فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۶۱ تا ۵٬۷۸۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از پیامدهای اجتماعی جهانی شدن، اهمیت زبان انگلیسی به عنوان زبان بین المللی است. بر پایه نظریه نسبیت زبانی، با یادگیری زبان انگلیسی بخش عظیمی از فرهنگ انگلیسی-آمریکایی در سطح دنیا اشاعه می یابد که این خود ابعاد مثبتی همچون افزایش بیداری و هوش فرهنگی و تبعات منفی نظیر ازخودبیگانگی زبان آموزان دارد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی است و هدف از آن بررسی نقش رشته زبان انگلیسی در تعیین هویت فرهنگی دانشجویان است. پانصدوهفده دانشجو در دو زیرگروه زبان های خارجی و سایر رشته ها به ابزارهای سنجش هوش فرهنگی و بیگانگی ارزشی پاسخ گفتند. تجزیه داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که عملکرد دانشجویان زبان از میان مؤلفه های هوش فرهنگی در دو مؤلفه فراشناختی و انگیزشی، و از میان شاخصه های انزوای ارزشی در غربگرایی و گرایش ادبی-هنری متفاوت از دیگر گروه بود. یافته ها مؤید نظریه های امپریالیسم زبانی، هویت فرهنگی انطباقی و هوش فرهنگی اکتسابی و در تضاد با فرضیه بی طرفی سیاسی علم آموزش زبان است. همچنین، با استناد به نتایج، پیشنهادهایی به برنامه ریزان، طراحان مطالب درسی و استادان رشته زبان شده است.
مناظرات پروین اعتصامی از منظر سیاسی – اجتماعی بر اساس الگوی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
343 - 367
حوزه های تخصصی:
تحلیلِ گفتمان - که با بررسی و پیوندِ میانِ متن و عوامل اجتماعی و بیرونیِ آن سر و کار دارد- به واسطه زبان، دستور و بافتِ متن، می تواند شرایط اجتماعی و فرهنگی را نمایان سازد. با تلفیقِ الگوی فرکلاف و زبان شناسی نقش گرای هلیدی، به خوبی می توان، ایدئولوژی، قدرت و بافتِ اجتماعیِ روزگارِ پروینِ اعتصامی را بازنمایی کرد. به همین منظور، در پژوهشِ حاضر، برای تبیینِ بهتر ِشرایط فرهنگی و اجتماعیِ روزگارِ پروینِ اعتصامی، هفت مناظره وی، با تمرکز بر فرآیندِ افعال و ویژگی های دستوری مورد بررسی قرار گرفته است. مسأله اصلی پژوهش آن است که چگونه ساختارِ اجتماعیِ روزگارِ پروین اعتصامی در مناظره های وی بازتاب یافته است. همچنین، گفتمانِ غالب، قدرت های موجود و ایدئولوژی حاکم بر مناظره ها کدام اند. این پژوهش بر آن است پیوند میانِ ساختارِ متنِ مناظره ها، ایدئولوژی ها و قدرت های حاکم آن زمان را شناسایی کند تا بتواند تأثیر و پیوندِ دوسویه متن و شرایطِ اجتماعی مربوط به آن را تبیین کند. با واکاوی این هفت مناظره، یافته هایی به دست آمد؛ نظام سیاسی- اجتماعی دو پایه اصلی دارد که حکومت و عوامل وابسته به حکومت در رأس آن قرار می گیرند و رعیت در مرتبه فرودست و زیرِ سلطه حکام قرار دارد. از دیدگاه پروین اعتصامی، ایدئولوژی که سبب به وجود آمدن این سلطه نابرابر شده است، ایدئولوژی های مذهبی است. همچنین، مشارک رعیت به دلیل نبودِ آگاهی، زیرِ سلطه مشارکین حکومتی قرار می گیرد. این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و به روش کتابخانه ای نگاشته شده است.
