فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطالعات پسااستعماری از سلسله رویکردهای نقد قرن بیست محسوب می گردد که در ادامه نقد پسا ساختگرایی و شالوده شکنی به وجود آمد. ریشه های نقد پسا استعمار را می توان در منتقدین پسا ساختگرایی همچون ژاک دریدا و نظریه پردازی همچون میشل فوکو یافت. نقد پسا ساختگرایی که عمدتا به واسازی تقابل های دو گانه می پرداخت، بستر مناسبی برای به وجود آمدن مطالعات پسا استعماری مبدل شد. توزیع نامتوازن ثثروت و جمعیت که در دوران پسا استعماری، نمود بیشتری پیدا کرد به افزایش روند مهاجرت دامن می زند. هر استعماری با نسخه جدیدتری، متناسب با زمان، نیاز و تقاضای اقتصاد استعماری جایگزین می گردد. برده برداری به بیگاری، و بیگاری به کار با دانش وتخصص کاری تبدیل می گردد. مهاجرت نیز مانند هرپدیده دیگری، فرآیند وبازار عرضه و تقاضای خود را دارد.آنچه در بازار کشورهای مهاجر پذیر عرضه می شود نیروی کار و کارگر ورزیده ارزان است. بنابراین، تقابل دوگانه/استعمارگر واستعمار شده/جای خود را به تقابل/کارگر و کارفرما/می دهد. امروزه به واسطه وسایل ارتباطی نوین، پدیده مهاجرت بیش از هر زمان دیگری رخ می دهد. بررسی ها نشان می دهد که تعداد مهاجرت های انجام پذیرفته در دهه های اخیر بیش از هر زمان دیگری در کل تاریخ جهان بوده است. موج مهاجرت به عنوان پدیده ای نو، که پیامد دنیای پسااستعماری محسوب می شود، از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است. ادبیات مهاجرت به روایت زندگی و مسایل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مهاجران در سرزمین بیگانه می پردازد. این حیطه از ادبیات و نقد ادبی که به نام diaspora خوانده می شود یکی از جدیدترین دستاوردهای قرن بیست و یکم می باشد، که حاصل مهاجرت های انبوه قرن بیستم و تحولات جهان در این دوران می باشد. جغرافیای فرهنگی جهان، هویت فردی را ذوب می کند و مفاهیمی همچون زبان، مکان، زمان، بودن، نژاد و برخوردها را دستخوش تغییر می کند و پایه های مطالعات فرهنگی و مطالعات پسااستعماری را بنیان می نهد. نگاهی گذرا به کاندیدا و برندگان جوایز ادبی ایران و جهان نشان می دهد که ادبیات مهاجرت ایران سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده است. ادبیات مهاجرت صدای مرکز نیست. در ادبیات مهاجرت یک صدای واحد و مرکزیت ادبی قاطع وجود ندارد. صداهای حاشیه و صداهای گمشده از مولفه های ادبیات مهاجرت هستند که در مقابل صدا و فرهنگ قالب کشور دیگر، در جستجوی هویت خود می باشد.
تاملی در روند پارادیم نوسازی و مطالعات توسعه، نظریه وابستگی و پدیده جهانی شدن (نقد و بررسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
قرن بیستم از نخستین سال های خود شاهد تلاش و تکاپوی مستمر و بی وقفه ملل و جوامع مختلف جهان به ویژه در آسیا آفریقا و امریکای لاتین جهت رسیدن به استقلال سیاسی رهایی اقتصادی و آزادی از یوغ سیطره وابستگی های فکری و فرهنگی ناشی از سلطه استعمار و امپریالیسم و از همه مهم تر و فوری تر گسستن زنجیرهای وابستگی اقتصادی به نظام ها و کشورهای متروپل بوده است.
راه دشوار دموکراسی
حوزه های تخصصی:
دکتر سریعالقلم در این گفتوگو با برشمردن پارهاى مبانى دموکراسى، به دو نوع «کمى» و «کیفى» آن اشاره مىکنند و راه رسیدن به دموکراسى واقعى را طولانى و نیازمند آموزش مىدانند. به گفته وى، در ایران فرهنگ تحزّب، قبیلهگرایى و حذف یکدیگر حاکم است و باید به جاى آن فرهنگ اجماعسازى، تحزب درست و نظاموارگى بنشیند و ایران سخت نیازمند استراتژى ملى واحدى است که همه گروهها و جزیرهها بر اساس آن به اجماع برسند و براى بالا بردن ثروت ملى با هم تعامل کنند.
