام دادیم. یافته های این تحقیق نشان داد علیرغم آگاهی این شهروندان از این مسائل باز این ظروف به دلیل راحتی در مصرف و حمل، ارزان بودن، دسترسی آسان، تغییر سبک زندگی، مصرف گرایی و تنوع در رنگ و شکل این ظروف برای استفاده در مهمانی ها و همچنین تصور بهداشتی تر بودن آن نسبت به سایر ظروف نزد مردم مورد استفاده فراوان قرار می گیرد و به نوعی سبک غذاخوردن آنان را تحت شعاع خود قرار داده است. از منظری گیدنزی می توان کل پدیده یک بار مصرف را نظامی انتزاعی دانست که به از جاکندگی کنش (از جمله کنش های مرتبط با خوردن و آشامیدن) از زمان- مکان محلی و بازاستقرار آن در سطحی دیگر می شود. اعتماد به این نظام انتزاعی ایجاد شده در حدی است که مضرات مصرف این ظروف و آسیبی که به بدن و طبیعت وارد می کنند مد نظر قرار گرفته نمی شوند.
مطالعه ی فرایندهای اجتماعی و فرهنگی برندشدگی ترمه در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
283 - 303
حوزه های تخصصی:
امروزه برای عرضه و معرفی کالاها و خدمات و مقایسه آنها با محصولات سایر مشابه در بازار، از واژه خاصی استفاده می شود که آن را «برند» می نامند. برند برای اشاره به محصول یا خدمتی به کار می رود که ارزش اعتباری و اجتماعی بالایی داشته باشد. یکی از این برندها که نمادی از تجسم فرهنگ، هنر و صنعت بافندگی است؛ پارچه بافی ترمه در ایران است. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی بسترهای اجتماعی و اقتصادی برندشدگی ترمه در شهر یزد بوده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که ترمه بافی در یزد برای رسیدن به برندسازی چه مراحلی را طی کرده است و عوامل اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی این برندشدگی کدامند. روش تحقیق حاضر کیفی بوده و از تئوری زمینه ای بهره برده شد. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه بوده و نمونه آماری تحقیق 11 نفر از صاحبنظران و صاحبان برندهای معروف ترمه به شیوه نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی در شهر یزد انتخاب شده است. مقولات استخراج شده در یک مدل پارادایمی شامل پنج بعد شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله ای، راهبرد کنش و پیامدها است. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد که شرایط علی تاثیرگذار در برندشدگی ترمه شامل اراده بازفرآوری و تغییر در ترمه و تلاش برای تبدیل آن از یک کالای دست باف و هنری و بعد به یک کالای مدرن و ماشینی با هدف تولید انبوه بوده، شرایط زمینه ای شامل شرایط جغرافیایی یزد، روحیه سخت کوشی یزدی ها و نقش مواصلاتی و شرایط مداخله ای نظیر نقش تجار و رقابت فروشندگان با یکدیگر، راهبردهای تنوع در کالاهای ترمه، تنوع در طرح و رنگ ترمه و پیامدهایی چون برندشدگی، خاص بودگی و منحصربه فرد بودن باعث موفقیت و برندشدگی ترمه شده است.