گرایش های نام گذاری زنان و مردان چهار نسل ایران از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
165 - 195
حوزه های تخصصی:
زبان به عنوان یک نظام نشانه ای با انتقال معنا به ایجاد، حفظ، تقویت یا تضعیف و قطع روابط بین انسان ها می پردازد. لاینز (1977) معتقد است معنایی که زبان منتقل می کند بر سه دسته است: معنای توصیفی، معنای بیانی و معنای اجتماعی. در این میان «نام گذاری» به عنوان یک پدیده زبانی خود به نوعی منتقل کننده این معانی است، گرچه ممکن است در هر نامی یکی از این معانی برجستگی بیشتری پیدا کند. در این مقاله سیر تحول نام گذاری در چهار نسل در یکی از سازمان های دولتی شهر تهران بررسی شده است. بر همین اساس، 3108 نام از متولدان سال های 1300 تا 1398 از طریق درخت خویشاوندی جمع آوری شد. این اسامی در چهار گروه هویتی شامل هویت های مذهبی، ملی، فراملی و خنثی گردآوری شده اند. داده های به دست آمده در هر یک از گروه های هویتی به صورت کلی و از سوی دیگر براساس جنسیت افراد با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون های استنباطی تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد نام های برگرفته از هویت مذهبی بالاترین فراوانی و پس از آن نام های ملی، خنثی و فراملی به ترتیب بیشترین فراوانی را در این تقسیم بندی به خود اختصاص می دهند. بررسی سیر تحول نام ها نشان می دهد که در نسل چهارم (نسل پایانی مورد تحقیق) اسامی ملی روندی رو به رشد داشته، اما اسامی مذهبی سیری نزولی. گرایش به نام های فراملی که در نسل های اول بسیار اندک بوده است در نسل های بعدی سیر صعودی پیدا کرده است. در خصوص نام هایی با هویت های ملی و خنثی، نتایج نشان می دهد که نام های کهن در هر دو جنس زن و مرد روندی رو به رشد داشته است.
سازوکار «بازی زبانی» ویتگنشتاین به مثابه نقد اجتماعی قدرت در نمایش آیینی – سنتی سیاه بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین متأخر عقیده دارد که زبان در شکلی نامحدود دارای انواعی است که این عدم محدودیت می تواند به بازی های زبانی منجر شود. از منظر ویتگنشتاین متأخر، در یکی از این شکل های بازی با زبان، زبان کلامی در بازشناسی ارتباط، نه تنها عامل بازنمایی اندیشه که در تعاریف گسترده تر و اجتماعی می تواند به نشانه ای برای بیان تسلط قدرت به شمار آید. بازتاب این تفکر را می توان در گفت و گوی میان نیروهای مسلط در جامعه جست و جو کرد. در این گفت و گو قدرتی که از عامل زبان کلامی سود می جوید، به منزله مرکز بازشناسی شده و می کوشد تفکر خود را بر حاشیه ها تحمیل کند؛ اما در راستای همین بازی زبانی، مرکز همیشه ثابت نمی ماند و حاشیه ها به تناوب با جای گیری در مرکز سبب ساز واسازی آن می شوند. یکی از اشکالی که می توان بازتاب این نظریه را در آن جست و جو کرد، شکل نمایشی تخت حوضی به مثابه یکی از گونه های نمایش های آیینی سنتی ایرانی است. در این شکل از نمایش ارباب نماینده و کنشگر جایگاه قدرت (مرکز) است که برتری قدرت مدارانه خود را در گفت و گو با سیاه شکل می دهد. سیاه نیز به منزله تیپ حاشیه ای جامعه سنتی، با تمهیداتی زبانی در مقابل مرکز/ ارباب مقاومت می کند. این مقاله قصد دارد با مطالعه نمایش نامه بازی سلطان و سیاه، اثر علی نصیریان با روش توصیفی تحلیلی پس از تعریف و تبیین نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین متأخر، با پرداختن به کنش زبانی موجود در نمایش تخت حوضی نشان دهد که چگونه انتقاد اجتماعی به واسطه این انگاره شکل گرفته است و از سوی بازی حاشیه و مرکز در زبان کلامی بازنمایی می شود.
