فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۶۶۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
با در نظر داشتن این موضوع که «ترجمه» نخستین ابزار برای عبور از مرز ادبیّات یک سرزمین و ورود به قلمرو «ادبیّات دیگری» است، می توان آن را یکی از عوامل مانع انزوا و انفعال انواع ادبی یک ملّت و در نتیجه، انحطاط آن به شمار آورد. پژوهش حاضر سعی دارد نشان دهد که ترجمه در شکل گیری روابط ادبیّات ملل و نیز نقل و انتقال های میان آنها نقش دارد یا حتّی در ادبیّات تطبیقی که یکی از حوزه های مرتبط با ادبیّات ملل است، جایگاه تأثیرگذاری دارد. در این نوشتار، ابتدا به انواع ترجمه و جایگاه آن در ادبیّات جهان اشاره شده است. سپس به برخی کارکردهای آن، مانند دقّت و امانت داری در ترجمه از سوی مترجم، تأثیر اثر ترجمه شده بر ادبیّات مقصد، گسترش فنّ داستان نویسی در ادبیّات کلاسیک و معاصر فارسی و عربی، رونق ترجمة آثار رئالیستی و رمانتیک، گسترش مضمون، ایجاد تعامل و ارتباط فرهنگی میان ادبیّات فارسی و عربی و معرّفی داستان نویسان مشهور غربی به داستان نویسان معاصر ادبیّات فارسی و عربی به منظور تقویت و گسترش ادبیّات ملّی، در ضمن مباحث مذکور در متن اشاره شده است. نویسندگان با روش توصیفی و تحلیلی توانسته اند به راهکارهای مناسبی برای تمییز صحّت و سُقم ترجمة آثار ادبی برای تطبیق دو اثر با زبانی مشترک یا متفاوت دست یابند.
«تصریح ضمایر جنسیّتی» در ترجمة محمّدرضا مرعشی پور از رمان «راه» نجیب محفوظ
حوزه های تخصصی:
تفاوت ساختار زبان متن با زبان ترجمه یکی از مشکلات مترجم به شمار می رود. تفاوت ساختاری در ضمایر جنسیّتی Gender-specific pronoun)) در زبان فارسی و عربی چنان مایة ابهام است که مترجم ناچار می شود توضیح اضافی دهد. این رفتار مترجم «تصریح» (Explication) نام دارد. در واقع، مترجم اطّلاعاتی را که در متن اصلی نیست، در ترجمة خود می آورد تا معنای متن را روشن تر سازد. این پژوهش در پی آن است که با روش تحلیل کمّی و کیفی محتوا، کارکرد تصریح را در برگردان ضمایر جنسیّتی (مذکّر و مؤنّث) در ترجمة محمدرضا مرعشی پور از رمان «راه» نجیب محفوظ بررسی کند و نقش آن را در پیشگیری از بروز ابهام در ترجمة این دسته از ضمایر نشان دهد. یافتة این پژوهش بیانگر آن است که گستردگی کاربرد راهکار تصریح در رفع ابهام از ضمایر جنسیّتی، ویژگی سبکی ترجمة مرعشی پور در این اثر به شمار می رود.
نادرستی های عمده در برگردان عربی تاریخ بیهقی
حوزه های تخصصی:
مقصود از این نوشتار، طبقه بندی، اصلاح، تصحیح و توضیح برجسته ترین اشتباه ها و غلط هایی است که در ترجمة عربی تاریخ بیهقی به قلم یحیی الخشاب و صادق نشأت رخ داده است. این ترجمه بر اساس نسخة قاسم غنی و علی اکبر فیّاض انجام پذیرفته است. ترجمة عربی تاریخ بیهقی به عنوان ترجمة تاریخی که از نظر ادبی و علمی در جهان، ممتاز شناخته شده روشن است و از آنجا که فهم درست متون فارسی به شناخت ادب و فرهنگ ایرانی یاری می رساند، اطمینان از ترجمة درست آن ها برای غیر فارسی زبانان بر ایرانیان فرض است. از سوی دیگر، به سبب موضوع تاریخی و اجتماعی این کتاب، صحّت ترجمة آن برای پژوهشگران عربی زبان امری مهم تلقّی می گردد و نیز به همین سبب، برای خواستاران زبان و ادب پارسی که زبان مادریشان عربی است، راهگشاست. در این مجال می کوشیم این ترجمه را از دیدگاه های گوناگون بررسی کرده، این بررسی را در چند محور «افزوده های مترجمان»، «کاسته های مترجمان»، «خطا در معادل یابی واژگان، اصطلاحات و عبارات»، «خطا در انتقال مضمون» پی می گیریم. علاوه بر این، پس از نقد هر نمونه، بر آنیم تا معادل مناسب تری برای آن پیشنهاد کنیم.