انسان شناسی اعیان سازی در محله فیض آبادِ کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
229 - 250
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی فرآیند اعیان سازیِ محله تاریخی فیض آباد در کلانشهر کرمانشاه می پردازد. رویکرد نظری مبتنی بر نظریه های اعیانی سازی و روش پژوهش قوم نگاری است. فنون گردآوری داده مشاهده و مصاحبه است. با سی نفر از ساکنان پیشین و کنونی محله به صورت نمونه گیری هدفمند مصاحبه صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد که فیض آباد محله ای تاریخی با قدمت 250 ساله است که در دهه گذشته از طریق مداخلاتی مانند جاده سازی، مجتمع سازی و پیاده راه در معرض تغییرات جدیدی قرار گرفته است که عبارتند از: 1. رونق محله و تسریع روند اعیان سازی به دلیل احداث پیاده راه مدرس در سال 1401 خورشیدی؛ 2. تغییر اقتصادی در بازار مسکن و مستغلات؛ 3. جابجایی بخشی از جمعیت محلی مانند گروه های فرودست و سالمندان توسط کارمندان دولت؛ 4. تغییرات شکل و اندازه خانواده در بخش های زیادی از محله؛ 5. افزایش تعداد زنان شاغل؛ 6. رواج الگوی زندگی فردی. 7. همبستگی اجتماعیِ شدید که سبب جایگزینی دوباره بومیان در مجتمع های مسکونی تازه ساز شده است. این همبستگی آگاهانه و سازمان-یافته نیست و تاب مقاومت در برابر موج های پسین اعیان سازی را نخواهد داشت.تغییر اقتصادی در بازار مسکن و مستغلات؛ جابجایی بخشی از جمعیت محلی مانند گروه های فرودست و سالمندان توسط کارمندان دولت؛ تغییرات شکل و اندازه خانواده در بخش های زیادی از محله؛ افزایش تعداد زنان شاغل؛ و رواج الگوی زندگی فردی. سرانجام، در محله همبستگی بالایی بر مبنای تاریخ، هویت و رابطه-ی طولانی مدتِ ساکنین وجود دارد که سبب جایگزینی دوباره بومیان در مجتمع های مسکونی تازه ساز است. این همبستگی آگاهانه و سازمان یافته نیست و تاب مقاومت در برابر موج های بعدی اعیان سازی را نخواهد داشت.
مطالعه چهره انسان در نگاره سلطان سنجر و پیرزن اثر محمود مذهب، مخزن الاسرار نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
251 - 280
حوزه های تخصصی:
نگارگری مکتب بخارا در امتداد مکتب هرات و تاثیرات بهزاد، شکل گرفت. محمود مذهب که از شاگردان برجسته بهزاد بود و به دستور عبیدالله خان ازبک به همراه چند تن از هنرمندان دیگر از هرات به بخارا آمده بود، تاثیرات مکتب هرات و بهزاد را با خصوصیات نقاشی محلی بخارا ادغام کرد و نگارگری بخارا، را با ویژگی های مستقل پایه گذاری کرد. در مکتب بخارا بیشتر، موضوعات تغزلی و تاریخی به تصویر کشیده شده است. پرداختن به موضوع اصلی داستان و عدم پرداخت به حواشی از ویژگی های بارز نگارگری بخارا است. هدف از این پژوهش مطالعه بر روی چهره انسان ها در نگاره سلطان سنجر و پیرزن می باشد. این پژوهش به این پرسش پاسخ می دهد: چهره انسان در این نگاره سلطان سنجر و پیرزن به چه صورت کار شده است؟ روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات با شیوه، اسنادی (کتابخانه ای) بوده است. این پژوهش با رویکردی تاریخی به ساختار این نگاره پرداخته است. یافته های این پژوهش نشان دهنده این است که این نگاره با ویژگی های مستقل مکتب بخارا تصویر شده ولی همچنان تاثیرات اندکی از بهزاد در چهره پردازی و منظره سازی این نگاره قابل مشاهده است شده ولی همچنان تاثیرات اندکی از بهزاد در چهره پردازی و منظره سازی این نگاره قابل مشاهده است و با استفاده از نمادپردازی بر اختلاف طبقاتی حاکم بر سطح جامعه و ظلمی که سلطان سنجر بر مردمش روا می داشته تاکید شده است. نگارگر مذکور با مهارت این داستان را به تصویر کشیده و با استفاده از المان هایی که به کاربرده و بیان عواطف در چهره انسان ها، ارتباط افراد باهم و شرح واقعه را به خوبی نشان داده است.