اثر سرمایه اجتماعی بر حکمرانی خوب
حوزه های تخصصی:
سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب، دو مفهومی است که بویژه از سالهای میانی دهه 1990 سخت مورد توجه محافل آکادمیک و دانشگاهی قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی برآمده از انجمنهای مدنی و داوطلبانه یا شبکه های اجتماعی، درگیر شدگی مدنی، همکاری و اعتماد انجمنها به یکدیگر و روابط اعضای انجمنها است
پیش زمینه های اقتصادی برای دموکراسی
حوزه های تخصصی:
نظام «بازار رقابتی» به طور خلاصه عبارت است از نظامی که در آن تخصیص منابع بر اساس مکانیسم قیمتها صورت میگیرد. یعنی دولت در آن نقشی ندارد یا نقش بسیار اندکی دارد و سیستم قیمتهاست که تعیین میکند منابع اقتصادی به چه صورت در جامعه مورد استفاده قرار گیرد یا چگونه تخصیص پیدا کند. اما نظام «اقتصاد دولتی» برعکس، یک نظام تخصیص متمرکز منابع است. بر اساس تصمیمات دولتی در این نظام، مالکیت دولتی بر منابع تولیدی حاکم است. مالکیت عمدتا در اختیار دولت است. اقتصاد ایران عمدتا از این نوع است؛ یعنی اقتصاد و حاکمیت دولتی است. تخصیص منابع در «اقتصاد سنتی» هم بر اساس سنتهای گذشتگان است که هماکنون کاربرد چنین نظامی در دنیا منسوخ شده است.
نخبگان و شکل گیری گفتمان توسعه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته مفاهیم اساسی و مشترکی را شامل عقل گرایی، تجربه گرایی، اومانیسم، علم گرایی، سکولاریزم و قانون گرایی در بر می گیرد که تمامی نحله ها و اندیشه های مدرن بدان ها باور دارند و بدین ترتیب تشکیل دهنده بنیادهای مدرنیته می باشند؛ اما در عرصه عمل، مدرنیته با دو چهره جداگانه بر سر تقدم و تاخر یا اولویت بندی هر یک ظاهر گردید که به ضرورت های تاریخی و سیر تحول جوامع و پیش زمینه های آن باز می گردد. در حالی که در چهره نخست مدرنیته حول محور «دموکراسی» قرار دارد، چهره دوم آن بر «توسعه» تاکید می ورزد که بسیاری از مواقع آنها را در مقابل یکدیگر قرار داده است. برای جوامعی که ساختارهای اقتصادی و اجتماعی نابسامانی دارند و برای جوامع در حال گذار، چهره دوم تجدد یعنی "" توسعه "" جلوه بارزتری داشته و در نهایت غلبه با این چهره بوده است. لذا جوامعی که بر این بعد از مدرنیته تاکید دارند، دستیابی به هر گونه پیشرفت و ترقی را مستلزم آماده نمودن شرایط آن به ویژه از بعد عینی می دانند که مهمترین آنها تمرکز قدرت و ثروت و مراکز تصمیم گیری در دست دولت، نظم، بوروکراسی، امنیت، وحدت ملی، ناسیونالیسم، عدالت اجتماعی و صنعتی شدن است. آنچه که در ایران سالهای 1320-1304 رخ داده است، غلبه چهره دوم مدرنیته بر چهره نخست آن یعنی دموکراسی بود که بنابر علل تاریخی و ساختاری، برای پایه گذاران آن از اولویت برخوردار بوده است. در این مقاله به نقش و علل استقبال نخبگان ایرانی به ویژه روشنفکران در شکل گیری گفتمان توسعه در سال 1304 در ایران خواهیم پرداخت که در واقع غلبه بر آرمانهای دموکراسی خواهی انقلاب مشروطیت بوده است.
توسعه علمی، توسعه سیاسی
حوزه های تخصصی:
این مقاله بحث تقدم گونههاى مختلف توسعه را از حیث نظرى مطرح ساخته است و بر آن است که باید به توسعه علمى و پژوهشهاى تجربى توجه ویژهاى مبذول داشت. به گمان مؤلف، هر الگویى از توسعه، ناگزیر است توسعه در بستر علم را مفروض بگیرد و به این ترتیب توسعه علمى، مبناى اصناف گوناگون توسعه خواهد شد. وى بر آن است که مسیر محتوم مدرنیته را باید پیمود و براى طى این مسیر ابتدا باید «شناخت» سپس «عمل کرد».