انتقال معنا و بینامتنی بر اساس مدل ""لپی هالم"" بررسی موردی ترجمة اشعار احمد مطر
حوزه های تخصصی:
«بینامتنی» ابزاری هنری در دست آفریننده متن است که زمینه ساز زیبایی و ژرف معنایی آن می گردد؛ امّا چگونه می توان در ترجمه، معنا را با حفظ زیبایی این شگرد هنری، انتقال داد؟ زیرا در ترجمه، نشانه های لفظی، به عنوان بهترین علامت برای پی بردن به بینامتنی ودرک معنایی آن، تقریبا از بین می رود واگر این بینامتنی، با متون برجسته دینی مانند قرآن ویا دیگر کتب آسمانی باشد، مشکل دوچندان می گردد. این مقاله با شیوه توصیفی - تحلیلی، درصدد است با توجه به مدل «لپی هالم» و نظریه بینامتنی، به ترجه دو شکل از انواع آن، یعنی «بینامتنی عَلَم» و «بینامتنی لفظی» در اشعار احمد مطر بپردازد و در نهایت به این نتیجه می رسد که راهکار حفظ اسم در بینامتنی علم با تغییر حداقل و توضیح صریح در بینامتنی لفظی، نسبت به دیگر راهکارها، معنای بینامتنی را بهتر منتقل می نماید.
بررسی میزان اتکا به عامل فرامتنی «جهت ترجمه»: موردپژوهی ترجمه های رمان صدسال تنهایی نوشتة گابریل گارسیا مارکز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژنت (1997) یکی از صاحب نظران ادبی است که نظریه ای مبتنی بر نقش عوامل فرامتنی را ارائه کرده است. در این مقاله، براساس نظریة وی به بررسی نقش عوامل فرامتنی در ترجمه مانند جهت مستقیم و غیرمستقیم و چگونگی درج آن روی جلد آثار ترجمه شده خواهیم پرداخت. پس از اشاره به دیدگاه های مختلف دربارة ترجمة غیرمستقیم، موردپژوهی ترجمه های فارسی رمان مشهور صدسال تنهایی اثر مارکز (1967) ارائه خواهد شد و دقت ترجمه ها را که حاصل جهت مستقیم و غیرمستقیم هستند، باهم مقایسه خواهیم کرد. در این مقاله بررسی دو ترجمه از متن اصلی (اسپانیایی)، سه ترجمه از زبان میانجی صورت می گیرد. دو ترجمه از زبان میانجی انگلیسی و یک ترجمه از زبان میانجی ایتالیایی ترجمه شده است. معادل گذاری متفاوت و حذف یا اضافه که ازجمله عوامل تأثیرگذار در کیفیت ترجمه هستند، مطالعه می شوند. نتایج نشان می دهد در ارزیابی دقت در ترجمه، معیار جهت ترجمه کافی نیست؛ بلکه معیار دانش و مهارت مترجم نسبت به آن در اولویت قرار دارد. همچنین، دقت در انتخاب زبان میانجی عاملی است که بر کارآمدی ترجمه، از جهت غیرمستقیم تأثیر بسزایی دارد.
نظریه و توانش ترجمه: اساس علمی و عملی مدل نظام مند آموزش ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجایی که هدف غایی هر نوع آموزش در هر حوزه ای تربیت افراد حرفه ای است، در این تحقیق برآنیم تا در حوزة مطالعات ترجمه، اساس نظری و عملی آموزش ترجمه را بیش ازپیش به هم نزدیک تر کنیم و موانع برنامه های متعدد آموزشی را که نتوانسته اند به این هدف دست یابند ،برداریم. آموزش ترجمه تنها به آموزش زبان محدود نمی شود؛ هرچندکه مترجم با تسلط هرچه بیشتر بر زبان های مبدأ و مقصد، ترجمة بهتری را ارائه خواهد داد. هدف از نگارش این مقاله، ارائة مدلی نظام مند و عمل گرا در آموزش ترجمه است که طی آن ترجمه آموز پس از تسلط بر دو سطح زبان شناسی خرد (آواشناسی، واژه شناسی، نحو و معناشناسی) و زبان شناسی کلان (منظورشناسی و نشانه شناسی متن) به سمت سطح فرازبانی حرکت می کند. او در این مسیر دو عامل مهم نظریه و توانش ترجمه را در ذهن خود تئوریزه می کند تا درجهت تبدیل شدن به مترجم حرفه ای حرکت کند. البته باید توجه داشت که تبدیل مترجم مبتدی به مترجم حرفه ای در گرو اعمال راهکارهایی فرانهادی (آموزشی) است که در این مقاله به آن ها می پردازیم.