تحلیل استعاری مفهوم سازی فعالان زن ایرانی از «زن بودگی» در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مطالعه عبارات استعاری در یک زبان در خصوص زن و زن بودگی می توان به شناخت نظام ادراکی حاکم بر ذهن گویشوران آن زبان در این خصوص دست یافت. با تشدید روندهایی همچون شبکه ای شدن و گسترش روزافزون بهره گیری از رسانه های اجتماعی، فعالان زن نیز از این رسانه ها در جهت اهداف خود بهره می گیرند. هدف این مقاله، تحلیل استعاری مفهوم سازی فعالان زن ایرانی از «زن بودگی» در اینستاگرام و چگونگی ادراک تجربه زن بودگی توسط ایشان از طریق شناخت استعاره های محوری است که معانی آن را با یکدیگر مرتبط می سازد. برای دستیابی به هدف مذکور، با بهره گیری از رویکردهای زبان شناسی شناختی، به پرسش های ذیل پاسخ داده شده است؛ 1، مقوله مفهومی زن و تجربه زن بودگی چگونه توسط فعالان زن ایرانی در اینستاگرام معناسازی شده است و برساخت معنایی این فعالان زن از مفهوم زن چیست؟ فعالان زن چگونه درباره مفهوم زن می اندیشند و بر مبنای آن به کنش می پردازند؟ چه معنایی از زن بودگی را با مخاطبان خود در اینستاگرام به اشتراک می گذارند؟ با تحلیل مضامین و محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط 40 فعال زن در اینستاگرام، 160 استعاره مفهومی استخراج شد. این استعاره های مفهومی حول سه محور عمده شکل گرفته است: بازنمایی وضعیت کنونی زنان در جامعه ایرانی و گفتمان مسلط مردسالاری، نفی سنت های مردسالارانه در جامعه ایرانی و مفهوم سازی سلبی از زن بودگی و نیز معنادهی به تجربه زن بودگی به صورت عمومی.
مطالعه روابط قدرت و مقاومت در جهان معاصر: مطالعه مردم نگارانه تجربه ی راهپیمایی اربعین 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، بخشی از مطالعه ای است که برای شناخت ابعاد مردمشناختی، جامعه شناختی و مطالعات فرهنگی و رسانه ای راهپیمایی اربعین انجام شده است. استقبال و مشارکت افراد در راهپیمایی اربعین به عنوان یک میدان و فضای فرهنگی سبب شد تا یک کار مردمنگارانه در ضمن مشارکت یکی از محققان در راهپیمایی اربعین در سال های 1394 و 1395 به مدت 21 روز در جمع شرکت کنندگان انجام شود و مسافت تقریبی 240 کیلومتر را به صورت پیاده طی کرده و در طول مسیر به ثبت داده ها بپردازد. ما به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چرا این فضاهای فرهنگی با استقبال فراگیر و فراملی و بدون مرز روبرو بوده است. ویکتور ترنر با ارائه نظریه های نمادها و قدرت مناسک در تغییر موقعیت های اجتماعی و تحلیل عمیق و روان شناختی اش تجارب خویش از زندگی و مناسک و آیینها را بیان می کند. بر اساس نظریه های ترنر توضیح خواهیم داد که افراد شرکت کننده در راهپیمایی اربعین از زندگی روزمره جدا شده و رها از چارچوب های اجتماعی حالت آستانه ای را تجربه می کنند. حالتی از رهاشدگی از نمادهای زندگی دوره نوسازی، اتحاد و با هم بودن که افراد در آن شرایطی کاملا یکسان دارند و از محدودیت های اجتماعی و شرایط یکنواخت زندگی روزمره رها می شوند که در شرایط عادی اجتماعی قابل تجربه نیست. حوزه تحقیقاتی مقاله به مناسک، مطالعات آیینی و مردم نگاری مربوط می باشد که ربط آن به روابط قدرت و مقاومت را مطالعه می کند و دستآورد آن می تواند مورد بهره مندی مطالعات فرهنگی ایرانی، قرار گیرد.