دلالت متن دیداری لوگو از دیدگاه نشانه شناسی بارت - ون لیوون بررسی موردی: خودروهای لوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا دریابیم در دلالت آرم تجاری کالا برای مخاطب، کدام یک از ویژگی های آرم تجاری، یعنی خاستگاه (ویژگی های اصیل) یا تجربه مخاطب آن آرم مؤثرتر عمل می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی نشانه شناختی 14 آرم تجاریِ برتر کالای لوکس خودرو از طریق تحلیل داده ها و پرسش نامه است که با تمرکز بر دو اصطلاح خاستگاه آرم تجاری کالای لوکس و تجربه مخاطب آن و بر اساس شاخص های تعریف شده برای هر یک، در چارچوب نشانه شناسی دیداری بارت و نشانه شناسی اجتماعی ون لیوون، به اصول نشانه ای حاکم بر آرم های تجاری مذکور دست می یابیم. یافته های به دست آمده نشان می دهد، آنچه در جلب توجه مشتریان خودروی لوکس در ایران اهمیت دارد تجربه مخاطب از آرم تجاری است که به طور ملموسی از نقش خاستگاه و هویت آرم تجاری پیشی گرفته است. بر این اساس، تفاوت معانی درک شده از هر آرم تجاری از سوی مخاطبان، نشان از یکسان نبودن و فرهنگ مبنا بودن معانی دریافتی از هر آرم دارد، به طوری که افراد بر اساس تجربه فردی و بینش اجتماعی فرهنگیِ خود معانی ضمنی متفاوتی از یک آرم تجاری یکسان درک می کنند؛ به این معنا که معانی دریافتی از آرم های تجاری، جهانی و فارغ از فرهنگ مخاطب نیست. این موضوع در اقبال کالاها اثرگذار بوده است و ممکن است نتایج متفاوتی را در تجارت رقم بزند.
بررسی تأثیر استفاده از الگوی «هَیجامَد» بر نگرش به یادگیری زبان آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیجانات و حواس، نقش بسیار مهمی در یادگیری و آموزش دارند و مدرسان می توانند از طریق تحریک هیجانات و استفاده از حواس گوناگون به هنگام آموزش زبان دوم برای زبان آموزان موفق تر عمل کنند. لذا ایجاد ارتباطات هیجانی مطلوب و تأثیرگذاری بر حواس به منظور افزایش توان یادگیری، حائز اهمیت زیادی است. «هَیجامَد» ترکیبی از دو واژة «هیجان» و «بسامد» است که به هیجانات ناشی از حواسی که تحت تأثیر بسامد واژگان قرار دارند، اشاره می کند. در این مقاله برآنیم تا چگونگی تغییر نگرش در یادگیری زبان آموزان غیرفارسی زبان را به هنگام استفاده از الگوی «هَیجامَد» بسنجیم. بدین منظور با استفاده از الگوی هَیجامَد، به 60 زبان آموز غیرفارسی زبان از 16 کشور، در 6 جلسه موضوعات فرهنگی تدریس شد و سپس از آن ها مصاحبه گرفته شد و نتایج به صورت کیفی ارزیابی شد. نتایج به دست آمده از تحلیل مصاحبه ها حاکی از این است که استفاده از الگوی «هَیجامَد» بر نگرش زبان آموزان غیرفارسی زبان، مؤثر است و هرچه هَیجامَد فارسی آموز نسبت به موضوع تدریس شده بیشتر باشد، عملکرد او بهتر خواهد بود. در نتیجه از آن جایی که این الگو، کیفیت یادگیری زبان فارسی را از طریق ایجاد ارتباط بین فرهنگی، هیجانات زبان آموزان و فعال سازی سطوح مختلف هَیجامَد ارتقا می دهد، به نظر می رسد می تواند الگوی مناسبی برای تدریس زبان فارسی به عنوان زبان دوم محسوب شود.