نگاهی به ترجمة داستان نمادین «خمارة القط الأسود»
حوزه های تخصصی:
نجیب محفوظ (1911 – 2006) یکی از بزرگ ترین نویسندگان جهان عرب، تنها مسلمان برندة نوبل ادبی (1988) است. رمان، داستان کوتاه، اتوبیوگرافی و سناریو از حوزه های نگارش محفوظ به شمار می آیند. داستان کوتاه «خمارة القط الأسود» از کارهای ارزشمند نجیب محفوظ است که می توان آن را برشی از برهه های تاریخی زادگاه نویسنده (مصر) دانست. خوانندة این داستان، حتی اگر با وضعیت آن زمان و سامان آشنا نباشد، باز هم از خواندن یک داستان جذاب لذت می برد و آن را که با تاریخ معاصر مصر آشنایی باشد، تلنگر این نماد های باستانی به تأمل وامی دارد و البته این نمادپردازی کار را بر هر مترجمی سخت می کند. در این جستار، ترجمة «محمدرضا مرعشی پور» از این داستان مورد ارزیابی قرار گرفته، پیش از آن به جایگاه نماد و نمادهای به کار رفته در داستان «میکدة گربة سیاه» اشاره شده است، تا کلیدی باشد برای حل مشکلات ترجمة داستان های رمزآلود. ترجمة نادرست عبارت ها و جمله ها، به کارگیری واژگان نامأنوس، ابهام برخی از سطور ترجمه، عدم عنایت به ترجمة دقیق شعر و ناآشنایی با فرهنگ و زبان عامیانة مردم امروز مصر، از کاستی های ترجمة این داستان نمادین است.
بررسی راهبردهای برگردان اسامی خاص در ترجمة رمان ها از انگلیسی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل ترجمه که موردتوجه بسیاری از محققان بوده است، ترجمة اسامی خاص از یک زبان به زبان دیگر می باشد. در ترجمه، اسامی خاص از اهمیت زیادی برخوردار هستند؛ زیرا، انتخاب آن ها در برخی از متون به ویژه متون داستانی دارای کنایات و تلمیحات تاریخی و فرهنگی است که توجه نداشتن به آن در فرایند ترجمه، باعث تضعیف یا محو لایه های پنهان معنایی موردنظر نویسنده می شود. تفاوت های فرهنگی، هدف از ترجمه و نیز نوع متن در ترجمة اسامی خاص نقش عمده ای ایفا می کنند. در این مقاله سعی داریم تا به بررسی راهبردهای به کاررفته در برگردان اسامی خاصِ موجود در رمان های آرزوهای بزرگ، روزگار سخت، و سپس هیچکس نبود، براساس مدل سارکا (2007) که حاوی پنج راهبرد است، بپردازیم. این راهبردها عبارت اند از: آوانویسی، نویسه گردانی، جایگزینی، ترجمة ناقص (ترجمة گزینشی) و حذف. با این هدف، 100 اسم خاص از متن اصلی رمان ها انتخاب شدند و با ترجمة فارسی مقابله شدند. پس از بررسی و مقایسه مشخص شد کهنسخه برداری بیشترین کاربرد را در ترجمه از زبان انگلیسی به زبان فارسی داشته است (2/68%) و پس از آن، به ترتیب از آوانویسی (06/18%) و ترجمة ناقص (66/13%) استفاده شده است.