گفتمان اشتغال زایی در برنامه های توسعه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱۷ و ۱۱۸
۷۰-۲۳
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی گفتمان اشتغال زایی در برنامه های توسعه جمهوری اسلامی ایران است. به این منظور، متن شش قانون برنامه توسعه کشور به عنوان جامعه هدف پژوهش، مبنای بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که در گفتمان اشتغال زایی حاکم بر قوانین برنامه های توسعه، دال شناور «اشتغال زایی»، در قالب نشانه هایی مرکزی مشتمل بر «تقلیل نرخ بیکاری» در قالب برنامه اول توسعه، «اشاعه و ترویج فرهنگ کار» در قالب برنامه دوم، «ایجاد اشتغال در مناطق کمتر توسعه یافته» در قالب برنامه سوم، «رفع موانع اشتغال زایی» در قالب برنامه چهارم، «ایجاد اشتغال پایدار» در قالب برنامه پنجم و در آخر «نگرش کلان و فرابخشی به اشتغال زایی» در قالب برنامه ششم توسعه مسدود گردیده؛ اما در عرصه عمل، مفصل بندی گفتمان های حاکم بر هر برنامه در حوزه اشتغال، حول نشانه های مرکزی مذکور، متمایز از یکدیگر بوده و نشانه های اصلی متفاوتی، نظام معنایی حاکم بر مفصل بندی گفتمان اشتغال زایی در برنامه های توسعه را شکل داده اند؛ چرا که هر چند در شش برنامه توسعه کشور، اشتغال زایی سیاستی اصلی و برجسته در حوزه اشتغال و به تبع آن کاهش بیکاری لحاظ گردیده، اما بر مبنای سکوهای نظری و بسترهای هویتی دو جناح غالب (اصولگرا و اصلاح طلب)، از سویی در ادوار مختلف مجلس که نقش تصویب کننده سیاست گذاریها را بر عهده داشته اند و از سویی در دولتهای مجری قوانین برنامه های توسعه، در قالب راهبردها و سازوکارهایی، اشتغال زایی پیگیری شده و رویکرد به مقوله اشتغال و اشتغال زایی نگرشی مبتنی بر اصول گفتمانی ای بوده که بر آن دوره، تفوق و تسلط گفتمانی داشته است؛ لذا بر این مبنا، شاهد سیاست گذاریهای غیر مستمر و منقطع در حوزه اشتغال در طول چهار دهه اخیر و در قالب شش برنامه توسعه در کشور بوده ایم.
مطالعه انسان شناختی هدایای دوره صفوی به دربار عثمانی: مطالعه موردی پوشاک و زیراندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
326 - 305
حوزه های تخصصی:
حاکمان صفوی از هدایا به عنوان یک راهبرد سیاسی استفاده می کردند و این هدایا حاوی پیام هایی از قدرت هنری و فرهنگی آنان بود. منسوجات از جمله هدایایی هستند که در دربار صفوی به وفور به کار رفته است و به عنوان ابزاری برای به نمایش گذاشتن قدرت حکومت و درباریان استفاده می شد. این پژوهش از منظر ماهیت و روش، تاریخی است که با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای به بررسی منسوجاتی پرداخته که به عنوان هدیه به دربار عثمانی ارسال شده است و به این سوالات پاسخ می دهد که: چه منسوجاتی به عنوان هدیه در نظر گرفته می شدند و چه ویژگی هایی داشتند؟ و ارسال هدایای فاخر و با ارزش، چه نقشی در ارتباطات سیاسی حکومت صفویه با دربار عثمانی داشت؟ این پژوهش س عی می کن د تا ضم ن بهره گی ری از نوش ته های تاریخی مربوط به دوره صفوی و عثمانی، از گزارشات س یاحان و پژوهشگرانی اس تفاده کند که با منسوجات فاخر آن دوره آشنا بودند. منابع تحقیقاتی شامل هدایایی است که از دربار صفوی به دربار عثمانی ارسال شده اند و ویژگی منسوجات شاخص صف وی را پوش ش می دهند. جامعه آماری شامل 5 عدد از منسوجاتی است که به عنوان هدایا از دولت صفوی در موزه توپکاپی در استانبول وجود دارند. نتایج نشان می دهد که طرح ها و نقوش پارچه های صفوی، غالباً معنای دوگانه ای داشته اند و به شکلی سخاوتمندانه به دربار عثمانی اهدا می شد، در حالی که حامل انگیزه ها و پیام های مختلف انسان شناختی و سیاسی مهمی بوده اند.