ارجاع در نشانگرهای اهمیت مطلب در سخنرانی های علمی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
179 - 192
حوزه های تخصصی:
درک سخنرانی های علمیِ کلاسیِ استاد، برای دانشجوها امری دشوار است. این دشواری، می تواند ناشی از زودگذر بودنِ مطالب شفاهیِ ارائه شده و پراکندگیِ اطلاعات منسجم در سخنرانی ها باشد. آن چه می تواند به دانشجوها در درک این گونه سخنرانی ها کمک کند، شناختِ این گونه سبک است. به همین منظور، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی ارجاع در نشان گرهای اهمیت مطلب در سخنرانی های علمی انگلیسی است. به ویژه، این مقاله کوشیده است چگونگی ارجاع دهی در نشان گرهای اهمیت مطلب به وسیله استادهای دانشگاه – با جنسیت مرد و زن- را بررسی نماید. رونوشت 160 سخنرانی موجود در پیکره انگلیسی بیس، بررسی شد و فهرستی از 1،350 نمونه نشان گر اهمیت مطلب استخراج شد. سپس، این نشان گرها به پنج دسته سازمان دهیِ کلام، تعامل با مخاطب، پوششِ موضوع، وضعیتِ مطلب و ارتباط با امتحان گروه بندی شده و از جنبه ارجاع – پیش مرجع، پس مرجع و مرجع مشترک - برای استادهایی با جنسیت متفاوت بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داد؛ (1) تمامی استادها، چه زن و چه مرد، بیشتر تمایل دارند در پیوند با نشان گرهای سازمان دهی کلام و وضعیتِ مطلب، به صورت پس مرجع به مطلب مهم اشاره کنند، (2) هر دو گروهِ استادها، در ارتباط با ویژگیِ پوشش دهیِ موضوع، تقریباً به طور مساوی از نشان گرهای پیش مرجع و پس مرجع استفاده می کنند، (3) ویژگیِ ارتباط با امتحان هم به وسیله استادهای مرد و زن، فقط به صورت پیش مرجع انجام می شود و (4) تعامل با مخاطب، در نشان گرهای اهمیتِ مطلب، بیشتر به صورت پس مرجع صورت می گیرد. به طور کلی، پژوهش حاضر نشان داد، بیشتر نشان گرهای اهمیتِ مطلب در سخنرانی های علمی انگلیسی، پس مرجع هستند.
یک دیو ناشناخته در ادبیات پهلوی، و هماورد اهورایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
107-123
حوزه های تخصصی:
چکیده املای وخدغجبه عنوان نام یک دیو در بندی از کتاب هشتم دینکرد آمده است. این واژه در رساله گزیده های زادسپرم نیز در هنگام بیان یک صحنه آخرالزّمانی ذکر شده است. در هر دو بار کاربرد آن، ایزد «اهلشونگ» هماورد این دیو ناشناخته است. در متون اوستایی و پهلوی دیوی به عنوان هماورد این ایزدبانو یافت نشد. از این رو، این احتمال به یقین نزدیک تر شد که نام این ایزدبانو به اشتباه در این دو بند ذکر شده است. اکنون با یک معادله دومجهولی روبرو هستیم؛ نه نام دیو معلوم است و نه نام ایزد ستیزگر با آن را می دانیم. تنها سرنخ این است که در آن صحنه آخرالزّمانی از یک آتش یا آتش پیکر سخن به میان آمده است. با تعیین هویّت آتش پیکر، و آنچه از او و دشمنش در آغاز آفرینش صادر شد، مطلب اندکی از ابهام مطلق بیرون آمد. با بررسی چند بند از متن های مختلف سرانجام به این نتیجه رسیدیم که نام این دیو صورت منفی نام هماورد اهورایی آن است. اشتباه در قرائت یک واژه، و جایگزینی مترادف آن قرائت به جای واژه اصلی موجب این ابهام و تناقض شده بود.
نظریه گام و کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی شرط نفوذناپذیری گام، و در کل نظریه گام، مشخص کردن مسیر حرکت سازه های زبانی است. در این مقاله، نگارندگان ابتدا مسیر حرکت درون بندی فاعل محمول های نامفعولی را بررسی می کنند و استدلال می کنند که فاعل از لبه گروه فعلی کوچک حرکت می کند و سپس به مشخص گر گروه زمان می رود. برخلاف حرکت فاعل، در حرکت مفعول رایی و غیررایی و جزء غیرفعلی فعل مرکب نشانه ای نمی توان یافت تا براساس آن حرکت از لبه گروه فعلی کوچک را تأیید کرد. درباره متمم گروه حرف اضافه ای نیز ادعا می شود که متمم حرف اضافه پس از خارج شدن از این گروه، که به منظور مبتداسازی یا کانونی سازی انجام می گیرد، از لبه گروه فعلی کوچک می گذرد و نقش نمای «را« دریافت می کند. با توجه به داده های این مقاله و براساس قضیه کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه (قضیه حمار) تصریح می شود که در زبان شناسی کمینه گرایی مطلق نیز مانند هم معنایی مطلق وجود ندارد.