بررسی تطبیقی ترجمه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از قرن هجدهم میلادی تاکنون مثنوی شریف مولانا جلال الدین بلخی بارها به زبان های مختلف اروپایی به ویژه زبان انگلیسی، ترجمه شده است. روند ترجمه مثنوی در کنار سایر سروده های مولانا در دو دهه اخیر شتاب بیشتری به خود گرفته، چنان که هم از لحاظ کمیت و کیفیت و هم از جهت طیف وسیع علاقه مندان و شیفتگان مولانا در اقصی نقاط جهان، جایگاهی منحصر به فرد یافته است. این ترجمه ها البته در یک سطح نیستند. نخستین برگردان های مثنوی به زبان انگلیسی؛ مانند ترجمه «وینفیلد» و «ویلسون» و «نیکولسون»؛ از دقت و امانت بیشتری برخوردار بودند و ترجمه های معاصر، با ترجیح لفظ بر معنی، به دنبال جذب هر چه بیشتر مخاطب اند؛ به گونه ای که برای برخی از آخرین روایت های مثنوی به زبان انگلیسی، مانند: آثار «بارکس» و «هلسینکی»، به جای «ترجمه» باید از تعبیر «بازنویسی» استفاده کرد. یکی از جدیدترین آثار خلق شده در زمینه برگردان مثنوی، ترجمه منظوم «مجددی» است. این ترجمه در عین رعایت امانت و انتقال حداکثری مفاهیم مثنوی، به دلیل رعایت اسلوب شاعرانه، ارتباط بهتری میان مولانا و مخاطب انگلیسی زبان برقرار می کند. با این همه،رکورددار برگردان اشعار مثنوی به انگلیسی، کولمن بارکس است. شاعری آمریکایی که بدون آشنایی با زبان فارسی، از طریق دیگر ترجمه ها، با چاپ کتب متعدد درشمارگانی خیره کننده، اشعار مولانا و به خصوص بسیاری از قطعات مثنوی را به زبان انگلیسی معاصر، منتشر ساخته است.
بررسی ترجمة قرآن عطاء الله فرهنگ قهرمانی
حوزه های تخصصی:
رجمة قرآن اثر آقای «عطاء الله فرهنگ قهرمانی» که جزء ترجمه های «آزاد مقید به متن» است در سال (2007) توسط انتشارات «امانه» در هند چاپ و اخیراً نسخه هایی از آن در ایران توزیع شده است. مبنای این ترجمه به اقرار خود مترجم از ترجمه های آیتی، پاینده و الهی قمشه ای بوده است. مترجم در این ترجمه با نگرش جانب دارانة کلامی، مطابق نگرش اهل سنت در آیات مرتبط با اهل بیت، در حد توان علمی خود سعی نموده معانی آیات را به زبان فارسی سلیس و روان به نگارش درآورد که تا حدودی با زبان روز هماهنگی دارد. واژه گزینی نامناسب در برخی از کلمات و جملات، عدم استفادة مناسب و به جا از پرانتز در اکثر موارد، حذف و اضافه های نابه جا در ترجمة برخی از آیات، وجود اغلاط املایی، ویرایشی، چاپی و مشکلات صفحه بندی، وجود اشکالات دستوری در هر دو زبان مبدأ و مقصد، نبود هماهنگى درونى متن ترجمه و وجود اشتباه در انتقال معانی برخی از آیات از جمله نقدهای وارده بر این ترجمه می باشد.
انواع «ی» در زبان فارسی و دشواری های ترجمة آن به عربی
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم دستور زبان فارسی که نقش به سزایی در روند کار ترجمه بین دو زبان فارسی و عربی، بازی می کند، چندگونگی «ی» در این زبان است. شاید کمتر زبانی را بتوان یافت که در آن یک حرف تا این حد دارای کارکردهای متنوع و مختلف باشد؛ کارکردهایی که غالباَ کمترین هم پوشی را با هم داشته و کاملاَ با هم متفاوتند. پژوهش حاضر بر آن است تا با ذکر چگونگی مشکل آفرینی این تنوع در نمونه های واقعی ترجمه، تمامی انواع «ی» را ذکر کرده و معادل عربی آن ها را مشخص کند، کاری که به نظر می رسد تا به امروز مورد غفلت واقع شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی نگاشته شده است بیانگر آن است که تنوع «ی» در زبان فارسی دشواری هایی را در امر ترجمه به وجود می آورد که بیشتر ناشی از خلط انواع «ی» و عدم تمییز بین آن ها است.