بررسی رویکردهای توسعه پایدار برمبنای توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی (مطالعه موردی کشور هند)
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار؛ آن توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که نیازهای نسل خاصی را بدون به خطر افتادن توانایی ارضای نیازهای نسل آتی برآورده کند. بدین ترتیب توسعه پایدار تحقق جمعی اهداف ایجاد رفاه، معیشت، ریشه کنی فقر و برخورداری همگان از زندگی مطلوب و افزایش دامنه انتفاع نسل آتی از منابع طبیعی را دنبال می کند. همه دولت ها مخصوصاً دولت های جهان سوم سعی نموده اند با اجرای برنامه های اقتصادی و اصلاحات سیاسی، خود را به پای کشورهای توسعه یافته (همچون؛ آلمان، ژاپن و ...) برسانند.
اینکه توسعه سیاسی یا توسعه اقتصادی کدام مقدم بر دیگری است و آیا هر دو تأثیر پایاپای و برابر دارند، این پژوهش با مطالعه موردی کشور هندوستان بیان می گردد. این پژوهش سعی دارد با کمک گرفتن از نظریه توسعه و همچنین با مطالعه مؤلفه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه کشور هند به بررسی رویکردهای توسعه پایدار بر مبنای رابطه موثری مابین توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی در این کشور بپردازد.
آسیب شناسی وضع موجود و ارائه الگوی مطلوب مدیریتی توسعه منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظرات پژوهشگران، توسعه منطقه ای در ایران طی دهه های اخیر با ناپایداری همراه بوده است. این مسئله تا حد زیادی به کاستی های الگوی موجود و فقدان الگوی مطلوب مدیریتی ارتباط داده شده است. این مقاله با استفاده از روش اسنادی و پیمایشی و با رویکرد توصیفی -تحلیلی، باهدف آسیب شناسی وضع موجود و انتخاب الگوی مطلوب مدیریتی توسعه منطقه ای تدوین شده است. جامعه آماری پژوهش متخصصان حوزه توسعه منطقه ای هستند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و معادله کوکران 370 متخصص، در سطح دانشگاه های کشور برای انجام پرسشگری انتخاب شده و از 30 خبره برای انجام روش دلفی و وزن دهی به معیارها و گزینه ها پرسشگری به عمل آمده است. ضریب روایی پرسشنامه با استفاده از معادله CVR، 80درصد و پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرون باخ 926درصد و روش گاتمن معادل 827درصد محاسبه شده است که روایی و پایایی ابزار را در حد بالایی تأیید می کنند. نتیجه آزمون کولموگروف- اسمیرنوف در سطح معنی داری 05/0 نشان داد که رقم آمار ها بالاتر از سطح معنی دار و در حد نرمال است. از آمار توصیفی و استنباطی برای آزمون فرضیات استفاده شده است. برای وزن دهی به معیارها از روش ANP و برای رتبه بندی و انتخاب الگوی مطلوب مدیریتی از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره شامل ANP، SAW، TOPSIS، ELECTREII و PROMETHEEII استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که از بین الگوهای مدیریتی متفاوت، «الگوی حکمروایی خوب» برترین گزینه از بین گزینه های محتمل است. در پایان پیشنهاداتی در چارچوب یافته های پژوهش ارائه شده اند.
اثرات برنامه ریزی متمرکز سوسیالیستی بر تحولات برنامه¬ریزی
حوزه های تخصصی:
ابداع و بکارگیری برنامه ریزی متمرکز در راستای حل مسائل و مشکلات شهری و ایجاد تحولات در توسعه و عمران شهرها و در کل اقتصاد یک سرزمین در نظام جدید سوسیالیستی در شوروی انجام پذیرفت که بر اساس کلیت عمومی عوامل تولید و مداخله همه جانبه دولت استوار گردیده بود. این تدارکات در قالب برنامه های توسعه به اجرا گذاشته شد که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تجربه برنامه ریزی متمرکز سوسیالیستی به پایان عمر خود رسید. در این مقاله سعی شده است که به ابعاد مختلف تحولات شهری در شوروی از قبیل روند ایجاد و توسعه شهرهای جدید، تحولات مسکن و توسعه اجتماعی- اقتصادی و کالبدی، مسائل ناحیه ای٬ میکرورایون شهری و در کل سیاست شهری در قالب برنامه ریزی متمرکز پرداخته شود و تجربیات یک نظام متمرکز سوسیالیستی در تحولات شهرسازی شناخته شده و جنبه های مثبت آن مورد توجه برنامه ریزان قرار گیرد. هدف این مقاله بررسی روند تحولات شهرسازی و شهرنشینی و رشد اجتماعی – اقتصادی و توسعه شهری در قالب برنامه های سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی قبل از فروپاشی و رسیدن به یک شناخت علمی در زمینه برنامه ریزی در یک سرزمین وسیع و آگاهی از تجربیات آنهاست.