جایگاه گروه اسمی سنگین در زبان فارسی: شواهدی از شم زبانی گویشوران بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های پیشین در زمینه جایگاه گروه اسمی سنگین نشان می دهد که در زبان های «فعل مفعول» همانند انگلیسی، سازه های بلند تر پس از سازه های کوتاه تر (پسایند سازی) ظاهر می شوند؛ ولی در زبان های «مفعول فعل» همانند ژاپنی و کره ای، سازه های بلند قبل از سازه های کوتاه (پیشایند سازی) قرار می گیرند. در این گستره پژوهشی، بررسی زبان فارسی می تواند جالب باشد؛ زیرا این زبان دارای توالی کلمه ای نسبتاً آزاد است و از نظر موقعیت هسته در گروه ها، هم هسته آغاز و هم هسته پایان است. پژوهش هایی که این پدیده را در فارسی بررسی کرده اند شواهدی مبنی بر پیشایند سازی گروه اسمی سنگین در این زبان یافته اند؛ ولی غالب آن ها از داده های پیکره ای و عملکردی استفاده کرده اند که بیشتر نشان دهنده استفاده زبان در دنیای واقعی است. پژوهش حاضر علاوه بر بررسی داده های عملکردی، با استفاده از آزمون قضاوت دستوری، شم زبانی فارسی زبانان را نیز تحلیل کرده است. نتایج حاصل از یک آزمون تولیدی عملکرد محور و یک آزمون قضاوت دستوری که به 37 فارسی زبان داده شد نشان می دهد با اینکه فارسی زبانان در آزمون قضاوت دستوری هم پیشایند سازی و هم پسایند سازی را قابل قبول می دانند، در آزمون تولیدی غالباً مفعول مستقیم را که دارای نشانگر «را» است بدون توجه به سنگینی آن قبل از مفعول غیرمستقیم قرار می دهند. این یافته ها از دو جنبه اهمیت دارند: 1. استفاده هم زمان از داده های تجربی و شم زبانی در پژوهش های زبانی تصویر دقیق تری از پدیده مورد بررسی فراهم می کند، و 2. در زبان فارسی میزان مشخص یا معین بودنِ مفعولِ مستقیم تناوب مفعول ها را تعیین می کند نه سنگینی یا سبکی آن ها.
Classroom Repair Practices and Reflective Conversations: Longitudinal Interactional Changes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
For many English as a Foreign Language (EFL) teachers, working contingently with language learners' problematic learner contributions in classroom interaction remains a challenge. Drawing on conversation analysis methodology and using sociocultural and situated learning theories, this longitudinal case study traces the progressional changes in one Iranian English language teacher's repairing practices (his orientation to repairable, repair completion type and trajectory) along with the changing impacts of different organizational patterns of repair and interactional awareness on learning opportunities. The data material consists of video recordings of EFL oral classroom interactions (11 lessons) and reflective conversations (seven sessions) between the researcher and the participant teacher at one private language institute in Iran over a period of six months, in two phases. Qualitative results from the first (descriptive) phase indicated that the teacher's provision of repair in meaning-oriented contexts was generally convergent while in form-oriented ones divergent. The qualitative changes revealed the teacher's increasing attention to lexical errors and use of self-repair types, particularly in form-oriented contexts and the teacher's progress in interactional awareness including identification of contexts and repair organization, use of metalanguage and critical self-evaluation This study makes a contribution to conversation analytic research and our understanding of English teacher professional development.
بررسی هماهنگی واکه ای و واکه ای - همخوانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هماهنگی واکه ای همانند همگونی فرایندی با بسامد بالاست که در بسیاری از زبان های دنیا قابل مشاهده است. این فرایند در بسیاری از نظریه های واج شناسی نظیر زایشی، خود واحدی و بهینگی بررسی و تحلیل شده است و به نوعی فرایندی است که به ارزیابی نظریه های مختلف واج شناسی می پردازد. مقاله حاضر به بررسی هماهنگی واکه ای و هماهنگی واکه ای هم خوانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. هماهنگی واکه ای به مشخصه های مختلفی در زبان نظیر ارتفاع، پسین بودن واکه، گردی، ریشه زبان پیش آمده و خیشومی شدگی وابسته است. روش تحقیق مقاله حاضر تحلیل محتواست و داده های آن به شیوه تمام شماری و نیز هدفمند از فرهنگ فارسی معین (1388) گردآوری شده است. چارچوب نظری این پژوهش نظریه بهینگی است. هدف مقاله حاضر، بررسی هماهنگی واکه ای و واکه ای هم خوانی در زبان فارسی و طبقه بندی انواع آن از نظر مشخصات واجی است. بررسی دادها نشان می دهد که در زبان فارسی هماهنگی واکه ای به مشخصاتی نظیر پسین بودن، ارتفاع و گردی واکه مرتبط است. همچنین، برخی مشخصات هم خوان ها از جمله کامی شدگی در هماهنگی واکه ای هم خوانی دخیل هستند. نتایج بررسی داده ها نشان می دهد که در زبان فارسی برای تبیین هماهنگی ها، جایگاه قوی به لحاظ واجی و صرفی عامل مهمی به شمار می رود. همچنین، محدودیت های مجاز بودن، تطابق و همانندی در این هماهنگی ها گزینه بهینه را به دست می دهند.