ترجمه های پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه، از دیرباز، به لحاظ تأثیر و بده بستان ادبی و فرهنگی در میان ملت های گوناگون نقش به سزایی داشته، ولی در مقایسه با متن اصلی در مقام مادون قرار گرفته، مترجم نیز عبدعبید نویسنده اصلی به شمار آمده است. در مقاله حاضر، سوزان باسنت پس از تعریف ترجمه در قالب انتقال متون مکتوب از یک زبان به زبان دیگر، جهد می کند تا نشان دهد که ترجمه به جای اینکه «رونوشت» اثر اصلی باشد عملی خلّاق است و در احیا و ارزیابی مجدّد زبان و ادبیات هر قوم نقش بسیار مهمی دارد. در انجام سخن هم بر این نکته تأکید می کند که ترجمه فعالیت حاشیه ای نیست و در شناخت دنیای مسکونی ما اهمیت بسیار دارد. (ص. ح.)
خدمات ترجمه ای عبدالوهّاب عزّام به ادب فارسی و عربی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی و نقد موضوع سبک و ساختار ترجمة عبدالوهّاب عزّام و خدمات ترجمه ای او در زبان و ادب فارسی و عربی می پردازد و برای جامع و کامل تر بودن نقد و بررسی ها، آثار برگزیدة ترجمة عزّام مورد بررسی قرار گرفته است و نیز برای تبیین دقیق این موضوع، دیدگاه ها و سبک ترجمه ای عزّام، ترجمة قصاید شاعران نامور پارسی گوی همچون حافظ، مولوی، اقبال لاهوری، نظامی، عطّار نیشابوری از زبان فارسی به عربی و تألیفات بین زبانی او در زبان های شرقی آورده شده است. در این جستار از روش تحلیلی توصیفی استفاده شده، بدین گونه که نخست آثار نادر ترجمه ای عزّام به زبان عربی را یافته، سپس اسلوب و ساختار ترجمة او در میان مقالات نقدی و تألیف های بین زبانی وی مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت، به بررسی و نقد آثار ترجمه شدة عزّام در زبان فارسی و عربی پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که عبدالوهّاب عزّام به عنوان یکی از طلایه داران ترجمه در کشور مصر، در ترویج و انتقال ادب و فرهنگ و تمدّن فارسی به زبان عربی از طریق ترجمه، تلاش و اقدامات شایان ذکری را انجام داده است و با فراگیری اصول ترجمه و با بهره مندی از قریحة شاعری خود طبق نظر بسیاری از نظریّه پردازان جهان عرب در ترجمة آثار فارسی به عربی موفّق ظاهر شده است. ساختار شاعرانة ترجمه های وی و انتقال این عاطفه و احساس در کنار لفظ و معنا به ترجمه های عزّام ارج و اهمیّت فراوانی داده است.
بررسی ترجمة متون سیاسی از دیدگاه بافت زبانی با نگاهی به کتاب التطرف الاسرائیلی، جذوره و حصاده
حوزه های تخصصی:
ترجمه بیان دوبارة اندیشه و انگیزة نویسنده یا گوینده از زبان مبدأ به زبان مقصد است و در آن مهارت در فهم این اندیشه و انگیزه در کنار امانت دارای و پایبندی به سبک قرار می گیرد، به گونه ای که متن ترجمه شده در خواننده یا شنونده تأثیر بگذارد. در این مقوله، بافت به عنوان یکی از مهم ترین عناصر فهم متن، نقش ویژه ای در دریافت متن دارد. مطابق نظریّة بافت زبانی، معنی بر پایة روابط همنشینی و جانشینی مورد بررسی قرار می گیرد. رابطة همنشینی به روابط موجود میان واژه ها و ارتباط یک عنصر زبانی با سایر عناصر تشکیل دهندة زبان گفته می شود و رابطة جانشینی، رابطة یک کلمه با سایر کلماتی است که می تواند به جای آن به کار برده شوند یا به عبارت دیگر جایگزین آن شوند. مقالة حاضر ترجمة متون سیاسی را از دیدگاه بافت زبانی با استناد به کتاب «التطرف الإسرائیلی جذوره و حصاده» مورد بررسی قرار می دهد و به تشریح و تبیین بافت زبانی و روابط همنشینی و جانشینی تأثیرگذار بر فرآیند ترجمه می پردازد.
