فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۷۴۳ مورد.
نوسازی و اصلاحات در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوسازی، اصلاحات، توسعه، ایران، انقلاب، خودکامگی
گذری به سیر اندیشه سیاسی ایرانیان و نظام آرمانی آنها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بدون تفکر و اندیشه جامعه دوام و قوام پیدا نمی کند، دولت و امپراتوری [شاهنشاهی] به وجود نمی آید و اگر این تفکر و اندیشه و عملکردش مبتنی بر خردورزی و داشتن برنامه برخاسته از خواسته های جامعه نباشد، استمرار پیدا نمی کند. ایرانیان باستان در محیط جغرافیایی خود، از چنان اندیشه توام با خرد برخوردار بوده اند که تمام جوانب زندگی انسان را در روشنایی می گرفت و به آن صورت جهانی می داد که تا به امروز صورت آرمانی آن در روایت ها و باورهای مردم، قصه ها و داده های تاریخی باقی است. در سیر این اندیشه سیاسی آن چه از همه مهم تر بود، آزادگی انسان و مختار بودن و جایگاه فردی او بود که به تکامل یک اجتماع کمک و ارزش می داد و به یقین در غیر این صورت ایرانیان موفق نمی شدند که ده ها قرن قدرت جهانی را از لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، هنر و ادبیات و حتی روانی در اختیار داشته باشند و تاثیر خود را بر تمدن جهان پیوسته تا به امروز نگه دارند و پایه گذار اداره کشور و جهان باشند و روش حکومت را بر پایه روشنایی [داد- آزادگی] که نوعی اراده ایزدان به حساب می آوردند و خود تجسم آن بودند به دنیا هدیه کنند.
لویاتان ایرانی
حوزه های تخصصی:
شریعتی، مدرنیته و غرب شناسی
حوزه های تخصصی:
موضعگیرى در مقابل مدرنیته و مؤلفههاى آن و همچنین تعیین جایگاه «غرب» بخشى از عمدهترین مسائلى است که روشنفکران دینى با آن مواجهاند. در این مقاله، تلاش شده است که با استناد به آثار مکتوب دکتر شریعتى، دیدگاههاى او در سایه مسائل فوق مورد بازخوانى قرار گیرد و با طرح پرسشهاى فکرى معاصر، پاسخهاى شریعتى از میان آراى او استخراج شود. خلاصه نظر نویسنده آن است که هرچند درپارهاى موارد، موضعگیرىهاى متعارضى در آثار شریعتى به چشم مىخورد، گرایش غالب در آثار او به سوى نفى مدرنیته و مؤلفههاى آن است.
جدال اخلاق و سیاست در اندیشه خواجه نصیرالدین طوسی و نیکولو ماکیاولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه رابطه اخلاق و سیاست و ایجاد یک نوع تعامل میان نظریه اخلاقی و نظریه سیاسی، یکی از مسائل مهم علمی در حوزه فلسفه سیاسی است. خواجه نصیرالدین طوسی و نیکولو ماکیاولی ازجمله فیلسوفان و مردان سیاسی هستند که در دو سنت فکری متفاوت (اسلام و غرب)، در مطالعات فلسفی و سیاسی خود به جرح و تعدیل رابطه اخلاق و سیاست پرداخته اند. این مقاله صرف نظر از تفاوتهای ضروری و خاص دو سنت فکری، با توجه به مشترکات عمومی و مبتنی بر مسائل مشترک اجتماعی- سیاسی، ضمن تحلیل روزگار پرآشوب و نابسامانِِ هر دو متفکر و مقایسه نظریات اخلاقی و سیاسی آنها، بر آن است تا نشان دهد که چرا و چگونه خواجه نصیر و ماکیاولی نظریه خود را با غایاتی متفاوت، یکی آرمان گرایانه، معطوف به جامعه اسلامی و فرا این جهانی، و دیگری واقع گرایانه، معطوف به ایتالیای زمان خود و این جهانی ارائه می دهد. افزون براین، در این مقاله تلاش شده است با الهام از رویکرد کلان اسپریگنز و هرمنوتیک متن، در فهم منطق درونیِ نظریه های سیاسی، ضمن کالبد شکافی آراء اخلاقی و سیاسی هر یک از دو متفکر اسلام و غرب، از طریق تحلیل مبانی اخلاقی و سیاسی هر یک نشان داده شود که چرا و چگونه راهبرد سیاسی این دو متفکر، علیرغم اعتقاد به اخلاق دو سطحی و نقطه عزیمت واحد، به غایاتی متفاوت در رهیافت رابطه اخلاق و سیاست، رسیده است.