ساختار سازه ای و فضای واکه ای گونه های شرق گیلان
منبع:
پازند سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۶ و ۵۷
83 - 96
حوزه های تخصصی:
ساختار سازه ای و فضای واکه ا ی از مهمترین ویژگی های فیزیکی ﺁوا های گفتار محسوب می شود. بر اساس بررسی دنیل جونز واکه ها در اغلب گونه های زبانی، ذوزنقه سنتی را تشکیل می دهند. در حالی که در ﺁواشناسی ﺁکوستیک بر اساس مدل پیترسون و بارنی (1952) با در نظرگرفتن ساختار سازه ای واکه ها (F1، F2) برای واکه های موجود در یک زبان یا یک گونه خاص زبانی، در دستگاه مختصات دکارتی فضای واکه ای ترسیم می شود. به این ترتیب فضای واکه ای دو بعدی برای واکه ها به وجود می ﺁید که شکلی نزدیک به ذوزنقه جونز دارد و تعداد این واکه ها در گونه های مختلف متفاوت است. در زبان فارسی، فضای واکه ای متشکل از شش واکه /ᴂ/ ،/a/ ،/e/ ،/o/ ،/i/ ،/u/ است که این مجموعه برای گونه های شرق زبان گیلکی شامل 8 واکه /ᴧ/ ،/a/ ،/e/ ،/o/ ،/i/ ،/u/ ،/ə/ ،/y/ است. هر یک از واکه های مذکور بر اساس مقادیرF1, F2 به دست ﺁمده از نرم افزار پرت، به وضوح بر روی نمودار، جایگاه خود را می یابند و فضای واکه ای گویش ها ی مورد نظر را تشکیل می دهند.
جایگزینی حالت اَزی و بایی در زبان اوستایی
منبع:
علم زبان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
26 - 7
حوزه های تخصصی:
در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالت هایی هستند که نقش های معنایی را رمزگذاری می کنند. حالت ازی در شمار حالت های مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالت های غیرمکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم ابزار، همراهی، روش، سبب و عامل در ساخت مجهول است. ازی و بایی در سلسله مراتب حالت در آخرین جایگاه قرار گرفته اند و از یکدیگر متمایز نیستند. در این مقاله، با بررسی شواهدی از زبان اوستایی مشخص شده است که این دو حالت چندمعنا هستند و از نظر کارکرد معنایی با یکدیگر هم پوشانی دارند؛ به بیانی دیگر، می توانند نقش یکدیگر را بر عهده گیرند و همانند یکدیگر رفتار کنند؛ به همین سبب، در زبان اوستایی جایگزین یکدیگر شده اند. حالت ازی علاوه بر نقش معنایی خاستگاه، جایگاه و مسیر، نقش های معنایی روش و سبب را رمزگذاری کرده است و حالت بایی نیز علاوه بر نقش های معنایی همراهی، ابزار، سبب و عامل ساخت مجهول، نقش های معنایی خاستگاه، مسیر و جایگاه را نشان داده است. برای شناخت گستره معنایی و چندمعنایی این دو حالت، انگاره معنایی آنها ترسیم شده است.