موره کن: شواهدی از گروه بندی های درون منطقه ای دوره مفرغ میانه زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۲ و ۷۳
73 - 95
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم مطرح در باستان شناسی، تشخیص و تبیین مرزبندی های فرهنگی بر اساس توزیع مواد فرهنگی است. در این پژوهش با بهره گیری از نتایج مطالعات میدانی محوطه موره کن در درّه هُلیلان، مطالعات کتابخانه ای و شیوه توصیفی-تحلیلی به تبیین مرزبندی های فرهنگی درون منطقه ای حوزه زاگرس مرکزی در دوره مفرغ میانه پرداخته شد. نتایج تحقیق حاکی از این است که محوطه موره کن استقرارگاه کوچ نشینی شاخصی است که در حوزه چراگاه های زمستانی شکل گرفته است و حاوی نهشت های فرهنگی مهمی از دوره مفرغ می باشد. در دوره مفرغ میانه تفاوت های مهمی در سبک سفال رایج در زیستگاه های درّه هُلیلان نسبت به سبک سفال در محوطه های کوچ نشینی دامنه های جنوبی درّه هُلیلان دیده می شود. زیستگاه های درّه هُلیلان با گروه درّه های بخش شمالی حوزه توزیع سنّت سفال منقوش یکرنگ گودین III کشش و همگرایی داشته و به نظر می رسد حاشیه جنوبی درّه هُلیلان، چراگاه زمستانی گله داران متحرک مناطق پیشکوه بوده است. درّه های حوزه زاگرس مرکزی در دوره مفرغ میانه را می توان به دو گروه منطقه بندی کرد: گروه اول، درّه های در امتداد محور شرقی - غربی و در راستای مسیر ارتباطی جاده خراسان بزرگ را در بر می گیرد. به نظر می رسد جاده خراسان بزرگ و تماس هایی که به واسطه آن شکل گرفته، نقش اصلی را در پیوندهای درون منطقه ای این حوزه داشته است. گروه دوم، درّه های در امتداد محور شمالی - جنوبی نواحی پیشکوه شرقی و پیشکوه غربی به علاوه درّه نهاوند در شرق کوه گرین را شامل می شود. احتمالً زندگی کوچ نشینی نقش مهمی در برقراری پیوندهای درون منطقه ای در این قسمت از زاگرس مرکزی داشته است.
طنز در رباعیات جلیل صفربیگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰ و ۷۱
117 - 147
حوزه های تخصصی:
جلیل صفربیگی شاعر فعال و توانای ایلامی است. او بیشتر با رباعی سرایی به عنوان شاعری نوگرا و خلاق برای اهل ادب امروز شناخته شده و به خوبی توانسته است در این قالب با مخاطبان خویش ارتباط برقرار کند. یکی از جنبه های مهم و از شاخصه های شعر صفربیگی، به کارگیری طنز است. هرگونه بررسی و کند و کاو در طنز او، داده هایی ضروری و ارزشمند را در اختیار خواننده قرار خواهد داد.در این مقاله با هدف بررسی طنز در رباعیات صفربیگی، شواهد طنز در تمام رباعیات ایشان (10 مجموعه)، استخراج و از لحاظ مضمونی و ادبی، طبقه بندی و تحلیل شد. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و شیوه انجام پژوهش، توصیفی- تحلیلی بود. سؤال کلی پژوهش نیز این بود که بازنمود طنز در رباعیات صفربیگی چگونه است؟یافته ها حاکی از آن است که در رباعیات صفربیگی 34 مورد طنز اجتماعی، 32 مورد طنز شخصی، 19 مورد طنز مذهبی و 20 مورد طنز فلسفی وجود دارد و این به طور صریح بیانگر توجه خاص شاعر به طنز اجتماعی (فقر، خودکشی، بی عاطفگی و ...) است. او به خوبی توانسته طنز را به مثابه شگردی هنری برای بیان مقاصد هنری و اجتماعی خود به کار گیرد و از هر فرصتی برای آفرینش طنز و گوشه و کنایه های مطایبه آمیز و گاه نیش دار استفاده کند.