فراز و فرود گفتمان عدالت در جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود که مفاهیم تازه ای را به حوزه گفتمانی ایران وارد کرد. این انقلاب که بر پایه اندیشه سیاسی مکتب تشیع شکل گرفته، نظریه ای خاص از «عدالت» را که بر آموزه های شیعی تکیه داشت، در طول این سال ها پیگیری کرده است. این واقعیت را می توان در اندیشه های امام(ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به خوبی مشاهده کرد. اما مفهوم «شیعی» عدالت ضمن حفظ اصالت خود، بر اساس اقتضائات هر دولتی با تقریرهای تازه ای در حوزه عملی مواجه شده است. در دولت مهدی بازرگان، دولت حداقلی ضرورتی برای تحقق عدالت دانسته شد. اما دولت محمدعلی رجایی که در شرایط جنگ ایران و عراق قرار داشت، عدالت را در مبارزه با دشمن تفسیر کرد و نوعی برابری طلبی را در سیاست های خود در پیش گرفت. دولت میرحسین موسوی عدالت اجتماعی و دغدغه مستضعفان را به عنوان اصلی ترین مصادیق عدالت شیعی معرفی کرد. هاشمی رفسنجانی نیز به توسعه به مثابه اصلی ترین ضرورت تحقق عدالت نظر داشت. سید محمد خاتمی عدالت را در حاشیه دغدغه اصلی تری به نام توسعه سیاسی جستجو می کرد. سرانجام، در دولت دکتر محمود احمدی نژاد مفهوم عدالت بر مدار شریعت اسلام بار دیگر از بازتعریفی انقلابی و مکتبی برخوردار شد. حفظ بنیادهای شیعی مفهوم عدالت در نظام جمهوری اسلامی ایران با وجود تحول گفتمان «عدالت شیعی» در دولت های مختلف، از وجود یک نظریه تام و کامل در حوزه اندیشه سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران حکایت می کند.
اندیشه سیاسی ایران شهری در دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسی ایران شهری، یکی از مهم ترین مؤلفه های سنت اندیشه سیاسی در تاریخ ایران محسوب می شود. این اندیشه که در سنن و عقاید سیاسی ایرانیان باستان ریشه دارد، تلقی ویژه ای از حکمرانی ارائه می دهد که با نگرش فلسفی به سیاست، که برگرفته از فلسفه سیاسی یونانی است، تفاوت های مهمی دارد. با اینکه ریشه این اندیشه به ایران باستان بازمی گردد، می توان تداوم آن را در تمدن اسلامی و در قالب های مختلفی مورد توجه قرار داد. از این حیث، سنت تفکر ایران شهری موقعیت ویژه ای دارد که پژوهش در باب آن، اسلوب ویژه ای را می طلبد؛ اسلوبی که قادر به توضیح تحول تاریخی چند هزار ساله این سنت فکری و نشان دادن نوعی وحدت در سرتاسر آن باشد. پژوهش حاضر درصدد است تا با نگاهی ویژه به اندیشه سیاسی در دوره اسلامی، به ویژه در دوران میانه، روایت های مختلف از اندیشه سیاسی ایران شهری را در تمدن اسلامی بازخوانی کند و به عبارت دیگر تجلیات مختلف این اندیشه در دوره اسلامی، توسط اندیشمندان مسلمان ایرانی را بررسد و جنبه های تداوم را در تاریخ اندیشه سیاسی در ایران برجسته نماید. بدین منظور، بررسی نظریه موسوم به «تداوم فرهنگی ایران»، اهمیت خاصی دارد و مبنای نظری مقاله حاضر را تشکیل می دهد. خواهیم کوشید تا در پرتو دستاوردهای این نظریه، جنبه های بازپرداخت اندیشه سیاسی ایران شهری و مفهوم کلیدی آن «فرّ ایزدی» را در اندیشه سیاسی اسلامی به بحث گذاشته و به صورت بندی آنها بپردازیم. بر اساس فرضیه این مقاله، اندیشه سیاسی ایران شهری در قالب های متعددی در دوره اسلامی بازتولید شده و هر یک از این روایت ها، دریافت ویژه خود را از مفهوم «فرّ ایزدی» عرضه داشته اند. از دید مقاله حاضر، پنج روایت فرّه ایزدی در تمدن اسلامی عبارتند از: روایت حماسی، روایت فلسفی، روایت اندرزنامه نویسان، روایت عرفانی و روایت اشراقی.