دسته بندی معنایی ساخت شرطی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
323 - 350
حوزه های تخصصی:
ساخت شرطی از دو بند تشکیل شده است. وجود یا عدم وجود رابطه علی/ نتیجه ای میان بندها، سبب می شود تا ساخت شرطی در دو گروه کلیِ شرطی نتیجه ای و غیرنتیجه ای تقسیم بندی شود. در پیشینه مطالعات مفهوم شرط، با توجه به معیارهای گوناگون می توان به لحاظ معنایی، انواعی از ساخت های شرطی را معرفی کرد که بعضاً به جهت نام گذاری های مختلف برروی مفاهیم یکسان، از هم متفاوت شده اند ا. در این پژوهش، پس از مروری بر مطالعات نظری پیشین، تلاش می شود تا با توجه به نقاط اشتراک و اختلاف دسته بندی های ذکرشده و بر اساس پژوهشی پیکره بنیاد در زبان فارسی، دسته بندی جامعی ارائه شود که انواع مختلف ساخت های شرطی را به لحاظ معنایی پوشش دهد. در این راستا علاوه بر جملات شرطی باز، فرضی، مفروض، لفظی، کارگفتی و تضمنی، که در سابقه پژوهش مفهوم شرط موجود است، ساخت های شرطی تقابلی، شرطی تقابلی ضمنی، شرطی معکوس و شرطی دوسویه نیز با توجه به پژوهش داده بنیاد، معرفی می شوند. در شرطی های تقابلی، روابط میان بندها از نوع تضاد است. در شرطی تقابلی ضمنی رابطه تضاد میان یکی از بندها با معنای ضمنی بند دیگر است. در شرطی معکوس، برخلافِ شرطی بنیادی، بند «اگر» نتیجه بند دوم است و در شرطی دوسویه هریک از بندهای حاضر در ساخت شرطی می توانند نتیجه آن دیگری باشد.
علل دشواری در فهم داستان کوتاه زبان آلمانی از منظر زبان شناسی متن بر اساس پژوهشی از برگردان زبان آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهت بررسی علل دشواری فهم داستان کوتاهنزد آلمانی آموزان فارسی زبان از دیدگاه زبان شناسی متن، نخست عوامل پیوستگی و انسجام متن آلمانی به صورت موردی در داستانی کوتاه مطالعه شد. سپس، برگردان دانشجویان از این داستان را بررسی کردیم. با اینکه این افراد با ساختار دستوری تک تک جملات متن آشنا بودند و از نظر دایره واژگان نیز مشکلی نداشتند، نتوانستند داستان را بفهمند و اکثر برگردان ها حاوی جملاتی از هم گسیخته بود. در واقع، دشواری این متن، بیشتر ناشی از عدم تسلط این افراد بر عوامل ژرف ساخت بوده است، نه روساخت. عوامل بازدارنده در فهم داستان مذکور، بیشتر مربوط به عنوان، ایزوتوپی، پیش انگاری و بیش از همه ناهمخوانی قالب و صحنه با هم است. همچنین، در مواردی فقدان عوامل پیوستگی از جمله تکرار و اتصال صریح، نقش بازدارنده ایفا می کند.
واکاوی مشتقات پیشوندی -be در زبان آلمانی: برپایه فرایندهای تعدیل و تعویض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر یافتن الگوهای مختلف معنای واژه سازی در واژه های پیشوندی –be در زبان آلمانی می باشد. اصولاً پیشوندهای فعلی زبان آلمانی، بویژه فعل های پیشوندی be-، از منظر واژه سازی و نحو اغلب موضوع تحقیقات زبان شناسی بوده اند. وانگهی درک معانی مشتقات این پیشوند با توجه به تنوع آن ها برای زبان آموز از اهمیت خاصی برخوردار است. این پیشوند ریشه در bī زبان آلمانی باستان دارد و یکی از زایاترین پیشوندهای زبان آلمانی معاصر به شمار می رود. داده ها و یافته های اولیه مقاله حاضر عمدتاً از بررسی منابع شاخص در زمینه واژه سازی زبان آلمانی اخذ شده و آن چه که نگارنده اقتباس نموده است، همین داده ها و یافته های اولیه است. یافته های ثانویه ماحصل تحقیق نگارنده است. پیشوند –be در بافت مقولات فعلی، اسمی و صفتی و نیز در بافت مقولات ادات و تکواژهای بی همتا توزیع می شود. همچنین مشتقات پیشوندی –be از بیشترین فراوانی نسبت به سایر مشتقات پیشوندی برخوردارند. در مشتقات فعلی –be، انواع دگرگونی معنای واژه سازی کیفی، بُعدی، واژگانی، شدتی و یا مکانی امکان پذیر است.