چالشهای ترجمه پذیری عناصر فرهنگی در رمان «اللّصّ والکلاب» نجیب محفوظ؛ مقایسة دو ترجمه با تکیه بر چارچوب نظری نیومارک
حوزه های تخصصی:
ترجمه یکی از مهم ترین مسائل فرهنگی معاصر است؛ زیرا وظیفة مترجم تنها جایگزینی الفاظ نیست، بلکه به عنوان یک میانجی، سعی در ایجاد نوعی هماهنگی بین فرهنگ ملّی و فرهنگ مبدأیی دارد که دارای عادات و رسوم خاصّ خود است. این مسأله کار مترجم را دشوار و مأموریّت او را با پیچیدگی همراه می سازد. نیومارک، دانشمند و نظریّه پرداز آمریکایی در حوزة ترجمه، روش هایی را برای ترجمة عناصر فرهنگی پیشنهاد داده که در محافل علمی مورد قبول واقع شده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر چارچوب نظری نیومارک سعی دارد به بررسی و نقد شیوة ترجمة مفاهیم فرهنگی موجود در رمان «اللّصّ والکلاب» نجیب محفوظ، توسّط دو مترجم ایرانی بپردازد. با وجود تلاش های دو مترجم، نوعی پیچیدگی و کاستی در ترجمة عناصر فرهنگی دیده می شود. نتایج نشان می دهد که در این دو ترجمه، روش تلفیقی به عنوان یکی از روش های موفّق ترجمة عناصر فرهنگی، کمتر استفاده شده است.
شیوه های برابریابی واژگانی، ساختاری و بافتاری در ترجمة داستان از عربی به فارسی (برپایة نمونه هایی از داستان های نجیب محفوظ)
حوزه های تخصصی:
زبان های گوناگون نظام های همسانی ندارند و هر زبان خود عناصر واژگانی، ساختارهای دستوری، ترکیب ها و اصطلاحات ویژه ای دارد، از این رو، گاهی ناگزیر می شویم برخی از ساختارهای واژگانی و دستوری متن مبدأ را تغییر دهیم تا در زبان مقصد، فهمیدنی و آشنا باشند. یکی از اصول مهمی که در ترجمه متون داستانی بیان می شود، برابریابی های واژگانی، ساختاری و بافتاری دقیق و مناسب در برگرداندن پیام از زبان مبدأ به زبان مقصد است. بر این پایه برای آشناشدن با تغییراتی که در برابریابی از زبان مبدأ به زبان مقصد می توان وارد کرد، نخست برابریابی را در ترجمه داستان در سه سطح اشتراک، تغییر و انتقال مورد ارزیابی قرار می دهیم.
در این پژوهش برآنیم تا با الهام گرفتن از این تغییرات و راه کارها بتوانیم شیوه های برابریابی را در ترجمه داستان های عربی به فارسی در سطح واژگان (واژه های خاص مردمی، کوچه وبازاری، غربی و واژگان با معنای متنی و ارتباطی)، ساختار (ادبی نویسی، سجع پردازی، ترجمه پیامی و ارزش پیامی ساختار زبان مبدأ) و بافتار (عناصر شبه زبانی، پیش تصورها و عوامل تأثیرگذار در معنا) مورد کندوکاو قرار دهیم. از این رو برای بررسی بر روی نمونه های ترجمه، از شماری از داستان های نجیب محفوظ نویسنده مصری چون «شهر العسل»، «زقاق المدق»، «تحت المظله»، «اللص و الکلاب» و «الشحاذ» بهره جستیم.
چالش های معادل یابی اصطلاحات«ساختار» و «ساختارگرایی» در قاموس های لغوی و پژوهش های نوین عربی
حوزه های تخصصی:
اصطلاحات «ساختار: Structure» و «ساختارگرایی: Structuralism» از جمله اصطلاحاتی هستند که در آثار معجم نویسان، ناقدان و زبانشناسان عربی، حجم وسیعی از معادل های واژگانی را به خود اختصاص داد ه اند که رایج ترین آنها: «البنیویة، البنییة، البنائیّة، البنویّة، البنیانیّة، الهیکلیّة، الترکیبیّة و...» است. این نوع چالش های ترجمه های در زبان عربی به دلایلی چون «برداشت متفاوت ناقدان و زبانشناسان عربی از مفاهیم نوین نقد غربی، عدم آگاهی نویسندگان از کار های علمی یکدیگر و تعصّبات نژادی و زبانی به وجود آمده است، چالش برانگیزترین معادل های این اصطلاحات در زبان عربی واژه های «البنییّة» و «البنیویة» است، نویسندگان و معجم نویسانی که این دو اصطلاح را در آثارشان به کار برد ه اند، بر اساس دو اصل دستور زبان عربی «البنییّة» و یا نظریّة رواج غلط مشهور (البنیویة) به این کار اقدام کرد ه اند. در این جستار برآنیم تا پس از واکاوی این اصطلاحات در معجم ها، آثار نقدی، پژوهش های زبانشناسی و دستور زبان عربی صحّت و سقم هر کدام را مورد بررسی قرار دهیم و مشخّص کنیم که این معادل یابی های آشفته بر چه مبنایی شکل گرفته است.