مطهری و سوسیالیسم دموکراتیک
حوزه های تخصصی:
نشریه عصر ما در شمارههاى اخیر خود مقالاتى را از نویسندهاى بىنام به چاپ مىرساند که به بازنگرى و تفسیر آراء شهید مطهرى اختصاص دارد. در این دو شماره، نویسنده ادعا کرده است که شهید مطهرى با نظریه سوسیالیسم دموکراتیک و آراء نئومارکسیستهاى غربى موافقت کرده و نقد «سوسیالیسم واقعاً موجود» را به همه اشکال سوسیالیسم و عدالت اجتماعى تعمیم نداده و فقط کاستىهاى آن را در مورد دموکراسى را نقد کرده است.
مبانی ایدئولوژیک سیاست های فرهنگی رژیم پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین پایه های ایدئولوژیک سیاست های فرهنگی رژیم پهلوی است. مؤلف ابتدا به معرفی چهره های برجسته تجددطلبی در ایران و نوع تفکر آنان پرداخته و سپس ضمن بیان مبانی ایدئولوژیک رژیم پهلوی، تأثیر آن را بر سیاست های فرهنگی تشریح کرده است. در ادامه با تبیین سیاست های فرهنگی رژیم پهلوی، خواستگاه فکری آن را در اندیشه ها و آرمان های منورالفکران دوره مشروطه می جوید و به دنبال بیان این مسأله است که چون برداشت های اولیه فکری از دنیای مدرن، سطحی بود باعث شد که سطحی ترین و نازل ترین بخش از فرهنگ و تمدن غربی در جامعه ایران مورد تقلید قرار گیرد.
بررسی تحلیلی ایدئولوژیک کردن دین از نگاه دکتر علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دستاوردهای دکتر علی شریعتی «ایدئولوژیک کردن دین» است که نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی و به حرکت درآوردن توده های ایران داشت. این اندیشه ایدئولوژیک در دهه نخست پس از انقلاب اسلامی نیز آبشخور روشنفکران دینی بود و بسیاری از احزاب و گروه های سیاسی از این اندیشه ایدئولوژیک و جهان بینی ارزشی حمایت می کردند. در این مقاله سعی بر آن است نتایج مترتب بر ایدئولوژیک کردن دین و عوارض و پیامدهای آن و همچنین مواضع مخالفان این ایده، مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد و با نگاهی تحلیلی و انتقادی این فرضیه مورد آزمون واقع شود که اندیشه ایدئولوژیک کردن دین نه تنها موجب حاکمیت دگماتیسم و فناتیسم نمی شود، بلکه ـ برعکس ـ موجب پویایی، تکامل فکری و عمل هدفمند (پراکسیس) می گردد.