Problems English Majors Encounter in Learning Drama in English at Al Aqsa University in Gaza and Ways to Reduce Them
حوزه های تخصصی:
Drama courses are core at the English departments in the Palestinian Universities. Teaching drama properly will help students have an excellent command of English language and culture. The research aimed to find out the problems English majors at Al-Aqsa University in Palestine encounter in understanding drama. It also aimed to propose ways to reduce the problems students encounter in drama. In order to achieve the study objectives, the study used the descriptive analytical approach. A questionnaire consisting of (25) items was designed (25) items and distributed to (75) male and female English majors at Al Aqsa University. The researchers also conducted interviews with (3) drama teachers at Al Aqsa University to offer ways to help reduce problems in learning drama. The study revealed that more (73%) of the students believed that the major problem encounter them in learning drama is that there is no chance to act the play. The study also found that there is no statistically significant difference attributed to gender or the level of the students in learning drama, and English Language Education students face more problems in learning drama than English Language Literature students. The study offered a number of suggestions to reduce problems in learning drama.
برنامه ریزی راهبردی و دقت و شیوایی در فراگیری زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیرات برنامه ریزی راهبردی، نوعی از برنامه ریزی قبل از انجام وظیفه، بر روی دقت و شیوایی شرکت کنند گان فارسی زبان در حال یادگیری زبان انگلیسی در سه سطح توانش پایین، متوسط و بالا طراحی و اجرا شد. نود شرکت کننده فارسی زبان درحال فراگیری انگلیسی به سه گروه برابر سطح پایین، سطح متوسط و سطح بالا تقسیم شدند، سپس کارکرد شفاهی آنان بر روی یک وظیفه روایتی بررسی و واکاوی شد. آزمون های t انجام شده بر روی داده ها نشان داد که شرکت کنندگان سطح زبانی متوسط، هم از نظر دقت و هم از نظر شیوایی، بیشترین بهره بری را از برنامه ریزی راهبردی بردند. اما شرکت کنندگان سطح زبانی پایین، هیچ بهری از دقت و شیوایی نبردند. شرکت کنندگان سطح زبانی بالای دارای زمان برنامه ریزی راهبردی، شیوایی فزونتری از خود نشان دادند. نتیجه این پژوهش آموزش زبان وظیفه محور، پیشنهاد هایی را برای شیوه آموزش زبان انگلیسی و نکته هایی برای پژوهش های بیشتر و گسترده تر ارائه داده است.
یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم از منظر فرضیه مبتدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه هایی که چگونگی تولید زبان با زبان آموز را تبیین می کند، نظریه پردازش پذیری (پینمان، 1998) است. این نظریه پیوست هایی دارد که یکی از آن ها فرضیه مبتدا است. این فرضیه به پیش بینی نحوه و روند مبتداسازی در مراحل گوناگون زبان آموزی اقدام می کند و آن را دارای سه مرحله می داند. براساس فرضیه مبتدا، زبان آموزان در مرحله اوّل تولید جملات به زبان دوم، تفاوتی میان نقش دستوری مبتدا و فاعل قائل نمی شوند. در مرحله دوم، افزوده ها در جایگاه آغازین ظاهر می شوند و در مرحله سوم، موضوع کانونی غیر فاعلی ای در این جایگاه قرار می گیرد. هدف از انجام پژوهش حاضر جلب توجّه معلّمان زبان فارسی به ضرورت آگاه کردن فارسی آموزان از ترتیب واژگانی کمابیش آزاد در جملات فارسی است. مسئله نوشتار پیش رو بررسی مبتداسازی در سطوح مختلف فارسی آموزی برمبنای فرضیه مبتداست. برای پرداختن به مسئله یادشده ، در ابتدا تعداد (48) فایل صوتی اجرای برخط آزمون تعیین سطح گفتار دو دوره دانش افزایی زبان و ادبیات فارسی براساس دستورالعمل ارزیابی تولیدات زبانی بنیاد سعدی سطح بندی شد؛ سپس تعداد (482) جمله دارای فاعل و ساخت موضوعی کامل از فایل های صوتی به منظور تحلیل استخراج شد. نتیجه تحلیل داده های نهایی این بود که فرضیه مبتدا درخصوص یادگیری زبان فارسی به تمامی صادق نیست.