ازدواج از دیدگاه شهید مطهری (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱۷ و ۱۱۸
۲۱۸-۲۰۱
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین دیدگاه های شهید مطهری از مسائل اصلی ازدواج به روش توصیفی تحلیلی با استفاده از مجموعه آثار ایشان است. استفاده از دیدگاه های ایشان در مورد ازدواج به عنوان مبانی در دانش مشاوره اسلامی کارآمد و حائز اهمیت است. ازدواج از دیدگاه شهید مطهری پیمانی است میان زن و مرد در جهت قبول کردن یک سلسله تعهدات و مسئولیت ها که از دو سازه اصلی «تکلیف و مسئولیت» و «حق بهره مندی» تشکیل شده است. مسئله ازدواج در نگاه ایشان از جهات متعددی حائز اهمیت است؛ نخست حفظ هویت و حرمت انسان و به طور خاص زن در جامعه؛ دوم ازدواج همچون سدی مانع از سقوط انسان در دره فحشا و زشتی ها می شود؛ سوم ازدواج انسان را از خودخواهی و خودکامگی نجات می دهد؛ چهارم ازدواج کانون پرورش و تربیت انسان هاست. در نگاه شهید مطهری فلسفه ازدواج در تربیت روحی و رشد اخلاقی، حفظ نسل و ایجاد مودت بین همسران خلاصه می شود. مهمترین کارکردهای ازدواج ایجاد آرامش و طمأنینه (روان شناختی)، امنیت و آرامش (اجتماعی) و ساخته شدن و تهذیب نفوس انسانی (اخلاقی) است. تنها ملاک ضروری برای ازدواج «ایمان» است و سایر ملاک ها به تناسب ایمان مطرح می شوند. در نگاه ایشان مهریه، هدیه ای از طرف مرد به عنوان عاشق به معشوق خویش است؛ چنانچه خواستگاری مرد از زن را مطابق فطرت و تدبیری عاقلانه برای حفظ حرمت زن می داند.
برآورد تابع تولید آموزش در استان ایلام: رویکرد رگرسیون چندکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰ و ۷۱
57 - 76
حوزه های تخصصی:
اقتصاددانان و دیگر دانشمندان علوم انسانی شواهد گسترده ای ارائه داده اند که آموزش افراد را مولدتر می کند و درنتیجه درآمد آنها را افزایش می دهد. آموزش و پرورش همچنین مزایای غیرمالی، از جمله بهبود سلامت و ادغام اجتماعی را فراهم می آورد. سرانه بودجه آموزشی عمومی، درآمد سرانه، مخارج صرف شده برای آموزش و تعداد معلم از اصلی ترین نهاده های توضیح دهنده تابع تولید آموزش هستند؛ بنابراین شناسایی عوامل مؤثر بر تابع آموزش از لحاظ کارکردهای اقتصادی و اجتماعی برای سیاست گذاران مهم و ضروری است. این مطالعه با هدف برآورد تابع تولید آموزش (ابتدایی و متوسطه) در استان ایلام طی دوره زمانی 1398-1382 انجام شد. روش شناسی این مقاله مبتنی بر تخمین تابع تولید با استفاده از روش اقتصادسنجی و تکنیک رگرسیون چندگی بود. نتایج این مطالعه نشان داد که در بین 7 متغیر مورد استفاده در تابع تولید آموزش برآورده شده برای استان ایلام، 5 متغیرِ مخارج آموزشی خانوار، نسبت معلم به دانش آموز، تعداد مدارس، درآمد سرانه و شاخص قیمت استانی از تعیین کننده های اصلی نرخ پوشش تحصیلی هستند. دو متغیر مخارج عمرانی استانی و نسبت دانش آموز به جمعیت نیز از تعیین کننده های نرخ پوشش تحصیلی در استان ایلام نیستند.