مقاله به زبان فرانسه: چگونه تابو ها را ترجمه کنیم ؟ (Dire l’interdit : Comment traduire les tabous?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلافات فرهنگی و تابوهایی که از آن ها نشات می گیرند، استانداردها و هنجارهایی در هر جامعه چه سنتی، چه مدرن و پیشرفته به وجود می آورند. هدف این مقاله بررسی موانع و مشکلاتی است که برای انتقال این نوع مسائل فرهنگی و مذهبی بر سر راه مترجم قد علم می کنند خصوصا متون ادبی در برخی از جوامع که تابوها در آن جریان دارند. مسلما در برخورد با چنین قسمت هایی از متن مترجم تسلیم نمی شود و تلاش می کند تا راه حلی مناسب از میان تئوری های ارائه شده بیابد. او بدون اینکه وفاداری خود را زیر سوال ببرد، سعی می کند تا با در نظر گرفتن نیازهای مخاطبان واعتبار نویسنده ترجمه ای معتبر ارائه دهد. یک نگاه تحلیلی بر چند اثر ادبی و ترجمه فارسی آنها نشان می دهد که حتی متون فرانسوی که بار فرهنگی قوی دارند توانسته اند مسیرشان را درانتشارات و بازار کتاب ما باز کرده و دراختیار خوانندگان علاقه مند قرار بگیرند. اگرچه رد پایی از استراتژی های مختلف ممیزی در این متون به چشم می خورد، با این حال با این وضعیت مقابله کرده و به چاپ رسیده اند، اما بیشتر اوقات با صورتی دگرگون و تغییر یافته تا شاید بتوانند پیغام کلی فرهنگ بیگانه و یا نیت ومقصود اصلی نویسنده را منعکس کرده و انتقال دهند.
لایه های زبانی و بافت بیرونی در تعادل ترجمه ای
حوزه های تخصصی:
جُستار حاضر به این اصل اساسی می پردازد که در فرآیند ترجمه رابطه و پیوند زبان و معنا، چه رابطه و پیوندی است؟ به عبارتی آیا این زبان است که با ظرافت های خاص، ابعاد و دایره معانی را تعیین می سازد یا اینکه زبان همچون مرکبی برای معانی به شمار می رود؟
در حوزه مطالعات ترجمه بحث های فراوانی پیرامون ترجمه تحت اللفظی، فرا تحت اللفظی، ارتباطی، معنا گرا، آزاد و ... صورت گرفته است که هر کدام از منظری خاص، ترجمه و فرآیند آن را مدّ نظر قرار داده است. نگارندگان در این پژوهش ضمن بررسی سطوح مختلف زبانی- واژگانی، دستوری، معنایی- بافت بیرونی و دیگر عوامل تاثیر گذار بر فرآیند ترجمه، در تلاشند که نشان دهند برای ارئه یک ترجمه روان (ارتباطی)، ودقیق (معنایی)، مترجم علاوه بر شناخت کامل زیر و بم های سه سطح مختلف زبانی در زبان مبدأ و مقصد؛ بایستی با فرهنگ، زبان و تفکرات مردمان زبان مبدأ آشنایی کافی داشته باشد به طوری که بتواند به زبان آنان بیندیشد، به خوبی متن ترجمه شده را درک کرده و با توانش زبانی خود و دقت در سطوح مختلف معنایی، واژگانی، ترکیبی و دستوری واحدهای زبان و عبور آن از شبکه های پیچیده و در هم تنیده ترجمه، آن را به سر منزل مقصود (زبان مقصد) منتقل کند.