مواجهه با مدرنیته و تمدن غربی (1) و (2)
حوزه های تخصصی:
به نظر آقای ماهرویان مشکل اصلی انسان شرقی به ویژه مردمان ایران زمین در این است که از سویی خود را علاقهمند به تجدد نشان میدهند و از دیگر سو به شدت وابسته به سنّتهای فکری و تاریخی خود هستند. و این موجب شده است که در نسبت بین تجدد و مدرنیته و سنّتهای فکری، دینی، تاریخی خود، نه سنّت خود را آنگونه که هست و نه تجدد را آنگونه که شایسته آن است، بشناسد. در حالی از تجدد حرف میزنیم که هیچیک از مؤلفههای اصلی مدرنیته در سرزمین ما جامه تحقق بر تن نکرده است. نهایت اینکه تنها راه بیرون رفت از مشکلاتی که با آنها دست به گریبانیم این است که خرد مدرن و مدرنیته ایرانی را ایجاد کنیم و الا محکوم به فروپاشی خواهیم بود.
روحانیت، انقلاب مشروطه و ستیز میان سنت و تجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود ایران به عصر جدید و ایجاد شکاف و انقطاع در سیر طبیعی تاریخ و سنت- که با خشونتی همراه با شکست های خارجی و استعمار همراه بود- ایران را وارد دورانی کرد که به رویارویی بزرگ میان سنت و مدرنیته انجامید. درحالی که سنت و مدرنیته از نظر بنیادهای فلسفی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با یکدیگر دارای تعارض ماهوی است، چنین تعارضی همه جامعه را در اشکال مختلف ذهنی و عینی در بر گرفت؛ از جمله یکی از عمده ترین نهادهایی که در نقطه آغازین و اصلی این تعارض واقع شد، دین و روحانیت بوده است. روحانیت که تا قبل از تجدد تنها از منظر دینی و تفاسیر مذهبی قابل دسته بندی بود، پس از آن با مسائل جدیدی مواجه گردید که نه درون دینی بلکه برون دینی بوده اند و اصل دین و اعتقادات سنتی را مورد هدف قرار داده بودند. چنین تعارضی زمانی جدی تر شده است که ورود مدرنیته به ایران با غلبه غرب و عقب ماندگی ایرانیان و ناتوانی آن ها در پاسخ گویی به بحران های جدید و حل مشکلات توام بوده است. انقلاب مشروطه که نقطه آغازین ورود ایران به عصر جدید و تعارض جدی و رسمی میان سنت و مدرنیته محسوب می گردد، سبب شد که میان نیروهای سیاسی و از جمله روحانیت شکاف بزرگی در رابطه با سنت و تجدد و انقلاب شکل گیرد. در این باره، میان روحانیت تقسیم بندی های عمده ای به وجود آمد که می توان آن ها را در سه گروه شریعت مداران، عدالت محوران و نوگرایان دینی تفکیک پذیر دانست. آنچه این مقاله در پی بررسی آن خواهد بود، دیدگاه ها و مواضع هر سه جریان مذهبی در چالش میان سنت و تجدد پس از انقلاب مشروطه است که برای نخستین بار در ایران ظهور یافت.
دین و دولت در اندیشه بازرگان
حوزه های تخصصی:
بازرگان تا چند سال پیش از مرگش رویکرد حداکثرى به دین داشت و در چند سال اخیر به رویکرد حداقلى گرایید و هدف دین را منحصر در خدا و آخرت دانست. افراط و تفریط در اندیشه او ریشه در نگرش پراگماتیستى [ = فایدهگرایى ]او نسبت به دین و موضع تدافعى او براى توانمند نشان دادن دین در مقابل منکران دین یا مدعیان ناکارآمدى دین در دوران جدید بوده است.
کالبد شکافی شعار «ایران برای همه ایرانیان»
حوزه های تخصصی:
در عصر مشروطه، استقبال از شعار «ناسیونالیسم» به دلیل فقدان هویت و نبود آمادگى لازم در جهت پاسخگویى به نیازهاى فورى جامعه ایران بود. اما پس از انقلاب اسلامى با توجه به توانایى اسلام ناب در پاسخگویى به خلأهاى فکرى و اجتماعى، طرح شعار ملىگرایى، ابزارى براى رسیدن به مقاصد سیاسى است. ناسیونالیسم براى روشنفکران، دستاویز و محمل ایدئولوژیکى در جهت دینزدایى از جامعه و اشاعه فرهنگ لائیک بوده است.(1)