بررسی تأثیر آوازه برند بر نگرش مشتریان به برند با نقش میانجی اعتماد عاطفی و شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۲ و ۷۳
166 - 186
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثر آوازه برند بر اعتماد عاطفی و شناختی و تأثیر این اعتماد بر نگرش مشتریان به برند رستوران ها انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری آن را کلیه مشتریانی تشکیل دادند که در شش ماهه دوم سال 1398 به رستوران های شهر ایلام رفته اند. با استفاده از روش نمونه گیری کوکران، 384 نفر به عنوان نمونه تعیین شد که در نهایت با توجه به پرسشنامه های قابل قبول، تعداد 373 نفر حجم نمونه را تشکیل دادند. روش نمونه گیری به کار رفته در این پژوهش از نوع نمونه گیری ساده در دسترس بود. روایی پرسشنامه نیز با نظر خبرگان و بارهای عاملی تأییدی سنجیده شد. ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده نیز حکایت از پایایی مناسب پرسشنامه داشت. تجزیه و تحلیل داده ها با تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری و با نرم افزار spss21 و smart PLS3 انجام شد. نتایج به دست آمده روشن ساخت آوازه برند بر سه متغیر نگرش مشتریان به برند، اعتماد شناختی و اعتماد عاطفی، اثر معناداری دارد؛ همچنین متغیر اعتماد شناختی بر نگرش مشتریان به برند، اثر معناداری دارد؛ اما تأثیر اعتماد عاطفی بر نگرش مشتریان به برند معنادار نبود. اعتماد شناختی در رابطه بین آوازه برند و نگرش مشتریان به برند میانجی گری می کند؛ ولی اعتماد عاطفی در رابطه بین آوازه برند و نگرش مشتریان به برند میانجی گری نمی کند.
مطالعۀ شناختی: تحول معنای مادری و صورت بندی فرم های خانواده به میانجی بسترهای پزشکی در دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسترهای تاریخی، دوگانه مادر-کودک با حضور میانجی هایی مانند بهداشت، پزشکی و فناوری به زنجیره مادر-میانجی-کودک ترکیب بندی شده است؛ به این معنی، مفصل بندی روابط مادر و کودک یا کنش فرزندآوری از گذر میانجی ها در ضرورت های تاریخی تغییر یافته و خانواده های مختلف گسترده به صورت هسته ای صورت بندی شده است. پس آیا با تغییر صورت خانواده، محتوا یا معنای مادر شدن نیز در یک فرایند تاریخی متناسب با تغییرات فرم خانواده در فهم کنشگر دوباره مفصل بندی می شود؟ اگر چنین است چگونه تغییرات معنایی نزد کنشگر رخ می دهد؟ و مفصل بندی فهم و معنای مادرشدن در گذر زمان چه تغییراتی کرده است؟ این ها مسائلی است که این مقاله به کمک مفاهیم فرم، محتوا، ساختار آگاهی نزد زیمل و هوسرل در جست وجوی پاسخ آن است. روش اصلی برای استخراج معانی، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. هدایت مصاحبه براساس مؤلفه های سنخ آرمانی محقق ساخته پیش برده می شود، تا امکان مقایسه و تغییر معنا در میان نسل ها فراهم شود. طبقه بندی مصاحبه شوندگان نیز براساس دوره شناسی و بسترهای تاریخی است. درنهایت با انطباق یافته ها بین تجربه زیسته سه نسل از زنان، تحول محتوای کنش فرزندآوری در بسترهای اجتماعی آشکار می شود. به این صورت، سه گونه مفصل بندی نظام معنایی مادری شامل گذار، ترازمند و ارادی صورت بندی می شود که به ترتیب با سه فرم نیمه هسته ای-نیمه مستقل، هسته ای و الحاقی مرتبط هستند. نتیجه اینکه با حصول آگاهی از موضوع شناخت بدن، نگرش به فرزندآوری (ارزش) نیز در نسبت های جدیدی بازشناسی می شود. در همین صورت بندی جدید از ارزش است که مرحله دیگری از معنای مادری نزد کنشگر برساخته می شود.
بررسی مردم نگارانه فرهنگ کافه نشینی در کافه های خیابان سمیه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت معانی که افراد به رفتارها و کنش های خود می دهند و بر اساس آن الگوهای رفتاری خاصی را می سازند همواره مورد توجه جامعه شناسی و محققان حوزه مردم نگاری بوده است. شهری شدن روزافزون تغییر و تحولاتی را در سبک زندگی انسان ایرانی پدید آورده است و این سؤال را به ذهن متبادر می سازد که حیات شهری مدرن چگونه روابط انسان ها و زندگی روزانه آنها را دست خوش تغییر و تحول می کند؛ از این رو توجه به زندگی روزمره دارای اهمیت است. یکی از این تغییرات ایجاد شده گونه ای از زیست اجتماعی تحت عنوان فرهنگ کافه نشینی است. از این رو در این پژوهش تلاش شد که کافه نشینی به عنوان گونه ای از زیست اجتماعی با روش مردم نگارانه مورد بررسی قرار گیرد. میدان اجتماعی پژوهش کافه های موجود در خیابان سمیه تهران بود، در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از تکنیک مشاهده و مصاحبه استفاده شده و مصاحبه های گرفته شده از نوع نمونه گیری هدفمند بوده است و با 15 نفر مصاحبه صورت گرفت. بعد از انجام مصاحبه ها با 15 نفر داده ها به اشباع رسید و برای اطمینان بیشتر، با یک نفر دیگر نیز مصاحبه صورت گرفت(صاحب یک کافه) که در این مصاحبه نیز داده جدیدی ارائه نگردید. داده های گردآوری شده با رویکرد تحلیل تماتیک بروان و کلارک تحلیل شدند و تم هایی با عناوین" حضور در فضای متمایز ، هنجار شکنی و تعلیق فرهنگ رسمی، سبک زندگی مدرن" به دست آمد که در تحلیل فرهنگ کافه-نشینی به عنوان یک سبک از زیست اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند.
برساخت و بازنمایی هویت های جنسیتی در ضرب المثل های لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها در هر جامعه ای، آیینه تمام نمای شیوه های زندگی اعضای جامعه و جزئی از میراث فرهنگی نسل های پیشین هستند. ضرب المثل های جنسیتی در هر فرهنگی، جایگاه و موقعیت اجتماعی جنسیت زن و مرد را تعیین و انتظارات و توقعات اجتماع از اعضایش را مشخص و شیوه تربیت و پرورش آن ها را از قبل معین می کنند و از اعضای جامعه می خواهند در چه مسیرهایی گام بردارند. فرهنگ سرشار از ضرب المثل های جنسیتی بر برساخت و بازنمایی فرهنگ جنسیتی دلالت دارند. این ضرب المثل ها بر تفاوت و تقابل استوارند و زن را دیگری مرد تصور کرده اند. در برخی از ضرب المثل های لکی، هویت مردان و زنان نسبت به یکدیگر معنا می یابد و جایگاه و منزلت آن ها به نسبت دیگری تعریف می شود. در ضرب المثل های جنسیتی لکی، مردان در جایگاه و موقعیت اجتماعی فرادستی نسبت به زنان ترسیم شده اند. چنین القا می شود که مردان به نسبت زنان از توانایی های عقلی و ذهنی بیشتری برخوردارند. در این ضرب المثل ها، اصل و نسب، پدرتباری است و فرزندان ذکور خانواده، پرچم دار و زنده نگه دارنده اسم و رسم خانواده و خاندان به تصویر درآمده اند. در این فرهنگ، نسبت به تربیت و جامعه پذیری دختران و پسران نگرش سخت گیرانه ای وجود دارد و توصیه شده است از تربیت کودکان در شرایط اجتماعی و اقتصادی رفاه و آسایش اجتناب شود. در انحرافات جنسی، پیش داوری و قضاوت ارزشی منفی نسبت به جنسیت زن وجود دارد و زنان، اغواگر و تحریک کننده تصور شده اند.